سایر منابع:
سایر خبرها
درخشان: من پروین را آقای گل کردم
که هر کدام از آنها اسم و رسمی در فوتبال داشتند. آن روزها منصور امیر آصفی سرمربی پرسپولیس بود، خدایش بیامرزد مربی بزرگ و انسان به تمام معنایی بود که به من علاقه زیادی داشت. شنیدیم اصغر حاجیلو شما رو به باشگاه استقلال برد اما قرارداد امضا نکردید؟ خب با اصغر حاجیلو رفیق بود، او مرا به باشگاه استقلال برد، خودم دوست نداشتم قرارداد امضا کنم و دنبال بهانه ای بودم که باز باشگاه بیرون ...
ادعای عجیب برای قتل همسر
به گزارش شرق، این مرد سحرگاه روز هفتم اردیبهشت همسر 38 ساله اش را کشت و در خانه اش دستگیر شد. او گفت: وضع مالی خوبی نداشتم. برای همین اصرار داشتم به شهر خودمان برگردیم، اما زنم قبول نمی کرد و همین موضوع باعث اختلافات ما شده بود تا اینکه بالاخره او را به قتل رساندم. متهم دیروز در اظهاراتی جدید گفت: 17 سال قبل ازدواج کردم و بعد از مداوای طولانی بچه دار شدیم. با همسرم اختلافاتی ...
چشمِ سر نداشتم اما نور قرآن بر دلم تابید/ همسرم در حفظ قرآن تشویقم می کرد
قرآن شدم شما با وجود اینکه روشندل بودید حفظ قرآن را با وجود سختی های فراوان ادامه دادید؛ هدف شما از حفظ چه بود؟ از 124 هزار پیامبر پنج پیامبر اولوالعزم هستند و در این میان آخرین و کامل ترین کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم بر قلب نازنین حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است که در آن برنامه تمامی ابعاد زندگی بشر قرار گرفته است. خداوند در قرآن به انسان بایدها ...
انجام بیش از 3 هزار ویزیت صلواتی/20 سال خدمت رایگان به بیماران در تاسوعا و عاشورا
...> بالاخره در میان مشغله های کاری آقای دکتر زمان کوتاهی برای استراحت پیدا شد، از او می خواهیم برای مان از اقدامات جهادی در این چند سال بگوید... می گوید؛ در دوران دفاع مقدس در جنگ تحمیلی حضور فعال داشت، قبل بعد از اتمام دوران تحصیلی و بعد از ورود به دانشگاه در یکی از شهرهای قزوین طرح گذراندم، بعد به اتفاق خانواده به تهران آمدیم همسرم هم پزشک است در مطب به اتفاق هم کار می کردیم. ...
حاج قاسم اولین کسی بود که دست روی سر بچه هایم کشید
دین 97 بود. تازه شب قبلش از شمال رسیده بودم که آقایی با تلفن منزل تماس گرفت و گفت: منزل هستید؟ سردار سلیمانی می خواهد بیاید خانه تان . باور نمی کردم با هیجان گفتم: بله بله هستیم. گفت: خب پس سردار ساعت 10 صبح می رسد منزل شما. بچه ها خواب بودند. خانه را مرتب کردم و تماس گرفتم با خانواده همسرم که بیایند منزل ما که متأسفانه دیر هم رسیدند. بعد با شور و شوقی که بیشتر در وجود خودم بود بچه ها ...
رابطه با خانواده همسر در دوران عقد
است که شما همیشه احترام حرف زدن با خانواده ی همسرتان را حفظ کنید و به جای شوخی های بی جا و استفاده از صفت ها و کلماتی که بین شما و دوستان تان رد و بدل می شود سعی کنید آن ها را شما خطاب کرده و در عین حال سعی کنید صمیمت تان را حفظ کنید. خیلی ها می گویند پدر و مادر همسر مثل پدر و مادر خودمان هستند، اما بهتر است شما پدر و مادر همسرتان را در همان جایگاه پدر و مادر همسرتان بدانید و رفتاری که ...
سرقت طلاهای نوعروس از سوی دختر عمه فریب خورده / او عاشق یک کلاهبردار بود + عکس
به گزارش رکنا، 6 ماه قبل زن جوانی همراه همسرش به کلانتری رفت و از سرقت هدایای گرانقیمت عروسی اش خبر داد. او گفت: پنجشنبه هفته گذشته جشن عروسی مان برگزار شد و فردای آن روز هم مراسم پاتختی بود. شب عروسی از طرف خانواده همسرم و خانواده خودم و دوستان هدایای زیادی به من داده شد. آنقدر پول و طلا گرفتم که همه تعجب کرده بودند. بعد از پایان مراسم، هدایا را داخل کمد خانه ام گذاشتم. روز بعد میهمانان زیادی ...
سرقت طلا و شاباش های عروس و داماد در روز پاتختی
قرار دهم اما به محض اینکه در کمد را باز کردم با جای خالی کیسه هدایایم روبه رو شدم. باورم نمی شد خودم شب قبل کیسه را داخل کمد گذاشته بودم اما اثری از آن نبود. همه جای خانه را گشتم حتی از همسرم خواستم داخل ماشین را هم بگردد اما جست و جوی ما فایده ای نداشت. درحالی که من مطمئن بودم کیسه را داخل کمد گذاشته بودم. این یعنی در مراسم پاتختی شخص آشنایی در فرصتی مناسب کیسه هدایا را دزدیده بود. اما همه آشنا ...
برای جام جهانی 2006 خودم را به مصدومیت زدم
حاشیه خواهندساخت. از سال 78 تا سالی که فوتبالم را کنار گذاشتم در حاشیه بودم. اگر کسی جای من بود، فوتبالش 20 بار تمام می شد. برای جام جهانی 2006 خودم را به مصدومیت زدم وی افزود: بزرگترین اشتباهم را در دورانی که در تیم ملی بودم، انجام دادم. بازی های ملی ام می توانست بیش از این باشد. آن موقع در دبی بازی می کردم و با وجود اضافه وزنم باز هم برانکو مرا می خواست. پیش از جام جهانی 2006 ...
پرداخت دیه، تاوان قتل شوهر
حدود دو سال قبل زن جوانی در تماس با پلیس از قتل همسرش خبر داد و گفت: با شوهرم درگیر شدم و او را کشتم. به گزارش رکنا، پس از دستگیری متهم وی در تشریح ماجرا به بازپرس پرونده گفت: من همسر دوم سعید بودم البته همسر اولش را طلاق داده بود. او یک فرزند هم داشت و اختلاف سنی ما زیاد بود با این حال به خاطر مشکلاتی که در زندگی داشتم مجبور به ازدواج شدم. ما زندگی سختی داشتیم و خانواده فقیری بودیم ...
حرف های تلخ مردی که لباس خونی اش، راز قتل همسر را فاش کرد
صدای دلخراش همسرم از خواب بیدار شدم و وقتی به داخل پذیرایی آمدم سایه انسانی را دیدم که از بالکن فرار کرد و بعد هم با جسد خونین همسرم روبه رو شدم. آنقدر شوکه شده بودم که لحظاتی همانجا مات و مبهوت ماندم و وقتی به خودم آمدم در خانه ام را باز کردم و از همسایه ها درخواست کمک کردم. وی گفت: احتمال می دهم افراد بی خانمان برای سرقت از بالکن وارد خانه ام شده و همسرم را به قتل رسانده اند. صحبت های همسایه ...
عذرخواهی سرپرست پرسپولیس برای دعوا های مجازی با قلعه نویی!
، ادب و اخلاق حرف زدم. من سه سال بازیکن اخلاق شدم و با اینکه مدافع بودم، در عمرم کارت قرمز نگرفتم. احترام به بزرگتر و پیشکسوت را بلدم، ولی به خودم احترام می گذارم تا دیگران مجبور شوند، به من احترام بگذارند. اگر بی احترامی شده، من از خودم دفاع کردم. احترام به بزرگتر و پیشکسوت را بلدم، ولی به خودم احترام می گذارم تا دیگران مجبور شوند، به من احترام بگذارند. اگر بی احترامی شده، من از خودم ...
ماجرای زنی که شوهرش را کشت
، تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. ما 18 سال فاصله سنی داشتیم، بااین حال از زندگی با او راضی بودم، اما بعد از چند ماه از ازدواجمان متوجه شدم سعید بسیار تنداخلاق است و خیلی زود عصبانی می شود. متهم گفت: در همان زمان متوجه شدم باردار هستم. زندگی ام به طور کامل عوض شد. بچه به دنیا آمد، اما این بچه هم نتوانست رفتار شوهرم را تغییر دهد. او بسیار سخت گیر و بداخلاق بود. چندسال بعد دختر دومم به دنیا ...
ماجرای زنی که شوهرش را کشت
ازدواج کنم. ما 18 سال فاصله سنی داشتیم، بااین حال از زندگی با او راضی بودم، اما بعد از چند ماه از ازدواجمان متوجه شدم سعید بسیار تنداخلاق است و خیلی زود عصبانی می شود. متهم گفت: در همان زمان متوجه شدم باردار هستم. زندگی ام به طور کامل عوض شد. بچه به دنیا آمد، اما این بچه هم نتوانست رفتار شوهرم را تغییر دهد. او بسیار سخت گیر و بداخلاق بود. چندسال بعد دختر دومم به دنیا آمد. من یک دختر 14 ...
حسن زاده: بهترین خاطراتم مربوط به جام فوتسال رمضان است
سابق تیم ملی فوتسال به حذف پلی آف لیگ برتر علی اصغر حسن زاده درباره خاطراتش از ماه مبارک رمضان و همچنین مسابقات فوتسال جام رمضان اظهار داشت: ماه رمضان همه اش خاطره است، مخصوصا برای ما فوتسالیست ها، زیرا این ماه به جام رمضانش معروف است. قطعاً من هم از این قضیه مستثنی نیستم. دوران نوجوانی و جوانی خودم را در همین سالن ها و در جام های رمضان سپری کردم. او افزود: من در دوره نوجوانی ...
زالوی کرونا به جان معیشت کارگران افتاده
، بعضی از آنها خودشان هم چندان از این شکل از کمک ها راضی نیستند و ترجیح می دهند کاری باشد و بابت انجام آن کار پولی به دست بیاورند و روزی خانواده را تامین کنند، اما وقتی کار کم شده باشد مجبورند به همین کمک های مردمی دل خوش باشند. مردم دنبال یک لقمه نان هستند عصر یک روز بهاری در حالی که گاهی باران می بارید و گاهی قطع می شد، همه آنها دور میدان کنار هم نشسته بودند و خبری از فاصله ...
شهیدی که حامی جوانان راه گم کرده سوری بود
این کتاب زندگینامه همسرم از ابتدا تا شهادت است و بخشی از زندگی خودم نیز از زمان آشنایی تا شهادت ایشان آورده شده است. شهید محمد پورهنگ چه فعالیتی داشت؟ ایشان طلبه بودند و می گفتند من از هر موقعیتی برای تبلیغ استفاده می کنم. ابتدای اعزام به سوریه کار نظامی می کرد. با توجه به روحیه و شرایط منطقه برای انجام کار فرهنگی یک الگوبرداری کوچک از شهید چمران کرد. همسرم به خانواده های جنگ ...
تنها یک قول همسرشهیدم باقی مانده/ ماجرای شهادت آقای اصغرِ حاج قاسم
ماهه بودند. دبا این وجود وقتی حرف اعزام محمد پیش آمد هرچند همه نگران بودیم اما خانواده مخالفتی نکردند. هم اصغرآقا توی سوریه بود و هم بقیه سربازها و مردهایی که هرکدام در خانواده هایشان چشم به راهی داشتند. فرقی بین خودمان و آن ها احساس نمی کردیم. دوست هم نداشتیم تا پایان جنگ فقط تماشاچی باشیم. در نتیجه با موافقت همه ما همسرم راهی شد. مشکلات و سختی های اداره زندگی خود و دخترهایتان در غیاب ...
مرد عصبانی شوهر همسر سابقش را کشت
برای دیدن او رفته بودم که مرد جوانی در را باز کرد. تعجب کردم و پرسیدم کیست؟ که ثریا گفت: همسرم است. با شنیدن این حرف خیلی عصبانی شدم. تصور اینکه مرد غریبه ای بالای سر بچه هایم باشد برایم ناراحت کننده بود. نمی دانستی که همسرت ازدواج مجدد کرده است؟ نه. اصلاً حرفی به من نزده بود. برای همین با دیدن مرد ناشناس شوکه شدم. چه شد که او را به قتل رساندی؟ نمی خواستم ...
ماجراهای یک جانباز از سفر با دوچرخه
دانشگاه شدم. با وجود عوارضی که جنگ بر جسم و روحم به یادگار گذاشته بود توانستم 25 سال به جامعه خدمت کنم. متاسفانه گاهی شدت عوارض ناشی از جنگ موجب می شد که برای بهبودی وضعیتم در بیمارستان بستری شوم. پس از بازنشستگی سایکل توریست شدم پیش از اینکه یک سایکل توریست حرفه ای بشوم دوچرخه سواری کرده بودم. اما از آنجایی که همدان به دلیل تاریخچه ای که دارد یک استان تاریخی است؛ شاهد بودم که ...
همسرکشی به خاطر بی پولی
اتهام قتل به اداره آگاهی منتقل شد. گفت و گو با متهم چطور با همسرت آشنا شدی؟ من در شهرستان مغازه داشتم و همسرم مشتری ام بود. 15 سال قبل با او ازدواج کردم و چند سال بعد هم راهی پایتخت شدیم. چه شد که او را به قتل رساندی؟ از زندگی در تهران خسته شده بودم و نمی توانستم هزینه زندگی ام را تأمین کنم برای همین دلم می خواست به شهر خودم برگردم؛ ولی همسرم قبول نمی ...
تاثیر کرونا بر روابط خانوادگی
به او هست و چون جمعیت آنجا کم است نگران اینکه مریض شود نیستیم. به دخترم نگفتیم که مادربزرگش فوت کرده است. حتی نتوانستیم برایش مراسم تشییع برگزار کنیم. خانواده همسرم این روزها دور هم جمعند ولی دامادها و عروس ها رفت و آمدی ندارند تا خطری نباشد. گاهی شب ها می روم خانه شان، همسرم می آید جلوی پنجره و با هم تلفنی حرف می زنیم. فقط منتظرم این روزها تمام شود. تجربه از دست دادن دیگران در ایام ...
همسرکشی در اوج فقر
. دیگر از این زندگی خسته شده بودم. دلم می خواست خودم را هم بکشم اما می ترسیدم. وقتی همسرم خواب بود خنجری برداشتم؛ رفتم بالای سرش. او اما خوابش سبک بود. خصوصا از زمانی که مادر شده بود به خاطر فرزندمان کم می خوابید. چشمانش را باز کرد و مرا خنجر به دست دید. با هم درگیر شدیم. تقلا می کرد و فریاد می زد اما من با بی رحمی او را کشتم. اصلا انگار خودم نبودم. با هم درگیری داشتید؟ خیلی دعوا می کردیم ...
بیوگرافی ژاله صامتی + عکس های این بازیگر و همسرش و اطلاعات زندگی شخصی و هنری
) ولی من که 48 ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در می آوردم و نگاهش می کردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش می گرفتم و دوباره روی تختش می گذاشتم. یاس هم مثل من آن شب بیدار بود و این موضوع کمی نگرانم کرد تا اینکه بالاخره زنگ زدم به بخش پرستاری و گفتم خانم پرستار نمی دانم چرا دختر من نمی خوابد در حالی که همه بچه ها خواب هستند. پرستار هم گفت خب ...
دختری که به خاطر نوشتن از خانه فرار کرد
خبری نبود. گفتم: خانم طاقدیس! زندگی شما یک رمان جذاب نوجوان است، اسمش را هم بگذارید دختری که به خاطر نویسنده شدن از خانه فرار کرد. خندید و تشکر کرد. حتی نگفت خسته ام، اما خسته بود، مثل کسی که تمام عمر دویده باشد.از کانال علی اصغر سیدآبادی
سرانجام اسیری که صدام هم نتوانست تغییرش دهد/ سیره شهید محمدرضا شفیعی چگونه بود؟
تحویل دادن جنازه محمدرضا گریه می کرده و صدام را لعن و نفرین می کرده که چه انسان هایی را به شهادت رسانده است. دو رکعت نماز شکر خواندم و آماده تشییع جنازه شدم. وقتی به خواب صاحب عکاسی رفت همیشه و در همه حال او را کنار خودم می بینم، در خواب با او خیلی حرف ها می زنم. این حضور برایم خاطره انگیز بوده است. در همان زمان جنگ عکس کوچکی انداخته بود که ما یک عدد از این عکس را در آلبوم ...
قتل دوست صمیمی به خاطر تعرض
فراموش می کنم با من چه کرده ای، اما رامین زیر بار نمی رفت. او هربار من را با فیلم تهدید می کرد و می گفت: کاری می کند که من نابود شوم. کیانوش در ادامه اعترافاتش گفت: از تهدید های رامین خسته شده بودم. او هم من را مورد آزار قرار داد و زندگی ام را سیاه کرد، هم من را تهدید می کرد و می گفت: برای همه تعریف می کند چه اتفاقی برایم افتاده است. روز حادثه با هم قرار گذاشتیم که من آن فیلم را بگیرم ...