سایر منابع:
سایر خبرها
زن تهرانی شوهر خائنش را وحشیانه کشت + عکس
در بازجویی ها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت::چند سال بود که با همسرم اختلاف داشتم. او بار ها مرا به شدت کتک زده بود. به همین خاطر می خواستم از او جدا شوم. تا اینکه متوجه شدم با یکی از کارمندان شرکتش رابطه دارد. آخرین بار وقتی به تماس تلفنی او و زن جوان اعتراض کردم او کتک مفصلی به من زد. من که کینه او را به دل گرفته بودم قرص خواب آور تهیه کردم و آن را داخل شیر موز. وقتی شوهرم بیهوش شد او را خفه ...
حدیث 11 ساله، قربانی جدید فرزندکشی/ مادر مقتول: شوهرم می دانست با قتل دخترمان فقط 10 سال به زندان می رود
دوباره رابطه اش را با آن دختر شروع کرده است. ابتدا همه چیز را انکار می کرد و دروغ می گفت و سعی در مخفی کردن همه چیز داشت، اما بعد از مدتی رابطه اش را علنی کرد. کار به جایی رسیده بود که می گفت باید بگذاری من با این دختر ازدواج کنم. مرا تهدید می کرد و می گفت تو را می کشم. باید بگذاری من به زندگی خودم برسم. حتی آن دختر هم چند بار مرا تهدید کرد، اما توجهی نمی کردم. رحیمه با آهی از سر دل می ...
دو روایت از قتل حدیث در خوی
خانواده ها هر 2 نفر پیدا شدند و رابطه شان هم قطع شد. حتی بعد از این ماجرا شوهرم از کارش هم اخراج شد. اما از آنجایی که زندگی ام را دوست داشتم از رئیسش خواستم دوباره او را به سر کار برگرداند.فکر می کردم اوضاع بهتر شده اما هنوز 2 سال نگذشته بود که متوجه شدم دوباره رابطه اش را با آن دختر شروع کرده است. ابتدا همه چیز را انکار می کرد و دروغ می گفت و سعی در مخفی کردن همه چیز داشت، اما بعد از مدتی رابطه اش را ...
پایان 4 ماه زندگی مخفیانه قاتل ناپدری
زندگی خودت را تباه کردی. به ناچار فرار کردم و چند ماهی سرگردان بودم تا اینکه خسته شدم. دلم برای مادر و خواهر و برادرم تنگ شده بود به همین خاطر دل به دریا زدم و به خانه مادرم برگشتم. کلی گریه کردم و از او خواستم مرا ببخشد. بعد هم مأموران به سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند. سروان الهام دهنوی رئیس مرکز مشاوره معاونت اجتماعی غرب استان تهران اختلاف و درگیری همیشگی بین پدر و مادر ...
اخوی قاضی منصوری: گفته بود امنیت جانی ندارم
ها در زاویه های مختلف از جسد گرفته می شود اینها اگر وجود دارد، دولت رومانی باید ارائه کند. *اخیرا به استناد اظهارات واهی یکی از متهمین همین پرونده که اتهامی را به او وارد کرد و صرفا بر همین اساس کیفرخواست صادر شده که اگر فرصت دفاع فراهم میشد قطعا نتیجه ای غیر از آنچه در رسانه ها منتشر شد بدست می آمد. ایشان در تماس تلفنی با خانواده مداوم اعلام می کردند که امنیت جانی ندارند. طی تماس تلفنی ...
عنایت بر بام محبوبیت
حادثه آتش سوزی و انفجار در کلینیک سینا مهر که مرگ دردناک 19نفر را به همراه داشت هر چند دل مردم ایران را به درد آورد، اما حاشیه های غرورآفرینی هم داشت؛ از تلاش یکی از پزشکان کلینیک برای نجات یک بیمار تا دم مرگ گرفته تا ماجرای دستفروشی که با دیدن شعله های آتش، بساط دستفروشی خود را رها کرد و به دل آتش زد تا جان افراد گرفتار در کلینیک را نجات دهد. روایت فداکاری جوان دستفروش را حالا کمتر کسی است که ...
اخاذی خواستگار 35 ساله از خانم دندانپزشک 55 ساله
رویداد24 او گفت: این مرد جوان اوایل خیلی به من ابراز علاقه می کرد و چند بار هم برای دیدنم به مطب آمد تا اینکه اعتماد مرا کامل جلب کرد و من هم تعدادی از تصاویر شخصی خود را برای او ارسال کردم. اما بعد از گذشت یک ماه همان خانم مُعَرف به مطب مراجعه کرد و تعدادی از تصاویری که من برای آن مرد فرستاده بودم را به من نشان داد در حالی که خیلی تعجب کرده و شوکه شده بودم با متهم تماس تلفنی گرفتم و علت این کارش ...
گفت وگو با نامادری سنگدل که دختر 10 ساله همسرش را به طرز وحشتناکی کشت
...> نه! او تبعه کشور عراق است، ولی مادرم ایرانی است. چند کلاس سواد داری؟ تا سیکل درس خواندم. چرا ادامه ندادی؟ به خاطر این که شوهرم دادند وگرنه دوست داشتم درس بخوانم! چرا از همسر سابقت طلاق گرفتی؟ معتاد و بددهن بود! بی مسئولیت بود! سوءظن داشت و ... هفت سال با او زندگی کردم، اما همیشه زجر کشیدم. با محمد (همسر فعلی) از قبل ...
انتقام از نانوای ثروتمند رنگ خون گرفت/ طناز جوان چرا با مرد 76 ساله رابطه داشت؟
باغ برگشتیم. چرا او را کشتید؟ اول تصمیم گرفتیم او را به خانه اش برگردانیم، اما ترسیدیم ما را لو بدهد به همین خاطر او را بی هوش کردیم و بعد با سیم شارژر تلفن همراه و کیسه نایلونی او را خفه کردیم و جسد را داخل کانال آب انداختیم. کامران به شما دستور قتل داد؟ نه بعد از جنایت چه کردید؟ هر کدام به خانه هایمان رفتیم و برای کامران هم ماجرا را تعریف کردیم. عذاب وجدان نداشتی؟ تا یک هفته خوابم نمی برد. اما با خودم گفتم من چند ماه دیگر با دختری نامزد می کنم و سر زندگی ام می روم. کسی هم که تا به حال به من شک نکرده است پس چرا خودم را معرفی کنم. ...
ناکامی زن چادری در ترور محمدرضا + عکس
ازدواجمان است محکم آن را بگیر و گم نکن. گفتم: خیالت راحت باشد. بعد سرم را بلند کردم و یک آیه خیلی قشنگ در آسمان دیدم و صلوات فرستادم؛ البته الان آن آیه را به خاطر ندارم. در همین حال بودم که از خواب بیدار شدم. صبح آن روز نمی دانستم چه کنم. رفتم پیش یکی از همسایه ها و گفتم چنین خوابی دیده ام گفت: به دلت بد راه نده، آقا رضا می آید. ولی یک هفته نشد که همسرم شهید شد. نگذاشتم روحیه بچه ها خراب ...
زوایای جدید از 3 قتل در یک خودرو!
می داد. متهم 32 ساله در ادامه اعترافاتش افزود: پس از آن هم از محل گریختیم و با خودروی پژو 207 یکی از دوستانمان به کاشمر رفتیم و با کمک دوست کاشمری که قبلا در زندان با هم آشنا شده بودیم به تهران و شمال کشور گریختیم که در نهایت نیز چند روز بعد داخل کلبه جنگلی دستگیر شدیم! گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، در ادامه بازسازی صحنه جنایت، حسن (دیگر متهم پرونده جنایی) نیز ضمن تایید اظهارات برادرش به شلیک ...
زوایای جدید از 3 قتل در یک خودرو!
دوست کاشمری که قبلا در زندان با هم آشنا شده بودیم به تهران و شمال کشور گریختیم که در نهایت نیز چند روز بعد داخل کلبه جنگلی دستگیر شدیم! گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، در ادامه بازسازی صحنه جنایت، حسن (دیگر متهم پرونده جنایی) نیز ضمن تایید اظهارات برادرش به شلیک گلوله با اسلحه کلت جنگی در صحنه جنایت اعتراف کرد. در همین حال قاضی احمدی نژاد پرسید: چرا بلافاصله به سوی سرنشینان خودرو شلیک ...
قتل هولناک تاجر ثروتمند در باغ گیلاس
همکاری می کردم در این مدت من حدود 600 میلیون تومان از او گرفته بودم و سهراب اصرار داشت طلبش را پس بدهم. اما من نمیتوانستم بدهی ام را بدهم به همین خاطر روز حادثه با او قرار گذاشتم تا با هم حرف بزنیم و راضی اش کنم. به سهراب زنگ زدم و گفتم با چند نفر از دوستانم در باغ گیلاس قرار دارم و تو هم بیا. وقتی آمد و به باغ رفتیم همانجا او را به قتل رساندم و بعد هم جسد را رها کرده و خودرواش را در حوالی اسلامشهر آتش زدم. بدنبال اعتراف پویا، تیم جنایی به دستور بازپرس محمد جوادشفیعی، راهی محل حادثه شده و جسد مرد میانسال نیز کشف شد/ ...
سلفی با مقتول قبل از قتل در باغ گیلاس
چند عکس سلفی با موبایل کامران گرفتیم که ناگهانی او را از روی تپه به پایین هل دادم که زمین خورد. کامران به من گفت چه کار می کنی؟ که با او درگیر شدم و او چاقویی از جیبش بیرون آورد و ضربه به دستم زد. در آن لحظه نه چیزی می دیدم و نه چیزی می شنیدم و فقط به خاطر دارم که با سنگ چند ضربه به سرش زدم. بعد چه شد؟ وقتی فهمیدم او فوت کرده خودرواش را سوار شدم و برای اینکه صحنه سازی کنم با ...
سرباز حاج قاسم افتخار رئیس آباد شد/ همسر شهید: 2 بار پیکر همسرم را برای مان آوردند
خورد ام او جواب نمی داد. من کاملا به دلم آگاه شده بود. به برادر همسرم زنگ زدم ببینم چه خبر است؟ او داشت گریه اما می کرد ام تا صدای مرا شنید گفت موضوعی پیش آمده و من داشتم می خندیدم. هر کاری کردم چیزی بروز نداد. همان موقع دوستم به من زنگ زد. تا صدایش را شنیدم گفتم من سیاه بخت شدم. دوستم که نمی دانست هنوز کسی به من خبر نداده با گریه گفت پس خبرش راست است؟ مطمئن شدم و به پدر شوهرم زنگ زدم و ...
راننده تاکسی در یک قدمی چوبه دار
سر و شکستگی جمجمه فوت کرده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی حامد به اتهام قتل عمد مورد بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: من و فرزین راننده تاکسی بودیم و مدت ها با هم در یک خط کار می کردیم. مدتی قبل نامزد کرده بودم و قصد ازدواج داشتم به همین خاطر مجبور بودم بیشتر کار کنم تا بتوانم هزینه جشن عروسی ام را تأمین کنم. روز حادثه چند مسافر سوار کرده و در حال حرکت بودم که ...
زن تهرانی که همسرش را در قیر سوزاند آزاد شد
سی کردیم تا اینکه با بشکه مشکوک روبه رو شدیم و نمی دانستیم جسد همسرم داخلش است. وی درباره ناپدید شدن همسرش گفت: شوهرم صاحب یک شرکت است و مدتی است با یکی از کارمندانش که زن جوانی است اختلاف حساب مالی دارد، گمان می کنم آن زن در قتل همسرم دست داشته باشد. مأموران پلیس به بررسی تماس های تلفنی قربانی پرداختند و به رابطه پنهانی وی با یکی از کارمندان شرکت پی بردند، اما با توجه به تناقض ...
سناریوی هولناک دختر جوان تهرانی برای مرد 76 ساله ثروتمند + عکس
. بدین ترتیب بازپرس زمانی دستور کشف جسد و تحقیقات بیشتر در این خصوص را صادر کرد. گفتگو با متهم چطور سیروس را ربودید؟ با تلفن سیروس تماس گرفتیم و مدعی شدیم که از طرف اتحادیه هستیم. وقتی از اتحادیه بیرون آمد زمانی که خواست تاکسی بگیرد او را به عنوان مسافر سوار کردیم. من و پیام و بابک او را به باغ بردیم و بعد از آن من و پیام کلید خانه اش را گرفتیم و راهی تهران شدیم تا از ...
دام مرگبار سهیلا و 5 پسر جوان برای پیرمرد ثروتمند
پیرمرد گمشده، شماره تلفن دختری را دیدند که بارها با این مرد تماس گرفته بود، بنابراین دختر جوان به نام سهیلا دستگیر شد. سهیلا در بازجویی ها راز هولناکی را فاش کرد و گفت: من از مدتی پیش با این پیرمرد به نام محسن در ارتباط بودم. درواقع از طریق یکی از دوستانم با حامد آشنا شدم. حامد به من گفت که اگر با محسن رفت وآمد کنم، می توانم پول خوبی از طریق او به جیب بزنم، برای همین با او آشنا شدم. در همان زمان با ...
گفت وگو با نامادری سنگدل که دختر 10 ساله همسرش را به طرز وحشتناکی کشت
بزرگراه شهید بابانظر مستاجر بودیم و قرار بود منزل را تخلیه کنیم که این حادثه رخ داد. پدرت هم ایرانی است؟ نه! او تبعه کشور عراق است، ولی مادرم ایرانی است. چند کلاس سواد داری؟ تا سیکل درس خواندم. چرا ادامه ندادی؟ به خاطر این که شوهرم دادند وگرنه دوست داشتم درس بخوانم! چرا از همسر سابقت طلاق گرفتی؟ معتاد و بددهن ...
حتی پیکر فرزندتان را هم تحویل نگیرید!
...، ولی به پاداش این فداکاری ها، شما عزیزان به نعمت های ابدی و بی پایان خداوند خواهید رسید و بر سریر کرامتِ بزرگواری، تکیه خواهید زد. نماز را سبک نشمارید و ای مردم! خوشا به حال زاهدان در دنیا و راغبان به آخرت. آنانکه زمین را نشیمن و خاک را بستر و آب را نوشابه خود ساخت و کتاب خدا را شعار و دعا را دثار [1] خود قرار دادند و دنیا را از خود قیچی کردند و خود را از دنیا جدا ساختند و ...
زن شوهرکش بخشیده شد
. شب دیروقت بود و من خوابیدم. چند روزی بود از او خبری نبود تا اینکه بوی تعفن بلند شد و من با پلیس تماس گرفتم. گفته های این زن شک مأموران را برانگیخت و خودش به عنوان مظنون پرونده بازداشت شد. او در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: شوهرم به من خیانت می کرد و من اصلا او را دوست نداشتم و درخواست مهریه ام را به دادگاه داده بودم. می خواستم از خسرو جدا شوم. روز حادثه متوجه شدم او دوباره ...
دریای ما همین جاست
کنار کانالی که از چشمه پا می گیرد، پاچه شلوارها را بالا زده و سهمی از خنکای آب دارند، ماسک دیده نمی شود. به قول خودشان تمام سهم شان از تابستان همین چشمه است. یک بار نوه ام رفته دریا، حالا هی می گوید مرا ببرید دریا. من هم می آورمش همین جا. اینجا دریای ماست. سفر که نمی رویم. می آییم همین جا. مرد این را می گوید و پسربچه سه ساله با آن دستی که در دست پدربزرگ نیست، سمت چشمه اشاره می کند و پشت ...
حلق آویز شدن زن متاهل در اتاق خواب/قتل یا خودکشی
شهرخوان : پلیس افغانستان جسد حلق آویز شده زن 31 ساله ای را از خانه اش خارج کرد. گزارش پلیس محلی منطقۀ شهرک خواجه حاکی است که این زن که عالیه نام داشت و مادر 3 کودک بود پس از درگیری با همسرش اقدام به حلق آویز کردن خود کرد که طبق تحقیقات در این پرونده مشخص شد که قربانی با همسرش به شدت اختلاف داشته به طوری که همسایه ها شاهد درگیری و ضرب و شتم این زن بودند به همین خاطر گمانه زنی ها حاکی از ...
دختر جوان مشهدی به خاطر کمک به همکلاسی اش در دام شیطانی مرد پلید افتاد
مسئله که توانسته ام فردی را تغییر بدهم چند کتاب به او معرفی کردم و رابطه ما در مدت کوتاهی از تماس های تلفنی و ارسال پیامک به ارتباط اینترنتی کشیده شد. دختر جوان گفت: پسر حیله گر با زبانی چرب ونرم کم کم مرا وابسته خودش کرد و نمی دانم چگونه اسیر احساساتم شدم و عقلم را زیر پا گذاشتم. من برای آن که اثبات کنم عاشق شده ام به خواسته او عمل کردم و عکس های شخصی ام را برایش فرستادم. اما از همان روز به بعد ...
زورگیری از زن مسافر با خودروی مسروقه
سواری پراید از او زورگیری کرده اند. او توضیح داد: به عنوان مسافر سوار این پراید شدم و، چون فکر می کردم راننده مسافرکش است، کاملا اعتماد کردم؛ اما آن زن و مرد بعد از تهدید، چند حلقه طلای مرا با قیچی بریدند و پس از سرقت، من را در خیابانی خلوت از خودرو به بیرون پرتاب و فرار کردند. شاکی چند رقم از شماره پلاک خودرو را به خاطر سپرده بود و مشخص شد شماره اعلامی با شماره پلاک خودروی سرقتی مطابقت دارد. این گونه ...
زمانیکه طلاق جنسی اتفاق می افتد
، چه بسا درک متقابل و همسویی عاطفی زن و شوهر با یکدیگر، گاه بیش از همسویی جسم ها باعث تسکین و آرامش می شود، مثلا بانویی که مورد توجه و محبت همسرش است، از نظر جنسی ارضا می شود، بدون آن که هیچ تماس بدنی صورت گرفته باشد. شفاآنلاین را در اینستاگرام هم دنبال کنید رابطه بین غرایز جنسی و ارضای آن و درک متقابل و صمیمیت بین همسران، همچون کلاف در هم تنیده ای است که اثر مستقیم بر روی هم ...
مروری بر زندگی شهید محمود دارانی
بره؟ بعد هم اثاث کشی کردند و آمدند خانه ما. روز چهلم محمود بود که خواب دیدم که تمام خانواده کنار هم نشسته بودیم و یک وقت یک دریچه باز شد و دیدم که آقا امام خمینی (ره) دارند می آیند پایین، وقتی که آمدند پایین، پشت سرشان هم یک دستگاه فیلم برداری بود و از تک تک افراد خانواده پرسیدند که با شهید چه نسبتی دارید؟ و همه جواب دادند و مرا هیچی نگفتند. یک وقت امام دستش را به سمت من گرفت ...