سایر منابع:
سایر خبرها
می خواستند مرکز مدیریت برق کشور را منفجر کنند | 7 دیپلمات خارجی در محل اصابت موشک چه می کردند؟
زیادی از ساکنان این خانه را به شهادت رساند. البته موج انفجار حتی به خانه هایی چند خیابان آن طرف تر هم آسیب زده و شیشه های اغلب ساختمان ها شکسته بود . صدای آژیر آمبولانس ها با شیون، گریه و زاری خانواده ها و ناله مجروحان درهم آمیخته بود. هرکسی تلاش می کرد تا آوارها را کنار بزند و عزیزش را زیر خروارها خاک پیدا کند. غلامرضا خاکی، از ساکنان محله، درباره این حادثه می گوید: صدای آژیر آمبولانس ها ...
روزی که موشک های بعثی ساکنان خیابان اقبال را داغدار کرد | رفتگر شجاع، فرزندانم را از زیر آوار نجات داد
در محل برخورد موشک، تا شعاع چندین متر از اطراف محل اصابت، دیوارها خانه ها تخریب شد و بسیاری زیر آوار ماندند. مسعود نوروزی یکی دیگر از اهالی همین خیابان است که امدادگران و مردم محله او و خانواده اش را از زیر آوار بیرون آوردند. او می گوید: تازه دست همسر و فرزندانم را گرفته و از خوزستان به تهران آمده بودم. چند روزی بود که در خانه جدیدمان در این خیابان مستقر شده بودیم که آن روز فرا رسید. طبقه دوم ...
اجیر کردن آدمکش برای تنبیه شوهر/ زنی به عنوان مسافر سوار ماشینم شد و ...
شامگاه 21 تیر امسال به قاضی محمد وهابی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که مردی در پارکینگ خانه اش در یکی از مناطق پایتخت به قتل رسیده است. دقایقی از اعلام این خبر می گذشت که تیم جنایی در محل حادثه حاضر و با جسد مردی جوان در پارکینگ خانه اش مواجه شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. تحقیق از خانواده مقتول نشان می داد که او صبح روز حادثه برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شده و شب پس از ...
ترکیه پ. ک. ک را مسئول حمله به ایستگاه پلیس دانست
درگیری مجروح شدند. سویلو ادامه داد: در جریان این درگیری دو انفجار متوالی رخ داد، چرا که یکی از آن زنان مهاجم دو کیفی را که در اختیار داشت منفجر کرد. در این درگیری یک شهروند که در بالکن منزلش نشسته بود، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و دو شهروند دیگر نیز بر اثر انفجار زخمی شدند . وزارت کشور ترکیه صبح امروز سه شنبه در اطلاعیه ای هویت یکی از مهاجمان به این ایستگاه پلیس را فاش کرد ...
نقشه سیاه زن خائن تهرانی با قصاب محله لو رفت / بهمن اعتراف به قتل شوهر جوان کرد!
با امیر در میان گذاشتم اما به دروغ گفتم مقتول مزاحم همسرم شده است. بهمن گفت: کلید خانه را زن مقتول در اختیارم گذاشت و ساعت رفت و آمد همسرش را هم به من گفت. برای اجرای نقشه چاقویی خریداری کرده و روز حادثه نیم ساعتی در مقابل خانه مقتول منتظر ماندم تا بیاید. بعد هم با کلیدی که در اختیار داشتم وارد شدیم و نقشه را اجرا کردیم. با اعتراف بهمن، همسر مقتول نیز بازداشت شد و تحقیقات به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد. کدخبر: 828862 1401/07/06 07:00:00 لینک کپی شد ...
مردم می گفتند موشک گیجه !
به دنبال رد دود موشک می رفتیم و در مسیر با بی سیم، محل دقیق اصابت موشک را به ما اطلاع می دادند. برای همین خیلی وقت ها قبل از نیروهای امدادی و آتش نشانی به محل می رسیدیم. موشک های عراقی بدون هدف گیری مشخصی، بر محله های تهران و خانه های مردم بی دفاع فرود می آمدند. بخشی از عکس های کتاب تصاویر ویرانی محله های نظام آباد، خیابان های خیام، وحیدیه، پیروزی، تهران نو و قریب و میدان های امام حسین ...
2 قتل و یک مرگ مشکوک / شنبه خونین در تهران
به گزارش رکنا، نخستین حادثه ساعت سه بعدازظهر شنبه گذشته از سوی مأموران کلانتری 113 بازار به بازپرس ساسان غلامی اعلام شد. ماجرا از این قرار بود که دو کارگر 17 و 24 ساله که در کارگاه تولیدی کار می کردند بر سر موضوعی با هم درگیر شدند و در این درگیری کارگر 24 ساله دستش را به دور گردن مقتول حلقه کرد و باعث شکستن گردن و نوجوان شد. دومین جنایت پایتخت دومین جنایت ساعت 11 شب شنبه به ...
دهه هشتادی هایی مشابه شهید فهمیده
بسیجی مجروح دهه هشتادی فرمانده گروهان بسیجی به نام محمدحسین، جوان بسیجی که اکنون در یکی از بیمارستان های ساری بستری است و سطح هوشیاریش چندان مناسب نیست، می گوید: محمدحسین یک نیروی انقلابی و متعهد بود که در سن 18 سالگی دو برابر سنش رزم عملیاتی داشت و دو برابر سنش فهم عملیاتی داشت و یک نیروی تمام عیار و به اندازه یک گروهان بود. محمدحسین در اردوهای جهادی برای ساخت خانه محروم نفر ...
"مردم" رمز اصلی هشت سال ایستادگی بودند
مهسا کلاس پنجم و پسر آخرم سید حسام الدین هجده ماه داشت. با همسرم و چهار فرزندم روزهای خوبی را سپری می کردیم و مادرم هم کنار ما بود. وی افزود: بمباران ها که شدت گرفت، در شهر کرمانشاه پناهگاه های زیادی ساختند. مردم از وقتی پناهگاه ساخته شد، دیگر خیالشان راحت شده بود و تا آژیر قرمز می شد به طرف پناهگاه می دویدند و منزل ما به پناهگاه خیلی نزدیک بود و هر وقت که بمباران می شد همسرم و بچه ها ...
به هتل امینه خوش آمدید/ حکایت بانوی سبزواری که همیشه درِ خانه اش به روی زائران امام رضا(ع) باز است
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ شب عید چند سال قبل، هوا خیلی سرد بود. باران هم نم نم می بارید. ساعت حدود 11 شب بود که یکدفعه حاج آقا بلند شد شروع کرد به لباس پوشیدن. گفتم: کجا؟! گفت: پا شو خانم! پا شو بریم. شاید مسافری توی این سرما توی خیابون موند باشه... خدا انگار به دل حاجی انداخته بود. آن شب یک خانواده همدانی را پیدا کردیم که عازم مشهد بودند و به خاطر مشکلی در راه مانده بودند. آن زائران را که در آن سرما سرپناهی ...
همه زنده زنده سوختند
من غیرقابل قبول بود که تو زنده هستی. شب قبل از این که به بابلسر برگردم، دایی ام به خانه مان رفته بود. پدرم جویا شده بود که چرا این وقت شب آمدی او هم ماجرای من را تعریف کرد. اما هیچ کس باور نمی کرد من قرار است سالم به بابلسر برگردم. روز بعد همه به بیمارستان آمدند. خانواده ام را که دیدم، اشک از چشمان پدرم جاری شد. تا آن روز کسی از خانواده اشک پدر من را ندیده بود. خانمم هم تا صبح نخوابیده بود. باز هم خواستم به جبهه برگردم اما خانواده مانع شدند. چون بچه دار هم شده بودم خانواده ام دیگر نگذاشتند. ...
فضاپیمای ناسا خود را به سیارک “دیمورفوس” کوبید
....6 میلیون کیلومتر از زمین فاصله دارند و البته هیچ خطری از سوی آنها، زمین را تهدید نمی کند. مأموریت ناسا شامل کوبیدن فضاپیمای دارت به سیارک دیمورفوس با سرعت باور نکردنی تقریباً 6.5 کیلومتر بر ثانیه بود. این فضاپیمای 1260 پوندی(570 کیلوگرمی) در زمان برخورد با سرعتی در حدود 14000 مایل(22530 کیلومتر) در ساعت پرواز می کرد. آزمایش تغییر جهت سیارک دوگانه ناسا روز دوشنبه 26 سپتامبر ...
خاطرات رزمنده جنگ از جانبازی در عملیات بیت المقدس
. جانباز و رزمنده گفت: صبح فردای عملیات عراقی ها عملیات پاتک انجام دادند و محل حضور ما را بمباران کردند؛ من برای سنگر گرفتن پشت خاکریز رفتم و شاهد شهادت بسیاری از همرزمان بودم. در آنجا به همراه یکی از همراهان گلوله بازوکا برداشتیم تا تانک ها را نابود کنیم اما فرمانده من را صدا کرد تا برگردم. زمانی که برگشتیم دشمن با گلوله ار پی جی همرزم من را شهید کرد و موج انفجار باعث شد تا به طرفی دیگر ...
31 سال با تصویر پدرم زندگی کردیم
به گزارش نصر، ظهر یک روز پاییزی به بهانه هفته دفاع مقدس و با دعوت سازمان بسیج رسانه آذربایجان شرقی، خانه شهید فرج پور در کوی شمعچیان را دق الباب کردیم تا برای ساعتی افتخار حضور در جمع گرم و صمیمی شان را داشته باشیم. فرید، فرزند ارشد شهید علی فرج پور که از جمله همکاران رسانه ای ما در خانواده بزرگ رسانه های آذربایجان شرقی است، تا دم در ورودی مجتمع مسکونی محل اقامت مادرش پایین آمده بود و مثل ...
این شب ها در محله های تهران چه خبر است؟
...؛ خیابان شریعتی، تجریش، باغ فردوس و بیمارستان شهدای تجریش برای کاری تا حوالی شب بیرون از خانه بودم. روز تعطیل بود ولی خب کارهای عقب افتاده را انجام می دادم. با چند نفری از دوستان تماس گرفتم و همین حین جویای احوال شهر و ماجرای اعتراضات هم شدم. یکی دونفری که به زور فیلترینگ را دور زده بودند می گفتند خیابان شریعتی، زیر پل صدر و نزدیکی های میدان قدس شلوغ شده، عده ای هم نزدیکی های باغ ...
دردسر سقط جنین برای عروس آملی / داماد از ترس پدر شدن فرار کرد!
همسرم در یک هتل آپارتمان به عنوان مدیر مالی مشغول کار شد. با آن که یک سال از این ماجرا می گذشت و هر دو نفر ما دلتنگ خانواده هایمان بودیم اما هیچ گونه تماسی در این مدت نداشتیم تا این که یک روز حسام وقتی از سرکار به خانه آمد ناخودآگاه گوشی تلفن را برداشت و با مادرش تماس گرفت. مادر حسام در آن سوی خط فقط اشک می ریخت و او را ترغیب می کرد تا به آمل بازگردد. او اشک ریزان به حسام گفت اگر برگردی و ...
معرفی برترین آثار منتشر شده در ژانر دفاع مقدس
نگاه کنی! گرفتی خوابیدی؟ می دانستم متلکش، بابت حرفِ آن روزِ آقا قاسم است که به من گفت: "آفرین! دیگه داری مرد می شی! " ولی سکوت کردم. از سر شب که این بالا دراز کشیده بودم تا به حال، محل چند توپ خانه ی دشمن را پیدا کرده بودم؟ پشت نخلستانِ آن دستِ رودخانه، میان صدها خاکریز، لوله ای بالا می آمد و شلیک می کرد و من، در سکوت کامل، چشم هایم را در این تاریکی به یاری می گرفتم تا به محضِ دیدنِ کم ترین نورِ ناشی ...
دومین هفته مهر ماه و فیلم های سینمایی و تلویزیونی
.... رضا که در وضعیت روحی بدی به سر می برد بعد از منتقل شدن به خانه بهانه گیری می کند و باعث رنجش پدر و مادرش می شود.تا اینکه یک شب روح عباس و حسین و زینب به خانه می روند و برای یک روز با آنها زندگی کرده و به اوضاع خانه سرو سامان می دهند ... پرویز پرستویی، بهروز شعیبی و آهو خردمند در فیلم سینمایی میهمان داریم هنرنمایی کرده اند. ...
حکم شاهانه برای مریضخانه پیشانی سفید
اختیار ایسنا قرار گرفته است، جالب است بدانیم بر اساس مستندات، در آن زمان ریاست مریضخانه و دارالفنون را اغلب یک نفر و با حکم شاهانه به عهده داشته است؛ یعنی با کمی اغراق می توان گفت عملاً تاسیس مرکزی درمانی توام با آموزش هم در همین زمان بوده است. به طوری که در تاریخ منتظم ناصری که از سوی محمدحسن خان اعتمادالسلطنه نوشته شده، آمده است: سنهء 1298 ه. ق (1259 ه. ش)، نواب اعتضادالسلطنه وزیر علوم، شب ...
در دفاع از امنیت ملی
هم هستند. صدایشان هم نَکَره و نخراشیده و بلند است و به گوش همه می رسد، چون بلندگوهای رسانه ای و مجازی ارّه بدستان سعودی و کودک کشان اسرائیلی و قاتلان بالفطره آمریکایی و نسل کش های جنتلمن انگلیسی، تمام و کمال در خدمت آنان است . نه امروز و دیروز، که از همان اولین روزهای پیروزی انقلاب مردم ایران. از اسفند 1357 که "تظاهرات بی حجاب ها" به لیدری و حضور فسّاق و فجّار کاباره ها و ...
عکس مرد غریبه را وقتی در جیب مانتوی زنم دیدم، خشکم زد !
زندان مان بودم که در پنج سال اخیر، پای دار رفته اما زنده برگشته بود. مادر مقتول در اقدامی بزرگوارانه حاضر شد در ازای دریافت 350 میلیون تومان از قصاص گذشت کند. امیر خانه اش را فروخته و از دوستانش قرض گرفته، اما تاکنون فقط موفق به تامین 130 میلیون تومان از مبلغ درخواستی شده است. می گوید: من در زندان قرآن خواندم و روزه های مقتول را به جا آوردم. الان فقط 28 روز فرصت دارم. از همه کسانی که ...
سبک زندگی پناه گرفتن!
، هفت نفر از اعضای خانواده دو دختر، چهار نوه و دامادش را دست داده بود . و در این حد بود: بعضی را سر پایی عمل می کردیم، ترکش ها را از بدنشان در آوردیم و بعد ارجاع می دادیم به بیمارستان های دیگر. تا ساعت سه نصفه شب مشغول جراحی بودیم. همه جنازه ها سوخته و تکه تکه شده بودند . پناهگاه های دوران دفاع مقدس بخشی از حافظه جمعی چند نسل از ایرانیان هستند که خاطرات تلخ و شیرین دارند ولی این حادثه تلخ ...
از عموکشی هولناک در درگیری تا کشف و ضبط 2 تریلی حامل موادمخدر
و او خیلی عصبانی بود. عمویم که متوجه دعوای ما شده بود از خانه آمد و می خواست جلوی مرا بگیرد تا دعوا تمام شود اما من آنقدر خشمگین بودم که نمی دانم چطور چاقو به عمویم اصابت کرد و روی زمین افتاد. من سه روز در خانه بودم و از این اتفاق که افتاده به شدت عذاب وجدان گرفتم و تصمیم گرفتم خودم را تسلیم پلیس کنم. بازداشت 2 مرد با محموله ممنوعه سرهنگ ضرغام آذین، رئیس پلیس ...
ترکشی که مسیر زندگی قاری قرآن را عوض کرد
و مادرمان اجازه بگیریم، به کسی بگوییم، همان جا همه خودشان تصمیم می گرفتند، خودشان سریع سوار ماشین شدیم. * بدون هیچ ثبت نام و مقدماتی عازم جبهه شدید؟ بله. میدان راه آهن، پایگاهی به نام پایگاه ابوذر، آنجا ثبت نام می کردند و به جبهه می فرستادند. ثبت نام ما، حرکت از ساعت 5 بعدازظهر به سمت خانه می آمدیم افطار که خوردیم به ما گفتند ساعت 10 شب در مسجد باشید می خواهیم به سمت جبهه ها ...
دهقان: بخشی از آثار جنگ، تاریخ سازی می کنند نه تاریخ نگاری
مربوط به ماجرای شهادت اوستا باقر بنا که برادرم به شخصیت و زهد او علاقه زیادی پیدا کرده بود. او می نویسد در شب عملیات بعد از اصابت ترکش به سر اوستا باقر او به حالت کما می رود. در منطقه ام الرساس که پر از گل و شل بوده تصمیم می گیرند تا او را به عقب برگردانند. اما کسی حاضر نمی شود که این کار را انجام دهد. برادرم داوطلب می شود اما نفر دیگری هم لازم بود تا همراهی کند و او کسی نبود جز یکی از سربازها که از ...