کشف کردم که می توانم بازیگر باشم
سایر منابع:
سایر خبرها
سیدمهدی سیدصالحی در گفتگو با حیات: مارکوپولو نبودم، تیم زیاد عوض کردم تا عزتم حفظ شود/ این دربی برای ...
اتفاقی که در مربیگری برای چهره ها می افتد این است که یک سری از فوتبالیست ها که اسم و رسم دارند فکر می کنند باید از یک تیم بزرگ مربیگری را شروع کنند ولی اینطور نیست و داستان مربیگری از فوتبالیست بودن سواست و شما از صفر شروع می کنی. مربیگری علم و مدیریت است و در کنار تجربه ای که به عنوان فوتبالیست به همراه داری باید این ها را کسب کنی. من هم سعی کردم خودم را به چالش بکشم و بعد از اینکه سال گذشته مدیر ...
حبیب احمدزاده در نشست مهمان : معاون شهید آوینی به اثرم گفت: آشغال!
حضرت امیرالمؤمنین است که فرمودند خوشبخت کسی است که از تجربیات دیگران استفاده کند. سعی می کنم بهترین ظرف در دسترس را برای فعالیت هایم انتخاب کنم و با توجه به توانایی هایی خودم سعی می کنم خط قزمزهایم را بشکنم و جلو بروم. داستانی داشتم که 10 سال نمی توانستم آن را بنویسم احمدزاده درباره آثار چاپ شده اش گفت: داستانی را داشتم که 10 سال بود نمی توانستم بنویسم و به بقیه ایده ام را می ...
مادر شهید: حرص می خورم؛ چرا آقا را اذیت می کنند؟!
با خانواده اش به مکه رفتند. کربلا هم همینطور. من رفتم کربلا و آمدم و بعدش آنها با خانواده شان رفتند. * می گفت اگر شما نروی، من هم نمی روم! آقا رضا می گفت هر سال هم که بروم کربلا، کم است. هر سال اربعین پیاده می رفتند به کربلا. آخرین سال هم خانم و بچه ها را هم با خودش برد. به خواهرش گفته بود سال بعد برای اربعین همه تان را می برم. می رویم نجف و پیاده می رویم کربلا. خواهرانش خیلی ...
عصر جدید و خندوانه را تعطیل نکردیم
مجری تکراری روی آنتن برود؛ این ها حرف هایی است که اصلاً با منطق سازگاری ندارد. ما قبلاً هم مجریانی داشته ایم که یک برنامه صبحگاهی اجرا می کردند و برنامه ای هم در شب داشتند. قبلاً هم بازیگری داشته ایم که هم در یک سریال بازی کرده و هم همزمان 2 برنامه را به عنوان مجری روی آنتن داشته است. - خودم شب اختتامیه عصر جدید رفتم به او (احسان علیخانی) خدا قوت بگویم و درباره برنامه هم صحبت شد ...
انتقام گیری عجیب قهرمان کیک بوکسینگ ایران از زنان
...> شنیدم که یک نفر به همسرم متلک انداخته است. رفتم به خاطر ناموسم با طرف درگیر شدم و با قمه او را زخمی کردم. به دلیل درگیری افتادم زندان. من آدم بدی نیستم، ورزشکار حرفه ای هستم. مدال قهرمانی دارم. چند سال قبل در رشته کیک بوکسینگ قهرمان آسیا شدم. المپیک رفته ام، مسابقات تایلند و ترکیه رفته ام. خودم مربی کیک بوکسینگ و بدنسازی هستم اما بار روانی اتفاقی که در زندگی ام افتاد را نتوانستم تحمل کنم و تبدیل شدم به یک آدم کینه ای. می دانم که اشتباه بزرگی مرتکب شده ام، درواقع از خودم انتقام گرفته ام و پشیمانم. ...
فرار از چنگ شیطان
در نهایت قبول کردم. هنگام صرف شام ماجرای چاقو را برای دوستم بازگو کردم اما او لبخندزنان گفت: مسعود دشمن زیاد دارد به این دلیل همیشه مجهز است! خلاصه نیمه شب بود که سوار بر خودرو به مشهد بازگشتیم اما در بین راه مسعود آینه خودرو را روی چهره دخترم تنظیم کرده بود و مدام با لیلا خوش و بش می کرد. او هم که از خجالت سرش را پایین انداخته بود به زور پاسخش را می داد. من متوجه موضوع شدم و به او ...
ناگفته هایی از خط ناخنی / ابداع گر این خط مجهول الهویه است
هنر ممکلت ماست. گفتم این هنر ایرانی است و باید ادامه پیدا کند تا ترویج شود و از بین نرود. آن ها بازهم همان حرف های قبلی را تکرار کردند و گفتند نه وقتی این کار عایدی مالی ندارد ما هم سراغش نمی رویم. شما با اینکه شاگرد استاد کیمیاقلم بودید اما قصد نداشتید مسیرش را ادامه دهید؟ من آن زمان که ایشان در قید حیات بودند به فکر این کار نیفتاده بودم. با خودم فکر می کردم هستند افرادی که ...
عصر جدید و خندوانه را ما تعطیل نکردیم/ بنای مان حفظ افراد است
آنتن حضور ندارند. احسان علیخانی برنامه ساز است نه مجری و دلیل غیبتش هم مشخص است... * به هر حال مجری هم هست و تعطیلی عصر جدید ش با واکنش مواجه شده است. من خودم شب اختتامیه عصر جدید رفتم به او خدا قوت بگویم و درباره برنامه هم صحبت شد. آن زمان خودش گفت شرایط عصر جدید به گونه ای است که الان نمی تواند ادامه اش بدهد. حرفش هم این بود که یافتن استعدادها ظرفیت انباشته ای ...
قتل با قمه بخاطر زیادی کارت کشیدن با ATM!
مشتری قهوه خانه بودم و همیشه به آنجا رفت وآمد داشتم. آخرین بار به قهوه خانه رفتم و کارت عابربانکم را به صاحب قهوه خانه دادم و از او خواستم دو میلیون تومان کارت بکشد و در عوض این مبلغ را نقدی به من بدهد. صاحب قهوه خانه کارت کشید اما فقط یک میلیون و 100 هزار تومان به من پول نقد داد. او دفتر حساب هایش را نشان داد و گفت 900 هزار تومان بدهکار هستم و آن مبلغ را بابت بدهی ...
از کردستان تا بهشت؛ روایت شهیدی که به خاطر یک امضا به زندگی برگشت
تشنگی چطور برطرف شد؟ چشمانم تار می دید و چهره ها را دقیق نمی دیدم اما هنوز می توانستم صحبت کنم ولی اثرات مجروحیت داشت بر من غالب می شد، شاید هم تأثیر موج انفجار بود، چون موج انفجار به قدری شدید بود که زمانی که نشسته بودیم من را به صخره روبرو کوبید به حدی که پیشانیم شکست و فک هم آسیب جدی دید. ساعتی بعد آقایی بالای سرم آمد، با خودم گفتم بار دیگر تقاضای آب بکنم، بنابراین با حالت ...
اعزام رزمنده جوان به جبهه با اعمال شاقه!
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، سید علی پروینیان از رزمندگان دوران دفاع مقدس در کتاب از کردستان تا جزایر همیشه فارس درباره ماجرای اعزامش به جبهه در سال 1362 روایتی دارد که در ادامه آمده است. دوره آموزش نظامی که به پایان رسید، برگه اعزام به جبهه گرفتم. پدرم مخالف بود و نمی خواست من به جبهه بروم. برای همین، به مادرم گفتم که دیدم مادرم هم مخالفت کرد و گفت: ببین علی جون، من تو رو ...
قتل هولناک مرد جوان در قهوه خانه / درگیری بچه گانه رنگ خون گرفت
به گزارش رکنا؛ رسیدگی به این پرونده از شهریور ماه سال 99 به دنبال وقوع مقابل یک در کیانشهر آغاز شد. در آن درگیری که پسر 29 ساله ای به نام سهیل خورده بود به بیمارستان منتقل شد .اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات جان سپرد. برادر سهیل به نام سعید که وی را به بیمارستان منتقل کرده بود، برادر صاحب قهوه خانه به نام وحید را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد. وی گفت: من مدتها بود که مشتری ...
افشای راز بزرگ احسان علیخانی | دلیل خداحافظی احسان علیخانی از تلویزیون چیست؟
شایعه ممنوع التصویر شدن این مجری توانمند در فضای مجازی مطرح شده است. محسن برمهانی معاون سیمای رسانه ملی : من خودم شب اختتامیه عصر جدید رفتم به او خدا قوت بگویم و درباره برنامه هم صحبت شد. آن زمان خودش گفت شرایط عصر جدید به گونه ای است که الان نمی تواند ادامه اش بدهد. حرفش هم این بود که یافتن استعدادها ظرفیت انباشته ای داشته که طی سال ها بوده و در چند دوره این برنامه سراغ آن ظرفیت رف ...
صوت دادگاه ناخدا افضلی، فرمانده نیروی دریایی ارتش و نفوذی حزب توده + صوت
خودم را مقصر می دانم. از فرداً فرد مردم شریف، از رهبران ایران، از ریاست محترم دادگاه و بالاتر از همه از امام امت؛ رهبر عالیقدر انقلاب استدعا دارم به پاس چهار سال و چند ماه خدمات قابل ارزشی که به نظام جمهوری اسلامی انجام دادم از اشتباهات من چشم پوشی کنند و بنده را ببخشند. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. شما فرمودید که اطلاعات شما جنبه سرّی نداشته، بله؟ افضلی: جنبه نظامی ای ...
یک بار هم با زیرپیراهن و لباس راحت ندیدمش!
.... گفتم خانه ما بمان اما قبول نکرد و رفت خانه شان. گفت دو تا از بچه ها نیامدند و من هم می روم. همه رفتند ولی خبر نداشتند که آقا رضا شهید شده... * شش نفر محاصره بودند روز جمعه، عموی دامادمان مریض بود و فوت کرده بود و چهلمش بود. من هم رفتم به مراسمشان. آنجا دامادم قاسم رحمانی فهمیده بود که آقارضا شهید شده. داماد بزرگم هم آمد و گفت که آقارضا شهید شده و اصغر فلاح پیشه هم زخمی شده ...
ابراز تاسف محکوم به قصاصی که بعد از 15سال آزاد شد
توضیح دهید دلم نمی خواهد به آن سال ها برگردم. گفتم که احساس بدی پیدا می کنم. هم خودم به هم می ریزم و هم ممکن است خانواده مقتول داغ دلشان تازه شود. آنها عزیزشان را از دست داده اند. فقط این را بگویم که من با اجرای مراسم قسامه به قصاص محکوم شدم. چون خودم هرگز قبول نکردم که قاتل هستم. اصلا قصدم کشتن کسی نبود. 50نفر در دادگاه حاضر شدند و قسم خوردند که من قاتل هستم و دادگاه مرا به قصاص محکوم ...
عصر جدید و خندوانه را ما تعطیل نکردیم
بود که یافتن استعدادها ظرفیت انباشته ای داشته که طی سال ها بوده و در چند دوره این برنامه سراغ آن ظرفیت رفته اند و الان باید فضا مجدد بازیابی شود. درباره نمونه های دیگر هم همین طور بوده است. مثل رامبد جوان و برنامه خندوانه که شایعه کردند ما تعطیل کرده ایم. در حالی که زمانی که من خودم با آقای جوان صحبت کردم، او در کش و قوس طراحی برنامه جدیدی غیر از خندوانه بود. وی ادامه داد: با این حال ...
روایتی از یک مجرم که محبت امام رضا(ع) نمک گیرش کرد/ ضمانت امام رئوف(ع) با هدیه تحول و زندگی
) هست؛ امیدوار شدم، منتظر ماندم تا یکبار دیگر زندانیان میزبان آن پرچم مقدس باشند، با خودم می گفتم هرجور شده است باید از آن نمک بگیرم. روز موعود رسید بازهم زندان میزبان پرچم امام رضا(ع) و خادمین حرم مطهر بود، به میان صف زندانیان رفتم، آخر صف رفتم، ایستاده چشمانم را بستم و دستم را دراز کردم، منتظر نمک بودم که مردی سمتم آمد و چیزی در مشتم گذاشت، خوشحال بودم از اینکه حاج روا شده ام ...
رفاقت با چیت سازیان مسیر درست زندگی کردن را یادم داد
من گفتم یک بچه 13 ساله آنطور شهید شده و من جلوی این جماعت کاری نکرده ام. دو ماه بعد در تیرماه 1360 به عنوان رزمنده وارد جبهه های مریوان شدم. مثل اینکه هر چه پیش می رفت فعالیت و آگاهی شما بیشتر می شد؟ دیگر عاشق امام، شهید بهشتی و شهید رجایی شده بودم. خودم دوست داشتم به جبهه بروم. در جبهه هم خبر بچه دار شدنم را شنیدم. خدا دختری به نام لیلا به من داد و وقتی به خانه برگشتم دخترم ...
سه برابر مخارجمان پس انداز می کردیم
نی ریز گذراندم. کلاس دوازدهم را، اما به خاطر این که معلم ها باید مدرک لیسانس می داشتند و در نی ریز چنین معلمانی وجود نداشت، دوباره به استهبان رفتم. اتاقی کرایه کرده بودم و چند روز چند روز در آنجا می ماندم. اما دوباره برای رفت و آمد مشکل داشتم و دوباره دوچرخه و حرکت در آن راه سخت و طاقت فرسا... به خاطر دارم سال 1339 پدرم بیمار بود. تلفن که نبود آن زمان؛ به همین دلیل حال پدرم که ...
بیو گرافی بهزاد خداویسی بازیگر سریال تمام رخ
کارشناسی بازیگری و کارشناسی ارشد کارگردانی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ادامه داد و فعالیتش را از سال ها پیش به عنوان بازیگر ، کارگردان ، نویسنده ، چهره پرداز ادامه داد و کارهای خاطره انگیز و ماندگاری از خود به جا گذاشت. از سال 1366 در سن بیست سالگی رسما وارد عرصه هنر سینما شد و در فیلم تحفه ها بازی کرد. بازیگر سریال روزگاری جوانی علاوه بر بازیگری در عرصه نویسندگی و کارگردانی ...
نقش سیر و سفر و حمل و نقل در زندگی + مسابقه
...! گفتم: از کجا فهمیدی که من خوشبخت هستم؟! گفت: تو دو ساعت مطالعه کردی، یک بحثی جور می کنی، هم در رادیو می گویی، هم تلویزیون می گویی، هم شهر به شهر می گویی. این دو ساعت مطالعه تو را همه مردم می فهمند! من بدبخت هم عدس پاک کردم، سبزی پاک کردم، آش پختم، خوردی، ظرف ها را شستم. هنر من در آشپزخانه توی یک قابلمه هست، هنر تو در همه ایران، صدا و سیما! چرا باید تو خوشبخت باشی، من بدبخت؟! به او گفتم: خانم ...
تصاویر/ هستی مهدوی فر چتری شد!
ازعدم پخش برنامه همرفیق با حضور خودش و نهال دشتی گلایه کرد. مهدوی در این باره نوشت: سلام دوستان عزیز از اول مرداد ماه سال گذشته از برنامه همرفیق با من تماس گرفتند تا مهمانشان باشم. رفقات حکم میکرد تا پس از مدت ها مهمان برنامه ای باشم که برای عواملش احترام قائل بودم. مهر ماه با برادرم عزیزم مهمان همرفیق بودیم. بنا به دلایلی قرار شد تا آذر ماه دوباره و اینبار به همراه ...
دل نوشته قهرمان سابق جام جهانی: یک انسان معمولی ماندم!
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری برنا؛ فابیو گروسو، مدافع تیم ملی فوتبال ایتالیا در سال 2006 که با این تیم به قهرمانی جهان رسید، در دل نوشته ای برای مجله فورفورتو درباره آن دوران به صحبت پرداخته است. در تمام زندگی از خودم می پرسیدم آیا به آن اندازه خوب هستم؟ آیا می توانم خود را به حد انتظارات برسانم؟ شاید به این دلیل که دوران کاری متفاوتی داشتم. بیشتر دوران کاری ام در لیگ های سطح پایین ...
گفت و گو با چهره موفق دکتر فائزه محمودی از شهر نودژ
دانشگاه بم، به بم نقل مکان کردند. چه شد که در سال نهم به فکر شرکت در آزمون تیزهوشان افتادی؟ ششم دبستان هم دوست داشتم وارد مدرسه ی تیزهوشان شوم؛ اما در شهر ما، نودژ، چنین مدرسه ای نبود. ششم دبستان در آزمون نمونه دولتی پذیرفته شدم؛ اما چون باید به کهنوج می رفتم، از این کار منصرف شدم و در شهر خودم ماندم. با قبولی خواهرم در رشته ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهر بم، چون در آن شهر مدرسه ی ...
وقتی به هروئین فکر می کنم کسی را به خاطر می آورم که عمیقاً دوستش داشتم
یک چیز را باید قول بدهی. نباید اجازه بدهی بیش ازاین درد بکشم. خیلی کشیده ام . گفتم چشم، باشد . ••• گه گاهی هروئین مصرف می کردم. صبح ها که گیج و خسته بلند می شدم روبه روی آیینه می ایستادم و با خودم حرف می زدم. از زندگی خودم بُهتم می برد. با خودم می گفتم که قرار نبود این طور بشود. می گفتم که دیگر بس است، تمامش کن. و بعد حمام می کردم، آماده می شدمو با اتوبوس می رفتم ...