وداع با شهیدمان سخت ترین لحظه زندگی
سایر منابع:
سایر خبرها
مادرم، مثل زینب (س) صبور باش
شده بود. محسن آن ها را شکسته بود و در حین فرار مأموران شاه می رسند و محسن و دوستش را دستگیر می کنند. آن ها خودشان را به نام های مستعار معرفی می کنند. 24 ساعت آن ها را بازداشت می کنند و کتک می زنند، اما لب به غذا نزده بودند. یک روز با دوستش رفته بود یک گونی سنگ جمع کرده و بالای پشت بام مغازه برده بودند. آمد منزل دیدم خیلی باعجله نهار خورد و رفت. صدایش زدم. گفتم: محسن جان کجا با این عجله؟ ...
واکنش شاه میری به هدیه شاه پهلوی
بودند و حال مساعدی نداشتند، آن ها را به اکبر سپردم و رفتم برای ایشان آب بیاورم. وقتی برگشتم اکبر گریه می کرد. گفت حسین این دو تا که شهید شدند، من تکیه دادم به درخت و خوابم برد. خواب دیدم آقایی آمد و به همه ما یک لیوان شربت داد. این ها که رفتند دعا کن من هم امروز رفتنی باشم. همان روز بالای ارتفاعات خمپاره به سر اکبر اصابت کرد و به شهادت رسید. *** پیکر اکبر سه سال در منطقه ماند، تا ...
حلالیت طلبی قبل از شهادت/ تنها کسی که شهید دارابی گوش به فرمانش بود
سوریه باز شده. *** یک بار آمد آمل دیدن مان. دم خداحافظی گفت که راهی سوریه ام . ناراحت و کلافه گفتم حسین تو چرا حرف هیچ کس را گوش نمی دهی، کجا می روی، مگر تازه نیامده ای؟ حداقل بگو به حرف چه کسی گوش می دهی. جواب داد مادر من فقط به حرف رهبرم گوش می دهم. آقا دستور بدهد جانم را هم برایشان می دهم. قبل از آخرین اعزامش آمده بود آمل هر وقت دور هم می نشستیم، حسین بی خیال همه ما، از ...
رزمنده ای که با سلام بر سیدالشهدا (ع) عروج کرد
دست یابد. او هیچ گاه اشک ها و التماس های خود و هم سن و سال هایش برای اعزام به جبهه را فراموش نمی کند. به خصوص آن روزی که با امید، به همراه کپی شناسنامه های دست کاری شده به پایگاه مالک اشتر رفتند و مسوول آن جا از فریب شان مطلع شد و با چشمانی بارانی به منزل بازگشتند اما این نوجوان 16 ساله آرام نگرفت. آن قدر تلاش کرد تا یک سال بعد بالاخره موفق شد. البته نباید از نقش بسزای مادر او چشم پوشی کرد. ...
ناظم رضوی: شورا و شهرداری نمی توانند به تنهایی عهده دار مسئولیت باشند
، اقدام به ساخت یادمان کند. خبرنگار مرآت دیدگاه روابط عمومی شهرداری سمنان را نیز در ارتباط با گزارش پیشین جویا شد. مدیر روابط عمومی شهرداری سمنان در واکنش به گزارش مرآت، به سخنان شهردار سمنان در اواخر دی ماه سال گذشته استناد کرد. شهردار سمنان اظهار کرده بود که در زمینه پاسداشت و گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه، فقط شورا و شهرداری به تنهایی نمی توانند عهده دار مسئولیت باشند بلکه مشارکت ...
نامه ی شهید اهل دشمن زیاری بعد از 37 سال به گیرنده رسید
"خبر نورآباد" – سرویس اجتماعی : روایت عجیب نامه ی یک شهید گزارشی از مجموعه ی خبر نورآباد:روستای مشایخ دشمن زیاری با تقدیم 19 شهید به درخت نوپای انقلاب اسلامی یکی از پایگاه های علم و دین شهرستان ممسنی است.محمد رضا پارسایی از فرزندان این روستا نوشته است نامه دوست شهیدم بعد از 37 سال و اندی به دستم رسید. شهید علی پارسایی فرزند غلامشاه،سال 1341 در خانواده ای روستایی چشم به جهان گشود، تحصیلات دوران ابتدایی ...
واکنش خانواده شهید زمانی نیا به بیانیه آستان حرم عبدالعظیم (ع)
دفن نیز آماده شده بود، در خبر ها آمد پیکر او در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده می شود. خانواده این شهید عزیز علی رغم اینکه مخالف دفن پیکر فرزندشان در این مکان به دلیل محدودیت هایی که بعدا وجود خواهد داشت، بودند، اما به اصرار فراوان مسئولان آستان حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) با این پیشنهاد موافقت کردند. مادر این شهید در روز های آغازین سال جدید با حضور در یک برنامه تلویزیونی ا ...
عید را در کربلای خونین جشن می گیریم
امیدوارم که بتوانید دوری مرا تحمل کنید و اگر شهید شدم استقامت و بردباری را از دست ندهید که خداوند صابرین را دوست می دارد باری ما تا پیروزی نهایی به مبارزه خود ادامه خواهیم داد. اگر جنگ ما بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم. مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد (امام خمینی). از خدا بخواهید که خداوند این فیض عظمای را نصیب من بگرداند. به پدر و مادر گرامی سلام عرض می کنم و از آن ها می خواهم که ...
آه از این روزها و برخی عزیزان! لیلا خطیب زاده
...، رزمنده ها آنها را روی یک چفیه تحت عنوان سفره می چیدند و با این کار هم نوروز را گرامی می داشتند و هم عکس یادگاری می گرفتند. ما مردم ایران؛ همچنین یادم نمی آید مراسم دید و بازدید نوروز را قطع کرده باشیم . زمان جنگ که بود و دسته دسته پیکر نازنین شهدا را که می آوردند و با اشک و آه آنها را به خانه ابدیشان بدرقه می کردیم باز هم عید که می شد با دلی آکنده از غم آن عزیزان از دست رفته هم باز ...
زندگینامه و وصیتنامه شهید غلام نبی پیرمحمدی از شهرستان تایباد
بشینیم . تا اینکه چند روز بعد مجددا برای خداحافظی به منزل ما آمد ولی این بار حال و هوای عجیبی داشت همدیگر را در آغوش گرفتیم و اشک ریختم گفتم نبی جان این دفعه که دارم از تو جدا می شوم دلم سخت گرفته و مضطرب هستم نمی دانم چرا و او با لبخندی که همیشه بر لب داشت گفت شاید قرار است شهید شوم و من زدم زیر گریه و گفتم انشاالله که به سلامت برگردی چون همه و خصوصا پدر و مادر پیرت چشم به راه تو دوخته اند او رفت و ...
صحبت های شیخ حسین متحولم کرد/ در اتوبوس پنهان شدم تا به جبهه بروم
عراقی آمد شهر را بمباران کرد و رفت. رفتم مناطقی که بمباران شده بود برای کمک. مردم را که زیر آوار مانده بودند نجات می دادیم و برای همین لباسم خونی و خاکی شده بود. شب با همان وضع آمدم خانه، اینها که مرا با این لباس دیدند ترسیدند که چه شده. گفتم: هیچی رفتم کمک. چون با لباس نظامی هم بودم می توانستم ورود کنم، لباس شخصی ها را نمی گذاشتند بیایند جلو. پدرم تحت تاثیر قرار گرفت و گفت حالا دو سه ماه برو جبهه ...
ساعت به وقتِ خمینی
تخت جمشید و سرستونهایش، با آبنماها و برج و بارو و جاده ابریشمش، با همه ی زیر و بمش، با تمام احترام در یکسو، وَ تاریخ چهل ساله ی بعد از انقلاب را در سویی دیگر میدانیم، چهل ساله ای والا و باشکوه. ما نان و نمک سفره ی اهلبیت را در این انقلاب می بینیم. ما امداد مادر حَسَنین را در شب های غربت و تنهاییِ عملیات های دفاع مقدس دیده ایم. ما اگر چه مظلوم ولی در اوج اقتداریم. ما همانیم که در تقدیر ...
روایتی واقعی از سوگ ناتمام برای قربانیان کرونا
شاید به همین زودی ها برگردد. دست این سهل گیران ساده نگر را باید گرفت و برد جایی که نمی دانی چرا به دلت می افتد فردا صبح اول وقت باز بروی سراغ پدر و می روی. همان روز 21 اسفند ماه وقتی بهار داشت قدم به قدم نزدیک تر می شد و دستفروشان بازار روز، همان اول صبح با نیرو های شهرداری برای پهن کردن بساط شان دعوا داشتند؛ که انگار نه انگار کرونا آمده باشد که شاید غم نان، ترس از کرونا نمی شناسد. اما ...
استراتژی فرهنگی امام سجاد در دوران پس از عاشورا چه بود؟
تان و پسر عموهایش را که در مدینه بودند پرسید و درباره امام صادق آهسته سؤال کرد. حال و وضع آن ها را برایش نقل کردم و گفتم: از جریان شهادت پدر شما همه ناراحت بودند، به اینجا که رسیدم گفت: عمویم محمّد بن علی (امام باقر ) به پدرم گفت: صلاح نیست که الان مبارزه را شروع کنید. بعد می گوید: از من پرسید: آیا پسر عم من جعفر بن محمّد (امام صادق ) را ملاقات کرده ای؟ گفتم: من عذر می خواه ...
اصفهان|روایت دلتنگی های فرزند شهید اسماعیل کرمی؛ خوشحالم که پدرم به آرزویش رسید
خدا را شکر می کنم که پدرم به آرزوی خود رسید که همان شهادت بود. به گزارش تسنیم، امیررضای کوچولو با اینکه از رفتن پدر ناراحت است ولی خوشحال از رسیدن پدر به بزرگ ترین آرزوی خود است. درود خدا بر شهیدان که چه عاشقانه رفتند و امنیت را به ایران و ایرانی هدیه دادند. انتهای پیام/163/ی
روایت پدر شهیدی که چشم انتظاری را معنا بخشید
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، مادران و پدران شهدا در طول هشت سال دفاع مقدس پاره تن خود را در طبق اخلاص برای پایداری این انقلاب و نظام بدون هیچ چشم داشت و یا انتظاری اما با دلی به دنبال پاره تنشان به سوی جبهه های نبرد بدرقه کردند. والدینی که دل هایشان سرشار از آرزوهای دراز برای فرزندانشان بود اما جنس قلوب شان را برای حراست از کیان میهن، فولادین جلوه دادند تا دشمن دلشاد از تکه تکه ...
کرامات و معجزاتی از حضرت ابوالفضل (ع)/ وساطت حضرت عباس (ع) برای شفای بیماری ناعلاج
مرد تو از حضرت فاطمه زهرا (س) شرم نمی کنی؟ مرد می گوید: اگر فاطمه(س) را دوست داری بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع می کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون می اندازد و می گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس(ع) بکنید. مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد می آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه می زنند آن زن می گوید: نزدیکیهای صبح بود که چند بانوی مجلله ...
روایت تسنیم از 40 سال ویلچرنشینی جانباز دوران دفاع مقدس / از کاروان شهدا جا ماندم
سرم و فقط مرا نگاه کرد. خیلی خودم را کنترل کردم تا مبادا اشکی به چشمم نیاید مادرم یک دور دور تختم زد، سرم را به سختی تکان می دادم،همه سکوت کرده بودند و فقط به عکس العمل های مادرم نگاه می کردند مادرم دستم را گرفت دید دستم سالم است سرش را گذاشت روی دستم و گریه کرد بعد گفت: چه شده ؟ گفتم هیچی هرچی خدا خواسته همان شده است مادرم چند روز بهت زده بود. وقتی آمدند بلندم کنند تمام پوست ...
ماجرای حمله لفظی به صدام در قرنطینه بعثی ها
به گزارش شفاف ، محمد شهسواری آزاده ای است که حدود هفت سال از عمر خود را به عنوان اسیر در قرنطینه بعثی ها سپری کرده است. این ازاده کسی است که در مقابل دوربین های جهان شعار مرگ بر صدام ضد اسلام را سر داد. او در مدت اسارت توانست به حفظ قرآن روی بیاورد. پیشنهاد می شود در روزهایی که به دلیل شیوع کرونا هر یک به تعبیری در خانه هایمان اسیر هستیم به مطالعه سرگذشت این آزاده که در روز پاسدار به شهادت رسیده ...
پدرم سه بار تختی را از خودکشی منصرف کرد
، شادروان تختی بود. حسین نوری، توفیق جهانبخت و مهدی یعقوبی و چند نفر دیگر مثل عباس زندی در دورهمی ها حضور داشتند. همین تعداد از کشتی بودند که با پدر شما ارتباط داشتند؟ تا آن جایی که من خاطرم هست همین افراد بودند. بعد از مدتی هم به مرور این دورهمی ها کم شد و فقط تختی بود که به منزل ما زیاد می آمد و شاید هم هفته ای دو الی سه بار به منزل ما می آمد که تا آخرین روز های فوت تختی ...
رو در رو با یزدی هایی که راهی خیابان شدند!
خیابان اصلی منطقه همین ازادشهر شدم و خودرویی را که قصد حرکت داشت نگه داشتم و بعد از معرفی خودم ازش پرسیدم چرا از خانه خارج شده و او گفت: ما چند خواهر و برادریم، به نوبت مادرمان را در منزل نگهداری می کنیم و الان نوبت برادر دیگرم بود، بیرون آمدم تا او را به منزل برادرم برسانم. گفتم "بهتر نبود مادر شما این روزها در خانه یکی از شماها می ماند تا هم گرفتار کرونا نشوید و هم صواب بیشتری ببرید؟ که ...
سلطانعلی خود را جامانده از قافله ی یاران می دانست
از جای بلند شد. وقتی به خانه رسید، فهمید خداوند با تولد سومین پسر، خانه ی او را نورانی کرده است. به عشق مولا و مقتدایش حضرت علی (ع) پسر سومش را سلطانعلی نامید و از روحانی خواست تا اذان و اقامه در گوش نوزادش تلاوت کند. روزها گذشت و مادر از شیره ی وجودش با وضو، سلطانعلی را می پروراند و پدر با کشاورزی، پاک زیستن را در وجودش نهادینه می کرد. دوران کودکی سلطانعلی با بازی در کوچه ...
بزرگترین رسالت بنیاد شهید ثبت و ضبط افکار جانبازان، آزادگان و شهداست
خواسته شان این بود که نوروز را در جبهه ها باشند. این جانباز پژوهشگر در ادامه افزود: بزرگترین رسالت بنیاد شهید این است که افکار جانبازان، آزادگان و شهدا را ثبت و ضبط کند. اهداف کسانی که برای انقلاب مبارزه می کردند، شناسایی و ثبت شود تا انقلاب از مسیر خود منحرف نشود. امروز متاسفانه عده ای از جانبازان استفاده ابزاری می کنند و برای رسیدن به مقامی، فقط مدتی به این قشر توجه می کنند و فقط با آنها ...
زندگینامه داستانی شهیده راضیه کشاورز
میهمانان سفارشی خداست، همان طور که در کلام خداوند آمده است. آری شهید نزد خداوند روزی می گیرد و جایگاهی در عالم خلقت دارد که هیچ جایگاهی با آن قابل قیاس نیست. سخن نویسنده: مدت زیادی از شهادت رفقای هم هیئتی مان نگذشته بود که با دوستانمان در واحد شهدای کانون بر آن شدیم تا زندگینامه 14 شهید این فاجعه را به صورت کتاب درآوریم تا هم به مخاطب نوجوان و جوان الگویی از جنس خودش معرفی کنیم ...
مادر سردار شهید فرزاد بهزاد بخت قمیصی به فرزند شهیدش پیوست
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سبلان ما ، مادر سردار شهید فرزاد بهزاد بخت قمیصی بعد از تحمل سالها رنج دوری از فرزندش همزمان با اعیاد شعبانیه میلاد امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) بر اثر کهولت سن دار فانی را وداع و به فرزند شهیدش ملحق شد. خانواده این شهید والامقام اعلام داشتند با توجه به وضعیت حاکم بر استان پرهیز از اجتماع مردمی به دلیل شیوع بیماری کرونا، از برگزاری مراسم تشییع، تدفین و ...
سروده هایی در مدح قمر بنی هاشم (ع)
دم باز به رخسار حسین است لبخند به لبهاش زدیدار حسین است پیداست که قلزم خون یار حسین است بنوشته به پیشانیش از روز ولادت عباس بود عاشق ایثار و شهادت عبّاس حسینی بود از روز ولادت عباس بود منتظر روز شهادت عباس کند با تن بی دست عبادت عباس دهد بر همه گان درس رشادت عباس سراپا به حسین دارد ارادت عباس گرفته است در این کوی سعادت عباس، غمی جز ...
یعقوبی: بهترین بازیکن لیگ یک برادرم است
مسافرت را هم نکنند. البته نمی توانم از همه مردم بخواهم که از خانه بیرون نروند زیرا هستند کارگرانی که روز مزد کار می کنند و به درآمد روزانه شان نیازمند هستند. از همه مردم خواهش می کنم در این روزها، بدون هیچ توقعی هوای همدیگر را داشته باشند. ما انسانیم و باید به هم کمک کنیم تا دست در دست هم از این روزهای سخت عبور کنیم. پیام تان برای پزشک و پرستاران؟ از تمام پزشکان و پرستاران عزیز تشکر و قدردانی می کنم و دست تک تک شان را می بوسم و ازشون خواهش می کنم که با وجود همه کمبودها خسته نشوند و به مانند سابق به بیماران کمک کنند و آنها همه به چشم خانواده شان نگاه کنند ...