قتل زن 16 ساله باردار به دست شوهر معتاد
سایر منابع:
سایر خبرها
گلزنی در اولین لمس توپ در نخستین تجربه لیگ قهرمانان!
اولین خالکوبی ام را انجام دادم"، من قرار بود 18 سالگی این کار را بکنم، اما آنقدر طرفدار لیگ قهرمانان بودم که در 13 سالگی خالکوبی را انجام دادم. پدرم نمی خواست که اینکار را انجام دهم م و مادرم گفت: "چرا؟" گفتم: "رویای من این است که در چمپیونزلیگ بازی کنم و گل بزنم و این خالکوبی را ببوسم، این را به خودم قول داده بودم. ...
کشف جنازه سوخته دختری در کرج که برای تزریق بوتاکس به کلینیک رفته بود
جوان آغاز شد. در ادامه بررسی ها مشخص شد آخرین بار دختر جوان به کلینیکی برای تزریق بوتاکس رفته و بعد از آن ناپدید شده است. از سویی رد پسر جوانی به نام پیام در این پرونده به دست آمد. سمای 22 ساله کجاست؟/ صحبت های پدری که 48 روز است دخترش گم شده +ویدئو راز 3 ساله یک جنایت فاش شد؛ دو تبعه خارجی راننده اینترنتی را به قتل رساندند! شب خونین مشهد؛ تصادفی که با قتل پایان یافت! +تصاویر ...
وضعیت نامشخص سرویس مدارس در آستانه آغاز سال تحصیلی
نبودن ناوگان سرویس مدارس آن هم درست در چندقدمی ماه مهر گفته اند. هنوز از قرارداد سرویس، خبری نیست خانم سیدی، یکی از اولیای دانش آموزان کلاس دومی است که برای ثبت نام سرویس فرزندش به مدرسه ای در خیابان هنرستان مشهد آمده است. او می گوید: از مدرسه تا منزل ما 15 دقیقه بیشتر راه نیست، اما سرصبح نمی توانم دخترم را به تنهایی به مدرسه بفرستم. خودم و همسرم شاغل هستیم و باید حتما سرویس ...
پدر خبیث همسر و دوقلوهایش را رها کرد!
به گزارش جهان نیوز به نقل از خراسان، زن 26 ساله درحالی که بیان می کرد یک عاشقی احمقانه در دوران نوجوانی همه عمرش را به تباهی کشید، اشک ریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) مشهد گفت: در یکی از شهرک های حاشیه نشین تهران به دنیا آمدم. پدرم راننده تریلر بود و روز و شب های زیادی را در جاده های کشور به سر می برد اما درآمد زیادی نداشت به طوری که روزگار ما به سختی می گذشت. با ...
صدای آقای هاشمی برایم چالش داشت
20دقیقه گریم شما را شبیه آقای هاشمی می کنم. سال ها گذشت و در سریال های قبلی امین امانی که یکی از دوستان نقش یک روحانی را بازی می کرد، من وارد اتاق گریم شدم و لباس نقش روحانی را پوشیدم. زمانی که عمامه بر سر گذاشتم با توجه به این که ریش و سبیل هم نداشتم، دیدم چقدر شبیه آقای هاشمی رفسنجانی شده ام. همان زمان عکسی از خودم گرفتم و به امین امانی نشان دادم و حالا بعد از چهار سال در سریال راز ناتمام این نقش را ...
قاتلی با سرگذشت عجیب
من می کرد، من هم با او دوست می شدم! بعد از ترک تحصیل چه کردی؟ پدرم چون خودروی سنگین داشت با یکی از تعمیرکاران کامیون آشنا بود و مرا به او معرفی کرد تا حرفه مکانیکی را بیاموزم و در آینده خودم استادکار شوم. حدود دو سال در آن جا کار کردم اما بعد اخراجم کرد. دلیل اخراجت چه بود؟ همین دوستان ناباب! آن زمان آرام آرام مصرف مواد مخدر سنتی از قبیل تریاک و شیره و همچنین مشروبات الکلی را ...
داماد بی شرم: عاشق خواهر زنم شدم و با او ازدواج کردم!
این زندگی همان طور که پدرم گفته بود فرجامی نخواهد داشت. خیلی زود شیما را طلاق دادم و او هم مدتی بعد با همان پسر غریبه ازدواج کرد و چون فرزندم خردسال بود نخواستم او را از مادرش جدا کنم ولی یک روز پسرم با همان لهجه شیرین کودکانه اش در یک تماس تلفنی به من گفت که شوهر مادرش او را کتک زده است. بی درنگ به خانه سیما رفتم چرا که پسرم بیشتر اوقات نزد خاله اش بود و با دختر او بازی می کرد ...
عشقی که زندگی جوان نخبه دانشگاه تهران را تباه کرد! | نقشه طلاق عروس جوان
از عزیمت به استرالیا دادخواست طلاق بدهد، همه لوازم زندگی را فروختم و پول ها را به حساب همسرم واریز کردم تا امور اداری به سرانجام برسد. خودم نیز که حالا بی خانمان بودم به منزل مادر زنم رفتم اما در این میان، یک روز وقتی به خاطر موضوعی کم اهمیت و خانوادگی با ترنم بحث کردیم او از من خواست برای مدت کوتاهی از یکدیگر فاصله بگیریم من هم به ناچار در خانه مجردی یکی از دوستانم ساکن شدم اما تماس های ...
حمله دختر 13 ساله به مادرش در مشهد / پای پلیس به وسط کشیده شد
این ها بخشی از اظهارات دختر 15 ساله ای است که به همراه مادرش و با راهنمایی پلیس به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد مراجعه کرده بود. مادر این دختر ابتدا به کارشناس اجتماعی گفت: دخترم به دلیل یک موضوع کم ارزش طوری عصبانی شد که به سمت من حمله کرد و با جیغ و فریادهایش همه همسایگان و اهالی محل را به خانه ما کشاند به گونه ای که از شدت شرم با پلیس 110 تماس گرفتم. دختر 15 ...
ازدواج سیاه داماد بی شرم با خواهر عروس ! / عاشق خواهرزنم شدم !
: آن ها مدتی است با هم ارتباط دارند اما من نمی توانستم این ماجرا را بازگو کنم. وقتی سخنان سیما را شنیدم دیگر به جدایی از شیما مصمم شدم چرا که فهمیدم این زندگی همان طور که پدرم گفته بود فرجامی نخواهد داشت. خیلی زود شیما را طلاق دادم و او هم مدتی بعد با همان پسر غریبه ازدواج کرد و چون فرزندم خردسال بود نخواستم او را از مادرش جدا کنم ولی یک روز پسرم با همان لهجه شیرین کودکانه اش در یک تماس ...
زائران خارجی آرامش خاصی در حرم مطهر رضوی دارند
به من سفارش کرده بود که بعد او به مشهد بیایم. متأسفانه در سن 13 سالگی پدرم را از دست دادم. بنابراین در سن 24 سالگی که مدرک لیسانس خود را در رشته ترجمه انگلیسی گرفتم، تصمیم خود را برای آمدن به مشهد با مادرم درمیان گذاشتم و او هم حاضر شد خواسته من را بر تمام خانواده و فامیل ترجیح دهد و در این مهاجرت همراه من به مشهد بیاید. ما سال 1377 به مشهد آمدیم و چون منبع درآمدی نداشتیم، دو سال در چند ...
خیلی ها در دانشگاه جبهه و جنگ پخته شدند
شامل حال آن نشود، نیاز است که در آن کالبد قرار بگیرید. من با مدد شهدا و کمکی که از دوستان شهیدم گرفتم، توانستم تا حد زیادی، خودم را در آن فضا قرار بدهم. مهم ترین اتفاقی که در جریان شرح و توصیف ماجرای دفاع مقدس می افتد این است که، یکبار دیگر آن فضا را از عمق وجود درک کردم. به نوعی انگار دوباره جبهه رفتم، مجروح شدم و دوستانم کنارم شهید شدند. همه آن فضا را با عمق وجودم درک کردم و مجددا برایم مرور شد ...
لزوم نظارت بر فعالیت و پوشش شاخ های اینستاگرام
...، به جهنم رفتم و برگشتم... به همین دلیل از وقتی که از خدا طلب هدایت کردم و توفیق توبه نصیبم شد و با عنایت حضرت مهدی(عج) هدایت شدم، دلم می خواهد از هیچ کاری برای آشتی دادن امثال خودم با خدا دریغ نکنم چون دوست ندارم هیچ کس مثل خودم آنطور بسوزد و رنج بکشد... *پس از همان اول برایمان بگویید. مگر شما چه سبک زندگی داشتید که کارتان به توبه کشید؟ - تا 10 سال قبل، در خانه ماهواره ...
روضه ی خانگی خانم خبرنگار/ در مجلس یار، بچه ها می خندند!
بست و پذیرایی های مخصوصشان را می آورد. مداح داشت روضه می خواند و من از تعجبِ حوصله ی سمیه چشم هایم گرد شده بود. چند دقیقه بعد یک هدیه را کنارم گذاشت، به نشانه ی تشکر و طوری که متوجه نشود منم سری تکان دادم و هدیه را کشیدم زیر عبا؛ حدس می زدم کتاب باشد، آخر مثل خودم خوره ی کتاب است؛ آخرین بار که با هم رفتیم نمایشگاه کتاب، آنقدر کتاب خریدیم که چوب خطمان پر شد، ولی ته سالن دوباره کتاب هایی ...
اشک های رتبه 422 کنکور زیر طناب دار / او همکار زنش را کشته بود!
و به من امید می داد. هدفم این بود که تلاش کرده باشم و به نتیجه اش فکر نمی کردم، به مرگ فکر نمی کردم. در زندان دور تختم پرده کشیده بودم و تا ساعت 3 صبح درس می خواندم. روز جمعه ای که کنکور ارشد را دادم فردا صبحش به قرنطینه رفتم تا برای اجرای حکم قصاص آماده شوم. به من می گفتند تو فردا می خواهی بروی قرنطینه برای اجرا، آن وقت کنکور ارشد می دهی، اما من گوش نمی کردم و تلاشم برایم مهم تر از ...
شهادت بچه ها را مدیون جلسات مرحوم کافی می دانم
را گرفتم. گفتم حمید کو؟ گفت حمید می آید. داود آمد، اما نتوانست خبر شهادت برادرش را به من و پدرش بدهد و باز به جبهه برگشت. از یکی از همرزمانش خواسته بود که خبر شهادت حمید را به ما برساند. همرزمش به تهران آمد و شهادت حمید را به همسرم اطلاع داد. خود داود هم دو روز بعد بازگشت. وقتی آمد صبورانه به استقبالش رفتم و بی تابی نکردم. نمی خواستم گریه و ناله هایم در فراق حمید دل داود را بلرزاند و ناراحتش کند ...
راننده شیطان صفت به دختر دانشجوی بیچاره در راه دانشگاه تجاوز کرد
ها را می بندم. حتی اجازه نمی دهم پدر و مادرم پنجره را باز کنند. فقط با پدرم از خانه بیرون می روم. منزوی شده ام. دیگر به خرید هم نمی روم و اگر چیزی لازم داشته باشم دوستانم یا مادرم برایم می خرند. نمی توانم به مهمانی بروم. شرایط روحی خیلی بدی دارم، در روز 10 قرص اعصاب می خورم که حالم بهتر شود. دکتر گفته حداقل سه سال زمان می برد تا تاثیر اتفاقی که افتاده کم شود. واقعاً زندگی ام از بین رفته است. ...
جوان های تحصیلکرده ای که نعش کشی می کنند | زمستان خوب است؛ آدم ها بیشتر می میرند ...
. به همین خاطر آنقدر پیگیری کرد که نمی دانم به خاطر مرام و معرفت بود، به خاطر رودبایستی بود، به خاطر درآمد بود یا هرچه، قبول کردم یک سرویس برای تجربه و آزمایش هم که شده ، بروم... تلفن 3 روزی می شد که منتظر بود تلفنش زنگ بخورد: کم کم داشتم ناامید می شدم از این کار. آخر شغلی که 3 روز پشت سر هم منتظر باشی و بیکار ، حتما درآمد درست و درمانی ندارد. تصور می کردم درمورد درآمد غلو کرده ا ...
مرگ دزد گاو صندوق با گلوله پلیس؛ 3سارق دیگر هنوز دستگیر نشده اند! +عکس
آنها دستور ایست دادم و پس از چند هشدار، چند تیر هوایی شلیک کردم اما آنها توقف نکردند. به همین دلیل لاستیک خودرو سارقان را هدف قرار دادم و شلیک کردم اما در نهایت سارقان فرار کردند و ظاهرا گلوله ای که به سمت آنها شلیک کرده بودم، کمانه کرده و به پهلوی یکی از آنها خورده و جانش را گرفته است. شب خونین مشهد؛ تصادفی که با قتل پایان یافت! +تصاویر در تهران اتفاق افتاد؛ بریدن سر همخانه و انداختن آن ...
مرد33ساله شیشه ای: همسر 16ساله باردارم گفت کمی پول بده برای بچه مان سیسمونی بخرم؛ او را هل دادم؛روی زمین ...
متوجه اعتیادت شد؟ بله، یک ماه بعد فهمید اما پدرم مرا به مرکز ترک اعتیاد (کمپ) برد و هزینه های زندگی ام را پرداخت تا دنبال مواد نروم. او حتی یک دستگاه پراید برایم خرید تا با آن مسافرکشی کنم .ولی غرق در مواد بودم. فقط دو یا سه روز بعد از ترک، دوباره به مصرف ادامه می دادم. زندان هم رفته ای؟ بله، هشت سال از عمرم را پشت میله های زندان گذراندم. همسرم می گفت: من حاضرم با نان خشک زندگی کنم ...
اعتراف مرد شیشه ای به قتل زن باردار
این حادثه هولناک قرار گرفت و دستور بازداشت متهم (محمدرضا) را صادر کرد. این مرد شیشه ای پس از انجام اقدامات درمانی برای ترک اعتیاد، روز گذشته در برابر قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گرفت و به صراحت قتل همسر 16 ساله اش را پذیرفت. او گفت: همسر قبلی ام به خاطر اعتیاد از من طلاق گرفت و من سال گذشته با فاطمه – ک (مقتوله) ازدواج کردم اما پولی برای تامین مخارج زندگی ...
درخواست طلاق از شوهر به خاطر دزدی
دستی به ته ریش سفیدش کشید و رو به سهراب کرد و پرسید: خب مشکل تان چیست؟ تا سهراب خواست حرف بزند مهتاب بلافاصله گفت: جناب قاضی ایشان مشکلی ندارند من با او مشکل دارم. 5 سال با یک دزد زندگی کردم و دم نزدم. سهراب با اعتراض گفت: درست صحبت کن من چه کار خلافی کردم؟ مهتاب بدون توجه به حرف های همسرش ادامه داد: 22 ساله بودم که به واسطه یکی از دوستانم با سهراب که مأمور خرید ...
اقدام سیاه داماد بی غیرت با عروس مشهدی قبل از شب عروسی
زنی جوان با حضور در فتا با طرح شکایتی مدعی شد، عکس های خصوصی اش در شبکه مجازی منتشر شده و او را به دردسر انداخته است. این زن ادامه داد: چهار ماه پیش با مردی آشنا شدم. او به طور سنتی به خواستگاری ام آمد و با هم عقد کردیم. قرار بود او در شرکتی که متعلق به اقوامش بود کاری پیدا کند و بعد از چند ماه با هم ازدواج کرده و به خانه بخت برویم. اما چند روز پیش شوهرم بنای ناسازگاری گذاشت و می گفت دیگر ...
آنها بعد از مرگ هم زنده اند!
آرامش می رسد. رویایی که محقق نشد مهتاب موسوی دختربچه دیگری است که او هم بر اثر تصادف جانش را از دست داد، اما توانست زندگی چند نفر را نجات دهد. پدر مهتاب 11ساله در ماجرای تلخ دختر را روایت کرد: روز چهارم مرداد ماه بود. به پارک کاخ شمس مهرشهر کرج می رفتیم. از خیابان رد می شدیم، دخترمم همراه مان بود. ناگهان یک خودروی پراید با سرعت سمت مان آمد و با ماشین محکم به دخترم زد. خیلی شوکه ...
نسرین نکیسا: خداحافظ رفیق فیلم ماندگار سینمای ماست
بچه مهندس ، آژانس شیشه ای ، یوسف پیامبر و ... به نمایش درآمد. نکیسا درباره اینکه نقش خواهر حضرت یوسف را بازی کرده و آیا دوست دارد نقش خواهر حضرت موسی را نیز بازی کند، گفت: اگر این توفیق مجدد نصیبم شود، برایم واقعا سعادت است. خاطرم هست مرحوم سلحشور در قید حیات اما مریض بودند. به عیادت ایشان رفتم؛ بهشان دلداری می دادم و می گفتم که حاج آقا! حالتان بهتر می شود. در همان جا به من گفت در سریال ...
به یاد محسن میهن دوست؛ شاعر، اسطوره شناس و پژوهشگر فرهنگی | راوی اوسنه ها خاموش شد
ما شعر ارثی است. همه خواهران و برادران من شعر می گفتند، اما در مورد من به همان کودکی برمی گردد. پدرم من را مجبور می کرد که صبح به صبح شعر بخوانم. وقتی به مکتب خانه می رفتم و انگور و پنیر با خودمان به مکتب می بردیم، قبل از آن باید چندبیتی از شاهنامه می خواندم. من با ادبیات کلاسیک خیلی خوب آشنا شدم و همه متون کهن را خواندم و همراه با آن با ادبیات جهان هم آشنا شدم تا جایی که به شعر نیمایی رسیدم و یک ...
غیبت، همه عبادت ها را از بین می برد
...، در رابطه با نتیجه غیبت کردن بیان کرد: گاهی پرسیده می شود کسی که غیبت فرد دیگری را کند و آبروی او را ببرد، همه عبادت های او از بین می رود؟ که در پاسخ باید گفت: بله. در این خصوص حدیث داریم و همان فرد می گوید: آیا خداوند عادل است؟ من پنجاه سال جان کَندم و عبادت کردم و زحمت کشیدم و به حج و مشهد رفتم و روزه گرفتم و افطاری دادم و بسیار نماز و قرآن خواندم و همه این ها به خاطر یک غیبت من از بین می ...
آخرین جزئیات ناپدید شدن دختر 22 ساله اصفهانی در شیراز
آخرین بار چه لباسی پوشیده بود؟ یک سارافون مشکی همراه با مانتوی مشکی، روسری سبز و سفید و یک کیف سفید هم داشت. خواهرتان درس می خواند؟ بله. سال سوم رشته روان شناسی تربیتی بود. شما چند خواهر و برادر هستید؟ ما دو خواهریم و یک برادر کوچک تر هم داریم. من ازدواج کردم و سما به همراه برادرم با خانواده زندگی می کرد. حال و روز خانواده ...
کتاب یاد نئون به خیر، نوشته دیوید فاستر والاس – معرفی و پیشنهاد
ساک پارچه ای آزمایشگاه خرید سرور مجازی بعد ها سراغ روانکاو رفتم، مثل بیشتر آدم های بیست سی ساله ای که پول جمع کرده اند یا خانواده تشکیل داده اند یا هر چیز دیگری را که فکر می کنند می خواهند داشته باشند دارند و با این حال خوشبخت نیستند. خیلی از آدم هایی که می شناسم سراغ روانکاو رفته اند. بی فایده بود. فقط باعث می شد نسبت به مشکلاتشان آگاه تر به نظر بیایند و کلمه ها و ...
خبر خوب| روایت پلیس وظیفه شناسی که ناجی مادر بیمار و فرزندانش شد
حدوداً یک ساله در آغوشش بود درخواست کمک می کند. با دیدن این صحنه بلافاصله خودرو را متوقف کرده و از آن پیاده شدم و به سراغ فرد مذکور رفتم، راننده گفت: خانمی با 2 کودک خردسال از من خواست تا سرویس مبلی را به منزلش ببرم که در بین راه ناگهان دچار تشنج شده و از دهان و بینی او خون آمد؛ پرسیدم: به اورژانس زنگ زدی؟ گفت: زنگ زدم اما هنوز خبری از آن ها نیست. خودم را بالای سر فرد مصدوم رساندم ...