خاطرات کرونایی طلبه جهادی (بخش سوم)
سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات کرونایی طلبه جهادی (بخش پایانی)
به گزارش خبرگزاری حوزه ، حجت الاسلام علی رستمی، یکی از طلاب جهادی است که خاطرات کرونایی خود را به رشته تحریر درآورده و رسانه رسمی حوزه این خاطرات را در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خواهد کرد. یکی از دوستان زنگ زد که آماده شو باید برویم بیمارستان. صبح زود آماده شدم که برویم. اولین بار بود که می خواستم از نزدیک جنازه ببینم. بیمارستان هوایش سنگین بود نفس کشیدن با ماسک کار را سخت تر می کند. وقتی پرستارها را می دیدم که ساعتها مجبور بودند با آن تجهیزات ...
ماجرای ربودن و قتل رییس شهربانی مصدق و بدسلیقگی تلویزیون
بودند با صدای بلند" اشهدان لا اله الا الله" می گفتند. سربازان را دور آن قبر جمع کردیم و گفتم: بچه ها این تیمسار بی گناه را بدون نماز دفن کرده اند، هر کدام از شما نماز میت می دانید بخوانید. این دستور من برای تقویت روحیه سربازان و ادای احترام به یک تیمسار بود. همگی پشت سر یک سرباز، نماز میت خواندند. خدمات اداری صادقانه و شجاعانه سرلشکر افشار طوس به دکتر مصدق موجب شد ...
3 پیشنهاد حجت الاسلام پناهیان برای اربعین امسال
فقط در مسجد ارتباط داشتیم این قدر ارتباطمان دقیق نبود. برخی از امام جماعت ها این ارتباط را بردند در شبکه های اجتماعی و از نزدیک با اهل مسجد و هیئت ارتباط برقرار کردند، لذا وقتی آن فرد، یک سؤالی از او می پرسد، همۀ خانواده و زن و بچه اش صحبت حاج آقا را می شنوند و استفاده می کنند. اینها از تجربیاتی است که بر اساس سفارش حضرت آقا می شود انجام داد. آیا نظر آقا این است که اربعین در خانه بنشینید ...
ویژگی خاص کاروان شهدای کربلا/ امتیاز های ویژه ای که اصحاب امام حسین (ع) داشتند
مرده است. مغازه ها تعطیل شد، دستهٔ عزاداری راه افتاد و به خانهٔ ما آمدند، جنازهٔ مرا از داخل اتاق به بیرون بردند و هرچه من به آن ها می گفتم که من نمرده ام و سلامت عجیبی پیدا کرده ام، مرا کجا می برید؛ دیدم هیچ کس به حرف من گوش نمی دهد! برای من نماز خواندند و من را به همین جایی آوردند که الآن می بینی، مرا دفنم کردند. سه هشدار جدّی در مراقبت از دین یک، خودتان را دست کم ...
جنگ چهارده تن با 150 تانک!/ مقاومت بچه های همدان در کمین مجاهد
بالای سرمون(با حسرت) باید قبل از اونا می رفتیم روی قراویز...( تنها آرپی چی گروه را برداشت و سر به داخل دهانه پل برد) بچه ها خوب گوش کنید... ما الان زیر پای عراقی ها هستیم، هم روی قراویز مستقر شدند و هم بالای بازی دراز، یعنی چپ و راست جاده دست اوناست... از اون بالا هر جنبده ای رو تا سر پل ذهاب می بینند... توی روز هیچ کس نباید از زیر جاده خارج بشه، همین جا باهاشون می جنگیم، حتی اگه دست و پامون را ...
پیروی از سلوک حسینی در مسیر رزمندگان دفاع مقدس
) را که چیزی جز خدمت گزاری، رافت و مهربانی نبود را در جامعه بین مردم ایجاد کنند و خود را شایسته این امر می دیدند. نماینده ولی فقیه در سازمان حج و زیارت در پایان گفت: یکی دیگر از نکاتی کهه حضرت امام خمینی (ره) به آن توجه داشتند، ان بود که وقتی رزمندگان و مردم شعار جنگ جنگ تا پیروزی سر می دادند، امام متذکر می شدند که نباید بگویید جنگ جنگ تا رفع فتنه، به هر حال امیدواریم خدای متعال، این روزی که پیرو صادق راه امام حسین(ع) باشیم را نصیب ما کند، امیدواریم به همان سلوکی که رزمندگان اسلام آن را پوییدند و بدان دست یافتند؛ برسیم. پایان پیام/ 47 ...
جانبازی که حامل خبر شهادت برادرش بود
هم گفتم، باورش برای خسرو و داداش پرویز سخت بود آنها هم مثل من نگران حال مادر بودند داداش پرویز گفت: چاره ای نیست آروم آروم به مامان می گیم. کاری از دست کسی بر نمی آمد حمید شهید شده بود خسرو کارهای مربوط به قبر در بهشت زهرا را هماهنگ کرد، قرار شد قبری برایش بگیریم و ساک لباسش را به عنوان یاد بود داخل قبر بگذاریم تا هر وقت جنازه اش آمد قبری به اسم خودش داشته باشد. داداش پرویز هم برای مراسم ...
حجت الاسلام ریاضت: عاشورا با مهدویت اتصال مستقیم دارد/ تلاش کنیم به معیت حقیقی حسین(ع) برسیم
حال خودت بکن. ابی عبدالله (ع) فرمودند با من حرکت کن نه با هوای نفست. قرآن می گوید برخی عبادت می کنند اما خود را می پرستند و درگیر هوای نفسشان هستند. امام حسین(ع) در مسیر رفتن به کربلا به عبیدالله حر جعفی رسیدند که از صحابه رسول خدا(ص) بود. حضرت نکاتی را یادآوری کردند و گفتند جدم اینطور گفت یادت است. گفت بله. گفتند الان وقتش است بیا برویم. گفت من از کوفه بیرون آمدم که به شما نخورم. حضرت گفت در حال ...
چاپ اعلامیه امام به زبان های خارجی
الله اشرفی اصفهانی در گلستان شهدای اصفهان به خاک می سپارند و یک جلد قرآن به همراه پیکر مطهرش در قبر می گذارند. کلاغ ها دیگر قار قار نمی کنند بعدها گاهی مادر بزرگ به خانه شهید می رفته. بار دیگر همسر شهید می گوید: آن وقت ها که علی می رفت جبهه دلم که تنگ می شد می گفتم کلاغ ها قار قار می کنند. فکر کنم علی امروز میاد. مادر بزرگم اما برای علی خیلی گریه می کرد. می گفت ننه کلاغ ها هم ...
سینمای جنگ وامدار عاشورای 61
.... این فیلم نقطه تولد سینمای دفاع مقدس بود. وقتی مهدی نریمان، فرمانده گردان کمیل، به داخل سنگر بعثی ها می رود تا برای یاران زخمی و تشنه اش آب بیاورد، ابتدا دست در آب می کند تا کمی خودش بنوشد. او در آب تصویر یاران زخمی و تشنه اش را می بیند و از آن نمی نوشد. این به وضوح یادآور صحنه ای از قیام عاشوراست که حضرت عباس(ع) برای آوردن آب کنار نهر علقمه رفته بود. بعد او با عراقی ها درگیر می شود و ...
سه پرسش جدی در خصوص پایان جنگ
، بین دو کشور توسعه یافته زمان خودشان بوده است. بنابر این جنگ پیوندی هم با توسعه یافتگی دارد. به این دلیل که به هر حال بشر چون نیازهای نوپدید پیدا می کند این نیازهای نوپدید را عمدتا از طریق تسخیر و تسلط می خواهد به دست بیاورد. مثل هیتلر که چون نیازهای جدی پیدا کرد به سراغ تأمین این نیازها رفت. یعنی ادبیات جنگ در دنیا فربه است. این را از این جهت می گویم که در فضای مجازی برای نسل سوم و چهارم ...
7مهرماه روز عروج خونین سردار شهید جهان آرا است /مردی که سردار مقاومت خرمشهر لقب گرفت
سیدهدایت الله آنها را با نخی بلند به پشت بام وصل کرده و می گوید: اینها گل که بدهند خانه ام غرق گل می شود. ممد نیست اما سید هدایت الله جهان آرا کت و شلوارش را مرتب می کند و در خانه خیابان گرگان که با دست های خودش ساخته چای و نبات خوزستانی هم می زند آن هم زیر نگاه های سنگین ممد که بارها و بارها روی دیوار خانه کلنگی تکرار می شوند. چند خاطره درباره شهید محمد جهان آرا اولین ...