سایر منابع:
سایر خبرها
گفت و گو با شیرین ترین دوگانه فوتبال ایران
زدم که بروم چون 25، 26 سال دارم. قبل از بازی با پرسپولیس در جام حذفی رفتم ترکیه قرارداد را بستم تا خیالم راحت شود. بعد آمدم با پرسپولیس بازی کردیم و رفتم دپورتیوو آوس. * کجای پرتغال است؟ مهرداد: 30 کیلومتر با پورتو فاصله دارد و کوچک است. برای زندگی مناسب نیست اما یک شهری کنارش هست به اسم گیمارش که قدیمی ترین شهر پرتغال است. ایرانی اصلا نیست، فقط یک دوست دارم که اسمش شروین ...
مستحق پیروزی بودیم/ جبوری: دوست دارم گل قهرمانی حذفی هم بزنم
به گزارش ورزش سه، تیم فوتبال نفت مسجدسلیمان در مشهد دست به کار بزرگی زد و توانست برابر تیم شهرخودرو به پیروزی برسد و خود را به جمع 8تیم برتر برساند. احمد الجبوری در گفت و گو با خبرنگار ما درباره بازی و گلی که زد گفت: خداراشکر بازی را بردیم، اینکه من گل بزنم یا کس دیگر، مهم نیست و مهم موفقیت نفت است. خدارا شکر توانستیم پیروز شویم و صعود کنیم. قطعا مستحق پیروزی بودیم. وی که در ...
آزادی مردی که همسرش را کشت
شرایط بسیار خاصی دارد و گاهی امکان اعزام به موقع از زندان به بیمارستان وجود ندارد، ضمن اینکه بیماری او بسیار سخت است و به مراقبت در خانه و بیمارستان نیاز دارد. بیماری او تبدیل به سرطان خون شده که سرطان خطرناکی است. با توجه به اینکه موکل من سه سال و چهار ماه است که در زندان به سر می برد، درخواست دارم با آزادی او موافقت شود. با پایان جلسه دادگاه، قضات شعبه 2 برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به تحمل سه سال و چهار ماه حبس محکوم و متهم را در همان روز آزاد کردند. ...
میلیچ ک محرومیت من مسخره و خنده دار بود
آن را با تماشاگران جشن گرفتم و در کل توانستم آنجا محبوبیت خوبی پیدا کنم. * پس از دو سال حضور در سوئد، به کرواسی بازگشتی و برای اولین مرتبه در زمان حضور استیماچ به تیم ملی کرواسی دعوت شدی. بعد از دو سال به کرواسی بازگشتم و در تیم ایسترا حضور داشتم. استیماچ آن زمان سرمربی تیم ملی بود و من را به تیم ملی دعوت کرد تا اولین بازیکن تاریخ ایسترا باشم که به تیم ملی دعوت شده ام. من ...
مهدی تارتار : باید به نفت MIS احترام گذاشته شود
تیم فوتبال نفت مسجدسلیمان در ادامه روند نتایج خوبش دست به یک کار بزرگی زد و توانست تیم مدعی پدیده را در چهارچوب رقابت های جام حذفی با یک گل در شهر مشهد شکست دهد تا به جمع هشت تیم پایانی این جام راه یابد. مهدی تارتار در پایان بازی با حضوردرنشست خبری بعدازاین دیدار اظهار داشت: ما خیلی حساب شده بازی کردیم و با توجه به شناختی که از شهر خودرو داشتیم سعی کردیم راه های نفوذ این تیم را بببندیم ...
میلیچ: تماس ساری برای حضور در ناپولی افتخار بزرگی بود
کردند که من با مسی شباهت دارم و همچنین سرنا. این نفرات افراد بزرگی هستند و سرنا از جوانی قهرمان داستان های من بوده است. بازیکن تیم فوتبال استقلال در مورد حضورش در فوتبال سوئد افزود: وقتی که من به سوئد رفتم 18، 19 سال سن داشتم و اولین بار بود به خارج از کشور می رفتم. به همین خاطر 2، سه ماهی طول کشید تا به شرایط عادت کنم. سپس رفته رفته توانستم خودم را با فوتبال آن کشور هماهنگ کنم و اعتماد ...
فان درسار: می توانستم به دورتموند یا لیورپول بروم
مصاحبه ای که با سایت ت.آنلاین انجام داد، فاش کرد، زمانی که در یوونتوس بازی می کرد، پیشنهاد تیمی بزرگ از بوندس لیگا را داشت. گلر پیشین لاله های نارنجی عنوان کرد: سال 2001 که قراردادم با یوونتوس در حال اتمام بود، 2 پیشنهاد داشتم؛ یکی از لیورپول انگلیس و دیگری از بورسیادورتموند آلمان. هر دو شرایط خوبی داشتند. می توانستم به لیورپول یا دورتموند بروم اما هر دو کمی دچار مشکل شدند و تصمیم گرفتم ...
شلیک مرگ خواستگار بدبین در آرایشگاه زنانه
.... مهرداد در تشریح ماجرا گفت: من از مدت ها پیش به سحر علاقه مند شده بودم و قصد ازدواج با او را داشتم. من می دانستم سحر به تازگی و بعد از طلاق عمه ام همراه او در یک آرایشگاه زنانه مشغول به کار شده است. تا این که شوهر سابق عمه ام از زندان با من تماس گرفت و حرف های عجیبی زد. او گفت از وقتی سعیده طلاق گرفته به همراه سحر با هم به یک آرایشگاه زنانه رفت و آمد دارند و دست به کارهای غیر اخلاقی می ...
راز سر به مهر دختر استان فارسی در مشهد
تا این که با تلاش کادر درمانی به بهبودی نسبی رسید و با نظر پزشک معالج چند روز بعد از بیمارستان مرخص شد. پدرم را به منزل بردیم تا خودمان از او پرستاری کنیم. هنوز چند ساعت بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که پدرم مرا کنار تختش صدا زد و گفت: می خواهد راز مهمی را برایم بازگو کند. دلهره عجیبی داشتم نمی دانستم پدرم چه رازی را در سینه دارد. با چشمانی متعجب کنارش نشستم و دستش را فشردم. پدرم در حالی ...
براندائو:پدرم هر روز می گوید چرا گل نمی زنی/نمی توانم نقدها را بخوانم
هستم و هم در حمله، در یارگیری ها شرکت کرده و در نهایت با پاسکاری تیمی به دنبال موفقیت هستیم. من هنوز نتوانستم کاملا با تیم هماهنگ شوم و شاید به این خاطر است که ممکن است به نظر بیاید به من پاس نمی دهند. *پدر من 6 پسر و 3 دختر دارد و همیشه آرزو داشت که دست کم یکی از بچه هایش فوتبالیست شود. من کوچکترین آن ها هستم و یکی از برادرانم که متولد سال 90 است در کورنتیانس بازی می کرد اما به خاطر ...
میلیچ: فوتبال ایتالیا خیلی تاکتیکی است/ آنچلوتی شناختی از من نداشت و از ناپولی جدا شدم/ در استقلال می ...
اعتماد مربی را جلب کنم. آن زمان در سوئد توانستم چند گل بزنم که یکی از آنها خیلی مهم بود باعث شد با تماشاگران جشن بگیریم. در کل در سوئد محبوبیت قابل قبولی داشتم. *تو برای اولین بار توسط استیماچ به تیم ملی کرواسی دعوت شدی که سابقه حضور در تیم سپاهان را هم داشت. من بعد از 2 سال که در سوئد بودم به کرواسی برگشتم. بله در آن زمان استیماچ من را به تیم ملی کرواسی دعوت کرد و من اولین بار ...
فراز فاطمی: از گوشه 18 قدم به فجر گل زدم/ با فجرسپاسی معرفی شدم با استقلال مطرح
دیدار دو تیم استقلال و فجرسپاسی در چارچوب مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی حرف زد. متن این پرسش و پاسخ را در ادامه می خوانید: تیم های سابق تان با هم بازی دارند؟ بله! من تجربه سه فصل بازی برای فجر را دارم که البته از همان تیم شیرازی هم به فوتبال ایران معرفی شدم و در ادامه 3 فصل هم برای استقلال به میدان رفتم که در این تیم هم افتخارات زیادی مانند قهرمانی لیگ، بهترین بازیکن ماه ...
وصیت کرد جز از خدا نترسید
که دوری های ما و امثال ما همه به خاطر رضایت توست که تو راضی باشی. پس خودت قبول کن و کمکمان کن که در این راه هر طوری که قدم می زنیم رضای خودت باشد. دخترتان هنگام شهادت پدرش یک سال و نیمه بود، وقتی بزرگ تر شد تصویری از پدر در ذهن داشت؟ من همان عکسی که از همسر شهیدم داشتم به دخترم نشان می دادم. همسرم می گفت زمانی که شهید شدم حتماً به او بگو برای دفاع از اسلام رفتم و به خاطر دین و وطن ...
امیربهزادی: عبدالمحمدی شاگرد خصوص اش را به بازی های آسیایی اعزام کرد/ با آمدن دادگر زندگی من نابود شد
اما به خاطر باندبازی و تهدیداتی که وجود داشت نتوانستم تحمل کنم. عبدالمحمدی همیشه می گفت یا باید حرف من باشد یا اگر قبول نمی کنی حتی اگر نفر اول باشی باید بیرون بروی. قرار بود ما برای بازی های آسیایی آماده شویم من هر روز گریه می کردم، با این وضعیت بد خوابگاه از کرمان به تهران می آمدم تا برای بازی های آسیایی آماده شوم اما عبدالمحمدی اسم من را خط زد. * نفر اول بودم اما یک شاگرد خصوصی برای ...
به افسره گفتم نمی شِد ما کناری عیالمون باشیم؟
بشیر اسماعیلی / نویسنده حجی گوگردچی زنگ زد و گفت: خره بشیری، وخی بیا یخده با این زن حجی حرف بزن. گفتم: چی شده؟ گفت: تو این وضعی نداری که از بی کفنی جفت پا می زنیم تو طاقاری ماست، بلیت از تو اینترنت خریده س که بریم بازی تیم ملی با کامبوجا بیبیند. گفتم: خب من که حریف حج خانوم نمی شم. گفت: راس می گوی، خدا بیامرزد مادردا، اگه بود حالا رأی حج خانوما می زد. گفتم: خب حالا بلیت بازی مگه چقدر ...
دین محمدی: کشک بادمجانش سالم بود، ما غیرحرفه ای غذا خوردیم!
سیروس دین محمدی پیشکسوت استقلال از اتفاقات دیدار مهرماه 1380 حرف زد. مسابقه ای که هنوز وقتی یادش می افتیم غرورمان جریحه دار می شود. شبی که در تهران و دیگر شهر های ایران میلیون ها نفر خود را برای صعود دوباره به جام جهانی (2002) آماده برپایی جشن کرده بودند اما...! سیروس دین محمدی هافبک چپ سال های دور تیم ملی در آستانه دیدار تیم ملی با بحرین حرف زد. *بدون مقدمه درباره بازی سال ...
آخوند را چه به کمپ ترک اعتیاد!
ریسکش بالاست و احتمالاً عالم و آدم پشت سرمان حرف می زنند و شاید مسخره مان کنند. آدم هایی مثل متین قربانی کم پیدا می شوند. طلبه ای دهه هفتادی که از همان روز اول طلبگی دنبال این بوده ببیند نبود یک روحانی کجا بیشتر حس می شود تا برود همان جای خالی را پُر کند. دست آخر و بعد از کلی تحقیق و تفحص به این نتیجه می رسد که در کمپ ترک اعتیاد و بین معتادان در حال ترک، جای یک طلبه خیلی خالی است. چه ...
تلاش خاتمی برای اعمال نفوذ گسترده در وزارت اطلاعات +جزییات
محضر رهبر معظم انقلاب رسیدم، گفتند ما با آقای خاتمی برای وزارت اطلاعات روی شما توافق کردیم. این را هم فرمودند که دوره قبل هم من نظرم روی شما بود ولی آقای خاتمی قبول نداشت. گفتند فردا بروید پیش آقای خاتمی و با ایشان صحبت کنید. با آقای خاتمی مفصل صحبت کردم. ایشان گفت من از شما یک سؤال و یک درخواست دارم: سؤال اینکه علت مشکلی که در ماجرای قتل های زنجیره ای برای وزارت اطلاعات پیش آمد چه بود و چرا ...
سفرِ ابدی یک خبرنگار
نظیر نیوزویک ، تایم، دیسکاور و اینتراویا را برعهده داشتم و این نشریات را در مشهد توزیع می کردم. افزون بر این ها، سال 1328 بود که دیدم برای بهبود کار رسانه ها بهتر است که ما هم در مشهد دکه روزنامه فروشی داشته باشیم؛ برای همین رفتم آستان قدس و آنجا موضوع را مطرح کردم. تمام مراحل اداری اش را هم خودم انجام دادم تا بالاخره موفق شدم دو دکه روزنامه فروشی یکی برای بالاخیابان و دیگری برای پایین خیابان دایر ...
عالیشاه: منتقدان حق دارند اما از پرسپولیس باید حمایت شود/جونیور خودش را تحمیل کند
... تیم پیکان همیشه تیم چغر و سخت کوشی است به خصوص که حالا یک مربی باتجربه مثل آقای فرکی بالای سر این تیم است. مطمئناً بازی سختی برای هر دو تیم خواهد بود اما امیدوارم ما بتوانیم در این بازی سه امتیازی را که خیلی به آن احتیاج داریم را کسب کنیم. البته عدم حضور هواداران در این بازی به ما آسیب خواهد زد چرا که آنها همواره حمایت خوبی از ما دارند اما به هر حال چاره ای نیست و باید بدون حضور هواداران ...
نابینایان در دل و جان خود دنیایی دارند
اش تاثیر منفی نداشته، ادامه می دهد: مشوق اصلی ام خانواده ام بوده که در همه ی زمینه ها کمک حالم بودند و برادر بزرگم را برای خودم الگو قرار داده ام. بهنام حسینی برادر رضا است و متولد سال 72؛ دانشجوی ترم آخر رشته علوم اجتماعی، گرایش تعاون. بهنام حرف هایش را با این جمله شروع می کند: عصای سفید و عینک نمایش دهنده ی نابینا بودن شخص است لذا رانندگان هنگام دیدن فرد نابینا باید از سرعت ...
مثلث دانشی که محدث را دلبسته تصحیح کرد
یک روز از من خواست که خاطره ای که از پدرم به یاد دارم برای آن ها نقل کنم. خاطره این بود که در سال 1300 که نه پست و تلفن و نه بانکی بود و تا مسافری از ارومیه به تهران و مشهد بیاید ماه ها طول می کشید. پدرم می گفت در مشهد زندگی را به سختی می گذراندم و چندین روز بود غذا نخورده بودم، به حرم امام رضا(ع) رفتم و گفتم اکنون که به شما پناه آوردم این گونه از مهمان پذیرایی می کنید. پدرم گفت داشتم از حرم ...
احمدم زائر شد....
شده بودیم، با وجود اینکه احمد نیروی طرحی محسوب می شد، به عنوان سرپرستار بخش ارتوپدی یک بیمارستان مباشر تعیین و بعد از مدتی هم در فوریت های پزشکی مشغول به کار شد. زندگی جریان داشت و ما هر روز خود را مثل همه زندگی های معمولی آغاز می کردیم، می خندیدیم، گریه می کردیم، گاهی از یکدیگر دلخور می شدیم و لحظه ای بعد فراموش می کردیم و... اما هرچه بود عاشقی حرف اول را می زد. آغاز سفر همیشگی احمد ...
زیبایی های پیاده روی اربعین از دید یک نابینا/ از بالای سر زائران، ضریح امام حسین (ع) را زیارت کردم!
حالا هم 18 سال است با وجود تمام مشکلات موجود، در زمینه اپراتوری مشغول فعالیت هستم. خدا دل من و اهالی اداره گذرنامه را به هم گره زد بحث حرم و زیارت که به میان می آید، تمام صورتش خنده می شود. انگار بخواهد از یک آرزوی برآورده شده یاد کند، با شوق انگشت هایش را در هم قلاب می کند و می گوید: همیشه، حتی همان موقع که راه کربلا بسته بود، در دلم می گفتم: خدایا یعنی می شود یک روز من هم ...
وقتی صدا جای چشم ها را می گیرد
شش نقطه برای شما می تواند تداعی کننده چند قطره جوهر روی یک کاغذ معمولی باشد یا ممکن است برای یک نابینا همان نقاط معجزه آسایی باشد که کلام را روی کاغذ حک می کند و او را به دنیای بیرون پیوند می دهد، اما شش نقطه برای جوانی به نام “اشکان آذرماسوله” مجموعه ای از سال ها تلاش، حرف و دغدغه هایی است که او درباره دنیای نابینایان دارد و حالا آنها را با صدای خودش در برنامه ای رادیویی به همین نام به گوش همه ...
منصوریان: بدترین باخت 10 سال اخیرم بود؛ عذرخواهی می کنم
خوب نبودیم. دیروز در کنفرانس خبری تاکید کردم مسابقه امروز سخت خواهد بود چون دیدید وقتی با یک تیم لیگ یکی بازی کردیم تفکر بازیکنان جالب نبود. کل ما امروز خوب نبودیم. تفکر کادر فنی و بازیکنان دست به دست هم دادند و متاسفانه یک روز خیلی بدی را رقم زد. 5 روز دیگر یک بازی خیلی سخت با شهر خودرو داریم و باید خودمان را خیلی سریع آماده کنیم. در مجموع از بازیکنانم خودم و کادر فنی اصلا راضی نبودم. ...
حجازی فر: تصمیم گرفته بودم دیگر بازی نکنم
گرفته و در نهایت تدوین و جشنواره و اکران. اما هر بار می دانیم که به زودی و به دلایل منطقی و حرفه ای ممکن است هر کدام مان سراغ تجربه های دیگری برویم که بالاخره امسال اتفاق افتاد. دلایل این عدم همکاری بخشی به من و بخشی به حسین مربوط می شود. مثلا هر سال به خاطر کار محمدحسین و طولانی بودن پروسه تولیدش، پیشنهادهای مهمی را از دست می دادم. قرار بود ماجرای نیمروز 2 را تیرماه سال گذشته کلید بزنیم اما ناگهان ...
وزیر اطلاعات اصلاحات:اجازه ندادیم به اعضای گروه فرقان بعد دستگیری یک سیلی زده بشود اما الآن مذهبی و ...
را به جماعت می خواندند. آقای خاتمی در حاشیه نماز به رهبر معظم انقلاب ماجرا را شرح داده و گفته بود فلانی آمد پیش من ولی مسئولیت را قبول نکرد و زیر قولش با شما زد. آقا هم خیلی ناراحت شده بودند. آقای حجازی با من تماس گرفت و گفت چرا پیشنهاد وزارت اطلاعات را رد کردید؟ گفتم من رد نکردم بلکه شرط آقای خاتمی را رد کردم. گفت فردا بیایید برای آقا توضیح دهید. خدمت آقا رفتم. ایشان گفتند آقای یونسی شما پیش ...