سایر منابع:
سایر خبرها
غنیمت گرفتن یک تانک با نارنجکی که منفجر نشد!
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، حمید داودآبادی رزمنده، جانباز و پژوهشگر دوران دفاع مقدس است که تاکنون کتاب های زیادی از خاطرات خود را تألیف و منتشر کرده است. وی خاطره ای از عملیات رمضان را در صفحه مجازی خود منتشر کرده که در ادامه آن را می خوانید: چهارشنبه 30 تیر 1361 - شب عید فطر - شلمچه - عملیات رمضان؛ حاج مهیاری از پیرمردهای با صفای گردان حبیب بود که با لهجه غلیظ ...
کوچه به کوچه تا آزادسازی مسجد جامع پیشروی کردیم
با فلان مشخصات و کد رمز، ایشان را پیدا کنید. شهید باقری که رفت، جهادی ها شب از راه رسیدند. به دلیل آشنایی که با منطقه داشتم مسئولانشان را توجیه کردم و شب تا صبح گردان ما از لودر ها و ماشین های جهاد مراقبت کرد. بعد که کار زدن خاکریز تمام شد، دیگر یگان ها هم از راه رسیدند و از روی جاده اهواز- خرمشهر عبور کردیم و به حدود سه کیلومتری خرمشهر رسیدیم. اخوی تان عبدالامیر چه روزی به شهادت رسید ...
رزم پایدار
می کردند و نزدیک اذان صبح برمی گشتند. در طول مدت حضورم در خط پدافندی، (شهید) شکارچی را می دیدم که شب ها از سنگر بیرون می رفت و نماز شب می خواند و پایان نمازش را به نماز صبح وصل می کرد و بعد از نماز صبح، قرآن می خواند و هیچ وقت نمی خوابید. یک روز صبح (شهید) شکارچی تمام نیروها را جمع کرد و گفت: -بچه ها یک خبر خوشحال کننده دارم. نیروها بی تابی کردند و اصرار داشتند ...
بازگشت عبّاس و سراغ خانه کدخدا
می کرد با تراکتور - و بعد از جنگ، بی تراکتور- و حتی دفترچه بیمه هم نداشت و حالا پس از 22 سال بازگشته است تا از حاج کاظم که روزی در ابتدای دوم خرداد، اسلحه سینما را به دست گرفته بود تا از حق او دفاع کند؛ بپرسد در تمام این سال ها کجا بوده است؟ و شاید بگوید: می دونی دسته بره نفر برگرده؛ همون نفر هم بره و برنگرده یعنی چی؟ و آیا مطالباتش در این همه سال، به اندازه سوالاتِ پوچ ...
حماسۀ بزرگ جهادگران کوچک/ نبرد هشت ساله های قهرمان با کرونا
قرار را از قبل هماهنگ کرده بودیم، راس ساعت 3 بعد از ظهر در مقابل مسجد جامع روستای امان آباد حضور یافتیم. بعد از تب سنجی و ضد عفونی کردن وسایل وارد حسینیه مسجد صاحب الزمان شدیم، حسینیه بزرگی که بخشی از آن با جمع آوری چرخ خیاطی زنان روستا به کارگاه ماسک تبدیل شده بود و بخش دیگری از آن به تولید دستکش اختصاص یافته بود. حدود 50 نفر از زنان روستا در کارگاه خیاطی مشغول دوخت و دوز ...
فرازی از زندگینامه سردار شهید ناصر بختیاری شهید شاخص بسیج کارگران و کارخانجات
سنگر ستاد بودم ، صدای ناصر بلند شد که می گفت بچه ها نزدیک نشوید ، تانک های عراقی سرنشین ندارند !! 30 متری ناصر بودم که صدای گلوله تانک آمد ، بطرف ناصر نگاه میکردم که گلوله منفجر شد و درحالیکه ناصر دستهایش بالا بود و صدا می زد ، ناگهان ترکش گلوله تانک تی 72 از سینه ناصر را قطع کرد. ناصر چند قدم هم راه رفت و افتاد ، بسمت او دویدم و دیدم ناصر بی سر و بی دست روی زمین افتاده ، در این هنگام عرش برای ...
عملیات بیت المقدس به روایت سرهنگ میرحسین میری میانجی
مقابل با رشادت کم نظیر نیروهای خودی رخنه ها ترمیم و تمامی سرپل حفظ گردید. در شب دوم تلاش قرارگاه قدس برای بازپس گیری منطقه از دست رفته راه به جایی نبرد و نیروها به مواضع پیشین برگشتند. در مرحله دوم که از 22:30، 16 اردیبهشت ماه آغاز شد. ابتدا قرار بود که نیروهای قرارگاه نصر به سمت جنوب و به طرف خرمشهر پیشروی کنند، اما شناسایی ها و عکس های هوایی نشان می داد که فعلاً نمی توان از رده های ...
شهید بنی طبا معلمی که شهادتش را با وعده دیدار شهید متولی خبر داد
غافل نبود. سردار سید علیرضا بنی طبا در تاریخ 22 بهمن ماه سال 1364به عنوان فرمانده گردان ثامن الائمه لشگر 8 نجف اشرف در منطقه فاو در عملیات والفجر 8 در راه بازگشت به سنگر مورد اصابت ترکش خمپاره قرارگرفت و به فیض عظیم شهادت رسید. فرازی از وصیت نامه شهید سید علیرضا بنی طبا خطاب به دانش آموزان و دانشجویان: دانشجویان و دانش آموزان عزیز! بر شما لازم است که بکوشید و روزگار کوتاه ...
غافلگیری خانم معلم در روز کرونایی معلم
...، برایمان می گویند. چراغ اول را مرضیه جامیری ، مادر مهدیار باقری روشن می کند و می گوید: خانم رزم خواه در این مدت به فرزندان ما لطف فراوانی داشته و درست مثل یک مادر برای آنها وقت گذاشته است؛ بسیار فراتر از وظیفه رسمی. مسلماً در جریان آموزش آنلاین، ایشان وظیفه ای در زمینه کتابخوانی بچه ها ندارد اما هر شب، یک فایل صوتی به نام "قصه شب" با صدای خودش آماده و در گروه ارسال می کند و ضمن همین قصه گویی شی ...
روزهای سخت کارگران با اقتصاد کرونایی
...، نفس عمیقی می کشید و دوباره از وعدههای بی سرانجامی که به سمتشان در این سالها شلیک شده بود می گفت، از روزگاری که هر روز صبح از دنده چپ بلند می شد، از کاری که فرصت دیدن بازی های بچه اش را از او گرفته بود، زندگی اش خلاصه می شد در قبض های که مهلتشان سپری شده ، عشق اش در خستگی بعدازظهرهای که خواب را به چشم خود نمی دید رنگ می گرفت. ماسک را از روی دهانش پایین کشید و این بار بلند تر حرف می ...
دست پدر و مادرم را در قیامت می گیرم
حسین قرار بده تا به دوستی حسین برسی. ای دوست! بدان که پیشرفت انسان از راه نافله باشد اگر خواهان ترقی می باشی نوافل را به جای آر. در رأس تمام آن ها نماز شب و بعد زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) و در مقام بعد زیارت عاشورا بخوان تا حق را آن گونه که هست ببینی... . منبع: روزنامه جوان انتهای پیام/ 900 ...
چند راهکار ساده جهت سفید شدن پوست در کمتر از یک هفته
8 تا 12 لیوان آب جوشیده غیر معدنی بخورید. برای آنکه تعداد لیوان ها را فراموش نکنید هر بار بعد از آب خوردن داخل دفترچه مخصوص تعداد را یادداشت کنید. 7. روزی یک لیوان آب خیار بخورید و شب ها از ماسک خیار رنده شده به همراه ماست کم چرب روی پوست استفاده کنید (بهتر است این کار با فاصله یک ساعت بعد از بخور دادن انجام شود) 8. صبح ها قبل از بیرون رفتن از زیر ساز ویتامین C با غلظت بالای ...
یادداشت های ناصرالدین شاه، پنجشنبه 12 اردیبهشت 1268: امروز باید برویم به قراچمن
هم از دور پیدا شد، برف زیاد داشت، ابر زیاد روی کوه را گرفته بود، درست پیدا نبود. بعد وارد یک دره دیگر شدیم، آب خوشی از وسط دره می آمد، ناهارگاه حرم را لب آب طرف دست چپ زده بودند، ما راندیم برای دست راست. آفتاب گردان عزیزالسلطان را هم طرف دست راست زده بودند، عزیزالسلطان خودش هم بود، ناهار می خورد. از آفتاب گردان عزیزالسلطان هم گذشته سربالای آب را گرفته راندیم. یک جاده سبزه قشنگی بود، لب ...
جمله تاریخی که خانم بازیگر در دورهمی ثبت کرد!/ شغل مورد علاقه مهران مدیری چه بود؟
بزرگ شدی خیلی عاشق ازدواج بودم و این کار را انجام دادم، اما به هرحال نتیجه ای که می خواستم حاصل نشد. اما این روز ها دغدغه ام ازدواج نیست که ایده آل خودم را در این باره بگویم. شریفی نیا درباره سحر خیر بودن گفت: من جغد هستم، شب تا صبح بیدار و ظهر می خوابم. البته شده تا 10 صبح هم بیدار بودم، اما تا 4 بعدازظهر می خوابم. مدیری در ادامه گفت:من هم همینطور هستم، شب تا صبح بیدارم و تا ...
ردخون؛ روایتی هنرمندانه از خیانت و جنایت های منافقین
رحیم و حامد از فیلم حذف شده اندو افشین( محسن کیایی) شوهر خواهر کمال (بهنوش طباطبایی)و زن عباس زریباف(هستی مهدوی فر) اضافه شده است . در بازی ها جواد عزتی در نقش صادق، درخشان ظاهر شده و هستی مهدوی نیز در نقش خود خوب ظاهر شده و توانسته نقش را تثبیت کند ولی محسن کیایی در نقش افشین خیلی ضعیف ظاهر شده و نتوانسته نقش را از آن خود کند و همان کلیشه های طنز و کمدی قبلی خود را دارد برعکس جواد عزتی ...
نامه سردار شهید عباس ورامینی
متعال و در حال حاضر گردان ما در خط است محور شلمچه و، چون گردان در خط است من نمی توانم از گردان جدا شوم مجبورم که در خط باشم. و چون کلیه گردان ها به عقب آمده اند و قرار است که بازسازی شوند برای عملیات بعدی، چون برای تصرف بصره قرار است که عملیات دیگری صورت گیرد؛ و از طرف دیگر کلیه فرمانده های گردان محمد رسول الله قرار است که با امام ملاقات حضوری داشته باشیم، چون ما در خط هستیم من نمی توانم ...
رزمندگی از سنگر کار تا سنگر ایثار / از اعتراض به سرو مشروب در محل کار تا تبعید به جرم خواندن قرآن
پرشور من هر ازگاهی در تظاهرات ها شرکت می کردم. اما آن روز نرفتم و طوبی به عادت همیشه خدیجه را به کول گرفت و به تظاهرات رفت. در میان راه قربانعلی پسرم از آن دو خواست به خانه برگردند. همان لحظه مأموران حمله کردند. بچه هایم به منزل شهید ساداتی پناه بردند. اما یکی از گلوله ها به سینه طوبی که پشت در پنهان شده بود، اصابت کرد و خدیجه نیز که در دوش طوبی بود به شهادت رسید. بعد از انقلاب قاتل او را ...
شهادت یک فرمانده در روز تولدش
به گزارش آمد خبر (amadkhabar.ir) : گردان های حضرت علی اصغر و المهدی زودتر از دیگر گردهان های عمل کننده درگیر نبرد با دشمن شدند. در همان ساعت های نخست درگیری تعدادی از تانک های دشمن منهدم شدند و تلفات زیادی دادند تا اینکه صبح 12 اردیبهشت ماه 65 تقریبا درگیری تن به تن میان رزمندگان ایرانی و عراقی در رمل های فکه آغاز شد. به گزارش ایسنا، حسین اسکندرلو دوازدهم اردیبهشت ماه سال ...
آخرین بوسه برادر بر لبان خشکیده برادر شهیدش
رفتم یک باره با برخورد گلولۀ توپ تانک به سنگر سلمان به هوا پرتاب شد و به زمین خورد. رفتم سراغش. مثل گنجشکی که به ماشین می خورد، دست وپا می زد و جانش بالا نمی آمد. آن قدر صحنه دردناک بود که شهادتش را از خدا خواستم. کمی از حالت کما بیرون آمد و گفت: به امام سلام برسانید و بگویید تاآخرین نفس ایستادیم. کمی بعد من هم مجروح شدم. من را به بیمارستانی در شیراز بردند. پدرم تلفن کرده بود برای دفن ...
مصاف نفر با تانک را در الی بیت المقدس به چشم دیدم
رفتند و درگیری کمی آرام تر شد. عراقی ها که پس کشیدند، بچه های جهاد بین خط سوم و چهارم رفتند یک خاکریز دیگر زدند تا نیرو های ما جلو بکشند و در صورت پاتک مجدد دشمن، نگذارند جلوتر بیایند. مجروحیت تان چه زمانی و چطور اتفاق افتاد؟ آن شب را ما پشت خاکریز استراحت و صبح روز بعد برای ادامه عملیات حرکت کردیم. از خط چهارم به بعد باید روی جاده اهواز- خرمشهر می رفتیم. منطقه تقریباً مسطح بود ...
معلمی شغلی از جنس عشق و ایثار
رابطه خوبی با همکلاسی هایم برقرار کردم و دوستان زیادی به دست آوردم ، سال 71 در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه آزاد بروجرد قبول شدم و در رشته ادبیات فارسی لیسانس گرفتم و بعد جذب آموزش و پرورش شدم. خانم معلم بیان کرد: مدیریت من در طول تدریس خوب بود و با وجود رابطه صمیمانه ام با بچه ها، کلاس هایم نظم خاصی دارند بین من و بچه ها احترام و دوستی توامان است. او ...
ارمغان مقاومت، پیروزی است/ دانش آموزان باید سربازان همیشه آماده لشکر امام زمان (عج) باشند
حالی که مسئولیت قائم مقامی فرمانده گردان نوح (ع) تیپ 21 امام رضا (ع) را بر عهده داشت در عملیات کربلای 8 در شلمچه بال در بال ملائک گشود و آسمانی شد. فرازهایی از وصیت نامه شهید اکنون که عازم کربلای حسینیم و قافله مان آخرین منزل را آهسته آهسته ترک می گوید بوی کربلای حسین (ع) به مشام می رسد و یاد زیارت حسین روحیه ها را پرشور و دل ها را پرشوق و چشم ها را گریان می کند. خدایا تو را شکر ...
نگاهی به مهم ترین اخبار کرونایی قم - صبح جمعه
حوزه علمیه قم، عضو مجلس خبرگان رهبری، امام جمعه پیشین این شهر و عضو فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی تولیت آستان حضرت فاطمه معصومه(س) در حرم مطهر کریمه اهل بیت(ع) به علت شیوع ویروس کرونا به صورت مجازی برگزار شد. کرونا ویروسی است که گستردگی شیوع آن بسیار وسیع است و از جمله راه های انتقال آن عطسه، سرفه، دست دادن و روبوسی است؛ پزشکان توصیه می کنند، افراد علاوه بر پرهیز از دست دادن، روبوسی ...
حاج قاسم اولین کسی بود که دست روی سر بچه هایم کشید + تصاویر
(س) دادم. با تعجب مرا نگاه کرد. نم نم باران می بارید. راه افتادیم سمت فرودگاه. *حاج قاسم اولین کسی بود که دست روی سر بچه هایم کشید شنبه بعد از ظهر که مهدی به شهادت رسیده بود ما یکشنبه صبح ساعت 8 با هواپیما داشتیم برمی گشتیم ایران. حال و هوای خوبی نداشتم. تنها و غریبانه با بچه هایم داشتم بر می گشتم در حالی که خبر شهادت همسرم را کسی به من نداده بود بلکه خودم فهمیده بودم. در ...
وقتی معلمی شبانه روزی شد
فرزند دارند و به تعداد آن ها گوشی ندارند و کلاس ها تداخل پیدا می کند. گاهی اینترنت ضعیف است و یا اولیای کارمند که در خانه کامپیوتر ندارند و صبح گوشی در اختیار بچه ها نیست! یک بار با خانواده ای تماس گرفتم و پرسیدم چرا تکالیف را نمی فرستند و در آموزش فعال نیستند؟ باور می کنید مادر دانش آموز اعتراض داشت به این که چرا آموزش از فضای مجازی است؟ آن طرف دانش آموزان هستند که بعضی از آن ها ...
سهم معلم یک رضایت است که در دل او ماندنی می شود.
نوید می دادند. روز بزرگداشت کسانی است که الف قدّشان، در راه تعلیم خوبی ها خمیده شد. روز پاسداشت عزیزانی است که در سنگر علم و دانش، سربازانی با اخلاص و دانشمند تربیت کردند. امروز، روز یاد کردن از گمنامان آشناست؛ آنان که دفتر های خاطرات از عطر یادشان آکنده است. در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در ...
پاسخ حیرت آور شهید محسن وزوایی به یک ضد انقلاب دلسوز!
، ولی محسن در تک تک عملیات ها همیشه نوک پیکان حمله بود. بسیار انسان باهوشی بود و در هر لحظه می توانست صحنه را تجزیه و تحلیل کند و با فکر و اندیشه بزرگی که داشت مسیر حمله را تعیین می کرد. 11 شهریور، شب عملیات بازی دراز بود، شبانه با محسن برای بچه ها سخنرانی کردیم و همه غسل کردند و وصیتنامه نوشتند. می دانستیم عملیات بسیار سختی است، محسن گفت که شفیعی! بچه ها خیلی نوربالا می زنند. می خواهی ...
آقا معلم شاگردهایش را در کرونا گم کرده بود
پول داشتم و می توانستم برای همه آن 9 نفر گوشی همراه بخرم. غافل از اینکه من یک معلم حق التدریسی هستم که از نهضت سوادآموزی تبدیل وضعیت شده است و هرماه فقط یک میلیون و 100 هزار تومان حقوق می گیرد و باز با خودم فکر می کردم که برفرض هم به اندازه کافی پول داشتم مگر کار درستی بود که برای آن ها گوشی همراه بخرم؟ شب را تا صبح نخوابیدم و تنها فکر اینکه فردا با مدیر مدرسه مشورت خواهم کرد کمی آرامم می کرد. ...
باج گیر انقلابی!
شرش برهانیم. روزی یکی از زندانیان گفت: روی بازوی چپ آن مرد، تاجی خالکوبی شده است که به وضوح سعی می کند با آستین پیراهنش آن را بپوشاند. فورا به رفقایم گقتم: موقع خلاصی از دست شورجه رسیده است، ولی باید وجود خالکوبی را ثابت کنیم. نظر من چنین بود: او مدام درس انقلاب به همه، حتی رهبران مسلمان می دهد و مدعی اعدام صدها نفر از وابستگان رژیم سابق و هم دست های محمدرضا شاه می باشد، اما ...