سایر منابع:
سایر خبرها
فیلم های تلویزیون در تعطیلات آخر هفته
چیزی یاد بگیرد همیشه توسط همکلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد و همه او را لامپ مهتابی صدا می کنند، چون طول می کشد تا روشن شود! تا اینکه او صاحب یک برادر می شود. برادر او به نام بارات بعد از اینکه بزرگ می شود همیشه مدافع برادر بزرگتر خود یعنی همان لامپ مهتابی است. حالا دیگر کسی جرات نمی کند او را اذیت کند. بالاخره آن ها بزرگ می شوند و بارات مجبور می شود به دلیل جنگ هند با چین به جبهه برود. اما لاکسمن ...
بعد از 12 سال فقط نامش را در روزنامه دیدم...
کاش با همان انگشت سبابه ام پای ورقه را امضا می کردم. انتخاب بین دو فاطمه زمانی که پسر عمویم می خواست از در خارج شود فاطمه، دختر دو ساله ام پای بابایش را گرفت؛ اسماعیل در حالی که با حسرت به او نگاه می کرد، گفت: دخترم؛ این جا جایی است که نه از تو می توانم بگذرم نه از دختر رسول خدا(ص).آرام دخترم را بغل کرد، بوسید و به من داد و گفت: من از تو به خاطر خدا گذشتم. بعد جعفر شش ماهه ام را ...
دختری که در تصادف مهدی قائدی بازیکن استقلال بود چه گفت؟!
...> فوتبال مهمتر است یا جان یک آدم؟! می گویم من از بدن بچه ام گذشتم از مهدی نمی گذشتم؟! یعنی الان حاضرید اگر واقعیت را بگوید از شکایت تان صرف نظر کنید؟ الان بعد از 7 ماه؟! به خودش هم گفته ام که اگر محکمه عادلانه ای وجود داشته باشد به هیچ جایی نمی رسی. بعضی ها یک جایی سرشان به سنگ می خورد و از خواب غفلت بیدار می شوند و به خودشان می آیند، اما مهدی قائدی چون خیلی زود بزرگ شد، خودش را گم کرده، بنابراین هیچ وقت به خودش نمی آید. حرف آخرتان؟ جان آدم ها از همه چیز مهمتر است. مهدی قائدی تا به حال ضربه روحی نخورده که معنی داغ دیدن را بفهمد. منبع: رکنا ...
من و حفره گلوله در سر فرمانده چراغچی
کردم هیچ نشانی از مشکلات ملاقات قبلش را نداشت، وقتی همکاران این صحنه را دیدند همه منقلب شدند. نفت و بنزین همکاران ما زمان عملیات آماده بودند تا در بیمارستان مجروحان را درمان کنند . همه بخش ها را تجهیز می کردیم. بنزین سهمیه بندی را در اختیار یکدیگر قرار می دادیم تا پزشکی که قرار است به بیمارستان بیاید؛ هر زمان که تماس گرفتیم بتواند سریع تر خودش را برساند. من آن زمان موتور داشتم ...
هدف دشمن در جنگ رسانه ای ایجاد اضطراب، یأس و بدبینی در مردم است/ایجاد تشکیلات موازی با دولت راه اصلاح ...
پیشرفت داریم، در زمینه ی عزّت سیاسی پیشرفت داریم، در زمینه ی رشد فکری پیشرفت داریم، در زمینه های معنوی پیشرفت داریم. بنده حالا یک نمونه ای را بعداً در آخر صحبتم عرض خواهم کرد. از این نمونه ها یکی دو تا نیست؛ ما پیشرفت داریم. این همه جوانِ خوب در کشور هست؛ شما ببینید الان در فضای مجازی چه خبر است! چقدر مُضِلّاتِ الفِتَن (17) در این فضای مجازی و در ماهواره ها و در این تشکیلات وجود دارد و جوان در ...
فیلم های تلویزیون در تعطیلات
مدرسه چیزی یاد بگیرد همیشه توسط همکلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد و همه او را لامپ مهتابی صدا می کنند چون طول می کشد تا روشن شود! تا اینکه او صاحب یک برادر می شود. برادر او به نام بارات بعد از اینکه بزرگ می شود همیشه مدافع برادر بزرگتر خود یعنی همان لامپ مهتابی است. حالا دیگر کسی جرات نمی کند او را اذیت کند. بالاخره آنها بزرگ می شوند و بارات مجبور می شود به دلیل جنگ هند با چین به جبهه برود. اما ...
احمد عربانی: گل آقا، کابینه را به هم می ریخت
را به گوش مسئولان و مملکت داران برسانند. گاهی در این راه موفق شدند و گاهی هم نه. مجله گل آقا به سردبیری زنده یاد کیومرث صابری، یکی از مجلات بی نظیری بود که در دهه های شصت و هفتاد به زبان طنز و کاریکاتور زبان گویای مردم بود تا حرف آنها را به گوش مسئولان برساند. استقبال مردم از این مجله طنز، نشان از موفقیت این مجله در راهبردی داشت که برای خودش انتخاب کرده بود. بعد از مجله گل ...
نگاهی به دغدغه های یک خانواده شهید/ نگرانی ما از ضربه دشمن داخلی به انقلاب است
روزها از ناراحتی قلبی رنج می برد و شاید این مشکل نتیجه سال ها فشار زندگی باشد. سال هایی که جوانی اش را برای سه فرزندش صرف کرده است. حالا پسرش، عبدالوحید، علاوه بر گذراندن دروس حوزوی پزشک است و یکی از دخترانش مهندس و یکی خانه دار است. دختر کوچکترش نفیسه قاری قرآن است و به قول مادرش صدای دلنشینی دارد. عکس همسرش را روی میز می گذارد و با طمأنینه می نشیند. آرامش خاصی در وجودش نمایان است و ال ...
مادرم با شوهرم ارتباط شوم دارد
و من کمک حال او هستم. تعدادی انسان خَیِّر هم هستند که هزینه ای جمع میکنند و خرجی ماهانه ما را می دهند. بعضی وقت ها هم قمار بازی میکنم و چند هزارتومانی در میاورم. به او گفتم چرا نازنین را به بهزیستی نمی سپاری؟ اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت: نازنین سه سال دارد و از بچگی مبتلا به سرطان خون بود. دکترها دخترم را جواب کردند و می گویند او یک سال دیگر بیشتر زنده نمی ماند. دختر مریضم را از خودم ...
■ دعا و عبادت از دیدگاه شهید مطهری
طرف خدا می رود، احتیاج به دعوت ندارد. البته این کمال نفس برای انسان نیست، کمال نفس در این است که انسان خودش را به اختیار منقطع سازد و اوج بگیرد. 1 البته برای چنین انقطاع و اوج اختیاری مقدماتی لازم است که تهیه آن به دست انسان است و بدینوسیله تمهیدات اوج و تعالی روحانی پدید می آید و ارزش واقعی هم به تعبیر استاد در همین نوع تعالی روحی است، و الا در صورتی که آدمی دچار مشکلات و سختی های سخت ...
گپ و گفت صمیمی با احمدرضا عابدزاده؛ آقای عقاب همیشگی
برگشت به 20 سال پیش. روزبه روز همه چیز تغییر می کند. زمانی که ما در تیم ملی بودیم، در کمپ انقلاب، 30 نفر در یک اتاق می خوابیدیم. زمان خدابیامرز دهداری پشت دریاچه. الان هتل دارند، کمپ دارند، لباس آدیداس دارند. دیگر چه می خواهند؟ الان دیگر بقیه چیز ها به بازیکن ربط دارد. ایکس بازیکن دفاع داریم، می گویند چرا فلانی را نبرد. این بازیکن زمانی که آمده دفاعش خوب بوده، ولی در سرعت مثلا رونالدو ...
زبان، گفتمان اصالت و ناسیونالیسم مدرن
. زبان های ایرانی، فارسی و زبان نگارنده (لکی) به شدت متافوریک اند (لکی از معدود زبان هایی است که تعداد اصطلاحات اش کم از تعداد واژگانش نیست)، این زبان ها برای شعر بسیار کارآمدند. با این حال فارسی در طول هزار سال گذشته بیانگریِ علمی و فلسفی و منطقی را - خاصه به نحو نوشتاری - نیز آزموده است و نمی توان گفت صرفاً به درد شعر می خورد. یعنی این زبان در بستر زمان دیگر امکان های بیان را نیز فعال کرده است و ...
سایه سنگین برادر بزرگتر و میراث به یغما نرفته اقبال/ کسی که نه زیر بار عکس استالین رفت و نه شاه
یک دهن من. بعد هر دو می رقصیم. اگر رقص و آواز تو بهتر بود که هیچ، تا آخر سال کاری به کارت ندارم. اما اگر من بهتر خواندم و رقصیدم، تا آخر سال دیگر حق نداری جلو من از این کارها بکنی. قبول می کنی؟ آن پسر با تعجب قبول کرد. مرحوم میرافضلی گفت: بخوان دانش آموز قسمتی از یک تصنیف کوچه بازاری را با نیمدانگ صدای خودش خواند. مرحوم میرافضلی گفت: این از آوازت. حالا برقص ببینیم. طرف با پررویی تمام کمی قرو قمیش ...
حاشیه نگاری از نخستین سالگرد شهید حججی در تالار وحدت / سیمرغ ها زودتر از فجر به پرواز درآمدند
و می گوید: ایران چه شیرانی به خود دیده، چه رستم هایی. همسران شهدا با افتخار دست نوازش به سر فرزندانشان، یادگار شهدا می کشند. گویی دوست دارند به فرزندشان بگویند: ببین دخترم، ببین پسرم! منظورش بابای توست. از ببر بیان شاهنامه تا داعش رد نگاه بابا چند سال قبل برای تهیه گزارش و دیدار با خانواده شهید محمدرضا جبلی رفته ام. زینب دختر شهید از دلبستگی های شدید به پدر برایم تعریف کرد و ...
غائله 263
آن استفاده شود. این تحلیل مبتنی است بر این گزاره که در هیاهوها، صدا به گوش نمی رسد اما سکوت به چشم می آید. اما لابه لای این سکوت ها و هیاهوها چه اتفاقاتی افتاد؟ از آبان ماه سال گذشته تا حالا که پنج روز از انتشار آلبوم ابراهیم می گذرد، چه بر محسن چاوشی گذشت؟ دوم آبان ماه 1396؛ نام تو را ابراهیم نهادم پس از مدتی که زمزمه های آماده سازی نهمین آلبوم رسمی به گوش می رسید ...
بعد از 12 سال فقط نامش را در روزنامه دیدم ! + عکس ها
کوچکم پای ورقه را امضا کردم و ای کاش با همان انگشت سبابه ام پای ورقه را امضا می کردم. انتخاب بین دو فاطمه زمانی که پسر عمویم می خواست از در خارج شود فاطمه، دختر دو ساله ام پای بابایش را گرفت؛ اسماعیل در حالی که با حسرت به او نگاه می کرد، گفت: دخترم؛ این جا جایی است که نه از تو می توانم بگذرم نه از دختر رسول خدا(ص).آرام دخترم را بغل کرد، بوسید و به من داد و گفت: من از تو به خاطر ...
مهدی حفظ حریم اهل بیت را به دیدار نوزادش ترجیح داد
. حتی قبل از رفتن به سوریه به بازار رفت و یک عروسک بزرگ خرید. به من داد و گفت: این را از من یادگاری برای فرزندمان داشته باش. شهید آنقدر چشم انتظار فرزندش بود که با چشم باز به شهادت رسید. مادر شهید پیکر فرزندش را با چشم باز ملاقات کرده بود. انتخاب نام فرزندشان بنا به وصیت خود شهید بود؟ بله، البته در وصیتنامه اش از من و پدر و مادرش حلالیت طلبیده بود. گفته بود امیدوارم همه من را حلال ...
دختری که در تصادف مهدی قائدی بازیکن استقلال بود چه گفت؟
جان یک آدم؟! می گویم من از بدن بچه ام گذشتم از مهدی نمی گذشتم؟! یعنی الان حاضرید اگر واقعیت را بگوید از شکایت تان صرف نظر کنید؟ الان بعد از 7 ماه؟! به خودش هم گفته ام که اگر محکمه عادلانه ای وجود داشته باشد به هیچ جایی نمی رسی. بعضی ها یک جایی سرشان به سنگ می خورد و از خواب غفلت بیدار می شوند و به خودشان می آیند، اما مهدی قائدی چون خیلی زود بزرگ شد، خودش را گم کرده، بنابراین هیچ وقت به خودش نمی آید. حرف آخرتان؟ جان آدم ها از همه چیز مهمتر است. مهدی قائدی تا به حال ضربه روحی نخورده که معنی داغ دیدن را بفهمد. ...
طبابت برای سیاست و فرهنگ
، پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی بودم ولی در سال 1388 که رئیس آن، از انتخابی به انتصابی تغییر یافت، استعفا دادم . پزشک اهل فرهنگ و سیاست همه زندگی پزشکی او یک طرف و طبابت اهل فکر و فرهنگ و سیاست ایران یک طرف. او پزشک شخصی و دائمی بسیاری از نام آوران این سرزمین بوده است. خودش میلی ندارد که از مفاخر در قید حیات نام ببرد اما به درگذشتگان اشاره ای گذرا می کند: عبدالحسین زرین کوب، سیمین ...
مقامات امریکا از پاسخ به سؤالاتی که منطق دارد گریزانند
بحران و سختی هستم آن را انتخاب کردم و دقیقاً همان اتفاقی افتاد که در استخاره آمده بوده است؛ در آنجا منظورم نیویورک است کار بسیار سخت است البته اگر تن به کار دهیم، آنجا هم مثل اینجا اگر وارد حوزه های خط قرمز شوی قطعاً مانع کارت می شوند. من برای ادامه کارم مجبور بودم و برای همین مسئله دو سه بار مورد بازجویی اف بی آی قرار گرفتم. متأسفانه این شرایط سخت به من تحمیل شده بود. همسرم بیماری سختی گرفت و ...
ناگفته های این مرد از خودسوزی برادرش جلوی شهرداری تهران! + عکس
برای بار آخر به شهرداری برود. اما نگفت که قصد خودسوزی دارد. من هم به خاطر لحن صدا و صحبت هایش نگران شدم و تصمیم گرفتم خودم را به آنجا برسانم. چرا برادرتان تصمیم به خودسوزی گرفت؟ او چندین سال درگیر ملک تجاری اش بود. برادرم یک ملک ویلایی داشت. سال 80 بود که این ملک را خرید. 20 متر ملک برادرم تجاری بود که همان زمان آن را به یک سوپر مارکت تبدیل کرد. ولی از همان سال ها برادرم قصد ...
روشنفکران زمینه ساز اشغال آذربایجان شدند
سقوط کرد. من آن موقع سال آخر دبیرستان را می گذراندم. بعد از کودتای 28 مرداد، پاک سازی وسیعی در مراکز نظامی آذربایجان صورت گرفت. به طوری که کلاً 20 نفر بیشتر در دبیرستان نظام باقی نماندند. قبولی در مدرسه نظام بسیار دشوار بود و من شش ماه انتظار کشیدم و با سپردن ضمانت سنگین، صلاحیتم قبول شد و مرا در دبیرستان نظام پذیرفتند. به نهضت ملی نفت و کودتای 28 مرداد اشاره کردید. این دو رویداد بزرگ در ...
کاربرد متفاوت زبان
صداهای مخصوص و محدودی دارند و انصافا مضراتی هم ندارند ( حالا گاهی خروس ها بی محل می خوانند ، بماند ) اما امان از دست انسان ، این موجود دم بریده که لقب اشرف مخلوقات را هم با خودش یدک می کشد و به حقوق همه حیوانات و محیط زیست و حتی هم نوعانش تجاوز می کند . اما نمی دانم این زبان انسان از چه جنسی است که راحت عین دم مارمولک به هر طرف یعنی چپ و راست ، بالا و پایین ، شرق و غرب ، جنوب و وجنوب شرقی و ...
داستان غم انگیز زنی که قربانی رابطه مادر و شوهرش شد
میکنم و چند هزارتومانی در میاورم. به او گفتم چرا نازنین را به بهزیستی نمی سپاری؟ اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت: نازنین سه سال دارد و از بچگی مبتلا به سرطان خون بود. دکترها دخترم را جواب کردند و می گویند او یک سال دیگر بیشتر زنده نمی ماند. دختر مریضم را از خودم دور نمی کنم. از او خواستم آرزویی کند؛ با چهره ای خیس از اشک گفت: از خدا می خواهم نجاتم دهد. از این خیابان ها و در به ...
گل آقا، کابینه را به هم می ریخت
داران برسانند. گاهی در این راه موفق شدند و گاهی هم نه. مجله گل آقا به سردبیری زنده یاد کیومرث صابری، یکی از مجلات بی نظیری بود که در دهه های شصت و هفتاد به زبان طنز و کاریکاتور زبان گویای مردم بود تا حرف آنها را به گوش مسئولان برساند. استقبال مردم از این مجله طنز، نشان از موفقیت این مجله در راهبردی داشت که برای خودش انتخاب کرده بود. بعد از مجله گل آقا نشریات زیادی تلاش کردند تا در فرم گل آقا ...
مهمان مامان تا آدم برفی در آخر هفته تلویزیون
...:30 از شبکه پنج پخش می شود. در این فیلم خواهیم دید: اکسمن پسری کوچکی که کند ذهن است و نمی تواند در مدرسه چیزی یاد بگیرد همیشه توسط همکلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد و همه او را لامپ مهتابی صدا می کنند، چون طول می کشد تا روشن شود! تا اینکه او صاحب یک برادر می شود. برادر او به نام بارات بعد از اینکه بزرگ می شود همیشه مدافع برادر بزرگتر خود یعنی همان لامپ مهتابی است. حالا دیگر کسی جرات نمی کند او ...
همیشه طوری سخن می گفت که انگار جنگی نیست و همه چی آرام است. اصلاً نمی گفت: جایی که هستیم خطرناک است یا ...
سپاه سر کوچه ما بود و من وقتی سپاهی ها را که جوانانی مذهبی و متدین بودند می دیدم لذت می بردم. یک آرامش خاصی به من دست می داد و در دلم می گفتم اگر آدم بخواهد ازدواج کند چقدر خوب است که با این سپاهی ها ازدواج کند و خیال می کردم هر کس با آن ها ازدواج کند به بهشت می رود. تا اینکه سال 64 همسرم که پاسدار بود به خواستگاری ام آمد. همان موقع به جبهه هم می رفت و من با شرایطش کاملاً آشنا بودم. ...
وقتی کریمی قدوسی فرمانده بسیج مشهد بود، برای شنا به استخر فرح می رفت/ آن استخر یک علامت بین آنهاست
فرح در حقیقت در مشهد است که وقتی آقای قدوسی فرمانده بسیج مشهد بود، برای شنا به آنجا می رفت و با دوستانش در آنجا درباره چنین مسائلی صحبت و رایزنی می کرد. استخر فرح یک علامت و کد است بین آن ها و الا در تهران چنین استخری وجود ندارد و این استخری که آقای هاشمی در آنجا فوت شد، سال 77 ساخته شده است. برداشت خود شما از این پلاکاردی که نوشته شده بود ای آنکه مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت چیست؟ من وقتی این موضوع راشنیدم، این شعر را خواندم دیدی خون ناحق پروانه شمع را /چندان امان نداد که شب را سحر کند یعنی آه مظلوم است که طرف خودش را رسوا می کند. ...
تفاوت های فرزند دختر و پسر در سیره اسلام
بزرگواری چون حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق علیهماالسلام را داشت، برای داشتن فرزند دختر هم دعا می کرد: اِنَّ اِبْراهیمَ سَأَلَ رَبَّهُ اَنْ یَرْزُقَهُ اِبْنَةً تَبْکیهِ وَ تَنْدُبُهُ بَعْدَ مَوْتِه؛ حضرت ابراهیم علیه السلام از حضرت حق درخواست دختر کرد تا حداقل پس از مرگش گریه کننده و یادآور داشته باشد. نکته جالب توجه در روایت این است که یکی از پیامبران بزرگ الهی که داشتن فرزند دختر محروم بود، برای ...
پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران ؛ عباس بهارلو؛ نشر قطره پیش پرده خوانی؛ سرگرمی سازی و مجالی برای ...
موضوع فرهنگ عامه برای دانشنامه فرهنگ مردم ایران بنویسم. عنوان یکی از این مدخل ها ... بود که در جلد دوم دانشنامه آمده است. درواقع این کتاب روایت جدیدی از آن مدخل، به انضمام نمونه هایی از متن تصنیف پیش پرده ها و عکسهایی است که درج آنها از لحاظ دریافت مطاوی متن حاضر ضرورت دارد. اما نکته جالب اینجاست که عباس بهارلو که همه شهرتش را مدیون پژوهش در تاریخ سینماست چرا یکی از بهترین گزینه ها برای ...