سایر منابع:
سایر خبرها
زنده به گور
را نگه دارد. من زیاد به خانه خاله ام نمی رفتم اما چند روز قبل از این حادثه تصادف کردم و پایم شکست. باید مدتی را در خانه می ماندم. برایم سخت بود در خانه خواهرم زندگی کنم؛ او بچه داشت و خودش مشکلات زیادی داشت. به خانه خاله ام رفتم تا آنجا استراحت کنم. آن موقع بود که فهمیدم آنها یک بچه آورده اند و از او نگهداری می کنند. من هم در آن خانه بودم و مشکلی نداشتیم تا اینکه مرگ بچه اتفاق افتاد. ...
خاطره گردش هواپیمای حامل امام (ره) بر فراز تهران
صدرعاملی را بی کم و کاست با هم می خوانیم: 1975 برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم و توسط انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی آلمان دعوت شدم وچند جلسه شرکت کردم که حدود یک ماه به طول انجامید و این امر مصادف شد با امدن امام به نوفل نوشاتو. یادم می آید که با چند تا از بچه های انجمن از جمله مرحوم طباطبای و عباس رحمانی و چند نفر دیگر قرار شد با قطار از دوسلدوروف برویم پاریس. من صادق طبابایی را مدتها ...
گفتگوی خاص و خانوادگی با امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی + تصاویر
. من از سال 75 تا سال 80 به خاطر دلخوری، کمی از تئاتر فاصله گرفته بودم که باعث شد تئاتر ایشان را از دست بدهم وگرنه الان یک بچه داشتیم. (خنده) بعضی ها معتقدند اینکه زن و شوهر با هم یک حرف مشترک داشته باشند، خیلی خوب نیست اما عده ای دیگر می گویند که زن و شوهر وقتی هر دو یک دانش را بدانند یا اهل یک حرفه باشند، راحت تر می توانند کار یکدیگر را نقد کنند و در مورد کار هم نظر بدهند؛ نظر شما در ...
به خاطر پسرم
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، خانم تقی پور خودش را نمونه نمی داند. می گوید عاشق محمدرضاست و زندگی اش وابسته به اوست و حتی هرچه خداوند به او می دهد به خاطر پسرش است. می گوید من فقط یک مادرم؛ مادری که فرزندش را دوست دارد. محمدرضا از ابتدا با این بیماری درگیر بود یا سالم به دنیا آمد؟ محمدرضا دی ماه 69به دنیا آمد. همان روز اول که محمدرضا را به اتاق آوردند دیدم که هر ...
شهید خرازی ؛ 22ساله بود که فرمانده لشگر امام حسین شد
زمان جنگ شما چه مسئولیت هایی به عهده داشتید؟ سمتهای مختلفی داستم مسئول زد، مسئول دسته، مسئول گروهان و بعدهم مسئول محور تا پایان جنگ بودم صاحب نیوز : چطور شد با شهید خرازی آشنا شدید؟ زمانی که جنگ شروع شد ما به اهواز اعزام شدیم حاج حسین به دنبال قائله کردستان به همراه 60 رزمنده به غرب رفته بود منتهی بعد از 20تا30 روز آنها هم جنوب امدند و از آنجا با ایشان اشنا شدم من ...
بولتن سینما ؛ مجلۀ خبری روزانۀ سینما (7 اسفند)
برای حضور در مجامع عمومی ندارم، اما این فرصت را مغتنم شمردم تا در خدمت استاد عیاری باشم. بعد از سخنان شهاب حسینی، کیانوش عیاری نیز در سخنانی گفت: سالها پیش که من شهاب حسینی را فقط به اسم می شناختم و نمی دانستم کیست، روزی برنامه ای تلوزیونی دیدم که مجری اش او بود؛ بغض خاصی در اجرایش داشت و من خیلی خوشم آمده بود. آن زمان در حال تدوین مجموعهٔ روزگار قریب بودم، به دفتر کارم رفتم و به ...
تفکر انحرافی توسل بدون جهاد فی سبیل الله
کنند تا این مسئله حل شود؟ چند سال است که وعده داده می شود؟ این چند سال اخیر است که این پدیده دارد مدام روزبه روز بیشتر و وسیع تر می شود. ماشاءالله به غیرت عزیزانِ خوزستانی ما، راهپیمایی 22 بهمن دزفول بی نظیر بود. اهواز آن روز نبودیم ولی دزفول، جوری شد که دیگر گرد و خاک ما را زمین گیر کرد. برای خواندن نماز به پادگان شهید زین الدین رفتیم دیگر نمی شد بیرون آمد. به خاطر این حجم غلیظ غبار یکی از مناطق ...
راز نامه ی خصوصی شهید به پدرش چه بود؟
...> نامه شخصی مصطفی برای پدرش از جبهه: در ادامه قسمتی از نامه شهید انجم افروز به پدرش که آن را از جبهه ارسال کرده است را می خوانیم: فقط خودت بخوان: حدود یک سال یا ده ماه پیش که تقریباً از دنیا بریده بودم، بیشتر به فکر مرگ و آخرت و امام زمان (عج) بودم و یا بعضی وقتها در جبهه احساس می کردم نوری در دلم پیدا شده و واقعاً مُحِبّ ائمّة اطهار(ع) شده ام؛ دلم به این جهان، سیر ...
مسئولیت برای رضای خدا و به دور از هوای نفس
تصمیم بگیرم. راستش رفتم و باخودم فکر کردم، امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرند و بگویند: از این پس باید به عنوان یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی ، من چه عکس العملی نشان خواهم داد؟ اگر ناراحت و غمگین شوم، پس معلوم می شود برای رضای خدا این مسئولیت را قبول نکرده ام. ولی اگر برایم فرقی نداشت، مشخص می شود که این مسئولیت را ...
شهیدی که "کادوی عروسی اش" را به خانواده شهدا داد+عکس
برای کادوی عروسیش جمع شده بود، تقسیم کرده بود. هر پاکت برای یک خانواده شهید. نبود بعداز نماز استخاره کردیم و زدیم به تپه ی برهانی. حاج حسین بچه ها را فرستاد بروند جنازه ها را بیاورند. سری اول صد و پانزده شهید آوردیم. مصطفی نبود. فردا صبح بیست و پنج شیهد دیگر آوردیم. باز هم نبود. منطقه دست عراقی ها بود. چند بار دیگر هم عملیات شد، ولی مصطفی برنگشت که برنگشت. جنگ که تمام شد، رفتیم دنبالشان روی تپه ی برهانی؛ توی همان شیار. همه جای تپه را گشتیم.؛ نبود! سه نفر هم راهش پیدا شدند، ولی از خودش خبری نشد. *دفاع پرس ...
بولتن تئاتر ؛ مجلۀ خبری روزانۀ تئاتر (7 اسفند)
تشییع پیکر بهرام ریحانی ، برنامه ریزی علی پویان برای اجرا در تئاتر شهر، جشنواره های تئاتر از نگاه لک، نادری و تجنگی، تقدیم اجرای دو نمایش یک صبح ناگهان به کارگردانی حسین پاکدل و پاییز به کارگردانی نادر برهانی مرند به روح بهرام ریحانی ، آغاز بازبینی پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار، گزارشی از تئاتر جدید گروه جینگولد به کارگردانی دیوید استالر در ایتالیا، و درنهایت صحبت های لیلی رشیدی درخصوص نخستین تجربه کارگردانی اش در تئاتر سرخط مهمترین اخبار تئاتر و هنرهای نمایشی امروز را به خود اختصاص داد. ...
پیش بینی امام (ره) درباره حرف و حدیث های 50 سال بعد
اسلامی روز 16 اسفند بود که حاج احمدآقا تلفن کرد که امام(ره) می گویند زود همه پرسی را برگزار کنید. گفتم: من می روم قم، خدمتشان عرض می کنم که برای چی همه پرسی برگزار کنیم؟ این امر، یعنی برگزاری رفراندوم، تشکیلات و سازمان می خواهد که ما نداریم ... حاج احمدآقا گفت: امام(ره) اصرار بر همه پرسی دارند. رفتم قم و به امام(ره) عرض کردم که دنیا شما را پذیرفته و شما 4 عنصر حاکمیت را حتی در پاریس هم داشتید ...
نقش های صادق طباطبایی در تحولات انقلاب
روزی که بختیار در گوشه ای از تهران حاضر شده بود که آهن گداخته را از دست شاه ایران بگیرد و در جست وجوی نام، شمشیر در هوا بچرخاند و حلقه معتمدی برای نجات سلطنت تشکیل دهد؛ شاید نمی دانست تا فرود هواپیمای حلقه پاریس یا بازگشتگان از نوفل لوشاتو و سازندگان حکومتی جدید ، به همراه رهبر انقلاب، بر زمین تهران، 17روز بیشتر باقی نمانده. به گزارش شرق، 23دی ماه 1357، نخستین روز نخست وزیری بختیار در ...
تنبیه جالب فرمانده برای 14 روز غیبت سرباز! (عکس)
لشکر گارد جمهوری عراق را به تسلیم واداشت. در عملیات کربلای 5 زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و در روز هشتم اسفندماه 1365 به شهادت رسید. تدبیر و شجاعت شهید خرازی مرتضی ابوفاضلی رزمنده و جانباز 50 درصد هشت سال دفاع مقدس است. او در طول سال های جنگ تحمیلی با ...
متعّجب از محرومیت آزار دهنده و غیر قابل تحمل سیستان و بلوچستان
معاونین مکرراً به اطلاع مسئولان عالی دولت می رسد که با حضور رئیس جمهور در استان توجه ویژه ای به زیر ساختها شد. مثلاً استاندار چند روز گذشته از خط لوله انتقال گاز در سه محور که بطول حدود 100 کیلومتر حفاری و لوله گذاری شده، بازدید کرد که انتظار می رود سال 95 گاز به زاهدان برسد. در بحث شناسایی و اکتشاف معادن اقدامات خوبی در حال انجام است و همچنین با عملیاتی شدن طرح انتقال آب با لوله در سطح 146 ...
آشنایی با سیره شهید احمد اسکندری
گردانی و چند کلمه به عنوان وصیت می نویسم که شاید شهید شدم از امت حزب الله می خواهم در فکر کمبودهای دنیوی نباشند در فکر جبهه و اسلام و قرآن باشند وامامی که در فکر نجات اسلام است در خط او حرکت نمایند ومتفرق نشوند واز مال و منال دنیا فقط چیزیکه مرا رنج می دهد ناراحتی پدرم می باشد ولی امیدوارم پدرم هم با وجود ایمان ی که دارد تسلیم خدا شده و زیاد ناراحت نشوند وخداوند اجر خواهد داد و صبر عنایت خواهد نمود . شهادت جوانان ما تیری است که بر قلب دشمن می نشیند ( امام خمینی) والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته روحش شاد و یادش گرامی باد ...
سرگذشت یک زندگی شورانگیز
001 دلار آمریکا و صد پوند انگلیس و مقداری هم دینار و درهم کشورهای عربی برایم بفرستد حجره. بعد هم با همان تاکسی که خدا خیرش بدهد شوفر خوبی داشت رفتیم قبله دعا محضر دکتر سه چهاری 52 تومان حق الثبت قباله را دادم و سجل شما و کاترین و دو جلد قباله را گرفتم و دوباره رفتم شهربانی سجل ها را تحویل سرهنگ بغدادی نژاد دادم که خدا خیرش بدهد، گفت وقتی آماده شد خودم که میام برم منزل، میدهم در خانه؛ از آنجا هم سخت ...
گفتگو با پروانه کاظمی، هیمالیانورد ایرانی
دارم و خود لیلا برای من نمونه یک زن عاشق، صادق و پاک بود که زندگی اش را برای همین عشق گذاشت. به همین دلیل صعود لوتسه را به او تقدیم کردم و در قله آمادابلام هم عکس لیلا را در دست داشتم چون چند ماه بعد از مرگ لیلا در گاشربروم، اولین صعودی بود که به تنهایی انجام دادم و باز تاییدی بر یکی از سخنان دیگر لیلا که: می توانی، اما اگر بخواهی و به اندازه کافی بخواهی! آمادابلام کوه فنی و سختی است ...
آرزویم همکاری با فدراسیون خادم است
سالن بادی وجود دارد و چند تخته تشک در آن پهن است، اما از آنها خواستم چند تردمیل، دوچرخه ثابت و وزنه تهیه کنند تا بشود از این سالن استفاده کرد. از لحاظ زیرساختی هنوز نتوانسته اند یک سالن کشتی مجهز ایجاد کنند و ظاهرا در اولویت برنامه هایشان قرار دارد. باوجود این برای برپایی اردوهای تیم ملی خوب خرج می کنند. من یک بار به آنها گفتم می خواهم اردوی آماده سازی تیم را در ایران برپا کنم که در پاسخ گفتند می ...
کفاشیان:نه اصلاح طلبم نه اصولگرا، "خنده گرایم"!
را آورده اند و گفتند کار را شروع کن. اینکه کسی با این شکل سر کار بیاید و بگوید کار را با برنامه مدون شروع می کنم، نه، واقعا این طور نیست و خیلی ها از نو شروع کردند. ولی شما که قبل از فدراسیون فوتبال سابقه مدیریتی داشتید... . نمی خواهم بگویم در پست مدیریتی آدم صفر کیلومتری بودم. من با فوتبال از هشت سال قبل از رییس فدراسیون شدن آشنا بودم؛ زمان جناب دکتر دادکان من رییس مجمع فدراسیون ...
شهید ورزشکاری که در کربلای جفیر تکه تکه شد
: " از شما عزیزان می خواهم که اطاعت از امر امام کنید و او را تنها نگذارید و هر لحظه خدا را شاهد بر اعمال خود بدانید. شما سرمایه اصلی و معلم انقلاب هستید. نماز را به هیچ وجه سبک نشمارید و پشتیبان روحانیت باشید." شهید محمود عالیشوندی در سال 1335 در خانواده ای مذهبی در فراشبند دیده به جهان گشود و محیط خدایی خانواده و تربیت صحیح و اسلامی والدین در تشکل شخصیت وی نقش بسزایی داشت. مرحله دبستان ...
هنوز هم هوای همه را دارد
اسلامی را به راه انداخت. بوی انار می رسد دی ماه 62 بود. داشت مثل همیشه با بیان جذاب و گیرایش از خاطرات جنگ و جبهه و حال و هوای آن برایمان می گفت، محو او شده بودم، برای لحظاتی با دلی سیر سر تا قدمش را نگاه کردم، پرسید: چرا این طوری نگاهم می کنی؟ گفتم: حسین! این طوری که داری صحبت می کنی، بوی شهادت می آید، نکند شهید شوی! گفت: چه بهتر، راستی خوابی هم دیده ام که می خواهم برایت تعریف کنم ...
از لغو قراردادهای کاری به خاطر چادری شدن تا هدیه معنوی رهبر معظم انقلاب
نیست بلکه آموختنی است و می دانم که در ذهن بسیاری ازشما این فکر وجود دارد که الهام چرخنده 36 سال به دنبال کار خود رفته و همه کارهایی که می خواسته را انجام داده وحالا آمده و چادری شده است؟ این بازیگر صدا و سیما افزود: من در 13 سالگی بازی والیبال می کردم. در 18سالگی در رشته مهندسی معماری مشغول به کار شدم و در آن زمان یک دختر چادری بودم و احساس می کردم که چادر دست و پای من را برای انجام کارها ...
یادی از شهید حمید باکری در سالگرد شهادتش
بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن فقط با نارنجک و آرپی جی و کلاش ولی با قلبی پر از ایمان و عشق به شهادت خودش و یارانش در حفظ آن پل مهم جنگیدند و در همانجا به لقاء الله پیوسته و به آرزوی دیرینه اش دیدار سرور شهیدان امام حسین (علیه السلام) نایل آمد. به جاست یاد شود از یار باوفایش شهید مرتضی یاغچیان معاون دیگر لشکر عاشورا که ادامه دهنده راه حمید بود و بعد از ...
ترور مشکوک یک روزنامه نویس
...، باید اول از کسی شروع کنیم که دارای دستجات مخالف زیادی باشد. محمد مسعود از این جهت ایده آل بود، زیرا با انتشار روزنامه مرد امروز، تقریبا همه را با خود دشمن کرده بود. از یک طرف با مسعودی ها و روزنامه اطلاعات سخت درآویخته بود، از طرف دیگر با قوام السلطنه و گروه طرفداران او مخالف بود و جنگ و جدال های زیادی با هم داشتند. در عین حال با امثال حاج علینقی کاشانی و سایر ثروتمندان طرف می شد تا از آنها ...
سلحشور: خجالت می کشم برای ساخت سریالم از حضرت آقا کمک بگیرم
حضرت موسی(ع) و بنی اسرائیل به روز است و می تواند در دنیا تأثیرگذار باشد. ما یکی دو سال تلاش کردیم و به آقای بهمن پور نویسنده گفتیم تا که ایشان بنویسد ولی تلویزیون و دوستان خودمان به این نتیجه رسیدند که این کار را ما انجام ندهیم و بدهند دست یکی دیگر از دوستان ما که ایشان هم بعد از مدتی نتوانست کار را انجام بدهد. من بعد از سریال حضرت یوسف(ع) تکلیفم در این دیدم که حضرت موسی(ع) را ...
الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانی و رابطه عاشقانه شان
در زندگی با یکدیگر کمک می کند؟ بگذار سوالم را جور دیگری بپرسم؛ آقای زندگانی شما تئاتر دایره گچی قفغازی را دیده بودید؟ - امین: نه ندیده بودم. - الیکا: من در آ بازی می کردم. بله به همین دلیل این سوال را پرسیدم. - امین: این تئاتر سال 76 اجرا شده بود. من از سال 75 تا سال 80 به خاطر دلخوری، کمی از تئاتر فاصله گرفته بودم که باعث شد تئاتر ایشان را از دست بدهم ...
وصیت نامه شهید والامقام وحید آهنگر
جبهه بیایم حال اگر دراین راه خداوند لیاقت شهادت خالصانه را به من عطا فرموده از پدر و مادرم می خواهم که چون من امانتی از طرف خدا در دست آنان بودم حال که خداوند اراده کرده تا این امانت را پس گیرد تقدیمش بکنند .و به این امر افتخار بکنند .پدر و مادر وای برادرانم هر جا هستید خدا را فراموش نکنید اگر دیدید که اسلام در خطر است آرام نمانید و نگذارید دشمن ستمگر به اسلام عزیز ما ضربه بزند و آن را از بین ببرد ...
وقتی ویشکا آسایش از همسرش خواستگاری کرد!
رابطه بسیار زندیکی با ایشان داشتم، اما او هیچ علاقه ای به حضور من و دیگر اقوام برای حضور در عرصه بازیگری نداشت و ترجیح می داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی؟ من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم ...
داستان چادری شدن من و مادرم!
اینکه پوششم تغییر کرده بود و محجوب تر شده بودم. دوستم که روز به روز با او صمیمی تر می شدم آدمی مذهبی و معتقد بود. به من گفت:"دوست دارم دوستی که دارم شبیه خودم باشه"دوستش داشتم و به راهی که می رفت اطمینان پیدا کردم و با راهنمایی های حاج آقای مدرسه حرف های دوستم برایم به اثبات رسید. (صحبت های پیش نماز مدرسه مون بعد از هر نماز )تصمیمم را گرفتم. از پول توجیبی های خودم یک چادر مناسب خریدم و ...