سایر خبرها
اعترافات زنی که شوهرش را به آتش کشید
داشتم اما به همه جواب رد دادم تا اینکه منوچهر به خواستگاری ام آمد. به نظرم پسر خوبی بود و می توانستیم در کنار هم خوشبخت شویم به همین دلیل این بار جواب مثبت دادم و ما به عقد هم درآمدیم .متهمِ به قتل ادامه داد: اوایل زندگی ما خوب بود اما به تدریج اختلافاتی میان ما آغاز شد. شوهرم از من توقعاتی داشت که نمی توانستم انجام دهم به همین دلیل هر از گاهی با هم درگیر می شدیم. در این مدت دو بار باردار شدم و دو ...
قتل شوهرم فرجام یک دوستی خیابانی بود
ام برگردم، اما همچنان به دنبال جدایی بودم. یک شب که رامین شیشه زیادی مصرف کرده بود به رویم چاقو کشید. به اتاق خواب پناه بردم و در را به رویم بستم. او در را شکست و زمانی که مقابلم قرار گرفت از ترس جانم با پایه ای آهنی به او ضربه زدم. وقتی روی زمین افتاد، امدادگران را خبر کردم که وی را به بیمارستان منتقل کردند، اما فوت شد و من راهی زندان شدم. ای کاش از ابتدا دریافته بودم که برای یک عمر زندگی تنها در راه مدرسه و در محدوده احساسات لحظه ای نمی توان تصمیم گرفت، ای کاش به پندهای دلسوزانه پدر و مادرم گوش فرا داده بودم و در غرور و خودخواهی غوطه ور نمی شدم. افسوس. ...
نقشه شوم برای قتل دردناک شوهر
... ماموران به تحقیق از همسر مقتول پرداختند که او در تحقیقات گفت: همسرم برای انجام کاری از خانه خارج شده بود که صدای شلیک را شنیدم و از خانه بیرون آمدم و با جسد شوهرم رو به رو شدم. نمی دانم چه کسی او را کشته است. ماموران در ادامه تحقیقات متوجه اختلاف و درگیری مقتول و همسرش شده و تحقیقات را روی زن جوان متمرکز کردند. زن 18 ساله سرانجام به قتل اعتراف کرد و گفت: با شوهرم ...
راز زن جوان در توطئه مرگبار جسد سوخته
جنایت را عملی کنند. زن جوان و همدستش، پیکر بیهوش مقتول را به داخل خودروی پاترول برده و صبح دو نفری به حوالی گردنه منتقل کردند. بعد شوهرش را که همچنان بیهوش بوده از داخل خودرو خارج کرده و به کناری می اندازند. سپس با سنگ ضربه هایی بر سر مرد جوان وارد می کنند و او را به قتل می رسانند. بعد از آن با اطمینان از مرگ او جسدش را زیر خودرو قرار می دهند و خودرو را به آتش می ...
بازداشت مظنون به قتل زن میانسال
داده شده بود تا داد و فریاد وی به گوش کسی نرسد. دختر 10ساله مقتول که داد و فریاد وی، خبر قتل مادرش را فاش کرده بود، در اظهاراتش به مأموران گفت: من و مادرم پس از فوت پدرم در اینجا زندگی می کنیم. دیشب بعد از اینکه شام خوردیم، من به اتاقم رفتم و خوابیدم. صبح که بلند شدم هرچه مادرم را صدا زدم جواب نداد تا اینکه با جسد غرق خون او داخل اتاق خوابش مواجه شدم. همچنین از دیشب تا صبح متوجه ورود کسی به داخل خانه ...
مظنون جدیدی دستگیر شد - گفته های دختر جوان از مرگ مادرش
.... دختر 10 ساله مقتول که داد و فریاد وی خبر قتل مادرش را فاش کرده بود، در اظهاراتش به مأموران گفت: من و مادرم پس از فوت پدرم در اینجا زندگی می کنیم، دیشب بعد از اینکه شام خوردیم، من به اتاقم رفتم و خوابیدم، صبح که بلند شدم هرچه مادرم را صدا زدم جواب نداد تا اینکه با جسد غرق خون او داخل اتاق خوابش مواجه شدم همچنین از دیشب تا صبح متوجه ورود کسی به داخل خانه نشدم. طی تحقیقاتی ...
قاتل: همسرم طلا میخواست او را کشتم
از درخت توت بریده بودم، آن را برداشتم و سراغ مهرانه رفتم. زمانی که ضربه را وارد کردم، او جیغ کشید. بعد از آن، درحالی که متوجه رفتارم نبودم و از شدت خشم نمی توانستم اعمالم را کنترل کنم، ضربات بعدی را وارد کردم. پس از آنکه از مرگ مهرانه مطمئن شدم، برای اینکه وانمود کنم جنایت در نبود من اتفاق افتاده است به خانه پدرم رفتم و بچه ها را به منزل بازگرداندم . متهم بعد از اعتراف به جرم خود، صحنه جنایت را بازسازی کرد. او درحال حاضر، در بازداشت به سر می برد تا تحقیقات قضائی تکمیل شود. ...
5 مرد قاتل سحرگاه دیروز به دار مجازات آویخته شدند
همین تصمیم به سرقت و زورگیری گرفتم. وی ادامه داد: روز حادثه در شهریار سوار یک تاکسی شدم و از راننده خواستم به صورت دربستی به نسیم شهر برود. وقتی مقابل خانه ام رسید از راننده خواستم تا به خانه ام بیاید. به او چای تعارف کردم و وقتی وارد خانه شد با تهدید چاقو از او خواستم هرچه پول دارد در اختیارم قرار دهد اما او گفت پولی ندارد، من هم با کمربند خفه اش کردم. پس از آن گودالی در باغچه کندم و ...
خبری از ماجرای قتل و خودکشی ندارم
حکایت از این داشت که مهین بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن فوت شده است. تحقیقات از ساکنان ساختمان خیلی زود به جریان افتاد و مشخص شد که مهین از 25 سال قبل در این ساختمان زندگی می کند و صاحب دختری 26 ساله به نام ملیکا است که آخرین بار یکی از همسایه ها یک روز قبل وی را همراه مقتول در راهروهای ساختمان دیده بود. در تحقیقات بیشتر مشخص شد پسری که با ملیکا ارتباط داشت هم به این خانه رفت و آمد می کرد ...
قتل برادر زن بر سر هیچ
یکدیگر توهین کردیم تا اینکه همسرم با مادرش در شهرستان تماس گرفت و موضوع را به او توضیح داد. پس از این همسرم ساکش را بست و بچه را برداشت و از خانه قهر کرد و گفت که قصد دارد به شهرستان برود. هر چقدر تلاش کردم جلوی او را بگیرم، موفق نشدم و همسرم از خانه رفت. وی ادامه داد: ساعتی بعد پشیمان شدم و به دنبالش رفتم تا به خانه بیارمش، اما هر چقدر در پایانه مسافربری و راه آهن دنبالش گشتم، او را نیافتم و به ...
محاکمه زن خبانتکار که همسرش را کشت
بخش از دادگاه قاضی اصغرزاده از وی خواست که دست به بازسازی صحنه قتل بزند و نشان دهد که چگونه دست و پای قربانی را گرفته و دوستانش وی را خفه کرده اند و با این خواسته قضایی بهنام صحنه چگونگی قتل بهرام را بازسازی کرد.بعد از این اقدام برادر بهنام نیز در جایگاه قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت و گفت چون مست بودم هیچ چیزی از صحنه را به یاد ندارم. بنابر این گزارش، در حالی که توضیحات بهنام در بازسازی صحنه قتل مطابقتی با دیگر اعترافاتش و اقرارهای همدستانش نداشت ادامه جلسه به هفته بعد موکول شد. ...
نجات دختر دبیرستانی از دام شیطانی
هشدارنیوز -دوستانم از گوشی تلفن پدر یا مادرهایشان استفاده می کردند و این برای من یک افتخار بود که خودم تلفن داشتم. آزادانه به هر کسی که می خواستم زنگ می زدم و کسی هم نبود که بپرسد چه می کنم. یک روز بعد از مدرسه با دوستانم در خانه جمع شده بودیم که ناگهان سارا پیشنهاد داد با گوشی من به صورت تصادفی شماره بگیریم و مزاحم شویم. به نظرم پیشنهاد جالبی آمد. کمی برای بچه ها کلاس ...
عطر باعث قتل شد
فرزندم از خانه خارج شد تا به شهرستان برود. من هم به دنبالش تا ترمینال رفتم ولی او را پیدا نکردم. برای همین با اعصاب خورد به خانه برگشتم که دیدم برادرزنم هم برگشت. وقتی او را دیدم، خیلی عصبانی شدم و از آنجایی که او را مقصر تمام این مشکلات می دانستم، باز هم درگیر شدم. این بار چاقوی میوه خوری را برداشتم و درحالی که کنترلم را از دست داده بودم، آن را به شکمش زدم که چاقو شکست. همان لحظه به خودم آمدم و مجید را به بیمارستان رساندم. ولی کار از کار گذشته بود و او جان خودش را از دست داده بود. با این اظهارات متهم با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات دراین باره همچنان ادامه یافت. ...
حفظ حرمت از خصوصیات بارز برادر شهیدم بود
شهادت رسیده؟ پاسخ دادم: گویا او زخمی شده است و احتمالا او را به بیمارستان بیلقان برده اند. همراه مادر به بیلقان رفتیم و بالاخره در بین راه حقیقت را به ایشان گفتم. در سردخانه پیکر پاک برادرم را در حالیکه در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسیده بود مشاهده نمودم و برای آخرین بار توانستم رخسار بی مثال و پر و از مهر و محبتش را غرق در بوسه کنم. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای جوادآباد به خاک سپردیم . مادر مهربانمان نیز ده سال بعد دیده از جهان بربست و نزد فرزند شهیدش نشافت. ...
عامل مرگ زن میاندرودی در ملاعام قصاص شد
سپرد و از سه راه اسلام آباد سوار خودرویی به مقصد ساری شد. ساعتی پس از اینکه از خانه رفت با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما تلفنش خاموش بود. نگرانش شدم و با مطب دندانپزشکی تماس گرفتم که منشی مطب اعلام کرد دخترم به مطب نرفته است. پس از این با شوهرم برای پیدا کردنش به جست وجو پرداختیم به هر جایی که فکر می کردیم سر زدیم، اما خبری از او نیافتیم. وی در پایان گفت: فرزند دخترم در خانه بی ...
در ضمن شاهد هم دارم!
هایم سُر بخورند و چوب از چنگم در برود. بعد سعی کردم با زور بازو، به ضرب خود را بکشم بالا. ولی کوله ای که به پشتم آویزان بود زیادی سنگین بود. بعدش سعی کردم با جنباندن کمر و شکم، حرکتی به سمت بالا کنم و پاها را بیندازم روی پل. ولی وقتی دست به کار شدم دیدم دیگر نایی برایم نمانده که بتوانم کمرم را تکان دهم. آخرسر فکر کردم شاید اصلاً بهتر باشد حداقل یک دستم را بیندازم روی تخته و بعدش هر دو ...
جوانسازی پوست فقط با طب سوزنی
هم یک طب قدیمی است. درباره اش زیاد مطالعه کرده بودم و تصمیم گرفتم تجربه اش کنم. با دکتر صحبت کردم و بعد از اینکه ایشان توضیح دادند که دقیقا طب سوزنی چه کاری انجام می دهد روی تصمیم ام مصمم شدم. اولین بار برای چه مشکلی طب سوزنی را تجربه کردید؟ دفعه اول با هدف اینکه آرامش بیشتری را تجربه کنم سراغ طب سوزنی آمدم. مدتی بود که اعصابم ضعیف شده بوده و احساس می کردم مژگان همیشگی نیستم ...
هنوز فوتبال اروپا برای طارمی زود است |فوتبالیست ها باید نفس اماره شان را کنترل کنند
برای بنده جشن تولد گرفتند و محفلی هم برای شعر و شاعری بود. * حالا 74 ساله شده اید؟ - بله، شمع تولد 74 سالگی ام را خاموش کردم. * ان شاءا... که 120 سال زنده و سلامت باشید. چه کار کرده اید که مردم به شما علاقه دارند؟ - لطف دارید. بالاخره ما یکسری مسایل را رعایت می کردیم و درس، اخلاق و ورزش را با هم دنبال می کردیم. من پدر و مادرم که خدا رحمت شان کند، هر دو ...
گفتم باید طوری شهید شوی که آقا به خانه مان بیاید
روزهای اخیر بارها در شبکه های اجتماعی دست به دست شد. حالا از مادرش می پرسم چطور توانست این خبر را به محمد بدهد؟ من اول برای محمد کامل توضیح دادم که پدرش رفته بود و حالا شهید شده است. خب پسر تودار است. گفت باشه من بروم بازی کنم. وقتی خانه آمد و عکس و فیلم پدرش را دید به هم ریخت ولی باز بروز نمی داد. خودش را انداخت روی تخت و چند ثانیه ای بی حرکت ماند. بعد دوباره خودش را جمع و جور کرد و دوباره پاشد. ...
حکایت ازدواج های شرطی
: من زمانی که به شوهرم گفتم که حق طلاق می خواهم او به راحتی پذیرفت و عنوان کرد به خودش شکی ندارد و مطمئن است که هیچ وقت شرایط را به نحوی نمی کند که من راضی به این کار باشم و حتی اگر باشم هم زندگی که یکی از دو نفر مایل به ادامه آن نباشد مثل مبادله ای که یکی از دو طرف آن را فسخ نمی کند، دیر یا زود از هم می پاشد. او که سالیان سال است با همسرش زندگی می کند و دو فرزند هم دارد درباره اینکه داشتن این حق چه ...
مبارزه با ظلم و عافیت اندیشی یک جا جمع نمی شوند(پاورقی)
ترسیم . مکث کوتاهی کردم و ادامه دادم : از چی می ترسی ؟ به نجوا گفت : دیشب خواب بدی دیدم ! خواب دیدم در میان چاهی که عمق سیاهی اش انتها ندارد، سقوط می کنم ، پدرم را صدا زدم بعد صورتش را روی لبه چاه دیدم ، دستم را به طرفش دراز کردم و آستین لباسش را گرفتم ، توخالی بود، سیاه مثل شب ، دست نداشت ... به صورت رنگ پریده و چشمان بی خوابش نگاه کردم : بیا روی نیمکتی بنشینیم . مدت ...
فرهنگ امریکایی می خواهد تمدن مسلمانان را ببلعد
کردیم و یک سال بعد زندگی مشترکمان در امریکا شروع شد. سه تا دختر دارم که دوتایشان دوقلو هستند. فریبا، پریسا و سارا اسم دخترهاست. دو نفرشان پزشکی خواندند و یکی هم ریاضی می خواند. بچه های من کامل فارسی می دانند. دختر بزرگم فارسی و ترکی صحبت می کند و دو دختر کوچکم فقط فارسی می توانند حرف بزنند. من و همسرم چون آذری هستیم گاهی در خانه ترکی حرف می زنیم. خودتان چه می کنید؟ ...
تختی فقط برای بوسیدن دست مادرش خم شد
... نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده اند، احساس شرمندگی می کنم. راستی چقدر محبت بدهکارم!؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را می دانستم، من هم می توانستم ادعا کنم چون دیگران هستم ... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی اش خواهد شد، بی تردید نخواهد توانست بگوید چرا کشتی می گیرد و چرا همراه تیم مسافرت می کند. او به ما ...
مصاحبه جالب و خواندنی با جلال طالبی
می گذاریم و قائلیم، نه به خاطر قهرمان ملی یا سرمربی تیم محبوب 98 بودن بلکه به خاطر نوع نگاه، شخصیت و تفکرش و این که نگاه ملی دارد تا فردی و شادی و خوبی مردم، از هر چیزی برایش مهم تر است. دست نوشته جلال خان برای مردم ایران ورشکستگی اخلاقی جامعه ایرانی من مدت هاست، سالیان سال است، دل تنگ زمان، مکان و فضایی هستم که در آن زاده شدم، نفس کشیدم، رشد کردم، آموختم و شناختم. دل ...
می شود قهرمان شد ولی پهلوان ماند/ سلام تختی!
حاضر نبود مرا به کارم تشویق کند. همه مرا با دیده ترحم می نگریستند و می گفتند: ” اینو ببین که لخت میشه و تمرین می کند.” اما روزگار بازی دیگری را برای تختی رقم می زند او بعد از یک سال وقفه در زمان خدمت سربازی تمریناتش را از سر می گیرد. او در این باره می گوید: ” من در آن زمان هیچ چیز نداشتم فقط امیدوار بودم و خودم را دلداری می دادم و می گفتم که اگر این کار را دنبال کنم سرانجام به جایی خواهم ...
آنجلینا جولی و دغدغه های تازه اش
از سرطان و عمل جراحی برای به دست آوردن سلامتش گذرانده و ساده انگارانه است که فکر کنیم این اتفاقات تمام زندگی اش را تحت تاثیر قرار نداده است. در سال 2013 آنجلینا جولی پیت متوجه شد که 89 درصد احتمال ابتلای او به سرطان سینه وجود دارد، او حامل ژن (بی آر سی اِی 1) بود و دو بار تحت ماستکتومی قرار گرفت. پس از آن در ماه مارس سال جاری متوجه شد 50 درصد احتمال ابتلایش به سرطان تخمدان وجود دارد ...
محمود موسوی درگذشت
به گزارش هنرنیوز؛ پس از فوت مرحوم پروفسور شهریار عدل در خرداد ماه سال جاری اینک در دی ماه خبرمی رسد که محمود موسوی - باستان شناس پیشکسوت ایران- نیز به دیار باقی شتافته است. مهدی موسوی ؛ پسر این باستان شناس با تائید این خبر گفت: دکتر محمود موسوی به دنبال داشتن سابقه طولانی ناراحتی ریوی و سرطان ریه؛ شب گذشته 16 دی ماه در منزل دارفانی را وداع گفت. به گفته وی؛ هنوز زمان تشیع ...
ناگفته هایی از روابط شاه و اشرف پهلوی
و آزاده برای سومین بار ازدواج کرد. مهدی بوشهری تا انقلاب اسلامی اسما شوهر اشرف بود ولی کاری به کار او نداشت و رهایش کرده بود و اشرف هم به کارهای خود مشغول بود. اشرف در دوران بعد از کودتای 1332 بعد از کودتای 28 مرداد و مستقر شدن شاه بر تخت سلطنت، تا مدت شش ماه شاه به خواهرهمزاد خود اجازه بازگشت به ایران را نداد. نامه های پی در پی اشرف به علم و سپهبد زاهدی، نخست وزیر، حاکی از ...
مرگ اشرف یا پلنگ سیاه پهلوی + زندگینامه و تصاویر
.... اما این ازدواج بیش از یکسال دوام نیاورد و رضا خان به دلیلی نامعلوم توران را طلاق داد و یکی دو سال بعد با عصمت الملوک دولتشاهی ازدواج نمود که وی چهار فرزند به نامهای عبدالرضا، احمدرضا، محمودرضا و فاطمه برای رضاخان به دنیا آورد. دوران تحصیل اشرف در مدرسه زرتشتیها درس خواند و زبان فرانسه را توسط مادام ارفع در خانه آموخت. وی به مطالعه داستانها و رمانهای عاشقانه فرانسوی علاقه ...
تختی گفت همه را راحت می کنم و رفت
هم می خواهم بروم پهلوی تختی، آخر او چرا مرد؟ ... یکی از خویشاوندان شهلا می گفت دو ساعت است که او مرتباً در این حال بسر می برد. هنوز با او صحبتی نکرده بودیم که در باز شد و مادر شهلا وارد گردید و گریه کنان دخترش را در آغوش کشید. یکی از حرف های مادر شهلا به دخترش این بود: - چطور بعد از این مدت که از هم قهر کرده بودید به من هیچ چیز نگفتی؟ ...چرا به من خبر ندادی که تختی از خانه قهر ...