روایت زندگی اولین شهید مدافع حرم قم در پرواز با پاراگلایدر
سایر خبرها
آخرین نماز در حلب ، خاطرات شهید مدافع حرم عباس دانشگر منتشر شد
ساک بود؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود: اذان به وقت حلب یک سالی از شهادت عباس می گذرد هنوز در خانه ما صدای اذان در سه نوبت به افق حلب پخش می شود یکبار بار دست بردم که حذفش کنم دلم نیامد با خود گفتم بگذار هر روز ندای الله اکبر در خانه طنین انداز شود تا مرحمی بر دل باشد. آخرین نماز در حلب؛ مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم عباس دانشگر می باشد که در قطع رقعی و 176 صفحه و به کوشش پدر شهید (مومن دانشگر) به رشته تحریر درآمده و همزمان با چهارمین سالگرد شهادت شهید توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. انتهای پیام/ ...
باورم نمی شد مهمان خانه حاج قاسم هستم!
شهادت دوستانش را شنیده بود) گفتم: رضا تو یک بار رفتی، تکلیفت را انجام دادی. حالش را که دیدم خیلی دلم سوخت، گفتم: من جلویت را نمی گیرم برو. 5 دقیقه نشد گوشی ش زنگ خورد، جواب داد بعد سریع خوشحال شد، گفت: خانم من دارم می روم. گفتم: رضا! کجا؟! همین الان؟! (ساعت 10:30 شب بود.) پرسیدم: بچه ها را چه کار کنم؟ انگار یکی به بچه ها گفته بود بابا می خواهد برود دیگر نمی آید، دو تایی دنبال او راه افتادند و بابا ...
لبخندی به رنگ شهادت منتشر شد/خاطرات شهید عباس دانشگر
خبرگزاری میزان - کتاب لبخندی به رنگ شهادت در 27 فصل به زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم عباس دانشگر پرداخته و در انتهای کتاب در بخش تصاویر، شاهد عکس هایی از مقاطع مختلف زندگی شهید دانشگر هستیم. بیشتر بخوانید: برای مطالعه معرفی آخرین کتب منتشر شده از انتشارات سوره مهر اینجا کلیک کنید در پیشگفتار این کتاب آمده است: روح انسان در سایه محبت و مهرورزی شکوفا می شود و جوانی فصل زیبای ...
استروتایپ های ایرانی!
یک تفکر قالبی و خطرناک شده است که رشد و خلاقیت بسیاری از افراد را فدای خود می کند. کارمند می تواند خلاق باشد، موفق باشد و به مراتب بسیاری دست یابد. اما یک تفکر اشتباه، باعث شده تا کارمندی را یک شغل با حقوق آب باریکه تصور کنیم. محیط کار را بدون هیچ انگیزه ای فقط صرف گذراندن وقت پشت میزهای مان نماییم و هنوز نیامده فکر رفتن باشیم. در ادارات و سازمان ها اغلب کار بزرگی توسط کارمند ها انجام نمی شود ...
وقتی به اسکورت پوتین در اصفهان پیشنهاد رشوه شد + تصاویر
دم به دم دیدن اشک من است. ای همه دردهایم؛ از تو درمان نمی خواهم که درد تنها سرمایه ی من در این آشفته بازار است. تنها آرزویی که منت پذیر آنم خاموشی هر صدایی جز نغمه دل نشین توست. صدای جنگ گاهی به گوش می رسد، اما کل مرز کشورم آرام آرام. هرکسی دنبال زندگی خود است، اما من مانده ام با چندین سال زندگی مشترک و سال های سال عشق و دوری، آن روز که اولین عاشقانه ات را با اولین نگاهت هدیه به چشمانم کردی، عهد ...
نماز در سیره امام حسن عسکری (ع)
. جبین بر خاک سائیدن و در دل شبهای تار زمزمه عشق سر دادن عادت همیشگی مردان خداست . آنان در این حال نورانی می شوند و از میان فرشیان به سوی عرشیان پرواز می کنند و در آن حال است که: عظم الخالق فی انفسهم وصغر ما دونه فی اعینهم; [8] تنها آفریدگار جهان در نظر آنان بزرگ است و ماسوی الله در منظرشان کوچک و حقیر می باشد . پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم ...
آغاز اعطای تسهیلات کرونایی به مؤسسات قرآنی در رسانه ها
نگاشته شده و برای فهم بهتر آن از دیدگاه های مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه سید محمدحسین طباطبایی استفاده شده است. میزان پرواز با پاراگلایدر ؛ از تکاوری یگان صابرین تا فرماندهی در سوریه ، عنوان تنها خبر امروز صفحه دین خبرگزاری میزان تا این لحظه را تشکیل می دهد که در رابطه با موضوع شهدای مدافع حرم بوده و در حوزه ایثار و شهادت منعکس شده است. انتهای پیام ...
" مثل بابا ایثارگرم " ؛ کتابی با موضوع ایثار اجتماعی برای گروه سنی (ب)
به گزارش نوید شاهد سمنان ؛ کتاب "مثل بابا ایثارگرم" به قلم بهروز زارعی، با موضوع ایثار اجتماعی است که با همکاری خانواده شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه برای گروه سنی (ب) تدوین شده و لوح فشرده صوتی به همراه تصاویر متحرک نیز ضمیمه دارد. این کتاب به اهتمام اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان نخستین بار در سال 1398 توسط نشر صریر در 16 صفحه منتشر شده است. در قسمتی از متن کتاب ...
مدافعان حرمی که 20 خرداد به خیل شهدا پیوستند + تصاویر
قسم خورده بود تا انتقام او را از داعش بگیرد، وی سرانجام در 20 خرداد سال 1397 در منطقه بوکمال سوریه به فیض شهادت نائل آمد. شهید مهدی اسحاقیان شهید مدافع حرم مهدی اسحاقیان سومین شهید مدافع حرم شهرستان اسلام آباد درچه از توابع خمینی شهر اصفهان است. وی 30 اردیبهشت سال 95 به سوریه رفت و 20 خردادماه 95 نیز به شهادت رسید. همسرش گفته است: آقا مهدی به تبعیت از ولایت فقیه ...
زندگی شهید مدافع حرم اصغر فلاح پیشه سوژه جدید نویسنده کتاب سر سپرده
مسلط در حوزه مخابرات کم بود بنابراین درخواست این شهید عزیز برای اعزام به سوریه پذیرفته شد و در آنجا طی عملیاتی به شهادت رسید، پیکر شهید اصغر فلاح پیشه به علت عقب نشینی نیروها در آنجا باقی ماند و پس از مدتی کوتاه داعش تصاویری را در فضای مجازی منتشر کرد که نشان می داد سر این شهید بزرگوار را از بدن جدا کرده است. وی پیرامون اخلاق شهید اصغر فلاح پیشه اظهار کرد: شهید مدافع حرم اصغر فلاح پیشه ...
رمان برف سفید و ماجرای خاکستری منتشر شد
.... اخیر کتاب راه خانه ام را بلدم همزمان با رمان اخیر، توسط انتشارات خط مقدم منتشر شده که روایتی از زندگی عاشقانه همسر شهید کاویانی از شهدای مدافع حرم روستای لرد شهرستان خلخال است. چاپ همزمان دو اثر مریم حضرتی نویسنده اردبیلی در بهار امسال، نویدبخش تلاش مضاعف نویسندگان اردبیلی برای خلق آثار جدید است. رمان برف سفید و ماجرای خاکستری نوشته مریم حضرتی، با طرحی از سیامک پاینده بر جلد آن، در بهار 99 روانه بازار کتاب شده است. ...
روایت زندگی ساده یک خانواده ایرانی در "راه خانه ام را بلدم"
ادامه دهد، اما خودش اعتراف می کند: "راستش رو بخواهی کار بهانه است. من برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه می روم." سوریه رفتن های فرید از همان زمان که اوایل دهه 90 است شروع می شود و در این بین، بچه ها در نبودن های بابا قد می کشند و بزرگ تر می شوند. فرید گاهی سوریه رفتن را موقتا قطع می کند و چون دلش در جبهه جا مانده، دوباره عزم رفتن می کند. در نبودن های او اتفاق های زیادی می افتد. مثل ...
بازار نشر در انتظار تعیین تکلیف نمایشگاه کتاب / تأخیر وزیر، عامل بلاتکلیفی نمایشگاه
، اثری درباره شهید مدافع حرم، جواد محمدی به روایت خانواده است که به قلم بهزاد دانشگر تدوین و به همت گروه جهادی کتاب هیئت، انتشارات شهید کاظمی و هیئت فداییان حسین(ع) منتشر شده است. این اثر شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش، روایتی جذاب از شهیدی که از همان دوره نوجوانی و جوانی نسبت به وقایع اطرافیانش بی تفاوت ...
1 رویداد و 23 مدل تحلیلی؛ از تحلیل روشی تا تحلیل تمدنی
کوزه ای داد دستِ دخترش؛ بعد سیلیِ محکمی زد به صورتِ او و گفت: حالا برو سرِچشمه آب بیاور و مواظب باش کوزه را نَشکنی. زنِ ملاّ که شاهدِ ماجرا بود، به ملاّ توپید که این چکاری بود کردی؟ مگر عقل از سرت پریده که بچه معصوم را بی خود و بی جهت کتک می زنی؟ ملاّ گفت: ای زن، تو عَقلَت گِرد است و از این چیزها سر در نمی آوری. برای این سیلی زدم به او که یادش باشد کوزه را نشکند؛ چون اگر سهل انگاری کند و کوزه را ...