سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های سردار مومنی از قاتل عنکبوتی/ مردی که بعد از کشتن 16 زن به دام افتاد
...> مژگان یک هفته بعد از فرار از دست قاتل سریالی در طرح ویژه پلیس دستگیر شد و وقتی تحت بازجویی قرار گرفت ماجرای شب وحشت را برای ماموران تعریف کرد. او چنین گفت: یک روز عصر حوالی میدان شهید فهمیده منتظر راننده کامیون ها بودم تا به آنها موادمخدر بفروشم. خسته و گرسنه بودم. مردی با موتور جلوی پایم توقف کرد و از من خواست همراهش به خانه اش بروم. اول نمی خواستم قبول کنم اما در نهایت سوار ...
واکنش های منفی کاربران توییتر به ویژه برنامه های تحویل سال
سیما واقعا از این حجم مزخرف حالت تهوع میگیری، حمید گودرزی رو آدم بازیشو میبینه حالش بد میشه بعد گذاشتن مجری:| مهدی معزی: لحظه اول خیال کردم دارم اشتباه می کنم اما #صدا_و_سیما به مرحله ای در باب برنامه سازی رسیده که حضرت #حافظ رو به برنامه زنده سال تحویل دعوت کرده... و اما سوال رو دقت کنید؛ امیرحسین مدرس: چی شد که حافظ، حافظ شد؟ حضرت حافظ: ندیدم خوش تر از شعر تو حافظ! ...
در جمهوری اسلامی تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که ...
.... امّا پیش از همه چیز، نخستین توصیه ی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است . این جانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته ام، امّا خود و همه را از نومیدی بی جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته ام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و ...
بیرانوند: امباپه و نیمار را شکار می کنم!
.... دلیلش همین بود. البته گاهی رسانه ها هم با بزرگ کردن یک ماجرا برای تیم ها و بازیکنان حاشیه درست می کنند. در داستان تیم ملی و پرسپولیس اگر من هم وارد آن دعوا می شدم شک نکنید خراب می شدم. من افتخارم بود که شاگرد آقای کی روش و آقای برانکو بودم. من سرباز هستم؛ هم در تیم ملی و هم در پرسپولیس. آن روز ها وقتی به اردوی تیم ملی می رفتم پرسپولیس را فراموش می کردم و وقتی هم به پرسپولیس برمی گشتم دیگر تیم ...
آریای کوچک غرق در خون | پسر بچه کوچک قربانی شروران غرب تهران شد
خودم دوباره مرتب کنم. وی ادامه داد: همه چیز خوب پیش می رفت، آریا از مادرش خواست تا کمی آنطرف تر برود تا صندلی را بخواباند و روی صندلی دراز بکشد، لحظاتی از این ماجرا گذشت و در اتوبان چمران بعد از روگذر بزرگراه حکیم بودیم که به ترافیک رسیدیم. نیما دوستی گفت: پسرم روی صندلی بود که ناگهان صدایی مثل ترقه بازی به گوش رسید، به آریا گفتم پسرم نزدیک چهارشنبه سوری است و نترس که ناگهان ...
تحویل سال شهدایی دهه هشتادی ها/ حال و هوای دل هایی که در هفت تپه گرفتار شدند
آغاز کرده است. این نوجوان دهه هشتادی می گوید: همه برای یک بار هم که شده باید بیایند و اینجا را از نزدیک ببینند. مثل کسانی که به کربلا رفتند و از حال و هوای حرم امام حسین(ع) و بین الحرمین می گویند، حال ما هم اینجا همین طور است. خیلی دلم می خواست و علاقمند بودم خانواده ام در روزهای پایانی سال و نزدیک به سال تحویل با من در اینجا بودند و این آرامش را از نزدیک حس می کردند. اگر شهدا بخواهند ...
من طلبکارم!
نمی گردد؟ کدام مشکل تقصیر من است؟ به عنوان نمونه عنوان کردید که قطعنامه ها کاغذپاره است. الان و بعد از گذشت این همه سال که تحریم ها فشار آورد و سال آخر دولت شما حتی برای بودجه بسیار مشکل داشتید. پس از آن تحریم ها تا حدی به محاق رفت و اکنون در حال بازگشت است. با توجه به این وضعیت هنوز قطعنامه ها را کاغذپاره می دانید؟ حتما همین طور است. مشکل رسانه های ما این است که نقش ...
دهه هفتادی ها؛ عشق،ازدواج و طلاق !
می گویند زود عاشق می شوند و زود فارغ. می گویند دو روز از رابطه نگذشته تصمیم می گیرند ازدواج کنند؛ بی فکر، بی برنامه ریزی. می گویند از زندگی تصوری رؤیایی دارند که شبیه زندگی واقعی نیست؛ دو نفری آشپزی کردن و ظرف شستن، هر روز با گل به خانه آمدن و چسباندن عکس های دو نفره روی یخچال با کلی قلب. اما به یک سال نرسیده وقتی می بینند نه آن آدمی که انتخاب کرده اند آدم زندگی شان است و نه زندگی ...
هزار رنگ سوغات در بازار های محلی مازندران
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، این روز ها بازار های محلی مازندران رنگ و بوی بهاری دارد و می توان در بساط دستفروشان و غرفه داران این بازارها، کالا های متفاومتی را مشاهده کرد. گردشگران برای دیدن جاذبه های طبیعی مانند جنگل، دریا، کوه، دشت، کوهستان، رودخانه ها، چشمه ها، آثار باستانی و تاریخی مازندران می توانند برای خرید سوغات و صنایع دستی زنان و مردان ...
با پول ترقه، یک آجر از یک مدرسه را می خریم
! البته حسن ماجرا این است که با توجه به آگاهی شان به خطرات مواد محترقه، عاقلانه دور این هیجان و لذت دردسرساز را خط کشیده اند. محمدپویا حسن لو ، دانش آموز پایه هشتم حسابی از اجرای پویش مدرسه سازی به جای ترقه بازی در مدرسه شان راضی است و می گوید: به نظر من شادی ترقه بازی، یک لذت زودگذر است و تازه، ممکن است خطراتی برایمان داشته باشد و باعث ایجاد آسیب هایی شود که سال ها و حتی تا آخر عمر ...
وقتی به دستور فرمانده عراقی مردم روستای ایرانی به توپ بسته می شوند!
به گزارش ایمنا ، مرتضی سرهنگی در کتاب اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای ایرانی به سراغ اسرای عراقی رفته است و خاطرات آنان را به نگارش درآورده خاطراتی که به روشنی حق و باطل بودن 2 جبهه ایران و عراق را از منظر سربازان عراقی نشان می دهد. یکی از این اسرا در خاطره ای تعریف کرده است: من یک بار به حال شما گریه کردم و هزار بار به حال خودم، و در این جنگ ناخواسته به اندازه ی هزار سال بزرگ شدم. من بیش ...
داستان شباهت جالب بازیگری که نقش جوانی تختی را بازی کرد
برایم بسیار ارزشمند بود. با توجه به حساسیت ها، در خلوت خودت دلهره نداشتی که محصول نهایی چطور خواهد شد؟ وقتی خبر حضورم در این فیلم را دادند شوکه شده بودم. من آتش نشان هستم و مثل همیشه درگیر روزمرگی های خودم بودم. به من پیام دادند به تهران بیایم و پس از سه روز چشم باز کردم و خودم را در گریم آقاتختی دیدم. بین تعداد زیادی عوامل و دوربین بودم! اولش برایم خیلی عجیب بود، ولی بعد از مدتی ...
تمام آرزوهایم فدای یک لحظه هیجان و کنجکاوی شد/ تا آخر عمر محکوم به تاریکی ام
فراوانی در سطح شهر می فروشند و اگر هم به دنبال مواد دست ساز و خطرناک تر هم باشی به راحتی می توان با پرس و جو از همین فروشندگان، محل توزیع را پیدا کرد. خب اتفاقی که دو سال پیش افتاد را برایمان تعریف کن. -مثل هر سال در تکاپوی جمع آوری مواد محترقه بودم و هر روز بعد از مدرسه با بچه ها قرار داشتیم و طبق معمول به هر بهانه ای پول توجیبی بیشتری از پدرم می گرفتم تا بتوانم هزینه ترقه ها را ...
صدای پای گذشته
کسی ازش می پرسید اهل کجاست؟ می گفت: راستش خودم هم نمی دانم. همه جا بودم. اگر پیله می کرد، می گفت: آژان وظیفه شناسی ام. به روی خودش نمی آورد که همکارهاش از گذشته اش خبر داشتند. با این همه روزگار را بر وفق مرادش می دید. دو-سه دقیقه ای از جاش تکان نخورد. مات و مبهوت ایستادنش میان کوچه، توی چشم می زد. آن هم با اخبار ناخوشایندی که از این به بعد از راه می رسید. تا راه ...
پره اکلامپسی در دوران بارداری، علائم و راه های پیشگیری
در دوران بارداری که در آن استفراغ پایانی ندارد، پنج ماه اول بارداری خود را در حال رفت و آمد در مسیر بیمارستان بودم. در هفته بیستم بارداری به جای افزایش وزن، 12 کیلوگرم وزن هم از دست دادم. در هفته بیست و دوم، سه بار در روز از ضد تهوع استفاده می کردم. به رغم اینکه هنوز احساس حالت تهوع روزانه ام را داشتم، استفراغ شدید پایان پذیرفت و سرانجام به من اجازه داد تا غذا بخورم و از همه مهم تر اینکه ...
مصاحبه جنجالی روزنامه آرمان با دکتر احمدی نژاد در آخرین روز سال 1397
به گزارش اکوفارس، متن مصاحبه روزنامه آرمان با دکتر احمدی نژاد بدین شرح است: روزنامه آرمان: بر اصلاحات اقتصادی تاکید دارید. یکی از راه های اجرای این اصلاحات حضور در مجلس و ارائه طرح هایی در همین راستا است. بنابراین به طور طبیعی حتما به این حضور برای نیل به اهداف اقتصادی فکر کرده اید. این طور نیست؟ دکتر احمدی نژاد: یعنی مجلس واقعا می تواند اصلاحات اقتصادی انجام دهد؟ روز ...
آخرین علیه محافظه کاری در سال چهلم با امیدیه/امیدوارانه می جنگیم
ماجرا چه شد؟ شما در را باز نکردید و منتظر بودید پدرتان بیاید؟ بله، همین طور که منتظر بودم پدرم بیاید، دیدم که آنها از در حیاط بالا آمدند و پریدند داخل حیاط و وارد خانه شدند و شروع کردن به کوبیدن در ورودی حال و داد می زدند در را باز کنید. بچه های به گریه افتادند و خیلی ترسیده بودند. بچه ها را بغل گرفتم و سعی کردم آرام شان کنم. خانمم رفت پشت در و گفت چه شده، چه می خواهید؟ گفتند کاری ...
تهران در استقبال بهار/پایتخت درقرق حاجی فیروز ها
به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان، از ساعت های اولیه روز که گذرتان به خیابان های تهران بیافتد حال وهوای عید را به خوبی حس می کنید، امسال هم مثل سال های قبل با همه مشکلات اقتصادی که گریبانگیر مردم شده بود با این حال هنوز مردم برای خرید عید شور وشوق دارند. این روز ها دستفروش های پایتخت جدای از دیگر اوقات سال رنگ و روی دیگری به شهر بخشیده اند. شب عیدی دست خالی خونه نرو، آجیل ببرج ...
پرورشی سودآور و بی ضرر برای محیط زیست
سیما ، مرکز فارس ،در جنوبی ترین نقطه شیراز، روستای کرونی ، به کارگاهی کوچک به سرپرستی بانویی کارآفرین دعوت شدم . محصولات این تولیدی با دیگر جا ها متفاوت بود. رفتن به این کارگاه چند روزی ذهنم را مشغول کرده بود . حس کنجکاوی ام مرا بر آن داشت از نزدیک با کار عجیب این خانم آشنا شوم. او با حشره ای سر و کار داشت که بیشتر افراد با شنیدن نامش حس بدی پیدا می کنند، اما این حشره روی دستش راه ...