برای تامین هزینه به عقد موقت مردان در می آمدم
سایر خبرها
دکتر به مادرم گفت: فرزند شما ترنس است
. خلاصه دو سال بعد از این ماجرا پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد و این گونه برادرم از خانه فرار کرد، چرا که نمی توانست با نامادری ام کنار بیاید ولی من نزد پدرم ماندم اما رفتارهای نامادری و تمسخر و سرزنش های بستگان او نیز به مشکلاتم افزود، تا جایی که هیچ گاه در خانه احساس امنیت نمی کردم و طعم محبت و مهربانی را نچشیدم. از برادرم هم خبری نداشتم و بیشتر تنها بودم. وقتی به سن 16 سالگی رسیدم دیگر ...
خیانت نو عروس تهرانی؛ سفر شیطانی لو رفت
دو سال قبل با هم عقد کردیم و من به محل کار دیگری رفتم. چون وضع مالی خوبی نداشتم من و نازنین ناچار شدیم دو سال عقد کرده بمانیم و پول هایمان را پس انداز کنیم. تا اینکه تیر ماه امسال با هم ازدواج کردیم . در این مدت همسرم همچنان در آن رستوران کار می کرد تا اینکه دو ماه بعد از ازدواجمان متوجه رابطه پنهانی همسرم با امیر که به تازگی مدیر رستوران شده بود شدم. من فهمیدم همسرم و امیر با هم به سفر شمال رفته ...
تعجب حاج قاسم از ازدواج یک دختر شهید+تصاویر
زمان دامادی شالیکار بود. جالب است برایتان تعریف کنم وقتی فرزند آخرم را باردار بودم به کربلا رفته بودیم. همسفری ها که متوجه شدند فرزندم پسر است گفتند: نامش را ابوالفضل بگذار اما من دوست داشتم بگذارم مهدی و این اسم را خیلی دوست داشتم. پسر اولم به خواست همسرم نام عموی شهیدش را گرفت و دوست داشتم نام این پسرم مهدی باشد. خلاصه زیر بار پیشنهاد همسفری ها نرفتم تا اینکه برگشتیم و زمان ...
اعترافات ناپدری خشن درباره آزار و شکنجه دادن کودک معلولش
تحت بازجویی قرار گرفت و مدعی شد تحت تأثیر موادمخدر و قرص دست به کودک آزاری زده است. او در اعترافاتش گفت: وقتی با همسرم ازدواج کردم، می دانستم که او 2 فرزند دارد که یکی از آنها معلول است. او ادامه داد: این فیلم برای مدتی قبل است. آن روز قرص مصرف کرده بودم و شرایط عادی نداشتم. نمی دانستم که چه کار می کنم به خاطر همین دختر را کتک زدم و فیلم گرفتم اما نمی دانم فیلم چطور منتشر شد و حالا هم ...
اعتراف به قتل قناد برای سرقت میلیاردی
او را ندیده بودم. دوستم فریبرز او را به من معرفی کرد. واقعیتش فریبرز نقشه سرقت و قتل را طراحی کرد. با فریبرز چند سال است که رابطه داری؟ سال قبل یخچالمان خراب شد و نیاز به تعمیر پیدا کرد که از طریق فضای مجازی با فریبرز که در کار تعمیرات وسایل خانه بود آشنا شدم و او برای تعمیر یخچال به خانه ام آمد و از آن روز به بعد ما با هم رفت و آمد داشتیم. فریبرز گفته که شما ...
خانم معاون، خواستگار قلابی را به دام انداخت
...: مدتی قبل زن جوانی به پلیس رفت و از سرقت طلاهایش توسط خواستگار قلابی شکایت کرد. او گفت: من در داروخانه کار می کنم مدتی قبل، بعد از پایان ساعت کاری ام، کنار خیابان در انتظار تاکسی بودم که راننده یک خودروی جک برایم بوق زد تا سوار شوم. از آنجایی که خیلی دیرم شده بود و از طرفی خیابان ها این روز ها به خاطر کرونا خلوت است، به ناچار سوار خودروی جک شدم. او ادامه داد: راننده پسر ...
داستان طلاق های بازیگر سریال پزشک دهکده
روز هفته را در کنار او باشید و این موضوع هیچ وقت درست پیش نرفت. در مورد من البته هیچ وقت اینطور نبود اما این تنها چیزی است که به آن نگاه می کنم و اشتباه خودم می دانم. من سر کار می رفتم اما نان آور و حامی تمام خانواده بودم، از این رو بسیار سخت بود . ازدواج سیمور با فلین در سال 1992 به پایان راه خود رسید. اما یک سال بعد او دوباره عاشق شد و این بار نوبت جیمز کیچ ، بازیگر و کارگردان بود. این ...
قتل مرد تنها، برای سرقت میلیاردی
زدم در را باز نکرد. از همسایه ها پرس و جو کردم و آنها گفتند که آخرین بار اواخر شهریور ماه پدرم را در پارک محله دیده ولی پس از آن خبری از او ندارند و پدرم را ندیده اند. سرقت میلیاردی با اظهارات این زن، مأموران راهی خانه پیرمرد شدند، اما اثاثیه خانه به هم ریخته و اثری از صاحبخانه نبود. بررسی ها حکایت از این داشت که پول، طلا، دلارها و تعدادی سنگ های قیمتی از خانه پیرمرد سرقت شده است ...
از ازدواج زودهنگام تا تلافی هیجانی
.... اما بعد از ازدواج، زیاد با هم جر و بحث داشتیم اصلا همدیگر را نمی شناختیم. دلم می خواست با دوستانم بیرون بروم، آزاد باشم ولی همسرم افکار و رفتارش با من فرق داشت. انتظارات همسرم رو نمی توانستم برآورده کنم. یک بار که قهر کردم به شهرستان آباده رفتم. شوهرم توسط یکی از دوستانش با دختری تماس داشته که من متوجه شدم و تصمیم گرفتم تلافی کنم. من هم با یکی از دوستان همسرم دوست شدم ...
قتل مدیر رستوران برای ارتباط پنهانی
همسرم نازی آشنا شدم. آن زمان شرایط ازدواج نداشتم به همین خاطر چند سالی صبر کردم تا اینکه دو سال قبل به خواستگاری نازی رفتم و با هم عقد کردیم. دو سال هم نامزد بودیم و تیرماه امسال ازدواج کردیم. متهم ادامه داد: نازی در یک رستوران مشغول کار بود. دو ماه از ازدواج ما گذشت تا اینکه متوجه شدم او با مدیر رستوران رابطه پنهانی دارد، حتی با هم یک سفر هم به شمال رفته بودند. در این رابطه با او صحبت ...
دلایل افزایش طلاق های زودهنگام
هم همکار بودیم، به نظرم پسر متین و موقری می آمد، وقتی درخواست دوستی داد، با خودم فکر کردم حالا که دیگر مرز 30 سالگی را رد کره ام، خوب است کم کم فکر یک رابطه جدی که منجر به ازدواج می شود، باشم، حدود 4 ماه با حمید دوست بودم او هم مثل من متولد سال 67 بود البته من چند ماهی بزرگتر بودم، به هم علاقه مند شده بودیم و به نظرم همه چیز برای شروع یک زندگی مشترک خوب و منطقی می آمد، سریع موضوع را رسمی کردیم و ...
دلایل افزایش طلاق های زودهنگام
اجتماعی بودیم، به نوعی هم همکار بودیم، به نظرم پسر متین و موقری می آمد، وقتی درخواست دوستی داد، با خودم فکر کردم حالا که دیگر مرز 30 سالگی را رد کره ام، خوب است کم کم فکر یک رابطه جدی که منجر به ازدواج می شود، باشم، حدود 4 ماه با حمید دوست بودم او هم مثل من متولد سال 67 بود البته من چند ماهی بزرگتر بودم، به هم علاقه مند شده بودیم و به نظرم همه چیز برای شروع یک زندگی مشترک خوب و منطقی می آمد، سریع ...
بابای شریف جبهه
حضور کس دیگری در زندگی ام را بپذیرم. همان شب پدر به خوابم آمد. نگاهش ناراحت بود. گفت: دخترم چرا ازدواج نمی کنی؟ چه جوابی داری به این سید بدهی؟ اگر ازدواج نکنی، از تو راضی نیستم. صبح که بیدار شدم، خوابم را برای مادرم تعریف کردم. حس کردم رؤیای صادقه است و به آن جوان سید جواب دادم و الان بیش از 30 سال است زندگی آرام و خوبی داریم. حسرت می خوریم که خاطرات جبهه پدرم را نشنیدیم طاهره ...
نخستین زنی که در ایران به مدرسه رفت
. آن وقت مدرسه دخترانه وجود نداشت فقط یک مدرسه قاجاریه در تهران بود که پسر ها می رفتند. روزی یک خانم آمریکایی به منزل ما آمد دید که من خیلی با استعداد هستم به پدرم میرمحمدباقر رضوی که ملقب به امام الحکما بود توصیه کرد که مرا به مدرسه آمریکایی ها که در خیابان قوام تازه دایر شده بود بگذارد. پدرم در اول به این پیشنهاد راضی نبود، اما در اثر اصرار و علاقه من موافقت کرد و من 9 سال در آن جا ...
چیزی قشنگ تر از شهادت نیست
.... دلم می خواست او تا ابد در کنارم باشد. من در زندگی سختی های زیادی کشیده بودم؛ با یتیمی بزرگ شدم، داغ شهادت پدر و برادرم را دیدم، تجربه زندگی مشترک خوبی نداشتم و از همسرم جدا شدم و بعد چند سال هم بالاجبار از بودن در کنار دخترم گذشتم و او را به پدرش تحویل دادم. خلاصه قبل از دیدن محمد حال و روز خوبی نداشتم. وقتی خدا محمد را برای من فرستاد انگار دنیای جدیدی به روی من گشوده شد. من آدم دیگری ...
نامهربانی تهرانسر با توانیابان
می گوید: در چند سال نخست، از اینکه چه امکانات و شرایطی برای معلولان وجود دارد، بی اطلاع بودم تا اینکه سال 1396 با فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولان آشنا شدم. در آن زمان خانم مهدی زاده ، رئیس هیئت جانبازان و معلولان استان تهران بود که ورزش تنیس روی میز یا همان پینگ پنگ را به من پیشنهاد داد. حدود 2 ماه در این رشته فعالیت کردم و به مجموعه ورزشی آرمان شایان در محله اباذر و اشرفی اصفهانی می رفتم که ...
تجاوز تازه داماد تهرانی به دختر نوجوان / رومینا خودکشی کرد
خواهرت کارهای مخفیانه ای انجام می دهند بعد هم برای شهادت در این باره رومینا را که از دوستانش بود نزد من آورد. از همان موقع آشنایی و ارتباط من با رومینا آغاز شد تا اینکه بعد از مدتی فهمیدم همه حرف های زن برادرم فقط از روی حسادت و برای خراب کردن رابطه من و نامزدم بوده است، این گونه شد که به رومینا گفتم دیگر نمی خواهم او را ببینم چون بزودی ازدواج خواهم کرد. اما رومینا حاضر به جدایی نبود. تا ...
ضرورت و فوریت خدمات مشاوره و مددکاری به فرزندان شهدای مدافع حرم / سوء تفاهمی که مانع تبدیل وضعیت فرزندان ...
ایثارگر با دکتر اعظم آهنگر سله بنی محقق و پژوهشگر دانشگاه تهران و فرزند شهید عبدالله آهنگر سله بنی به گفتگوی مشروح پرداخته است و ماحصل آن مروری بر سرگذشت، تجارب زیسته و تلاشهای علمی ایشان منتشر می شود. حیات: در ابتدا خود را معرفی کنید؟ اعظم آهنگر متولد بهمن ماه سال 1354، پژوهشگر رسمی موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران و مدیر بخش مطالعات شهری و منطقه ای دانشگاه تهران هستم. پدرم ...
دستبرد سرایدار خیانتکار به خانه همسایه
فیلم دوربین مداربسته مواجه شد، چاره ای جز اعتراف نداشت. متهم گفت: من از شش سال قبل هر روز برای انجام کار خدماتی به خانه شاکی می رفتم و حق و حقوقم را هم به صورت کامل دریافت کرده ام. وی ادامه داد: من می دانستم که در ورودی خانه شاکی ایراد دارد و می شود به راحتی وارد ساختمان شد. شب حادثه وقتی متوجه شدم شاکی و همسرش خانه را ترک کردند، تصمیم گرفتم به خانه شان دستبرد بزنم. در فرصت مناسب در را هل دادم و ...
جنایت بعد از افشای رابطه پنهانی زن شوهر دار با صاحبکارش!
سال قبل در یک رستوران که فرهاد صاحب آن بود، مشغول به کار شدم. مدتی بعد از من دختری به نام شبنم در آن رستوران مشغول به کار شد. من به شبنم علاقه مند شدم و از او خواستگاری کردم. بعد از مدتی با هم عقد کردیم. ما دو سال بود عقد کرده بودیم. در این مدت من محل کارم را عوض کردم و در جای دیگری مشغول شدم، اما همسرم همچنان در آن رستوران بود. تا اینکه متوجه شدم همسرم با فرهاد رابطه دارد. همه پیامک ...
اعترافات هولناک مردی که جسد همسر دومش را پنهانی دفن کرد
با ملیحه، متوجه شدم که او باز هم به مصرف مواد روی آورده است. چند بار او را ترک دادم، اما فایده ای نداشت تا این که روز حادثه (99.9.22) حدود ساعت 12 ظهر دوباره او را در حال مصرف مواد دیدم و از شدت عصبانیت کمربندم را کشیدم و او را به شدت کتک زدم و از خانه بیرون رفتم وقتی دوباره به خانه ام بازگشتم، همسرم کف اتاق افتاده بود. چون در فیلم های سینمایی دیده بودم که چگونه برخی افراد را به زندگی بازمی ...
بانویی که بابت از دست دادن شغلش باکی ندارد/ وقتی انسان بودن مهم تر از شغل داشتن است
مرتب حوزه می رفتم ولی بعد از بچه دار شدن مرتب نرفتم و ساعت هایی در منزل آیت الله زاهد حضور می یافتم، گفت: در این یک ساعت بچه ام را نزد مادرم می گذاشتم، با توجه به شرایط زندگی، استادی را پیدا می کردم که هم مطالعه و یادگیری درس داشته باشم هم بچه داری کنم و سال 75 دانشگاه قبول شدم، بچه اول را که داشتم تصمیم داشتم الزاما پزشکی قبول شوم ولی با آمدن بچه دوم رشته برق را که انتخاب کرده بودم؛ در نهایت تغییر ...
امام به آقای شریعتمداری گفت: من که خمینی هستم باید بترسم، نه شمای تبریزی!
سرویس تاریخ جوان آنلاین: روز هایی که بر ما می گذرد، تداعی گر سالروز رحلت عالم متتبع و خدوم، زنده یاد آیت الله سید هاشم رسولی محلاتی است. هم از این روی و در نکوداشت خدمات آن بزرگ، از جمله سالیان درازِ فعالیت در دفتر امام خمینی، بخشی از یک گفت و شنود طولانی خویش با ایشان را که طی آن به بیان خاطراتی در باب تاریخچه سیاسی حوزه علمیه قم و حیات مبارزاتی رهبر کبیر انقلاب اسلامی پرداخته اند، به شما تقدیم می دارم. روحش شاد. فضای حاکم بر حوزه علمیه قم پس از شهر ...
اعترافات وحشتناک مردی که جسد همسر دومش را پنهانی دفن کرد/ متهم به قتل: می خواستم مرده را زنده کنم!
خبرمهم: مرد 52 ساله ای که بعد از دو روز زندگی در کنار جسد همسرش، او را به طور پنهانی دفن کرده بود، در بازجویی ها مدعی شد چون در فیلم های سینمایی دیده بودم که برخی مردگان بعد از چند ساعت دوباره زنده شده اند، من هم احتمال دادم شاید همسرم زنده شود!
آرزوهای بر باد رفته زن 24 ساله
که زندگی اش را به هم ریخته بود. این زن جوان که مدعی بود بعد از مرگ نوزادش دیگر نمی خواهد زنده بماند، گفت: 18ساله بودم که با شهروز ازدواج کردم. همسرم که به تازگی خدمت سربازی اش را به پایان رسانده بود، تلاش می کرد تا زندگی شیرینی را برایم فراهم کند. یک سال بعد زندگی مشترکمان را در حالی آغاز کردیم که همسرم در زمینه خرید و فروش لوازم خانگی و تعمیرات آن فعالیت می کرد. من و او عاشقانه یکدیگر ...
خواستگار قلابی با خودروی همسرش دختران را فریب می داد
سرویس حوادث جوان آنلاین: آبان ماه امسال زن جوانی وارد اداره پلیس تهران شد و گزارش یک سرقت را اعلام کرد. او گفت: در یک داروخانه کار می کنم. یک روز هنگام برگشت به خانه منتظر تاکسی بودم که یک خودروی سواری جک توقف کرد و سوار شدم. در مسیر سر صحبت باز شد و راننده شماره ام را گرفت. بعد از چند بار صحبت او گفت قصد ازدواج دارد و به من علاقه مند است. در یکی از ملاقات ها او از طلاهایم تعریف کرد و خواست که ...
شهیدی که برگ شهادتش را از بانوی دمشق دریافت کرد/زندگینامه شهید مدافع حرم حسین مشتاقی +عکس
حسین مشتاقی از قبل خانواده هایمان یکدیگر را میشناختند و از این طریق ما با هم ازدواج کردیم. سال 88 حسین به خواستگاری ام آمد. یک هفته قبل از خواستگاری خواب دیدم به من می گویند: اسمت در لیست بیمه زن های پاسدار است. حسین آقا خیلی خجالتی نبود اما در مراسم خواستگاری خیلی خجالت می کشید. تنها چیزی که صحبت شد در آن جلسه در مورد کارشان بود. از من پرسید: صبور هستی؟ کارم طوری است که ...