از افزایش قیمت تلفن همراه تا وضعیت سایت مسکن ملی
سایر منابع:
سایر خبرها
شجریان و کوه مایه های فرهنگ ملی
...> جاییکه ما هیچ و ما فقط، نگاهیم. همان جام جهان ببینده که پرسش خواجه می شود که راستی به تو کی داد آن حکیم؟ همان که:” گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد”. چراکه : ” من ز مسجد(نیز) به خرابات نه خود افتادم اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد”. اکنون با این پشتوانه ی عظیم فرهنگ ملی، موسیقی ما به عصر حاضر می رسد تا به شجریان آواز، سلام بگوید. بدیهی است که انتخاب و گزینش ...
اعمال شب و روز 28 صفر
، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُبَلِّغاً عَنِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَ یُّهَا السِّراجُ الْمُنِیرُ؛ سلام بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای دوست صمیمی خدا، سلام بر تو ای پیامبر خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا، سلام بر تو ای رحمت خدا، سلام بر تو ای منتخب خدا، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای بنده نجیب خدا، سلام بر تو ای خاتم پیامبران، سلام بر تو ای سرور رسولان، سلام بر تو ای قیام کننده به عدالت، سلام ...
از درخواست تمدید دفترچه های بیمه روستایی تا سردرگمی فروشندگان سهام عدالت
بانک مرکزی عمل می کنند و هر بانک و هر شعبه به صورت سلیقه ای قوانین خودشون رو به متقاضی اعلام می کنند که بسیار شرایط را برای اخذ وام سخت تر می کنند لطفا مسئولان مربوطه در این مورد چرا نظارتی نمی کنند از خبرگزاری خوب جوان خواهش می کنم پیگیری کنید. 9505....918: با سلام و احترام در خواست تعویق آزمون استخدامی را دارم. با توجه به اینکه ما در خانواده هایمان با بیمار کرونایی سرو کار داریم و ...
شب و روز 28 صفر چه اعمال و زیارتی دارد؟
انْتَهَی إِلَیْهِ مِنْ فَضْلِکَ سلامی به تو می فرستم که آن سلام از روی معرفت به مقام توست و باز معترفم به تقصیر در ادای حق تو و قیام به واجب آن و هرگز انکار مقام فضیلت تو را که منتها الیه هر فضل و کمال است نمی کنم مُوقِنٍ بِالْمَزِیدَاتِ مِنْ رَبِّکَ مُؤْمِنٍ بِالْکِتَابِ الْمُنْزَلِ عَلَیْکَ مُحَلِّلٍ حَلاَلَکَ مُحَرِّمٍ حَرَامَکَ و یقین به مزید عنایت خدا در حق شما دارم ...
این 5 ستاره قصه نیستند/ روایت بیقراریِ مسافران شام تا ساری
رفته بودند اما از آخرین زیارتشان بیش از چهار سال و پنج ماه می گذشت و این زیارت دوباره، حسابی می چسبد و مزد مجاهد و مدافع حرم بودن است که نصیب آنان شده بود. پلان سوم: بوستان ولایت ساری دیشب نه پریشب، پنج ستاره مدافع حرم با حضور باشکوه مردم مازندران در میعادگاه ولایت، دور هم جمع شدند تا بر روی دوش پدران و برادرانشان بدرقه شوند. آن شب همه دلتنگی های چهار سال و پنج ماه و پنج روز ...
دلگویه همسر و فرزند شهید علی عابدینی پس از حدود 5 سال دوری
دلگویه ای را تقدیم پدر کرد: سلام بر بابای خوب من که پس از چند سال آمدی، خوش آمدی. بابا، تو خندان و با پا رفتی اما حالا با تابوت پیش ما آمدی، خوش آمدی. سلام بر تو که رفتی سوریه تا از حرم حضرت زینب(س) دفاع کنی و شهید شدی و پس از 5 سال آمدی. مامان عزیزم، من دیگر بابا دارم و تنها نیستم، راستی بابا: هر وقت دلم می گرفت مامان مرا آرام می کرد حالا که تو آمدی مرا خیلی آرام ...
جهان در سوگ سه خورشید
...، آغاز می کند: پروردگار در سوره فتح، آیه نُهُم، نام رسولش را کنار نام خود آورده و فرموده است که وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ ؛ به او سخت احترام بگذارید؛ می دانید، من رنجی در سینه دارم؛ بسیار می دیدم و می بینم که گروهی از نواندیشان که برخی از آن ها از هم دوره های خودم هستند، در نگارش متون تاریخی و ... از وجود مقدس پیامبر خدا (ص)، تنها با واژه محمد که نام پربرکت اوست، یاد می کردند و در کلامشان ...
مسافر سنت در هزاره سوم | روزنوشت های شهری(65)
شنبه- سر شب مجبور می شوم برای کاری از خانه بیرون بروم. ماشین را برمی دارم و راه می افتم. همان ابتدای مسیر در یک خیابان فرعی تقریبا خلوت -از دور- توقف یکی دو خودرو در وسط خیابان، توجهم را جلب می کند. کمی که نزدیک تر می روم، می بینم مردی جوان با پیراهن قرمز روی آسفالت نشسته است و یک نفر دارد دستش را می کشد و سعی می کند او را ببرد؛ ظاهرا راننده ماشینی است که چندمتر جلوتر، وسط خیابان متوقف شده است و ...
راز بی آبروی عروس خانم او را به کلانتری مشهد کشاند / با کیوان به خانه مجردی اش رفتم !
. بلافاصله آن تکه کاغذ را که شماره تلفن همراهش را روی آن نوشته بود، برداشتم. این گونه، رابطه من و کیوان آغاز شد و او روز بعد، از من خواست تا با هم به مناطق تفریحی طرقبه شاندیز برویم. وقتی سوار خودرواش شدم از شدت اضطراب دستانم یخ زده بود و از خجالت فقط به کف خودرو چشم دوخته بودم. آن روز گرم تابستان برایم هویج بستنی خرید و مدام از خودش و درآمدهای میلیونی اش تعریف کرد، به طوری که وقتی به منزل رسیدم ...
می خواهم دنیا را با چشم های خودم ببینم
همین که با زبان سر و کار دارد او را راضی و خوشحال می کند. از ترحم بیزارم با روحیه قوی و اراده محکمی که دارد نمی خواهند از دردهایش بگوید، اما گلایه هایی هم دارد؛ از جوان های هم سن و سالش که در دانشگاه او را تنها گذاشتند، آنهایی که نخواستند با او هم اتاق باشند، آنهایی که اصرار دارند در خیابان و مترو بدون اینکه بخواهد کمکش کنند و البته از نگاه های ترحم آمیز مردم... من از ترحم ...
تحولات منطقه زیر ذره بین دانشجویان
سراغ نشریات منتشرشده درطول روزهای گذشته رفتیم و گلچینی از مطالب این نشریات را برای شما آماده کردیم که در ادامه می خوانید. مترو به دانشگاه خوارزمی می رسد یا نه؟ یکی از نشریات دانشجویی که این هفته در گزیده خوانی نشریات روزنامه فرهیختگان به شما معرفی می کنیم، نشریه گفتمان ارگان رسمی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خوارزمی است. گفتمانی ها در شماره دویست وچهل وششم خود که در روزهای ...
راز وحشتناک هدیه شوم یک مرد به زنش! +عکس
...: دوازدهم بهمن ماه سال 95 عابرانی که از آریاشهر می گذشتند با صحنه وحشتناکی روبه رو شدند. جنازه خونین یک پسر جوان در حاشیه خیابان رها شده بود. عابران بلافاصله با پلیس تماس گرفتند و جنازه به پزشکی قانونی منتقل شد. پلیس به تحقیق پرداخت و دریافت جنازه متعلق به پسر 30 ساله ای به نام محمد است که وقتی پدر و مادرش به سفر کربلا رفته بودند کشته شده است. ردیابی گوشی مقتول در تهران ...
گزارش فیلم های پایان هفته سیما
غیرقابل نفوذی دارد و هرگز کسی نتوانسته از آن فرار کند. سپس افرادش را به سراغ نزدیک ترین فرد به برسلین (شو) می فرستد و ... ************************************************** فیلم تلویزیونی ایستگاه سلام به کارگردانی سامان مرادحسینی ، جمعه 25 مهر ماه ساعت 10 به روی آنتن شبکه سه سیما می رود. داستان ایستگاه سلام درباره مانیا زن جوان مسیحی ای است که باردار است. وی به تازگی ...
از بی آبی در شهرک چوپارستان شهر جوپار در استان کرمان تا نرخ نجومی خرید و فروش قبر
این قیمت ها چهار ماه پیش نصف بود، چون پدر بزرگم را چهار ماه پیش همان جا که دفن کردیم مادر رو دیروز دفن کردیم، باید کجا بریم، مجبور شدیم با قرض از فامیل ها قبر 30 میلیون بخرم، چون وصیت مادرم بود، عکس رسید واریز رو دارم، پدرم بازنشسته هست با حقوق پایین، شما بگید، من چیکار کنم، رسید براتان می فرستم. سلام با عرض خسته نباشی تو رو به خدا از سفر کردن مردم جلوگیری کنید جریمه براشان بزارند که ...
پاندمی کرونا چگونه می تواند پله ترقی کسب وکارها شود؟
کسی نمی دهیم. شما خرید اینترنتی می کنید و فقط جعبه بسته بندی شده می آید که داخل آن بستنی هست. مردم هم صف بسته بودند چون می دیدند اینها ماسک زدند و کسی هم داخل مغازه نمی رود. بستنی هم داخل بسته است. هنوز هم مقابل این بستنی فروش صف است. داستان آن رستوران ها هم همین بود، یکی با صاحب مغازه دعوا کرد و گفت پولم را پس بده و دیگری دو ماه وقت گذاشت تا رستوران را بازسازی کند. تا اردیبهشت ماه ...
حسینعلی عاشق دختر کدخدا شد
گاو داشتم و یه خانه که زهوارش در رفته بود. پدر و مادری نداشتم که بخوان زیر پر و بالم رو بگیرن. هر دوشون آبله گرفتن و وقتی خیلی زای (بچه) بودم مردن. عمه سرور منو بزرگ کرد. تازه جوان بودم و یادش به خیر چه آرزوها که نداشتم. یه روز که می خواستم گاوم رو برگردونم خانه، هر چی گشتم پیداش نکردم، بعد ازکلی گشتن دیدم کنار یه خانه تلاردار خوشکل وایستاده. آمدم ...
اینستا و شخصی به نام بعضیا
اینستا و شخصی به نام بعضیا به گزارش گلونی لیلا دباغ هرروز یک ستون ثابت در گلونی دارد که در زیر قسمت جدید این ستون را می خوانیم: جانم برای تان بگوید که یکی از کشفیات مهم من در اینِستا حضور شخصی است به نام بعضیا . همیشه گلایه هایی در دل پُردرد کاربران اینستا هست که باید از طریق استوری و در موارد حیاتی تر از طریق پُست، به اطلاع ایشان برسد. فُرمت کلی تولید ...
او ستاره آسمان شعر است
مهرداد رسولی علی دهباشی، سردبیر مجله فرهنگی و هنری بخارا یکی از کسانی است که به واسطه رفاقت و همنشینی نسبتا طولانی با استاد شفیعی کدکنی شناخت عمیق و کاملی از او دارد و بهتر از هر کسی می تواند درباره آثار یکی از بهترین ادبای معاصر سخن بگوید. او می گوید کتاب های متعددی درباره آثار شفیعی کدکنی منتشر شده که همه آنها خواندنی است اما برای آشناشدن نسل جدید با شاعر و ادیبی که در کشورهای فارسی ...
همبازی روزهای توت و انگور
.... عبداللهیان می گوید: استاد و خانواده اش وقتی به کدکن می آمدند، در خانه پدربزرگ مادری ساکن می شدند. من هم همه روز را آنجا می گذراندم. البته به عنوان مهمان به خانه ما هم می آمدند، اما خاطرات اصلی ما در آن خانه است؛ خانه ای دوطبقه که طاقچه ها و دیوارهای طبقه بالای آن پرنقش و نگار بود. اتاقی هم رو به شمال ساخته شده بود که به آن شاه نشین می گفتند؛ خانه ای باصفا با مختصات یک خانه روستایی، با آغل ...
مردی از تبار باران
که تاریخ شفاهی موسیقی ایرانی است ثبت و ضبط کند. شجریان: شفیعی یک دنیایی است بعد از جلسه با شاگردان، مجلس خلوت شد و من باب گفت وگو درباره کتابم را با استاد شجریان آغاز کردم. استاد پیش از آنکه به سؤالات من پاسخ بدهد، گفتند: شما هر قدر که درباره شفیعی بیشتر تحقیق بکنید، باز می بینید که هنوز تمام شفیعی را نتوانسته اید پیدا کنید؛ چون شفیعی یک دنیایی است؛ انسانی است بسیار وارسته. یک ...
از درخواست تعویق آزمون استخدامی دستگاه های اجرایی تا گلایه از شامل نشدن طرح همسان سازی حقوق برای ...
افزایش قیمت خودرو چرا دریافتی کارکنان خودروسازی تغییر نکرده است. خواهش می کنم پیگیری کنید. 2515...930: درخواست فروش سهام عدالت به کجا رسید تحت فشاریم تو رو به خدا پیگیری کنید. 8725...917: سلام وقت به خیر و خسته نباشید. ببخشید من دانشجو هستم و در خوابگاه سکونت داشتم ترم قبل که به علت کرونا دانشگاه کلاً تعطیل بود صندوق رفاه دانشجویی برای همه بدهی 60000 تومان زده درصورتی که اصلاً ...
ناراستی با هزار چهره در زندگی مان پرسه می زند
، می گوید: سال پیش قبل از ماجرای کرونا برای موجه کردن غیبت دخترم که به دلیل بیماری نتوانسته بود دو روز به مدرسه برود به دفتر مدرسه مراجعه کردم. از آنجا که می دانستم بدون ارائه گواهی پزشک غیبت او موجه نخواهد شد، او را به مطب یکی از پزشکان محل که در یکی از کوچه های تو در تو و دور از خیابان اصلی قرار دارد، بردم. دکتر برای فرزندم دو روز استراحت در نظر گرفته بود که گواهی مرخصی اش را نیز بنا بر تشخیصش صادر ...
هنر را در پستوی بی هنری سر بریدند...
آن غافل بودم. به درس و مشق علاقه داشتم اما متاسفانه تا دوم دبیرستان بیشتر درس نخواندم. جریان هم این بود که سال اول دبیرستان امتحان دادم و قبول شدم. بعد در همان مدرسه ثبت نام کردم برای دوم دبیرستان. رفتم نشستم سر کلاس دوم، یک ماه در کلاس دوم بودم که یک روز مدیر مرا خواست، رفتم دفتر، گفتند تو مردود شده بودی و چطور رفته ای دوم نشسته ای؟ گفتم خودتان توی تابلو زدید و پیش خودتان هم ثبت نام ...
میزگرد کجایی ابراهیم| درس هایی که شهید ابراهیم هادی به ما داد/ منش ابراهیم ما را عاشق خودش کرد
بستم و همه چیز برایم مثل روز روشن شد، نشان دادن این الگوها در قالب تئاتر خیلی تأثیرگذار بود. این نکته را هم اضافه کنم که ابراهیم هادی یک مرتبه شهید ابراهیم هادی نشد او از همان سنین کم برنامه های متفاوتی برای خودش داشت و این ساختار را از کودکی چیده بود و زمانی که جوان سیزده چهارده ساله شد، با بچه های محل هیئت می زد و خلاصه خیلی انسان مردمی بود یعنی کسی را از مردم جدا نمی دانست، الان ما ...