گفت؛ این سهم شما بود از انقلاب؛ پس سهم من چی؟!
سایر منابع:
سایر خبرها
عکس جدید نسرین مقانلو اشک همه را درآورد | نسرین مقانلو با این کارش همه را شوکه کرد
آمدی و مرا همین جا گذاشتی و اینجا ماندی و به سفری ابدی رفتی. تو به من فکر نکردی که وجودم به روی تو بسته است رفتی پسرم ولی منو با خودت بردی آنقدر درد تو بر دلم سنگین است که آن را شکستم با رفتن شما پسرم را هم از دست دادم منتظرم باش مادرت به زودی پشت سرت می آید. در بهشت استراحت کن عزیزم راهت روشن است پسر خوش قلب ...
دیوانه شدن پدری که پسر 2 ساله اش با کلت سازمانی اش کشته شد ! / یک لحظه غفلت و حالا در تیمارستان !
به گزارش رکنا، این ها بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان ارشد نیروی انتظامی است که از زبان یکی از افسران پلیس روایت می شود. چند سال بود که در یکی از شهرهای استان خدمت می کردم و از شغلم بسیار راضی بودم؛ اما روزی حادثه وحشتناکی رخ داد که زندگی ام را دگرگون کرد. آن روز سلاح سازمانی ( جنگی) را به خانه آورده بودم. پسر 5 ساله ام در یک لحظه به طرف سلاح رفت و من تا به خود آمدم ناگهان ماشه آن را ...
ماجرای عنایت عقیله بنی هاشم به یک شهید/ وقتی همه دکترها قطع امید کردند اما!
نمی ترسیدند. بعد از انقلاب هردویشان عضو سپاه شدند محمود مربی تاکتیک و رضا مربی تخریب بود. جنگ که شروع شد هم به جبهه رفت و آمد داشتند و هم نیرو آموزش می دادند.سال 63 بود که خبر مجروحیت رضا را برایم آوردند. سمت چپ؛شهید رضا نادعلی وقتی همه دکترها قطع امید کردند! حرف هایش خلاصه می شود به خبر مجروحیت پسرش. تندتند می گوید و می گذرد. می دانم سخت است شرح چنین خبری اما دلم را ...
فرشته ها آمدند برای استقبال/ حاج فریدون غلامی شهید ِهمیشه زنده
آقا دستش را روی قلبش می نهد. به دیدار سالار شهیدان می رود و پس از سال ها دل ش در سینه آرام گرفته است. محرم است و نوای یا حسین(ع) می رود تا عرش. لیوان ها یکی یکی از شربتِ گلاب و نعنا پر می شوند و در سینی های بزرگ جای می گیرند. خادمان اباعبدالله، حاج آقا را دوره کرده اند اما او نذر کرده که خودش برای زوار حسینی شربت بریزد. باد می دود لابه لای موهای جوگندمی حاج آقا. او آرام ذکر می گوید ...
کتاب کلا
پسرم؟ می گویم: بله. شما خوبید؟ می گوید: سردت شده؟ می گویم: آره یکم اما عیبی نداره؛ فکر می کردم بیشتر دیر کنید. لبخند تلخ خیلی سنگینی می زند که سنگینی لبخندش کت و کولم را له می کند. می گوید: کجا بریم؟ پیش خودم می گویم: اوه، نکند اشتباه سوار شدم. یکم قیافه ام را جمع و جور می کنم و حس مظلومیت می گیرم و می گویم: شما مگه بچه های وزارت نیستید؟ یک لحظه به هم نگاه ...
راهپیمایی زنان را در مشهد راه انداختیم
، شروع کردم به تربیت نیرو های زبده و توانمند. سراسر دوران انقلاب برای ما خاطره بود. مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا، درست روبه روی شهربانی. منطقه ارتشی نشین بود. آن زمان بیشتر نیرو های جوان به این مرکز مراجعه می کردند. بیشتر خانم های جوان اعم از دانشگاهی، دانش آموز و خانم های خانه دار بودند. اینجا مرکزی فعال و منشأ اثرگذاری در انقلاب اسلامی بود. شاید بتوان گفت در اولین راهپیمایی زنان ...
خاطرات امام جمعه دلیجان از مبارزات انقلابی در حوزه های علمیه
نقش حوزه های علمیه در پیروزی انقلاب بر هیچ کس پوشیده نیست و پس از گذشت بیش از 44 سال از انقلاب اسلامی جا دارد به این مهم بیشتر پرداخته شود. روحانیون در جای جای ایران اسلامی در پیروزی انقلاب نقش آفرین بودند و با تمام توان و علم بر گرفتاری در چنگال رژیم ستم شاهی دست از روشنگری برنداشتند. پیروزی انقلاب آغازی روشن بر پایانی سیاه بود. مساجد، حوزه های علمیه و روحانیون مهم ترین پایگاه مبارزاتی بودند و ...
پشت صحنه فیلمی که وایرال شد/ مردانگی پسر شهرکردی تحسین خارج نشین ها را هم برانگیخت
زدم و گفتم آقای ملکی شما روحانی هستید؟ مگر روحانی بودن جرم است؟ صدای خنده اش بلند شد. یاد آن کامنت های آن ور آبی افتادم که بی خبر از همه جا به همه عالم و آدم فحش و ناسزا داده بودند که حالا مسئولان جمهوری اسلامی کجا هستند که این جوان مشغول کمک کردن به مردم است. - رسالت ما طلبه ها این است که به مردم در مسیر زندگی شان کمک کنیم چه در بُعد اخلاق و احکام باشد یا در زمان ...
شعرخوانی شاعران بین المللی جشنواره شعر فجر در پارک شهر
... بر پیشانی هر انسانی حکمتی نگاشته اند مرگ در گام های تو می رود و او را برگشتی نیست به هر شیوه که می پسندی و راه می پویی مهم نیست مهم این است که همه چیز برای مرگ مهیا و آماده ست اما بدان نخواهی مرد اگر زنی بر فقدان تو گریسته باشد زنی که از نگاه تو دسته گلی از مهر و محبت چیده باشد آنگاه که از صدایت نوشیده باشد و در گوش درختان و ...
مداومانِ ایران
بر گرفته بود که در مسیر رفتن از خانه مان در یک شهرستان کارآفرین و تولیدکننده، به جلسه جمعی از کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش بنیا ن ها با رهبر انقلاب بودم. دلم می خواست بدانم، اتفاقات ناامیدکننده ای مانند آن چه که در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران برای من رخ داده بود، چقدر در جلوگیری از تلاش جوان ها به ویژه زنان جوان برای تولیدکننده شدن اثرگذار است؟ شاید همین باعث شد که خبرنگار ...
از جبهه دفاع از حرم آل الله تا رسیدن به لقاء الله
و افزود: جوانان و دلاور مردان دیار کریمان نیز در این نبرد نابرابر با حضور پر شور خود به دفاع از حرم عقیله بنی هاشم پرداختند و در این راه 45 شهید مدافع حرم را تقدیم کرده اند که 8 تا از این شهدا ایرانی و مابقی از تیپ فاطمیون مستقر در کرمان هستند. آزادوار تصریح کرد: حامد بافنده، ابوالفضل مرادی، پرویز بامری، جمال محمدی، جواد محمدی، حسین بادپا، حسین رحمانی، رضا سلطانی، روح الله حسینی، سعید بیا ...
شهادت مثل صاحب روضه
ابوالقاسم محمدزاده مادر شهید محمدرضا تورجی زاده می گفت: - خبر شهادتش را که آوردند روضه داشتیم. روضه که تمام شد ، بچه های سپاه نشستند و آرام آرام ماجرای شهادتش را می گفتند که یاد روز رفتنش افتادم. تک پسرم بود و دلم رضا نمی داد که به جبهه بفرستمش. به او گفتم؛ - مادر! نرو. چند وقت دیگه روضه داریم. گفت: - نگران نباش. تا روز روضه ها برمی گردم. ...
چریک و متدین و بازاری همه مشتاق منبر آقا بودند
...، ضبط را با خودم می بردم جلسه و صحبت های آقای خامنه ای را ضبط می کردم و می آوردم خانه پدرخانمم، آنجا باز دوباره گوش می کردم. یکی دو جلسه آیت الله بهشتی را هم در آنجا دیدم، حتی یک روز آقای خامنه ای در هنگام سخنرانی، به کتابی به عنوان منبع اشاره کردند و به صاحبخانه گفتند: این کتاب را شما دارید؟ گفت: نه. آقای بهشتی گفت: در خانه ما هست و رفت کتاب را آورد. وقتی برگشتم مشهد، یکی از دانشجویانی که باهم ...
اسناد ساواک از شهادت سید محمدرضا سعیدی چه می گویند؟
از مقاله از حسنین و زینبین یاد کرده بودم. شهید سعیدی روی این دو عنوان انگشت گذاشت و گفت: فکر نویی در پس این عنوان می بینم. و علت آن را پرسید، توضیح دادم که وقتی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) می شوند حسنین پس حضرت زینب (س) و حضرت ام کلثوم (س) هم می شوند زینبین . بیان کردم به همان میزان که حضرت زینب (س) ایثار و فداکاری کردند، حضرت ام کلثوم (س) نیز در فداکاری و از خود گذشتگی سهم داشتند، ما بیشتر از ...
قم، میزبان بزرگترین مسابقات قهرمانی کشور پرورش اندام
ها که ظهر امروز، یکشنبه 16 بهمن ماه، در هتل ونوس قم برگزار شد، اظهار داشت: تلاش ما این است تا به عنوان میزبان مسابقاتی در شان استان قم برگزار کنیم، تا شرکت کنندگان با خاطره خوش از این رقابت ها یاد کنند، با توجه به مرکزیت استان قم بزرگترین مسابقه کشوری را با حضور بیش از 700 ورزشکار برگزار خواهیم کرد. تلخابی ادامه داد: باتوجه به وقفه های زیادی که در طی سال ها، دامن گیر این رشته بود، ولی ...
در حلقه لشکر فرشتگان
آقا نامه نوشته بود. پرسیدم: چی گفتی بهشون؟ با خجالت گفت: سه تا آرزو دارم. اونا رو نوشتم. گردن کج کردم که: نمی شه به ما هم بگی آرزوهاتو؟ نمکی خندید. مردد بود. اما دست آخر دل به دریا زد و در حالیکه آرزوهایش را با انگشت هایش می شمرد گفت: یکی اینکه برم سر مزار حاج قاسم. دوم اینکه همه مردم ایران سلامت باشن و سوم هم اینکه خانوما تو خیابون بی حجاب نباشن. شاید گفتن این آرزو بود که نازنین زهرا را هم به ...
اسرافیلی بوی گمشده مولانا را می دهد
باهم می خوانیم: حسین اسرافیلی / از کتاب تمرین طوفان با یاد شهدا نیستان تا نیستان آتشی در سینه ها پیداست عطش می بارد از چشمم، نگاهم خیره بر صحراست من و این سوز تنهایی، من و درد و شکیبایی تو اینجا با منی اما نگاهم سخت نابیناست تو را می جویم از هر جا تو را می بویم از هر باغ دلم در آتش سوزان، نگاهم سیل خون پالاست ...
ضارب وحشیانه به سر و قلب حسین چاقو زده بود
شما چند فرزند دارید؟ و شهید فرزند چندم خانواده است؟ من دو پسر به نام حسین و سبحان داشتم که حسین فرزند اول خانواده بود و نصیبش شهادت شد. حسین آقا متولد ششم مهرماه 1378 بود. 26 آبان که شهید شد، به تازگی 23 سالش شده بود. بچه های من کوچک بودند که پدرشان را از دست دادند. من با سختی توانستم بچه هایم را بزرگ کنم. از چه زمانی حسین به عضویت بسیج در آمد؟ پسرم تقریباً از سن ...
تلاش کردم بگویم سفیدشویی منافقین را باور نکنید
مختلف در ارتباط بودم دلم می خواست آنها هم حضور داشته باشند. نمی خواستم این طور به نظر برسد مادران فقط برای تهران هستند. مثلا الان در اینجا مادری از زنجان با من آمده است. می خواستم از شهرهای مختلف باشند، چون حال و هوای مختلف داشتند و به نظر می رسد این تنوع آوایی و زبانی باعث ایجاد وحدتی هم می شود. مادر ترک به یک روش گریه می کند و قربان صدقه می رود و مادر اصفهانی به شیوه ای دیگر. با چنین تعبیری آنچه ...
از جاده های بی چراغ تا نغمه کبوترها
درباره این رویداد کتابی بنویسم. مرز دو هزار کلمه را رد کرده ام و هنوز به مراسم نرسیدم. در ضمن یک گلزار شهدا هم قبل از مراسم در پیش داریم. چقدر حیف که نت درست و درمان نداشتم. وگرنه از همان لحظه اولِ سفر، عکس ها و حس و حالم را به اشتراک می گذاشتم و به شما هم حتماً خوش می گذشت. کتاب خانه روستای ویان شبیه همه کتاب خانه های دیگر است با یک حیاط دلبر و یک سالن اجتماعات. به نظرم هشتمین دوره جشنواره ...
نقشه ای برای خلع سلاح ارتشی ها
.... گفت: این کتاب ها را چه کار کنم؟ گفتم: بیاور خانه ما، درستش می کنیم. کف کاهدان چاله ای کندیم و کتاب ها را گذاشتیم و رویش خاک ریختیم و بعد هم مقداری کاه رویش ریختیم. کسی اصلاً به فکرش نمی رسید که کف کاهدان ممکن است چنین چیزهایی باشد.بعد از این ماجرا، یک بار حاج آقا امین، روحانی محله، به خانه ما آمده و گفته بود: متوجه شده ام دنبال قدرت الله هستند که دستگیرش کنند. بگویید خیلی مراقب باشد. ...
شعر، مهمترین ثروت فارسی زبان ها است
آمدی تا راه روشن دلم تاریک بود و خانه و کاشانه ام تاریک رسیدی اندک اندک خانه و درگاه روشن شد میان معبری از خون و آتش گریه می کردیم اشارات تو را دیدیم راه از چاه روشن شد شکفت الله و اکبر از لب گلدسته ها روزی که ایران با قدوم سبز روح الله روشن شد ** دوباره گریه کردم رود رود امواج آمو را غم دلتنگی ام را ...
مایلی کهن:حمله به آن جانباز خوب نبود او نظرش را درباره علی گفته
سر خانواده تان و فوتبال این مملکت باشد. رودربایستی که نداریم.اگر قرار بود کسی به آن دنیا نرود که همه همدیگر رو می خوردند! *حاج آقا خیلی با ناامیدی حرف می زنید. نه؛ناامید نیستم من واقع گرا هستم.بالاخره تیم آن دنیا،توپ جمع کن هم می خواهد دیگر.همه سرطلایی ها و پا طلایی ها که کامل هستند فقط مانده یک توپ جمع کن. خدا به شما سلامتی بدهد.آقای مایلی کهن قطعا ...
باباهای زیرزمینی
به گزارش نصر، تو برو لقمه ای بزن و جون بگیر تا من هم این ها را خالی کنم و بیام، آخه شدت بارش زیاد شده و می ترسم همه جا را آب بگیرد؛ نگاهمو چرخاندم رو این صدا و آدم هایی دور و برم، کسی حواسش به این صدا نبود، اصلا کسی آنها را نمی دید؛ هر کسی در وَرایِ روزمرگی خود غرق بود، از میان رَدِ به خار بساط لبو فروش میدان رد شده و جلو و جلوتر می روم، درست بالای سرش؛ چترم را بسته و می گویم: حاج آقا قشنگی این ...
روایت مادری و دانشجویی / مهد کودکی برای فرزندان مادران دانشجو
باید دانشگاه می رفتم و با استادم قرار داشتم، همسرم از ابتدا همراهی می کردند. مثلاً هفته ای 3،4 ساعت. در آن دوران همسرم هم دانشجو بودند. هفته ای سه ساعت بچه را نگه می داشتند. چون من آن ساعت را باید به دیدار با استادم اختصاص می دادم. حتی اگر استادم مسافرت بود و یا به هر دلیلی این قرار ملاقات رخ نمی داد می گفتند: من که این هفته ساعتم را خالی کردم، شما بنشین و کارهای خودت را انجام بده. همسرم ...
معلولان ذهنی تهران کربلایی شدند
می رود اربعین و برمی گردد حال و هوای زیارت را برای بقیه سوغات می آورد و از همان فردای رسیدن به خانه شوق پیاده روی اربعین بعدی به سینه اش چنگ می زند؟ ما این اشتیاق را در این بچه ها می بینیم؛ همان امید معنوی زیبایی که شور و امید زندگی را در دلشان بیدار و آرامششان را دوچندان کرده. این همان روحیه ای است که همه کسانی که از این معلولان مراقبت می کنند، آرزوی تحقق و دیدنش را دارند. از خانواده این بچه ها ...
زنانی که با خودباوری به موفقیت رسیدند
از اینرو در نظام جمهوری اسلامی مسأله جنسیت در خدمت تعالی انسان به کار گرفته شد، نه در خدمت انحطاط بشر و زوال اخلاقی، آن گونه که در دنیای غرب مرسوم است. رشد اخلاقی، شخصیتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان در نظام جمهوری اسلامی به خوبی روشن است. دشمنان با دستگاه های تبلیغاتی و هجمه هایشان علیه کشورمان در تلاش هستند به بهانه های واهی موضوع پایمال شدن حق زنان را دستاویز قرار دهند و با وقاحت و بی شرمی تمام، سعی در تخریب جایگاه متعالی زن در جامعه ایرانی-اسلامی دارند اما خ ...
رهبری و مردم هدف حمله های ناجوانمردانه دشمنان در جنگ ترکیبی اخیر بودند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجلس شورای اسلامی، دکتر محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی صبح امروز (پنجشنبه، 13 بهمن ماه) در یادآوره 2400 شهید شهرستان نیشابور و هفتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم سردار سرتیپ پاسدار حاج محسن قاجاریان، با بیان اینکه خداوند بزرگ را شاکرم که در این ایام و مناسبت های عزیز توفیق پیدا کردم در شهر علم، ادب و فضیلت، حاضر شوم، گفت: نیشابور شهر شهدا با مردمی متدین و ولایتمدار است و امروز در جمع همرزمان و همسنگران در دوران دفاع مقدس قرار دارم که چهره های نورانی برخی از دوستان ...