کرونا زن جوان را از چنگ راننده شیطان صفت نجات داد
سایر خبرها
افتادن لامبورگینی گرانقیمت به داخل رودخانه! +عکس
خود را به بیمارستان رساند. " بنیاپا کوتچاریت" 45 ساله که یکی از اهالی محلی در این باره گفت: من راننده این خودروی لوکس را چند بار در حال رانندگی در این منطقه دیدم، اما این بار بسیار با سرعت رانندگی می کرد. من در کنار جاده نشسته بودم که ناگهان این خودرو به داخل کانال افتاد. راننده موفق شد قبل از غرق شدن خودرو از آن خارج شود. او بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. بنا به گزارش ...
ماجرای سرقت عجیب 500 میلیونی از یک داروخانه
شب 18 فروردین امسال، سرقت از داروخانه ای در خیابان نیاوران به پلیس گزارش شد. به دنبال اعلام این خبر، مأموران راهی محل شده و نگهبان داروخانه که بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود گفت: ساعتی از رفتن دکتر و کارکنان داروخانه گذشته بود که ناگهان 4 مرد نقاب دار در را شکستند و وارد شدند. آن ها مرا مورد ضرب و شتم قرار داده و دست و پاهایم را بستند. بعد از آن حدود 500 میلیون تومان مواد ضدعفونی کننده و ماسک ...
عکس العمل حاج قاسم از ازدواج مجدد همسر شهید/سردار سلیمانی: ازدواجت جهاد بود
.... تقریبا دو ساعت بعدش او شهید شده بود. محمود معمولا شب ها تماس می گرفت برای همین ازش پرسیدم حالا که ظهر زنگ زدی یعنی شب تماس نمی گیری؟ گفت: نمی دام حالا شاید شب هم تماس بگیرم اگر بشود. گفتم نمی خواد من امروز صحبت کردم خیالم راحت است خودت را به زحمت ننداز. تا ساعت 12 باز هم منتظر شدم زنگ بزند وقتی دیدم خبری نیست گفتم خب خودم خواستم تماس نگیرد برای همین با خیال راحت خوابیدم. غافل از اینکه بعد از ...
آدم ربایی و سرقت های سریالی مجرم هوسران در مرخصی از زندان
سرقتی در پوشش مسافرکشی زنان جوان را سوار خودرو کرده و بعد با تهدید چاقو آن ها را ربوده و پس از آزار و اذیت اموالشان را سرقت می کند. یکی از شاکیان دیگر که زن جوان بود، گفت: در یکی از خیابان های شرقی تهران برای رفتن به خانه ام سوار خودروی پژو 206 شدم که راننده آن مرد جوانی بود. پس از طی مسافت کوتاهی مرد جوان تغییر مسیر داد که به او مشکوک شدم و خواستم توقف کند، اما راننده ناگهان چاقویی کشید و تهدید ...
آزادی شیطان از زندان بخاطر کرونا / او زنان تهرانی را نشانه رفت!
که برایش رقم خورده بود شرح بدهد. او که به شدت وحشت زده بود، به افسر پلیس گفت: برای خرید دارو از خانه ام بیرون آمدم تا به داروخانه بروم. چون مسافت زیاد بود، باید سوار تاکسی می شدم. به همین دلیل کنار خیابان ایستادم و وقتی راننده خودروی پرایدی بوق زد، مسیرم را به راننده گفتم. او توقف کرد و من به خیال اینکه مسافرکش است سوار ماشین شدم. ماشین شروع به حرکت کرد اما کمی بعد راننده تغییر مسیر ...
نقشه عموی پیر برای اخاذی از برادرزاده
بود نشانش دادم، اما باور نکرد و من هم از او به خاطراین تهمت شکایت کردم. امروز هم برای پیگیری کارهایم به مجتمع قضایی شهید بهشتی رفته بودم. بعد از اینکه از مجتمع بیرون آمدم ناگهان خودروی پژو 206 راه را بر من سد کرد. دو نفر از ماشین پیاده شده و با تهدید شوکر مرا به زور سوار خودروشان کردند. آن ها مرا تهدید کردند که اگر برگه ای که داخل آن نوشته بود مبلغ 1 میلیارد و 800 میلیون تومان به عمویم بدهکار هستم ...
نان، جان، کووید-19
جمع می کردند. مرد میانسال هم ششدانگ حواسش را به پسرجوان داده بود و به دقت به حرف هایش گوش می کرد طوری که ناخودآگاه ماسکش را از روی بینی اش پایین کشید و با دستکشش شروع کرد به خاراندن بینی اش. زن مسنی که مدام گره روسری اش را باز و بسته می کرد؛ انگار نفسش از پشت ماسک یک بار مصرف چرک مرده شده اش بالا نمی آمد هم در ادامه حرف های پسر جوان گفت: آره، من هم همین چند روز پیش یکی از این زباله گردها را دیدم ...
عموی ناتنی مریلا 18 ساله او را می فروخت!
دختر جوان به نام مریلا در دایره اجتماعی کلانتری کوی پلیس مشهد گفت: 20 روزه بودم که پدر و مادرم مرا مقابل خانه ای رها کردند و به دنبال زندگی خودشان رفتند. پس از آن خانواده ای که بچه دار نمی شدند سرپرستی ام را برعهده گرفتند. مریلا در این لحظه چند ثانیه مکث کرد و با لحن اندوهگینی افزود: دوران کودکی موفقیت آمیزی را پشت سر گذاشتم و دانش آموز ممتاز شدم. اما افسوس که در سن 13 سالگی مادرخوانده ام به علت ...
اینجا مردم بی خیال کرونا شده اند!
نیم ساعت دیگر کلاس دخترم شروع می شود. هنوز حرفش را تمام نکرده دوباره به صفحه گوشی نگاه می کند و عبارتی را می گوید. زن جوان رنگش پریده. بلند می شوم و می گویم : شما بنشینید. زن جوان بعد از کلی تعارف روی صندلی نشسته و می گوید: الان از دکتر می ایم. دو ماه مطبش تعطیل بود؛ اصلا هیچ جا ویزیت نمی کرد.تازه امروزه مطب را باز کرد. با دست بینی اش را لمس کرده و می پرسد: خیلی ورم ...
ردپای آدمکش ها در صحنه جنایت!+عکس
از این مزاحمت های شوم بردارد، اما وقتی من اسلحه به دست و از پشت سر آن ها وارد باغ شدم او ترسید و از روی دیوار فرار کرد در همان هنگام من به صورت هوایی به طرفش شلیک کردم بنابراین گزارش، متهم این پرونده جنایی که در حضور قاضی ویژه قتل عمد و سرهنگ نجفی (افسر پرونده) سخن می گفت، در ادامه اعترافاتش افزود: وقتی از روی دیوار نگاه کردم او را دیدم که نقش بر زمین شد به همین دلیل به همراه خواهرزنم که دخترش ...
نجات پسربچه از دهان کروکدیل
رودخانه " راند " در نزدیکی پارک ملی گونارِژو در حال بازی بودند که ناگهان صدای فریاد آن ها توجه مادرشان را جلب کرد. مائورینا که در حال ماهیگیری بود ناگهان با صحنه وحشتناک قرار گرفتن پسرش " گیدئون" در دهان کروکدیل و کشیده شدن او به داخل رودخانه مواجه شد. مائورینا که از اجدادش یاد گرفته بود که فشار دادن محکم بینی کروکدیل موجب تحلیل رفتن انرژی این حیوان می شود بلافاصله وارد عمل شد. او در ...
گروگانگیری؛ پایان اختلاف میلیاردی عمو و برادرزاده
به شکایت کشیده است. او گفت صاحبکارش به دنبال فردی می گردد که از برادرزاده اش زهرچشم بگیرد تا از شکایتش صرف نظر کند. بعد از من خواست تا برادرزاده صاحبکارش را بترسانم و برای این کار از 2برادر که از همکلاسی های سابقم بودند، کمک خواستم. ما دستور داشتیم که شاکی را بترسانیم و از او زهرچشم بگیریم تا پای برگه ای را امضا کند. برای همین ماشین دخترخاله ام را برای چند ساعتی امانت گرفتم و شاکی را ربودیم که برگه ...
آدم ربایی به خاطر اختلاف حساب 1/8میلیاردی
گفت وگو حل نشد، میثم به مرجع قضائی رفت و علیه عمویش به خاطر تهمتی که به او زده بود شکایت کرد. میثم در حال پیگیری پرونده بود که یک روز بعد از خروج از دادگاه دو مرد ناشناس به سراغش رفتند و بعد از ضرب وجرح وی با شوکر او را به زور داخل یک خودروی پژو 206 که راننده پشت فرمان آن نشسته بود، انداختند و فرار کردند. سه آدم ربا همان طور که به سمت بزرگراه امام علی(ع) می رفتند، میثم را کتک زدند و از ...
قلیچ: من از عابدزاده بهتر بودم
قرار بود عازم مسابقات ارتش های جهان شود، من تازه چند روز بود به تمرینات این تیم اضافه شده بودم خدا بیامرز محراب شاهرخی تصمیم گرفت تا مرا درون دروازه قرار دهد. این اتفاق باعث شد دروازه بان های پرسپولیس قهر کنند و بروند. قهر کنند؟ وازگن صفریان، حسین قره خانلو و کوروش شهبازی فرد سه دروازه بانی بودند که اعتقاد داشتند بعد از سه جلسه تمرین نباید فیکس می شدم. سرنوشت این سه ...
پیرمرد سرش را از پنجره بیرون آورد و فریاد زد؛ بسیج مرد میدان های سخت است
دارند و این گونه نسبت به آن مشتاق هستند. از روزهای کرونایی تا جنگ تحمیلی از احسان می پرسم خانواده ات با رفتن تو برای کار ضدعفونی مخالفت نمی کردند؟ و او این چنین پاسخ می دهد: راستش وضعیت من خیلی فرق می کرد با بقیه بچه های دیگر. وقتی گفتم می خواهیم برای ضدعفونی برویم خیلی نگران شدند چون من تک پسر خانواده هستم. من هم چون خیلی دوست داشتم برای این کار بروم به یک طریقی آنها را راضی می کردم. [می ...
کفش طلای بهاره رهنما!؟
فروغ مسعود کیمیایی زنان ونوسی، مردان مریخی سیمین کاظم راست گفتار زن ها شگفت انگیزند مهرداد فرید هرچی خدا بخواد نوید میهن دوست ورود آقایان ممنوع یاسمن آقاسی (دبیر ادبیات) رامبد جوان 1388 عروسک فرشته ابراهیم وحیدزاده بعد از ظهر سگی سگی سارا مصطفی کیایی پوپک و مش ماشاالله زهره فرزاد مؤتمن سن ...
اوج عرفان و تعالیم دینی در کلام صدیقۀ طاهره(س)
را درک کرد؟! معنی معمولی فارسیِ جمله این است: خدا برای کل اهل ایمان از مرد و زن، همسر فرعون را به عنوان سرمشق، الگو و اسوه معرفی می کند؛ یعنی از زمانی که این آیه نازل شده تا روز قیامت، به تمام مردان مؤمن و تمام زنان اهل ایمان که میلیاردها میلیارد نفر می شوند، پروردگار می گوید: اگر به دنبال راه نجات، ایمان، عمل صالح و اخلاق الهی هستید، این زن برای شما سرمشق است. این چه عظمتی است؟! آیا می شود همین یک ...
زن:شوهرم نمی گذارد با هیچ مردی حرف بزنم/ مرد: از بس در باره خیانت زنان قصه شنیده ام این رفتار را انتخاب ...
کسی را زندانی کند. اما از ظاهرهمسرتان پیداست که مرد آرام و منطقی است. نسترن با بغضی درگلو نشسته ادامه داد: همین ظاهر او مرا فریب داد. فکر می کردم خوشبخت ترین زن روی زمین خواهم شد، اما رفتارهای او ذره ذره عوض شد و حالا بعد از 9 ماه زندگی مشترک احساس می کنم بزرگترین اشتباه زندگی ام را کرده ام. او با گریه گفت: آقای قاضی من اجازه ندارم با هیچکسی غیراز پیمان حرف بزنم. مجبورم کرد تا از کاری ...
کرونا، زن جوان را نجات داد!
تاکسی ایستادم اما خبری از تاکسی نبود تا اینکه بعد از چند دقیقه خودروی پرایدی پیدا شد. از انتظار خسته شده بودم و به ناچار سوار شدم اما هیچ مسافری نداشت... ناگهان به خیابان خلوتی رسیدیم و مرد جوان از فرصت استفاده کرد و چاقویی را که به همراه داشت به سمت من گرفت. او مرا تهدید کرد که اگر تسلیم خواسته شومش نشوم مرا می کشد. در حالی که داشتم به راننده التماس می کردم تا مرا رها کند ناگهان چشمم ...
اتهام محاربه برای سردسته باند زورگیران خشن
آفتاب نیوز : یکی از مالباختگان در تحقیقات گفت: ظهر بود و منتظر دخترم بودم که سرویس مهدکودک او را بیاورد. وقتی دخترم پیاده شد و به طرف خانه رفتیم به محض این که خواستم در را ببندم ناگهان مرد جوانی دستش را روی در گذاشت و مرا به داخل راهرو هل داد بعد چاقو را روی گردنم قرار داد. مرا تهدید به مرگ کرد و من از ترس جان خودم و بچه ام حرفی نزدم. طلاهایم را گرفت و با موتورسیکلتی که در نزدیکی خانه ...
مطالب جالب اینترنت و شبکه های اجتماعی (عکس)
به گزارش آمد خبر (amadkhabar.ir) : کرونا زنِ جوان را از ربودن نجات داد ! زن جوان: با حالت سرفه به مردی که مرا ربوده بود گفتم کرونا دارم/ او هم از ترس مرا رها کرد! داستان از این قرار بود خانم با تنگی نفس و سرفه مراجعه کرد و موقع برگشت یه ماسک دریافت کرد ولی ماسک و زد برای همسرش و گفت من مریضم و نمی خوام اون مریض بشه عشق را می شود به تعداد آدم ها ...
درخواست طلاق برای عشق بیمار گونه شوهر
.... بیشتر بخوانید پرداخت دیه و حبس مجازات کور کردن سرایدار مدرسه عامل کور کردن سرایدار یک مدرسه در تهران از سوی قضات دادگاه کیفری به پرداخت دیه و زندان محکوم شد. بیشتر بخوانید ردپای آدمکش ها در صحنه جنایت! ردپا های گل آلود در صحنه قتل مرد موبوکسوری، راز یک جنایت پیچیده را طی 48 ساعت فاش کرد.. بیشتر بخوانید کرونا زن جوان را از چنگ راننده ...
چهره واقعی زلیخا که کتایون ریاحی در نقش او سریال یوسف پیامبر را بازی کرد
پادشاهان را به خاطر گناه و نافرمانی، بندگان و بندگان را به واسطه فرمانبری و اطاعت ، پادشاه می گرداند. چهره واقعی از زلیخا حضرت یوسف(ع) به او فرمود: تو همان زن (زلیخا) هستی؟ گفت: بله. حضرت فرمود: آیا هنوز به من علاقه مندی؟ زلیخا گفت: آیا مرا مسخره می کنی؟ من به سن پیری و سالخوردگی رسیده ام، مرا رها کن. حضرت(ع) فرمود: پرسش من از روی راستی و درستی است نه از روی تمسخر. زلیخا در جواب گفت ...
فرار از دام شیطانی با کمک کرونا
شد و در گوشه ای توقف کرد. او به سرعت چاقویی از زیر صندلی بیرون کشید و خودش را به صندلی عقب رساند و تیغه چاقو را زیر گلوی میترا گذاشت. زن جوان وحشت کرده بود و شروع به التماس کرد اما راننده گوشش به التماس های او بدهکار نبود. همان لحظه بود که فکری به ذهن میترا رسید. نقشه ای که می توانست او را نجات دهد و به همین دلیل تصمیم گرفت نقش بازی کند. در کلانتری زن جوان مقابل افسر پلیس نشسته ...
نیایش عمو پورنگ در روزهای کرونایی
که هفته ها است فرزند خود را در آغوش نگرفته. می بینم که بهترین امکانات را در اختیار دارم اما نمی توانم استفاده ای از آن ببرم. خدایا اکنون می دانم اختیارم در گرو اختیار توست و جز تو که بی انتها و همیشه هستی چیزی ندارم که بتوانم به آن تکیه کنم که هر لحظه و همیشه داشته باشمش. خدایا در این محشر مرا و دوستانم را به حال خودمان رها نکن! به لطفت سخت محتاجیم. ...
کرونا زنی را از تجاوز مرد آدم ربا نجات داد!
در همان اثنا که با راننده درگیر بودم و از او خواهش می کردم کاری با من نداشته باشد، ناگهان چشمم به تابلویی افتاد که کنار خیابان نصب کرده و در آن درباره بیماری کرونا هشدار داده بودند. همان موقع فکری به ذهنم رسید و شروع به سرفه کردم. بعد به آن مرد گفتم من به کرونا مبتلا هستم و اگر از من فاصله نگیرد ممکن است مبتلا شود و جانش به خطر بیفتد. مرد متجاوز با شنیدن این حرف ترسید و مرا از ماشین به بیرون انداخت. ...
سردسته باند سارقان خشن محارب شناخته شد
به گزارش جهان نیوز ، اردیبهشت سال گذشته بود که زن جوانی در یکی از خیابان های شرقی تهران وحشت زده به اداره پلیس رفت و از چهار مرد موتور سوار به اتهام زورگیری شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: لحظاتی قبل داخل خیابان خلوتی در شرق تهران منتظر تاکسی بودم که به محل کارم بروم که دو موتور سیکلت با چهار سرنشین هر کدام با فاصله ای اندک از هم، نزدیک من توقف کردند. یکی از سرنشینان که پسر جوانی ...
پرداخت دیه و حبس مجازات کور کردن سرایدار مدرسه
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، رسیدگی به این پرونده از حدود دو سال قبل آغاز شد و سرایدار یک مدرسه که در جریان حمله پدر یکی از دانش آموزان چشمش کور شده بود به پلیس گفت: من سرایدار یک مدرسه هستم روز حادثه پدر یکی از بچه ها وارد مدرسه شد و ناگهان با زنجیر به من حمله کرد با کمک اطرافیان به بیمارستان منتقل شدم، اما یکی از چشمانم کور شد و چشم دیگرم هم دچار کم بینایی شده است. من از این مرد ...
بخشش نوعروس پای چوبه دار
ضرباتی که به من می زد، جلوگیری کنم. چاقو را رو به روی خودم گرفتم تا به حمید بگویم دیگر به من نزدیک نشود اما او جلو آمد تا دوباره مرا بزند و یک دفعه چاقو که تیغه اش رو به او بود وارد بدنش شد. نوعروس متهم به قتل ادامه داد؛ قسم می خورم قصد کشتن شوهرم را نداشتم و زمانی که او زخمی شد، من با داد و فریاد از همسایه ها کمک خواستم تا او را از مرگ نجات دهم. با اینکه من و حمید با هم اختلاف داشتیم ...