روایتی از باز کردن راه آب در صفین توسط حضرت عباس (ع)
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت شهادت تک تک یاران امام حسین در دشت کربلا
...> پس از آن ابوالشعثاء یزید بن زیاد کِندی که همراه سپاه عمر بن سعد به کربلا آمده و به امام پیوسته بود، عازم نبرد شد. وی زمانی که مشاهد کرد دشمن همه پیشنهادهای امام را رد می کند (حین ردّوا ما سأل ) به آن حضرت پیوست . وی که تیرانداز ماهری بود، هشت تیر انداخت و پنج نفر را کشت . ابومخنف ازتیراندازی های گسترده او و مهارتش یاد کرده می نویسد: صد تیر انداخت که پنج تای آن خطا نرفت . امام حسین ...
از لحظه وداع تا بریده شدن سر مطهر بهترین بنده خدا
خیر دهد. در اینجا رویداد های این روز را به طور اجمال بیان می کنیم: 1) امام حسین لشکریانش را به این شرح تنظیم نمود: زهیر بن قین به فرماندهی بخش میمنه، حبیب بن مظاهر به فرماندهی بخش میسره، و پرچم سپاه را به دست برادرش عباس سپرد. تعداد یاران امام حسین در بامداد عاشورا، 32 نفر سواره و 40 تن پیاده بودند؛ و به روایتی تعداد پیادگان 82 تن بود و به روایت دیگر از امام محمد باقر، تعداد ...
روایت مقتل های معتبر از روز عاشورا
علیه السّلام به زبان بریده این گونه جسارت نمود که به خدا آب نخواهی چشید تا آنکه خود وارد دوزخ گردی و از آب گرم و سوزان جهنم بیاشامی! سپس من به گوش خود شنیدم که حضرت امام علیه السّلام در جواب او فرمود: وای بر تو باد! من وارد بر دوزخ نمی شوم و از حمیم دوزخ نمی آشامم بلکه به خدمت جد بزرگوارم و رسول عالی مقام خواهم رسید و در خانه بهشتی که از احمد مختار است با آن بزرگوار در منزلگاه صدق در ...
مقتل خوانی | کشته شدن بهتر از زندگی با ننگ است
مرکز حمله خود بازمی گشت؛ در حالی که لبانش به این ذکر مترنم بود که: لا حول ولا قوه الا بالله. راوی می گوید: امام علیه السلام در حین جنگ با لشگر ابن سعد ملعون، آنان بین حضرت و خیمه هایش حایل شدند. در این حال امام علیه السلام فرمودند: وای بر شما ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از روز قیامت هراسی به دل ندارید، در این دنیا، آزادمرد باشید و اگر آنگونه که می پندارید، عرب هستید به نسب و ...
دهم محرم؛ روز عاشورا چگونه گذشت؟
قرین سلامت بدارد. امام سوم شیعیان فرمود: ای پسرزن بزچران تو شایسته تر به آتشی. مسلم بن عوسجه گفت: ای فرزند رسول خدا فدایت شوم. شمر در تیررس من است و تیرم خطا نمی رود او از فاسقان بزرگ است، بگذار نشانه اش بگیرم. امام حسین (ع) فرمودند: نه او را هدف نگیر. من خوش ندارم آغازگر جنگ باشم. از امام سجاد (ع) و امام صادق (ع) نقل است که اباعبدالله (ع) پس از نماز صبح، در حالی که قرآن را در ...
از 5 صبح تا 7 غروب روز عاشورا چه گذشت؟
بپایید شده وقت نماز پس یکی نزد عدو رفته بخواهد ز نیاز تا دهند مهلتی تا ما به نماز بر خیزیم بعد از آن با عدوی خویش ز نو بستیزیم فردی از لشکر اعدا بزد حرفی مفت کی نمازاز شما قبول، طعنه زنان این راگفت پس حبیب بن مظاهر به او زد فریاد ای تو ملعون ازل امر خدا برده ز یاد! هست نماز پسر شیر خدا نا مقبول لیک باشد ز شما سنگدلان خوب و قبول؟ پس نمود حمله به ...
دفن امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا چگونه اتفاق افتاد؟
روشن است، اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی، سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا. امام سجاد (ع) پس از آنکه اباعبدالله الحسین (ع) را دفن نمودند، بر قبر حضرت اینگونه نوشتد: این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند. سپس به طرف عمویشان عباس (ع) رفت و خود را روی بدن ...
روز تاسوعا چه اتفاقی افتاد؟
...، آن گاه امام صادق علیه السلام گریه کرد، و فرمود: پدرم فدای تو باد ای مردی که به ناتوانی خوانده شدی و بی یاور از حقوق اسلام دفاع نمودی! ورود شمر به کربلا و یورش سپاه ابن سعد شمر، نخستین شخصی بود که پس از سخنرانی ابن زیاد در مسجدجامع کوفه، برای جنگ با حسین بن علی علیه السلام اعلام آمادگی کرد و در رأس چهار هزار نفر، روز چهارم محرم، وارد کربلا شد؛ اما برای جاسوسی و کار های دیگر ...
اوحدی: تنها هدف امام حسین(ع) از قیام کربلا اصلاح، رشد و کمال اسلام و بشریت است/ در شب عاشورا دقیقا چه ...
رسانده بودند. عصر روز تاسوعا سال 61 هجری، لشگر عمر بن سعد بدون اطلاع قبلی به امام حمله کردند. بنابر روایت تاریخ، امام حسین علیه السلام به حضرت عباس فرمودند که برو و علت حمله ناگهانی شان را سوال کن. حضرت عباس علیه السلام با تعدادی از یاران جلو آمد و عمر بن سعد به ایشان گفت چون شما به فرمان امیر ما عبیدالله بن زیاد عمل نکردید ما می خواهیم جنگ را همین امروز آغاز کنیم. حضرت عباس فرمود پس صبر کنید با مولای ...
سخنان حسین(ع) از مدینه تا کربلا ارشاد دشمن و سخنان حضرت پیش از شهادت: به نسب و ریشه من بنگرید که من ...
: مادر به فریادم برس! امام حسین(ع) او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و فرمود: یا ابن اخی، اصبر علی ما نزل بک و احتسب فی ذلک الخیر؛ فان الله یلحقک با بائک الصالحین... ای برادر زاده، بر آنچه برایت پیش آمده، صبوری کن و گمان نیکو ببر؛ زیرا خدا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد نمود و به رسول الله، علی ابن ابی طالب، حمزه، جعفر و حسن بن علی که درود خدا بر آنان باد. آنگاه دست خود را بالا برد و گفت ...
نمایش جنایتی عظیم در روز عاشورا؛ چرا یاران امام حسین (ع) یکی یکی وارد میدان جنگ می شدند؟
بن سعد بسیار زیاد بود و جنگی که در ظاهر می توانست در مدت کوتاهی به پایان برسد، از صبح تا عصر ادامه پیدا کرد. برای دانستن دلایل این موضوع لازم است تدبیر های نظامی امام حسین علیه السلام در روز عاشورا را بشناسیم و نوع آرایش نظامی لشکر آن حضرت را مرور کنیم تا پاسخ سؤالاتی از این دست مشخص شود. در گفت وگویی که با حجت الاسلام علی حیدری، استاد و محقق اسلامی انجام داده ایم به بررسی تدبیر های ...
روز عاشورا در کربلا بر امام حسین (ع) چه گذشت؟
تنظیم کرد و فرماندهی یک گروه را خود و دیگر گروهها را به (زهیر بن قین ) و (حبیب بن مظاهر) واگذار کرد. همچنین پرچم سپاه را به حضرت ابوالفضل(ع) سپرد. سپس دو سپاه در برابر هم صف آرایی کردند و آماده نبرد بایکدیگر شدند. امام حسین (ع) پیش از آغاز جنگ، تلاش بسیاری کرد تا از خونریزی و کشتار مسلمانان در هر دو طرف جلوگیری کند. اما دشمن که به تعداد سپاه خود مغرور بود به هیچ پیشنهادی پاسخ مثبت نداد ...
کربلا از آغاز تا پایان
دست آوردن او دشوار است.(132) ابن زیاد سخن او را پذیرفت و شمر بن ذی الجوشن ضبابی را نزد عمر بن سعد فرستاد تا به حسین بن علی(ع) بگوید: تنها راه، پذیرفتن حکم و فرمان ابن زیاد است. امام حسین(ع) از این سخن برآشفت و فرمود: أنزل علی حکم ابن الزانیة؟ لا واللّه لاأفعل ، الموت دون ذلک و أحلی. (133) ابن زیاد، به شمر گفت: اگر عمر بن سعد مصمم بر جنگ نیست، بگو تا کار فرماندهی را به تو بسپارد. (134) ...
عاقبت شوم غارتگران لباس های امام حسین (ع)
از نبرد خسته شده بود در جای خود ایستاد و هر که به سویش می آمد باز می گشت و دست به خونش نمی آلود تا آن که مردی از قبیله کنده به نام مالک بن نسر(5) پیش آمد و شمشیری بر سر آن حضرت زد. شب کلاهی که بر سرش بود پاره شد و خون جاری شد. امام فرمود: با این دستت غذا نخوری و نیاشامی و خدا تو را با ستمکاران محشور کند. آن گاه برنس را انداخت و قلنسوه(6) بر سر گذاشت و بر آن عمامه پیچید ولی خسته و ...
مدیر حوزه علمیه خواهران استان یزد بررسی کرد: دلایل مهلت خواستن امام حسین(ع) از دشمن در عصر تاسوعا
وخلقا به رسول خدا را همه بشنوند و اتمام حجتی بر دشمن باشد. وی ادامه داد: ابوثمامه صائدی از یاران امام(علیه السلام) در روز عاشورا وقت نماز ظهر را به امام یاد آور شد، امام(علیه السلام) خطاب به او فرمودند: ذکرت الصلاة جعلک اللّه من المصلّین الذاکرین، نعم! هذا اوّل وقتها ؛ نماز را به یادآوردی، خداوند تو را از نمازگزارانی که یاد خدا هستند قرار دهد، آری! اکنون اول وقت نماز است.سپس فرمود ...
مکن ای صبح طلوع
کشتن نزدیک آن بزرگوار می شد، لرزه بر اندامش می افتاد و به عقب برمی گشت. در این حال سنان بن انس حمله ای کرد و نیزه اش را در قلب امام حسین (ع) فرو برد. وقتی شمر بن ذی الجوشن روی سینه مبارک ایشان نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت، وقتی می خواست امام را به قتل برساند، آن حضرت لبخندی زد و فرمود: آیا مرا می کشی در حالی که می دانی من کیستم؟ شمر گفت: آری، تو را خوب می شناسم، تو را می کشم و ...
اتفاقات دشت کربلا از غروب تاسوعا تا ظهر عاشورا
...> خدا ولی است و دین را محافظت می کند صبح روز دهم محرم، امام حسین(ع) لشکریانش را که 30 اسب سوار و 42 پیاده بودند را آماده کرد. سمت چپ سپاه را به حبیب بن مظاهر، و سمت راست را به زهیر بن قین و قلب را به عباس سپرد. وی همچنین دستور داد که دور تا دور خیمه ها، هیزم جمع آوری کنند و هیزمها را آتش بزنند. خود نیز به خیمه ای که قبلا آماده کرده بود رفت و خود را معطر به مشک نمود، سپس در حالی که سوار بر ...
شرح کامل چهار روایت متفاوت در شهادت قمر بنی هاشم از کتاب مقتل الحسین
ابوالفضل آن مشگ آب را به اطفال برساند فحاربهم محاربة عظیمة در اثناء جنگ نامردی خدانشناس که او را نوفل بن ازرق می گفتند با حضرت برخورد کرد و شمشیری انداخت دست راست ابوالفضل را قلم نمود نیمی از امید باب المراد قطع شد فحمل القربة علی کتفه الایسر امیر زاده عالی نسب مشگ را بدوش چپ انداخت و با خود گفت: سهل باشد گرچه دستم شد جدا مشگ من سالم بماند ای خدا همان ظالم شریر شمشیر دیگر انداخت ...
مجلس نهم محرم/ روضه حضرت ابوالفضل العباس (ع)
السلام) را که نسبت به برادر خود ایثار کرد و جانش را فدای آن حضرت نمود تا این که در راه یاری او دو دستش را از بدن جدا کردند و خدا به جای دو دست او دو بال به آن جناب عنایت فرمود که مانند جعفر بن ابی طالب (علیه السلام) با آن دو بال همراه فرشتگان در بهشت پرواز می کند و برای عباس (علیه السلام) در قیامت نزد خدا مقامی است که مورد غبطه همه شهداست و تمام شهیدان را آرزوی مقام اوست. حضرت صاحب الزمان (عج ...
اکنون کمرم شکست و رشته تدبیرم گسسته شد
حضرت عباس (ع) برای رساندن آب به خیام، یکی از یزیدیان به نام زید بن ورقاء جهنی، با کمک فردی دیگر به نام حکیم بن طفیل ضربتی بر دست راست عباس (ع) وارد کرد. حضرت عباس (ع) مشک را بر شانه چپ قرار داد؛ شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنان حمله کرده، این رجز را می خواند:" به خدا سوگند، اگر دست راست مرا قطع کردید، من پیوسته از دین خود و از امام راستگوی دارای یقین که نوه پیامبر پاک و امین است، دفاع می کنم". ...
میر و علمدار نیامد
چه او فاسق است و لیکن با شما قرابت و خویشی دارد. حضرت عباس علیه السلام به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟ شمر گفت: شما خواهرزادگان منید. بدانید تا ساعتی دیگر شعله های جنگ برافروخته می گردد و از یاران حسین بن علی علیه السلام زنده نمی ماند. من برای شما امان نامه ای از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان هستید، مشروط بر این که دست از یاری ...
تاریخ و چگونگی شهادت حضرت ابوالفضل (ع)
ازدواج بود. ولادت ایشان را در روز 4 شعبان سال 26 هجری قمری نوشته اند. در روز عاشورا چون سپاه دشمن آب را بر امام حسین(ع) و یارانش بستند، تشنگی بر آنها سخت گذشت. کودکان از شدت تشنگی می نالیدند. امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل درصدد تهیه آب با هم وارد میدان جنگ شدندو به سمت فرات حرکت کردند.(شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص109؛ الثاقب فی المناقب، ص341) عباس، هم چنان پیشاپیش حسین(ع) حرکت می کرد ...
ثبات ایمان و بصیرت دو ویژگی بارز حضرت عباس (ع) بود
که آب بدو رساند کشته شد و قبر او نزدیک شریعه است، همانجای که کشته شد، و او بدان روز علمدار حسین علیه السلام بود. شیخ ابونصر بخاری از مفضل بن عمر روایت کرده است از امام صادق جعفر بن محمد علیهماالسلام که: عم ما عباس با بصیرت و ثابت ایمان بود، با ابی عبدالله علیه السلام جهاد کرد و نیکو کفایت نمود تا کشته شد خون عباس در قبیله بنی حنیفه است، آنگاه که کشته شد 34 سال داشت و مادر او ...
علمدار کربلا از منظر کلام معصومین علیهم السلام
به امام حسین. عظمت و حشمت حضرت عباس علیه السلام در رجز هایی که در عاشورا خواند و همچنین کلام امامان معصوم علیهم السلام تجلی یافته است. به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کردید من همیشه حامی دین خود هستم و از امامی که دارای یقین است و درست بود و نوه پیامبر پاک و امین است حمایت می کنم. هنگام شهادت حضرت، امام حسین علیه السلام بر بالینش حاضر شد و فرمود: جزاک الله خیرا یا ...
تاسوعا از نگاهی دیگر| مذاکراتی که فقط تضمین کننده امور دنیوی است
حسین(ع) جدا سازد. که با مخالفت جدی و شدید حضرت ابالفضل(ع) و پاره کردن تمام نامه روبرو شد و هدف شومش ابتر ماند. 3- فرمان حمله عمومی؛ عمر بن سعد، پس از دریافت نامه عبیدالله بن زیاد، احساس کرد، اگر در مبارزه با امام حسین(ع) تعلل بورزد، موقعیت خویش را از دست خواهد داد و شمر به جای او به فرماندهی سپاه خواهد رسید. بدین جهت در عصر تاسوعا بدون هیچ گونه اخطار قبلی و با دستپاچگی تمام ...
تاسوعا،یوم العباس (ع)
حایل می کردند اما حضرت ابوالفضل دست نداشت و با صورت از روی اسب به زمین افتاد در این هنگام امام حسین(ع) خود را به بالین برادرش ابوالفضل رساند و گفت: به خدا قسم الان کمرم شکست و سر ابوالفضل(ع) را به دامن گرفت و خون از چشمان ابوالفضل پاک کرد حضرت ابوالفضل(ع) به برادرش حسین گفت: برادر خون را از جلوی چشمانم کنار بزن تا یک بار دیگر چهره تو را مشاهده کنم، برادر مرا به خیمه نبر چون شرمنده اطفال تو هستم ...
داغ سقای تشنگان کمر حسین (ع) را شکست
...> والله لاریتک شیئا ما رایته قط / به خدا قسم فداکاری خود را به گونه ای ابراز کنم و به تو نشان دهم که هرگز نظیرش را ندیده باشی . آن گاه عباس علیه السلام به سوی دشمن حمله کرد، آن گونه که گویی شمشیرش، آتشی است که در نیزار افتاده است، تا اینکه صد تن از قهرمانان دشمن را کشت. از جمله با مارد بن صدیف تغلبی قهرمان بی بدیل دشمن جنگ تن به تن کرد، نیزه بلند مارد را از دست او درآورد و نیزه ...
حضرت عباس (ع) چگونه به شهادت رسیدند؟/ دو ویژگی بارز قمر بنی هاشم
جانش را فدای برادر نمود تا آنجا که دست هایش قطع شد. همچنین امام صادق (ع) فرمود: شهادت می دهم که تو برای خدا و رسولش و برادرت خیر خواهی نمودی، پس تو چه نیکو برادر فداکار بودی. حضرت عباس (ع) چندبار به تهیه آب اقدام نمود. از جمله طبری نقل می کند: چون تشنگی بر امام حسین (ع) و یارانش شدت گرفت، امام حضرت عباس را با بیست نفر پیاده و سی نفر سواره مأمور نمود که آب بیاورد، حضرت بیست مشک را برداشت ...