سایر منابع:
سایر خبرها
هیچ چیز در این دنیای فانی، همیشگی نیست
...؛ چه در مقام همکار، چه در جایگاه مخاطب. متاسفانه خود را مجله فیلمی نمی دانم که بخواهم از خاطراتم با این نشریه بگویم؛ در نوجوانی کمی هفته نامه سینما خوانده بودم که چهارشنبه ها منتشر می شد، ولی مطالعه جدی سینمایی خود را اواخر دهه هفتاد با ویژه نامه قاب کوچک از روزنامه جام جم شروع کردم. دوشنبه ها چاپ می شد و آن را در اتوبوس و سر کلاس درس دانشگاه می خواندم. بعد از پایان یافتن چاپش، به ...
مدرسه خیابانی (+تصاویر)
دارید؟ الان خیلی دلم می خواهد این حرکت به یک پویش بین معلم های ایران تبدیل شود. من که این کار را دلی و به نیت شادی روح مادرم شروع کردم، اما وقتی وارد کار شدم و عشق و علاقه ای بچه های کار را به درس خواندن دیدم فکر کردم که می تواند این کار ادامه پیدا کند. بقیه معلم ها هم اگر در توان شان است وقت بگذارند و هم باقیات الصالحاتی برای خودشان بسازند و هم به این کودکان کار کمک کنند. مینا مولایی - ایران / روزنامه جام جم ...
آیا دیکتاتور ها عاشق می شوند؟
گفت عوض نشدی اما خیلی خیلی زیباتر شدی. من به او زل زدم و او از این نگاه عصبانی شد. خوشحال بودم اینگونه با او برخورد کردم. تمام درد و رنج در این سال ها، به خاطر شوهرم، فرزندانم، پاسپورتم و همه بلاهایی که به سرم آمده بود را با نگاه تو چشماش بهش نشون دادم و از این بابت خوشحال بودم. در ادامه از سختی های کودکی زندگی صدام می گوید که پدرش را ندیده بود و مادرش دوباره ازدواج کرده بود و در خیابان ...
خاطره تلخِ فریدون جیرانی از رنجاندن ایرج قادری و گفت وگو نکردن فروزان با او
ای با خانواده فردین هم دارم که بسیار خوب است و ابعادی از بخشی از زندگی فردین در این مصاحبه مطرح شده است. در مجمع مصاحبه هایی را که برای تاریخ سینما انجام دادم خیلی دوست دارم. جیرانی در پاسخ به این سوال که آیا هنرمند و یا فردی بوده که دوست داشته با او گفت وگو کند اما میسر نشده است، پاسخ داد: در بین هنرمندان هرچه تلاش کردم با خانم فروزان گفت وگو کنم قبول نکرد. از دهه 70 که در گزارش فیلم شروع به گفت وگو کرده بودم و اولین گفت وگویم با زنده یاد ناصر ملک مطیعی بود و بعد به دنبال مصاحبه با خانم فروزان رفتم که متاسفانه قبول نکرد. ...
روایت دختر جوان از پشت پرده کلیپ 2 دقیقه ای
خانواده متوسط بزرگ شدم. در حالی که دو خواهر بزرگ تر و کوچک تر از خودم داشتم و از امکانات مناسب رفاهی برخوردار بودم و زندگی ما در آرامش می گذشت اما من دختری بلندپرواز بودم و همیشه آرزو می کردم که کاش پسر به دنیا می آمدم. از همان دوران نوجوانی عشق هنرپیشگی و بازیگری در وجودم رخنه کرد و من به گونه ای شیفته این هنر شدم که همه اوقاتم را در خانه با تقلید صدا یا فرو رفتن در نقش های مختلف می ...
موسیوند: هیچ فدراسیون ورزشی من را به خاطر ندارد
در آن فعالیت داشته ام به من توجهی ندارند. پیشکسوت ورزش کشورمان ادامه داد: من از بنیانگذاران تیم والیبال پرسپولیس هستم و 10 سال کاپیتان تیم تنیس روی میز شمران بودم. در 5 رشته ورزشی در سطح باشگاهی بازی و افتخارات زیادی کسب کردم. با تیم فتح به همراه علی دایی و خداداد عزیزی قهرمان مسابقات نقش جهان شدم و مربی تیم های فوتبال بودم. در کشتی قهرمان مسابقات تهران شدم. برخلاف بسیاری از ورزشکاران ...
چرا حسن ناهید یکی از مفاخر موسیقی عصر حاضر است؟
در جواب او می نویسد: بچه جان برو درست را بخوان. سال ها بعد، زمانی که حسن ناهید میهمان حسن کسایی است، کسایی نامه را پس از 50 سال به او نشان می دهد. زنده یاد حسن کسایی در کنار محمد طاهرپور، منوچهر سلطانی و جلیل شهناز نامه ی جعلی و مهاجرت به تهران حسن ناهید درباره چگونگی مهاجرتش به تهران، (آن زمان که در مقطع دبیرستان تحصیل می کرده) نیز صحبت کرده است: یک روز ...
داوری عشق است/ از مسوولین می خواهم که به جوانان بیشتر بها بدهند + تصاویر
قرار است برگزار شود. تو هم که عشق داوری هستی پس بیا شرکت کن. منم شرکت کردم و در همان کلاس ها من از لحاظ تئوری و عملی بالاترین نمره را در آن دوره کسب کردم و به استان معرفی شدم. فکرشهر: داوری را از چه سالی شروع کردید؟ من داوری را از سال 94 شروع کردم. اولین مدرس من آقای عبدالرسول استادزاده بودند که جا داره همینجا از ایشون تشکر ویژه کنم چون انگیزه را در من چند برابر کرد با صحبت ...
از ازدواج با دختر مورد علاقه ام منصرف شدم
...: از دختری 25 ساله، تقریبا سه سال پیش خواستگاری کردم ولی بعد، خودم منصرف شدم چون به دختر دیگری علاقه مند شده بودم. یک سال پیش، دوباره تصمیم گرفتم از همان دختر خواستگاری کنم که خانواده ام مخالفت کردند. نزد مشاور رفتیم که گفت: نه، شما به درد هم نمی خورید. با این حال، من به او قول دادم که این بار با هم ازدواج خواهیم کرد اما دوباره منصرف شدم چون به نظرم خوشبخت نمی شویم. در ضمن، کار ...
سرگذشت دختری که از 18 سالگی تستر مواد مخدر شد
...: آنچه در ادامه می خوانید ماجرای زندگی زنی است که در ابتدا برای کسب درآمد به عنوان تست کننده مواد کار می کرده، اما کم کم تبدیل به مصرف کننده شده و در نهایت کارتن خواب می شود.او امروز 9 ماه است که پاک است و دوره درمانش را سپری و تلاش می کند تا با حرفه آموزی و کسب درآمد بتواند، روزی دختر نوزادش را در کنار خود نگهداری کند. به گزارش ایلنا، به او پیشنهاد می دهم تا درباره گذشته اش ...
رشید مظاهری: عده ای در استقلال می خواهند مرا مقابل هواداران قرار دهند
روزهای اخیر به دلیل تمرین روی چمن مصنوعی درد کمرم چند برابر شد و شرایط تمرین نداشتم. به کادر فنی و پزشکی اعلام کردم بگذارید به بیمارستان بروم تا MRI بگیرم. با اجازه کادر فنی این کار را انجام دادم ولی وقتی در بیمارستان بودم متوجه شدم گفتند رشید قهر کرده است. بعد هم سعید عزیزیان مصاحبه کرد و گفت از رفتار رشید تعجب کردم. می خواهم به آقای عزیزیان بگویم لطفا به هواداران توضیح دهد دقیقا من چه ...
علی کریمی: دیگر دغدغه فوتبال ندارم
این را نمی دانم. این می ماند با وجدان خود دوستان. هر کسی حق رای داشت و رایش قابل احترام. من هم اگر بودم به کسی رای می دادم که دوست داشتم. هر کسی اما باید وجدانش پیش خودش راحت باشد که به فوتبال خیانت نکرده باشد. کریمی در واکنش به این سوال که آیا انتخابات مهندسی شده است، عنوان کرد: من این را نمی دانم. اما باید روز مهندس را با تاخیر به دوستان عزیز تبریک بگویم. کریمی در پایان گفت: دیگر نیازی به من نیست. اگر بود رای می دادند. ...
حمیدی در میان شاعران صد سال اخیر هیچ کس را قبول نداشت
کرد اما از طرفی هم با گذر زمان مردم نمی توانستند قبول کنند که یک نفر تا این حد خودشیفته باشد و به همین دلیل در دراز مدت دوستانش را از دست داد. در همان دوره افراد زیادی بودند که شعر او را می پسندیدند اما اخلاق او را نمی پسندیدند و به همین دلیل به آثارش هم توجه نمی کردند و از او دور شدند. حمیدی بعد از خودش چه کسی را بیشتر از همه قبول داشت؟ در میان شاعران 100 سال اخیر هیچ کس را قبول ...
رتبه 163 تجربی در زنجان: پیوستگی و تلاش بدون وقفه عامل موفقیتم بود
به همراه داشت، با پانا گفت و گو کرد. چرا رشته تجربی را انتخاب کردید؟ چون پدر و مادرم کارمند علوم پزشکی بودند و با کار پزشک ها و پرستار ها آشنا بودم از همان کودکی به این رشته علاقمند شدم و به همین علت این رشته را انتخاب کردم. از چه زمانی کنکور برای شما جدی شد؟ از همان زمان که در آزمون تیزهوشان پذیرفته نشدم، برای کنکور شروع به درس خواندن کردم، ولی سال دهم ...
پدر مظاهری: مخالف حضور رشید در فوتبال بودم
در استادیوم برای دیدن بازی هایش رشید در ورزشگاه حاضر شده است، گفت: زمانی که رشید در ذوب آهن حضور داشت یک بار راهی اصفهان شدم و بازی او را از نزدیک دیدم. من هم چون پدر رشید هستم برای او حرص و جوش زیادی می خوردم. او در پایان گفت: رشید فرزند چهارم من است و هشت فرزند دارم. 4 فرزند پسر و 4 دختر دارم. یکی از پسرهایم به نام محمدرضا عضو تیم نفت و گاز گچساران است و قبلا در استقلال اهواز حضور داشت که آن تیم منحل شد. هر جایی که رفتم و اعلام کردم پدر رشید مظاهری هستم، کارم را انجام می دادم به احترام رشید کارم را به نحو احسن انجام می دادند. ...
زنِ تنها: گول صاحبکارِ خوش گذرانم را خوردم
اعتماد بی جا به صاحبکارم سرنوشتم را دگرگون کرد زن 34ساله که مدعی بود اعتماد بی جا به صاحبکارش سرنوشت او را دگرگون کرده، درباره قصه تلخ زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: 17ساله بودم که با محمد ازدواج کردم. او اگرچه کارگر ساده ساختمانی بود اما قلب رئوفی داشت و در برابر خانواده اش مسئولیت پذیر بود. سه سال بعد از ازدواج صاحب دختری زیبا شدم و زندگی شیرینی را تجربه ...
بهشت آنها، بهشت ما !
می کند. اصلا از بی طرفی می افتد. امروز بازار بودم. همه اش فکر می کردم نباید تنها به بدی ها فکر کنم. خوبی ها را هم باید ببینم! همینکه غبار و آلودگی شدید هوای تهران را دیدم گفتم لعنت بر شیطان! ترافیک خیابان ها را گفتم لعنت بر شیطان، اینترنتم مرتب قطع می شد گفتم لعنت... ماشینم که یک بار استارت نخورد و همه بدنم به لرزه افتاد نکند باتری اش سوخته باشد، با این لوازم یدکی گران قیمت ...
از وکالت تا زباله گردی
بیشتر نداشتم که پدرم بر اثر ایست قلبی جان سپرد و چند سال بعد نیز مادرم را از دست دادم. هیچ کدام از اعضای خانواده ما تحصیلاتی کمتر از فوق لیسانس و دکتری ندارند، به همین دلیل من هم که از هوش و استعداد بالایی برخوردار بودم، به عنوان شاگرد ممتاز مدرسه به تحصیلاتم ادامه دادم تا این که در اواخر دهه 70 در رشته حقوق وارد دانشگاه بیرجند شدم. حس عجیبی داشتم. غرور جوانی و خوشگذرانی های زودگذر مرا به ...
ماجرای یک فیلم ؛ از این روزگار خاطره کُش
با وجود همه دیجیتالی شدن ها و مجازی شدن ها معتقد بود دوران رسانه مکتوب و کاغذ تمام نشده است و همچنان طرف داران خودش را دارد. 40 سال سابقه عشق، 40 سال عشق ماهنامه فیلم از سال 61 کارش را شروع کرد و تا امروز سابقه ای حدود چهل ساله برای خودش دست وپا کرده است. بااین حال، این مدت مدید هم نتوانست بعد از درگذشت مسعود مهرابی، صاحب امتیاز این مجله، به اختلاف های موجود بین گروه مدیریت ...
فیلم های غیرقابل پخشی که با دوبله مجاز شد!
برفی و... بله. بونانزا . یکی دیگر هم بود؛ تاجر بوسان . * آنکه کره ای بود!؟ بله. شایگان مترجم خوبی است. ترجمه اش را با من در کاسپین شروع کرد. آن موقع که به کاسپین آمد، گفت من آمریکا بودم و فلان سابقه را دارم. من هم نیم ساعت از آیرون ساید را دادم ترجمه کند. بعد نشاندمش پهلوی خودم کنار موویلا برای سینک زدن * مگر شما کره ای هم کار می کردید؟ برای ...
از پرورشگاه تا زندان/ محسن طمع کرد
...، برادرم برای من کاری در بازار میوه دست و پا کرد و توانستم در یک مغازه هم کار کنم و هم شب ها را همان جا بمانم. وی افزود: من به زندگی بیرون از پرورشگاه عادت نداشتم و با هر کسی که از راه می رسید دوست می شدم که همین رفاقت ها نیز کار دستم داد. این سارق بیان کرد: چند سال بود که از پرورشگاه دور شده بودم و برای خودم زندگی درست کرده بودم، اما فریب خوردم و همه چیزم را از دست ...
نرگس آبیار: برای ساخت فیلم بایدریسک کرد
... وی اظهار کرد: اولین فیلم کوتاه من که بن بست مهربان نام داشت، در جشنواره فیلم کوتاه تهران و چند جشنواره داخلی و خارجی شرکت کرد و جایزه گرفت و این موضوع باعث شد که این راه را ادامه دهم . در آن زمان من داستان های خود را می نوشتم و این موضوع را در کنار آن ادامه می دادم. در ادامه این فعالیت ها از علاقه خود به فیلم مستند مطلع شدم و متوجه شدم که می توانم تجربه ای را در حین تولید فیلم مستند به دست ...
محاکمه مردی که صاحبکار همسرش را کشت
رستوران بیرون رفتم، چون وضع مالی خوبی نداشتم، من و نازنین ناچار شدیم دو سال عقد کرده بمانیم و پول هایمان را پس انداز کنیم تا اینکه تیر امسال با هم ازدواج کردیم. در این مدت همسرم همچنان در آن رستوران کار می کرد تا اینکه دو ماه بعد از ازدواجمان متوجه رابطه پنهانی همسرم با امیر که به تازگی مدیر رستوران شده بود، شدم. من فهمیدم همسرم و امیر با هم به سفر شمال رفته اند. حتی عکس های آنها را در ...
از کار دشوار تألیف تا کتابی کوچک، نتیجه سال ها تحلیل!
شعار سال: محمد جواهرکلام مترجم و محقق خوزستانی در پانزدهمین گردهمایی بین المللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی به میزبانی دانشگاه شهید چمران اهواز در نشستی مجازی با عنوان بزرگداشت چهره های ادبی خوزستان در خصوص نحوه آشنایی اش در عرصه مترجمی، بیان کرد: سال 1353 در اداره ای استخدام شدم که کارکنان آن اداره نویسنده، مترجم و اهل فرهنگ بودند و سرانجام ورودم به دنیای ترجمه آغاز شد. تا آن زمان برنامه ای ...
شوق خادمی امام رضا(ع) زوج شیرازی را به مشهد کشاند/ عهدی برای خدمت به زائران امام مهربانی ها
همان تاریخی که از امام رضا(ع) درخواست کرده بودم، ازدواج کردم و در 4 رجب مصادف با 4 خرداد 91 عقد کردیم و برای عرض ارادت و تشکر به پابوس امام رضا(ع) مشرف شدیم. فتوح آبادی با اشاره به اولین سفرش بعد از ازدواج افزود: بعد از آن که عقد کردیم در روز میلاد آقا علی ابن موسی الرضا(ع) به مشهد آمدیم و اولین مکانی که بعد از عقدمان در آنجا پا گذاشتیم حرم علی ابن موسی الرضا(ع) بود. آغاز یک ...
من معتاد بوکسم!
تمرین و ورزش باشم. اما نمی توانستم چون ناچار بودم کار کنم. با موی تای ورزشکار شدم و موفق هم بودم اما المپیکی نبود و به بوکس تغییر رشته دادم. دایی هایم رزمی کار بودند و در این انتخاب نقش داشتند. سال 94 به تیم ملی دعوت شدم. آسیب دیدم و از سال 95 تا به حال به صورت دائم عضو تیم ملی هستم. به مسابقات مختلفی اعزام شدم. مدال برنز مسابقات قهرمانی آسیا 2019، مدال برنز جام پادشاهی تایلند، طلای تورنمنت بین ...
چگونه مشکلم را با همسرم حل کنم؟
.... دیگه خسته شدم از این وضع. هر چی بهونه میگیرم، آروم حرف میزنم، داد و بیداد میکنم، قهر میکنم، هیچ فایده ای نداره. هیچ نوع حرف زدنی روش اثر نداره. دیگه انگیزمو از دست دادم. واسه انجام کارای خونه، بی حوصله م. دلم نمیخواد هیچ کاری انجام بدم. من آدم شادابی بودم که کنارش، روحیمو از دست دادم. دلم میخواد ازش جدا شم ولی شرایط خونه پدریمم چنگی به دل نمیزنه. ما با عشق و علاقه و با سختی به هم ...
داستان جدال خشم و عشق در پاندورا
به بخشی از اسرار وجود آنها پی می برد. "دوباره چند لحظه سکوت کرد، عضله های صورتش منقبض و منبسط شد، و باز سکوت. حس کردم چیزی دیده، اما نمی خواهد حرف بزند. باید تشویقش می کردم. بگو فرخنده. دیدی ش ؟ می شناسیش؟ با همان چشمان بسته کمی اخم کرد، و بعد گفت: بله، می شناسمش. می شنامسش. الان دارم صورتش رو می بینم. اما نمی تونم برم طرفش. باید زود متوجه می شدم او کیست: اون کیه فرخنده؟ بهم ...