سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات روزهای کرونایی؛ این جمله از علامه طباطبایی را دوست دارم
امروز را به همه روانشناسان تبریک بگویم. ما در این جامعه و دنیای درهم ریخته بیش از جسممان به مراقبت از روانمان احتیاج داریم. واقعا باور کنیم روان درمانی را. هزار سال پیش رفته بودم پیش یکی از مقامات خیلی بالا. قرار بود یک درمانگر بیاید پیشش. پسرش چه تلاشی می کرد که با اسم مستعار بیاید بالا. به مولا کار درمانی بود. از همان موقع توی ذهنم ماند که هی مثل آقای خاتمی تَکرار کنم مراجعه به روانشناس و درمانگر ...
درباره تورنتون وایلدر
نبودم اما معمولاً توی فکر و همیشه سرشار از جستجو و کنجکاوی بودم. بنابراین ذهنم همچون اتاقی کاملاً روشن و پر از موضوعات جذاب بود. من هرگز یک کلکسیونر نبوده ام اما منابع را جوری تشریح می کنم که انگار کلکسیونری هستم که همیشه خودم را با سکه ها و زیرخاکی هایم مشغول می کنم. کلکسیونرها آدم های زرنگ، حریص و رقابت طلبی هستند اما من حس جاه طلبی و رقابت جویی ندارم، گرترود استین یکبار هم با لبخند دلنشینش گفته بود ...
راز تصادف های ساختگی یک زن!
ملاقات دارد ولی رابطه عاطفی ما هر روز سردتر و رفتارهای آریا مشکوک تر می شد. 15سال عاشقانه در کنار همسرم و دو فرزندم زندگی کرده بودم اما وسوسه عجیبی به ذهنم خطور کرده بود. با خودم عهد کردم اجازه ندهم هیچ چیزی این زندگی شیرین را خراب کند، تا این که وقتی همسرم و فرزندانم خواب بودند به پارکینگ رفتم و خودروی همسرم را زیر و رو کردم که ناگهان یک گوشی زیر صندلی راننده پیدا کردم . گوشی رمز نداشت ...
شیفتگی آیت الله امینی به علّامه طباطبایی
ایشان پاسخگوی نیازهای روز جامعه و بخصوص نسل جوان است و با زبانی ساده و قابل فهم و استفاده برای همة مردم نگاشته شده که شرح و بسط این آثار در بیوگرافی های ایشان موجود است و بنده از این بخش عبور می کنم چون غرض از این نوشتار بیشتر مطالبی است که کمتر گفته شده و در حیات معنوی خواهد آمد. * حیات سیاسی و اجتماعی در بحث حیات سیاسی و اجتماعی آیت الله امینی هم بحمدالله تا کنون سخن های زیادی ...
سرقت طلاهای نوعروس از سوی دختر عمه فریب خورده / او عاشق یک کلاهبردار بود + عکس
به گزارش رکنا، 6 ماه قبل زن جوانی همراه همسرش به کلانتری رفت و از سرقت هدایای گرانقیمت عروسی اش خبر داد. او گفت: پنجشنبه هفته گذشته جشن عروسی مان برگزار شد و فردای آن روز هم مراسم پاتختی بود. شب عروسی از طرف خانواده همسرم و خانواده خودم و دوستان هدایای زیادی به من داده شد. آنقدر پول و طلا گرفتم که همه تعجب کرده بودند. بعد از پایان مراسم، هدایا را داخل کمد خانه ام گذاشتم. روز بعد میهمانان زیادی ...
مادری مرا از مهندسی به نویسندگی برای بچه ها رساند
تزئین می کنند و مثل یک عید از آمدن این ماه خوشحال هستند. نمونه ای بود که والدین برای هر روز ماه رمضان تقویم و بسته هایی برای کودکشان درست کرده بودند. این تقویم در هر روز بسته ای داشت که کودک آن را باز می کرد و داخل بسته فعالیت خاص یا هدیه ای بود. اما متاسفانه از این مدل ها برای بچه شیعه ها وجود نداشت. تصمیم گرفتم برای دختر خودم بخشی از این ایده ها را اجرا کنم. مثلا خانه را تزئین کردیم ...
تنها یک قول همسرشهیدم باقی مانده/ماجرای شهادت آقای اصغرِ حاج قاسم
ی شد یا اجازه نمی یافت تا ردی از آثارش در ذهنم بر جای گذارد. ورود شما به حیطه آگاهی درباره فتنه بزرگی که در سوریه اتفاق افتاد به چه شکل بود؟ و اصولاً آیا کنجکاوی و دغدغه مندی خودتان یا فعالیت های حاج اصغر باعث می شد پیگیر جریانات جاری در این کشور باشید یا از آن دست افرادی بود که از شدت قساوت حوادث ترجیح می دادید خیلی خودتان را درگیر پیگیری این امور نکنید؟ همیشه و به ویژ ...
روایتی تکان دهنده از شهادت یک روحانی به دست داعش/ همسر شهید: این اندازه از قساوت تروریست ها برایم قابل ...
خواست آتش جنگ زودتر خاموش شود تا هم حرم ها در امنیت باشد، هم مردم مظلوم سوریه آرامش داشته باشند و هم نیرو های ایرانی از جمله برادرم به سلامت به خانه هایشان برگردند. اما متأسفانه روز به روز جنگ بالا گرفت. خبر هایی که از قساوت داعشی ها می شنیدیم برای مان قابل باور نبود. جرأت نمی کردم فیلم و کلیپ های جنایت هایشان را ببینم. می دانستم بیشتر از ترس تا مدت ها ذهنم درگیر خواهد شد. اگرچه خیلی وقت ها فقط ...
وقتی کرونا، خدمه بیمارستان و بیمار بهبودیافته را همسایه می کند
قرار شد حاجی را مرخص کنند هم همراهی اش کردم. پسرش آمده بود دنبالش. حاجی قبراق و سرحال رفت روی صندلی جلوی ماشین نشست و به اتفاق به خانه اش رفتیم. خانواده اش خیلی خوشحال بودند و جلوی پای حاجی، گوسفند قربانی کردند. تا وارد خانه شدیم، حاجی را بردم حمام. پسرش که دید می خواهم خودم کارهای استحمامش را انجام دهم، گفت: " آ... سید! این چه کاری است؟" گفتم: من اینهمه روز کنار حاجی بودم. کارهایی برایش انجام داده ...
چه کسی سرپل ذهاب را از خطر سقوط نجات داد؟
... دفتر اردیبهشت را ورق می زنیم ... پر است از زیبایی عاشقانه ها؛ عاشقانه هایی که آدم هایی از اهالی همین شهر سر دادند و اسطوره شدند. سروقامتانی، چون مهدی که خانه اش، سنگر بود و می خواست به عالی ترین درجه یک انسان دست یابد. جوان بود، اما مؤسس یک لشکر شد متولد یکم تیر 1337 بود و پدرش شیخ علی اصغر از روحانیون مبارزان همدان. او که روز های نوجوانی اش با مبارزات ...
اندوه سرنوشت
گرفتم و تا زمانی که دانشجو بودم، اصلاً مطلبی ننوشتم. شما بارها این نکته را بیان کرده اید که به عنوان یک خارجی می توانید بُعد دیگری در کار خود بیاورید. منظورتان از خارجی بودن چیست؟ همه داستان نویسان، درواقع همه هنرمندان به این معنی خارجی هستند. ما خارج از جامعه هستیم زیرا جامعه، ماده اولیه ماست و ما درباره آن می نویسیم. خیلی نزدیک شدن به آن، حتی به لبه آن خطرناک است. اکنون وقتی به ایرلند ...
لباس خونی، راز قتل زن جوان را فاش کرد
دریافتند این زن و شوهر از مدتی قبل با هم اختلاف داشته و همسایه ها هر چند روز یکبار صدای درگیری و مشاجره لفظی آن ها را از داخل خانه شان می شنیده اند و شب حادثه هم ابتدا صدای درگیری و بعد صدای دلخراش زن جوان را شنیده اند. از سوی دیگر کارآگاهان جنایی در تن پیمایی مرد جوان با آثار زخمی روی دستان و صورت وی روبه رو شدند که وی مدعی بود هنگام تعمیرات خودرواش زخم شده، اما بررسی های تیم پزشکی قانونی در محل ...
مرور چند خاطرۀ کوتاه از استاد دکتر محمد معین/ خوش آمدها بر بدآمدها می چربد
کتابها بودم و همسر استاد افتخار می دادند که ناهار را کنار افراد خانواده صرف کنم. اولین جمعۀ ماه رمضان که از صبح به منزل استاد رفته بودم ساعت دوازده خانم محترمی که خدمۀ منزل ایشان بود ناهار مرا به طبقه بالا محل کارم آورد و روی میز گذاشت. تعجب کردم، به او گفتم: اولاً ماه رمضان است و من روزه ام ثانیاً چرا از من نپرسیدید و به زحمت افتادید؟ گفت: خانم و بچه ها همه روزه اند، من به خانم گفتم که از این آقا ...
از خراب آباد تن به وادی ایمن
تهران- ایرنا- استاد حوزه در شرح دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه نوشت: روزه، طبیعت سرکش و خاکی انسان را معتدل ساخته و او را از این خراب آباد تن به وادی ایمن هدایت می کند. امسال درحالی به ماه مبارک رمضان و میهمانی الهی وارد شدیم که ویروس کرونا همچنان مردم را خانه نشین کرده؛ با وجود سختی های ناشی از قرنطینه و طرح های مرتبط آن می توان با استفاده از فرصت قرنطینه، مقدمات ورود به ضیافت الهی را ...
شهیدی که تصویر امام را روی تانک صهیونیست ها چسباند!
والامقام رفته بودیم. پس از مراسم خاکسپاری به منزل شهید رفتیم؛ آنجا خانواده شهید برزی ما سه برادر را به اتاق دیگری بردند و به دور از همه مهمانان از ما پذیرایی کردند و خواستند زودتر به خانه برگردیم. وقتی ما سه برادر به منزل برگشتیم از مسجد لواسانی در بازارچه نایب السلطنه به درِ منزلمان آمدند و خبر شهادت رضا را دادند و گفتند برادرم در همان روز اول عملیات یعنی 22 فروردین به شهادت رسیده است. بسیاری از ...
مروری بر 9 دهه زندگی پربرکت مرحوم دکتر محمدتقی صراف/ پدر طب اطفال مشهد
حمیده صفائی/شهرآرانیوز - دکتر محمدتقی صراف شیرازی، استاد پیش کسوت پزشکی اطفال مشهد، پزشک حاذق و شناخته شده برای چند نسل از مشهدی ها، اولین روز اردیبهشت 1399 در نود ودو سالگی به دیار باقی شتافت. این خبر برای ما و آن هایی که استاد را می شناختند بسیار غم انگیز بود. یاد سال 1396 افتادیم که برای تهیه گزارش به مطبش رفته بودیم، مطب دکتر به خانه اش وصل بود؛ خانه ای بزرگ در خیابان ابن سینا، مقابل ...
میرهاشم حسینی: در خانه هم از کرونا در امان نیستیم، بهتر است به اردو برگردیم
تان با تعطیلی اردو و کرونا و قرنطینه چطور گذشت؟ من در این مدت در خانه بنا به وسایلی که داشتم تمرین می کردم تا قرنطینه را پشت سر بگذارم. البته الان هم قرنطینه ادامه دارد ولی وضعیت خدا را شکر کمی آرام و بهتر شده و تمرینات هوازی را شروع کرده ام تا بتوانم بدنم را آماده نگه دارم و در اردوها آماده تر باشم. تمرین در خانه برای تان سخت نبود؟ خیلی از ورزشکاران از این بابت ناراحت بودند ...
نماینده ای برای معرفی فرهنگ ایران در جهان
[ملیحه محمودخواه] زلزله خانه های بسیاری را در سرپل ذهاب خراب کرد؛ مردم جایی برای ماندن نداشتند و چادرهای جمعیت هلال احمر تنها مأمن و پناهگاه شان بود. دختر هشت ساله ای که در یکی از چادرها مدام بی تابی و از وضعیتش شِکوه می کرد، توجهش را جلب کرد؛ کنارش نشست؛ نام دختر نرگس بود؛ با صحبت کردن تلاش کرد غم او را تا حدودی کاهش دهد. نرگس از آرزوهایش گفت که دوست داشته نویسنده بزرگی شود و کتاب هایش در ...
کنسرت آنلاین حسام الدین سراج در اولین شب ماه رمضان
مرگش همچنان تاثیرگذار خواهند بود، همانطور که اشعار سعدی بعد از گذشت 700 سال هنوز تاثیرگذار است. سراج درباره یکی از خاطرات خود در دهه 60 به منظور به تصویر کشیدن عشقی که آن زمان هنرمندان در کار خود داشتند اظهار کرد: در سال 59 قرار بود تصنیف به راه عاشقی ، را بخوانم. با برادرم به سمت استودیو رفتیم که یک گلوله ساچمه ای که به گمانم سمی بود به چشمش خورد و از آن به بعد دیدش خیلی کم شد. همان روز ...
لذت عشق پس از فراق طولانی
، پس از قطع ارتباط چند سالی خبری از او نداشتم ولی هر ثانیه در فکر او بودم،هر کدام به یک سو رفته بودیم، یک روز بر حسب اتفاق در شهر شلوغ به هم برخوردیم، هر دو جا خورده بودیم، تکلم برایم سخت شده بود، تمام حس های دیرینه بعد از دیدار دوباره اش به من برگشت، بعد از سلام و احوال پرسی به راهمان ادامه دادیم و من شدیدا در فکر اون رفته بودم به طوری که نمی دانستم چگونه به خانه رسیدم، بعد از گذشتن چند روز ماندانا ...
روایت کاتبی جان به لب رسیده/ گذری بر داستان کوتاه خانه روشنان از مجموعه نیمه تاریک ماه هوشنگ گلشیری
در این داستان ، اجسام حرف می زنند؛ جسم هایی که به هر شکلی ، کم یا بیش وصلتی با خاک دارند؛ تداعی گر برخی اشعار خیام: در کارگه ِ کوزه گری بودم دوش/ دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش/... یا مصرعی درخشان از غزل ِ خواجه شیراز: آخرالامر گِل ِ کوزه گران خواهی شد که یادآورِ اصطلاح فراموش شده کرمانشاهی های قدیم است: خاکش هم شده فیکنه فیکنه ، به معنی سوت بوده است ؛ سوت هایی از جنس ِ گِل که در گذشته می ساخته اند. این اصطلاح ، اشاره ای دارد به گذشت ِ سال های بسیار از مرگ ِ کسی، به قدری که حتی از خاکش سوت ساخته باشند. ...
تاثیر کرونا بر روابط خانوادگی
اینکه بیرون از خانه رفته باشند. نمی دانم تا کی می توانیم این طوری ادامه دهیم. دوست دارم یک روز بیدار شوم و بگویند کرونا رفته و همه چیز تمام شده است! نظم جدید زندگی، برای فاطمه معنی دیگری داشته است: قبل از قرنطینه جزء آدم هایی بودم که مدام دنبال تغییر شرایط و به دست آوردن چیزهای جدیدند اما قرنطینه فرصتی شد که در سکوتی که اطرافم به وجود آمد کمی به خودم برسم و به چیزهایی که واقعا برایم ...
راویان مرگ خاموش!
دارید؟ چرا؟ نفسم بند بیاد بتونی نجاتم بدی؟ معلومه که همه چیز داریم. نگران نباش! من پیشت هستم. 24 ساعت بعد، اما دستگاه ها و وسایل احیا نتوانستند از پس کرونا برآیند و علی 37 ساله که این روزها چشم انتظار تولد دخترش بود، تک و تنها و بدون کسانی که بتوانند همراهی اش کنند، راهی گورستان می شود. فریبا آن روز صبح که خورشید تازه بالا آمده بود و تنها چند قدم مانده بود که از بیمارستان به خانه برسد را خوب به یاد ...
شروع معمولی و امیدوارکننده سریال های رمضانی/ روایت طراح صحنه "زیرخاکی" از ماراتن نفس گیر
خیابانی و حدود 70 لوکیشن دارد، برای تأمین آکساسوار صحنه نیاز به یک انبار بزرگ داریم تا وسایل را در آنجا دپو کنیم. بنابر این یک انبار به مساحت 400 مترمربع که ارتفاع آن از کف هم 6 متر بود اجاره شد. و همه وسایل را در آنجا دپو کردیم. آقای سامان یک روز به آنجا آمده بود و گفت من تا به حال 30 دوچرخه قدیمی را یکجا ندیده بودم. این طراح صحنه سینما و تلویزیون افزود: از طرف دیگر، بخشی از فضاها و ...
نکته هایی درباره خاطرات آیت الله امینی؛ چهره ای که همیشه فرهنگی و علمی ماند
... همچنین آقای امینی از یکی از استادانش با نام مرحوم معلم حبیب آبادی، که مردی خودساخته بوده یاد کرده و گفته است که درس او شلوغ و پر جمعیت بود. مرحوم معلم به کتاب مهم شان مکارم الاثار شناخته می شود، اثری که استاد مرحوم ما جناب آیت الله سید محمد علی روضاتی نیمی از آن را در هشت مجلد منتشر کرد و باقی آن بر زمین مانده است. مرحوم معلم سال هادر اتاق های بالای خانه آقای روضاتی زندگی می کرد، مردی متدین و ...
خالکوبی منشوری بهاره رهنما + عکس وبیوگرافی
بازیگر میهمان) زیر زمین (1385) من یک مستأجرم (1382) روشنتر از خاموشی (1382) پرونده های مجهول (1380) داستان یک شهر2 (1379) بازگشت به خانه (1375) بچه مهندس (1397) تله فیلم های بهاره رهنما بازی به کارگردانی سروش صحت فیلم های بهاره رهنما در شبکه نمایش خانگی شام ایرانی (1390) به کارگردانی بیژن بیرنگ ساخت ایران (1390) شرف خانواده فاضل (1392) ساخت ایران2(1396) بهاره رهنما در کنار سوگل طهماسبی و ...
سرانجام اسیری که صدام هم نتوانست تغییرش دهد/ سیره شهید محمدرضا شفیعی چگونه بود؟
...، رفت سپاه و پرس و جو کرد ولی خبری نبود. از ما خواستند که یک عکس و فتوکپی شناسنامه را برای صلیب سرخ پست کنیم که ما همین کار را کردیم. 8 ماه بعد خبرش آمد: بعد از 10 روز اسارت به شهادت رسید هشت ماه از این قصه گذشت. یک روز عصر در خانه به صدا درآمد، در را که باز کردم دیدم چند نفر با لباس سپاه ایستاده اند. یک آلبوم بزرگ در دستشان بود، گفتند: شما از این تصاویر کسی را می شناسید ...