سایر منابع:
سایر خبرها
زنان خوزستانی در 8 سال دفاع مقدس چه نقشی داشتند؟
تحویل دهیم. یکی از بچه های رزمنده وقتی فهمید که 25 گوسفند کشته ایم به من گفت: مادر، بچه ها خیلی وقت است هوس کله پاچه کرده اند. من دیدم بهترین فرصت است که این خواسته ی بچه ها برآورد شود. به خانم ها گفتم من به خط می روم تا زمانی که برمی گردم کله پاچه ها را آماده کنید. این بانوی مدافع گفت: ما باید صبح زود کله پاچه به سنگر بچه ها ببریم. نیمه شب کله پاچه ها آماده شد. کف وانت یک گاز بزرگ گذاشتیم ...
خاطره نویسی با هدف تحلیل کودکان دیروز/ آیا قلم زنانه در روایت ها، تصاویر جنگ را نادرست جلوه می دهد؟
جبهه و جنگ و در پشت جبهه بودند، خانم ها زهرا حسینی و سید اعظم حسینی که نگارنده این کتاب هستند، به ما شجاعت دادند که من زن بودم، من دختر بودم من هم در جنگ شرکت کردم، من هم حرف دارم برای گفتن. این نویسنده ادامه داد: اکثر خاطراتی که در بازار هست و درکتاب ها منتشر شده همه از زاویه دید مردها است. همه دوربینی است که یک مرد نگاه کرده و بیان کرده پس نقش من اینجا چی هست؟ یک مرد از خانه من به جبهه ...
اسرار مگو از مادران رَحِم فروش و تخمک فروش
خواست خدا و ائمه بود. این بچه که جون گرفت من مطمئن بودم که بچه من نیست. اصلا انگار نه انگار که حامله ا م. من فقط امانت دارم و به لطف خدا هیچ حس خاصی بهش ندارم. خدا واقعا بهم رحم کرده . فرح درباره اهدای تخمک هم می گوید: بعضی ها خیلی نامردن. برای هر بار اهدای تخمک باید نهایتا 20 تا بردارن، 10 تاش رو برای خودم بذارن که مشکلی برام پیش نیاد، ولی هر 30 تا تخمک رو برمی دارن، بعد خشکی دهانه ...
نوشتن از جنگ برای کودکان مثل واکسن است/ چرا داستان نویسی دفاع مقدس کمرنگ است؟
پرداختیم که در ادامه می خوانید: *تسنیم: خانم فتاحی، همه افرادی که در شهرهای مرزی حضور داشتند، تجربه ای از جنگ و سال های جنگ را با خود دارند. جنگ برای شما که از ساکنان کرمانشاه بودید، چگونه گذشت؟ من آن زمان که جنگ شروع شد، کلاس پنجم دبستان بودم. من هم مانند بسیاری از بچه هایی که در مناطق مرزی بودند، خیلی تلخ با آن روزها آشنا شدم. اکثر بچه هایی که در مناطق مرزی در زمان جنگ زندگی می ...
همسر شهید مدافع حرم : مسئولان شعار ندهند و به اعتقادات عمل کنند/اجازه تحریف دفاع مقدس را نمی دهیم
بچه هایم را در این مسیر سوق دهم وبیرق عزای حسین را در دستشان بدهم و خودسلاح روی دوششان بگذارم و برای حفظ دین خدا، نظام و انقلاب کفن پوش کنم شاید ان روز بتوانم بگویم مانند مادر شهید ذورقی الحمد الله پیش خانم فاطمه زهرا (س)و زینب کبری (س) رو سفیدم. همسر شهید مدافع حرم گلستانی تصریح کرد: دختران آن دوران و مادران امروز نشان دادند که فاصله نسلی مهم نیست بلکه اعتقادات مهم است و امروز دشمن از ...
بررسی حضور زنان در ادبیات جنگ؛ زنان ما مجبور نبودند در جنگ باشند
دختربچه ها و نگاه آنها گفت : وقتی که جنگ بر ما حادث می شود تفاوت سنی و جنسی و تو کجا هستی و من کجا هستم در حقیقت وجود ندارد. یعنی میاید مثل یک میهمان ناخوانده و مثل یک سیل همه را می برد . اینکه دور و نزدیکی از آن حادثی که اتفاق افتاده تعیین می کند. وی گفت: من خاطره ای راکه در این کتاب نوشتم دلیلی است برای صحبت کردنم. خاطره ی خودم، خاطره ی یه دختر بچه ای هست که دوران 9 سالگی تا 12 سالگی را در جنگ ...
دیدار صمیمانه با همسر سردار رحیم صفوی درباره چهره زنانه جنگ
طور بود و افراد به خاطر درگیری در شرایط سخت جنگ دیگر مجالی برای بروز عواطف و احساسات نداشتند. اما آقای صفوی اینطور نبود. بچه ها اکثر اوقات در خانه تعدادی مرغ و جوجه داشتند. خاطره ای یادم هست از زمانی که آقای صفوی به خانه برگشته بود. ایشان هنوز پایش را داخل خانه نداشته بود که دخترم گریه کنان به سمت پدرش رفت و گفت که جوجه اش مریض است. آقای صفوی با همان لباس جنگ و با همان فانوسقه و اسلحه و ...
روایت به خط زدن های محمدرضای 16 ساله و روزهای تلخ اسارت در اردوگاه رُمادیۀ عراق
حوالی مقر انرژی اتمی، حسینیه ای بزرگ بود که بچه ها برای دورهمی های معنوی و ادای نماز آنجا به صف می شدند. کنج حسینیه روی دیوار یک پوستری نصب بود و مزین به تصاویر شهدای همان ستاد. آن روز بعد از نماز نگاه فرمانده لشکر دقایقی میخکوبِ تصاویر این شهدا شد. سپس رو به مسئول ستاد گفت: این تابلو تصویر دو نفر را کم دارد فرمانده لشکر و مسئول ستاد. سپس از نزدیک به شهدا ادای احترام کرد و گفت: جای مان را ...
تصویر بدون سانسور از سال های پس از پیروزی انقلاب در یک کتاب
اجتماعی و فرهنگی مشهود در زمان پیروزی انقلاب برای نوجوانی که پیشتر در مدرسه مختلط درس می خوانده و حالا به یک مدرسه اسلامی آمده، فقط می تواند ساندویچ کتلت بخورد، سر کوچه از جلوی سینما و مشروب فروشی رد می شود و در مصاحبه ورودی مدرسه نباید از دستگاه تلویزیونی که در خانه دارند، چیزی بگوید، کاملا خواندنی و اثرگذار است. بعد هم که نویسنده به دوران قبولی این جوانان در دانشگاه می رسد و تجربه حضور این ...
جریان امضای یک خانواده شهید بر کفن سردار سلیمانی
خانم از محبت های عمیق میان فرزندانش و عمو قاسم مهربانشان: یک شب قرار بود حاج آقا شیرازی، نماینده، ولی فقیه در سپاه قدس که در قم هم درس و هم حجره شیخ محمد و همرزم او در جبهه بود، به منزل مان بیایند. منتظر حضورشان بودیم که با پسرم تماس گرفتند و گفتند: حسین آقا! همه بچه ها منزل هستند؟ حسین گفت: بله. فقط فاطمه خانم، چون پرستار است، امشب باید سر شیفت باشد... حاج آقا گفتند: من خودم هماهنگ می کنم شیفتش را ...
بازخوانی فیلم های جنگی| روز سوم داستانی عاشقانه در بستر حصر خرمشهر
نکرده است. این تهیه کننده افزود: در حین تولید آقای دهقان رییس بنیاد شهید وقت، کمک های مالی و معنوی بسیاری به ما کردند. همچنین سردار فضلی و شفیعی نیز امکانات لازم برای ساخت فیلمی اینچنینی را در جنوب برایمان مهیا کردند. ** حاج محمد نورانی در پشت صحنه به بچه ها انرژی می داد جلالی ادامه داد: این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده است و یادم است افرادی که در شرایط مشابه نقش ...
مقصد آنها دل آتش است
دونی همین قطعه فلز آلومینیومی می تونه جون چند نفر از عابران رو بگیره؟ محمد بی سیم را بر می دارد و اعلام کد ده پنج می کند. این یعنی ختم عملیات. سوار ماشین ها می شویم. در راه برگشت به ایستگاه از جلوی مغازه سیسمونی فروشی رد می شویم. یکی از آتش نشان ها که معلوم است بچه کوچک دارد به همکارش می گوید: می دونی این صندلی کودک چنده؟ حتما یک میلیونی قیمت داره؛ شاید هم بیشتر. ما که پول خریدش رو نداریم؛ ترجیح می ...
بانویی که از تحصیل در علوم پزشکی قزوین به امدادگری جبهه ها رسید/ حکایت نذر روزه برای شفای مجروح چه بود؟
و بچه ها به دعا و توسل می پرداختند. مواقعی که عملیات نبود هم به مزار شهدای گمنام می رفتیم و قبور را گردگیری می کردیم. اتحاد و همبستگی سختی ها را آسان می کرد حضور در جبهه قطعا سختی هایی هم دارد. شاید کسانی که حال و هوای جنگ را تجربه نکرده اند، بخواهند بدانند جوانانی که رفاه شهر را رها کرده و به جبهه می رفتند، چطور با شرایط دشوار آن مواجه می شدند. شاید در پاسخ به همین سوالات ...
چه کسانی می خواهند تاریخ را تحریف کنند؟/ دکتر گفت: منم کچلم! نکنه چمرانم
.... یادم هست وقتی گفتند چنین کسی آمده بین بچه ها اصغر خیلی خوشحال شد و با همان خوشحالی تعریف می کرد که یکی آمده صدای خوبی دارد، از بچه های تنبل کار می کشد و آنها را مجبور میکند صبح ها ورزش کنند. مدتی بعد خودم او را دیدم. با نیروهای اصغر همه جا می رفت. چون گروه شهید وصالی معروف بودند به عملیات سخت رفتن. ابراهیم بسیار محجوب بود. در شهادت اصغر قدم به قدم با نیروهای اصغر بود تا اینکه رضا مرادی، حسن ...
خانه مان تالار عروسی محله بود
بهاره خسروی اگر خوب گوش تیز کنیم، هنوز هم از میان دیوارهای آجری کوچه شهید قمی نژاد (قلعه بریانک سابق) صدای بچه های مکتبخانه خانم آغا شنیده می شود. بچه ها از ترس ترکه بلند آلبالوی خانم آغا که مثل امواج ماهواره ای بردش کل کلاس بود یک صدا فریاد می زنند: لم یکن. کمی آنطرف تر از مکتبخانه چند زن چادرگلی کوزه به دست دور هم جمع می شوند. آشپزی و رفت و روب خانه آب می خواهد و هنوز در قلعه خبری از ...
کوچه نِشین ها
برمی دارد تا پشت در خانه بنشیند و هم صحبت همسایه ها شود. اما وقتی می پرسم چرا کوچه نشین شده ای، می گوید: به خاطر بچه ها. خانه را روی سرشان می گذارند. پارک هم که نمی شود رفت. من قبل از کرونا هم پارک نمی رفتم چون آنجا حریفشان نمی شوم اما اینجا حواسم به کارهایشان هست، می بینم چه کار می کنند. خودم هم با همسایه ها اختلاط می کنم. همین طور که مشغول احوال پرسی از همۀ کسانی است که می شناسم ...
پای وطن و هموطن تا پای جان ایستاده ایم
گرفتند و به هر زحمتی بود بلند شدم و خودم را به وانت رساندم. بعد از یکی دو ساعت که در وانت بودیم به مکانی رسیدیم که اسرا را موقتا در آنجا نگهداری می کردند. حلقه ای بزرگ از اسرا تشکیل شده بود و خبرنگاران زیادی که اکثرا خانم بودند آنجا حضور داشتند. فیلم و عکس زیادی از اسرا تهیه می شد. خاطرم هست افسر عراقی درشت هیکلی یکی از اسرا را از پشت گرفت و از زمین بلند کرد بعدها این صحنه ها بارها ...
حال خانواده شهدا با دیدن اروند و کوسه هایش / جنگ در خانه جانبازان ادامه دارد
شدند و گفتند که پزشک هستند و برای کمک آمده اند. وی در ادامه خاطره بازدید از منطقه فاو را بیان کرد و گفت: در یکی از سفرها مدیران مدارس شاهد(این مدارس تازه تأسیس شده بود) را به جنوب بردیم. تعدادی از این افراد همسران شهدایی بودند که حتی چهلم همسرانشان نیز هنوز نرسیده بود؛ آنها می خواستند محل شهادت همسران خود را ببینند. این خانم ها بچه های شیرخوار خود را نیز آورده بودند. پس از بازدید از آبادان ...
خدمات آیت الله گلپایگانی در دفاع مقدس
فرماندهان هر دفعه که می خواستند به جبهه بروند به خدمت مرحوم آقا می آمدند و التماس دعا می خواستند و ایشان هم برایشان دعا می خواندند و می رفتند. مثل آقای خلیلیان که یک دفعه هم رفت و پایش آسیب دید و قطع شد. وقتی ایشان آمده بود آقا آمادگی نداشتند و نمی دانم چطور بود که نتوانست برای خداحافظی خدمت آقا برسد و آقا برایشان دعا بخواند. خود ایشان گفت وقتی که من حرکت کردم گفتم من این مرتبه سالم بر نمی گردم؛ چون آقا ...
روایت یک کوچه با 33 دلیر مرد
که داشتم کمک هایی را که خانم های کوچه بسته بندی و جمع آوری می کردند بار ها و بار ها به جبهه ها می بردم. پسر های این کوچه از آزادی خرمشهر، عملیات محرم، والفجر مقدماتی تا کربلای 5 سرباز وطن بودند. بچه هایی که همسنگر بودند آقای عسگری مرا به یکی از دیوار های تیکه برد که مزین به عکس شهدا بود، او می گفت: من با کاظم علوی راد، اکبر بوستانی و رضا خوش نژاد به جبهه می رفتیم، در ...
با حضور مشاورین امور بانوان استان قم؛ نشست آنلاین کتابخوان دفاع مقدس برگزار شد
دو تا دختر داشتم و کلی کار. صبح که از خواب بیدار می شدم، یا کارهای خانه بود یا شست وشو و رُفت و روب و آشپزی یا کارهای بچه ها. زن داداشم نعمت بزرگی بود. هیچ وقت مرا دست تنها نمی گذاشت. یا او خانه ما بود، یا من خانه آن ها. خیلی روزها هم می رفتم خانه حاج آقایم می ماندم. اما پنج شنبه ها حسابش با بقیه روزها فرق می کرد . معرفی کتاب هفتصد کیلومتر اسارت همراه با پیکر برادر خانم ...
با کوچ جنگ زده ها، وضعیت مهاجرین و انصار را تجربه کردیم
وانت به جبهه ها می برند و تقسیم می کردند . او در ادامه توضیح می دهد: وقتی جنگ شروع شد، کسی فرقی بین جبهه و خانه خود نمی گذاشت. همه فکر می کردند به خانه شان حمله شده و هر کاری برای دفاع در برابر این حمله انجام می دادند. ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم. وقتی به شهرهای مرزی مثل آبادان و خرمشهر حمله شد، مردم آنجا امکانات مقابله را که نداشتند؛ ارتش هم به آن صورت مستقر نبود که بتواند مقابل آن ...
تجربه شیرین دختران خراسانی در مسابقات مینی فوتبال باشگاهی استان
. سرمربی تیم آکادمی طیبی با بیان اینکه بازیکنانش برای اولین بار روی چمن مسابقه داشتند، تصریح کرد: بچه های تیم ما همگی فوتسالیست هستند و فقط یکی از آن ها تجربه حضور در تیم فوتبال را داشته است. همه مدارس فوتسال بانوان هم روی چمن تا به حال تمرین نداشته اند؛ چون با کمبود چمن مواجه هستیم و به همین خاطر این برای اولین بار است که بچه های من رنگ زمین چمن را می دیدند تا روی آن مسابقه دهند. شرایط تمرین دختران ...
عرفانیان: نبرد یک رزمنده با ثبت خاطرات او کامل می شود
امروز رسالت زینبی بر دوش کسانی است که دیدنی ها را دیدند و شنیدنی ها را شنیدند و نویسندگانی که وقایع بی بدیل جبهه ها را ثبت و ضبط می کنند. وقایعی که باید آن صحنه هایش ثبت و ضبط شوند تا به عمق حقیقت و سرّ آن پی برد. و کتاب مربع های قرمز یکی از تاریخ نگاشت هایی است که در قالب خاطره از دوران طلایی دفاع مقدس می گوید. کتاب گرانقدری از خاطرات حاج حسین یکتا که به قلم زینب عرفانیان نگاشته شده است ...
مزایا و معایب ازدواج فامیلی چیست؟
دارند که می گویند او را مثل بچه خودم بزرگ کرده ام پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسب های مهم نیازی احساس نمی کنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی می شود که دو خانواده بی گدار به آب می زنند. پس اجازه بدهید بدون آنکه بگوییم ازدواج فامیلی خوب است یا بد، با هم بدی ها و خوبی های این تصمیم یعنی وصلت با فامیل را بررسی کنیم. شاید وقتی محاسن و معایب آن را بدانید بهتر بتوانید انتخاب ...
کنار جنازه بعثی ها فیلم می ساختم!
ولی وقتی داخل شهرک می شوید با کنتور مواجه می شوید! مدیران شهرک، بچه های دوست داشتنی و شریفی هستند اما وقتی با آن ها صحبت می کنیم می گویند به ما گفته اند خودتان پول خودتان را درآورید! زنده یاد رسول ملاقلی پور در پشت صحنه بلمی به سوی ساحل وی افزود: وکیل مدافع در اکران عمومی چیزی حدود 80 میلیون تومان فروخت این یعنی اینکه حتی پول پوستر فیلم هم درنیامد! اما من باید صد میلیون تومان به ...
تمرین قهرمانی | مرگ را قبول کردیم!
جنگی رسیده بودیم. چادر ها به پا شد و بچه ها مشغول راز و نیاز شدند و خداحافظی، آن هم برای دیدار در قیامت. چیزی نگذشت که شخصی به نام مصطفی رضایی خودش را مسئول ما معرفی کرد و گفت به عنوان بچه های اطلاعات و امنیت انتخاب شده اید. آموزش دیده بودیم، اما می گفت آموزش های تخصصی تازه از حالا شروع می شود. یک ماه تمام انواع و اقسام آموزش ها را دیدیم. مثلا رزم انفرادی و اینکه اگر یک باره 6 نفر به یکی مان هجوم ...