سایر منابع:
سایر خبرها
ادعای تلخ / زنم بچه ام را کشته است! /گفتگو با زن تهرانی
همسرم بدتر شود به همین خاطر از آنجایی که شکایتی نداشتم پرونده بسته شد و همسرم تحت مداوا قرار گرفت. اما با گذشت یک سال از این ماجرا و بهتر شدن حال شراره تصمیم گرفتم واقعیت این مرگ را برملا کنم. چرا که فکر می کنم همسرم به عمد بچه را به زمین پرت کرد. نمی توانستم با عذاب وجدان زندگی کنم. من از همسرم به اتهام قتل فرزندم شکایت دارم. با شکایت مرد جوان به نام ستار، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت ...
همین آرایش ناشیانه ی قشنگت
نمی توانست پیمان معادی تشتک، نوشابه را داغ می کند و از غیظش می گذارد بر روی پیشانی نوید محمدزاده ؛ همین جا بین باغ سنگ تا 20 متری پیام نور . پیمان هنوز نتوانسته کنار بیاید با این ماجرا که یک روزی خانواده ها دلشان می خواست برادرش، با همسر فعلی اش، ازدواج کند. برادرش رفت جنگ و مفقود شد و پیمان با لیلا عروسی کرد اما بعد که خبر دادند، برادرش زنده است، زد به سرش که فلان و اینها! من همین طوری ...
5 قاتل سریالی ترسناکی که احتمالاً چیزی در مورد آن ها نشنیده اید /تصاویر
باقی مانده از آن نیز چند دهه بعد فرو ریخت. زمین این هتل اکنون محل استقرار شاخه انگلوود اداره پست ایالات متحده است. 1- هیولای آند پدرو آلونسو لوپز یک قاتل سریالی اهل آمریکای جنوب است که به بیش از 350 دختر بچه در کشور های کلمبیا و پرو و به طور ویژه اکوادور تجاوز کرده و آن ها را به قتل رسانده است. به ادعای خودش، وی از سن 8 سالگی در خیابان رها شد و خود قربانی خشونت جنسی همیشگی بود ...
کری خوانی بازیکن پرسپولیس درباره مسابقات پلی استیشن به جای لیگ
باید به محل کارمان بازگردیم درآمد ما از فوتبال است. آن باشگاه هایی که چنین صحبت هایی می کنند باید منطقی حرف بزنند اگر تیم های دیگر جای ما بودند می گفتند بازی ها باید ادامه پیدا کند. هنوز قهرمانی ما مشخص نشده و 9 بازی باقی مانده است امیدوارم بهترین نتایج را بگیریم و پوکر قهرمانی کنیم. وی با اشاره به اینکه دلش برای هواداران پرسپولیس تنگ شده است، اظهار داشت: مهم این است که دل هواداران ما ...
اذان به افق خرمشهر
بالا زد، دیدم علی آقای ماست، او داشت اذان می گفت با لهجه غلیظ. اشرف غافلگیر شده بود. هنوز هم بعد از 30 و چند سال انگار غافلگیر است که صدایش می لرزد. ترکش ها انگار به صدای اشرف خورده باشند. عروسی علی و اشرف، بهار 62ماهدشت کرج شده بود بهشت. روزی که علی و اشرف نشسته بودند پای سفره عقد. گفته بود ماشین گل نزنیم و لباس عروس هم نپوشم. خواهر اشرف گفته بود که اشرف آرزو دارد؛ همه دختران آرزو دارند لباس ...
روایت رانندگانی که خانه نشین شدند| از دخل و خرج ناهمگون تا مصائب اتوبوس سواری در بیرجند
... دستگاه پوز نصب شده بر روی اتوبوس و چند اسکناس تاخورده و رنگ و رو رفته و چند حکایت از روزهای کسادی کارشان دارد. از همان روز اولی که ویروس منحوس کرونا به شهر زد خیابان های شهر را بالا و پایین کرده تا شرمنده زن و بچه اش نباشد. راننده خط یکی از اتوبوس های شمال شهر بیرجند است و از اوضاع و احوال روزهای کرونایی به خبرنگار فارس می گوید: با ورود ویروس کرونا کسب و کار ما هم خوابیده؛ طی ...
سنگ تمام دخترانِ زردپوش در روزهای قرنطینه
بیرحمانه زبان خشکم را نشانه رفته بود، مانع های سنگی اجازه جلوتر رفتن ماشین را نمی داد و باید از یک جایی به بعد را پیاده می رفتم. از مغازه ها سکوت می بارید و کرکره ها نفس های آخرشان را می کشیدند؛ دلم هوای آلوچه های ترش و ملسِ درِ حرم را کرد، ناخودآگاه مانند عادت همه کودکان اهوازی که حتی پس از قد کشیدنشان هم از سرشان نمی افتد به سمت بساطی ها دویدم تا دلی از عزا دربیاورم اما گَرد سردِ ...
مردی روانی همسر و دخترش را خفه کرد
...> وقتی خانواده زن جوان مورد پرسش قرار گرفتند، گفتند به دامادشان شک ندارند و فکر نمی کنند قتل کار او بوده باشد. بااین حال این مرد تنها مظنون پرونده بود تا اینکه چند روز بعد خودش به قتل اعتراف کرد و گفت: من همسر و فرزندم را کشتم. ما دخترخاله و پسرخاله بودیم. سال ها بود با هم ازدواج کرده بودیم. بعد از گذشت هشت سال خدا به ما یک دختر داد. روز حادثه قرار بود با هم به تبریز برویم و چندروزی خانه خواهرم باشیم ...
شوق بچه های خرمشهر برای آزادی شهر دیدنی بود
کیلومتری نزدیکی های صبح به دژ دشمن رسیدند. هوا رو به روشنایی می رفت و دشمن با استفاده از روشنایی، دید خوبی روی بچه های ما پیدا کرده بود. از طرفی منطقه مملو از سیم خاردار و مین بود. در چنین شرایطی، مسلسل های دشمن روی بچه ها آتش گشودند و خیلی از بچه ها در همان مرحله اول عملیات به شهادت رسیدند. دشمن دقیق و مؤثر می زد طوری که در مرحله اول عملیات، چیزی حدود 40 نفر از کادر گردان شامل فرمانده گردان ها، معاون ...
انتخابی که راز تاخیر در شهادت حسین خرازی را فاش کرد
ج همت در تاریخ جنگ، برای لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و برای پادگان دوکوهه، روز دیگری بود. بهار سال 63، بچه های تبلیغات لشکر 27 تصویر بزرگی از حاج همت را بر دیوار ساختمان دو طبقه ستاد که محل فرماندهی او بود، کشیدند. این تصویر هنوز هم بعد از سالیان سال، زینت بخش پادگان دوکوهه است و یاد او زینت دلها. شهید مرتضی آوینی درباره شهید حاج ابراهیم همت می گوید: من هرگز اجازه نمی دهم که صدای حاج همت در درون ...
قالیباف گرفتار مثلث برمودای احمدی نژادی ها/بازی بهم زن ها وارد شدند
میرسلیم ختم نشد و آنطور که از صحبت های اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه مشخص بود گویا قرار است موتلفه اشتباه خود در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را که 24 ساعت قبل از انتخابات پشت کاندیدای خود را خالی کرد و با نامه ای از ابراهیم رئیسی حمایت کرد را جبران و تا لحظه آخر از کاندیای موتلفه برای ریاست مجلس حمایت کند. اما شوک میرسلیم وقتی وارد شد که او در جلسه پایداری ها و احمدی نژادی ها شرکت ...
خلیل زاده: مسابقات در پلی استیشن هم برگزار شود قهرمان می شویم/ حق بازیکنان داخلی هم پرداخت شود
موضوع اشاره کنم که سلامتی جامعه برای ما مهم است وقتی کل کشور به حالت عادی بازگشته ما هم باید به محل کارمان بازگردیم درآمد ما از فوتبال است. آن باشگاه هایی که چنین صحبت هایی می کنند باید منطقی حرف بزنند اگر تیم های دیگر جای ما بودند می گفتند بازی ها باید ادامه پیدا کند. هنوز قهرمانی ما مشخص نشده و 9 بازی باقی مانده است امیدوارم بهترین نتایج را بگیریم و پوکر قهرمانی کنیم. وی با اشاره به اینکه ...
مهم ترین آثار مکتوب داستانی سال 2020
هستند که نویسنده از خلال زندگی آنها وضعیت مردان سیاه پوست در بریتانیا را بررسی می کند. هزاران ماه اثر سباستیان بری رمان هزاران ماه، داستان خیره کننده ای با محور خاطرات است. محل وقوع داستان شهر پاریس واقع در ایالت تنسی و زمان رخدادهای آن مدتی پس از خاتمه جنگ های داخلی آمریکاست. وینونا کول، دختر بچه یتمی از سرخ پوستان لاکوتا، سال های کودکی و نوجوانی خود را درخانواده ای غیرمتعارف ...
بزرگترین شهر دنیا لقب کدام شهر است؟
درباره تاریخ آن صحبت کنیم و اینکه چگونه، حتی امروز قابل احترام ترین تجارت خانه ها، بهترین رستوران ها، همه این منطقه را خانه خود می دانند. اما، ما نیازی به این کار نداریم. برای مسافران اینجا فقط محله بوند است، همین. مگلو (قطارهای تندرو) این وسیله، بدون شک سریعترین راه رسیدن به فرودگاه بین المللی پودونگ بوده و سفر کردن با آن لذت بخش است. حتما با آن سفر کنید، مثل یک توریست از ...
از تنهایی تا خانواده 35 نفری آقای خاص
.... تراش دادن دیوار 35 سانتی کار سختی بود. وقتی اوستا برگشت، دید من مشغول بازی هستم. شاکی شد و به من گفت چرا کار را رها کردی و بازی می کنی؟ وقتی به او گفتم کار را تمام کرده ام، متوجه شد که بچه تر و فرزی هستم. به همین دلیل از مادرم خواست که 3 ماه تابستان مرا پیش او بفرستد تا برایش شاگردی کنم. خلاق بودم و دنبال یادگیری مادرم به سختی رضایت داد؛ چون او را نمی شناخت، ولی بالأخره با ...
مهری و مازیار: جشن تولد با طعم بدگمانی!
سالته؟ بچه ی پنج ساله ای؟ کی می خوای عاقل بشی؟ آبروی منو جلوی خونواده شوهرت بردی. خجالت بکش به خاطر این بچه بازی ها." آن طرف تر مادر مازیار داشت در گوش بقیه یواشکی حرف می زد. او به دخترش که کنارش نشسته بود گفت: " ببین مازیار دوباره چه گندی زده که مهری این کیک رو براش سفارش داده. حتما دوباره تو حالت عصبانیت کاری کرده." دخترش هم گفت: " آره، مهری این همه زحمت کشیده، مریض نیست بیاد با ...
نامه های رسیده
، قطره رنگ بود. همه جا را کثیف می کرد... .می خواست به حرف هایش ادامه بدهد که دایی صدایش زد و او با سلام و صلوات رفت. کمی که به قطره ها نگاه کردم دیدم که بی بی جانم راست می گفت. اما حال توی ایوان نشسته ام و به حرف هایش فکر می کنم. واقعا چطوری می شود که بدون گیر دادن چیزی را از بین برد؟ شما چی فکر می کنید؟ کاش دایی هیچ وقت او را صدا نمی زد و من به راه حل های قشنگ او گوش می دادم. ...
به خاطر بیماری روانی زن و بچه ام را کشتم
لحظه وقوع جرم من به دلیل بیماری روانی مبتلا به جنون شده بودم. روز حادثه قرار بود با همسر و فرزندم به خانه خواهرم در تبریز و سپس به ترکیه سفر کنیم. من کمی دیر به خانه رسیدم و همسرم با من بحثش شد. داشتم چمدان را برمی داشتم که او به من حرف نامربوطی زد و من دهانش را گرفتم، اما یکدفعه بی حال شد و روی زمین افتاد. بعد دخترم سررسید و وقتی مادرش را در آن حال دید شروع به جیغ زدن کرد. برای این که آرامش کنم ...
در پشت دشمن مروری بر خاطرات رزمنده اطلاعات و عملیات
بود یک ساعت بعد از شروع عملیات که نیروهای ما بین جزایر ماهی و بوارین به نهر صغیر می رسند، نیروهای ما هم بایستی در این فاصله زمانی پاکسازی جزیره ماهی را شروع کنند و به سر پل نهر صغیر برسند. من در آنجا منتظر دوستان بودم تا در تاریکی شب گردان هایی که از مقابل حمله کرده اند و بچه های ما، به اشتباه با هم درگیر نشوند. هرچه منتظر بودم، نیروهای ما نیامدند. فقط تعدادی آمده بودند که نتوانسته بودند ...
سفر 700 کیلومتری با جسد همسر
. چهاردهم عید هم من به آنجا رفتم و بعد از چند روز به تهران برگشتیم. البته دختر 11 ساله ام آنجا ماند. چند روز از برگشت مان به تهران گذشته بود که به دیدار خانواده همسرم در یکی از شهرهای شمالی رفتیم. چند روزی هم آنجا بودیم که 9 اردیبهشت به خواست همسرم قرار شد به تهران برگردیم. وقتی در راه بودیم باهم دعوایمان شد. یک لحظه عصبانی شدم و او را هل دادم. همسرم هم شروع به داد و فریاد کرد و گفت طلاق می خواهد. خسته ...
اروند، سنگ مزار فرزند من است
دیگر برنگشت، حتی استخوان هایش هم برنگشت. سالش نشده بود بچه دومم آمد و گفت حالا نوبت من است. مادر گفت من بچه ای را از زیر قرآن رد می کردم که جگرگوشه ام بود، دومی را هم رد کردم و رفت، این هم دیگر برنگشت. آهی کشید و ادامه داد که 27 ساله بچه هایم گم شدند، بچه هایی که اگر زمین می خوردند، می مُردم، تب می کردند دق می کردم. گفت من فرزندانم را برای قرآن دادم. احمدیان با اشاره به مهر مادران شهدا نسبت ...
دختری که روی ویلچر ایستاد
بسکتبال بود ولی روی ویلچر می نشست، به دیدنم آمد. از خودش و قهرمانی اش تعریف کرد و مدام از این می گفت که باید قوی باشم و با من حرف زد. من آن روزها تصوری از قوی بودن نداشتم و به خودم می گفتم چرا این حرف ها را به من می زند، من چرا باید قوی باشم. ازش پرسیدم که چرا این حرف ها را می زنی، گفت: تو دیگر نمی توانی راه بروی. آن لحظه را قشنگ یادم هست درصورتم زل زده بود و خیلی جدی داشت این حرف را به من می زد ...
خاکسترنشینی عشق ماورایی
به گزارش، در این روز های کرونایی که رسانه ها مکرر اعلام می کنند جز در موارد ضروری از منزل خارج نشوید دختر 15 ساله ام که بیماری زمینه ای هم دارد هر روز به بهانه ای از منزل خارج می شود و شب دیر هنگام به خانه باز می گردد به طوری که من و همسرم به شدت نگران او هستیم و ... زن 40 ساله در حالی که دریایی از تشویش و نگرانی در چشمانش موج می زد، با بیان این مطلب به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری ...
مرگ دفترهای کار
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) - || در بهار 1822، کارمندِ یکی از نخستین دفاترِ کار 1 در دنیا (یعنی دفتر کمپانی هند شرقی در لندن) قلم به دست گرفت تا نامه ای به دوستش بنویسد. آن مرد شاید در اعماق وجودش ذوق زده بود که در ساختمانی انقلابی کار می کند یا عضو یک نهاد تازه است که در قرن های آتی جهان را متحول خواهد کرد، اما به هرحال این احساسات را به روی خودش نمی آورد. چارلز لَم در این نامه می نویسد نمی دانی چه خسته کننده است در هوای خفۀ میان چهار دیوار نفس کشیدن و، هرروز و هرروز، تمام ساعات طلایی ر ...
افزایش پدیده افسردگی و خودکشی در آمریکا در اثر بحران کرونا
تلویزیون آلمان روز دوشنبه 29 اردیبهشت (18 مه) با انتشار گزارشی از واشنگتن به پیامدهای روحی و روانی بحران کرونا بر مردم آمریکا پرداخته است. “جی” مادری است 33 ساله که در ایالت مونتانا زندگی می کند. 10 سال پیش، در اثر ابتلا به یک بیماری هورمونی، شور و انگیزه زیستن در او یکباره کاهش یافت. این زن جوان می گوید از زمان ابتلا به بیماری اختلال هورمونی، دو بار سعی کرده است که به زندگی ...
روایت رنج های انباشته
کشورها در زمان بحران وجود دارد؛ جداکردن بیماران سن بالا از دستگاه های حیاتی و وصل کردن شان به بیمارانی که شانس زنده ماندن بیشتری دارند. محمد می پرسد اگر یک زن باردار که بچه ای در شکم و یکی در خانه دارد و یک پیرمرد 90ساله با هم به بیمارستان بیایند و شما یک دستگاه ونتیلاتور داشته باشید، به کدام شان وصل می کنید؟ و پاسخ این است: معلوم است به زن باردار، چون احتمال بقای او بیشتر است. این وضع ادامه داشت تا ...
قواعد قرنطینه بی ربط به کارگران/توصیه های بهداشتی برای ازمابهتران
...، هر چه قسمتت باشد، همان می شود! زندگی کارگری خودش بحران است! یداله از دستفروشان مترو است و تحصیل کرده است. اهل کرمانشاه، 32 ساله و متأهل است. ماسک و دستکش دارد و وقتی از وضعیت کارش در دوران کرونا می پرسم می گوید: کسی به فکر کارگرها و دستفروش ها نیست. نه برای دولت، نه برای مردم مهم نیست که ما زندگی مان چطور می گذرد و ممکن است برای درآوردن یک لقمه نان مریض شویم و بمیریم ...
کرونا، مرگ غریبانه
به همراه جوانان محله برای ضدعفونی کردن معابر محله های قدیمی یزد بسیج شد و آستین بالا زد، اما در همین شبگردی های ضدعفونی، کرونا او را نیز مبتلا کرد و جانش را در همین راه از دست داد. گل های آبشار طلایی از بلندای دیوار حیاط سرسبز خانه سرک کشیده و خودش را رسانده به کوچه خلوت و بن بست. گل های زیبا همچون لکه های درشت افتاده اند روی پارچه مشکی تسلیت و بعضی از کلمه ها را طلایی کرده اند. آن ...