سایر منابع:
سایر خبرها
یک سال همراهش بودم و 6 سال منتظر بازگشتش
شهید می شوی. انگار هاله ای از نورانیت شهدا در چهره اش بود. برای آخرین حرف از او خواستم شفاعتم کند، گفت یکی باید خودم را شفاعت کند. گفتم شما شفاعت شده حضرت زینب(س) هستید. و رفت چند روز بعد شهید شد؟ ایشان 12 دی ماه رفت و 21 دی ماه در خانطومان به شهادت رسید. روز قبل از شهادتش یکبار تلفنی با هم حرف زدیم. خانه مادرشوهرم بودم. حالم بد بود و وقتی ایشان گفت، سلام من را به همه برسان، یقین ...
ادعای تعرض فقط برای اخاذی است
خانه اجاره کردیم. حالا چطور می گوید به او تعرض کرده ام؟ *نگین مدعی است تو به او قول ازدواج داده بودی. دروغ می گوید. وقتی ما با هم رابطه داشتیم من اصلاً چنین چیزی به او نگفتم. چند روز بعد به او گفتم می خواهم درباره اش با مادرم صحبت کنم. واقعاً هم این کار را کردم، اما بعد فهمیدم به درد هم نمی خوریم. *چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتی ارتباط خودت را با نگین قطع کنی؟ ...
درخواست طلاق بعد از دریافت اقامت و پاسپورت کشور خارجی
پرونده را ورق می زد سلام زوج جوان را پاسخ داد بعد نفس عمیقی کشید و از بابک پرسید: علت درخواست شما برای طلاق چیست؟ بابک زیرچشمی به سمیرا نگاه کرد و گفت: من 28ساله ام و 7سال قبل برای مهاجرت به یکی از کشورهای اروپایی رفتم. چند ماه اول تنهایی و غم غربت خیلی آزارم می داد تا اینکه با سمیرا آشنا شدم، او 11سال از من بزرگ تر بود، اوایل آشنایی مان آنقدر مهربان بود و به من لطف می کرد که احساس کردم ...
حکایت خنده دار ملانصرالدین و مرد روستایی!
اتاق ببرم؟ ملا گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی! صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد ملا رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد. ملا یک بار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت : امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری! چند روز به این ترتیب ...
حسن فرمانده 16 تک تیرانداز بود + عکس
. 21 روز با هم بودیم اما 21 سال در کنار هم بودیم اینقدر به هم وابسته شده بودیم و اینقدر دوستش داشتم حسن را. جاذبه بالایی داشت. خیلی جاذبه داشت، اینکه می گویم جاذبه داشت از بچه های دو سه سال تا پدربزرگ من دوستش داشتند؛ خوش بیان هم بود. **: خانه شهید هریری که رفته بودیم، پدر شهید هریری می گفتند که؛ من ازشان پرسیده بودم چرا آن زمان ها یواشکی می رفتند سوریه و یواشکی برمی گشتند؟ گفت به خاطر ...
روایتی از ایران اندیمشک
سه برابر تو است. چند هفته اصرار و التماس کردم تا پدر و مادرم راضی شدند. شش ماه از موشکباران روز قدس اندیمشک گذشت. یک روز آقای لرستانی آمد گتوند. عقد کردیم و آمدیم اندیمشک. خانه اش ویران بود. محمد ادیبی نژاد همسایه ما بود. خانه ای با حیاطی بزرگ داشت. یکی از اتاق هایش را اجاره کردیم تا خانه خودمان را بسازیم. آقای لرستانی اجازه نداد ستاد بازسازی، خانه را تعمیر کند. بچه هایش که ازدواج کرده ...
پسر شیطان صفت این دختر مشهدی را اغفال کرد ؛ دختر باردار به دنبال به دنیا آوردن فرزند نامشروع
بپردازم؟ آن زن که مدتی قبل از سومین همسرش نیز جدا شده بود در پاسخ من گفت: اگر این مبلغ را ندهی مجید فرزند تو را نمی پذیرد چرا که خودش هنوز بچه است. او گفت که مجید اصلا قصد ازدواج با مرا نداشته و رابطه اش با من فقط در حد یک دوستی خیابانی بوده است، با این حال من تصمیم گرفتم فرزندم را به دنیا بیاورم تا از طریق قانونی به همه ثابت کنم که دختری خیابانی نبودم. او ادامه داد: با آن که می دانستم ...
اغفال دختر 25 ساله مشهدی با ترفندی شیطانی | فرزند نامشروعم را به دنیا می آورم تا ...
چرا باید من هزینه هایش را بپردازم؟ آن زن که مدتی قبل از سومین همسرش نیز جدا شده بود در پاسخ من گفت: اگر این مبلغ را ندهی مجید فرزند تو را نمی پذیرد چرا که خودش هنوز بچه است. او گفت که مجید اصلا قصد ازدواج با مرا نداشته و رابطه اش با من فقط در حد یک دوستی خیابانی بوده است، با این حال من تصمیم گرفتم فرزندم را به دنیا بیاورم تا از طریق قانونی به همه ثابت کنم که دختری خیابانی نبودم. او ...
دلیل ازدواج نکردن هانیه توسلی از زبان خودش
دانشگاه دو استاد خوب بنام نغمه ثمینی و آقای محمد چرمشیر داشتم. بازیگری حرفه ای در سال 1379 زمانی که بعنوان بازیگر در جشنواراه تئاتر تبریز حضور داشت توسط نصرالله قادری (کارگردان) که داور جشنواره بود برای بازی در تئاتر پدر انتخاب شد. چند ماه بعد برای اولین بار با فیلم کوتاه روی جاده نمناک بازی جلوی دوربین را تجربه کرد. تلویزیون و شهرت خانم بازیگر در پاییز ...
نهمین نشست طعم کتاب با محوریت نقد و بررسی کتاب ر برگزار شد
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب ، در ابتدای برنامه مریم برادران کتاب ر را اثری در ژانر مستندنگاری معرفی کرد و گفت: سوژه این کتاب شهید مجید منتظری ملقب به رسول حیدری است. من قبل از اینکه نوشتن درباره این شهید بزرگوار را شروع کنم، همانطور که در مقدمه کتاب هم گفتم، از طریق خانواده با این شهید آشنا شدم. اتفاقات سال 88 بود که دغدغه من را بیشتر کرد که درباره ویژگی های آدم هایی که در حوزه ...
توصیه ویژه شهید غلامیان برای متن سنگ مزارش
حتی در این ماه بعد از افطار با رفیق خود عباس نوربخش معروف به عباس نبی به قالیشویی می رفت و تا سحر قالی تکانی و شستشو می کرد. اسماعیل در روز های تعطیل که سر کوچه با بچه ها بود برای تفریح بیخ دیواری بازی می کرد بعضی از بچه ها هم که دله دزدی می کردند. اسماعیل آنها نصیحت می کرد. وی اهل دود و دم و مسجد هم نبود ولی نماز اول وقتش را خودش می خواند و احترام خاصی به اهالی مسجد داشت. بچه ...
یکی از پسرانم آمد پسر دیگرم رفت سوریه
رفت به سوریه. هر چند که کربلا رفته بود بچه من، باز هم رفت کربلا. سوغاتی های افغانستان را گرفته بود و برد؛ تا مهر، جانماز، برای خودش کالا گرفته بود و فندک بسته بندی کرده بود که در خانه خاله اش مانده بود. گفته بود که یک دفعه دیگر هم سوریه بروم؛ دیگر افغانستان می روم. این دفعه که رفت بیست روز به ما زنگ زدند. خدا و بی بی زینب، پسرم را قبول کردند و ما لایق نبودیم. پدر شهید: بیست و پنج روز ...
میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم خجسته باد
. امام کاظم علیه السلام نیز همان راه و روش پدر را تعقیب کرد. مدت امامت، امام موسی کاظم علیه السلام 35 سال بود. امامت آن امام مصادف با زمام داری غاصبانه چهارتن از بنی عباس بود که عبارتند از منصور، مهدی، هادی و هارون. امام علیه السلام مدت ده سال از امامت خود را در عصر منصور گذراند. منصور عباسی از متعصب ترین دشمنان خاندان علی علیه السلام و در کینه و حسادت ...
فرار از 20سال تباهی
به گزارش ایسنا، حدودا 100 روز پیش بود که بدون هیچ وسیله شخصی، تنها با یک دست لباس بر تن به همراه مدارک هویتی، شبانه خودش را راهی خانه ای امن در جنوب تهران می کند تا بعد از 20 سال تباهی و سیاهی، زندگی اش را از چنگ مواد افیونی بیرون بکشد و خود را نجات دهد؛ از زندگی آغشته شده به سراسر نشئگی و خماری. معاشرتی است و خوش برخورد. لحن آرامی دارد، اما در عین آرام بودن، کمی از شیطنت درونی اش را هم چاشنی گفتارش می کند. نامش زهراست و یکی از هزاران زنی است ...
قصه تلخ زنی که شوهرش او را وادار به تن فروشی می کرد
خانواده ام کسی از من خبر نداشت. مجبور شدم دوباره پیش شوهرم برگردم. جایی نداشتم. دو برادر بزرگم من را آزار دادند. وقتی به مادرم گفتم کتکم زد و گفت ساکت شو و این حرف را جایی نگو. حتی کلانتری هم رفتم. مأمور گفت: این حرف ها را می زنی خودت را می کشند؛ پس برو خانه و سکوت کن. او بچه بود؛ فقط یک سال از من بزرگ تر است. آن زمان 11 سالم بود و این برادرم 12 سالش بود. من مدتی بعد از خانه ...
جلف بازی ژاله صامتی در کنسرت | عصبانیت همسر ژاله صامتی از رفتار زشت او
هم همه خواب هستند شما چرا نمی خوابید؟ من هم جواب دادم آخه من خیلی خوشحالم خوابم نمی بره و پرستار جواب داد حتما بچه ات هم خیلی خوشحاله نگران نباش. (می خندد) یادم هست بعضی از خانم ها نوزادشان را به پرستارها تحویل داده بودند اما من از آنجایی که اعتماد به نفسم در همه چیز خیلی بالاست گفتم خودم می خواهم از دخترم نگه داری کنم. (می خندد) بعد از اینکه چندین بار یاس را از روی تخت برداشتم و دوباره ...
شعر در مدح امام کاظم (ع): اسمِ تو آمد و گِره وا شد، دلِ ما مُرده بود و اِحیا شد
...> سفرِ کربلایش امضا شد در حریمت علیلِ مادرزاد مددی خواست از خدا... پا شد مادری سفره ای برایت انداخت بچّه ای کور داشت بینا شد حاجتم روزِ وصلِ دلدار است تو دعا کن بگو گِره وا شد محمود یوسفی امشب زمین ز نور وجودش منور است امشب زمان ز عطر حضورش معطر است امشب شب پیمبر و آل پیمبر است امشب شب ولادت موسی بن جعفر است ...
روشنی زندگی با چراغِ راه و روش و الگوهای اسلامی
...: پیغمبر فرمود: حبل الله علی بن ابی طالب است دست به دامن علی بزنید و جای دیگر نروید که گمراه می شوید. ولی باید همین را تفسیر کنی؟ ابن عباس گفت: ساَلَ سائِلٌ بِعَذابِ واقِع این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: روز غدیر شخصی نزد رسول خدا آمد و گفت: این سخنان از خودت بود یا از خدا؟ پیغمبر فرمود امر رسالت بود، شخص رو به پیغمبر کرد و گفت: به خدا بگو بر من عذاب وارد کند که تحمل ...
بسته شعری درباره ولادت امام موسی کاظم(ع)
آقا کرشمه های نخستین چشم تو از ابتدای خلقت عالم از آن ازل شیعه شدم به شیوۀ آئین چشم تو می شد چه خوب نور خدا را نگاه کرد از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو امشب شکوه خلد برین دیدنی شده وقتی شده ست منظر و آئینه چشم تو گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو چشم تو آسمان سخا و کرامت است آقا خوشا به حال مساکین چشم تو ...
من ماندم منتظر نوبت آسیاب
.... قبل آخرین سفر حج، به حاجی گفتم: حاجی می خواهم بروم سوریه مواظب زن و بچه ام باش. با خنده جواب داد: آسیاب به نوبت. گفتم حاجی از شما گذشته است دیگر. جبهه رفتید و شهید نشدید. حالا هم که دیگر دارید پیر می شوید. خندید و گفت من پارتی ام در آن دنیا بیشتر از اینجاست. گفتم حالا می بینیم. گفت: بگذار بروم حج تمتع بعد که برگشتم تو برو. حاجی شهید شد و من ماندم منتظر نوبت آسیاب. ...
شغلی که تولدش را مدیون گوشی های هوشمند است
بالا گرفت.گوشه لبم ترکیده بود.کلی عذرخواهی کرد آن خانم و بچه را برداشت و رفت.قاطی قاطی بودم.رفتم خانه و آن روز را دیگر کار نکردم.البته چند روز بعد آن خانم زنگ زد و کرایه ام را واریز کرد. بعضی از 5 شنبه ها را صلواتی کار می کنم؛برسد به روح پدر و مادرم گاهی پنج شنبه ها که بیدار می شوم یکی در میان از مسافران کرایه نمی گیرم.حالا هر کسی شانسش بزند.سه تا به نیت پدرم و سه تا برای ...
ورشکستگی الهام حمیدی | بحران اقتصادی گریبان گیر الهام حمیدی شد
در 14 خرداد 1399 خبر به دنیا آمد فرزند پسرش بنام الوین را رسانه ای کرد که نام خاص این پسر برای طرفداران ایشان جالب بود. فرزند دوم ایشان یک دختر روز 22 مهر 1400 چشم به جهان گشود. الهام حمیدی چگونه بازیگر شد؟ اولین بار سال 1363 وقتی 7 ساله بود با تئاتر بازیگری را تجربه کرد و توانست جایزه اول منطقه را نیز بگیرید بعد از 16 سال دوری از هنر سال 1379 وقتی 23 ساله بود به ...
ماجرای جالب و خواندنی درباره یک عکس معروف دفاع مقدس
شلمچه زمانی که داشتیم تو چادر ادوات آماده میشدیم با پارچه کهنه ای ساعت شبنما دارش را استتار میکردیم تا دیده نشود, علی بچه سه راه آذری بود و برادرش امیر تازه شهید شده بود، یادم هست علی برای آوردن دوربین کشوئی 110 اش تردید داشت که من گفتم بیار، صبح عملیات باهاش عکس میگیریم, بعد با همون پارچه کهنه ها یک روکش برای دوربینش دوختیم و داخل یک جیب خشاب اضافی سیمونوف روی فانوسقه اش گذاشتیم و راه افتادیم ...
اشتباه هولناک ماماها و متخصصان زنان | جلوی فلج شدن نوزادان را هنگام زایمان طبیعی بگیرید | پویشی با امضای ...
آشنا شدم. اتفاقاً چند روز پیش به دکتر گفتم گویا اگر مادر باردار دیابت داشته باشد، شانه جنین بزرگ می شود و برای زایمان طبیعی ایجاد مشکل می کند. شما این را نمی دانستید؟ جوابی نداد. فقط گفت: بچه شما 4 کیلو نبود و مشکلی برای زایمان طبیعی وجود نداشت. گفتم فقط که وزن بچه، ملاک نیست. در عوض، شانه اش تپل بود. من هم دیابت داشتم. اما خانم دکتر جوابی نداشت. تیم پزشکی اطلاع داشتند شما مبتلا به قند ...
از نقشه اخاذی برای دختران دم بخت تا اعتراف به 2 جنایت
اخاذی از آن ها می زد. او خودش را خواستگار معرفی می کرد و پس از ریختن طرح دوستی با طعمه هایش دست به اخاذی از آن ها می زد. او حالا در تازه ترین بازجویی هایش، ماجرای قتل همسرش و فرار به ایران را روایت کرد. ماجرای این پرونده هولناک به روز بیست وهشتم خرداد امسال برمی گردد. آن روز خبر قتل یک زن به قاضی محمدتقی شعبانی، بازپرس ویژه قتل پایتخت مخابره شد. این زن 35 ساله در آپارتمانی در حوالی خیابان ...
شفادهی رسول الله(ص) به زائر در راه مکه(حکایت اهل راز)
: صدا نکنم. از خود بیخود شده بودم. مدت یک ربعی با خود ذکر خدا و استغفر الله والحمدلله می گفتم. بعد از آنکه توانستم خود را کنترل کنم، به شخص همراهم _ که زن باایمانی است و برای ائمه قرآن می خواند _ گفتم: من شفا یافتم. گفت: چه می گویی خانم؟ تو دهانت بسته بود. دهانم را باز کردم و به او نشان دادم. گفت: چطوری شفا گرفتی؟ که بود؟ چه کرد؟ گفتم: حضرت رسول الله آمد ...
مصاحبه هانیه توسلی درباره نا امن بودن سینما + فیلم
کم سن بودم خیلی دوست داشتم بچه دار بشوم تو ذهن همیشه بود و تحت تاثیر رمان جان شیفته بودم. چقدر رابطه آن زن با بچه عجیب است من هم در سن شانزده سالگی و هفده سالگی همیشه تو ذهنم .... الان احساس می کنم سی و هفت ساله هستم و خیلی بعید می دانم چون خیلی پیچیده است. هانیه توسلی یکی از بازیگران توانای تلویزیون و سینمای ایران می باشد. وی فعالیت در عرصه بازیگری را به طور جدی از سال 1378 آغاز کرد ...
فاطمه (س) اولین فدائی غدیر/ استناد وتبیین حدیث غدیر در میان صحابه و علمای اهل سنت
و آثار دیگر نوشته شده است ؛ اما همچنان در این زمینه تبیین و روشنگری ضرورت دارد . پیامبر اکرم (ص) بعد از اینکه 23 سال، مأموریت خود را به نحو احسن انجام دادند بنا به دستور خداوند در آخرین حجی که به مکه مشرف شده بودند موقع بازگشت در محلی بنام غدیر خم بین مکه و مدینه در میان انبوه حاجیان جانشین خود را معین نمودند. همه جمعیت حاضر با حضرت علی (ع) به عنوان خلیفه رسول خدا (ص) بیعت کردند و به آن ...
پدر مدارس نوین ایران
حسن تبریزی که بعد ها به رشدیه شهرت یافت فرزند ملا مهدی از علمای بنام تبریز و سارا خانم نوهٔ صادق خان شقاقی بود که با فرزندانش به امر فتحعلی شاه شهید شدند. او در سال 1267 مهشیدی در تبریز چشم به جهان گشود.... چون به سن رشد رسید به مکتبخانه اش سپردند. ملای مکتبدار هوش و ذکاوت رشدیه را بیش از سایر شاگردان دیده، توجه خاصی به وی داشت و در ماه های اول خلیفه مکتب خانه اش کرد.. هوش وقریحه رشدیه ...