باورم نمی شد، روزی کارتن خواب شوم
سایر منابع:
سایر خبرها
سرنوشت تلخ عروس 13 ساله مشهدی / شوهرم زنان غریبه را به خانه می آورد
زن 21 ساله ای که برای چاره جویی درخصوص زندگی با یک دزد به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری سپاد مشهد مراجعه کرده بود، درباره سرگذشت تاسف بارش به کارشناس اجتماعی گفت: دو سال بیشتر از زمان ترک تحصیلم نگذشته بود که علی به خواستگاری ام آمد و من در 13سالگی پای سفره عقد نشستم اما از همان روزهای آغازین دوران نامزدی، کینه ای شتری بین من و مادرشوهرم شکل گرفت. او در همه مسائل زندگی من دخالت می کرد به طوری که ...
نفس های دوباره در ظلمت کرونا
حرمت بزرگی خودش به زندگی برگرداند، من خانمی 38 ساله اهل سیرجان هستم که در ماه هفتم حاملگی ام برای انجام چک کردن قند خون به آزمایشگاه رفته بودم، بار اول آزمایشم را دادم برای بار دوم هم آزمایش خون داده و به اداره بیمه رفتم که همانجا حالم بد شد، با خودم گفتم شاید به خاطر آزمایش خونی است که داده ام؛ بعد از به هوش آمدنم به خانه خواهر شوهرم رفتم، شب سرگیجه داشتم و توانایی کنترل تعادل خود را از دست داده ...
وقتی 12ساله بودم،هک کردن حسابهای بانکی را یادگرفتم/اولین حسابی را که خالی کردم،حساب مادرم بود
او گفت: در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر مالی بسیار ضعیف بودیم. پدرم یک کارگر ساده بود و از عهده مخارج زندگی بر نمی آمد. با این حال، چند سال قبل زمانی که من بیشتر از هشت سال نداشتم، پدرم در پی ابتلا به یک بیماری فوت کرد. این در حالی بود که من خواهری معلول و کوچک تر از خودم داشتم. مادرم سرپرستی ما را به عهده گرفت و گاهی در منازل مردم یا زمین های کشاورزی کار می کرد تا هزینه های زندگی ما را ...
نقشه هولناک خواهرزاده بی معرفت / چشم بندم را که کنار زدم صحنه باورنکردنی را دیدم + عکس
مرد جوان که با همدستی وکیل قلابی و دوستش، دایی اش را ربوده بود تا از او چک 500 میلیون تومانی بگیرد در دادگاه محاکمه شد. رسیدگی به این پرونده با شکایت مرد میانسالی به نام پرویز آغاز شد. وی که به کلانتری یوسف آباد رفته بود گفت: دیروز از محل کارم به خانه بر می گشتم که در محله یوسف آباد یک مرد جوان راهم را بستن و خودش را وکیل دادگستری معرفی کرد . او از من خواست تا سوار ماشین شوم ...
دختر 14 ساله مادرش را کشت
...: دیشب با مادرم درگیری لفظی پیدا کردم و حتی کار به درگیری فیزیکی کشید اما آشتی کردیم و مادرم یک قرص خورد و خوابید. صبح که بیدار شدم مادرم هنوز خواب بود نزدیک ظهر بیدار شد و به آشپزخانه رفت تا آب بخورد که روی زمین افتاد و از هوش رفت. در حالی که صحبت های دختر 14 ساله با تناقض هایی همراه بود پدر وی که با اطلاع دخترش خود را به خانه رسانده بود به تیم تحقیق گفت: من و همسرم حدود 20 سال قبل ...
کیفیت خواندن دعای فرج از زبان امام عصر عجل الله تعالی
وقتی حرم خالی است- مثل امشب- دیده ام. از این که چه موقعیتی را از دست داده بودم، خیلی ناراحت شدم. وقتی فجر دمید از حرم خارج شدم. به طرف محلّه کرخ رفتم، در این مدّت آنجا مخفی شده بودم. هنگامی که خورشید دمید، عدّه ای از مأمورین صالحان با اصرار از دوستانم سراغ مرا گرفتند، و با خواهش بسیار می خواستند که مرا ملاقات کنند. آنها نامه ای هم با خود داشتند که در آن صالحان نوشته ...
بازیگری که در کودکی عروسک بازی نکرد!/ امیرسلیمانی: خجالت می کشیدم با آقای کشاورز صحبت کنم
: من و سپند از بچگی در خانه با هم فیلم و تئاتر بازی می کردیم. در بیشتر بازی ها آخرش سپند تیر می خورد و می مرد. به خاطر اینکه دوستان صمیمی پدرم جمشید مشایخی و علی حاتمی بودند، با لیلا حاتمی و سام مشایخی تئاتر بازی می کردیم و سپند چون کوچکتر بود، همیشه تیر می خورد (خنده). امیرسلیمانی درباره اولین تجربه کار حرفه ای خود گفت: پدرم کارمند اداره تئاتر بود؛ من همیشه علاقه مند به بازیگری بودم و ...
تغییر جنسیت "محمدرضا فروتن" تکذیب شد
داده است. از خانواده تا تجدید در یک خانواده شش نفری با چهارخواهر به دنیا آمدم که همشان بعد از مرگ مادرم، برایم مادری کردند. دوران نوجوانی ام، خیلی بازیگوش و شیطان بودم و اصلاً اهل درس و کتاب و مدرسه نبودم طوری که خاطرم هست در همان سال اول دبیرستانم تجدید آوردم. اولین تجربه تا کلاس بازیگری سال 1371 در 24 سالگی به واسطه یکی از دوستانم بنام اکبر اصفهانی که ...
ماجرای کتک خوردن بازیگر لیسانسه ها از مرضیه برومند!
خیابان داد و بیداد کردند و آخرش هم برای اینکه مرا بگیرند گفتند من دزدم! مغازه دارها آمدند مرا گرفتند و دلتان نخواهد یک کتک جانانه از خانم برومند در اوایل کار نوش جان کردم. این ماجرا برای 18 سال پیش بود که 15 سال داشتم و یک دفعه سر کار حرفه ای رفتم که نمی دانستم با چند دوربین ضبط می شود. البته در ادامه، کار خیلی خوب پیش رفت و بعد از آن هم من اولین انتخاب خانم برومند برای یکی از نقش های اصلی سریال همه ...
دختر جوان: به خاطر راحت چت کردن در فضای مجازی مادرم را کشتم
...> کارآگاهان در این مرحله به دختر خانواده مشکوک شدند و احتمال دادند قتل از سوی مژگان صورت گرفت باشد به همین دلیل تحقیقات آغاز شد. مژگان در تحقیقات به ماموران گفت: پنج شنبه از خانه مادربزرگم به خانه مان بازگشتم و شب با مادرم خوابیدم تا اینکه صبح از خواب بیدار شدم و به خاطر موضوعی با مادرم بحث کردم که مادرم خیلی عصبانی و نارحت شد و قرص خورد و به اتاقش رفت، مادرم وقتی از خواب بیدار شد حالش بد بود ...
وقتی 12ساله بودم،هک کردن حسابهای بانکی را یادگرفتم/اولین حسابی را که خالی کردم،حساب مادرم بود
او هم برای آن که دوست داشت من و خواهرم را خوشحال کند، یک گوشی دست دوم برایم خرید. من هم بلافاصله وارد شبکه های اجتماعی شدم و به دنیای عجیبی قدم گذاشتم. در برخی گروه های تلگرامی عضو شدم و پاسخ بسیاری از سوالاتم را در فضای مجازی دریافت می کردم تا این که روزی از طریق یکی از دوستانم، راز و رمز هک کردن شماره کارت های عابربانک را آموختم. از آن روز به بعد خیلی کنجکاو بودم و وسوسه می شدم که ...
زن جوان: فقط چک امضا می کردم!
به گزارش خراسان، او گفت: 16 ساله بودم که با اصرار خانواده ام پای سفره عقد نشستم. سیامک 10 سال از من بزرگ تر بود، ولی به قول پدرم دستش به دهانش می رسید. او اگرچه کارمند بود، اما اوضاع مالی خوبی داشت. به همین دلیل هم خانواده ام برای خوشبختی من چشمشان را به روی ازدواج ناموفق قبلی او بستند و مرا مجبور کردند پای سفره عقد بنشینم، اما وقتی زندگی مشترکمان آغاز شد تازه فهمیدم سیامک هیچ حس و علاقه ای به من ...
جنایت باورنکردنی دختر 14ساله
از من خواست خودم را به خانه برسانم. در ادامه بررسی ها مشخص شد که گفته های این مرد حقیقت دارد و او 20روزی می شد که قدم در خانه شان نگذاشته و همسرش را ندیده بود. اما هنوز مشخص نبود که همسر او چطور به قتل رسیده است. تناقض گویی قاضی جنایی و کارآگاهان پلیس به تحقیق از دختر 14ساله ادامه دادند. او این بار توضیح داد: شب قبل روی مبل نشسته بودم. سرگرم جست و جو در فضای مجازی بودم و گوشی ...
کتاب ها را به یک چک بی محل فروختم
این بخشی از گلایه های هوشنگ مرادی کرمانی از چیزهایی است که درباره او نوشته اند. نویسنده ای که نامش بیش از هر چیز دیگری یادآور سریال قصه های مجید است. با این همه آثار او دستمایه فیلم نامه های دیگری هم قرار گرفته اند؛ از جمله فیلم مهمان مامان ساخته داریوش مهرجویی، فیلم مربای شیرین ساخته مرضیه برومند و... مرادی کرمانی در سال 1323 در روستای سیرچ در شهداد کرمان به دنیا امد. او در سال 1994 در اتریش جایزه کتاب کودکان و نوجوانان گرفت، دو بار در سال های 1986 و 2014 نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن بود. در کاستاریکا هم ت ...
خودم پسرم را به جبهه راهی کردم
کنار سفره می نشست و مثل بچه های هم سن و سالش شلوغ نبود. آن زمان بچه ها توی کوچه ها بازی می کردند. می گفتم مامان برو توی کوچه بازی کن برای خودت دوست و رفیق پیدا کن. می گفت هیچ کدام به درد دوستی با من نمی خورند. از 13 سالگی نماز و روزه اش ترک نمی شد. احترام بزرگ تر ها و پدر و من را حفظ می کرد. توی خانواده اخلاق و رفتارش تک بود. گویا شهید دانشجو بود، چطور شد که به جبهه رفت؟ اولین بار کی به ...
فرار پسر جوان و گریه های بی امان یک دختر در سالن کلانتری
دو خواهر و دو برادریم. من 18 سال دارم و فرزند آخر خانوده هستم. وقتی من 10 ساله بودم، پدرم سکته کرد و فوت شد بعد از آن مادرم و برادرانم مجبور بودند کار کنند تا خرج زندگیمان را بدهند. خواهرم از من ده سال بزرگتر است او هم در مغازه ای مشغول به کار شد. من هم تنها از صبح تا شب در خانه بودم، خودم باید به مدرسه می رفتم، به تنهایی غذا خوردم و بازی می کردم. کم کم با چند نفر از دختران ...
یک لحظه هم به ماندن در آرسنال شک نداشتم
تردیدی در ذهن برای بازگشت نداشتم. من فکر می کنم همه در فصل گذشته دیده اند که از لحظه ورود به کامل این باشگاه همیشه با 100 درصد توان در داخل و خارج از زمین تلاش کرده و خودم را وقف کردم. هواداران با نیز نشان دادن عشق فراوان به من این روند را جبران کردند. وقتی در خانه بودم آنها به من پیام می دادند که بازگرد و می گفتند تیم به من احتیاج دارند. فکر می کنم هواداران از بازگشتم به اندازه خودم ...
آزار شیطانی دختر 17 ساله در خانه پسر 19 ساله تهرانی
...: من تصور چنین زندگی ای را نداشتم. نمی توانم در کنار زنی زندگی کنم که روزی به اتهام سنگین تجاوز از من شکایت کرده و به خاطر این اتهام 20 روز مرا به زندان انداخته است. از طرفی من دانشجو هستم و می خواهم ادامه تحصیل بدهم، خیلی زود است که بخواهم به مشکلات زندگی فکر کنم! وی ادامه داد: عشق من کودکانه بود که خیلی زود به نفرت تبدیل شد، چون این دختر رفتار های بچگانه دارد. چند روز پیش به خانه ما ...
بی پولی معضل بزرگ ورزش پایه کاراته
، حوصله ام سر می رود و برایم یکنواخت می شود. با لباس دایی به باشگاه رفتم در این ماجرا از رزدا اصرار و از مادر انکار بود. درنهایت کار به جایی رسید که سرانجام خانواده با باشگاه رفتن تنها دخترشان موافقت کردند، اما هنوز حمایتی در کار نبود و منتظر بودند رزدا پس از مدتی دست از پا درازتر به خانه برگردد و از صرافت ورزش رزمی بیفتد: مادرم حاضر نمی شد برایم لباس کاراته بخرد. فکر می کرد دل ...
شرط استخدام داشتن اعتیاد و سوءپیشینه!
بودیم؛ سه پسر، سه دختر. من بچه اولم. قدیم ها خانه مان ته محمدآباد بود. بعد رفتیم مهرآباد. الان هم که نزدیک محل کارم خونه گرفتم. بابام کاسب بود. اوایل دست فروشی می کرد. بعد تولیدی گل سر زد. بعد هم یک مغازه توی ترمینال گرفت. الان از کار افتاده. مادر؟ خانه دار بود. آرایشگری هم می کرد. هنوزم این کار رو می کنه. همیشه کمک حال بابام بود. گل سر درست می کرد، عروسک می دوخت. از نظر مالی، ...
رتبه اول کنکور دکترا: بعد از تحصیل به روستا برمی گردم
سال 99 کنکور دکترا دادم. فاصله خیلی زیادی بین دو آزمون وجود نداشت و منابع هر دو امتحان شبیه هم بود. برای کنکور دکترا بیشتر زمانم را به مرور درس هایم اختصاص دادم و در حد توانم تست زدم. با این حال، خودم هم باور نمی کردم که رتبه اول شوم و طبیعتا الان از کسب این رتبه، خیلی خوشحالم. برای کمک به بچه های روستا، رشته مشاوره را انتخاب کردم رتبه یک کنکور دکترا در روستایی زندگی می کند ...
هم شاعر هم امام جماعت
سن تکلیف برسم نماز و روزه را به جا می آوردم. خانه ما نزدیک مسجد بود و همین سبب شده بود من نماز صبح و شب را به جماعت بخوانم. پدر هیچ گاه برای نماز و روزه به من امر و نهی نکرد و من راه خودم را پیدا کرده بودم. روز ها برای من به سرعت می گذشتند و من روز ها به مقنی گری می پرداختم و از تلاوت قرآن مجید به کلی محروم بودم. گاهی به حرم می رفتم و از امام مهربانی ها دو خواسته طلب می کردم؛ بتوانم قرآن را درست ...
مسی: هرگز قصد نداشتم بارسلونا را به دادگاه بکشانم/ می مانم چون تنها راه رفتنم پرداخت غرامت 700 میلیون ...
داشته اما تصمیم به ماندن در این تیم داشته در حالی که خیلی از تیم ها با قرارداد هایی پرزرق و برق تر می توانستند او را به خدمت بگیرند. او گفت: من همیشه باشگاه بر هر چیزی مقدم دانسته ام. بارها و بارها این فرصت را داشتم که از بارسلونا بروم. هر سال می توانستم بروم و حقوقی بیشتر از آنچه از بارسلونا می گیرم به دست آورم. اما همیشه گفتم که بارسلونا خانه من است و این هم دقیقاً همان احساسی بودم که ...
افشای آزار جنسی و تجاوز؛ از گفتن چه حرف هایی به نجات یافتگان بپرهیزیم؟
توسط فردی که با استفاده از قدرت فیزیکی یا خوراندن قرص و مواد مخدر مورد تجاوز قرار می گیرند بدون آنکه فرصتی برای دفاع از خود داشته باشند. در این موارد نیز مطرح کردن مساله اعتماد تنها به تخریب و سرزنش قربانی می انجامد. نیکول در اینباره می گوید: او مرا کشید و برد و من هیچ راهی برای فرار نداشتم. این تقصیر من نبود. من بیگناه و معصوم بودم. ساده بودم که به همکلاسی خودم اعتماد کردم. هیچکس از پیش ...
سانچس: بعد از اولین جلسه تمرین فهمیدم منچستریونایتد جای ماندن نیست
و خبر نداشتند که در داخل باشگاه چه اتفاقاتی رخ می دهد. این چیزها مرا آزار می داد. سانچس ادامه داد: عملکرد یک بازیکن به جو داخلی تیم وابسته است. او باید احساس کند که عضو یک خانواده است. ما اما در آن زمان شبیه یک خانواده نبودیم و این هم در زمین بازی انعکاس داشت. با این وجود اگر در آن زمان قرار باشد کسی را به خاطر عملکرد ضعیف من مقصر دانست، آن فرد خودم هستم. من از عملکرد خودم انتقاد می کنم ...
کاهش وزن در بارداری، ممکنه جنینم ضعیف بشه؟
مرجان قاجار، جراح و متخصص زنان زایمان و نازایی: دوست عزیز در مورد وزن جنین با یک سونو نمی توان نظر داد. سیر رشد تا الان مهم هست. وزن گیری بستگی زیادی به خوراک ندارد. ژن، اندازه رحم، جثه پدر و مادر و خونرسانی جفت مهم هستند. وزن نهایی خیلی دست شما نیست که با غذا کم یا زیادش کنید. در واقع در بارداری نیاز به کالری حدود 300 تا در روز بیشتر از سایر افراد هست و فردی که در شروع ...
مربی استقلال: اصلاً قراردادی نداشتم!
...، داور کم لطفی کرد. توپی که در اختیار ما بود را بازیکن حریف با دست کنترل کرد و گل سوم نیز به خاطر عدم تمرکز دفاع ما به ثمر رسید. وی افزود: با وجود اینکه قبل از بازی با بازیکنان صحبت کرده بودیم و خودم هم در جریان بازی با دو بازیکن حرف زدم، جای گیری های ما درست نبود. در نیمه دوم فشار آوردیم و چون می دانستیم تراکتور روی جناحین ضعف دارد، با آمدن ارسلان مطهری در خط حمله پرتعداد شدیم و علاوه ...