سایر خبرها
درخواست خواهر برای قصاص پسری که مادرش را کشت
مادرم من را لایق ارثیه نمی دانست ناراحت بودم. تا اینکه روز حادثه وقتی در خانه تنها بودیم سر این موضوع با مادرم درگیر شدم و به او گفتم حق نداشت بدون اینکه به من بگوید، خانه را به نام خواهرم کند. مادرم گفت چون معتاد هستی، نمی خواهم پولی به تو برسد. متهم در ادامه اعترافاتش گفت: سر این مسئله با هم جرو بحث کردیم و من در یک لحظه آن قدر عصبانی شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و مادرم را هل ...
ماجرای دزد رفیق باز!
اولین سابقه کیفری من بود که 10سال قبل رخ داد و بعد از آن دوباره بیکار شدم. دیگر تامین هزینه های زندگی و مخارج سنگین اعتیاد برایم امکان پذیر نبود، به همین دلیل تصمیم به سرقت گرفتم. چاره ای نداشتم جز آن که به اموال نزدیکانم دستبرد بزنم و این گونه بود که یک دستگاه جاروبرقی و انگشتر طلا از منزل خواهرم سرقت کردم. با وجود این او در دادگاه با این شرط رضایت داد که من در مرکز ترک اعتیاد بستری شوم ولی بعد از ...
قتل خاله به خاطر رفت و آمد مردان غریبه | قاتل: خاله ام مستحق مرگ بود
تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهم ادامه داشت چند روز بعد پسر 22 ساله ای به اداره پلیس رفت و گفت: من خاله ام را کشتم. پسر جوان که فرید نام داشت در اعترافاتش گفت: خاله ام سه بار ازدواج کرده و طلاق گرفته بود این اواخر رفتارش به کلی تغییر کرده بود و مردان غریبه به خانه اش رفت و آمد داشتند من از این موضوع خیلی ناراحت بودم. یک شب به خانه اش رفتم و گفتم می خواهم اینجا بمانم او هم قبول کرد اما ...
انتقام عجیب از خواستگار خواهر
گرفتند نقشه انتقام جویی بکشند و طولی نکشید که حادثه عجیبی رقم خورد. گروگانگیری خونین چند روز پیش وقتی بنیامین تازه به خانه برگشته بود، صدای زنگ در را شنید. او برگشت و در را باز کرد، اما در همین هنگام 2پسر جوان را مقابل خود دید. آنها با تهدید چاقو، بنیامین را سوار خودروی پرایدی کرده و با سرعت زیاد آنجا را ترک کردند. یکی از دوستان بنیامین در آن طرف خیابان متوجه ربوده شدن او شد و و فورا ...
3 فرضیه برای مرگ پیرزن تنها
نشانی در این باره گفت: آتش نشانان از سه طرف به داخل ساختمان نفوذ و عملیات اطفا را آغاز کردند، اما در حین عملیات با بدن نیمه جان زنی 80 ساله که زیر حجم زیادی از ضایعات قرار گرفته بود مواجه شدند. بیشتر بخوانید: مو مو قلابی دستگیر شد وی به بیرون از ساختمان منتقل شد، اما با معاینات اورژانسی اعلام شد که او جان خود را از دست داده است. با مرگ پیرزن، موضوع به بازپرس کشیک قتل ...
9 ساله بودم که قاتل شدم
، کیف قاپی و قتل. چرا قتل؟ ناموسی بود، با شمشیر زدم تو گردن یک نفر که قطع نخاع شد و فوت کرد. چند ساله بودی؟ 9 سالم بود که دست به قتل زدم، 7 سال در کانون اصلاح و تربیت بودم و یکسال در زندان و با پرداخت دیه آزاد شدم. خیلی زود دست به چاقو نشدی؟ بچه دروازه غار هستم و در آنجا به خاطر بچه محل ها دست به چاقو شدم. چرا بعد از آزادی دزدی کردی؟ از روی بدبختی ...
وداع با پدر در روزی که حال و هوایش متفاوت بود!
فعالیت می کنند به مردم کمک می کرد. آشنایی شان هم در همین فعالیت های تبلیغی و جهادی بود. البته در بازار محله بابلسر هم همسایه بودند و در مسجد محل خانواده ها همدیگر را دیده بودند و این آشنایی هم مزیدی بر علت می شود. من متولد سال 61 هستم و برادرم سال 63 به دنیا آمد. اسفند سال 64 پدرم در عملیات والفجر 8 منطقه فاو به شهادت رسید. من سه ساله و برادرم یک سال و نیمه بود که پدر شهید شد. خودتان ...
تجاوز جنسی وحشیانه به زن شمالی +عکس
ساعت یک به پاسگاه مراجعه کردیم و به ما گفتند حداقل 24 یا 48 ساعت زمان نیاز است تا اقدام کنیم. این پدر ادامه می دهد: 17 روز چشم انتظار بودیم و دعا می کردیم فرزندمان سالم بازگردد، که پس از 17 روزساعت 12 شب به برادر من اطلاع دادند جسدی پیدا شده و از جسد هم فقط یک استخوان کوچک جمجمه به دست ما رسید. در داغ دیده با چشمانی اشک بار می گوید: پس از این که در ماشین دستهای دخترم را بستند ...
مادربزرگ من ترکیبی از خاله ریزه و جودی ابوت بود
...> پاپابزرگ آلبوم را بست و گفت: به کجاها که آدم رو نمی بری دختر. تازه یه چیز دیگه هم یاد آمد. بگم از تعجب شاخ درمی آری. این یکی رو به هیچ کس نگفته بودم. اصلاً خودم هم یادم رفته بود. عمه سرور من، یک چیزهایی از پدرم و جهت یابی افتضاحش تعریف می کرد که باورت نمی شه. درباره میرزا کوچکه. از زور تعجب خنده ام گرفت. گفتم: میرزا کوچک چه ربطی به پدر شما داشت پاپا بزرگ؟ ...
شهرجردی: حقوق فدراسیون در حد پول تو جیبی بود که آن هم قطع شد/ نوبت کاتا که می شود بودجه کم می آید!
ابوالفضل شهرجردی در گفت وگو با میزان در خصوص شرایط تمریناتش در دوران کرونا اظهار داشت: یک طبقه از خانه را به سالن تمرین تبدیل کردم و طبق برنامه پدرم که مربی من است، تمرین می کنم. متأسفانه حمایت ها خیلی کم است و تنها با تمرین نمی شود کار را به سرانجام رساند و نیاز دارم از سوی مسئولان فدراسیون کاراته حمایت شوم که متأسفانه اصلاً خبری از آنها نیست. وی افزود: بعد از شیوع کرونا به حال خود ...
پریناز فقط 2 ماه نوعروس بود / داماد صحنه دار زدن را بازسازی کرد
قبل از رسیدن خانواده پری ناز،دختر جوان جان خود را از دست داد.گفته می شد که نوعروس بر اثر حلق آویز شدن جان خود را از دست داده بود.اما باور اینکه پری ناز خودکشی کرده باشد برای خانواده او و دوستانش غیرممکن بود. آثار درگیری راز جنایت را فاش کرد شوهر پری ناز اولین کسی بود که با اورژانس تماس گرفته بود.او در اولین اظهارات خود به ماموران پلیس و امدادگران اورژانس گفت: چند روزی بود که با پری ناز اختلاف پیدا کرده بودم.او به من شک ک ...
عامل قتل 3عضو یک خانواده پای میز محاکمه
شدیم و در حالی که به شدت عصبانی شده بود، گلویش را گرفتم و فشار دادم .وقتی به خودم آمدم او بی حال روی زمین افتاده بود. نبضش را گرفتم و متوجه شدم فوت کرده است. مانده بودم چه کار کنم. جسد را به داخل پارکینگ خانه بردم و با طناب دست و پایش را بستم و داخل صندوق عقب خودروی خود قرار دادم و رویش پتویی انداختم. سپس با تلفن همراه یاشار با پدرش تماس گرفتم و با او در میدان توحید قرار گذاشتم.با موتورسیکلت سر ...
اخبار حوادث امروز (27 مهر 99) از ادامه خودکشی ها در بوشهر تا برملا شدن پشت پرده قتل های گانگستری مشهد
انقلاب همزمان با پیدا شدن جسد آقای دکتر و مردی میانسال در 2اتفاق جداگانه در تهران، تحقیقات برای کشف اسرار مرگ آنها آغاز شده است. برادرکشی بخاطر ارثیه پدری تصور می کردم برادرم قصد تصاحب ارثیه پدری مان را دارد و به همین دلیل او را به قتل رساندم. این بخشی از اعترافات مردی 40 ساله است که برادر 50 ساله اش را با ضربه چاقو به قتل رساند. خودکشی نوجوانان با مومو، شایعه یا ...
ماجرای دزد رفیق باز!
چند بار سعی کردم مواد مخدر را کنار بگذارم اما مانند خیلی از معتادان فقط چند روز دوام می آوردم. اولین فرزندم به دنیا آمد اما او در حالی که بیشتر از یک سال نداشت، به دلیل بیماری جان سپرد اما این حقیقت تلخ نیز نتوانست مرا از مسیر سقوط باز دارد که به خودم بیایم و دریابم که زندگی ام در حال نابودی است.برای تامین هزینه های اعتیادم در یک مسافرخانه مشغول کار شدم ولی مدتی بعد هنگام نظافت در یکی از اتاق ها ...
مردم در #روایت_تحریم چه می گویند؟ / چه داروهایی کمیاب است؟
رو گشتم ولی داروی ایرانی دیابت پدرم رو نداشتن. توی داروخانه ی میدان فردوسی یه خانمی پلاویکس میخواست گیرش نیومد. درد خودم یادم رفت و خیره موندم به اون که ناامید بیرون می رفت. شرمنده شدم که تو خونه ی ما پلاویکس هست واسه پدرم که سکته مغزی کرده. #روایت_تحریم #روایت_تحریم برای من یعنی لرزش دستانم به علت نایابی #لووتیروکسین. #روایت_تحریم برای مادرم یعنی #انسولین_نیست . #روایت_تحریم برای ...
قصاص؛ فرجام قتل به خاطر عشق قدیمی
دادگاه از همسر قربانی خواستند تا درباره رابطه اش با پیمان صحبت کند.این زن گفت: پیمان به خانه ما رفت وآمد داشت. بعد از مدتی متوجه علاقه او به خودم شدم. وقتی از همسرم جدا شدم، او به من پیشنهاد دوستی داد. پیمان گاهی اوقات دنبال من می آمد و با هم بیرون می رفتیم؛ اما بعد از اینکه زندگی ام را دوباره با محمدرضا شروع کردم، گفتم بهتر است دیگر با من تماس نداشته باشد. او هم ارتباطش را با من قطع کرد. در ...
بازداشت یک مظنون در پرونده آدم ربایی مرموز
و او را زیر صندلی قرار دادیم و به سمت یکی از شهر های غربی کشور به راه افتادیم. در یکی از شهر های غربی کشور برای من کاری پیش آمد که از خودرو پیاده شدم و قرار شد یک روز بعد همدستم را ببینم. از آن روز به بعد از سیروس و گروگان خبری ندارم تا اینکه دستگیر شدم. پس از این مأموران برای بر ملا شدند راز سرنوشت مرد گروگان تحقیقات برای دستگیری سیروس را ادامه دادند تا اینکه دریافتند، وی به صورت غیر قانونی به یکی از کشور های همسایه گریخته است. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه قاضی سهرابی به مأموران پلیس اینترپل دستور داد تا متهم را شناسایی کنند و به کشور بازگردانند. ...
مربی کیوکوشینگ کاراته اراکی که مدافع حریم ولایت شد/منش پهلوانی در رفتار شهید مسلمی متجلی بود
رفتن به سوریه داوطلب شدند و همه تصمیم گرفتند راه او را ادامه دهند. حرف آقا سعید این بود که حضرت زینب(س) یک بار به اسارت رفت و دیگر نباید به اسارت برود. من هم دوست دارم و باید برای دفاع از حرم بی بی بروم. الان جوانان زیادی به مزارش می روند و با شهید درد دل می کنند. دوست داریم راهش را ادامه دهیم. خوب یادم است یک شب قبل از اینکه اعزام شود همه بچه ها را جمع کرد و از همه خداحافظی کرد. ...
تصورات عجیب یک قاتل
، خانه مقتول بود و بررسی ها نشان می داد که او از سوی برادرش غافلگیر شده و جانش را از دست داده است. عامل جنایت برادر 40 ساله این مرد بود که با دستانی خون آلود کنار جسد نشسته بود و همانجا دستگیر شد. او در همان بازجویی های اولیه به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: تصور می کردم که او قصد تصاحب اموال پدرم را دارد به همین دلیل جانش را گرفتم. متهم به قتل در ادامه مدعی شد که به شدت از قتلی که مرتکب شده پشیمان ...
فرزند عبدالحمید مولوی از پدر و خانه پدری می گوید
...> زندگی خاندان مولوی ها مولوی پسر دوباره خاطرات آن روز ها برایش تداعی شده است و هنگام گریز به ارتباط عاشقانه پدر و مادرش بغض می کند: پدرم بعد از نماز صبح نمی خوابید و تعقیبات می خواند. در خانه ما همه باید نماز می خواندند. ساعت 6 صبح همه صبحانه می خوردند. او روزی یک بار هم به حرم مشرف می شد و سر خاک پدرش می رفت. مادرم بیست ساله بود و پدرم بیست وشش ساله که با هم ازدواج کردند. مادرم بسیار زیبا بود ...
2مرگ اسرارآمیز در پایتخت
و او هیچ مشکلی نداشت. بعد از آن خانه اش را ترک کردم تا امروز که هرچه به او زنگ زدم جوابم را نداد. نگران شدم و چون کلید یدکی خانه اش را به من داده بود خودم را به خانه رساندم تا اینکه با جسد او روبه رو شدم. بازپرس جنایی تهران دستور بررسی دوربین های مداربسته ساختمان و اطراف محل حادثه به همراه تحقیق از همسایه ها را صادر کرده تا اسرار مرگ آقای دکتر برملا شود. ...
رزمنده ای که پس از 36 سال هنوز در خط مقدم مبارزه است/ جنایت های ضدانقلاب وحشیانه تر از داعشیان
نیازمند است و این اتفاق فتح الباب حضور من در مجموعه مقدس سپاه بود. پس از استخدام در سپاه در کدام بخش به کارگیری شدید؟ کار خودم را بخش فرهنگی و تبلیغات سپاه آغاز کردم و با تشویق های پدرم روز به روز در کارم موفق تر شدم و در پایگاه های مختلف حضور پیدا می کردم و اقدام به خوشنویسی، نقاشی و درج پیام های هویتی و ارزشی، سخنان امام و آیات قرآنی برای تقویت روحیه نیروها در محیط پایگاه ها ...
قتل برادر به خاطر ارثیه
به قتل رسیده بود که با اداره پلیس تماس گرفتم و موضوع قتل برادرم را اطلاع دادم. متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین قاضی ساسان غلامی دستور داد قاتل برای مشخص شدن سلامت روحی و روانی اش به پزشکی قانونی منتقل شود.
تاب می آوریم؟
به تنهایی عادت ندارد و پدری که در بیمارستان است، رهایت نمی کند. من از خانه دائم با مادرم که می دانم چقدر از تنهایی وحشت دارد حرف می زنم اما پدرم بیمارستان است و به او دسترسی ندارم. آدم چه حالی دارد جز این که دائم بغض در گلویش است. گاهی این بغض می ترکد و گریه می کنی. فکر می کنم پدرم قلبش ناراحت است و نکند کرونا تأثیر بدتری رویش بگذارد. یا این که فکر می کنم نکند خوب به او رسیدگی نکنند. بعد می روی و ...
جدایی را دوست نداشتم
لاک خودم بود. پنجم ابتدایی را که خواندم، پدرم گفت درس خواندن تعطیل... کلاً در طایفه امان رسم نبود دختر زیاد درس بخواند. با حرف پدرم نشستم توی خانه و خانه نشین شدم. در پانزده شانزده سالگی کم کم سر و کله خواستگارها پیدا شد و بدون اینکه آنها را ببینم از طرف خانواده ام رد می شدند. این پدرم بود که می گفت ما باید با چه کسی ازدواج کنیم. بیست و یک ساله بودم که فریبرز آمد خواستگاری ام ...
سهیلا با مرد خوش تیپ داخل شاسی بلند خلوت کرده بود! / زنم بود تحمل نکردم!
سهیلا داخل خودروی شاسی بلند نشسته و با راننده آن که مرد شیک پوشی بود به گرمی صحبت می کرد. بیشتر بخوانید: پسر غیرتی، دوست پسر مادرش را در تهران کشت / پدرم زندان بود باورش برایم سخت بود و هزاران سوال در ذهنم بود که اگر مرا نمی خواهد چرا طلاق نمی گیرد و اگر زندگی اش را دوست دارد سوار بر خودروی لوکس چه می کند وقتی پیاده شد و به داخل خانه رفت پشت سرش رفتم و پرسیدم با مرد غریبه چرا خلوت کرده است با تندی گفت به تو ربطی ندارد تحملش سخت بود خفه اش کردم و جسدش را به جاده چالوس برده و رهایش کردم. هوشنگ بعد از پیدا شدن جسد به بازسازی جنایت پرداخت و روانه زندان شد تا حکم درباره او صادر و اجرا شود. ...
مرگ پزشک تنها بررسی می شود
به گزارش جوان، ساعت 13:50 بعد از ظهر روز جمعه 25 مهر قاضی مصطفی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از مرگ مشکوک مردمیانسالی در خانه اش حوالی میدان انقلاب با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در محل حادثه با جسد مرد 52 ساله ای به نام کامران روبه رو شدند که آثار زخمی روی سرش نمایان بود. بررسی ها نشان داد ...
مستأجر امام حسین(ع) ...
روسری اش را گره زد و گفت: خانم مرادی شما را فرستاده؟ گفتم: بله، خانم اکرم شایگان شما هستید؟ در را باز کرد و وارد آپارتمان شدیم، چند قبض آب روی زمین افتاده بود که برداشتم و روی جاکفشی کنار در گذاشتم. کمی طول کشید تا اینکه اکرم خانم در ورودی خانه را باز کرد، آرام و با طمأنینه راه می رفت، وارد خانه که شدم با تعجب به در و دیوارها نگاه می کردم، برخلاف نمای بیرونی خانه که باشکوه بود اما آپارتمان ساده ...