سایر منابع:
سایر خبرها
داماد چرچیل گفته بود ایران را باید بین انگلیس و روسیه تقسیم کنیم
بالا کشیدن و چپاول نفت ایران دست به هر اقدام غیر قانونی و یا غیر اخلاقی میزد تا بتواند روند استعماری خود را به راحتی ادامه دهد حتی ما شاهد این مساله هستیم که دست به دخالت های فوق العاده زیاد در امور کشور داری ایران کرده و در مورد عزل و نصب نخست وزیر و یا مواردی از این دست حرکات مداخله جویانه فراوانی داشته است. در دوران محمد رضا شاه حزب توده به صورت رسمی غیر قانونی شده بود. محمد رضا شاه در ...
حزبی با محتوا و کارکرد روس پرستی !
اندازی کرد. در مهر سال 1321، یک سال بعد از تأسیس حزب توده اولین گردهمایی ایالتی حزب در تهران برگزار شد و تا زمانی که اولین کنگره حزب برگزار شود، یک کمیته موقت مرکزی با حضور 15 تن ازجمله سلیمان میرزا، دکتر رادمنش، ایرج اسکندری، فریدون کشاورز، رضا روستا، عبدالحسین نوشین و... تشکیل شد. گردهمایی ایالتی مرامنامه موقت حزب را تصویب کرد و از کمیته مرکزی موقت خواست تا زمان برگزاری کنگره وظیفه کمیته مرکزی حزب ...
طهران در هفته تهران
خان قاجار روز یکشنبه 11 جمادی الثانی 1164 خورشیدی، هم زمان با عید نوروز در کاخ گلستان تاج سلطنت ایران را بر سر گذاشت و تهران را مرکز پادشاهی خود قرار داد؛ اگرچه آن روزها، وی حتی تصورش را هم نمی کرد که این تصمیم، روزی کلانشهری با این عظمت را به وجود آورد. طی چند سالی که روز تهران نامگذاری شده هرسال برنامه های متنوعی در پایتخت به بهانه این مناسبت برگزار می شود. مجموعه مدیریت شهری به بهانه ...
دیدار مدیر حوزه علمیه خواهران کشور با خانواده طلبه شهیده فاطمه اسدیان
او گریه می کنند از یک نفر پرسیدم که این زن کیست؟ به من جواب دادند فاطمه اسدیان است. وقتی تعبیر خوابم را جویا شدم به من گفتند که خواهرم به شهادت خواهد رسید و درست چند روز بعد از خوابم خواهرم به مقام شهادت نایل شد. شایان ذکر است حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور و همراهان پیش از حضور در خانه شهیده فاطمه اسدیان، بر سر قبر این طلبه شهیده حاضر و با اهدای گل یاد و خاطره او را زنده نگه داشتند. ...
محمد به همسرم نظر داشت ! / بعد از قتل صحنه سازی کردم + عکس قاتل در محل قتل
ها را آب بده! دو شاخه تلویزیون را از برق بکش! در یخچال را باز نگذار! و... چنین وانمود کردم که برای رفتن به مسافرت، کلید منزل را به دوستم محمد سپرده بودم تا از منزل ما نگهداری کند. بعد از آن هم همسر و فرزندم را سوار خودروی آریزوی محمد کردم و به طرف فریمان رفتیم تا کسی به من مشکوک نشود نقشه ام این بود که همسرم را در خانه خواهرش بگذارم و خودم دوباره برای دفن جسد به مشهد بیایم که ...
چرا همسرداری برای برخی هنرمندان سخت است؟
هم از سال 1360 که با احمد حامد ازدواج کرده تا همین حالا به زندگی خود در کنار او ادامه داده است. نکته جالب این که معتمد آریا خود برای ازدواج با احمد حامد پیشقدم شده است: چند دفعه ای همدیگر را دیدیم و بعد از دو ماه به احمد گفتم با من ازدواج می کنی؟ گفت: من باید برگردم سوئد. گفتم ولش کن حالا بیا یک سال با هم زندگی کنیم لااقل کمیته ما را نمی گیرد. اگر نخواستی بعد از یک سال جدا می شویم. احمد گفت: فکر ...
محمد به همسرم نظر داشت ! / بعد از قتل صحنه سازی کردم + عکس قاتل در محل قتل
جوان 34 ساله ای که مدعی بود دوست قدیمی اش را با ظن به یک ارتباط کثیف به قتل رسانده است در بازسازی صحنه جنایت ماجرای شلیک های بی صدا با کلت بادی را نیز به اعترافات وحشتناک خود افزود. به گزارش رکنا، رسول متهم 34 ساله یک پرونده جنایی که به همراه همسرش، توسط [...]
پیش بینی ام درباره فروغ درست از آب درآمد
ترجمه رساله دکترایم را به فارسی داد، اما دیگر گرفتار ضعف بینایی شده بودم بنابراین قرار شد کار ترجمه را خودش به عهده بگیرد که هنوز کار ترجمه کتاب تمام نشده است.برایم خیلی عجیب بود که چطور عبدالله ابن مقفع و ژان دو لافونتِن هفت داستان بشدت شبیه به یکدیگر دارند. بعد از قدری تحقیق متوجه شدم که هر دو آنها داستان هایشان را از بیدپا ی هندی اقتباس کرده اند؛ هر چند که در دیگر نوشته های آنها می توان به وضوح ...
بعد از شهادتش متوجه بسیاری از فعالیت های خیرخواهانه او شدیم
حجت پیش آمده باشد. پدرش را بیدار کردم و جریان را به او گفتم. هر دو نگران بودیم، اما همسرم سعی داشت مرا آرام کند. هرچه تلاش کردیم با دوستان هم خدمتی و پادگان او تماس بگیریم، نشد. • خبر شهادت پسرم بعد از چند ساعت عموی حجت خبر شهادتش را به ما داد. من هنوز هم باور نمی کنم که حجت به شهادت رسیده باشد و همیشه در بهشت رضا در مزارش می نشینم و با او صحبت می کنم. او به خاطره ...
تلخ و شیرینِ خانه شاطر
می پخت، من در یکی از اتاق ها سفره پهن می کردم و بعد مهمان ها به آن اتاق می آمدند. بعدها این خانه خیلی مخروبه شده بود و هرچقدر درستش می کردم باز دوباره خراب می شد و درنهایت مجبور شدم که آن را بازسازی کنم. البته همه می گفتند آن اتاق چیز دیگری بود، ولی دیگر سه شنبه ها خیلی شلوغ می شد و چون خیلی بیشتر از 30 نفر می آمدند، بقیه باید بیرون می ایستادند. برای همین مجبور شدم آن را بازسازی کنم. سه طرفش داخل ...
شوهرکشی 20روز بعد از ازدواج
من دروغ می گوید. نه رابطه ای بین ما بود و نه من در قتل برادرم نقش داشتم. فقط من دلم برای نازگل می سوخت چون او زن جوانی بود و کتک می خورد و من ناراحت می شدم. بعد از گفته های متهمان و تکمیل تحقیقات و زمانی که دادسرا برای صدور کیفرخواست آماده می شد، اولیای دم شیرعلی به هر دو متهم پرونده رضایت دادند و گفتند هیچ شکایتی از آنها ندارند. بنابراین پرونده با صدور کیفرخواست و با شکایت دادستان در خصوص جنبه عمومی جرم برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و دو متهم به زودی پای میز محاکمه می روند. لینک کوتاه لینک کپی شد ...
شهیدی که با رمز یا زهرا (س) و با زخم پهلو به دیدار حق شتافت
......! با همان سن و سالش آن قدر در گوشم خواند تا راضی شدم. گفتم: پدرت چی؟ اصل باباته! گفت: راضی کردن و امضا گرفتن از بابا با خودم. بعد هم رفت مغازه و با پدرش صحبت کرد و وقتی برگشت از خوشحالی توی پوست خودش نمی گنجید. تشییع شهدا یادم می آید که یک روز داشتم حیاط را جارو می کردم که از بیرون آمد. سلام کرد و پرسید: مامان! خبر داری هفت هشت تا شهید آوردند؟ گفتم: از ...
فرازو نشیب زندگی مهدی شادمانی از زبان همسرش
توانایی اش را از دست داده بود لذت بردم و ما واقعا خوشبخت بودیم. به او می گفتم تو فقط بمان. برایت ویلچر کنترلی می گیریم و راحت زندگی ات را می کنی و سرکار هم می روی. او خودش هم امیدوار بود و من هم سعی می کردم کمکش کنم. *قطعا خدا ظرفیت این را دیده که این روزی را به من داده است مجیدی درباره اینکه آیا هیچوقت به ترک همسرش فکر نکرده، گفت: او قطع نخاع شده بود و چند روز بود که به خانه ...
نزد حضرت زینب(س) روسفید شدم
؟ حضرت امام(ره)، دست روی سرش می کشند و می گویند: بروید تا هر موقع که خودتان دوست دارید در مرخصی باشید. در همان عملیات، جانباز می شوند. 160 ترکش در بدنش بود حاج حسین، صد و شصت ترکش در بدنش بود. یک روز با هم به نماز جمعه تهران رفته بودیم. هرجایش دستگاه می گذاشتند صدا می داد.گفتند: نمی شود وارد شوی! گفت: جانباز هستم تا اینکه اجازه ورود دادند. بزرگی، سخاوت و منش حاج حسین بعد از ...
خاطرات شنیدنی غسال شهدا
باز کردم و پیکر را بیرون آوردیم، بوی گلاب مشامم را پر کرد. فکر کردم قبلاً غسلش داده اند و اشتباهی شده. دقت کردم دیدم نه، هنوز خاکی است این شهید غسیل الملائکه بود، انگار ملائک قبل از من غسلش داده بودند. گریه کردم و او را شستم. حال همه آن روز عوض شده بود. ما پیکر شهدا را با گلاب می شستیم. چون پیکر خیلی از آنها چند وقت بعد از شهید شدن غسل داده می شد و بو می گرفت، اما این شهید بوی عطر گلاب می داد و ...
ناگفته هایی از اسدالله عسگراولادی به روایت شریک 60 ساله
تا 6 سال طول کشید و همدیگر را خوب شناختیم و بعد از آن تصمیم گرفتیم که شریک شویم. این طور نبود که بدون شناخت اعتماد کنیم. هر دوی ما خیلی سختکوش بودیم. ما از صبح ساعت 5/ 7 از خانه بیرون می آمدیم. بعضی وقت ها زودتر از این هم سر کارمان بودیم. تا حدود 11-10 شب هم کار می کردیم. آن زمان در سرای امید جایی را گرفته بودیم. وقتی به خانه می رفتیم، تقریبا همه کسبه آنجا حجره هایشان را تعطیل کرده بودند. آنها ...
رد خون شیربهای لاتاری بود
دستمزد جشنواره در جیبم بود و من احساس می کردم پادشاه جهانم و برای همین اصلا نتیجه تست و این دعوت برایم مهم نبود. وارد اتاق گریم که شدم شهرام خلج یک نگاه به من کرد و چهره اش در هم رفت. به او گفتم که خودم هم گفته ام شبیه نقش نیستم و اینها اصرار دارند. شروع کرد روی صورتم کارکردن بعد از 10 دقیقه قلم مو را انداخت و گفت ما را مسخره کردند، ما تمام تهران را تست زدیم. فهمیدم که 40 نفر را تست زده اند و از ...
گنجینه های بسیاری از جنگ هنوز بیان نشده است
در سال های 62 و 64 و عملیات کربلای1، 4 و 5 در سال 65 حضور داشته است. گفت وگو با او که به عنوان راوی، نویسنده و شاعر در عرصه دفاع مقدس سال ها گام برداشته را باهم می خوانیم. • از انشا تا دختری بر صلیب او درباره ورودش به فضای ادبیات می گوید: سال ششم دبستان در امتحانات نهایی از امتحان انشا 11گرفتم. به یاد دارم در روزنامه اطلاعات 29 اردیبهشت سال59 مطلبی با عنوان دختری بر صلیب چاپ ...
خدا دستم را محکم می گیرد
میهمان می کند. کنار تنها میز کنج اتاق روی صندلی می نشینم. فاطمه روبه روی پنجره رو به حیاط آسایشگاه نشسته و قرار است قصه زندگی اش از روز هایی که لرزش، میهمان همیشگی پاها و دستانش شد، تا عشقی که خدا در زندگی او جاری کرده است و موفقیت هایی که پشت سر هم به زندگی او آمدند بگوید. دختری معمولی بودم، مثل همه دخترهای دیگر دختری معمولی بودم، مثل همه دخترهای دیگر. اولین جمله فاطمه از نخستین ...
خلبانی که دو روز با ماهی ها زندگی کرد
فاصله می گرفتم. اصلا دلم نمی خواست از آن جا، جایی که چندین بار با معبودم به راز و نیاز عاشقانه نشسته بودم، جدا شوم. گویی از دنیایی که پر از محبت خدا بود دور می شدم و به دنیای دیگری وارد می شدم که فرسنگ ها با آن چه در قلبم می گذشت، فاصله داشت. اما آن احساس خوش روحانی دیگر مهار شدنی نبود. مشکل بود که بتوان او را با چند روز و چند ماه به زنجیر این جهان کشید. شهید سروان خلبان حسین دلحامد پس از این که از این سانحه نجات یافت، در بهمن ماه سال 1361 در حوالی جزیره خارک و بر روی آب های نیلگون خلیج فارس، مورد هدف قرار گرفت و متاسفانه موفق به اجکت نشد و به شهادت رسید. انتهای پیام/ ...
عباس قانع می خواهد فینال جام جهانی را گزارش کند!
هنر جذاب کردن یک گزارش بی روح را دارم. کسی که بتواند تفسیر روی بازی بگذارد مسابقه را جذاب می کند. این که می گویند فلان بازی جذاب بود و هیجان داشت، به گزارشگر هم بستگی دارد. اشتباه آقای گزارشگر اشتباهم این بود که بعد از هشت سال کار در برنامه آقای گزارشگر شرکت کردم. در آن برنامه از نظر گزارشگری بیشترین امتیاز را گرفتم، اما به خاطر اطلاعاتی که نداشتم حذف شدم. نباید می رفتم، چون شرکت در این برنامه من را عقب انداخت. متاسفانه بعضی ها فکر کردند من با آقای گزارشگر وارد کار شدم. ...
پرده هایی از زندگی خصوصی مرتضی نبوی،عضو مجمع تشخیص مصلحت/از وقتی با موتور زمین خوردم و دنده ام شکست ...
راه دستم نیست میوه گران قیمت بخرم. الان هم نزدیک خانه مان یک بازار هست از همانجا خرید می کنم. هنوز هم قسط وام دارید؟ علت اینکه آن زمان قسط وام داشتم این بود که من از خودم خانه نداشتم. مرحوم ابوی ما یک خانه چند طبقه در تهران خریده بودند و ما برادران و خواهران با هم در آنجا زندگی می کردیم. با گذشت سال ها که آن خانه کلنگی شده بود، می خواستیم بازسازی کنیم که مجبور شدم وام بگیرم. ...
گردنم را به خاطر ستایش در دهان سگ کردم!
به خانه کعبه را بازسازی کند. جلسه ای برگزار کردیم و به او گفتم این صحنه را بدون ویژوال می تواند اجرا کند. او می خواست یک مرغ دریایی از دست حضرت محمد(ص) دانه بگیرد. برایشان روی کاغذ ترسیم کردم که چطور ظرف شش ماه مرغان دریایی را از فشافویه به سمت لوکیشن این فیلم می کشانم. قرار بود دریاچه ای ترتیب دهیم به فاصله چند کیلومتر از لوکیشن و با بوی زُهم آشغال ماهی، مرغان را به آن مکان هدایت کنیم. حتی ...
سه تقه روی در همیشه معنای مرگ می دهد
بود از جانب او که چرا ناخن هایت را نگرفتی یا ساق جوراب هایت کوتاه است یا موهایت دیده می شود و از این طور صحبت ها، که همیشه می گفتند و هیچ وقت هم چیزی تغییر نمی کرد. بعد، من می شدم آن موجودی که باید متنبه شود، و او می شد آن معاون با ابهتی که باید مقابلش عجز و لابه می کردی که این مرتبه را بیخیال شود. این مرتبه، اما دلش به حالم سوخته بود. فهمیدنش سخت نبود. شاید دلش می خواست بغلم کند و دلداری ام بدهد ...
عارف نوجوان جبهه که سرلشکر سلیمانی روایت کرد که بود؟
صاف نیوز: شهدا متصل به کانون حیات شده اند و حیات بخش جامعه انسانی اند. انسان بقاء خود و هر نفسی را که می کشد، مدیون ایثار و مجاهدت آنهاست. در میان رزمندگان، عارفان و صاحب دلانی حضور داشتند که عصاره فضیلت در جبهه ها بودند و در اثر طهارت روحی و تزکیه نفس، دلباخته و شیدای خدا شده بودند. آنها نقش طلایه داری و هدایتگری داشتند و مجرای بارش فیض الهی بودند. از کرامات آن وارستگان هرچند شنیده ایم و خوانده ایم اما اشاره ...
کریمی: مربیان هندی شیطنت می کردند/ با مشکلاتم در کشتی هند می توانم کتاب بنویسم
این خصوص گفته می شود مربیان هندی از او خواستند در دیدار رده بندی حریف هندی مقابل رضا اطری در جایگاه مربی قرار گیرد و از این موضوع سرباز زده است گفت: یکی از موضوعات هم این بود که البته بیشتر دنبال بهانه بودند. به عنوان یک ایرانی دوست دوست داشتم رضا برنده شود چون هم استانی من است و عرق ملی اجازه این کار را نمی داد، مقابل او قرار بگیرم، اما آنها بیشتر دنبال بهانه بودند چون از نظر فنی نمی توانستند ...
همایش گردو ؛ در دست بخش خصوصی/ امتیاز: ضعیف
جوان فعال دیگر در بازار خشکبار در ادامه با گلایه از نبود تبلیغات وسیع اظهار کرد: اگر تبلیغات از رسانه ملی مطرح می شد به طور یقین نه تنها در بعد مالی که در بخش های دیگر هم مشارکت می کردیم چراکه ما برای این برنامه وقت صرف کردیم. فرهاد محمدظاهری با بیان اینکه سه روز قبل از همایش از برگزاری نمایشگاه مطلع شدم، تفاوت پرداختی میزان اجاره بهای غرفه ها نسبت به هم را یکی از نقاط ضعف دانست و گفت ...
آقای خامنه ای گفتند؛ سانسور نکن ها..
پاشازاده مقاله نویس فروغ آزادی هر پنج - شش ماه یکبار با همسرش میرفتند خانه شهریار را رفت و روب می کردند، خودش را هم به حمام می برد؛ ایشان خیلی زحمت شهریار را کشید. یک بار نقل می کرد و می گفت شهریار را بردم حمام، خانه اش را رفت و روب کردیم بعد از اینکه تمام شد، گفت رضا چنان دلتنگم... گفتم استاد ماشین مقابل در است برویم بگردیم گفت باشد، یک پوست کوچک داشت انداختیم به صندلی و نشاندمشان در ماشین. گفتم ...
ماجرای اظهارنظر صدام درباره دادن نیمی از شط العرب به ایران 6 سال قبل از جنگ
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : انتخاب اسناد ویکی لیکس در رابطه با ایران را که متعلق به سال های 1972 تا 2009 است، را به صورت روزانه و به منظور آگاهی مخاطبان نسبت به تحولات و اتفاقات گذشته، منتشرمی کند. سرویس تاریخ انتخاب : سفارت آمریکا در بغداد در گزارشی سری به تاریخ چهارشنبه 3 مرداد 1369 درباره پیام دوستی صدام برای بوش توضیحاتی ارائه کرده است. به گزارش انتخاب ؛ متن این سند که ویکی ...