روزی 300 گرم گوشت برای نظامیان افغانستان!
سایر منابع:
سایر خبرها
حمیدرضا صدر : لحظه را زندگی کردم و لذت بردم چون می دانستم سرطان در کمینم است
.... چند روز بعد آنجا خبر فوتش را شنیدم. آنجا بود که فرهاد زنگ زد و خبر مرگ همایون بهزادی را داد. در بوستون برف و سرما همه جا را فرا گرفته بود و دلم چنان گرفت که گریه ام گرفت. رفتم گوشه ای تا کسی اشک هایم را نبیند. درست مثل سه سال قبل که یکباره گفت غزاله بزرگ شده و باید کنارش باشد. رفت آمریکا و پل ارتباطی مان با او شد اینستاگرامش . ویدئوهایی که می گذاشت و می شد در تک تک آنها حالتی از تغییر را دید ، تغییری که چیزی از آن نگفتیم و ننوشتیم چون خودش دوست نداشت کلامی درباره شان بگوید. ...
مبلغ کمک هزینه ازدواج، زایمان و بیماری بیمه شدگان
...> شکوری درباره زمان ثبت درخواست و مهلت پرداخت حق بیمه کسری از ماه گفت: این حق بیمه دو مرتبه در سال، شش ماه اول و شش ماه دوم سال پرداخت می شود. برای پرداخت حق بیمه شش ماه اول سال از آذر تا بهمن همان سال مهلت تعیین شده و برای پرداخت حق بیمه شش ماه دوم سال از خرداد تا مرداد سال بعد مهلت هست. اعلام مبلغ کمک هزینه ازدواج، فوت، زایمان و ایام بیماری مدیر کل امور بیمه شدگان سازمان ...
داور دربی: استقلالی ها می گفتند یار دوازدهم پرسپولیس هستم!/ حمید درخشان را گرفتم تا می خورد کتک زدم!/ ...
تا دوباره گوش مالی اش بدهم. گویا اکثر بازیکنان از شاگردان شما در مدرسه بوده اند. بله، حتی مرحوم حجازی که واقعاً انسان شریفی بود. بهتاش فریبا، درخشان، مراغه چیان و... اکثراً شاگردان خود من بودند. من در مدرسه همه کاره ورزش بودم. رینگ بوکس داشتم و تشک کشتی. با پروین رفاقتی هم داشتید؟ قبلاً هم به شما گفتم که نه؛ من در زندگی ام پروین را به غیر از داخل زمین، در ...
پیکر علی حکیمی در حرم امام رضا (ع) تشییع و تدفین شد + تصاویر، فیلم و زندگینامه
... این مراسم با رعایت دستورالعمل های بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی انجام شد. زندگینامه پدر استاد علی حکیمی از بازاریان متدین و متعهدی بود که از یزد به مشهد مهاجرت کرده بود و مادرش از خاندان مدرس یزدی از روحانیون به نام یزد و مشهد بودند. حجت الاسلام والمسلمین علی حکیمی در شش سالگی چند ماهی، برای آموزش قرآن به مکتب رفت و سوره هایی از قرآن را آموخت. پس از پایان دوره ...
دوران باروری از 30 سال به 15 سال کاهش یافته است/ با وضع قوانین نمی توان جمعیت را زیاد کرد
ازدواج می گوید، در سال های نه چندان دور، افراد بعد از فارغ الحتصیلی امکان اشتغال داشتند و با درآمد حاصل از آن کار و تهیه وام خانه می خریدند وحتی بعد از پرداخت اقساط بانکی چون تورم و گرانی نبود به راحتی با مابقی درآمد زندگی را می گذراندند. پدر مددکاری اجتماعی ایران با بیان اینکه مسکن و شغل ثابت از زیرساخت های اصلی ازدواج و به دنبال آن فرزندآوری است به اهمیت اشتغال در سایر روندهای زندگی می ...
کودک شما هم اعتیاد به تبلت دارد؟
قوانین مشخصی وجودداشته باشد تا آنها را به رعایت آن موظف کند. فرهنگ کتابخوانی را ترویج دهید در این مدت خانه نشینی بچه ها می توانید با تشویق های زیاد بچه ها را به سمت کتابخوانی متفرقه سوق دهید خیلی از بچه های امروزه محدود به چند کتاب مدرسه هستند که آنها را هم جسته و گریخته و اجبارا می خوانند بنابراین برای بچه ها میتوان جایزه تعیین کرد که هر چه زودتر یک کتاب را تمام کنند یک امتیاز ...
تاجر زاده ای که استاد مجتهدان بزرگ شد
استاد ما مرحوم حاج شیخ [محمدحسین غروی اصفهانی] نقل می فرمود که ایشان می فرمود: از خدا خواسته ام که از اینجا بروم عالم برزخ و از آنجا دیگر برنگردم. ایشان می فرمود: ما نمی فهمیدیم مقصود ایشان چیست، تا اینکه ایشان تا پنج ساعت از اول شب گذشته، بیدار بوده، بعد می خوابد و دیگر بیدار نمی شود. خاطره سوم: استاد ما (شیخ محمدحسین غروی اصفهانی) مال و ثروت پدر خود [که از تجار و صاحب کمپانی بود] را به ...
گفتم به خدمت در ارتش شاهنشاهی افتخار نمی کنم!/ در آمریکا شهرت زیادی داشتم
ماه آموزش دیدم و برای خدمت به روستایی به نام "کنجه جان" در اطراف گلپایگان رفتم. مرندی با اشاره به خاطره ای از دوران سربازی اضافه کرد: شبی ما را به فرمانداری بردند و حلقه گل گردن مان انداختند و گفتند از افتخارات شما این است که در ارتش شاهنشاهی خدمت می کنید؛ گفتم ما که هیچ افتخاری نمی کنیم! آن روز سکوت کردند، اما روز بعد مرا فرمانداری بردند. دیدم روسای شهربانی و دژبانی جمع شده اند و منتظر من ...
علی اکبر صادقی: بهترین نقاشی عمرم را در 5 سالگی کشیدم
. البته دانشکده را 12سال طول دادم که سربازی نروم؛ تا اینکه مرا به زور بیرون انداختند. بعدش کجا رفتید؟ ببینید! نقاشی حرفه اصلی من بود ولی من هیچ کجا استخدام نشدم. فقط دو باری در دانشگاه درس دادم. یک بار رفتم دانشکده هنرهای زیبا که به انقلاب خورد و تعطیل شد. 2سال بعد از انقلاب هم مرتضی ممیز گفت بیا به دانشکده و استاد تصویرگری نداریم و شما زحمتش را بکش. گفتم حوصله اش را ندارم ...
مجرمان کوچک جنایت های بزرگ!/ از جنایت های سریالی 5 بچه محصل تا قتل در دوئل عشقی
دلیل احساس قدرت با سلاح بود. گفتیم پولی هم برمی داریم که سلاح کلت عمل نکرد. - مگر وینچستر نداشتید؟ بله. کلت برای یکی از مالباختگان بود که از او سرقت کردیم. با آن کار نکرده بودیم و نمی دانستیم خراب است. - یعنی اگر کار می کرد، یک نفر دیگر را هم می کشتید؟ ما فکر می کردیم زخمی می کنیم. - درس می خواندی؟ همه ما دانش آموز بودیم و کنار کار، درس می خواندیم ...
حمله پژمان جمشیدی به استقلالی ها + عکس
به کارهای قبلی ام سخت تر بود. رفاقت شما با پیمان قاسم خانی چطور شروع شد؟ پیمان را از سال 81 می شناسم. اول با خانم بهاره رهنما، همسر پیمان در یک مراسمی آشنا شدم. همیشه آرزو داشتم 2 نفر را در زندگی ام از نزدیک ببینم. شاید چون کم دیده می شدند. هدیه تهرانی؛ و پیمان قاسم خانی. خانم رهنما به من گفتند من می خواهم شما را یک شب دعوت کنم منزل مان تا با همسرم آشنا شوید چون همسرم ...
مبلّغ شهید
صدرالاطباء جایی در جنوب حرم رضوی پیمود. هنوز به آخر کوچه نرسیده بود که دو نفر راهش را سد کردند و به رویش اسلحه کشیدند. یکی از آن ها چشم شیخ را هدف قرار داد و دیگری، مغز او را؛ شیخ در خون خودش غلتید. فردای آن روز، در میان بُهت و ناباوری مردم مشهد، پیکر مطهر شیخ عبدالرحیم عیدگاهی، روی دستان ارادتمندانش تشییع شد و او را در رواق دارالسیاده، زیر چلچراغ وسط رواق دفن کردند. بعدها فرزند وی، مرحوم شیخ مرتضی عیدگاهی نیز در زمره مبلغان، واعظان و خطبای نامدار قرار گرفت؛ وی در سال 1351ش. بدرود حیات گفت و مانند پدرش در حرم مطهر مدفون شد. ...
تمام آنچه کودکان استثنایی نیاز دارند/ روایت نیروی خدماتی مدرسه که دستش از کار افتاد!
خبرگزاری فارس گروه تعلیم و تربیت: پرده اول: وقتی روزهای اول، پدر و مادر دارای فرزند با نیازهای ویژه به مدرسه مراجعه می کنند کاملا مستأصل و ناامید هستند؛ آنها، کودکی را به معلم مدرسه استثنایی تحویل می دهند که نه می تواند حرف بزند و نه می تواند ارتباط بگیرد. اما بعد از 6 ماه، بچه شروع به حرف زدن و ارتباط گرفتن می کند و حت ...
اصالت طالبان
آنان است که از تفکر دیوبندی شان ناشی می شود ، گروهی دیگر که از بستر دیوبندیسم برخاسته است ، سپاه صحابه است ، سپاه صحابه افکار ضد شیعی برادران طالبانی خود را با صراحت بیش تری ابراز می کند ، سپاه صحابه نیز هم چون داعش در آرزوی تجدید خلافت اسلامی است همان چیزی که طالبان نیز با تشکیل امارت اسلامی و امیر المومنین خواندن رهبر اولش ملاعمر و انتخاب امیر برای سرزمین های اسلامی در خارج از افغانستان در پی ...
می گفتم مامورم تا مردم شک نکنند!
، خانواده تحصیلکرده ای دارم. خودم هم درس خوانده ام و مدرک لیسانس دارم. قرار بود به خارج از کشور بروم، اما همه چیز یک دفعه تغییر کرد. چرا این اتفاق افتاد؟ تصادف شدیدی کردم و تا مدت ها قسمت زیادی از بدنم داخل گچ بود. بعد از بهبود هم دردهایم کم نشد. برای تحمل دردهایم مجبور به مصرف دارو های قوی شدم. دارو ها قطع شد، اما دردهایم ادامه داشت. بهتر بگویم من معتاد نشئگی دارو ها شده بودم ...
چرا به مهدی و مرتضی من فحش می دهید؟
ماهی خوشمزه درست کردم فردا در بازی یک لگد به مهدی ما زد. من هم بعد از بازی وقتی مرتضی و مهدی را دیدم به آنها گفتم به مجتبی بگوئید دروبر خانه مان پیداش نشود! البته شوخی کردم. قدیم عابدزاده هم خانه ما زندگی می کرد. وقتی از اصفهان به تهران آمد خانه نداشتند. یک مدتی خانه ما بود. حتی عباس سرخاب هم چند روزی خانه ما زندگی کرد ولی خجالت می کشید و خیلی زود رفت. از مربیانی که بچه ها با آنها کار ...
درس های فارسی
، بنویسم لغت های دیگری هم باشند که استفاده کنم. او این زبان زیبا را آفرید که برای اولین بار از دهان بازیگران هنگامی که روخوانی فیلم نامه را داشتیم شنیدم. من هم چیزهایی اضافه کردم، به عنوان مثال گفتم که چون خدا به عبری آدونای می شود، برای کلمه عشق از اونای استفاده می کنیم. الان یک لغت نامه کامل از این زبان دارم که ممکن است روزی آن را منتشر کنم. شما باید یک توازن سخت بین یک تراژدی عظیم و صحنه ...
درگذشت سیاستمدار معروف و همراه همیشگی داریوش فروهر /روایتی متفاوت از ماجرای تسلیم شدن عباس هویدا
او از تسلیم یا بازداشت امیر عباس هویدا نخست وزیر سال های 1343 تا 1356 ایران در نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب 1357 به نظر مستندتر و دقیق تر از روایت های دیگران است. محسن رفیق دوست در کتاب خاطرات خود (برای تاریخ می گویم) می گوید: در مدرسه رفاه چهار - پنج خط تلفن داشتیم. پای هر تلفن یک نفر نشسته بودند و حجت الاسلام غلامحسین حقانی و یک روحانی دیگر به نام مهدوی یک روز در میان ...
دبیر کل حزب ملت ایران در اثر کرونا درگذشت
با ایشان نیز از قبل آشنایی داشتید؟ بله صادق قطب زاده با من هم مدرسه ای بود؛ اما حدود 30 سال بود که یکدیگر را ندیده بودیم. آن زمان که هم مدرسه ای بودیم ایشان اصلا فعالیت سیاسی نداشت؛ چون خانواده اش متدین بودند. مسجدی در خیابان غفاری بود که ایشان در جلسات قرآن آقای عبادی شرکت می کرد. در جلسات نهضت مقاومت ملی نیز شرکت می کرد. بعد از کودتای 28 مرداد، جلسات نهضت مقاومت ملی به صورت چهار نفره برگزار ...
گروه جهادی "کهف الحسن" جای خالی مدعیان غربی حقوق بشری را پر کرد
خانواده ها و دانش آموزان بازمانده از این حادثه تروریستی هنوز هم امید به زندگی موج می زند چون اغلب آنها می گویند تسلیم نخواهیم شد و این حمله ها نمی تواند جلوی پیشرفت ما را بگیرد. شریفی می گوید: خوشحال هستم که با کمک های گروه جهادی کهف الحسن می توانیم حداقل یک بار کوچک را از دوش این پدر و مادران داغدیده برداریم و بسیار سبب خرسندی است برای من وقتی می شنوم که دانش آموزان مجروح و حادثه دیده با شجاعت تمام می گویند آنها با بمب با ما مبارزه می کنند و ما با سلاح قلم به جنگ آنها می رویم، چون آنها از مدرسه رفتن و درس خواندن ما می ترسند. انتهای پیام/281/ ...
خسرو سیف درگذشت [+چند مصاحبه با او]
. اینجا زیر نظر دکتر یزدی است، من هم نماینده ایشان هستم. شما نباید این کار را می کردید. آقای قدوسی تشری به او زد و او را از اتاق بیرون کرد. بعد هم از جایش بلند شد و عبایش را که آویزان کرده بود برداشت، آمد سر میز من گفت: در راه چه گفتم؟! نگفتم با این ها نمی شود کار کرد! و از همان جا هم قهر کرد و به قم رفت. بعد از آن یکی دو نفر دیگر را آوردند، در نهایت هم دوباره آقای قدوسی آمد که بعد جایشان عوض شد ...
مرجع تقلید نبود، مرجع تحقیق بود
به گزارش خبرگزاری رسا، دوم ذی الحجه مصادف با سالروز درگذشت آیت الله سیدمحمد محقق داماد است. فقیهی که توانست با تکیه بر همت و پشتکار خود بر مشکلات زندگی فائق آید و به یکی از ممتازترین اساتید حوزه علمیه در قرن حاضر بدل شود. قطعا بازخوانی زندگی او حاوی نکات بسیاری است که می تواند برای طالبان علوم دینی درس آموز باشد؛ سیدمحمد موسوی در سال 1325 قمری در روستای احمدآباد اردکان یزد ...
روایتی از معلمانی که در حاشیه شهر مشهد در سال کرونایی سنگ تمام گذاشتند
، اما اون موقع شش ماه از سال تحصیلی گذشته بود. من و بچه ها همدیگه رو می شناختیم. مدرسه که تعطیل شد، سختی ش این بود که من اصلا اهل گوشی و دنیای مجازی نبودم. بلافاصله دو دوره مرتبط رو گذروندم تا با این دنیا دوست بشم و بتونم برای بچه ها کلیپ های جذاب تولید کنم. ضمن اینکه اون مدرسه، غیرانتفاعی بود و بچه ها همه جور امکاناتی مثل گوشی، دم دستشون بود. سال تحصیلی 99، شرایط خیلی سخت تر شد. زهره باید ...
مجازات زنان به خاطر پاس نداشتن آزادی
همان سال را روز آزادی زن نامید و تمام عرصه ها را بر زنان چادری تنگ نمود. حضور با چادر یا روسری در معابر، برای تمام زنان ممنوع شد. مدرسه ها هم جایی برای معلم ها و دخترهای باحجاب نداشت. آنها حق مراجعه به اداره های دولتی را هم نداشتند. یعنی اگر زنی جرأت می کرد و حتی با حجاب حداقلی برای رفع نیازهای ضروری آن روزگار، مثل استحمام، پا در معابر عمومی می گذاشت، به خاطر پاس نداشتن آزادی به بدترین شکل مجازات می ...
فرشته نجاتی که خودش نجات یافت
دیدیم که انگشت های همان دستی که به آن اشاره داشت قطع شده و با او برنگشته بود. گویا حمید آن دست را از خجالتش با خودش نبرد و در این زمین خاکی جا گذاشت و خواست که آن خجالت را جبران کند. واقعاً 16 تیر برای ما خیلی ارزشمند است؛ چون در آن روز حمید در کربلای 1 در مهران به شهادت رسید و همیشه تاریخ برای ما آن قسمت خاص است چون عزیزترین کسی بود که بعد از صدیقه از دست دادیم و تا دو سال سیاه پوش بودیم و ...
گفت وگوی تسنیم با برادران حبیبی از چاله گربه تا پله/ "مصطفوی و هاشمی طبا باعث خرابکاری دو بازیکن تیم ...
...> بله تسنیم: چه تاریخی؟ 1323/2/3٫ تسنیم: فوتبال زمان شما چطور بود؟ زمان ما با الان زمین تا آسمان فرق می کرد. البته آن زمان ترقی بیشتر بود. کسی که می توانست خودش را نشان بدهد، خیلی راحت می توانست این کار را در فوتبال انجام بدهد. فوتبال را با عشق و علاقه بازی می کردند، چون پولی در کار نبود فقط سال به سال که مسابقات شروع می شد باشگاه یک دست پیراهن و جوراب ...
خانواده ام زندگی مرا تباه کردند
کرده به پانا عنوان کرد: من اکنون 28 ساله هستم و به خاطر این که در روستا زندگی می کردیم، در سن پانزده سالگی که فقط باید به درس و مدرسه فکر می کردم مجبور به ازدواج شدم؛ با وجود مخالفت های شدیدی که داشتم کسی به نظرم هیچ اهمیتی نمی داد و بعد از پنج ماه اصرار خانواده خواستگار و پدر و مادرم کمی راضی شدم؛ از آنجایی که به تحصیل علاقه مند بودم شرط اصلی ازدواجم را ادامه تحصیل قرار دادم و همه از جمله همسرم ...
"برخوردهای حساب شده شهدا با زنان بی حجاب"
من در آن هستم، در طبقه دوم ساختمان است و من می خواهم به طبقه اول منتقل شوم. تعجب کردم. گفتم: شما یک سال در این آسایشگاه بیشتر نمی مانی، پس چه دلیلی دارد که می خواهی به آسایشگاه طبقه اول بیایی؟ گفت: این آسایشگاه مشرف به آسایشگاه دختران است؛ خوب نیست که نمازم باطل شود و مرتکب گناهی شده باشم. شما که مسئول خوابگاه را می شناسی، از او بخواه تا مرا به طبقه اول منتقل کند. مسئول آسایشگاه در حالی که می خندید با لحن خاصی گفت: آسایشگاه بالا کلی سرقفلی دارد! ولی به روی چشم؛ او را به طبقه اول منتقل می کنم. شهید عباس بابایی/ کتاب بوستان حجاب صفحه 59 و60 ...
درس های فارسی
و مه یک تراژدی شخصی و خانوادگی داریم. زندگی او جلوی چشمانش ، درباره ی کشتار عده ای از دانش آموزان است و با تراژدی برای یک جامعه روبه رو هستیم. در درس های فارسی میز با یک تراژدی جهانی مواجه می شویم. آیا شما به تراژدی برای ژانر فیلم علاقه مند هستید؟ همسر پیشین من ایرانی بود و پدر او علی جوان، دانشمند مشهور و مخترع گاز لیزر است. پروفسور جوان مرا تراژدین خطاب می کرد! پس حدس می زنم که هرچه مسن ...
اصرار شورا بر نام گذاری معابری به نام بزرگان ادبیات کودک و نوجوان
به گزارش ایسنا، محمد جواد حق شناس در جریان سصید و دهمین جلسه شورا در این باره ادامه داد: کمیسیون نامگذاری شورای اسلامی شهر تهران، بنا به پیشنهاد نهادها، سازمان ها، مراکز علمی و فرهنگی، مجامع دانشگاهی، شورایاری های سطح تهران و دیگر مراکز مرتبط و درنهایت با رای اعضای شورا، نسبت به نامگذاری معابر و خیابان های شهر اقدام می نماید.درخصوص نامگذاری معابری به اسم بزرگان ادبیات کودک و نوجوان ایران، ازجمله ...