خان زاده ای که مادر 3 شهید شد
سایر خبرها
روایتی از شهیدی که حاج قاسم سلیمانی به او نوید شهادت داد
جانبازی نائل شد. مادر شهدا بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندانش همچنان استوار و با صلابت ایستاد. شهید ایرلو به عنوان یک همسر چه ویژگی هایی داشت که این روز ها شما را دلتنگ و بی تاب می کند؟ مشغله کاری شهید زیاد و مأموریت های فراوانی داشت، اما زمان حضورشان آنقدر با محبت و مهربان برخورد می کردند که خلأ نبودشان در همان چند روز که پیش خانواده بودند پر می شد. هر زمان در خانه بودند به خانه ...
با شنیدن خبر شهادت هر 4 فرزندم سجده شکر بجا آوردم
صبر بدهد. گفتم چه شده خبر شهادت یونس را آوردید؟! همانجا سر به سجده گذاشتم و خدا را برای این عاقبت بخیری شکر کردم. محمد آخرین شهید خانه خداوند به من و همسرم 10 اولاد داده بود. شش پسر و چهار دختر. محمد آخرین پسر خانواده بود. دبیرستانش را تمام کرده بود. بعد از شهادت بچه ها من و پدرش برای رفتن محمد کمی مقاومت کردیم. می گفتیم تو بمان پشت جبهه خدمت کن. آنقدر اصرار کرد که در نهایت ما هم ...
حاج قاسم به من گفت قرار است همسر شهید شوید
افتخار داشت که مدت هشت سال در جبهه حضور داشته باشد. ایشان مسئولیت هایی نظیر جانشین لشکر محمد رسول الله را در جبهه به عهده داشت. وی در سال 1364 مجروح و به افتخار جانبازی نائل شد. مادر شهدا بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندانش همچنان استوار و با صلابت ایستاد. شهید ایرلو به عنوان یک همسر چه ویژگی هایی داشت که این روز ها شما را دلتنگ و بی تاب می کند؟ مشغله کاری شهید زیاد و مأموریت های ...
حرف هایی بدون روتوش از تجربه 3 مادر
برای بچه، می تواند مادر را از پا درآورد. آن هم کسی مثل من را که بعد از بارداری اولم، دچار افسردگی بعد از زایمان شده بودم و این بار هم سروکله افسردگی داشت پیدا می شد. بچه را بعد از چند روز آوردیم خانه. دیگر وقت اش رسیده بود که اندکی از آن مراقبت های ویژه را دریافت کنم؛ یکی بیاید دیدنم، یکی برایم غذا بپزد، یک نفر حالم را بپرسد و کمکم کند، اما من و بچه باید قرنطینه می شدیم، چون همچنان وزنش کم بود و تا ...
مادر شهید از مه جبین هایش می گوید | دیدار با آقا مرهمی بر زخم هایمان بود
...: حاج خانم در این شرایط نمی توانم رسول را اعزام کنم. پسرتان، داود، در جزیره مجنون شهید شده است. مادر همان لحظه یقین کرد که خون در رگ هایش از حرکت ایستاد، ولی خودش هم نمی دانست چرا باز هم برقرار مانده است. پیکر داود را روز عید نوروز آوردند، اما مادر نگذاشت او را به خاک بسپارند تا حاجی از لبنان برگردد و دیدار پدر و پسر به قیامت نماند. بعد از شهادت داود علیرضا ی پرشر و شور هم دیگر تاب خانه ...
گفتگو با سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها در آستانه برآورده شدن ده هزارمین آرزو
یک خانه زندگی کردیم. مادر آرزو ها به خاطرات دوران کودکی اش می رود، آن زمان که پدرش درگیر جنگ بوده و مادر پشت جبهه، در کنار نگهداری از 6 فرزندش، به رزمندگان هم کمک می کرده است. زمان جنگ در بروجرد زندگی می کردیم. اسم مدرسه ای که درس می خواندم شهدای حمله موشکی بود. مامانم از زنانی بود که پشت جبهه فعالیت می کرد. به نظرم جنس همه مادران همین ایثار و ازخودگذشتی است. همان سال ها پدرم در یکی از ...
مادر بودن یک هنر است
1394 در ورودی شهر العیس به وسیله توپ 23 به شهادت رسیدند. این مادر شهید مدافع حرم به نحوه شهادت این شهدا اشاره و اظهار کرد: روز شهادت این چهار شهید دو روز قبل از این عملیاتی بود که قرار بود به ایران برگردند. آنها برای آزاد سازی شهر الحاظر عملیات موفقیت آمیزی داشتند. بعد از عملیات به دنبال پاکسازی شهر العیس بودند که شهر مهمی محسوب می شده است. جاده ای بین این دو شهر بوده که کسی نمی توانسته ...
میم مثل مادر؛ روزی برای زیباترین گُل هستی
از روی حسرت می کشد و می گوید: چرا تنگ نشود مگر من مادر نیستم هر روز را به یاد دخترانم سپری می کنم. هر چند ماه یک بار برای دیدنم می آیند ولی من باز هر روز دلتنگ شان می شوم. از روزهایی دور از خانه خود می گوید: چند سال بعد از مرگ همسرم زمانی که دیگر توان جسمی خود را از دست دادم بچه هایم تصمیم گرفتند تا من در خانه سالمندان بمانم. هر کدام شان صاحب خانه و زندگی شدند این قسمت از حرفش را با بغض ...
آخرین هدیه ای که شهدا به همسر و مادرشان دادند/ شهیدی که بعد از شهادت هدیه روز زن فرستاد
.... مادر شهید احسانی آخرین هدایایی که عباس به من داد مادر شهیدان حسن و عباس و حسین صابری هشت سالی است که در میان ما نیست. اما او در خاطره ای درباره هدیه فرزند شهیدش عباس می گفت: بعد از جنگ حسین آقا و عباس آقا به تفحص می رفتند و پیکر شهدا را می آوردند؛ یک بار عباس آقا به مناسبت روز مادر می خواست از منطقه به تهران بیاید. زمستان بود. او گفت: الان در فرودگاهم، ساعت 3 شب ...
پدربزرگی که اجازه نمی دهد نوه اش عروس شود!
روز به اتفاق همسرم به منزل پدرم رفتیم و من در کمال ادب مقابلش زانو زدم و عاجزانه التماس کردم تا به خاطر دوست داشتن های بیش از حد مانع ازدواج فتانه نشوند چراکه ازدواج نیز مانند گل های بهاری فصل و زمان مناسبی دارد و... . هنوز جملاتم به پایان نرسیده بود که پدرم از حرف های من رنجید و درحالی که بسیار برآشفته بود به من و همسرم گفت امروز در دورانی زندگی می کنیم که باید دست زن در جیب خودش باشد و تا هنگامی ...
مادرانه های سید ابراهیم
سازماندهی ما راست و ریس شود، دو سه روزی را مهمان پادگان آموزشی امام حسن (ع) تهران بودیم. یکی از روز ها در حال قدم زدن در محوطه پادگان، آواز چند پرنده، توجه ما را جلب کرد. چند جوجه پرستو - روی سقف بلند یکی از ساختمان های پادگان- دهان باز کرده بودند و منتظر مادرشان بودند که شکم شان را سیر کند. چند دقیقه بعد، پرستوی مادر با کِرمی که به دهان گرفته بود، برگشت. جوجه پرستو ها برای قاپیدن کِرم از ...
مادر شهید مدافع حرم، احمد جعفری، از مادرانه اش برای پسرش می گوید
من دعوا کردند که چرا اجازه دادم برود و نباید می گذاشتم. رفت و یک ماه بعد آمد. گفتم: حالا که آمده ای دیگر نرو. گفت: دیگر نمی توانم نروم. در این 4 سال هر وقت می رفت از زیر قرآن ردش می کردم و همان ماجرای درگیری اقوام را داشتم که چرا اجازه داده ام برود. مادر شهید وقتی خاطرات آخرین خداحافظی پسرش را به یاد می آورد، چشم هایش پر از اشک می شود. این دفعه آخری که می خواست برود، نگاهم کرد و گفت ...
حضرت فاطمه زهرا (س)، الگوی مادران شهدا
، گوهرهای بیشتری به دست خواهد آورد. یک وقت به خانه ی شهیدی رفته بودم. مادر شهید در خانه بود اما پدرش حضور نداشت. برخی از همسایه ها هم آمده بودند و آن جا حضور داشتند. پرسیدم بقیه ی اعضای خانواده کجایند؟ مادر شهید گفت: ما کس دیگری نداریم. دو فرزند پسر داشتم، که هر دو شهید شدند. بعد افزود: همسرم تاب نمی آورد در خانه بماند؛ به کوچه و خیابان می رود و من در خانه تنها می مانم! نمی شود گفت که شأن ...
صبری زهرایی؛ توشه راه همسری عاشق/ سنگینی بار زندگی بر دوش مادری که پدرانه کار می کند
... فاطمه فلاحی، مادرشهید عباسی از دلتنگی هایش بعد از رفتن پسرش می گوید و از آخرین مادر گفتن ها سالها گذشته است. روز مادر ساعتی را کنار مزار فرزندم سپری می کنم او که هر سال روز مادر ساعتی را در کنار مزار فرزند شهیدش سپری می کند می گوید هنوز کادوهای روز مادرش را یادگاری نگه داشته است. وی ادامه می دهد: شاید برای فرزندان خیلی از لحظه های کنار مادر و پدر بودن ازخاطر ...
معجزات حضرت زهرا(س) در جبهه های نبرد
.... - تعداد آنهایی که داخل آتش جهنم می شوند و اسامی جهنمیان. - علم قرآن همان طوری که نازل شد و علم تورات و انجیل و زبور همان طوری که نازل شدند. - تعداد تمامی درختان و کلوخ ها و خاک ها در تمامی سرزمین ها. و... آب آسمانی بعد از شهادت نخستین شهیده راه ولایت، حضرت فاطمه زهرا، امایمن خادمه آن حضرت از مدینه خارج شد و به طرف مکه به راه افتاد. در بین راه دچار تشنگی و ...
مادرانه های خانم دکتری که 22 هزار نوزاد به دنیا آورده است
انترن بودم به دنیا آوردم. هنگام تولد فرزند دوم رزیدنت بودم. حالا فرزندانم بزرگ شده اند و همه آن خوبی ها و مهربانی های پدربزرگ و مادربزرگشان را به یاد دارند و از آنها الگوبرداری کرده اند. این مدل تربیتی از پدر و مادر به من و از من به فرزندانم منتقل شده است. مادرم الان ویلچری است گاهی اوقات که بچه ها کمکش می کنند، مادرم تشکر می کند که زحمت افتادید فرزندانم می گویند مامان جون ما یادمان هست شما چقدر به ...
مادران انتظار/ روایت مادرانی که چشم انتظار کودکان مفقودشده شان هستند
...، اما نبود. یک پسر چهار ساله هم داشتم. وقتی زمان از دست رفت، وقتی یونس به خانه برنگشت، دست پسر کوچکم را گرفتم و تمام محله قدیمی مان را گشتم. اما نبود. تا بعدازظهر آواره خیابان ها بودم. پاییز سردی هم بود. دست و پایم کرخت شده بود. توان راه رفتن دیگر نداشتم که به خانه برگشتم. اثری از یونس نبود. همانجا بود که به پلیس و پدرش اطلاع دادم. از همان روز پرونده گم شدن یونس در اداره آگاهی باز است، اما ...
معجزه ای به نام مادر
ظهر به بچه های من هم باشد تا برگردم. با مکثی طولانی و حلقه ای اشک در چشم های روشن درشتش، همان طور که گوشه لبش را می گزد تا از فروافتادن قطره اشک جلوگیری کند، آرام می گوید: اگر برگردم. خانم همسایه دست در گردن مادر می اندازد و او را در آغوش می فشارد و آرام کنار گوشش می گوید: بچه های تو هم بچه های خودم هستند. نگران نباش. خدا خودش مراقب همه شان هست. من هم چشم ازشان برنمی دارم. برو به سلامت ...
اشک ها و لبخندها
به دلایل مختلف، مشکلات ذهنی عمیق دارند: گاهی شده کودکانی که اینجا بزرگ شده اند را بعد از سال ها، دوباره می بینم. اغلب هنوز، همان حالت مات و مبهوت را دارند، پر از ترسند و نمی توانند خوب ارتباط بگیرند. اما عشق مادر و فرزند هیچوقت تمام نمی شود. این مادریار 38 ساله می گوید: وقتی عاجز می شوم که با دو تا دست ناتوان نمی توانم از پس چند تا بچه بر بیایم. اینجاست که بغض می کنم. با بچه ها گریه می ...
بدون تعارف با پدر شهید مدرسه ساز
ری کرد و خودش را وارد جبهه کرد. مجری: کی و کجا شهید شد؟ میهمان: کربلای 5، شلمچه، همان که به جبهه رفت دیگر نیامد تا 12 سال مجری: وقتی به شهادت رسید پیکرش نیامد؟ میهمان: 12 سال منتظر بودیم، وقت رفتن مادرش همراهش بود، تا پای قطار هم رفت، اما وقتی برگشت دیگر مادر نداشت. مجری: شما گفتید کارگری می کردید؟ این کارگری چه بود؟ میهمان: کار ...
خانواده خوب؛ سه برادر شهید به روایت مادر
اینجاست که هر چه بگذرد از ساعات عمرتان کم نمی شود! فروغ خانم یکی از این بزرگترهاست؛ مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی پور. می گوید: روز اول که زندگی را شروع کردیم، دوست داشتم هر روز یک چیزی یاد بگیرم؛ الان هم همان روحیه را دارم؛ حتی اگر یک نکته تربیتی یا آشپزی باشد؛ بعضی هایشان را هم اگر حال و حوصله داشته باشم، می نویسم. برای فروغ خانم زندگی همیشه همین بوده است؛ شاگردی ...
دوست داشتم مادر شوم و مادر بودن اولویتم بوده است/ ماجرای نقشی که الهام حمیدی را عوض کرد + فیلم
چرا آن قدر سریع بچه دوم شما به دنیا آمد، خاطرنشان کرد: واقعاً خدا خواست این اتفاق بیفتد و خدا را شاکرم. هم پسر خوب است و هم دختر؛ داشتن دو فرزند خیلی نعمت است. من خودم به شخصه این دوران را ارجحیت دادم به هر اتفاقِ دیگری و گفتم باید این زمان را برای زندگی ام قرار دهم. البته دور بودن از کار برای مان سخت است اما مادر بودن برایم بیشتر اهمیت داشت. من 20 سال در عرصه بازیگری فعالیت دارم و دور شدن از کار ...
روایت مادرانی که با از خودگذشتگی نمونه شدند/ از مادر شهید همت تا مادر شهیدان کفیلی
خبر شهادت فرزندش را بشنود. او مادری بود که پذیرفته بود باید یک عمر بیقرار فرزند باشد. شاید به خاطر خوابی که در زمان حاملگی محمد ابراهیم دیده بود و این زندگی سرشار از افتخار فرزند را به او الهام کرده بود. جبهه رفتن های فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله، اما مادر را خیلی بی قرارتر می کرد. یک بار بعد از 3 ماه که محمد ابراهیم از جبهه دل می کند و به خانه می آید، مادر حسابی قربان صدقه اش می رود ...
چند روایت زیبای مادرانه
وجودمان گوش بدهیم می بینیم که همه امور به دست خداست و ما فقط وسیله ایم. گامی در جهت تقویت فرهنگ مادر الگوی انقلابی زینب رحیمی، وقتی می خواهد به ماجرای هر فرزندش اشاره کند، می گوید: الحمدالله که خدا این فرزند را هم به ما هدیه کرد. او که مادر 5 فرزند است، در حین حال توانسته در طول سال های فرزندآوری و تربیت شان، حافظ کل قرآن کریم و مربی حفظ شود. تا چند سال پیش در کنار حفظ ...
حمید لولایی: تا مدت ها نمی توانستم از نقش خشایار بیرون بیایم | از کار در بانک و کارخانه تا ورود به عرصه ...
این کار من در این نقش فرو رفته بودم. حتی دست هایم هم لرزش گرفته بود. لولایی ادامه داد: سر همین برنامه اتفاقاتی افتاد که اگر بخواهم روایت کنم، کتابی خواهد شد برای خودش. یکی تعریف می کرد که یک وانت نامه از روابط عمومی به دستمان می رسید. کار موفقی بود که 300 شب طول کشید. کار به جایی رسید که هر روز ضبط می کردیم و همان روز هم پخش می شد. گاهی هم برخی سکانس ها را که زمان کم داشت، من و بهروز ...
گفتی که میایی پس کی؟ | رابعه مدنی و فراز تاجیک کنار مادربزرگ ها
ویلچر به زحمت خودش را به ما می رساند و می گوید: من مادر نیستم. هیچ وقت ازدواج نکرده ام. سال ها پیش بر اثر شوکی که به خاطر فوت مادرم به من وارد شد 3 روز به کما رفتم و بعد هم فلج شدم و خواهر و برادرها من را به اینجا سپردند. الان هم از بودن در این مرکز خیلی راضی ام چون اینجا خیلی به ما می رسند. مدیر اینجا آدم خوبی است و بهترین غذاها و دکترها را برای مان فراهم می کند. من و مادرهای اینجا می خواستیم پول ...
پدر و مادرو برادر و همسر و پسرم شهید شده اند! + عکس
گرفته بود و با زن های همسایه دیگ حلوا بار کرده بودند که امام خمینی رحمه الله علیه از دنیا رفته. سال 68 دو ماه بعد از رحلت امام خمینی روز اول عید قربان موقعی که مادرم می رفته خانه فامیل ها در اثر پرتاب موشکی که از طرف گروه حکمت یار که به محله های شیعه نشین بیشتر پرتاب می شد، به شهادت رسید. این موشک ها را بیشتر موقع های عید یا سال نو که مردم شلوغی داشتند، می انداختند. اول عید قربان ...
مروری بر زندگی سردار شهید یدالله کلهر
.... برادر این فرمانده شهید می گوید: در عملیات کربلای 5 دوست و هم رزم صمیمی شهید کلهر به نام سیدحسن میررضی به شهادت رسید، این شهادت برای شهید کلهر خیلی سنگین تمام شد. از آنجا که ارتباط بسیار نزدیک و صمیمی با هم داشتند، برادرم بی تابی می کرد و در همان منطقه عملیات داخل نفربر رفته بود و با حزن و اندوه و غم از دست دادن یار نزدیک خود گریه می کرد. رفقا و دوستان هرچه اصرار کردند او ...
روایتی از خانواده ای که 4 شهید تقدیم انقلاب کرد
فعال انجمن اسلامی بود؛ در سال 66 به خانه خدا مشرف شد و در راهپیمایی برائت از مشرکین شرکت و به مجروحان جبهه مکه نیز کمک بسیاری کرد. حاج مسعود به همراه پسردایی شهیدش حشمت الله رضوان مدنی به عملیات مرصاد رفته و او نیز همانند شهید حشمت الله در این عملیات به شهادت رسید. جانباز سرافراز حاج حسین رضوان مدنی برادر بزرگ شهیدان و راوی رشادت های پسران این خانواده است، عصای دست پدر و مادر ...