سایر منابع:
سایر خبرها
افزایش 200 درصدی قیمت بنزین در راستای اجرای تعدیل اقتصادی است/ بخش اعظم درآمد هدفمندی یارانه ها به ...
توجه ارزش پول ملی و پتانسیل جغرافیایی بی نظیر به جای صادرات کالا، به فروشگاه محصولات سایر کشورها تبدیل شده و شرکت های نفتی به خوبی از این جذابیت ها حداکثر سوءاستفاد ه را می کنند. وی همچنین از امکان صادرات محصولات نفتی تولید کنند گان د اخلی خبر د اد و گفت: د راین باره د ولت می تواند زمینه های رشد این صنعت را از راه تشویق های صاد راتی فراهم کند. برجام حکم اخراج تولید د اخلی ...
سرها در گریبان است
آب خانه ترکیده. تا سلام می کنم و دلیل فشار آب را می پرسم زن من را با مأمور آب اشتباه می گیرد و شروع به حرف زدن با لهجه کردی می کند: صد بار به شوهرم گفتم این لوله ها قدیمی شده باید عوض کنیم ولی صاحبخانه زیر بار نمی رفت. هر روز یک جای خانه می ترکد... حرفش را قطع می کنم و خودم را معرفی می کنم. انگار خیالش راحت شده باشد رو به زن همسایه می کند و از گرفتاری زندگی در خانه قدیمی می گوید. ...
ماجرای شهیدی که چشمش را بعد از شهادت باز کرد
توانم خطم را تمرین کنم. من به عباس گفتم تا توی صورتم نگاهم نکنی احساس می کنم حرف های من را متوجه نمی شوی! ناگهان دیدم عباس چشمش را باز کرد. پسرم آرزوی شهادت داشت و خدا هم او را به آرزویش رساند. وقتی که به من خبر دادند عباس زخمی شده است گفتم من آمادگی دارم بگویید که شهید شده است. عباس 55 روز بعد از فوت پدرم به شهادت رسید. همیشه پسر ها یک رابطه خاصی با مادرشان دارند؛ رابطه شما چطور بود؟ ...
تو قاتل شوهرم هستی!
کشیدمش و از او خواستم آرام باشد. بعد از دقایقی سر حرف را باز کرد و گفت: در تهرانپارس مستأجر بودیم. شش ماه قبل از حادثه در رودهن خانه خریدم و تازه به آنجا رفته بودیم. شوهرم در تأسیسات ساختمان کار می کرد که در رابطه کاری با متهم آشنا شد. متهم بعد از نصب کابینت های خانه مان رابطه بیشتری با ما پیدا کرد و از آنجائیکه وضع مالی خوبی نداشت او را با داشتن سه فرزند در همسایگی مان حمایت مالی می کردیم. حتی پدرم ...
فرارقاتل زن تهرانی از کشور
بازگشتیم و هنگام ورود به منزل ابتدا با به هم ریختگی خانه روبه رو شدم و وقتی کمی جلوتر رفتم با جسد خواهرم که روسری دور گردنش بسته شده بود مواجه شدم. وی افزود: طلاها، پول و وسایل با ارزش که حدود 150 میلیون تومان بود به سرقت رفته بود که خیلی زود با پلیس تماس گرفتم و در خواست کمک کردم. دختر جوان ادامه داد: چند سالی است که برای نظافت خانه مان از دو کارگر افغانستانی به نام های نظیر و احمد که 25 ساله هستند کمک ...
سوءظن به نامزد راز سرقت گوشی خانم گوینده خبر را فاش کرد
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، چند روز قبل خانم جوانی به پلیس رفت و از سرقت گوشی تلفن همراهش خبر داد. او گفت من گوینده خبر تلویزیون هستم و ساعاتی قبل با همکارم سوار بر ماشین در محدوده خیابان آزادی به سمت خانه می رفتیم. شیشه ماشین پایین بود و ما مشغول گفتگو بودیم که ناگهان یک موتورسیکلت که دو راکب داشت به سمت خودروی ما آمد و در یک چشم برهم زدن گوشی تلفن همراه گرانقیمت مرا به سرقت برد ...
مرد میانسال: بدعهدی تعمیرکار خودرو زندگی ام را ویران کرد
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، مرد 45 ساله که مدعی بود دستش از آسمان و زمین کوتاه شده است در حالی که سعی می کرد بغض فرو خورده اش نمایان نشود با بیان این که اشتباهات خودم در زندگی و بی مسئولیتی یک تعمیرکار خودرو مرا خانه نشین کرد، درباره سرگذشت پرفراز و نشیب خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: در یک خانواده 13 نفره به دنیا آمدم. پدرم کاشی کار بود و درآمد خوبی داشت ...
عشق ممنوعه پسر 17 ساله تهرانی به نامادری اش / پدرم سر راهم بود ! + عکس
محاکمه ایستادند. در جلسه دوم مسعود به تشریح جنایت پرداخت. وی گفت: آن روز پدرم و مریم بار دیگر با هم درگیر شدند و مریم قهر کرد و همراه دختر و پسرش به خانه مادرش رفت. عصر وقتی پدرم از محل کار به خانه برگشت خواهر و برادر خردسالم را به خانه آورد ولی مریم به خانه نیامد. احساس تنهایی می کردم. به همین خاطر همان روز تصمیم گرفتم نقشه ای را که قبلا با مریم کشیده بودیم عملی کنم. تعداد زیادی قرص ...
حاج جواد به خاطر ارشاد مردم به جواد ارشادی معروف بود/ مانند حضرت ابوالفضل (ع) به شهادت رسید
.... وقتی به منزل برگشت از خانه به سرهنگ رشیدی فرمانده زابل زنگ زد و گفت شنیدم قسمتی از خندق را پر کرده اند و تردد قاچاقچی ها سهل شده است، شما چیکار می کنید که من در اینجا شنیدم از آن مکان عبور می کنند ، حاجی هیچ وقت نمی گفت چه زمانی می خواهد برای سرکشی به آنجا برود معمولاً سرزده می رفت، بعد از کمی صحبت با سرهنگ رشیدی گفت من میهمان هایم شنبه می روند و یک شنبه آن جا خواهم بود. روز شنبه ...
داستان کوتاه فردا نوشته ی صادق هدایت
یاد می آرند. اما مهتاب چشم مرا می زنه و یا بی خوابی به سرم می اندازه. یادگار هم از روی دوش هام سرمی خره و به زمین می افته، یکه و تنها. چه بهتر! پدرم از این یارگارها زیاد داره. اما من هیچ دلم نمی خواد که بچه گی خودم را به یاد بیارم. پارسال که ناخوش و قرض دار بودم، چرا جواب کاغذم را نداد؟ فکرش را نباید کرد. بعد از شش سال کار، تازه دستم خالی است. روز از نو روزی از نو! تقصیر خودمه، چهار ...
قاتل فراری پس از 19 ماه بازدداشت شد
تنها بود و در این مدت با هم در تماس بودیم تا این که به تهران بازگشتیم و هنگام ورود به منزل ابتدا با به هم ریختگی خانه روبه رو شدم و وقتی کمی جلوتر رفتم با جسد خواهرم که روسری دور گردنش بسته شده بود مواجه شدم.وی افزود: طلاها ، پول و وسایل با ارزش که حدود 150 میلیون تومان بود به سرقت رفته بود که خیلی زود با پلیس تماس گرفتم و در خواست کمک کردم.دختر جوان ادامه داد: چند سالی است که برای نظافت خانه مان ...
دسیسه شوم نامادری رنگ خون گرفت
مریم بار دیگر با هم درگیر شدند و مریم قهر کرد و همراه دختر و پسرش به خانه مادرش رفت. عصر وقتی پدرم از محل کار به خانه برگشت خواهر و برادر خردسالم را به خانه آورد ولی مریم به خانه نیامد. احساس تنهایی می کردم. به همین دلیل همان روز تصمیم گرفتم نقشه ای را که قبلا با مریم کشیده بودیم عملی کنم. تعداد زیادی قرص خواب آور داخل غذا ریختم .پدرم و خواهر و برادرم غذای مسموم را خوردند ولی خودم ترسیدم و غذا را ...
ماجرای شهیدی که چشمش را بعد از شهادت باز کرد
توانم خطم را تمرین کنم. من به عباس گفتم تا توی صورتم نگاهم نکنی احساس می کنم حرف های من را متوجه نمی شوی! ناگهان دیدم عباس چشمش را باز کرد. پسرم آرزوی شهادت داشت و خدا هم او را به آرزویش رساند. وقتی که به من خبر دادند عباس زخمی شده است گفتم من آمادگی دارم بگویید که شهید شده است. عباس 55 روز بعد از فوت پدرم به شهادت رسید. همیشه پسر ها یک رابطه خاصی با مادرشان دارند؛ رابطه شما چطور بود؟ ...
پری 17 ساله از قاسم عاشق پیشه دزد ساخت! / راز بدشانس ترین دزد فاش شد
قاسم دوست داشت برای خودش کسی باشد اما روی هر کاری که دست می گذاشت با بن بست رو به رو می شد. با دیدن نوه عموی پدرش در مراسم عزاداری دنیا دور سرش چرخیده بود. پری یک دختر 17 ساله بود که در همان مراسم با محبت با قاسم برخورد کرد. پری 17 ساله از قاسم عاشق پیشه دزد ساخت! / راز بدشانس ترین دزد فاش شد از آن روز به بعد قاسم پنهانی با خانه پدر پری تماس می گرفت و با او حرف می زد. ...
همخوابی کثیف پسر 17 ساله تهرانی با نامادریش
محاکمه ایستادند. در جلسه دوم مسعود به تشریح جنایت پرداخت. وی گفت: آن روز پدرم و مریم بار دیگر با هم درگیر شدند و مریم قهر کرد و همراه دختر و پسرش به خانه مادرش رفت. عصر وقتی پدرم از محل کار به خانه برگشت خواهر و برادر خردسالم را به خانه آورد ولی مریم به خانه نیامد. احساس تنهایی می کردم. به همین خاطر همان روز تصمیم گرفتم نقشه ای را که قبلا با مریم کشیده بودیم عملی کنم. تعداد زیادی قرص ...
مرگ یا شهادت؟! انتخاب الیاس چه بود
مرحومم همیشه بر این نکته در زندگی تأکید داشت و ما را بر سر سفره حلال می نشاند که نتیجه آن فرزندانی صالح از جمله شهید مدافع حرم الیاس چگینی بود. وی افزود: الیاس به بزرگ تر از خود بسیار احترام می گذاشت، به گونه ای که بعد از فوت پدرم در سال 88 روز پدر برای من هدیه خرید و گفت شما نقش پدری برای من دارید و احترامتان بسیار بر من واجب است. این برادر شهید با اشاره به پاییندی شهید چگینی نسبت به ...
قتل بی رحمانه دختر تنها در خانه / در خیابان گلبرگ تهران رخ داد
بازگشتیم و وقتی وارد خانه شدم ابتدا با به هم ریختگی خانه روبرو شدم و وقتی کمی جلوتر رفتم با جسد خواهرم که روسری دور گردنش بسته شده بود روبرو شدم. وی افزود: طلاها ، پول و وسایل با ارزش که نزدیک به 150 میلیون تومان به سرقت رفته بود که خیلی زود با پلیس تماس گرفتم و در خواست کمک کردم. دختر جوان ادامه داد: چند سالی است که برای نظافت خانه مان از 2 کارگر افغان به نام های نظیر و ...
ماجرای شهیدی که در بهشت معصومه (س) چشمانش را باز کرد
خطاط بود به من می گفت: مامان موقعی که شما با من صحبت می کنید، نمی توانم خطم را تمرین کنم. من به عباس گفتم تا توی صورتم نگاهم نکنی، احساس می کنم حرف های من را متوجه نمی شوی! ناگهان دیدم عباس چشمش را باز کرد. پسرم آرزوی شهادت داشت و خدا هم او را به آرزویش رساند. وقتی که به من خبر دادند عباس زخمی شده است، گفتم من آمادگی دارم بگویید که شهید شده است. عباس 55 روز بعد از فوت پدرم به شهادت رسید. ...
زندگینامه سرداران شهید استان گیلان
نبرد حق علیه باطل شد . شجاعت و دلاورهای وی در حملات نظر فرماندهان مافوق را به خود جلب کرد و به عنوان فرمانده گردان میثم برگزیده شد وی در عملیات کربلای 2 که( 60) شصت ساعت در معاصره دشمن قرار گرفته بودند، توانست با تهور و دلاوری و تدبیر خاصی کلیه نیروهای تحت امرش را از محاصر دشمن بعثی در آورد . او در عملیات رمضان بشدت مجروح گردید و علی رغم میل باطنی اش برای مداوا در بیمارستان بستری شد، ولی روز بعد با ...
فرزند بیشتر، اجاره کمتر
خانه هایشان را به زن و شوهرها یا آن هایی که حداکثر یک بچه دارند، اجاره دهند دیدنی و شنیدنی است. صاحبخانه هایی که به محض آنکه می فهمند بچه دارید کمی رقم اجاره بها و پول پیش را بالاتر می برند آن هم از این بابت که نکند بچه کوچک شما به در و دیوار خانه آسیب بزند یا با جست و خیزهای کودکانه اش خواب را از چشمانشان بگیرد. جایزه ای خیلی گرانقیمت برای هر زوج خانم نمازی، صاحبخانه ...
ده نمکی: فیلم های دفاع مقدس باید با 10 واسطه تیزر بگیرند
حرف ها را زدند، منم اگر روی سن آمدم همین حرف ها را می زنم. مسئله این است که ما سینماگران انقلابی مثل شب چهارشنبه سوری به دنبال بوته می رویم، از قبل فکری نمی کنیم، برنامه ای نداریم. این حرفی است که بنده با مثال چهارشنبه سوری دارم می زنم. بعد می رویم با هزار مشکل مواجه می شویم، صبح روز چهارشنبه می خواهیم بوته پیدا کنیم، در سینما هم همین طور ناگهان به سرمان می زند یک کار مثلاً ملی بسازیم. همه این ...
معرفی 4 کتاب در مورد کره شمالی
شدن اختلافات سیاسی ملت کره از طریق اقدامات دموکراتیک، مترقی و ضداستبدادی تأکید می کنند. همان طور که در ساحل پوشیدن مایو بر کت و شلوار ارجحیت دارد، به منظور وفادار بودن به بافت کره جنوبی، شعار سازمانی سازمان جبهه متحد بومی سازی بود. از ما درخواست می شد تا شخصیت و هویت مردم کره جنوبی را فرابگیریم. 12 اوت 1998 برای من اولین روز کاری در اداره 101 و در نتیجه ورود به حباب کره جنوبی بود. بیست ...
عبدالباسط عبدالصمد؛ صدای ماندگار قرآنی
های تلاوت قرآن چنین گفته است: در همه اوقات دوست دارم قرآن را تلاوت کنم و در طول روز هرگز از آن بی نیاز نمی شوم. چون با آن انس گرفته ام و به آن عشق می ورزم. قرآن نگهدار من و همه چیز من است. ساعاتی که صفا و معنویت بر آن حاکم است، در قبل از سپیده دم بر من رخ می دهد. در طول روز، حدود یک ساعت و نیم و قبل از طلوع فجر نیز حدود یک ساعت و نیم قرآن می خوانم. به فضل الهی عادت دارم یک ساعت قبل از ...
فرار قاتل زن تهرانی از کشور
بازگشتیم و هنگام ورود به منزل ابتدا با به هم ریختگی خانه روبه رو شدم و وقتی کمی جلوتر رفتم با جسد خواهرم که روسری دور گردنش بسته شده بود مواجه شدم. وی افزود: طلاها، پول و وسایل با ارزش که حدود 150 میلیون تومان بود به سرقت رفته بود که خیلی زود با پلیس تماس گرفتم و در خواست کمک کردم. دختر جوان ادامه داد: چند سالی است که برای نظافت خانه مان از دو کارگر افغانستانی به نام های نظیر و احمد که 25 ساله هستند کمک ...
تعبیر شهید مدرس از نمایندگان بی کفایت
و من آن پول را بردم و با بخشی از آن برای خودم خوراکی خریدم، مرا تنبیه کردند. بعد بقیه پول را از من گرفتند و پنج تومان به مستخدم دادند که ببرد به آن بیمار پس بدهد. بارها می شد از خانه بیماران ثروتمند پدر برایمان هدیه می آوردند و پدر همه را پس می دادند. تا یک ساعت قبل از فوت ایشان فلسفه این کار را نمی دانستیم و آن موقع بود که به ما گفتند. آیت الله مدرس روزی آیت الله سید رضا فیروزآبادی را ...
خلاصه ای از زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا( سلام الله علیها ) را ارائه فرمایید؟
فرستاد تا وکیل حضرت زهرا( علیه السلام ) را از آن خارج سازد .[19] که از گزارش اخیر می توان برداشت کرد که غصب فدک بعد از حمله به خانه ایشان، با فاصله زمانی چند روز صورت گرفته است. خطبه فدکیه زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند تا فدکی که پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) در زمان حیات خویش به دخترش بخشیده بود، را از دست آن حضرت خارج کنند، حضرتشان برای احقاق حق و اتمام حجّت به ...
مناجات نامه عباس برای ما به یادگار مانده است
می کنید نمی توانم خطم را تمرین کنم. من به عباس گفتم تا توی صورتم نگاهم نکنی احساس می کنم حرف های من را متوجه نمی شوی! ناگهان دیدم عباس چشمش را باز کرد. پسرم آرزوی شهادت داشت و خدا هم او را به آرزویش رساند. وقتی که به من خبر دادند عباس زخمی شده است گفتم من آمادگی دارم بگویید که شهید شده است. عباس 55 روز بعد از فوت پدرم به شهادت رسید. همیشه پسر ها یک رابطه خاصی با مادرشان دارند؛ رابطه شما ...
همخوابی کثیف پسر 17 ساله تهرانی با نامادریش / پدر بی نوا از همه جا بی خبر بود + عکس
پسری در نوجوانی به خاطر عشق ممنوعه به نامادری اش دست به قتل زد.این پسر به قصاص نفس محکوم شده بود که بخشیده شد و حالا نامه ای به قضات دادگاه نوشته و از آنها کمک خواسته است. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایان تیتر، پنجم مرداد 92 مسعود 17 ساله پدر 40 ساله اش [...]
دسیسه شوم نا مادری رنگ خون گرفت
شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در جلسه دوم مسعود به تشریح جنایت پرداخت. وی گفت: آن روز پدرم و مریم بار دیگر با هم درگیر شدند و مریم قهر کرد و همراه دختر و پسرش به خانه مادرش رفت. عصر وقتی پدرم از محل کار به خانه برگشت خواهر و برادر خردسالم را به خانه آورد، ولی مریم به خانه نیامد. احساس تنهایی می کردم. به همین دلیل همان روز تصمیم گرفتم نقشه ای را که قبلا با مریم کشیده ...
فرارقاتل زن تهرانی از کشور
و در این مدت با هم در تماس بودیم تا این که به تهران بازگشتیم و هنگام ورود به منزل ابتدا با به هم ریختگی خانه روبه رو شدم و وقتی کمی جلوتر رفتم با جسد خواهرم که روسری دور گردنش بسته شده بود مواجه شدم. وی افزود: طلاها، پول و وسایل با ارزش که حدود 150 میلیون تومان بود به سرقت رفته بود که خیلی زود با پلیس تماس گرفتم و در خواست کمک کردم. دختر جوان ادامه داد: چند سالی است که برای نظافت خانه مان از دو ...