سایر خبرها
نماز حاج قاسم با تربت یک شهید
سردار سلیمانی که نخستین مهمان عید نوروز سال 98 بود و حال و روز دختران شهید بعد از شهادت حاج قاسم را. عیدی ویژه شهید نعمایی به خانواده اش در زمان تحویل سال 1398 به همراه بچه ها سر مزار آقامهدی رفته بودیم؛ به آقا مهدی گفتم زمانی که شما در کنار ما بودید، هر سال یک عیدی خوب به من و بچه ها می دادید؛ عیدی امسال ما فراموش نشود. از ابتدای عید نوروز امسال تا هفت فروردین به مسافرت ...
مادر شهید حاج اصغر پاشاپور: حاج اصغر یک ماه بیشتر دوری حاج قاسم را تاب نیاورد
کار می کنی که به ایران نمی آیی؟ گفت می نشینیم در اینجا یک وقت هایی بچه ها لباس یا وسیله ای می خواهند برای آن ها می بریم. گفتم باشد خدا کمک تان کند. هر بار که به دیدن پسرم به سوریه رفتیم، او را خیلی نمی دیدیم؛ مثل یک مهمان می آمد و چند ساعت کنار ما بود و می رفت. تا زمان شهادتش دو سال بود که به ایران نیامده بود. یک بار به سوریه رفتم، خیلی شلوغ بود و صدا می آمد. گفتم اصغر خانه تان خیلی صدا می آید، آخه ...
کدام شهید جان حاج قاسم را نجات داد؟
برایمان تعریف کرد که به اتفاق به منزل شهید "مصطفی موحدی" رفته بودیم. حاج قاسم به مادر شهید موحدی گفت: "مادر! پسر شما جان مرا نجات داد." خوب است بدانید شهید مصطفی موحدی کرمانی، برادرزاده آیت الله موحدی کرمانی (امام جمعه موقت تهران) بود و در سال 61 در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید. همراهان حاج قاسم خوب یادشان است که او آن روز برای دیدار با مادر شهید موحدی کرمانی، نیم ساعت در کوچه منتظر ...
ترور بیولوژیکی چمران سوریه را آسمانی کرد
و بار ها به جبهه سوریه اعزام شده بود. مادر شهید پاشاپور در این خصوص می گوید: نوه های دوقلویم دو ماهه بودند که دامادم حاج محمد آمد و گفت می خواهم به سوریه بروم . پیش خودم گفتم اگر بگویم برو، بچه هایش دو ماهه هستند و سخت می شود. اگر هم بگویم نرو، می گوید پسرت را راهی کردی، دوست نداری من برای بی بی زینب (س) بروم؟ خلاصه راضی شدم و گفتم برو خدا به همراهت. سال 1394 شهید پورهنگ راهی ...
یک ماه مهلت برای قاتل مادر و پسر
.... در محل خلوتی ناگهان اسلحه کشیدم و او را با شلیک گلوله به سرش به قتل رساندم. جسد را رها کردم و از محل دور شدم. اسلحه را داخل رودخانه انداختم و راهی خانه شدم. چند روز بعد هم به تهران آمدم و به مادر میلاد گفتم که پسرش را به صورت قاچاق راهی عراق کردم. با اعتراف متهم به جنایت دوم و تکمیل تحقیقات، او مدتی بعد پای میز محاکمه رفت و به دوبار قصاص محکوم شد. با تأیید حکم قرار بود چهارشنبه گذشته مرد جوان پای چوبه دار برود. اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران یک روز قبل از اجرای حکم موفق شد از خانواده اولیای دم یک ماه مهلت بگیرد. لینک کوتاه لینک کپی شد ...
دستگاه تناسلی کودک، نعوظ پیدا می کند
نیست کاری کنه خودش خوب میشه بعد رفت تو اتاق تا یواشکی التشو ببینه من رفتم دنبال و بغلش کردم و گفتم باهاش کاری نداشته باشه خودش درست میشه خودشم گفت کوچیک شده دیگه مامان بنظرتون طبیعیه که این اتفاق میوفته بدون اینکه دست زده باشه ؟ اینکه چکار کنم اینمواقع؟(درضمن هنوز ختنه نشده و در این مواقع ادرارم نداره ) پاسخ دکتر علیرضا سینا، متخصص اورولوژی، فلوشیپ اورولوژی اطفال: مادر عزیز نگران نباشید این حالت طبیعی است. ...
قتل دختر 30 ساله مجرد و پدرش در خانه وحشت / قاتل با خونسردی به سینما رفت
پسر جوان که خواهر و پدرش را کشته بود، با جلب رضایت خانواده اش به هشت سال زندان محکوم شد. شانزدهم فروردین 94 دختر 30 ساله ای به نام آرین دخت و پدر 73ساله اش حسن در خانه شان در خیابان فلسطین تهران کشته شدند. برادر 26ساله آرین دخت به نام هوتن که هراسان بود به پلیس گفت: شب را در خانه یکی از دوستانم بودم اما وقتی به خانه برگشتم با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم. خواهرم خودش را از میله ...
مهلت یک ماهه به قاتل مادر و فرزند
... متهم ادامه داد: میلاد بهمن سال قبل با دو نفر درگیری داشت و به همین خاطر تحت تعقیب مأموران بود که به بوکان آمد تا من او را به صورت غیر قانونی به کشور عراق بفرستم. او چند روزی مهمان خانه من شد که به رفتار های او مشکوک شدم و او را به بهانه شکار به دشت های حوالی سقز بردم و آنجا با شلیک گلوله به قتل رساندم. پس از این به تهران آمدم و به مادرش گفتم که میلاد را به عراق فرستادم. از آنجایی که ستاره ...
راز سرقت وکیل قلابی در اداره آگاهی فاش شد
به مجتمع قضایی رفتم در آنجا مرد جوانی را دیدم که برگه هایی با نشان قوه قضائیه در دست داشت. فکر کردم وکیل است. او ادامه داد: به سراغش رفتم و مشکلم را برایش تعریف کردم. او شماره شعبه ای که در آنجا پرونده داشتم را پرسید و بعد هم به داخل شعبه رفت و پس از چند دقیقه برگشت. او گفت وکالت مرا به عهده می گیرد و برای این کار 300 هزار تومان به عنوان حق الوکاله به او پرداخت کردم. قرار شد فردا به ...
کینه زن همسایه قتل پیرمرد 82 ساله را رقم زد
اتفاقاتی رخ داد. من چند ساعت در خانه پسر حبیبه بودم و آنجا لباس هایم را عوض کردم. بعد به خانه خودم برگشتم و به زندگی عادی ام ادامه دادم و فکر می کردم کسی متوجه نقشه ام نمی شود. این زن در ادامه گفت: من می خواهم زودتر قصاص شوم. بنا بر این گزارش، در حال حاضر مریم به اتهام مشارکت و حبیبه به اتهام معاونت در قتل در بازداشت هستند و تحقیقات از آن ها ادامه دارد. ...
بخشش دختری که پدرش را کشت
در زندگی اش دخالت نکنم؛ من هم در همان ساختمانی زندگی می کردم که پدرم بود و یک واحد از خانه پدرم را اجاره کرده بودم. متهم گفت: من به پدرم گفتم حالا نمی توانم جایی را پیدا کنم و بعد از عید خانه را خالی می کنم. چند روز بیشتر تا عید نمانده بود. من امکان جابه جایی نداشتم. به پدرم گفتم بگذار مادر پیش من بماند و بعد از عید از این خانه می رویم. او قبول نکرد و از من خواست خانه را خالی کنم و گفت ...
خبرنگار آمریکایی پرس تی وی: آمریکایی ها به دنبال تقویت منافقین و اسرائیل هستند
موقع تصمیم گرفتم قرآن را بخوانم و پس ازآن مسلمان و شیعه شدم. هاشمی افزود: خانواده ام خیلی از من سؤال می کردند و من باید مطالعه می کردم تا بتوانم به سؤالات پاسخ دهم و پس از مسلمان شدنم از کار در تلویزیون آمریکا اخراج شدم و کارم تمام شد. وی بیان کرد: هنگام قطعنامه 597 به ایران آمدم و شوهرم یک ایرانی است و پس از چند سال زندگی در ایران وارد شبکه پرس تی وی شدم و تاکنون 12 سال در این ...
مهلت زندگی به یک اعدامی
، ارتباط کاری بهروز و سمیرا را هم بیشتر کرد. بعد از مدتی بهروز به این زن میانسال علاقه مند شد و دنبال فرصتی بود تا بتواند این موضوع را با سمیرا درمیان بگذارد. بهروز بعدها در اعترافاتش گفت: من مورد اعتماد آنها بودم و حتی کلید گاوصندوق شرکت را همراه داشتم، چند روز قبل از قتل به تهران آمدم و به سمیرا پیشنهاد ازدواج دادم اما او مخالفت کرد و گفت که باید با دخترش مشورت کند تا اینکه شب وقوع قتل، سمیرا با ...
مزون عروس کافه می شود!
. چون خلوت بود به انتخاب خودمون پشت یه میز نشستیم و بعد از اینکه کلی محیط رو بررسی کردیم، دیزی ضامن با مخلفات و شربت لیمو سفارش دادیم. آبگوشت خوشمزه بود ولی خب قطعا عالی نبود. من هم همیشه گفتم که هیچ آبگوشتی به خوشمزگی آبگوشت هایی که مامانم می پزه نیست! نه چرب نه بی مزه.گوشت کوبیده عالی بود و حجیم.شربت ها بزرگ و عالی. سبزی خوردن بسیار تمیز و تازه. برای تیلیت نون خشک محلی آوردن که بسیار دلچسب بود ...
شیرینی بیاورید پیکر را ببرید+عکس
.... بگذارند ما وظیفه انسانی خودمان را انجام دهیم. اما اجازه ندادند، برادرم ده روز زنده ماند و دکترها می گفتند مجروحی که ده روز زنده بماند خوب می شود. وقتی محمّدباقر فهمید که او را شهید خواهند کرد صحبت های آخر خود را علیه شاه و رژیم پهلوی را زد. از شب شهادت بگویید؟ هیچ وقت از یادم نمی رود روز آخر بود که پدرم از بیمارستان آمد، هیچ وقت گریه پدرم را ندیده بودم. پدرم گفت: پسرم ...
تیک تاک زندگی مردم را تنظیم می کرد
هم کرد این کار را ادامه داد. عروسی شان در روزهای داغ تابستان بود. هفت روز از این روزهای گرم گذشته بود که در سال هفتادونه به زیر سقف مشترکشان رفتند. حسین مرد عمل بود. می خواست جایی باشد تا بتواند خدمتی بزرگ تر به کشورش بکند. قبل از عروسی چند جایی موقعیت کاری برایش پیش آمد. کار در شهرداری، با قرض وقوله و وام، دفتری بزند و سربازی برود و گزینه ای که همان اول انتخاب شد خدمت در سپاه بود. حتی دوره های ...
سرنوشت تلخی به نام سرراهی
انداخت که بچه دار نمی شدند. پدر و مادر جدیدم آدم های خوبی بودند اما وقتی 5 ساله شدم بر اثر یک اتفاق فهمیدم بچه واقعی این خانواده نیستم و از آن روز به بعد دیگر روی خوشبختی و آرامش را ندیدم. خیلی زود همه اهل محل و فامیل این موضوع را فهمیدند و سرکوفت ها و طرد شدن ها و سرزنش ها شروع شد. سنم اجازه نمی داد که بدانم سرراهی به چه معنی است. خاله هایم اجازه نشستن سر سفره خانه شان را به من نمی دادند و ...
تکلیف شادی های خانم شاد چه شد؟
فقط به یک محک و آزمون خشک و خالی دست نزده و جان آنها را در عمل طلب کرده تا توهاجری باشی متفاوت؛ هاجری و مادری که باید در پنجشنبه و هشتمین روز از گرماگرم مرداد شهر امام غریب، بین دو تابوت بنشیند؛ پارچه ای سبزرنگ، پرده آسا از روی پیکرها کنار برود؛ و بعد، یکی دو نفر دست به کار شوند تا بند کفن ها را باز کنند؛ و تو مانع شوی و بگویی: لازم نکرده! اجازه بدین بچه هام، همون جوری که بودند، تودل و خیال مادر ...
اعتراف زن مستأجر به قتل پیرمرد صاحبخانه
عصبانی بودی؟ حدود 8 ماه قبل از جنایت به عنوان مستأجر به خانه اش آمدم. از ماه دوم آزارهایش شروع شد. او یک صندلی قدیمی داخل راهرو و روبه روی در ورودی گذاشته بود و رفت و آمدها را کنترل می کرد. سگ مینیاتوری پسرم نزد من امانت بود، می خواستم سگ را برای پسرم که در ترکیه زندگی می کند بفرستم. به خاطر سگ مجبور بودم دو بار در روز از خانه بیرون بروم اما مدام او رفت و آمدهایم را کنترل می کرد. بعد هم ...
پروانه مادری که اشک تهرانی ها را در آورد + عکس
رفتند و رضایت دادند. بعد هم پیکر پروانه برای جداسازی اندام به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شد. خواهر پروانه می گوید: آخرین دیدار ما روز یکشنبه بود. همه او را برای آخرین بار دیدیم. بعد هم به اتاق عمل رفت. آن طور که مسئولان بیمارستان اعلام کرده اند، کبد و دو کلیه این زن بخشنده، به چند بیمار نیازمند اهدا شد. پیکر این زنِ زندگی بخش روز دوشنبه تشییع و به خاک سپرده شد. خانواده پروانه هم مشغول مراسم سوگواری اند. آنان با اینکه عزیزشان را از دست داده اند، دلخوشی بزرگی دارند؛ اینکه توانسته اند خواسته عزیزشان را اجابت کنند و او را به آرامش برسانند ...
سولسشایر: پوگبا فعلا نمی تواند با تیم تمرین کند/ درخشش هالند خبرخوبی برای فوتبال نروژ است
شگفت انگیز هستند و با اوضاع کنار می آیند. آن ها جوان و سرحال هستند و زود ریکاوری می کنند. او در پایان افزود: امیدوارم از طریق لیگ به فصل آینده لیگ قهرمانان اروپا صعود کنیم. در هر پست 2 بازیکن در اختیار داریم. ترجیح می دهیم بازی های زیادی داشته باشیم. چون قبلا مربی هالند بودم، برایش خوشحالم. او پسر سطح بالایی است که بهترین ها را برایش می خواهم. هالند شروع فوق العاده ای در دورتموند داشته. این خبر خیلی خوبی برای نروژ است چون دوباره مهاجمی داریم که می تواند گلزنی کند. ...
راهی برای آنکه از دخالت مادرشوهر در امان باشیم؟!
.... هیچگاه نباید از یاد ببرید که این زن شوهرتان را بزرگ کرده است، از شما بزرگتر است و احترام او واجب است. هیچ وقت با مادرشوهرتان بددهنی نکنید یا مثل بچه ها با او حرف نزنید. با او بیشتر صحبت کنید رابطه ی متمدنانه ای را با مادرشوهرتان برقرار کنید. شما به خاطر شادی همسرتان و حفظ ازدواجتان هم که شده باید سعی کنید با مادر شوهرتان رابطه خوبی برقرار کنید. اگر اختلافی بین شما و ...
خاطرات انقلابیون سوادکوهی از فعالیت های دهه 40 و 50
سفید به مدت یازده سال بود و در مسؤولیت در آموزش و پرورش، معاون فرماندار علی آباد کتول، شهردار علی آباد کتول و عضویت در دوره چهارم شورای شهر پل سفید را هم در کارنامه خود دارد، متولد 1333 است و معتقد است که شکل گیری شخصیت دینی و سیاسی اش در مسجد جامع پل سفید بود. راستگو به محور بودن مرحوم حجت الاسلام ابوالفضل عمادی که در هفته گذشته به رحمت الهی رفت و چند بار توسط ساواک فراخوانده شد، اشاره ...
تاجگردون: وارث شهر سوخته بودم که کوچه کوچه شهرم بوی درد می داد/مردم مواظب غوغاسالاری ها باشید/تصاویر
کشاورزی و آبرسانی در طی هفته های گذشته کلنگ زنی و افتتاح شد . تاجگردون گفت: در چند سال اینده 40هزار هکتار از زمین های این شهرستان آبرسانی خواهد شد که سالی 600میلیارد وتومان به جیب کشاورزان خواهد رفت. وی با بیان اینکه مردم من اگر ثروتمند تر شوند عزتشان بیشتر شد گفت: آنانی که دلشان به مهر است و انسانهای صادقی هستند وقتی ورق بزنند این پروژه هارا می بینند مردم باید بدانند. وی گفت ...
معرفی فیلم های روز سینمای ایران / هفته اول اسفند ماه / اکران اول بعد از فجر
سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر : در جدول میزان فروش منتشر شده فیلم های روز سینمای ایران در اولین هفته اسفند ماه سال 1398 پس از سه هفته وقفه و عدم انتشار این جدول به مناسبت جشنواره فیلم فجر، نسبت به هفته قبل از جشنواره تغییر اساسی نداشته است و از محدود تغییرات آن می تواند به بازگشت فیلم تورنادو ساخته سید جواد هاشمی به جدول و اضافه شدن فیلم یادم تو را فراموش ساخته علی عطشانی اشاره کرد. ...
نام هایی که در هیچ جا ثبت نشده اند؛هویتی نامعلوم
من عادی شده. داستان اوسام: سربازی، سربازی، سربازی من عشق آتش نشانی بودم، هزار بار سر زدم به ایستگاه های آتش نشانی اما دستم کوتاهه، شناسنامه ندارم. اوسام، چند ماه بعد 34 ساله می شود، همراه با پدرعراقی و مادر ایرانی اش در تهران زندگی می کند، یک روز گل فروشی می کند و یک روز دستفروشی و یک روز از سرماخوردگی به وحشت می افتد. پدر اوسام که حالا بدون بیمه و حقوق بازنشستگی خانه نشین ...
در اینستای ستاره های خارجی؛ ونسا دایناسور می شود!
نداره انگار! سونام کاپور نوشته: حفظ کردن دیالوگ ها، ساختن کاراکتر ها و در لحظه ماندن در عین احساسات زیاد . اصلا حرفش رو هم نزن؛ اسکار این زمینه فقط و فقط می رسه به مادر های ایرانی که با با یک دست بچه رو بغل می کنن، با یکی ساک بچه رو نگه می دارن، باید حواسشون به شال و روسریشون باشه که نیفته، خرید هم بکنن که برن برای اهل خونه غذا درست کنن! از اون عکس ها که مثلا حواسش نیست. ...
مهناز افشار|جنجال عکس لورفته قدیمی و بدون حجاب + عکس و بیوگرافی
مهناز افشار بازیگر خوب سینما در بیست و یکمین روز از خرداد ماه سال 1356 در تهران متولد شد، او بعد از اینکه دیپلم خود را در رشته تجربی گرفت تغییر رشته داد و برای چهار سال در یک موسسه غیرانتفاعی در رشته تدوین به ادامه تحصیل پرداخت ، افشار همچنین دوره های بازیگری استاد سمندریان را گذرانده است. عکس و بیوگرافی مهناز افشار شور عشق مهناز افشار در سال 1376 با بازی در سریال ...