روایتی از زندگی شهید نور خدا موسوی
سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت عاشقانه از همسرداری علامه حسن زاده آملی (ره)
▪️علامه ، مهربان بود و خانواده دوست. با این همه مشغله ی درس و تحقیق، اما برای اهل و عیالش کم نمی گذاشت. نسبت به ادای حقوق همسر تا سرحد وسواس حساس بود همانطور که به نماز اول وقت. یکبار پیش خودش فکر کرده بود شاید جایی حق همسرش را درست رعایت نکرده. رفته بود و از او حلالیت طلبیده بود؛ گفته بود: می ترسم پیش خدا مسئول باشم. ▪️به بچه ها سپرده بود: در احترام به مادرتان سنگِ تمام ...
وطن دوستی غفور آب پاکی را روی دست نیروی هوایی امریکا ریخت
.... غفور مرخصی اش در جیبش بود که به شهادت رسید. من سال 1359 در مشکین شهر اردبیل سرباز بودم و آن زمان جنگ تازه شروع شده بود و غفور در بوشهر حضور داشت. شب شهادت غفور هوا برفی بود و من در حال نگهبانی دادن بودم. پدرم یک رادیوی جیبی به من داده بود و، چون برادرم در جنگ بود دوست داشتم از جنگ باخبر شوم. آن زمان صدام وسط برنامه هایش از افتخارات ارتش بعث در جنگ می گفت. من همینطور که در حال گوش کردن رادیو ...
پسر خورشید راوی زندگی یک تکاور شهید شد
، که همان ایمان به حضور خدا در همه حال رادر بردارد. وی افزود : دشمنان ما امروز حتی با زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا مشکل دارند و نمی خواهند چنین مراسمی برای آنان برگزار شود در صورتیکه تمام شهدا محب و عاشق اهل بیت (ع) بودند و شهید با شهادتش تمام هستی خود را در راه خدا فدا می کند همچنین هنوز کسانی هستند که به یاد و اذن شهدا زندگی می کنند، سیره و روش آنان باید ادامه یابد. ...
سیستان و بلوچستان پیش قدم در برگزاری یادواره شهدای ورزشکار
ایران از همه ظرفیت های خودشان برای تغییر در فرهنگ جامعه استفاده می کنند بنابراین رسالت ما بسیار سنگین است. وی گفت : شهید با مجاهدت در راه خدا و بذل جان خود برای پاسداری از حکومت اسلامی به لقاء خداوند می رسد، بر همین اساس باید همواره یاد و نام شهدا را زنده نگه داشت و در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت تلاش کرد. وبگردی یادواره شهدای ورزشکار ...
وقتی دل یک ایل شکست/ روایتی از شهادت هدایت الله حسینی پور
وپنجاه اطلاعات لشکر نوزده شده و با هرسختی خودم را به بالای دژ و سیل بندهای مرزی خط طلائیه رساندم. بیش از شش بار، قریب پنج کیلومتر طول مسیر دژ در محور طلائیه را در رفت و برگشتی تکراری بودم ولی هیچ رزمنده ای را برای پرسیدن وضعیت افراد ندیدم.در سینه خاکریز دژ در گودالی که حفر شده بود، رزمنده ای شب زنده دار در آن شب ظلمانی که بیابان غرق سیلاب بود و در آن معرکه وحشتناک با آرامش عجیبی به عبادت ...
مدافعان حرم همگی آرمان شهادت در سرداشتند
همسر شهید روح الله قربانی گفت: با تصمیم هایی که روح الله بر اساس عقاید و وظایف دینی می گرفت، مخالفت نمی کردم. لذا وقتی بحث عزیمت اش به مأموریت جنگ در سوریه پیش آمد، مانع نشدم. در حالی که مطمئن بودم اگر مخالفت می کردم او تصمیم اش را عوض می کرد. می دانستم که رفتن به جهاد و شهادت آرزوی اوست. هر چه زمان می گذرد، ارزش مجاهدت و فداکاری جوانانی که با عشق و ایمان برای نجات سرزمین های اسلامی از ...
شهید عباس محمودی: مواظب اموال بیت المال باشید
حجاب شما خود مشتی بر دهان غربی ها و خودفروختگان است. ای مردم مواظب اموال بیت المال باشید حتی آن خودکاری که بیت المال است نباید با آن خطی کوچک برای کارهای شخصی خود بکشید که باید روزی جوابگو باشید. پدر و مادر و برادر و تو ای خواهرم افتخار کنید من شهید شدم و به همه بگوئید این آرزوی من بوده و اگر هزاران هزار بار دیگر هم زنده شوم باز جان ناقابل خود را برای خدا و وطن می دهم. برای من گریه از روی ضعف نکنید بدانید که پروردگار روزی مرا به شما امانت داده و روزی هم از شما خواهد گرفت. انتهای پیام/89001/ ...
فتح الفتوح حق بین در نبل والزهرا/نظرحاج قاسم درباره عملیات
ول بکشد. * مهربانی اش را که دیدند، آرام شدند سال ها به خاطر نوع شغلم به سردار حق بین نزدیک بودم و در اکثر جاها برای سخنرانی ها و مراسم ها همراهشان بودم. در یکی از وقایع دی ماه 96 به عنوان محافظ همراه سردار بودم، از همان بچه هایی که در خیابان بودند چند نفر سردار را که لباس شخصی پوشیده بود را شناختند، جوان ها آمدند نزدیک و با او گرم صحبت کردند، گفتند می شود با شما عکس بگیریم؟ ...
برشی از زندگی بانوی مؤلف دهه هفتادی با 4 فرزند/ از ازدواج و تحصیل تا فعالیت ممتاز در حوزه مهدویت
اولم با برادرش دو سال و فرزند دوم و سوم 4 سال و بچه سوم با چهارم 18 ماه اختلاف سن دارند. جز قشر متوسط جامعه هستیم فارس: اوضاع مالی بر وفق مراد بود مشکل اقتصادی نداشتید ؟ ابراهیمی: اوایل زندگی مشترک با مشکلاتی مواجه شدیم ولی به لطف خدا اوضاع بهتر شد و همسرم فردی پر تلاش و با پشتکار بالا بودند و به مرور اوضاع ما بهتر شد. و دقیق تر بگویم درست بعد از آغاز زندگی مشترک مان ...
شهیدی که مادرش را از آمدن میهمان باخبر می کند/ محمدم گفته بود می آیید
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ،قرارمان ساعت 4 بود و مادر شهید محمد پیری منتظر حضور ما، ساعت سه و نیم قرار گذاشتیم، بچه ها یکی یکی آمدند، شدیم هشت نفر، سوار ماشین شدیم و راهی؛ به حصار امام (ره) که رسیدیم حواسمان به تابلو های سردر کوچه ها بود، مبادا کوچه شهید را رد کنیم، کوچه پس کوچه های این محله قدیمی را نمی شناختیم، بنابراین آدرس منزل شهید را از رهگذر ها پرسیدیم، بعد از کمی جستجو و ...
تحقق آرزوی شهید احسانی در جنگ سوریه/ دخترم سربلند بگوید پدرم در رکاب اهل بیت (ع) جنگید
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، شیعیان افغانستانی خالصانه در راه اهل بیت (ع) جان می دهند. همین انگیزه کافی است که سال ها در جغرافیای مقاومت و در سنگر سوریه قدرتمندانه حضور داشته باشند و شجاعانه دشمن را به عقب برانند. شهید پشت شهید، نتیجه این اخلاص و جهاد است. شهدایی که تا ابد نامشان در تاریخ جاودان خواهد ماند. حمید احسانی هم یکی از همین شهداست که برای دفاع از همنوعان مسلمانش ...
ضرورت الگوگیری نظامیان از سیره و سلوک فرماندهان شهید دفاع مقدس / درسی که از شهید زین الدین گرفتم
ماندهی اینگونه بود خدای متعال عنایت می کند تا سخنش تاثیرگذار شود. وی به حضورش در دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: قریب به سه سال در دفاع مقدس بودم که البته آن زمان در مدرسه درس می خواندم. ابتدا از لشکر علی بن ابی طالب (ع) وارد جبهه شدم که فرمانده ما شهید زین الدین بود که یاد و نامش گرامی باد. بعد در یگان های مختلف بودیم تا سال های انتهایی دفاع مقدس که یگان استانی تیپ 12 قائم (عج) تشکیل شد. ...
مرگ به کامبیز درمبخش نمی آمد
هنرمندی را از دست داد که عاشق کارش بود و از صبح تا شب با قلم و کاغذ سر و کار داشت. این هنرمند اضافه کرد: به یکی از دوستانم چند روز پیش زمانی که عکس ایشان را در بیمارستان دیده بودم، گفتم برای او خیلی سخت می گذرد چون چند روزی هست که در بیمارستان کاغذ و قلم را از او گرفته اند. آرزو کردم که ایشان دوباره به زندگی هنری شان بازگردند که متأسفانه این اتفاق رخ نداد. به گفته جواد علیزاد ...
هجرتی به آسمان
شهید از اقوام ما بودند و تنها شش ماه بود که با هم ازدواج کرده بودیم. او از همسر اولش سه فرزند داشت؛ ولی پسرمان سید عباس، بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. سید عباس الان 4 سال دارد و می گوید اگر بزرگ شوم راه پدرم را ادامه می دهم و با داعش مبارزه می کنم. پسرم گاهی خواب پدرش را می بیند و می گوید او برایم خوراکی آورد و من را در آغوش گرفت و با من صحبت کرد. خوش اخلاق بود شهید موسوی کارگری و ...
برای تحقق اهداف باید به سیره شهدا اهتمام ورزیم
وجودی خود را تقدیم انقلاب کردن از نفس افتادن تا نظام از نفس نیفتد و مردم نفس بکشم. وی گفت: از دلبستگی های مادی خود را دور کردند برای عزت اسلام و مسلمین خود را به خاک انداختند تا بدانیم در برابر خدا باید به خاک تعظیم کنیم. این مسئول ادامه داد: باید در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بیش از پیش تلاش کنیم در شورای شهر اسلامی زاهدان و همه افرادی که کمک کردن در برپایی این یادواره ...
قصه پرواز کبرا از خیبر تا کربلا
.... شهید تفضلی را هم که توانستیم زنده از بالگرد بیرون بیاوریم و به بیمارستان منتقل کنیم به علت سوختگی شدید به شهادت رسید. من به همراه این دو بزرگوار در طول یک سال و نیم، ماموریت های بسیاری را در دزفول، اهواز، سقز و کردستان انجام داده بودم؛ از این جهت شهادتشان برایم بسیار سخت بود. از نظر شخصی خاطرات شیرین بسیاری از آن دوران دارم؛ اما از نظر جنگی عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر یکی از ...
شهید مدافع حرمی که در دفاع از ولایت کوتاه نمی آمد
...، دانشکده علوم و فنون درس می خواند. آن شش ماهی که در شیراز بود، ما عقد بودیم و تنها یک بار در این مدت با پدر و مادرشوهرم به شیراز رفتیم. حاصل ازدواج ما یک دختر و یک پسر است. اردیبهشت سال 80 دخترم اسماء به دنیا آمد و 6 سال بعد خدا پسرم حسین مهدی را به ما داد. آقا روح الله خیلی بچه دوست داشت. وقتی خدا به ما اسماء را داد مدام خدا را شکر می کرد و دعا می خواند. تا چند وقت اسماء را بغل نکرد؛ می گفت ...
پیش قدمی شهید وحیدفرهنگی والا در کارها
خاطره به شرح زیر است: وحید همیشه روی حرف هایش می ایستاد و واقعاً خوش قول بود. بسیاری از مواقع اتفاق می افتاد که در مشکلات پیش آمده می توانست برخورد بدی داشته باشد یا لااقل عصبانی شود اما همسرم همیشه با طمأنینه و باملایمت رفتار می کرد و عصبانی نمی شد. این خصوصیات او را دوست داشتم. همسرم تمام کار های خود را برای رضای خدا انجام می داد. هرگز در هیچ کاری منیت نداشتند. در انجام هرکاری از دستش برمی آمد، دریغ نمی کرد. در راهیان نور همه کار می کرد. با اینکه مسئول پایگاه بود، اما هرگز توقع نداشت که فلان کار را بچه ها انجام دهند. همیشه پیش قدم می شد. ...
ایام نوروز که می رسید نمی توانست در شهرش بماند و عازم راهیان نور می شد
: محمدحسن دومین پسرم بود. در دوران جوانی ایام عید نوروز به جای دید و بازدید، به راهیان نور می رفت. بعد هم برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه شد. قبل از آخرین اعزام به او گفتم برای اربعین همه به کربلا می روند، تو داری به سوریه می روی؟ گفت: حضرت زینب (س) تنهاست؛ می روم تا تنها نباشد. پسرم به سوریه رفت و شب اربعین حسینی شهید شد. حسرت به دلم گذاشتی فاطمه رستمی 16 سال همراه و همسنگر شهید ...
علی شلمچه مدیرکانون فرهنگی مسجدی که نام آوازه شد
کفویت را ایجاد کرده تا در کنار هم به کمال بندگی برسند در روز ولادت حضرت زینب ( س ) ازدواج کردند . اخلاص، بصیرت، توکل برخدا، عبادت خالصانه، نمازاول وقت خواندن، تهجد و شب زنده داری، سجده های طولانی بعد از هرنماز، ساده زیستی از خصوصیات برجسته علی بود . فعالیت های فرهنگی مختلفی داشت . سال 1376، جمعه صبح ها در مسجد فاطمیه همایش معنوی انتظار را با عده ای از دانشجویان، بسیج دانشجویی و بسیج ...
اصابت بلای آسمانی بر سر توهین کننده به مدافعان حرم!
(نزدیک خانه مان بود) بعد می رفتیم مدرسه. بین راه مدرسه بود. سه تا بچه ها می رفتند سر مزار پدرشان بعد می رفتند مدرسه. بعد از ظهرها هم که می رفتم دنبالشان، بعضی وقت ها که دیر یا زود می شد می رفتم می دیدم بچه ها نیستند، می رفتم می دیدم سر مزار نشسته اند. دلتنگی می کردند. **: بیشتر از همه آقا ارشیا؟ همسر شهید: بله، ارشیا خیلی دلتنگی می کرد. ارشیا که لبش ترک خورده بود کلی دکتر بردیم ...
55 مدافع حرم از یک فامیل افغانستانی/ ابوسجاد حتی بعد از شهادت لبخند می زد
92 به پادگان تهران و سپس به سوریه اعزام شد. یک ماه از رفتن پدرم می گذشت و خبری از او نداشتیم. خیلی نگران بودیم. بعد از مدتی پدرم تماس گرفت و گفت: الان 15 روزی است که در سوریه هستیم و می خواهیم به حرم حضرت زینب (س) برویم. پدرم گفت: سجاد! تو بیا سوریه اینجا احساس می کنم به خدا نزدیک ترم. من سال 91 عقد کرده بودم و پدرم از من خواست از همسرم و مادرم رضایت بگیرم و بروم. راز و نیاز فرمانده در ...
همه پسرانم رزمنده بودند 2 شهید و 3 جانباز
مفقودالاثر خانه اش نورمحمد برایمان گفت که به مادرش سفارش کرده بود: بعد از شهادت من بیقراری نکن. دوست دارم پیکرم مفقود شود، برای همین، چون مادر وهب نصرانی بر آنچه در راه خدا داده ای بی تاب نشو. همین جمله کافی بود تا مادر شهید 38 سال چشم انتظاری را تاب بیاورد و در نهایت با خبر شناسایی پیکر شهیدش دلش شاد شود. نورمحمد مهدی ئی وصیت کرده بود که اگر پیکرش آمد، جلوی پای نمازگزاران مسجد جامع میغان به خاک سپرده شود ...
ترفند اسرای ایرانی در سلول انفرادی برای اطلاع از حال دیگر اسرا/ رسوایی صدام در سازمان ملل توسط آیت الله ...
ما را لایق شهادت نمی داند. در شب عملیات، در کمین نیروهای بعثی گرفتار شدیم و ارتش بعث عراق برای اینکه این عملیات به شکست منجر شود از هر سلاحی استفاده می کرد، حتی از پدافند چهارلول که برای زدن هواپیما بود برای زدن بچه ها استفاده کرد. در این عملیات حدود 35 نفر اسیر شدیم که دو نفر در راه شهید شدند و یکی از بچه ها که مسئول گردان بود، لو رفت و او را از ما جدا کردند و ما دیگر هیچ خبری از او به ...
مثل یک معجزه بود
پیشانیمان بخورد و حتی برای یک روز پشت میله های زندان باشم. کاش روزی بیاید که مجموعه هایی راه بیفتد که پیش از به زندان افتادن افراد بی تقصیر به خصوص خانم ها، دست آن ها را بگیرند. به خاطرات روزهای زندان که برمی گردد، از شکل متفاوت توسلش به ساحت اهل بیت(ع) می گوید: اوایل ماه محرم به زندان افتادم. یک روز که به یاد اوضاع پریشان همسر و فرزندانم بودم، دلم خیلی شکست و با توسل به امام حسین(ع) تصمیم ...
عصرانه بصرف چای و اعدام/کتابی که باید خواند، سریالی که باید ساخت
اتاق بودم که تا سی سال بعد نتوانستم زوایای پنهان شخصیت گمنامش را کشف کنم. در آن زمان، با شناختی که از رفتار و کردار او کسب کرده بودم، کمکش کردم تا از زندان کومله فرار کند. آشنایی کوتاه آنها بعد از عملی شدن نقشه فرار، به یک بی خبریِ طولانی می انجامد. سال هایی که آقای نویسنده هیچ اطلاعی از زنده بودن یا شهادت همبند سابقش نداشت. تا اینکه برای ثبت خاطرات خودش دست به قلم شده و کتاب شُنام را روانه بازار کرد ...
جای خالی تمثیل شهدای شاخص قزوینی در خیابان های اصلی شهر/ نام 850 شهید زینت بخش معابر شهر قزوین است
به گزارش صبح قزوین؛ باتوجه با بیانات اخیر مقام معظم رهبری درباره نامگذاری معابر به نام شهدا ضرورت این امر بیش از پیش برای مسئولین آشکار شد تا درخصوص نامگذاری ها با تامل و دقت بیشتری عمل کنند چراکه گاهی با اینکه نام شهیدی بر معبری گذاشته می شود اما مردم همچنان آن محل را نام قدیمی که داشته است می شناسند همین مسئله نشان می دهد که صرف گذاشتن نام شهید برای یک کوچه و خیابان باعث سلب مسئولیت نمی شود و ...
شهید تشیعی: گناهان باعث بدبختی انسان است
نکنید می دانم سخت است دوری از دوست، این را می دانم اگر با کسی دوست باشید به مدت 18 سال و حال از او جدا شوید سخت است، ولی من با کسی 18 سال است که دوست شده ام، ولی او را هنوز ندیده و با او حرف نزده ام امیدوارم که درک کنید که چقدر سخت است. از خدا می خواهم که به شما اجر و ثواب دنیوی و اخروی عطا کند و همگی را به راه سعادت بکشاند. از همکلاسی هایم می خواهم اگر در مدت یک ماهی که با ...