سایر منابع:
سایر خبرها
روایت هایی خواندنی از جلسه انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری
عزای عمومی اعلام شد. ساعت حدود 8 صبح به مجلس رسیدم تقریبا همه اعضای خبرگان از سراسر کشور آمده بودند". وی درباره حال و هوای آن جلسه می گوید: همه گریان بودند و از فضای مجلس غم و اندوه می بارید. بسیار روز عجیب و لحظه غم انگیز و بهت آوری بود. موضوع جلسه آن روز معلوم بود، با این همه به طور رسمی هم اعلام کردند. ابتدا قرار شد وصیت نامه سیاسی الهی امام که به طور مهر و موم شده به صورت امانت به ...
کتاب یادت باشد
بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر . گفت: جور باشه حتماً بهت زنگ می زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم ؛ به حمید گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می فهمم . از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله ها را که پایین می ...
چرا آمده بود؟!
...... گفتم: چیزی از خدا خواسته بودید؟ حاجت یا خواسته ای دارید؟ سوالم با بغض گلوگیرش بی پاسخ ماند... منتظر نماندم و گفتم: خوب جایی اومدید!... حتما چیزی خواستید... خدا آورده که به دست شهدا بهتون بده... از روی صندلی بلند شد.... گفت: اینجا حال غریبی داره!... چقدر پر شور و حاله... حس عجیبی تو فضای اینجاس... میخوام یه کم اینجا بمونم!... کجا برم؟ ...
دختران ریش دار، تماشاگر قهرمانی پرسپولیس +تصاویر
ما من از یک ماه پیش از بازی پرسپولیس و جم مدام لحظه بالا بردن جام قهرمانی به دست سید جلال حسینی را تصور می کردم و با خودم تکرار می کردم؛ تا کی می خواهی بنشینی و مرگ آرزوهایت را ببینی؟ آتنا بعد از تحمل دو شبانه روز پر از استرس که همراه با بی اشتهایی شدید بود بالاخره تصمیم نهایی خود را گرفت؛با خودم گفتم اگر قرار باشد تنها یک ریسک در زندگی ام داشته باشم همین را انتخاب می کنم.برای همین با دو ...
مشکلات یک زناشویی سرد و راه حل آن!
حد احساساتی و گرم بود. وجود من همیشه تحت الشعاع خواهرم بود. پدر و مادرم تمام توجه و عواطف خود را روی خواهرم متمرکز می کردند. خواهرم از ابتدای تولد فلج بود و مدام تحت درمان بود. همۀ وقت آزاد پدر و مادرم به مشکلات خواهرم می گذشت. من عمدتا” روی پای خودم بزرگ شدم. هر وقت از این وضعیت گلایه ای می کردم، مادرم می گفت مثل بچه ها نق نزن و خدا را شکر کن که سالمی؛ تو باید درک کنی، خواهرت مشکلات زیادی دارد ...
پرندگان ما را نشانه کرده اند
است که می داند چه کسی بیشتر زندگی کند یا کمتر. بحث های گاه وبی گاه شان را می شنیدیم. یکی از آنها پدر را زورگو و مستبد قلمداد می کرد و این یکی مادر را ساده لوح. صبح روز هفتم بهار بود. پسرها جلوی تلویزیون خوابشان برده بود. من به عادت همیشگی ام زودتر از آنها بیدار شده بودم. پتو را زیر چانه ام نگه داشته بودم و دلم نمی خواست از گرمای رختخواب جدا شوم. صدای پای مادر را شنیدم که با یک قفس جدید ...
بررسی دیالوگ های غریب و پرطمطراق سریال برادرجان
... بابای من بچه امروز نیست، گنده دیروزه از ته دل من می پرسی؟ ته دلم راضی نیستم، اما ته دل من کجا ته دل بابام کجا دلم نمی خواد ببینمش که ماتش برده به در و دیوار که پدری داره تنش زیر خاک می لرزه چیکار کنم بابامه؟ تو این سن مثل بچم شده. راضی به غم بچم باشم؟ راضی به غم بچم نیستم. نکته: از ابتدای سریال کم پیش آمده لحن آرام و مهربانانه ای از زبانش بشنویم، معمولاً نا آرام است و تمام این ...
اس ام اس عید فطر، عید ماه مهمانی خدا
... عید فطر مبارک عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد چشماتو ببند سعی کن من رو توی ذهنت تصور کنی بهت تبریک میگم تو ماه رو دیدی! عیدت مبارک همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه... عید فطر و جشن طاعت بر ره یافتگان ضیافت الهی مبارک ...
این جوان به 250 انسان زندگی دوباره داد
خواست همیشه در آن حال باقی می ماندم. کاش برنمی گشتم فرهاد در طول 5 روز این جمله را مرتب تکرار می کرد و من حرص می خوردم. مرتب می گفت: فکر کنم مرده بودم. مامان اگر مرگ این جوری باشد دلم می خواد بمیرم! و من باز به او تشر می زدم. چند روزی گذشت پنجشنبه بود فرهاد حالش خراب شد از آن روز چیزی به خاطر ندارم خودم را به درو دیوار می زدم فقط تکان های شدیدی که می خوردم به خاطرم مانده است یادم می آید که خودم را ...
نگرانم، نگرانی هایم بیش تر از این شود
...> مسئله سوم: آزادی دوست دارم بیش تر آزاد باشم مشکل من این است که نمی توانم با پدر و مادرم ارتباط برقرار کنم؛ برای مثال وقتی با مادرم صحبت می کنم اکثر مواقع به دعوا کشیده می شود، نمی دانم چرا؟ ولی این را می دانم که قطعاً مشکل از من است که نمی توانم درست منظورم را منتقل کنم و به دلیل اینکه توی دعوا نمی توانم خودم را کنترل کنم، ناخودآگاه حرف های بدی می زنم که خودم بعد از گفتن این حرف ها ناراحت ...
2بار من را از دست کومله نجات دادند
.... موهایم که باز شد، بچه ها خندیدند و مدیر را هو کردند. مدیر آن قدر عصبانی شد که بلندگو را پرت کرد و به دفتر رفت. چند ساعت بعد من را به دفتر برد و گفت: چون تمیز هستی، مو های قشنگی هم داری و دَرست هم خوب است، دلم نمی آید که اخراجت کنم. خواهشی که از تو دارم این است که این لچک را از سرت برداری. حیف موهایت نیست که زیر روسری پنهان می کنی. پاسخ دادم: پس جواب اسلام و قرآن را چه کسی می دهد؟ معلم ها که ...
دلتنگی 3 ساله درسا برای پدر
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز خراسان جنوبی، سه سال است که بدهی های مالی او را گرفتار میله های زندان کرده است. درسای کوچک گزارش ما که باید اکنون شادمان از بازی های کودکانه اش باشد در تقدیر غرق شده و می گوید: سه سال است که پدر پیش من نیست و دلم برایش تنگ شده است. مادر درساهم می گوید: با این اوضاع اقتصادی سخت، با خودم می گویم چگونه هزینه اجاره خانه ام را ماهانه پرداخت کنم آیا پولی ...
نگاهی اجمالی به سیمای ادبی امام خمینی (ره)
برای بیان حقایق و فضایل اخلاقی، لطایف عرفانی و ظرایف روحانی نگاه می کرد و بنابر مصالحی شخصا تمایلی بر چاپ و انتشار این اشعار در زمان حیات خویش نداشت. علت چاپ دیوان اشعار بعد از رحلت شان نیز مطالبه مردمی و اصرار ارادتمندان ایشان به این کار برای رونمایی و پرده برداری از سیمای عرفانی آن عبد صالح خدا بود. ارادت حضرت امام به حافظ و سعدی شیرازی حضرت امام از میان تمام شاعران به حافظ و ...
مواد رفاقت نمی شناسد
شعار سال : جمعیت طلوع بی نشان ها بیش از 12 سال است که هر سه شنبه با پخت بیش از 5 هزار پرس غذای گرم و پخش آن در بیش از 6 پاتوق(محلی که کارتن خواب ها در آن زندگی می کنند که این محل معمولاً پارک یا خرابه است) سعی دارد در کنار کارتن خواب ها باشد تا با حضورش به آنها یادآوری کند که همیشه برای پاک شدن آنها ایستاده است . این مؤسسه علاوه بر اینکه محل نگهداری و زندگی را برای کارتن خواب ها فراهم می کند تمام تلاشش را می کند کارتن خواب های بهبودیافته را به جامعه و ...
روایت دانشجویان مازندرانی که به دیدار رهبری مشرف شدند/ دیداری از جنس ماه
به گزارش بلاغ ،دیدار و حضور در محضر بزرگان و بهره گیری از نظرات آنان بسیار ارزشمند است حال اگر دیدار با مقام معظم رهبری و امام امت باشد که جای خود دارد. امسال نیز لذت این دیدار نصیب دانشجویان مازندران که پنج نفر از دانشجویان استان مازندران در این دیدار حضور داشتند، دیداری که هم اکنون دل شان برای تکرار آن تنگ شده است. *عکسی که هرگز داخل نرفت! سیده نازنین قریشی ...