روایت آیت الله خامنه ای از حمله شبانه ی ساواک به منزل ایشان
سایر منابع:
سایر خبرها
ظلم خوانین به مردم بم در دوران حاکمیت پهلوی
باورکردنی نبود، اما خانه به خانه آن کوچه ها را یک یک در زده و غیر از یک عده گرسنه، کور، تراخمی که کم و بیش گفتار همان مرد را از آن ها شنیدم چیز دیگری ندیدم تا یک نفر مرا به منزل سرپرست رعیت ها برد. درب کج و کوله منزل باز بود، وارد شدیم. آن همراه، صاحب منزل را صدا زد. دیدم مردی از اتاقی که زیر زمین و حدود ده پله داشت بالا آمد. سلام کردم، جواب داد. گفتم: شما چه شغلی دارید؟ گفت: من نماینده ارباب ...
آخرین بار چهره اش را ندیدم
. گفتم: بچه ات کوچک است. چه کسی او را بزرگ می کند. غلامحسین گفت: شما! گفتم: انشاءا... که برمی گردی و خودت بزرگش می کنی. گفت: آن دیگر با خداست. خلاصه آنقدر اصرار کرد که راضی شدم و گفتم برو سپردمت به خدا. همان روزها خانمش که خیلی بی تاب بود و گریه می کرد، از من خواست اجازه ندهم او برود. اما غلامحسین عزم سفر کرده بود و حرف مرا قبول نمی کرد. بعد هم برای کسب اجازه، رفته بود پیش خاله اش که خواهرم گفته بود ...
منو دوست داری دعا کن با هم شهید بشیم
.... در تمام عمرش از خود خانه ای نداشت و با همسر و فرزندانش در اتاق کوچکی که توسط سپاه اجاره شده بود، زندگی می کرد. شهید میثمی در جواب پدرش که به او می گوید؛ بابا! یک منزل برای خودت تهیه کن، نمی شود که همیشه بی خانه باشی! پاسخ می دهد؛خدا نکند من در دنیا خانه بسازم. مریم شکوهنده همسر شهید عبدالله میثمی می گوید: یک روز صبح بعد از نماز صبح و خواندن زیارت حضرت زهرا(س) وقتی می خواست برود، حسین ...
الناز شاکردوست در نقش فائزه منصوری برنده جایزه سیمرغ بلورین شد
به منزل مشاجره کردم، اما همسرم گفت میهمان حبیب خداست. او در ادامه گفت: عبدالحمید ریگی در خانه ما از فائزه خواستگاری کرد ولی با مخالفتهای شدید من مواجه شد، اما بعد از چند بار که اصرار کرد و قولهایی که داد ما در نهایت پرسوجو کردیم و رضایت دادیم. محسندوست همچنین گفت: عبدالحمید با عبدالمالک در ارتباط بود و مالک از او خواسته بود فائزه را به زاهدان بیاورد. یک روز که از بیرون آمدم ...
همراهی همسر آیت الله خامنه ای در سال های مبارزه با طاغوت
، مرد خانواده را در ادامه راهی که بدان ایمان داشت و پای می فشرد استوارتر کرد. همسرم هیچ وقت اظهار نگرانی و گله مندی از دست من نکرده، حتی مشوق من در قضایای عدیده ای هم بوده [است.] مواقعی... بود که بعضی از افراد و گروه های مخفی از اشخاص مهم و سطح بالا منزل ما رفت و آمد می کردند. من البته به همسرم نمی گفتم که اینها کی هستند، اما او از نحوه رفت و آمد... می فهمید که این ها اشخاصی مهم و حساس هستند. از ...
چگونه هاشمی رفسنجانی از زیر تیغ نجات یافت؟
علاقه مند به آزادی آقای هاشمی بودند، عازم اصفهان شدیم. ساعت های حدود یک نیمه شب به اصفهان رسیدیم. در حالی که می دانستیم آیت الله خادمی خواب هستند، اما چاره ای نبود، در زدیم و آقا اجازه ورود دادند. آقا وسط رختخواب نشسته بود. هنگامی که بنده را دید گله کرد که چرا احوالی نمی پرسی و به ما سر نمی زنی؟ بعد هم جریان را پرسید. وقتی مشکل را گفتم بسیار ناراحت شدند و فورا به آقای مهندس تلفن کردند. خانم مهندس از ...
خاطرات مبارزی که لطف ماموران شاه شامل حالش شد
التیام دهید)، ما هم رفتیم در یکی از کوچه ها منزل آقای مرزبان که آتش درست کرده بودند چشمانمان را التیام دادیم و بعد رفتیم کوچه سعدی. در صف های اول راهپیمایی ها هم شرکت میکردم، ولی به آن صورت توی چشم نبودم. دیدم که شهربانی چی ها آمدند و با باتوم مردم را میزنند و تیرهوایی در میکنند، رفتم داخل مغازه قصابی، مغازه دارتا پاسبان ها را دید ترسید، من هم بیرون آمدم. پاسبان ها تا میتوانستند مرا زدند و ...
برای در امان ماندن از اجنه چه باید کرد؟
) شکایت کرد، حضرت نیز دعای فوق را به ایشان دادند. ابودجانه می گوید: نوشته پیامبر (ص) را گرفتم و با خود به منزل بردم. شب، هنگام خواب آن را زیر سرم گذاشتم، ناگاه متوجه شدم صدای داد و فریادی می آید که می گوید: ای ابودجاجه! این نوشته را از زیر سرت بردار و از خانه ات بیرون کن، ما هم قول می دهیم از خانه ی تو برویم و دیگر در پیش چشمان تو دیده نشویم. من نیز به آنها گفتم: این مکتوب را بدون اجازه ...
از ماجرای حادثه فیضیه تا فشار ژاندارم منطقه به منظور دعا برای شاه در منبر
کرده بودیم و درس امام رفتیم. امام را به وسیله استادمان مرحوم آیت الله امینیان که معالم را پیش ایشان می خواندیم شناختم. اولین بار ایشان (امام) جلوس داشت فکر می کنم ولادت حضرت زهرا (س) بود. با استادمان رفتیم خدمت امام یک کرسی بود خانه شان و ایشان را زیارت کردیم. ایشان مسجد نداشت و نماز جماعت را منزل اقامه می کردند و گاهی هم می رفتیم نماز جماعت ایشان در منزل. بعد هم خدا رحمت کند آقای شیخ عبدالعلی قره ای ...
خاطرات یوم الله 22 بهمن، از زبان آیت الله خامنه ای
.... وقتی من رفتم آن جا، شب اول یا شب دوم سوم که نماز خواندیم از جای خود بلند شدم رو کردم به مردم گفتم : با این چند شبی که ما این جا دور هم جمع شدیم، یک حقی شما به گردن من پیدا کردید و یک حقی هم من به گردن شما پیدا کرده ام. امّا حق شما بر گردن ما این است که من یک قدری برای شما حرف بزنم و حدیثی چیزی برایتان بخوانم. حق من هم به گردن شمااین است که شما آن حرف های مرا گوش کنید و یاد بگیرید و لذا من حق ...
اعترافات زنی که دختر 3 ساله را ربود: نمی دانستم باران مادر دارد/ 12 روز او مرا مادر صدا می کرد
کرمانشاه زلزله آمد خودم را به آنجا رساندم. دنبال بچه ای می گشتم که خانواده اش را در زلزله از دست داده و بی سرپرست باشد. اما آنجا کسی کمکم نکرد. فقط یک آقایی شماره ام را گرفت و گفت اگر بچه ای پیدا کرد با من تماس می گیرد. اما خبری نشد و من بازهم به دنبال کودک دختری بودم تا مادرش شوم. بعد رفتم سراغ آدم هایی که می شناختم و از آنها خواستم اگر بچه بی سرپرست یا بد سرپرستی را می شناسند به من خبر دهند. در این ...
پاسخ مراجع عظام تقلید درباره نماز خواندن با مانتو و روسری
، برای نماز چه حکمی دارد؟ جواب: در صورتی که در آنجا نوری نباشد که بدن نمایان شود اشکالی ندارد. سؤال . چنانچه زن هنگام نماز، یا پس از آن، دریابد قسمتی از اندامش که پوشیدن آن لازم بوده، پوشیده نشده است، تکلیف چیست؟ جواب: نمازش صحیح است. سؤال . من در منزل معمولا با لباس آستین کوتاه و دامن (بدون شلوار و روسری) به همراه چادر نماز می خوانم؛ ولی دو مطلب برایم ...
نهضت جمهوری اسلامی ایران تا ظهور امام زمان (عج) پابرجاست
خبرگزاری فارس- اردبیل / سرویس فرهنگی: حجت الاسلام میرزا علی آقا رمضانی از مبارزان دوران انقلاب اسلامی، متولد 1312 روستای پرمهر از توابع بخش موران شهرستان گرمی بوده و در حال حاضر در شهرستان پارس آباد زندگی می کند. وی در 6 سالگی پدرش را از دست داد و به سرپرستی دایی خود در مکتب خانه روستا تحصیل کرده، در 20 سالگی وارد حوزه علمیه اردبیل شد. رمضانی در شهرهای اردبیل و قم از محضر ...
فردا، باز هم مثل همیشه!
نیست که جمهوری اسلامی را بی خیال ، اما به روی خود نمی آورند و ترجیح می دهند در اوهام خود غوطه ور باشند تا شاید زد و مرادشان حاصل شد. اما، هر بار بعد از یک بیست و دوی بهمن، خواب از سرشان می پرد و دوباره برمی گردند سرِ نقطۀ اول. مردمِ انقلاب، آنچه مطالبه می کنند به خودِ انقلاب مربوط است. آنها همین مطالبه و گلایه و شکایت را، برای حفظ جمهوری اسلامی، بر خود فرض می دانند! فهم این قصه برای ...
9 روش هولناک شکنجه توسط ساواک
ضد خرابکاری ساواک و شهربانی، ناخن های دست و پای مبارزان را بوسیله انبردست یا گازانبر می کشیدند. درد این شیوه ی شکنجه اغلب موجب بیهوشی مبارز گشته و بیشتر اوقات منجر به عفونت می گردید. خانم بتول غفاری از زندانیان سابق کمیته مشترک در بیان خاطرات خود، می گوید: یک روز در اتاق بازجویی حسینی شکنجه گر معروف ساواک، تمام ناخن های پای مرا کشید. وقتی مرا به اتاق بهداری بردند، مسئول آنجا به من گفت ...
حضرت فاطمه زهرا (س) اولین شهید مکتب ولایت و امامت بودند/ شرکت نمازگزاران مسجد امام حسین(ع) در راهپیمایی ...
من می باشد. (احقاق الحقّ: ج 25، ص 350// اعیان الشّیعة: ج 1، ص 322). این استاد حوزه علمیه اضافه کرد: بر همین اساس وقتی روزی یک فرد نابینا وارد خانه حضرت صدیقه مرضیه (س) شد حضرت به پشت پرده ای رفتند. وقتی از ایشان سوال شد چرا این کار را کردید زیرا این فرد نابینا است، حضرت فاطمه زهرا (س) پاسخ دادند اولا او مرا نمی بیند اما من که او را می بینم و ثانیا عطر زدم و نمی خواهم بوی عطر به مشام ...
آخرین مصاحبه وزیرخارجه انقلاب| حفاظت 5 زن از امام درنوفل لوشاتو صبح ها چای شیرین و نان و پنیر و دیگر ...
کردند و گفتند به پاریس می رویم، اما باید در منزلی مستقل اقامت کنیم و ما هم شرایط حضرت امام را پذیرفتیم. چه کسی مسول پیدا کردن خانه امام در فرانسه شد؟ بعد از اینکه ما وارد فرانسه شدیم، بنی صدر به همراه آقای غضنفر پور که من تا آن روز ایشان را نمی شناختم به استقبال ما آمدند. به همراه آن ها راهی منزل “غضنفر پور” شدیم. آپارتمان غضنفرپور در طبقه سوم یک ساختمان بود، حدود 3 الی 5 ...
نقد فیلم مردی بدون سایه کاری از علیرضا رئیسیان؛ مردان تنها روی تخت خواب دو نفره
بر سر سایه آمده؟! کیست که فیلم ها را می فرستد و هزاران نقطه ی مبهم دیگری که در فیلم باقی می مانند. بیشتر بخوانید: نقد فیلم مسخره باز کاری از همایون غنی زاده؛ چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه می داری؟ تنها نکته ی قابل اعتنای فیلم که باید در نقد فیلم مردی بدون سایه به آن اشاره نمود، طراحی صحنه و لباس درست و تر و تمیز و سر و شکل دار کامیاب امین عشایری است که متناسب با شخصیت ها و ...
پروژه نفوذ قبل از انقلاب شکل گرفت
بگذارد تا گرم شود که وقتی ایشان سجده می کنند، دست کم سینوس ها و پیشانی ایشان یخ نکند! ما هم کار ها را بین خودمان تقسیم کرده بودیم که هر وقت امام می آیند نماز بخوانند، پشت سر ایشان بنشینیم. به همین خاطر در عکس ها می بینید که من پشت سر امام هستم. سریع پشت سر امام می نشستیم که اگر کسی خواست امام را بزند، ما حائل باشیم. کار های فراوان آنجا، چگونه تقسیم شد و هر کس متولی انجام چه کاری بود؟ ...
چند روایت از امام جماعت محله بدنام ها
تکه آهن بخرد و جوش بدهد. یک قوطی ضدزنگ خریده اما پادرد امان نداده بود و کار را به من سپرد. خانه پلاک 26 کوچه شهید ریاحی پور که هنوز هم هست فقط خانه آ شیخ نبود: سرای امید یک محله بود. باید همسایه ای مثل آ شیخ محمود داشته باشی تا دلت قرص باشد که وقتی برای نماز شب بیدار می شود همه اهل محل را در قنوتش دعا می کند حتی ساکنان خانه های محله جمشید هم از دعای خیرش دور نمی ماندند. دعای آ شیخ، پناه ما بود ...
افشاگری وحید جعفری نماینده آل اشپورت از جزئیات رفتارهای مشمئز کننده کارلوس کی روش در قرارداد اسپانسر تیم ...
کارهایم با اطلاع او باشد، من هم در پاسخ گفتم رئیس فدراسیون از من خواست تا این موضوع را جایی مطرح نکنم. کی روش در پاسخ مجدد گفت به احترام من به جلسه امضای قرارداد می آید اما بعد از این هرکاری می خواهم در فوتبال انجام دهم باید با او مشورت کنم! در ادامه در یک کنفرانس مطبوعاتی قراردادمان امضا شد و کی روش حدود 10 دقیقه از برند ما تعریف کرد و گفت این برند می تواند برای رسیدن به آرزوها و موفقیت مان همکار ...
آلبومی از سوژه ها
دلیلی مرده بود، فارغ بودند. حتی زنش هم خیلی زود قصه ناله های گاه و بیگاهش را تمام کرد. اما امروز صبح درست یک ماه بعد از آن روز صدای شیون زن مانده علی در آبادی پیچید. مردها از خانه ها بیرون زدند و زن ها سرها را از پنجره ها و از پشت چینه ها بیرون آوردند. دو سه تایی که اول از همه خودشان را به بالای تپه رساندند، دیدند زن مانده علی بیرون نشسته و می لرزد. دست راستش را روی سینه اش گذاشته و چشم ها را بسته ...
واکنش امام خمینی به پیشنهاد منتظری درباره لغو دیدارهای عمومی
راحت جلو بروم. من نمی توانم بلدوزروار حرکت کنم و از عهده من خارج است. همان موقع به بعضی از دوستانم گفتم: این که خودش دارد می گوید و اعتراف می کند که من نمی توانم. من مرد میدان نیستم. بازرگان واقعاً از عهده این انقلاب برنمی آمد. حکومت نظامی 21 بهمن 57 روز بیست و یکم بهمن ماه، در منزل یکی از دوستانم در خانی آبادِ تهران بودم و قرار بود بعد از ناهار به طرف قم حرکت کنم ...
داستان پلیسی/ جنایت بدون سرنخ
خانه مقتول را جست وجو کند تا بلکه در آنجا سرنخی به دست بیاورد. سرگرد فیاض و دستیارش به خانه حسن که طبقه بالای یک بنگاه معاملات ملکی بود ،رفتند.در ورودی آپارتمان باز بود آن دو وقتی وارد شدند،خودشان را در برابر صحنه ای غیرمنتظره یافتند.خانه کاملا به هم ریخته بود.فرد یا افرادی انجا را زیر و رو کرده بودند.کارآگاه شکی نداشت این تفتیش کار همان قاتل قاتلان است و به احتمال زیاد آنها دنبال سند و ...
حکایت امروز و گذشته ی روزهای سختِ نه چندان دور
هایی که داغدار شدند، بچه هایی که یتیم شدند و مردمانی که هنوز پای عهدشان با آرمانهای انقلاب و رهبرشان هستند. باباحسن می خواهد خود را برای نماز آماده کند و از من می خواهد تا این جمله را از او یادگاری داشته باشم : دخترم، آزادی، سربلندی و پیشرفت ایران عزیزمان یک شبه به دست نیامده است، قدردان باشید ... نویسنده :سیده سکینه میر طاهری ...