سه شنبه ۰۸ خردادساعت ۱۳:۲۶May 2024 28
جستجوی پیشرفته
الف ۱۳۹۴/۱۱/۱۹ - ۱۰:۴۴

ناگفته های شکارچی دختران تهرانی

من دو تا خط گوشی داشتم، شماره هر خطم را به اسم بابا ذخیره می کردم، یواشکی از شماره ام خط دیگری را می گرفتم و به دخترا می گفتم بابام پشتمونه داره مارو می بینه، واسه همین که ما رو نبینه و آبروم نره می خواستم پیاده شوند، از اونجایی که دخترا می ترسیدن ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)