سایر منابع:
سایر خبرها
پیام دوران اسارت، استقامت و خودباوری در برابر دشمنان بود/ انداختن در حوض یخ؛ شکنجه اسیری که نماز شب خواند
می شدند. صدای کابل هایی که به صورت اسرا می زدند هنوز در گوشم می پیچد ولی مقاومت اسرای ایرانی در بین همه ناملایمتی ها مثال زدنی بود. یکی از شکنجه هایی که می خواستند به لحاظ روحی به ما وارد کنند، بدزبانی و دشنام بود ولی آنچه باعث شد همه ما بتوانیم سال های دور از کشور را تحمل کنیم، یاد خدا بود و بس. دوران اسارت را چگونه دیدید؟ پاسخ این سوال در چند جمله خلاصه نمی شود ولی به طور کلی باید ...
خاطرات یک آزاده ی مازندرانی که 8 سال اسیر عراقی ها بود/ 20 ساله هایی که تاریخ ساختند
درگیری ها برای اینکه خودشان را تخلیه کنند با چوب خیزران ،میله گرد، باتوم و شیلنگ بچه ها رو کتک می زدند. در اسارت به فکر فرار هم بودید؟ نه ، اما دو نفراز اسرای اول جنگ در اردوگاه موصل با همکاری یکی از افسران از فرصت ایام نوروز استفاده کردند و موفق به فرار شدند که البته این دو نفروابسته به گروهک های خاص بودند که تعلق خاطر به جمهوری اسلامی نداشتند اینطور شد که در روز موعود فرارکردند ...
زمزمه تبادل اسرا نگاهمان را به آن سوی سیم خاردارها برد
بردند و دوباره به پادگان برگرداندند. حدود سه ماه و نیم در این پادگان بودم. وقتی با آزادگانی که خاطراتشان منتشر شده صحبت می کنیم، اذعان می کنند با وجود شرایط بسیار سخت اردوگاه ها و فشار بسیار، همواره فضای معنوی خاصی به ویژه در ایامی مانند ماه مبارک رمضان بین بچه ها موج می زد که تحمل آن روزها را آسان تر می کرد. حس و حال شما در آن دوران و روزهای دشوار اسارت چگونه بود؟ ما برای ...
بسیاری از اسرا باخبر شنیدن رحلت امام از حال رفتند / تبعیض، مردم را نسبت به انقلاب دلسرد می کند
پایبند ماند. وی در گفتگو با خبرنگار فارس در یزد، با اشاره به اینکه بنده در سال 61 به جبهه اعزام شدم و در آن زمان 18 ساله بودم، گفت: در سن 18 سالگی به اسارت رزیم بعث عراق درآمدم و بنده را به زندان موصول بردند. اسلامی به شرایط اردوگاه و شرایط سختی که برای اسرا در آنجا بود اشاره کرد و افزود: کم آبی و کم غذایی در آن اردوگاه بود و عراقی ها به بهانه های مختلف دوستان مرا کتک می زدند و هرچند آن ها ...
مادرم گفت: شیرم را حلالت نمی کنم اگر برای حفظ انقلاب تلاش نکنی!
بود که بر پیشانی من نوشته بودند . حاج رسول که 10 سال از زندگی خود را در اردوگاه موصل به سر برد، آن جا هم دست از مبارزه بر نداشت، در واقع او و سایر اسرا با مقاومت و ایستادگی و صبر، راه جدیدی برای دفاع از کشور انتخاب کردند . او می گفت: در روز 2 بار در آسایشگاه را برای دستشویی رفتن، باز می کردند. ما تنها 5 دقیقه فرصت داشتیم مسیر آسایشگاه تا سرویس بهداشتی را برویم و برگردیم. در ...
خاطرات خواندنی اسرای هشت سال دفاع مقدس/ زندان؛ نسخه پزشک اردوگاه برای اسیران/ حکم داشتن یک خودکار اعدام ...
دوره ای یک تلویزیون در اردوگاه ما قرار دادند، تعدادی از بچه ها با دستکاری آنتن موفق شدند کانال های ایران را هم دریافت کنند. زمانی که نیروهای بعثی متوجه شدند گفتند که باید از کانال عراق استفاده کنید هر چقدر اذیت کردند ما دست بر نداشتیم تا اینکه آنها آنتن تلویزیون را کندند ولی تلویزیون بدون آنتن خیلی بهتر از گذشته شبکه های ایران را نشان می داد زمانی که نیروهای بعثی این موضوع را متوجه شدند کلا بی خیال ...
عشق و ارادت به میهن راز تحمل سختی دوران اسارت
.... ** انتخابات اسرا وی در ادامه می گوید: شاید بنده جزو معدود اسیرانی بودم که خودم قبلا در ایران و اردوگاه اسرای عراقی نگهبان بودم آن زمان در ایران برای اسیران عراقی انتخابات برگزار می کردیم به همین دلیل تجربیات زیادی در این زمینه داشتم و به همه گفتم ما هم می توانیم چنین کاری را انجام دهیم. در اردگاه موصل گفتم من مطالعاتی در مورد کنواسیون های مهم ژنو داشتم و متاسفانه در آن ...
نغمه های عاشقانه یک پرستو
که هم بندهای مرا آزاد شدند، 10 نفر از ما را آزاد نکردند! نزدیک به هشت سال در اسارت بودم اما آن یک روز با همه آن مدت های پیشین برابری کرد. وی در توصیف آن حال و هوا افزود: اردوگاه با رفتن هم بندهایم به مکانی بی در و پیکر تبدیل کرده بود که بر جان آدمی وحشت می انداخت. وی اضافه کرد: من به همراه مابقی اسرا از طریق قطار از خاک عراق به سمت مرز حرکت می کردیم که همان نیروی عراقی که وی را با مشت ...
اسارت؛رهائی ازتمام قید وبندهای مادی است/ دلم برای اسارت تنگ می شود!
میبدی دوران دفاع مقدس در ادامه بیان داشت: این موضوع ادامه داشت تا اینکه یک روز مانده بود به رحلت جانسوز امام(ره) به بچه ها اعلام شد که صلیب سرخ قرار است از اردوگاه بازدید داشته باشد. هر 6 ماه یک بار صلیب سرخ برای اطلاع از وضع اردوگاه و اسرا و ارائه گزارش به نهادهای بین المللی بازدیدی از آنها داشتند. به شدت نگران اوضاع امام بودیم، با بچه ها قرار گذاشتیم تا صخت این خبر را از صلیبی ها که هم مقامی بین ...
سخت ترین روز اسارت/ کان خمینی اکبر رجل سیاسی فی العالم
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین فرج الله فصیحی رامندی عضو شورای شهر قزوین در خاطرات خود از سال های اسارت می گوید: سال 1368 در اردوگاه اسیران در عراق، کمپ 8، عنبر (شهر الانبار) ساعت 7:30 صبح به وقت محلی، پس از آمارگیری (شمارش اسرا به ترتیب آسایشگاه ها) سوت آزادباش زده شد. به اتفاق سه تن از دوستان در محوطه اردوگاه یاد شده (قاطع یک) کنار سیم خاردار در حال قدم زدن بودیم، در یک لحظه تعدادی ...
یادی از دوران اسارت/ وقتی آسمان هم جیره بندی بود
. هنگامی که از او درباره روزهای اسارت اش می پرسم با مکثی بلند می گوید: "به دریا رفته می داند مصیبت طوفان را". پس از اسارت تا سه ماه در بعقوبه و سپس به اردوگاه تکریت فرستاده شدیم. در سه ماهی که در بعقوبه بودیم، ما را در یک انبار ادوات جنگی، نگهداشتند و همه چیز در حد اسفناک و بدی بود. خورد و خواب و رفع حاجتمان همه در همان سوله بود و تنها هفته ای یک بار با تانکر، آبی درون سوله می پاشیدند . غذا و ...
بیش از 7 سال در اسارت رژیم بعث عراق بودم/ هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن نباشیم
،مصاحبه ای با حاج موسی نجفی گلسانی اسیر دوران دفاع مقدس را فراهم کرده ترتیب دادیم. چند سال در اسارت بودید و دوران اسارت را کجا گذراندید؟ 7سال و 4ماه در اردوگاه موصل و در اردوگاه دیگر در استان الانبار اسیر دشمن بعثی عراق بودم از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟ هدف سربازهای عراقی این بود که هرچی به ما بگویند تسلیم آنها شویم که با ایستادگی و مقاومت بچه ...
بارها برای کلاس قرآن شکنجه شدیم
برای بچه های شهرک شهید محلاتی هست. جلسات ویژه آزاده ها در پایگاه بسیج برگزار می شود. به هرحال در دوران اسارت، اسرا علاقه بسیاری به قرآن داشتند و امکاناتمان محدود بود و عراقی ها اجازه فعالیت نمی دادند. در کجا اسیر بودید؟ ابتدا در بعقوبه به اسارت بردند و سپس به صورت موقتی در بغداد اسیر بودم. بعدها به رمادیه منتقل شدم و دو سال و نیم در آنجا اسیر بود. سپس به موصل منتقل شدم و حدود شش ...
آخرین روزهای اسارت به روایت محمد مترجم
مخالف بودن با وضعیت موجود و... به اختیار خود همراه منافقین می رفتند. تیر یا مرداد ماه سال 67، در یک سال و نیم آخر اسارت و پس از قبولی قطع نامه، نیروهای عراقی از بین همه اردوگاه ها افراد سرشناس و یا به عبارت دیگر کسانی که می توانستند دیگران را هدایت کنند، نزدیک به 600 تا 700 نفر، را جمع آوری کردند. در این دوره، مجازات به بالاترین حد خود رسیده بود به طوری که اسرا را با چوب های ...
جهنم اردوگاه اطفال
.... بالاخره قبول کرده بودیم که چاشنی اصلی دوران اسارت این است که ببرند و بزنند و بیاورند.... این حرکات اصلا غیرقابل انتظار نبود! اردوگاه اطفال نزدیک به شش ماه موصل بودیم که آمدند آنجا و اطفال را از بقیه اسرا جدا کردند. نیتشان هم این بود که بچه ها را ببرند در اردوگاهی دیگر و از آنها برای کارهای تبلیغاتی خودشان استفاده کنند. مثلا اینکه خبرنگاران کشورهای مختلف را بیاورند و بگویند ...
حاج آقا ابوترابی پدر اسرا بود/ آزادگان با مقاومت و ایستادگی آبروی ایران شدند
و چشم ها و دست های ما را بستند و ما را زدند و سپس به استخبارات عراق در بغداد منتقل کرده و از ما بازجویی کردند. مدتی در سلول انفرادی بودم تا اینکه بعد از بازجویی به اردوگاه رمادیه 1 بردند که مدت 7 سال در آنجا و نزدیک به 3 سال هم در رمادیه 9 زندانی شدم. چولبیگی تصریح کرد: نیروهای بعثی عراق اسرا را بسیار شکنجه می کردند و به بهانه های مختلف اسرا را با کابل کتک می زدند به طوریکه در اثر این ...
شهدای غواص در عملیات کربلای 4 هم رزم من بودند
، یعنی در سه ماهه اول حضور در جبهه اسیر شدم و کل مدت اسارتم 30 ماه و 18 روز بود. من جز مفقودین بودم که بعدا صلیب سرخ اسمم را بعنوان اسیر ثبت کرد و در سال 1369 آزاد شدم. چکونگی اسارت وی نحوه اسارتش را اینچنین روایت کرد: از ساعت 7 شب عملیات والفجر4 آغاز شد که این عملیات با شکست روبرو شد و نزدیک ساعت 5 صبح اسیر شدیم. همچنین در حین درگیری قبل از اسارت از ناحیه دست راست مجروح شده بودم که ...
کتاب خاطرات اسارت یک بادیگارد رونمایی شد/ آزادگان یک جمهوری اسلامی در زندان ها تشکیل داده بودند+عکس
فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد. در این مراسم سعید اوحدی در سخنانی کوتاه گفت که اسرا همه وجود و اخلاص و داشته هایشان را اهدا کردند.دنیای اسارتمینیاتوی از فضای جامعه بود و از کودک و پیر و ترک و لر و مسلمان و مسیحی در میان اسرا حضور داشتند و اسارت قطعه ای از بهشت بود. حجت الاسلام محمدحسن ابوترابی فرد امام جمعه موقت تهران نیز در سخنانی گفت: اسارت یک برگ زرین و زیبا و ماندگار و پر اثر ...
دلم برای اسارت تنگ می شود/ آزادگان؛ ایثارگران مغفول مانده در گنجینه جنگ تحمیلی
بنده نیز تمام شدنی نیست. گذشت در دوران اسارت موج می زد، جوان 13 ساله ای که به جبهه آمده و اسیر شده آب خوردن و حتی یک دست لباس را که در سال به او می دهند را انفاق می کند و یا از نخ لباسش برای برادر رزمنده اش گیوه می بافد، این ها شیرین است. هیچ ثروتی برای من شیرین تر از اسارت نبوده، دلتنگ آن دوران می شوم و واقعاً برایش غصه می خورم، وقتی از دوستان پس از دوران اسارت جدا شدم برای ...
جزئیاتی کمتر شنیده شده درباره آزادی اسرای جنگ
مفقودالاثرها بودند که در زمان آزادسازی توسط نمایندگان کمیته بین المللی صلیب سرخ ثبت نام شدند. یعنی از این 20 هزار نفر خبری در دست نداشتید؟ خیر، چون مورد ثبت نام رسمی نمایندگان کمیته بین المللی صلیب سرخ قرار نگرفته بودند و ما هیچ خبری از حضور آنها در میان اسرا نداشتیم و تا آن زمان از نظر ما مفقودالاثر محسوب می شدند. اما اطلاع داشتیم که در جریان عملیات های مختلف در مناطق عملیاتی به اسارت درآمده ...
گفت و گوی تسنیم با سردار فرجیان زاده؛ آموزش خطاطی در زندان با عکس رادیولوژی/خیانت های منافقین علیه اسرا
صدام در حمله به کویت کرد و مشکلاتی که برایش پیش آمد، شرایط آزادی ما فراهم شد. من آن روز مشغول شستن لباسم بودم که رادیو عراق اعلام کرد که صدام دستور داده اسرا باید آزاد شوند! باور کردنی نبود، من به لباس شستنم ادامه دادم و بعد خود بعثی ها آمدند ما را جمع کردند و گفتند که "دیگر آزاد هستید، از فردا برایتان لباس می آوریم و آزادتان می کنیم" بعد هم صلیب سرخ آمد و به ما کارت جدید تحویل داد و ...
حال و هوای آزادی 1000 اسیر ایرانی در یک روز
واقعه ای که سالها در انتظار رسیدنش حسرت کشیده بودیم، رویا ساخته بودیم و ناامید شده بودیم، اکنون به صورت واقعیتی دست یافتنی در برابرمان خودنمایی می کرد. افسوس که دوربین نداشتیم! برخلاف دفعه قبل که با شنیدن خبر رفتن، فریاد شور و شوق فضای اردوگاه را پر کرد، این بار ناگهان ناله و گریه اسرا از جدایی یکدیگر در فضای اردوگاه طنین انداخت. هیچ حواسمان نبود که رسیدن به آزادی یعنی جدا شدن از ...
26 مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی
بازتاب داشته است، برگزیدیم: آزادگان خوش آمدیدیک سالی بود که از اردوگاه 12 تکریت که زادگاه صدام شمرده می شد، به اردوگاه 18 بعقوبه تبعید شده بودیم اردوگاهی که با اردوگاه قبلی ما بسیار متفاوت بوده است (جمعی 14 نفره بودیم که دو ماه بعد نزدیک به 500 نفر دیگر از بچه های اردگاه 11، 12، 14 و 16 تکریت به جمع ما ملحق شده بودند) بگذریم. عراق در مرداد 1369 با حمله به کویت بار دیگر در شرایط جنگی قرار ...
گفت و گوی تسنیم با سردار فرجیان زاده؛ آموزش خطاطی در زندان با عکس رادیولوژی/خیانت های منافقین علیه اسرا
ما کلاس های ریاضی و فیزیک در زندان ها برگزار می کردیم. من خودم توانستم نهج البلاغه و زبان عربی را که در زندان یاد گرفته بودم به دیگر اسرا آموزش می دادم. * بعثی ها از اسرای کم سن و سال چه استفاده ابزاری و عملیات روانی بر علیه جمهوری اسلامی ایران می کردند؟ بعثی ها عملیات روانی شدید و گسترده ای بر علیه ایران داشتند. مثلاً از پناهنده هایی که وارد عراق می شدند بر علیه نظام اسلامی ...
آن شب برابر بود با تمام آن هزار شب !
اسارت گرفته شدید؟ عملیات والفجر 10 بود که قله ای به نام شاخ شمیران، به عنوان محور عملیاتی برای تیپ قمر بین هاشم بچه های چهار محال و بختیاری معین شد. قله شاخ شمیران بلندترین قله کردستان، بعد از سر پل ذهاب و شیخ صالح است که فتح آن به ما محول شده بود.من در آن جا به سختی مجروح شدم و بعد از 5 روز بیهوشی در همان منطقه به هوش آمدم که کاملاً به دست عراقی ها افتاده بود. اما وقتی به هوش آمدم تصورم ...
ماجرای چشم هایی که برای سربلندی ایران از حدقه بیرون آمد
برای ایجاد مانعی بین خود و ادرارهایی که جمع شده بود لباس هایمان را روی زمین بیندازید. عراقی ها آمدند ما را کتک بزنند که مجروحین را به پشت خود منقل کردیم و همه مدافع شدیم تا زخمی ها آسیبی نبینند. بعد سه روز برای ما آب آوردند. آب را در بشکه های 200 لیتری در حیاط گذاشتند. چون وسیله ای در اختیارمان قرار نداده بودند مجبور بودیم توی دست آب بخوریم. در همان شرایط هم وقتی می خواستیم آب بنوشیم نگهبانان عراقی ...
اشک شوق در چشمان خسته آزادگان سرافراز
، یک جفت لباس زیر و لباس زرد رنگی می شد که باید آن را در هنگام بیرون رفتن از آسایشگاه می پوشیدیم. وی در خصوص تغذیه اسرا نیز گفت: در بعضی از اردوگاه ها از جمله اردوگاهی که من در آن بودم در تمام دوران اسارت صبحانه سوپی به نام شوربا متشکل از آب و عدس و نهار هم نفری یک عدد سیب زمینی، یا مقداری برنج و یا غذای امثال آن ها را می دادند، ضمن اینکه در بیشتر اوقات هم از شام خبری نبود. صالحی یادآوری ...
می توان با الگوگیری از دفاع مقدس، جنگ اقتصادی را مدیریت کرد/ دوران اسارت سراسر خاطره بود
خاطره است وی با اشاره به اینکه خاطرات فراوانی را از دوران اسارت دارم بیان کرد: در یک دوره ای تلویزیون در اردوگاه ما قرار دادند، تعدادی از بچه ها با دستکاری آنتن موفق شدن کانال های ایران را هم دریافت کنند زمانی که نیروهای بعثی متوجه شدند گفتند که باید از کانال عراق استفاده کنید هر چقدر اذیت کردند ما دست بر نداشتیم تا اینکه آنها آنتن تلویزیون را کندن ولی تلویزیون بدون آنتن خیلی بهتر از ...
خاطره آزاده لرستانی از روزهای سخت اسارت
فاش نیوز - 26 مرداد، سالروز بازگشت پرستوهایی است که قصد مهاجرت به سوی الله داشتند؛ اما خدا برایشان تقدیری مهم تر رقم زده بود. در همان اوایل جنگ تحمیلی مردم آگاه شده بودند که در زندان های مخوف عراق چه بر سر رزمندگان اسیر ما می آورند و تحت چه شکنجه های طاقت فرسایی هستند. کمتر کسی امید به بازگشتشان داشت. امام راحل هم در تب و تاب دیدن فرزندان دور از وطنش بود و پیام داد: "اگر اسرا آمدند و من نبودم، به ...
حکایت آزاده اردبیلی از دوران سخت اسارت+فیلم
هر چند ماه یکبار برای بازدید و ثبت تعداد و اسامی به اردوگاه ها می آمدند، بار اولی که صلیب سرخ به اردوگاه ما آمده بود ما خواهش کردیم که کتابهایی در اختیار ما قرار دهند و در دفعه بعدی کتابهایی که درخواست کرده بودیم، همه را برای ما آوردند. در کنار این موضوع ما کلاسهای ورزشی و کلاسهای آموزش زبان برای همدیگر برگزار می کردیم؛ البته همه اینها به دور از چشم عراقی ها بود، حتی ما اقدام به آموزش ...