سایر منابع:
سایر خبرها
بنری که یک اعدامی را حافظ و معلم قرآن کرد
سال 94 بود که برای اولین بار زندان را از نزدیک دیدم ولی نه به عنوان میهمان، بلکه قرار بود تا خانه ام شود و بعد مدتی هم، طناب دار را بر گردنم آویخته و همه چیز تمام شود. با قاتل و قاچاقچی همسفره شدم اولین روزهای زندان را به رنگ سیاه در یاد دارم، روزهایی که افسردگی، گوشه نشینی و گریه تنها کاری بود که از دستم برمی آمد و تصور اینکه سر سفره ای می نشینم که در یک گوشه اش قاتل و در ...
فارقلیط کیست؟
دینی شدم و کم کم مدارج علمی را طی کردم، تا اینکه کوچ کرده و خود را به کلاس درس استاد بزرگ مسیحی رساندم. در مجلس درس او چهارصد نفر شرکت داشتند و من در میانشان از هوش و استعداد بیشتری برخوردار بودم، به همین دلیل مورد علاقه استاد بزرگ مسیحی شدم، به طوری که تنها کسی بودم که اجازه ورود به حرم استاد را داشتم. روزی به مجلس درس استاد بزرگ مسیحی رفتم، او نیامده بود، گفتند امروز استاد مریض است ...
برونو سزار: میخواهم با سپاهان از فوتبال خداحافظی کنم
بودیم تا یک تیم فوتبال. من سپاهان را دنبال می کنم. بازیکنانی نظیر جانواریو، مهدی کریمیان، جواهیر سوکای، بنگر و... بازیکنان خوبی در تیم بودند. در آن زمان، بازیکنان جوانی در کنار ما کار می کردند که بعد از رفتن ما، به یک تیم بزرگ تبدیل شد. سزار در مورد جدایی از سپاهان و پیوستن به النصر گفت: من یک اشتباه خیلی بزرگی در زندگی حرفه ایم انجام دادم. بازیکن جوانی بودم و به پول فکر می کردم. آن ...
دوست خوب دوران کرونا
پیغام های اول مثل همیشه حالم را پرسیده بود، بعد گفته بود که نگرانم شده است، بعد همان جا تماس گرفته بود، بعد نوشته بود از بچه ها شنیده که حالم خوب است و خیالش راحت شده است. به جلال پیغام دادم جلال جان نوکرتم و شرمنده ام، به خدا خیلی درگیر بودم. خوبی؟ سه روز گذشت و جلال پیغامم را باز نکرد. بعد نوشتم جلال خواهش می کنم جواب بده ... سه ساعت بعد جلال زنگ زد. شیرجه زدم گوشی را ...
یکی از بهترین پاس گل های زندگی ام را به قایدی دادم
...، متأسفانه این اتفاق رخ نداد. من همیشه به عنوان الگو و کسی که در تاریخ فوتبال ایران جزو برترین ها و نوادر بوده، به کریم باقری نگاه می کنم و امیدوارم قسمت شود و بتوانم روزی با ایشان افتخار همکاری داشته باشم. عزت اللهی بعد از پایان بازی با تیم ملی بوسنی، سفر عجیبی را به دانمارک داشت. خودش در این باره می گوید: یک سفر خیلی طولانی داشتم، به خاطر اینکه پرواز اول من کنسل شد. مجبور شدم ...
دستگیری گروگانگیری که تصور می کرد قاتل است
پایتخت دستگیر کنند. پیمان پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران به گروگانگیری خونین اقرار کرد و مدعی شد که تصور می کرده دختر جوان فوت شده و اتهامش قتل عمد است. وی توضیح داد: من سابقه دارم و کارم سرقت خودرو و کیف قاپی بود. آخرین بار به اتهام کیف قاپی دستگیر شدم و به زندان رفتم. مدتی درحبس بودم و بعد آزاد شدم. 2 ماه پس از آزادی ام بود که در اینستاگرام با پریسا آشنا و دلباخته او شدم. برای اینکه او ...
روایت همسرانه فرمانده شهید حزب الله؛ از انصار الخمینی لبنان تا دسته گل ایرانی شهید وهب
. این آموزش های همسرم تا لحظه شهادتش نیز ادامه داشت. من و خانواده ام از زمان کودکی به عربستان رفتیم. من آنجا با تفکر وهابیت درس خوانده بزرگ شدم. زمانی که به لبنان بازگشتم تفکر و عقیده شیعه را قبول نداشتم. شهید وهب به صورت غیرمستقیم مدرّس من بود. خانواده ام مخالف این ازدواج بودند ما در بُعد فکری فرهنگی نزدیک بودیم ولی از لحاظ اجتماعی تفاوت داشتیم. من اصرار کردم و گفتم او را می ...
طبری توسط گروهی پنجاه نفره و در منزل لاریجانی بازداشت شده است
لاریجانی قرار گرفت - بازداشت شدم. به گزارش اسپادانا خبر و به نقل از روزنامه شرق، او نوشته است: تنها گناه این جانب این است که بیست سال خدمت صادقانه در قوه قضائیه، مدیری لایق، توانمند و پاکدست بوده ام. کار یکصدساله عدلیه را به گواه رؤسای کل دادگستری سراسر کشور با ظرف مدت بیست سال انجام دادم و هیچ یک از اتهامات این پرونده مربوط به شغل و جایگاه یا مسئولیت خدمتی بنده نبود. نقش این جانب در کجای سناریوی ساختگی آقایان در زمین لواسان قرار دارد؟ ...
سرقت های خانم سیاهی لشکر در بیمارستان های پایتخت
خنده دار تهیه می کنم. آنها هم باور می کردند و به این ترتیب از دستشان خلاص می شدم. اما درنهایت دستگیر شدی؟ چون در یک بیمارستان، 2بار سرقت کردم. یعنی یک بار چند وقت قبل از زنی که همراه بیمار بود سرقت کردم و بار دوم هم وارد همان بیمارستان شدم که لو رفتم. اشتباه از خودم بود. با اموال سرقتی چه می کردی؟ طلاها را می فروختم و پول ها را هم خرج می کردم. چند مورد سرقت انجام دادی؟ یک ماهی می شود که سرقت ها را شروع کردم. بعید می دانم تعدادشان به 10مورد هم برسد. حالا که دستگیر شده ام نگران فرزندانم هستم. نمی دانم تکلیف آنها چه می شود. ...
عشوری: داد زدند این خود قاتلش است!
به گزارش "ورزش سه"، سینا عشوری بازیکن سابق ذوب آهن سال های پایانی خود را در تبریز و تراکتور سپری کرد و خیلی زود در 31 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد. او که زاده اصفهان است، در آخرین مصاحبه خود در برنامه هشت بهشت حاضر شد و در مورد حضور در ذوب آهن گفت: من وقتی جوان بودم، پیشنهادات زیادی داشتم ولی دوست داشتم در اصفهان بمانم و به این موضوع هم افتخار می کنم. او سپس در مورد خداحافظی ...
مصائب مالیاتی یک کارآفرین
.... البته من همان زمان معامله ای هم داشتم و فهمیدم که ممنوع الانتقال هم هستم. همه این اتفاق ها برای این بود که من پرونده را سر میز دادستان انتظامی گذاشته بودم که طبق ماده 264 به پرونده من رسیدگی شود، یعنی آن آقای مسئول در اصفهان از تمام ابزارهایی که قانون در اختیار او گذاشته استفاده کرده بود و حتی یکبار به من گفت که تو که انقدر دنبال این داستان می دوی اولا دو تا سه سال باید بدوی و در نهایت ببین ...
معلمی که کلیه خود را به پدر شاگردش اهدا کرد
فیروزآبادی را دیدم، با دلهره جلو رفتم، سلام دادم و گفتم اجازه می دهید من به بچه های یتیم خانه شما درس بدهم؟ نگاه مهربانانه ای کرد و گفت اگر می توانی بسم الله. از آن زمان همه دل خوشی من در اوج روزهای نوجوانی این بود که بعد از تعطیل شدن از مدرسه به یتیم خانه بروم. بچه ها با من انس گرفته بودند. برایشان شعر و قصه می خواندم. اعداد و ریاضی را یادشان می دادم. بهترین روزهای عمر من همان روزهایی بود که ...
دوست داشتم پزشک شوم / دویدن در من ریشه دوانده بود
اول را در کشور کسب کنیم و مدال طلا را برای استان به ارمغان بیاوریم. شاید برایتان جالب باشد که با وجود سن کم در آن زمان سرپرست تیم بودم. چطور شد که از هاکی به دو و میدانی رسیدید؟ پس از بازگشت از مسابقات هاکی قهرمانی کشور همراه با اعضا تیم برای انجام تمرینات هوازی به پیست آبشار اصفهان رفتیم؛ در آنجا با آقای طباطبایی که از مربیان دو میدانی استان اصفهان بودند آشنا شدم. بواسطه ...
گفتگو با سوفیا لورن درباره بازیگری بعد از سال ها
برنده اسکار که هنوز هم بر فرهنگ عامه تاثیرگذار است، قبلا در مصاحبه ای گفته بود برای بازی در فیلم باید بتواند با آن ارتباط شخصی برقرار کند. او در یک گفت وگوی تلفنی از خانه اش در ژنو از خوب پیر شدن، پسرش و چند نقش مورد علاقه اش گفت. در این جا گزیده ای از گفته های او آورده شده است. شما از سال 1980، 7 سال بعد از تولد ادواردو و 12 سال بعد از تولد کارلو جونیور، کم کارتر شدید. چرا؟ ...
سرقت های سریالی نقش سیاهی لشکر از همراهان بیماران
کردید زنانی را که مسموم می کردید فوت کنند؟ معمولاً به اندازه ای قرص خواب آور به آبمیوه اضافه می کردم که چند ساعتی به خواب بروند. یعنی می دانستید چقدر باید اضافه کنید؟ نه، اما سعی می کردم کم اضافه کنم. اگر کسی به شما مشکوک می شد چه می گفتید؟ به سرعت کارم را انجام می دادم و اگر کسی هم به من مشکوک می شد، می گفتم دوربین مخفی است، مثلاً یک بار یکی از طعمه هایم متوجه شد که قرص داخل لیوان ریخته ام که به او گفتم شما در مقابل دوربین مخفی هستید و مدعی شدم برای برنامه ای با تلفن همراهم کلیپ های ویدئویی می سازم. ...
قصه پر غصه دختری به نام مستانه و بهاری که خزان شد
و همچنین منشی دفترهای مهندسی بودم؛ اما بعد از زمین گیر شدن خودم را با طراحی چهره، نقطه کوبی و نقاشی سرگرم کردم. بارقه های امید در این سختی ایام، می خواهم دوباره سلامتی ام را به دست بیاورم. در چند کشور امکان عمل نخاعی وجود دارد و حتی تلفنی با دکتر دانشی صحبت کردم. ایشان به من گفتند: زندگی کن و تمرین و فیزوتراپی. امکان عمل و درمان وجود دارد و در آینده ممکن است در کشور انجام شود اما ...
افشاگری جنجالی و باورنکردنی از اقدام جادوگران و اجنه در فوتبال ایران!
ا خوردیم و حذف شدیم تاثیر مستقیم داشت. این را از هادی عقیلی بپرسید سال بعدش رفت سپاهان و آقای ساکت به او گفته بود که سایپا آن زمان قبل از بازی با استقلال در اصفهان هتل رزرو کرده بود و انگار مطمئن بود استقلال را می برد و برای فینال به اصفهان می آید. * گفتند تا زمانی که فلانی در ورزشگاه حضور دارد بازی شرایط عادی پیدا نمی کند یک بار هفته های پایانی لیگ بود و سایپا و یک تیم دیگر د ...
داستان های کوتاه بلند در مورد مهر و محبت و فداکاری مادر
. مردم می گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود. گفتم نفهمیدی کی بود؟ گفت من اصلا جلو نرفتم. دیگه خیلی نگران شدم. یاد خواب دیشبم افتادم. فکرم تا کجاها رفت. سریع لباسامو پوشیدم و راه افتادم دنبال مامان. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم اما تا اونجا یک ساعت راه بود و ...
عشق دختر زیبا پسر دانشجو را سارق کرد
کردم و آنجا با فرنگیس آشنا شدم. دختری زیبا و ثروتمند که من در یک نگاه عاشقش شدم. آن شب برای اینکه دل فرنگیس را به دست بیاورم به دروغ خودم را پسری ثروتمند معرفی کردم و گفتم ساکن یکی از محله های بالای شهر هستم و ماشین مدل بالایی دارم. باور کرد؟ بله. به همین خاطر مجبور شدم هر بار که می خواستم فرنگیس را ببینم، یا از دوستم ماشین قرض بگیرم یا یک خودرو مدل بالا کرایه کنم. چند وقت از ...
توکلی: عامل اصلی شکست آلومینیوم مقابل نساجی من بودم/در بدترین زمان اخراج شدم
شاهین توکلی در گفت وگو با میزان، در خصوص اخراجش در جریان دیدار تیم های آلومینیوم اراک و نساجی مازندران ، اظهار داشت: عامل اصلی شکست تیم، من بودم؛ متاسفانه در بدترین زمان از زمین بازی اخراج شدم و این موضوع باعث شد شیرازه تیم از هم بپاشد. وی در خصوص نارضایتی رسول خطیبی ، سرمربی آلومینیوم از شرایط باشگاه و احتمال جدایی وی، تصریح کرد: امیدواریم مشکلات تیم حل شود و مسائل بین سرمربی با ...
اینجا سنگ آخرت تراشیده می شود/زنده ای که برای خودش سنگ قبر سفارش داد
سن دارد و بیش از 40 سال که در این حرفه مشغول فعالیت است، می گوید بر حسب اتفاق به این شغل گرایش پیدا کرده و در این کار ماندگار شده است. می گوید؛ در زمانی که دانش آموز بودم در کنار دایی ام که به این حرفه اشتغال داشت مشغول شدم و بعد از آنکه خطاطی را در نزد استاد میرمحمد رضایی از خطاطان بزرگ زنجان و کشور و نعمت الله محمدی آموختم در این حرفه ماندگار شدم و هنوز هم به این شغل اشتغال دارم. ...
اشتغال خانوادگی یک مددجو / نبض امید در دست امداد
سال پیش برمی گردد که توسط یکی از دوستانم با آن آشنا شدم، این کار را دوست دارم ضمن اینکه خدا هم روزی رسان است. از چگونگی آشنایی خود با این کار این گونه می گوید: چهار سال پیش دنبال کار بودم که توسط یکی از دوستانم به یک تولیدی کیف معرفی شدم از همان جا کارم را شروع کردم و به نوعی آموزش اولیه را آنجا گذراندم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم تولیدکننده باشم. پرسیدم مواد اولیه و وسایل مورد ...
مشکل این سرزمین کتاب نخواندن است
می خواستم کنکور بدهم، می خواستم در کنار آن نقاشی هم کار کنم، اما پول کافی برای خرید مداد نداشتم. دفتر طراحی خیلی گران بود. پول کلاس رفتن را نداشتم و درضمن عاشق کتاب هم بودم و کتاب ها هم خیلی گران بود. یک سال پنهان از خانواده کار می کردم و توانستم برای خودم کتاب بخرم و اولین کتابی که خریدم کتاب شعر فروغ فرخزاد بود. بعد از یک سال که موضوع را به خانواده ام گفتم بسیار ناراحت شدند و ادامه ندادم، اما تک ...
تارتار شور و علاقه مرا دید و رضایت داد
...> علی محمدی در مورد دوران قبلی خودش در سپاهان و دلایل جدایی خود و اینکه گفته می شود دلخوری هایی از کادرفنی قبلی این تیم داشت گفت: من سال های خوبی در سپاهان داشتم ولی در آن مقطع به دلایلی ترجیح دادم جدا شوم. من مشکلی با سرمربی وقت از لحاظ بازی نکردن نداشتم. به هر حال من یک بازیکن حرفه ای هستم و می دانم سرمربی تیم ممکن است به بازی یک نفر اعتقاد نداشته باشد و یک بازیکن به روش و سبک بازی او نخورد و این ...