نظر مقام معظم رهبری در مورد شهیدِ کشتی گیر ابراهیم هادی
سایر منابع:
سایر خبرها
جای خالی شیرینی های جنگ در کتاب ها/ ادبیات طنز دفاع مقدس فقیر است
.... داستان این اثر نیز همانند مجموعه های مشابه دیگر، برگرفته از اتفاقاتی است که برای دار و دسته دارعلی در جبهه رخ می دهد. در واقع این داستان ها بهانه ای هستند تا به شکل طنز به فرهنگ دفاع مقدس در قالب داستان پرداخته شود. به گفته صحرایی؛ این اثر در 100 صفحه و برای گروه سنی نوجوانان و جوانان نوشته شده است. کار همراه با تصویرگری به مخاطب ارائه خواهد شد. این نویسنده در ادامه به ...
بزرگداشت شهید دکتر چمران در اراک
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز اراک ؛ سردار داود غیاثی راد در آیین بزرگداشت شهید دکتر چمران در اراک گفت: شهید دکتر مصطفی چمران پایه گذار جبهه مقاومت و مبارزه همه جانبه با استکبار و صهیونیسم بود. وی افزود: سیره رفتاری و تفکر استکبار ستیزی همراه با توان بالای رزمی و قدرت چریکی شهید چمران زمینه ساز پیروزی های بسیاری در جبهه مقاومت شد و نام و آوازه این شهید بزرگوار همواره بر تارک جبهه ...
همسرم وصیت کرد، از طلبکاران بیت المال و نظام نباشید
...:14:0 1399/04/02 همسر شهید دادالله شیبانی در گفت وگو با حیات: سردار شهید دادالله شیبانی، یکی از شهدایی است که سالروز تولد و شهادتش تنها یک روز فاصله دارد. پس از حضور در دفاع مقدس و جبهه های جنگ به جمع مدافعان حرم پیوست و یک سال پس از حضورش در سوریه به درجه رفیع شهادت نایل آمد. سردار شهید دادالله شیبانی در اول تیرماه سال 1347 در شیراز متولد شد. پدرش شغل آزاد داشت و مادرش ...
دستور رهبر معظم انقلاب برای خاکسپاری شهید نسیم افغانی در حرم مطهر رضوی
از همرزمان شهید نسیم افغانی در جبهه های جنگ تحمیلی اعلام کرده بود که از زبان خود شهید شنیده است که همه اعضای خانواده اش در این حمله شهید شده اند. شهید نسیم افغانی مجرد بود و خانواده ای تشکیل نداده بود. اما گفتگوی امروز سردار باقرزاده که پس از ورود پیکر پاک شهید نسیم افغانی به همراه 191 شهید ایرانی دیگر انجام شد حاوی نکته مهم دیگری نیز بود. او گفت که بنا به دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی ...
آن سوی تنهایی منتشر می شود
شهید چمران در کردستان مجروح و برای مداوا به تهران منتقل شد. وی پس از بهبودی به یکان خدمتی خود بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل شد. پس از چندی توسط وزارت دفاع مامور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسوولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. آنان با شکل دهی ستاد جنگ های نامنظم و طراحی ...
شهید نسیم افغانی نماد روشنی از پیوند عمیق دو ملت مقاوم افغانستان و ایران است
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ سردار سید محمد باقرزاده امروز در حاشیه آئین ورود پیکر طیبه 192 شهید دفاع مقدس به کشور از مرز شلمچه اظهار داشت: در بین 192 پیکر تازه تفحص شده، پیکر مطهر شهید نسیم افغان نیز حضور دارد. وی درباره این شهید مجاهد و مهاجر افزود: این شهید در طول هشت سال دفاع مقدس در جبهه حق علیه باطل حضور داشتند. اکنون پس از 32 سال از پایان جنگ شناسایی شدند. ...
رسالت مجموعه بسیج اساتید با وجود الگویی همچون شهید چمران سنگین تر می شود
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام مصطفی رستمی، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها در همایش استاد تراز انقلاب اسلامی که به مناسبت گرامیداشت سالروز شهادت مصطفی چمران و به همت سازمان بسیج اساتید در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، گفت: رسالت مجموعه بسیج اساتید با وجود الگویی همچون شهید چمران سنگین تر می شود. وی افزود: رهبر معظم انقلاب امام خمینی را امام تحول ...
درباره یامامورا ، متفاوت ترین مادر شهید جنگ/ مهاجر سرزمین آفتاب چگونه به مقصد رسید؟
. بزرگ کردن بچه ها در آن فضا و سختی جنگ را به دوش کشیدن و... همگی لایه های جدیدی از مسائل اجتماعی دهه 60 است که به صورتی زیبا در 10 سال گذشته در کتاب های مختلف ذکر شده است. عملکرد خانم بابایی در این زمینه هم جالب است. او همه جواهراتش که نفیس بود و مهریه اش را در همان سال های آغاز جنگ صرف جبهه ها می کند؛ در حالی که هنوز این سنت رایج نشده بود. جهاد با مال و جان به صورت تام و تمام در زندگی ...
اصناف و بازاریان در تحقق جهش تولید نقش موثری دارند
اشتهارد در زمینه های مختلف تقدیر و تشکر کرد. سرگرد ترابی با اشاره به نام گذاری این سال به جهش تولید اظهار امیدواری کرد و گفت : انشالله بتوان در راستای منویات مقام معظم رهبری در زمینه اقتصاد مقاومتی و جهش تولید گام موثری برداشت. در این دیدار ، محسن هادی رئیس اتاق اصناف شهرستان طی گزارشی روند عملکردی مجموعه راتشریح و در خصوص مشکلات موجود مطالبی ایراد نمود. ...
تمرکز دشمنان بر مسائل اقتصادی و نیازمندی های مردم است
حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی نکونام 2 تیرماه در بازدید از بخش های مختلف مرکز پرتودهی هسته ای گاما شهید شهریاری شهرکرد، اظهار کرد: این مجموعه هم در جهت ماندگار کردن کالاها و میوه ها، هم در جهت میکروب زدایی خدمات بزرگی می تواند انجام بدهد که امروز شاهدش بودیم. وی افزود: گروه های جهادی در دوران کرونا کارهای زیادی در استان در جهت تولید ماسک و اقلام بهداشتی داشتند که بر روی این کالاها می ...
نقش پدر شهید باریک بین در دفاع مقدس، بی بدیل بود / آیت الله باریک بین در دفاع مقدس، سنگ تمام گذاشتند
...؛ اولا خودشان یک رزمنده به تمام معنا بودند؛ همچنین در اعزام ها همراه بچه ها بودند و هر جا احساس می شد رزمندگان یک کمی کم می آوردند؛ ایشان در صحنه بودند و با سخنان شان و بیان یک حدیث، تفسیر و ترجمه ی آیات قرآن کریم، دوباره روح تازه ای را به جمع بچه ها می دمیدند. در واقع آیت الله باریک بین یک نقش محوری نزد رزمندگان و در جبهه ها و به صورت کلی یک هدایت کلی و راهبردی برای ما و مجموعه بچه های ...
خاکسپاری شهید نسیم افغانی در حرم رضوی به دستور رهبر معظم انقلاب
...: 655883 || تاریخ: 03تیر1399 به گزارش خبرگزاری رسا در مشهد، سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، گفت: خانواده شهید نسیم افغانی اعم از پدر، مادر، برادران و خواهران او سال ها قبل در حمله هوایی رژیم اشغالگر شوروی سابق به افغانستان همگی به شهادت رسیدند و شهید خانواده ای ندارد. خوشبختانه امروز به امر مقام معظم رهبری و فرمانده معظم کل قوا مقرر شد پیکر ...
مخالفت شهید با دریافت بسته های حمایتی!
، همین چند سالی که رفتی جبهه کافیست و نیاز نیست بروی؛ اما او می گفت نه آنجا به ما نیاز دارند و باید برویم و از وطنمان دفاع کنیم. من هم وقتی که در سال 65 که صاحب فرزند شدیم به او گفتم حالا که بچه داریم تا مدتی اینجا بمان، می گفت نه، الان دخترهای بانه زیر بمباران هستند، این درست نیست که من اینجا بمانم و استراحت کنم، من باید بروم و از آنها دفاع کنم. قبل از اینکه برای بار آخر برود، شیمیایی شده ...
شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
بود که انسان آن را حس می کرد و در آنجا فقط خدا،عشق، فداکاری و ایثار حاکمیت دارد. اوج معنویت انسان همین است. یادم می آید به همراه همسر دکتر چمران در سال 1360 بعد از شهادت ایشان به مکه رفته بودیم که در آنجا مارش حمله و جنگ به صدا در آمد و من آنقدر حالم بد شد که گفتم چرا من به مکه آمدم؟! یعنی فکر می کردم که مکه همان جبهه های ماست و من چرا به آنجا نرفته ام و من تا زمانی که برگشتم خیلی حرص ...
مهران مدیری مجرد است یا متاهل + فیلم
بدانید مهران مدیری سید نیز می باشد مهران مدیری در خانواده ای هنردوست به دنیا آمده بود فعالیت های هنری خود را از نخستین سال های نوجوانی شروع کرد و تا قبل از ورود به رشته تئاتر در دانشگاه، چندین اثر نمایشی به عنوان بازیگر حضور داشت تحصیلات آکادمیک او در رشته تئاتر به دلیل حضورش در جبهه های جنگ ناتمام ماند اما عشق او به هنرهای نمایشی بار دیگر او را به عرصه نمایش در تئاتر ...
جهادگری که با شهادتش ورق در پشت کوه برگشت
صمیمی می شد .با این که خانواده متمولی داشت رفتار متکبرانه ای از او سر نمی زد .با تواضع بیشتر از بچه های دیگر کار کرد .در همان سه روز آشنای اهالی روستا شد .کنار هم عرق ریختند و یک مسجد بنا شد .با شهادت محمد علی بسیاری از گروه های جهادی با این روستا آشنا شدند .سال ها بعد شهید حججی عزیز ما در همین روستا به انجام امور جهادی مشغول شد وخیلی ها بعد از ایشان راهش را ادامه دادند .از برکت حضور همین شهدا اکنون ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر (2)
یوسف بختیاری از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، یوسف بختیاری از آزدگان هشت سال دفاع مقدس در 23 مهر سال 1342 در بوشهر به دنیا آمد و از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. در ادامه به بیان قسمت دوم خاطراتی از حضور وی در جبهه جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران می پردازیم. بین ما و عراقی ها 30-40 متر بیشتر فاصله نبود سرانجام درگیری شروع شد، تعدادی از ما، از رو به رو به عراقی ها حمله کردیم و تعدادی از بچه ها نیز همراه با شهید علیرضا، از سمت راست به آن ها حمله کردند، چیزی از حمله ما نگذشته بود که عراقی ها پا به فرار گذاشتند، عده ای از آن ها را اسیر کردیم. ظاهراً در همان موقع که نیرو های اسلام روی تپه های الله اکبر با عراقی ها درگیر بودند، برخی از آن ها به تصور اینکه ما هم عراقی هستیم می آمدند، وقتی با آن ها درگیر شدیم، تعدادی از آن ها که با ما فاصله داشتند، فرار کردند و تعدادی از آن ها را نیزتوانستیم اسیر کنیم در مجموع حدوداً 56 نفر از عراقی ها را اسیر کردیم و دو نفر از بچه ها را بالای سر آن ها گذاشتیم. شهید علیرضا، با شهید چمران تماس گرفت و اطلاع داد: ما این منطقه را تسخیر کرده ایم از او خواست برای ما کمک بفرستد و نیرو هایی که به فرماندهی راشد بودند روی مین رفته بودند و حدوداً 25 نفر از آن ها شهید و بقیه مجبور به عقب نشینی شده بودند. ساعت 12 ظهر بود که پاتک بعثی ها، شروع شد، تعداد 30 دستگاه تانک عراقی در حال آمدن به طرف ما بودند. شهید چمران آن موقع دستور عقب نشینی داده بود و گفته بود: هیچ کس به کمک شما نمی آید و همه می گویند شما عراقی هستید شهید علیرضا به سمت ما آمد و گفت: باید شهدا را بیرون بیاوریم دو نفر از رزمندگان، به نام های شهید محمد حسن جمهوری و سید احمد غفوری شهید شده بودند، با چند نفر از بچه ها برانکارد را برداشتیم و زیر آتش دشمن رفتیم و شهدا را روی نفربر عراقی که به غنیمت گرفته بودیم گذاشتیم. قرار شد که آن نفربر توسط یکی از بچه های سپاه که می توانست با آن کار کند، حرکت داده شود؛ اما او وقتی وارد نفربر شد، نتوانست آن را روشن کند. در همین حین متوجه چهار عراقی دیگر شدیم که زیر بوته ها پنهان شده بودند. آن ها را از زیر بوته ها بیرون آوردیم و تعداد اسرا به 60 نفر رسیده بود. همه اسرا را همراه با دو نفر از بچه ها به عقب برگرداندیم، پس از آن، بعد بیسیم زدیم و گفتیم: این ها عراقی هستند نه نیرو های خودی . ساعت یک بعد از ظهر بود، نه آب داشتیم، نه مهمات 30 دستگاه تانک به ما حمله کردند. هر لحظه امکان محاصره ما بود دستور عقب نشینی از شهید چمران صادر شد، ناچار عقب نشینی کردیم و نتوانستیم شهدای خود را به عقب منتقل کنیم یکی از نیرو های کهن سال نیز مجروح شده بود که با یک اسیر عراقی به عقب فرستاده شد. تعدادمان 28 نفر شده بود حوالی ساعت 5 -4 بعد از ظهر بود که به نیرو های ارتش رسیدیم، دیگر رمق راه رفتن نداشتیم، آن ها از ما پذیرایی کردند و بعد از استراحت کوتاهی به سبحانیه بازگشتیم. تقریباً 12 ساعتی استراحت کرده بودیم که مجدداً شهید چمران آمد و گفت: یک بار دیگر باید روی تپه های شحیطیه حمله کنیم نیرو ها با اینکه در عقب نشینی اکثراً پاهایشان تاول زده بود و خیلی هم خسته بودند، با عشق آماده شدند. شهید علیرضا ماهینی اعلام کرد: باید فردا عصر عملیات دیگری روی همان تپه های شحیطیه انجام دهیم؛ ولی این بار از طرف شرق حمله خواهیم کرد هم تپه ها را تثبیت می کنیم و هم شهدا را به عقب برمی گردانیم علیرضا در ادامه گفت: اگر کسی خسته است می تواند در عملیات شرکت نکند همه بچه ها باتفاق اعلام آمادگی کردند و زود تجهیزات را آماده کردیم این بار شهید چمران هم همراه ما آمد و سوار ماشین شدیم و به سوی تپه ها حرکت کردیم. فاصله ما تا آنجا حدوداً 10 کیلومتر بود ساعت تقریباً 5 بعدازظهر بود که از ماشین پیاده شدیم شهید چمران گفت: گزارش رسیده که عراقی ها در حال عقب نشینی از تپه های شحیطیه هستند، ولی باید آمادگی خود را حفظ کنید . قرار بود بعد از این که تپه ها را گرفتیم آنجا را تحویل ارتش بدهیم، زمانی که به سمت تپه ها می رفتیم شهید چمران در جلو حرکت می کرد و شهید علیرضا پشت سر او بود. شهید چمران تأکید داشت که هر جا که او پا می گذارد، ما نیز دقیقا همان جا پا بگذاریم؛ زیرا آنجا رامین گذاری کرده بودند. همین که به تپه ها رسیدیم، عراقی ها را دیدیم که در حال عقب نشینی به طرف بستان بودند ما نیز آن جا را تصرف کردیم. بعد از عملیات بچه های هوا نیروز به کمک ما آمدند و شب را آن جا ماندیم و فردا بعداز ظهر با شهدای خود به عقب بازگشتیم و پس از آن برای مرخصی به بوشهر رفتیم. در آن زمان که بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود در عملیات تپه های الله اکبر به بچه های جنگ های نا منظم، خیانت کرد؛ زیرا قرار بود که ارتش ما را پشتیبانی کند، ولی هرچه ما توسط بی سیم می گفتیم که ما منطقه را گرفته ایم باورشان نمی شد و به همین بهانه ما را پشتیبانی نکردند و ما مجبور شدیم که به عقب برگردیم. بعد از مرخصی اول که به جبهه برگشتم، خیلی احساس دلتنگی می کردم یکی از دوستانم به نام شهید سید احمد غفوری بود او از من بزرگتر بود و خیلی او را دوست داشتم، با این که خانواده اش وضع مالی خوبی داشتند، خودش خیلی خاکی و با مرام بود. سیداحمد غمخوار من بود با هم درد دل می کردیم، روزی به من گفت: می دانی من چه طوری به جبهه می آیم ؟ گفتم: نه ، گفت: من وقتی از خانه بیرون می آمدم، به خانواده می گفتم که به جهاد سازندگی می روم و در نامه هایی که می نویسم، نیز می گویم؛ که در آنجا هستم. چون اگر بدانند، اجازه نمی دهند وقتی که به مرخصی می روم، خانواده ام خیلی گرم با من برخورد می کنند و خیلی به من محبت می کنند. این چند روزی که به مرخصی می رفتیم با بچه های دیگر به خانه شهید علیرضا ماهینی یا اسماعیل ماهینی، حاج رضا محمدی یا علی بختیاری می رفتیم و به بچه های مسجد قرآن و توحید سر می زدیم. من خودم مسئول پایگاه مقاومت امام حسین (ع) بودم آن جا را از جعفر پورکبگانی تحویل گرفته بودم مدتی نیز مسئول گروه مقاومت (امام محمد تقی (ع) بودم. چند روز مرخصی را به همین صورت می گذراندیم و دوباره با مینی بوس به جبهه برمی گشتیم که ستاد جنگ های نامنظم قبل از برگشت ما محور بعدی را برای ما مشخص کرده بودند. وقتی از جبهه به مرخصی می آمدیم در همان روز های اول، برای رفتن به جبهه دلمان بی قراری می کرد با توجه به اینکه همه بچه ها باهم به مرخصی می آمدیم در آن زمان به این حالمان اصلاً فکر نکرده بودم، خداوند جذبه ای در خط مقدم ایجاد کرده بود که هرکه به جهاد می آمد اکثرا به این حالت مبتلا می شدند. ما با دو شهید به شهر می آمدیم، ولی با تعداد بیشتری به جبهه بر می گشتیم این هم خودش معجزه ای بود که کسی از شهید شدن نمی ترسید و تازه خون شهید به جامعه نشاط و نترسی تزریق می کرد. اوایل تیرماه سال 1360 بعد از چند روز مرخصی به جبهه برگشتیم، این بار ستاد جنگ های نامنظم برای بچه های گروه بوشهر شهید علیرضا خط منطقه پایین تپه های شحیطیه در نظرگرفته بودند. چند روزی در آنجا مستقر شده بودیم یک تراکتور کوچکی در خط مقدم بود به من تحویل دادند من هم با آن وسایل تدارکاتی برای بچه ها از بنه تدارکاتی تحویل می گرفتم و به خط می رساندم. قرار شد عملیاتی روی هلاویه انجام گیرد. علی رضا تعداد 18 نفر را برای عملیات از ما جدا کرد. از جمله شهید کمان، شهید میر سنجری، شهید احمد جلالی، حاج نجف شاکردرگاه، حاج فرامرزحیدری و رحیم ماهینی بودند. در تاریخ 1360/3/31 بود که خبر شهادت دکتر چمران به ما رسید و ما از این بابت خیلی ناراحت شدیم. در همین حین نیز خبر زخمی شدن علیرضا به ما رسید، مدتی در آنجا بودیم که به علت شهادت مقدم ، مسئول خط طراح کرخه نور، ما را به آن منطقه بردند. این منطقه حدوداً سمت راست سوسنگرد قرار داشت. وقتی به آنجا رسیدیم بچه هاپی ارتش در حال پدافند از آنجا بودند زمین آن منطقه کفی و صاف بود بچه های جهاد سازندگی در حال احداث خاکریز بودند. ما هم شروع به ایجاد سنگر کردیم چند روزی به ماه مبارک رمضان بیشتر باقی نمانده بود، شب تا به صبح نگهبانی می دادیم و روز ها استراحت می کردیم، بچه های اطلاعات نیزروی خاکریز با دوربین منطقه را زیر نظر داشتند. صبح که می شد، چون عراقی ها دید داشتند، آتش توپخانه و خمپاره را به طرف ما مرتب شلیک می کردند به همین دلیل سعی می کردیم از خاکریز ها بالا نرویم؛ زیرا فاصله ما با آن ها کمتر از یک کیلومتر بود. ماه رمضان فرا رسید شهید حسین مقاتلی، سید محمد جعفری و من و دو نفر دیگر که در یک سنگر بودیم، تصمیم گرفتیم که قصد 10 روز کرده و روزه بگیریم به ما می گفتند: نباید روزه بگیرید، چون هر لحظه امکان دارد به شناسایی بروید و روزه شما باطل می شود ؛ ولی ما توکل به خدا کردیم تصمیم گرفتیم که روزه بگیریم وقتی به ما ناهار می دادند آن را برای افطار و شام خود را برای سحر می گذاشتیم. شهید غلامحسین موجی که خیلی شوخ طبع بود سنگر اجتماعی ما با آن ها و شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی نزدیک هم بود. غلامحسین هر موقع نگهبان می شد و خمپاره ای نزدیکی های سنگر آن ها به زمین می خورد شروع می کرد به فریاد زدن که سرم ترکش خورد و به پایین می آمد و، چون شب بود و کسی او را به خوبی نمی دید همه با ناراحتی دور او جمع می شدند، ولی او بعد از چند دقیقه بلند می شد و می گفت: شوخی کردم تا این که شب ششم یا هفتم ماه مبارک رمضان بود که صدای فریاد غلام حسین بلند شد که می گفت: مجروح شده ام گفتیم: او شوخی می کند و این چندمین باری است که چنین چیز می گوید ؛ ولی بعد از نیم ساعت دیدیم که آمبولانس آمد و او را به بهداری برد. شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی و من و اسماعیل کمان و سید محمد جعفری و محمود باشی و علی بختیاری آنجا بودیم که او را به بیمارستان منتقل کردند. عصر روز دهم ماه رمضان بود شهید علیرضا گفت: من می خواهم به اهواز بروم شما نمی آیید ، چون 10 روز، روزه ی ما تمام شده بود به همراه او رفتیم و گفتیم: سری هم به غلام حسین بزنیم به بیمارستان هتل نادری رسیدیم، ما رو به روی درب بیمارستان ایستادیم و شهید علی رضا به همراه اسماعیل ماهینی به داخل رفتند، وقتی که برگشتند، خیلی ناراحت بودند گفتند: غلامحسین خیلی حالش بد است و نمی گذارند کسی به ملاقاتش برود به مدرسه شهید جلالی رفتیم و شب را همان جا ماندیم. روز بعد نزدیکی های غروب بود که زنگ زدند و گفتند: غلامحسین شهید شده است ، شهید علیرضا از من پرسید: آیا می توانی رانندگی کنی ؟ من با این که گواهینامه نداشتم؛ ولی می توانستم رانندگی کنم گفتم: بله می توانم کمک راننده باشم . به بیمارستان رفتیم و یک وانت بار به ما دادند و گفتند: شهید غلامحسین را پشت آن بگذارند و یخ و پتو دورش بپیچید و تا صبح او را به بوشهر برسانید ، ساعت 9 شب بود که حرکت کردیم نزدیکی های دیلم که رسیدیم راننده خیلی خسته شده بود من به او پیشنهاد کردم تا کمکش کنم تا ساعت 8 صبح رانندگی کردم، شهید را به بیمارستان فاطمه زهرا (س) بوشهر تحویل دادیم و خانواده اش نیز به بیمارستان آمده بودند، غلامحسین را تشییع کردند من و راننده به خانه خودمان رفتیم و 2-3 ساعتی استراحت کردیم و دوباره به اهواز برگشتیم. یک روز با شهید اسماعیل کمان و شهید ناصرمیرسنجری و یکی دو تا از بچه ها در حال درست کردن سرویس بهداشتی بودیم در همین حال شهید چمران آمد و در نزدیکی ما ایستاد و پرسید چه کار می کنید ؟ به او گفتیم: در حال سنگر ساختن هستیم لبخندی زد و رفت. ادامه دارد... انتهای پیام / ...
رئیس دفتر شهید چمران: او خود را برای امام(ره) می خواست
آفندی آن نقطه داشت. باید تاکید کنم همراهی مقام معظم رهبری و شهید چمران در فرماندهی نیروها در اهواز، دفاع در برابر دشمنان و سپس حمله به آنان برای عقب نشینی بسیار موثر و حیاتی بود. اخیرا فیلم مستندی از شهید چمران منتشر شده است که شما هم در آن صحبت می کنید. آن مستند درباره گروهی از موتورسواران است که به دعوت شهید چمران به ایشان می پیوندند و نقش بسیار مهمی در ستاد جنگ های نامنظم دارند. این بچه ...
خیاط های اربعین در کارگاه دوخت ماسک
...:شاید آشنایی عمومی با فرهنگ عشایر، در حد دو واژه قشلاق و ییلاق باشد که در کتاب های مدرسه بود. خانم مستان جوذن، بانویی از ایل قشقایی است که زندگی اش با جهاد گره خورده است. او در دوران کودکی، در کنار مادرش برای کمک به جبهه ها نان چانه می کرد و حالا به همراه خانواده و برادرانش، مدیریت مهدیه عشایر صدرا را بر عهده دارد. به بهانه خدمات و تلاش های جهادی دست اندرکاران این مجموعه، گفت وگویی او داشتیم ...
همرزمی که قلب شهید چمران را فتح کرد
وزارت دفاع مامور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. به دستور شهید چمران، مرکز آموزش نیرو های ستاد هماهنگی جنگ های نامنظم را تأسیس کرد و مسئولیت آن مرکز (در خزینه) و همچنین عملیات ستاد جنگ های نامنظم به شهید رستمی محول شد. شهید چمران و رستمی با شکل دهی ستاد هماهنگی جنگ ...
تحریف خاطرات موتورسواران چمران در ماه عسل / جلیل پاکوتاه چگونه جانباز شد+فیلم
...> رابوکی: طبیعی است که رفتار مردم در اول جنگ با آخر جنگ نباشد، چون اوایل جنگ تقریباً یک سال از انقلاب گذشته بود و هنوز یک عده در حال و هوای قبل از انقلاب بودند. یک عده بودند که در موتورسواری را برای تک چرخ زدن و آرتیست بازی انجام می دادند. برای همین، آن اوایل همه مدل آدمی در گروه بود؛ از امثال یوسف جعفری که خیلی مؤمن بود تا حمید جنازه که موتورش را کمیته خوابانده بود و برخی دیگر که هنوز آن زمان در جبهه ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر(3)
شاکردرگاه را بالای سر خودم دیدم از او پرسیدم: چه اتفاقی افتاده آیا کسی شهید شده است ؟ گفت: اسماعیل ماهینی مجروح شده فردای آن روز ما را از هتل نادری مرخص کردند. نجف شاکردرگاه مرا به مدرسه شهید جلالی برد بچه ها که از عملیات برگشته بودند به دیدن من آمدند در بین آن ها مهران توکلی هم بود با دیدن من خیلی خوشحال شد و فردای آن روز به بوشهر آمدیم و بعد از یک مرخصی کوتاه، دوباره به جبهه برگشتم. سه، چهار ماه بعداز شهادت دکتر چمران، ستاد جنگ های نامنظم در سپاه ادغام شد و به همه ما تسویه حساب دادند و گفتند: دیگر باید از طریق بسیج اعزام شوید . انتهای پیام/ ...
خاطرات موتور سیکلت از شبکه پنج سیما پخش می شود
با شروع جنگ، بزرگمردی به نام مصطفی چمران دل آن ها را برد و این گروه همراه شهید چمران به جبهه رفتند. در خلاصه فیلم خاطرات موتورسیکلت آمده است: روزی روزگاری، جوان های تهران در تپه ها و خیابان ها مشغول موتور سواریشان بودند که جنگ شد. یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه، اسمش چمران بود شهید مصطفی چمران ... خاطرات موتور سیکلت به تهیه کنندگی و کارگردانی امیرحسین نوروزی و ...
■ شهید چمران: نماز شب نخوانیم ورشکست می شویم
چمران به روایت همسرش دیگر پریدن و پناه گرفتن، و روزهای جنگ های سرنوشت ساز پایان یافته اند و اکنون در این روزگار به ظاهر آرام، غاده چمران با لحنی شکسته، داستانی روایت می کند؛ داستان یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سوی کلمه بی نهایت. سال ها از روزی که سرانجام چمران در این زمین آرام گرفت، می گذرد و این بار غاده داستانی از تاریخ این سرزمین روایت می ...
شهید چمران الگو و نماد لبنان است/ محبت میان مردم لبنان و شهید چمران در هیچ جای دنیا نمونه ندارد
کمی داشتم؛ از آنجایی که ایشان جنبش مردمی امل را در لبنان تاسیس کرده بودند، هنگام جنگ تحمیلی که به لبنان آمده بود تا بچه های سپاه که در حال آموزش به نیروهای لبنانی بودند را برای حضور در جبهه ها به ایران برگرداند، مردم لبنان نسبت به او و ایران یک احساس تعهد و مودت خاصی داشتند. هنگام بازگشت نیروهای سپاه هفتاد دو نفر از رزمندگان لبنانی نیز همراه آنها به ایران می آیند که یکی از آنها شیهد علی عباس از ...
دستگاه قضا اهالی رسانه را همکار خود در اجرای عدالت می داند
، بنابراین در تهیه و انتشار خوراک بسیار حساس باشید، اگر با یک خبر بد یک ریزش در نظامی که خون صدها هزار شهید پای آن رفته است ایجاد شود نمی توانید پاسخگو باشید. رئیس کل دادگستری استان مرکزی بیان کرد: مقام معظم رهبری در بخشی از فرمایشات خود در این حوزه به شناساندن استکبار به مردم اشاره دارند و می فرمایند از دشمن غافل نشوید چراکه غفلت از دشمن صدمات بسیاری را به همراه دارد. موسوی ادامه ...
چه خوب که چمران شهید شد
نوشتم و درباره بروجردی داستان بلند نوجوانان را در مجموعه چهل چراغ . 5 سال بی آنکه ردی از خط مقدم جبهه و جنگ گرفته باشم با یاد چمران و شهدای جنگ نفس کشیدم و چمران را در پاوه دیدم که چگونه از اتاق فرماندهی جنگ بیرون آمده و دوش به دوش سربازان صفر و بسیجیان با دشمن می جنگیده. چمران به دنبال استقرار عدالت در ایران بود. چشم دیدن قدرت های زر و زور و تزویر را نداشت. اگر داشت در همان آمریکا می ماند ...
وقتی دانش آموز نمونه عاشق جبهه می شود
...> تقریبا 18 ساله و سال آخر دبیرستان بود که همراه تعدادی از هم کلاسی ها و معلمشان ثبت نام می کنند که بروند جبهه؛ اما وقتی اتوبوس می آید تنها غلامعلی به همراه یک نفر دیگر می روند جبهه و بقیه برمی گردند. آن زمان پسر دایی من هم جبهه بود، او یکی از فرماندهان بود و وقتی پسرم می رود آنجا، پسردایی ام غلامعلی را جای خودش می گذارد و برمی گردد زابل. حلالم کنید؛ من عاشق جبهه هستم در مدتی که غلامعلی ...
غفوری فرد: احمدی نژاد نظر رهبر انقلاب را نادیده گرفت/شورای نگهبان دلایل کافی برای ردصلاحیت رئیس جمهور ...
غفوری فرد گفت: فردی که حرف خودش را هم تغییر می دهد و بر آنچه که موضوع اطاعت از نظر مقام معظم رهبری بوده پایبند نمی ماند، هرگز نمی تواند نظر مردم را بار دیگر به خود جلب کند. به گزارش روز نو :حسن غفوری فرد، عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری در بخشی از درباره احتمال کاندیداتوری احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 1400 گفت: آقای احمدی نژاد در سال 84 با حمایت بخشی از اصولگرایان توانست توفیق ...