سایر منابع:
سایر خبرها
مشکل زندگی مشترکِ امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی
برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری، شب گذشته (پنجشنبه 22خرداد)، میزبان الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانی، زوجِ بازیگرِ سینما و تلویزیون کشورمان بود. در این برنامه، این زوج درباره نحوه آشنایی، ازدواج و خصوصیات رفتاری شان صحبت کردند. در بخشی از این برنامه، امین زندگانی درباره مشکل دیر خوابیدن الیکا رزاقی گفت: ما آن اوایل زندگی، سر این موضوع خواب، به شدت مشکل داشتیم. من 12 شب می خوابیدم و 6 ...
ترس مهران مدیری از عصبانیت ستاره پسیانی
در پاسخ به سوال مدیری درباره اینکه تا حالا دعوا کرده یا خیر، گفت: دعوا هم می کنم، در لحظه عصبانی می شوم .خون جلوی چشم هایم را می گیرد، اما زود آرام می شوم. موقع عصبانیت بیشتر فریاد میزنم و گریه می کنم. مدیری ادامه داد: هر جا خسته شدی بگو مصاحبه را تمام می کنم (خنده) پسیانی در پاسخ به اینکه چرا ازدواج نکرده گفت: من تشکیل خانواده را دوست دارم، اما شاید هنوز آدم مورد نظر نیامده ...
ببینید | پکیج ایده آل ستاره پسیانی برای ازدواج و خنده های بی امان مدیری
دریافت 3 MB 61263 کد خبر 1398806
معیارهای جالب ستاره پسیانی برای ازدواج
به گزارش خبرآنلاین، برنامه جمعه (23خرداد) دورهمی میزبان، ستاره پسیانی، بازیگر سینما و تئاتر بود، این بازیگر درباره ملاک های ازدواج آینده و دلیل ازدواج نکردنش صحبت کرد. مهران مدیری، در بخشی از برنامه، درباره دلیل ازدواج نکردن ستاره پسیانی پرسید و مهمان برنامه در پاسخ گفت: من عاشق خانواده و تشکیل زندگی هستم، اما تا کنون موقعیتش پیش نیامده، یعنی کسی که ملاک های من را داشته باشد، یافت نشده ...
سیلی خوردم
نزدیک حرم امام و من خواب بودم. با ترمز اتوبوس از خواب بیدار شدم. گیج بودم. دیدم آقایی با لباس عادی و قیافه ای جوان و بدون ریش حدود چهل و چند ساله وارد اتوبوس شد. فکر کردم مسافر است و میخواد تا ترمینال با ما بیاید. صندلی های مسافران را نگاه میکرد و جلو میامد با خودم گفتم این چرا اینطور نگاه میکند همه را؟ دیوانه است مگر؟ بی خیال چشمانم را بستم. آمد بالای سرم و بیدارم کرد. خیلی با اعتماد به ...
شوهر صیغه ای ام مرا رها کرد و با یک دختر ازدواج کرد/ وقتی اعتراض کردم با دوستانش مرا کتک زد
و گذشت از مهریه و فرزندانم مرا طلاق بدهد. من هم پس اندازها وپول رهن خانه ام را به او دادم و به طور توافقی جدا شدیم. چند سال در کارگاه خیاطی کار می کردم و شب ها را نیز در محل کارم می خوابیدم اما وقتی صاحب کارم تصمیم گرفت به خاطر خواب در کارگاه از حقوقم کسر کند از آن جا بیرون آمدم و منزل کوچکی را در حاشیه شهر اجاره کردم. بعد از آن به کار خدماتی در یک هتل مشغول شدم و شب ها را نیز در منزل ...
شوهر صیغه ای ام مرا رها کرد و با یک دختر ازدواج کرد!
وقتی بعد از ازدواج با همسرم دچار اختلاف شدم هیچ گاه به عاقبت طلاق و آسیب های بعد از آن فکر نکردم به همین خاطر زندگی من دچار فراز و نشیب های شدیدی شد به گونه ای که در سیاهی روزگار می گذراندم و... به گزارش خراسان، زن 35 ساله ای که مدعی بود پای دختر دیگری به زندگی اش باز شده و حالا همسرش او را با کتک کاری از منزل بیرون انداخته است درباره سرگذشت پرفراز و فرودش به کارشناس اجتماعی کلانتری ...
درباره زندگی ستاره پسیانی؛ ستاره دخترِ آتیلا! +تصاویر
برنامه جمعه شب دورهمی میزبان، ستاره پسیانی، بازیگر سینما و تئاتر بود، این بازیگر درباره ملاک های ازدواج آینده و دلیل ازدواج نکردنش صحبت کرد. مهران مدیری، در بخشی از برنامه، درباره دلیل ازدواج نکردن ستاره پسیانی پرسید و مهمان برنامه در پاسخ گفت: من عاشق خانواده و تشکیل زندگی هستم، اما تا کنون موقعیتش پیش نیامده، یعنی کسی که ملاک های من را داشته باشد، یافت نشده. مجری در ادمه ...
شب سوتی های مجری دورهمی
پنج شنبه شب برنامه دورهمی با حضور امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی روی آنتن رفت. این گفت وگوی طولانی به دلیل شوخی های مهران مدیری و این زوج هنرمند، گفت وگوی بامزه و خوبی از آب درآمد که بریده هایش به سرعت در فضای مجازی منتشر شد، اما از دیگر بخش های برنامه که ویدئوی آن در فضای مجازی دست به دست شد، گاف های بامزه مهران مدیری بود. تپق بامزه حاشیه ساز در بخشی از گفت وگو، مهران مدیری قصد داشت ...
صدیقه روشندل: جدایی از قرآن و اهل بیت(ع) هرگز
شد و اکنون در بخش حفاظت کشیک چهارم شب، فرمانده و سرکشیک هستم. لحظه به لحظه طول دوران خدمتم، با خاطرات زیبایی همراه بوده و هست و حتی کراماتی را هم از نزدیک شاهد بودم. یکی از این کرامات درباره خودم بود. شب نخستی که مشرف به خدمت شدم، مشکل بسیار حادی برایم به وجود آمد. خیلی ناراحت بودم و حال خوشی نداشتم. سر پُستم رسیدم. یکی از بانوان خادم از من پرسید که: شب اولی هستی؟ سری تکان دادم و تأیید کردم ...
ماجرای هم کلامی شهید امنیت با رهبر انقلاب/ شهید عشوری امضای شهادتش را از سرور شهیدان گرفت
گذاشتم با بی تاب خواستم که برگردم اما حسن آقا توسط داعشی ها دستگیر شده بود درحالی که غرق در عرق بودم از خواب پریدم.” خودم ندانسته برای شهادتش دعا کردم خانم سلیمانی با بیان اینکه حسن آقا از کودکی به دنبال انجام واجبات و در ادامه به مستحبات و احتیاط رسیده بود و همیشه یک استاد تمام عیار برایم بود، گفت: “شبی با این تصور که نماز صبحم قضا شده با اضطراب از خواب بیدار شدم دیدم هنوز ...
اولین اخراج
چی می نویسید و الان تازه متوجه شدم، بیشتر عصبانی شد و هفته اول مدرسه از کلاس اخراج شدم. پشت در کلاس منتظر بخشش معلم بودم که بعد از 10دقیقه ناظم مدرسه، آقای فرهانی من را در راهرو دید. آقای فرهانی تقریبا 30ساله بود، شلوار مشکی خمره ای شش پیله می پوشید با کفش وِرنی. موهایش فُکُلی بود، از این تیپ های دخترپسند آن زمان. آقای فرهانی پرسید چرا جلوی در هستم. گفتم رفته بودم آب بخورم و گفت خب برو تو ...
همه فکر می کردند از اسلام دست کشیدم!/می توانی شهردار باشی و شهید شوی!
؟ سه چهار ماه بعد ازدواجش، شب عملیات والفجر 8، مهدی حرف هایی زد که برای همه بچه بسیجی ها اتمام حجت بود، مهدی یکی از دوستانش را کنار کشید و گفت: سید! من امتحان سختی رو گذراندم و خودت می دانی که روزهای اول زندگی چقدر شیرین است. من می توانستم در سپاه بابل بمانم و همان جا خدمت کنم اما خیلی با خودم کلنجار رفتم، بالاخره حریف نفس ام شدم، وسوسه ها را کنار زدم و با خودم گفتم: مهدی! پس ...
چرا برنامه های طنز دیگر مخاطب ندارد؟
مجموعه طنز ناخونک درباره اینکه برخی از کارهای طنز تاریخ مصرف دارند و بیش از یک یا دو فصل ادامه دادن آن کار درستی نیست، افزود: زمانیکه فصل آخر خنده بازار را می خواستم بسازم به تهیه کننده گفتم دیگر فصل بعدی را نخواهم ساخت. این مطلب برایم مفید است بلی 0 نفر این پست را پسندیده اند
حکمی که آقا برای ستاد کرونا داد خیلی مسائل را حل کرد/ یکی از نمایندگان 300 نفر را برای استخدام معرفی ...
خودم متوجه نشدم، بعداً برای من تعریف کردند. *چیزی از آن شب در خاطر ندارید؟ هیچی. چون کلستومی هم بودیم، یعنی روده ها قطع شده بود و بیرون آورده بودند وقتی به هوش می آمدیم خیلی درد داشت. ضایعه نخاعی هم بودیم و کمر به پائین فلج بود باعث شد که خیلی اذیت می شدم. حدود یک سال هم روی ویلچر بودم. *بعد عمل کردند؟ نه. ترکش جابجا شد و من قطع نخاع نشده بودم. ضایعه نخاعی بودم ...
دختر مقاوم لبنانی که دو بار زندگی اش را تقدیم حضرت زهرا (س) کرد
نگرانش بودم و هربار که مجروح می شد به این فکر می کردم که بالاخره تنهایم خواهد گذاشت. در حقیقت از همان زمان که با او آشنا شدم فکر به شهادت رسیدنش با من بود. حتی با هم درباره شهادت و درد جدایی بعد از آن با هم حرف می زدیم. از روز شهادتش برای مان بگویید. شهید عباس علامه چطور به شهادت رسید و شما چطور از این مسأله با خبر شدید؟ شب شهادتش با وجودی که نمی دانستم عباس را از دست خواهم داد ...
بدون تعارف با خانواده شهید مدافع امنیت رضا صیادی / برایم دعا کن تا شهید بشوم+فیلم
همیشه می گفت مامان، دعا کنید شهید بشوم ، به او گفتم مادر، دعای هر روز خودم است من همیشه سر نمازهایم هم برای خودم، هم برای شما فرزندانم و برای تمام مؤمنین دعا می کنم خداوند رزق شهادت را نصیب همه کند. مادر شهید صیادی با ابراز اینکه "هیچ گاه فکر نمی کردم مادر شهید لقب بگیرم" درباره چگونگی اطلاع از خبر شهادت فرزندش این گونه می گوید: چند روز قبل شهادت رضا، خواب آشفته ای دیدم از خواب بلند ...
افشاگری های مهران مدیری درباره محمدرضا غفاری: از خودزنی در خواب تا موهای سفید! + عکس
پیشنهاد مهران مدیری به مهمان برای ضبط دوباره برنامه دورهمی! مهران مدیری شب گذشته میزبان محمدرضا غفاری بازیگر سینما و تلویزیون بود. مهران مدیری درباره بی حاشیه بودن غفاری سوال کرد که او پاسخ داد: خیلی بازیگر مطرحی نیستم، اما یک بخشی از آن خودآگاه است به دلیل اینکه سعی می کنم فقط از حرفه خودم مراقبت کنم. وی عنوان کرد: می توانم بگویم در15 سالی که کار ...
پدر رومینا: پشیمانم
متوجه شدم ماده سفید رنگی ته استکان است؛ شک کردم؛ چای دوم را که خوردم گفتم بی مزه است؛ بعد از خوردن چای سوم؛ در همان وضعیت خوابم برد. خانمم بیدارم کرد و گفت رومینا کجاست؟ متوجه شدم رومینا در چای مواد خواب آور ریخته بود و از خانه رفته است. تا صبح گیج بودم که برادرم آمد و گفت بهمن خاوری در اینستاگرام نوشته که با رومینا فرار کرده اند. او ادامه می دهد: با آن پسر تماس گرفتم و گفتم دخترم را به تو می دهم ...
پشیمانم اما زمان برنمی گردد
مریض احوال بود؛ شام گذاشتم و چهار نفری سر سفره نشستیم و شام خوردیم. بعد از آن هوس چای کردم؛ رومینا چای را حاضر کرد؛ در هنگام خوردن چای متوجه شدم ماده سفید رنگی ته استکان است؛ شک کردم؛ چای دوم را که خوردم گفتم بی مزه است؛ بعد از خوردن چای سوم؛ در همان وضعیت خوابم برد و از ساعت 10 و نیم تا سه صبح خوابیدم. خانمم بیدارم کرد و گفت رومینا کجاست؟ رومینا در خانه نیست. متوجه شدم رومینا در چای مواد خواب آور ...
تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که از لحظه رفتنش فیلم گرفتم. الان تمام دلخوشی ام همین فیلم و عکس هاست. ...
فاطمه حلما است. خانم شکری در ادامه این مطلب خاطره دیدارش را با حاج قاسم روایت می کند و از روزی می گوید که مهمان خانه سردار سلیمانی شد. جواب بله را در جلسه اول خواستگاری دادم روزی که رضا با خانواده اش آمد خواستگاری من 16 ساله بودم و اتفاقا قصد ازدواج هم نداشتم. یعنی بیشتر دوست داشتم درس بخوانم و ادامه تحصیل بدهم. اما آن جلسه چهار ساعت صحبت کردیم. به من در مورد کارش گفت و اینکه ...
پدر رومینا: عکس خصوصی دخترم با بهمن مرا قاتل کرد! +عکس
خانه رفته بود. تا ساعت هشت صبح گیج بودم که برادرم آمد و گفت آن پسر (بهمن خاوری) در اینستاگرام گفته است که ساعت 12 شب با رومینا فرار کرده اند. قبل از ظهر به پاسگاه رفتم و به خاطر آدم ربایی شکایت کردم. دوباره بعد از ظهر برای پیگیری به پاسگاه رفتم، با آن پسر (بهمن خاوری) تماس گرفتم و گفتم دخترم را به تو می دهم؛ مقدمات کار را فراهم کن. آدرس خانه خواهرش را داد. به آن جا رفتم و دخترم را که دیدم تپش قلب ...
اجرای طرح کاشف پلیس/ از فریب زنان با خودرو های لوکس تا سرقت کامیون در 20 ثانیه
. اما بیکار و بی پول بودم. چطور بازداشت شدی؟ زمانی که سروش - متهم - پول ها را گرفت و کالایی نداد، از او شکایت کردند. من ادمین بودم و شماره تلفن همراه من در پیج قرار داشت و پلیس مرا دستگیر کرد. اخاذی با خودرو های لوکس جوان است و خوش قیافه و خوش صحبت درباره علت دستگیری اش می گوید: به خاطر اخاذی از خانم ها با وعده ازدواج بازداشت شدم. شگردت چه بود؟ یک ...
پایان خط 251سارق و کلاهبردار
توبه کردم. سرم به کار خودم گرم بود تا اینکه با کامیونم تصادف بدی در جاده کردم. ماشینم نابود شد و خسارت زیادی به بار آورد. بعد از آن به شدت دچار مشکلات مالی شدم و باز وسوسه سرقت به جانم افتاد. با چه شگردی سرقت می کردی؟ نیمه های شب به دل جاده می زدم. اغلب به اطراف تهران می رفتم و کامیون هایی را شناسایی می کردم که راننده هایشان کنار جاده در حال استراحت بودند؛ بی آنکه متوجه شوند در کامیون ...
وقتی به اسکورت پوتین در اصفهان پیشنهاد رشوه شد + تصاویر
...> **: کمی از شغل همسرتان برایمان بگویید؟ اوایل عقدمان و دو سال بعد از ازدواجمان علی در یگان ویژه ی تهران بود؛ در این پنج سال من تنها بجنورد بودم. بعد از آن به زاهدان منتقل شد. من هم همراهش شدم و برای زندگی به زاهدان رفتیم. هنوز یک هفته از حضور ما در زاهدان نگذشته بود که یکی از مساجدش را بمب گذاری کردند. به خاطر این اتفاق علی یک هفته ی تمام نیامد و شب ها تا صبح من از ترس در یک شهر غریب که ...
زندگی فلاکت بار دختر 16 ساله در خانه مرد افغان
کرد به شدت مخالف ازدواج دختر 16 ساله ام با یک جوان افغانستانی بودم درباره سرگذشت خود و ماجرای ازدواج دخترش گفت: در یکی از شهرهای مرزی استان سیستان و بلوچستان به دنیا آمدم و هیچ وقت رنگ درس و مدرسه را ندیدم. آن زمان پدرم مرا پای سفره عقد جوان افغانستانی نشاند که به طور غیرمجاز در ایران زندگی می کرد من هم که به خاطر آداب و رسوم محلی و احترام به پدر و مادر نمی توانستم با این ازدواج مخالفت ...
قتل پسر جوان به خاطر کلمه پاپی
برسان او هم قبول کرد. داشتم وسایلم را جمع می کردم که رامین ما را دید؛ چون من در نوجوانی یک بار شیشه کشیده بودم، رامین به من می گفت میثم پایپی. سال ها بود که ازدواج کرده بودم و زندگی سالمی داشتم؛ اما رامین دست بردار نبود. وقتی این حرف را زد، من خیلی عصبانی شدم و فحش دادم. رامین اول من را زد. من به سمت افشین رفتم، رامین برای اینکه افشین واکنشی نشان ندهد، او را هم با چاقو زد و وقتی افشین روی ...