سایر منابع:
سایر خبرها
اگر سرقت نکنم بدن درد می گیرم! | کتاب خاطرات سرقتم پرفروش می شود | رکورد 30 ثانیه ای سرقت کامیون را دارم
موتور و مزدا را باز می کنم. رکورد زیر 5دقیقه دارم و همه می گویند خیلی تیز و بز هستی. فقط با یک آچار آلن مزدا3 سرقت می کردی؟ منظورتان پیدا کردن کدی است که بشود با آن ماشین را روشن کرد؟ همه اینها را در زندان یاد گرفتم. البته برای یادگیری پول پرداخت کردم. یادم است سال ها قبل به جرم سرقت انباری و منازل دستگیر شدم. آن زمان با یک باند همکاری می کردم و وقتی به زندان افتادم دیدم استعداد ...
دستگیری مردی که به سرقت اعتیاد دارد
اموال مدام با هم درگیری و اختلاف دارند. من هم حوصله جنگ اعصاب ندارم. ترجیح می دهم خودم تنها باشم تا بدون دردسر و درگیری کار کنم. پرونده ات نشان می دهد که سوابق زیادی در زمینه سرقت داری؟ تا دلتان بخواهد. کلکسیونی از جرائم در پرونده ام دارم به جز سرقت مسلحانه. از اینکه دست به سلاح شوم می ترسم مبادا جان کسی را بگیرم. راستش خودم احساس می کنم معتاد سرقت شده ام. یعنی اگر دزدی نکنم ...
گفت وگو با کشتی گیر جوانی که روی موبایلش روزشمار المپیک دارد/ والی زاده: فقط به المپیک و مدالش فکر می کنم
رسیدن به تیم ملی، چقدر زحمت می کشم. نفر دوم جام تختی در وزن 57 کیلوگرم می گوید پیش از این یک بار در رده سنی نونهالان و در رشته کشتی فرنگی قهرمان شده است. او تاکید کرد: من آزادکار بودم، وقتی باختم گفتم شانسم را در رشته فرنگی مسابقات روز جهانی کودک امتحان کنم که آنجا در وزن 38 کیلو اول شدم. زمانی که نوجوانان بودم، آسیب دیدم و چند ماهی تمرین نکردم. سال بعد در انتخابی استان اول شدم و پایم برای مسابقات کشوری آسیب دید و کشتی نگرفتم. بعد از آن در انتخابی جام تختی در قُروه اول شدم و در جام تختی هم که در جایگاه دوم قرار گرفتم. انتهای پیام/ ...
زن متاهل اسیر هوس های شیطانی شد/ او با فروشنده لباس رابطه نامشروع برقرار کرد!
مجاورت محل زندگی مان هر جا من را تنها می دید مورد آزار قرار می داد و من این موضوع را سال ها پنهان کردم تا اینکه با ورود به دوران نوجوانی این مزاحمت ها را با خواهر بزرگترم مطرح کردم و نهایتا با برخورد شدید و لفظی خواهرم با این فرد، دیگر او جرات نزدیک شدن به من را پیدا نکرد. با تلاش فراوان و شرکت در کلاسهای کنکور توانستم مجوز ادامه تحصیل را در یکی از دانشگاه ها پیدا کنم و با هزاران امید و ...
داستان مادری که در 57 سالگی در حضور فرزندانش با خودش ازدواج کرد
نفر است. رابی در همان روز مراسم خود، کسب و کاری به نام ازدواج با من راه اندازی کرد تا به دیگران کمک کند تا با خودشان ازدواج کنند. او می گوید: زمانی که داشتم برای مراسم عروسی خودم برنامه ریزی می کردم ایده ی این کسب و کار به ذهنم رسید. زیرا هیچ جشنی برای افرادی که زندگی انفرادی را انتخاب می کنند وجود ندارد. رابی تاکنون تمام مراسم های خود را به صورت آنلاین از طریق زوم برای افراد ...
ویزیت رایگان آقای دکتر به عشق اهالی محل
آیند اما چون هزینه درمان ندارند دست خالی برمی گردند این موضوع همیشه ذهنم را درگیر می کرد. با خودم می گفتم چرا گره مشکل بعضی ها به دست بنده خدا می افتد. زمانی که خودم پشت میز طبابت نشستم دلم نمی خواست بیماری به خاطر نداشتن حق معاینه بیمار بماند! چون نه تنها خودش بلکه یک خانواده عذاب می کشیدند. تصمیم گرفتم یک روزهایی برای خدا کار کنم و آخر شب مزدم را از او بگیرم. همین شد که من شدم پزشک سرای محله ...
پای خاطرات اصلان غیاثوند که در عملیات بیت المقدس جانباز شد | از بیمارستان به جبهه فرار کردم!
محله حسام الدین، خلوت خودش را دارد؛ اگرچه زخم های جنگ هنوز مثل مهمان ناخوانده گهگاه سراغش می آید و اذیتش می کند، اما چشمش همیشه به آسمان است و توقعی از هیچ کس ندارد. در واقع بارها مجروح شدم، اما نخستین مجروحیت من در عملیات بیت المقدس اتفاق افتاد که در پی آن 45 روز تحت مداوا قرار گرفتم. مجروحیت من ازشکستگی دست گرفته تا زخم ترکش و موج انفجار بود. در بیشتر عملیات ها بر اثر موج انفجار مجروح می ...
4دهه خاطره سازی برای مردم
می کرد که او، همان چهره ای است که در تلویزیون می بیند. ماندگاری نقش های سلطانیان را علاوه بر نوع بازی، باید به دلیل علاقه ای دانست که به کارش داشت. او پیش از این گفته بود که تجربه سال های جنگ و رفتن خدمت سربازی خیلی به او کمک کرده و در کنار آن، استفاده از تجربه دوستانش در نیروی انتظامی، باعث شده تا بهتر بتواند نقش های مربوط به این حوزه را بازی کند؛ چیزی که به خوبی نشان می دهد چقدر عاشق کارش بود ...
حالا وقت مربیگری تیم فرانسه نیست؛ زیدان در 2 سال دوری از فوتبال چکار می کند؟
، مصاحبه ها و ... می شوید. وقتی به خانه بازمی گردید، دیگر از نظر انرژی تخلیه شده اید. با این حال سعی کردم برای خانواده ام هم وقت بگذارم. واقعا عاشق کاری هستم که انجام می دهم، اما فکر می کنم هر چند وقت یکبار باید وقفه ای ایجاد کرد. به همین خاطر امروز مثل این دو سال اخیر در کنار خانواده ام از زندگی لذت می برم. برای تک تک اعضای خانواده ام وقت کافی دارم که آن ها را همراهی کنم. حتی وقت برای دیدن والدینم ...
مُهمدی: پدرم پیراهنش را هم می فروشد که من به کشتی ام برسم/ فقط به کسب مدال جهانی فکر می کنم
. مُهمدی انگیزه خود را برای کسب مدال جهانی بسیار بالا دانست و گفت: انگیزه زیادی دارم. سه چهار سالی می شود در اردوی تیم ملی هستم و فقط به کسب مدال جهانی فکر می کنم. من از سال 94 که کشتی را شروع کردم، مثل همه کشتی گیران، هدفم قهرمانی المپیک بود. من در همین پاریس به تحقق رؤیایم فکر می کنم و این را در توان خودم می بینم. من با کشتی گیر ترک که قهرمان جهان بود، کشتی نزدیکی گرفتم، در حالی که ...
قاتل همسر قصاص شد
از همان روز دلباخته اش شدم. ابتدا او را برای ازدواج به برادرزنم معرفی کردم، اما خودم عاشقش شدم و به او پیشنهاد ازدواج دادم. شهلا خبر نداشت من متاهل هستم و اصرار داشت هرچه زودتر به خواستگاری اش بروم. تصمیم گرفتم همسرم را طلاق بدهم تا به شهلا برسم، اما او از من جدا نمی شد. مانده بودم چکار کنم، به همین خاطر تصمیم گرفتم همسرم را از سر راه بردارم. یک بار لوله بخاری را دستکاری کردم تا او به کام مرگ برود ...
ازدواج پنهانی مرد جوان به جنایت ختم شد | قتل تکان دهنده زن دوم باردار به خاطر زن اول
در یک لحظه روسری آمنه را دور گردنش انداختم و زمانی که به خودم آمدم دیدم همسرم دیگر نفس نمی کشد. مرد جنوبی که پنهانی و دور از همسر اولش ازدواج مجدد کرده بود وقتی دید آبرویش در خطر است دست به اقدام تلخی زد. این مرد دست به قتل زن دومش که باردار بود، زد. 16 مرداد سال 1393 مرد جوانی نزد پلیس آبادان رفت و پرده از سرنوشت مرموز همسرش برداشت. اشکان که سعی داشت خود را نزد پلیس نگران ...
شلیک های شوم شیطان خانه متروکه؛ از آزار پسر نوجوان تا قتل
.... در بررسی از محل تیراندازی مرگبار12 پوکه و مرمی کشف شد 2 زخمی در بیمارستان از مرگ حتمی نجات یافتند و مرگ سپهر تأیید شد. در بازجویی ها یکی از مجروحان به نام شاهین گفت که سپهر به ما گفته بود خانه متعلق به مادربزرگش است که مدتی خالی از سکنه شده است، به همین خاطر چند معتاد به حیاطش رفت و آمد دارند.او از من و صدرا خواست تا شبانه به آنجا برویم و معتاد ها را بیرون کنیم.اما به مح ...
دخترجوان: فقط با مردان متاهل رابطه نامشروع دارم
...> *می دانی جرمی که مرتکب شده ای تاوان دارد؟ من از دست پدر و مادر خودم عصبانی بودم و اشتباه کردم. این را می دانم. *از خانواده ات کسی هست که کمک کند؟ من کسی را ندارم و تک فرزند هستم، پدرم که معتاد است و مادرم هم ازدواج کرده. البته من با کسی هم تماس نگرفتم. *چرا تماس نمی گیری؟ هیچ وقت روی کمک آنها حساب باز نکردم. ...
راز شلیک های مرگبار مرد زندانی در خانه باغ سعادت آباد / او یک شیطان بود! + جزییات
اسلحه اش را گرفتم و برای دفاع از خودم بی هدف چند تیر شلیک کردم؛ اما اصلاً متوجه نشدم تیرها به کجا برخورد کرده است. من علت حمله مردان مهاجم را نمی دانم و گمان می کنم درگیری آنها سر خرید خانه باغ متروک بوده است. او ادامه داد: من در آن ماجرا به شدت زخمی شدم و حتی کسی حاضر نبود مرا به بیمارستان برساند که به ناچار با یکی از دوستانم تماس گرفتم و به بیمارستان رفتم و همان جا بازداشت شدم. حالا ...
شهید اهل شهریار در بیانات رهبر انقلاب کیست؟
حوزه شده بود و با او صرف ساده را تمرین می کردم. مباحث را خیلی خوب متوجه نشده بود ناگهان قاطی کرد و گفت حاجی از من آخوند درنمی آید. گفتم پس چرا آمدی حوزه؟ باید تمرین کنی، تازه شروع کردی برادر. گفت: می دانم اما من دنبال گمشده ای می گردم و با این هدف آمده ام حوزه اما حالا متوجه شدم که طلبه خوبی نمی شوم باید راه خودم را پیدا کنم. کاربران فضای مجازی نیز در توئیت هایی، ارادت خود به این شهید بزرگوار را نشان دادند. ...
بدهکار خودش را ربود
. این زن در ادامه گفت: حال خوبی نداشتم و نگران شوهرم بودم که ناگهان از طرف گوشی او برایم پیامی آمد. فرد ناشناسی ادعا کرده بود که شوهرم را ربوده و به گروگان گرفته است. در این پیام گفته شده بود که برای آزادی او باید 30میلیون تومان بدهم. از اینکه شوهرم بالاخره پیدا شده خوشحال شدم اما از اینکه او را به گروگان گرفته بودند حالم بد شد. در این پیام تهدیدآمیز نوشته شده بود که اگر ماجرا را ...
قصه تلخ یک زن
به طلاق گرفتم و حدود 7 سال قبل درحالی از پسر عمویم جدا شدم که او منزلی را نیز به عنوان مهریه ام به من داد. البته همسر دوم او هم هیچ گاه باردار نشد، چون همه مدارک پزشکی نشان می داد که احسان باید مورد مداوای پزشکی برای بارداری قرار گیرد. خلاصه من یک سال به تنهایی زندگی کردم و سپس تصمیم گرفتم با فروش منزلم به منطقه دیگری نقل مکان کنم تا از خاطرات 25 سال زندگی مشترک در آن خانه رها شوم. ...
رابطه نامشروع با زن متاهل بدجوری گرفتارم کرد/ اشتباه کردم ولی دیگه هیچ فایده ای نداره +جزئیات
چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم وقتی خانواده ام فهمیدند معتاد شده ام خیلی سعی کردند مرا از این منجلاب بیرون بکشند؛ اما شیشه و کراک روح و بدنم را وابسته خود کرده بود و اراده ای برای ترک نداشتم. در این مدت 2 بار به خاطر سرقت دستگیر شده ام و سابقه کیفری هم دارم. ...
آینه 6؛ روزگار من و علی
...: چند روزی را داخل خانه استراحت کرد تا حالش بهتر شد. در این چند روز خیال من راحت بود که نمی تواند از خانه بیرون برود و من او را کنار خودم دارم. تصمیم گرفتم پرستار خوبی برایش باشم. یادم هست آلبوم عکس هایش را آورد و ورق می زد. به بعضی از عکس ها که می رسید زارزار و بلند گریه می کرد، طوری که شانه هایش تکان می خورد. تا حالا چنین حالتی را از علی ندیده بودم. این قدر اشک ریخت که ...
قلب یخی!
دوستم قرض کرده بودم، گشتیم و ناگفته هایم را به زبان آوردم، جالب اینکه حرف های زهرا شنیدنی تر بود و تازه فهمیدم او هم آرزویی مثل من داشت. چند سال بعد من مدرکم را گرفتم و زهرا پیشنهاد داد با هم سرمایه گذاری کاری کنیم و شرکتی راه بیندازیم، دایی ام او را حمایت مالی کرد و پدرم یکی از آپارتمان هایش را به من داد. شرکت جمع و جوری بود، زهرا روحیه خیلی بزرگی داشت و به اندازه ای محکم حرف می ...
ادعای تازه متهم جنایت در خانه باغ سعادت آباد
حتی کسی حاضر نبود مرا به بیمارستان برساند که به ناچار با یکی از دوستانم تماس گرفتم و به بیمارستان رفتم و همان جا بازداشت شدم. حالا دوستم نیز در دادگاه حاضر نیست تا حقیقت را بگوید. متهم درباره دو اتهام دیگرش گفت: من اتهام آدم ربایی و آزار پسر نوجوان را قبول ندارم و اصلاً نمی دانم شاکی ها چه می گویند. این افراد را نمی شناسم و خصومتی با آنها ندارم. با پایان دفاعیات متهم، قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند. ...
نبش قبر راز مرد گمشده را بعد از 18 سال فاش کرد + جزییات
شده است، راه و بیراه به مامان زنگ می زدند. می گفتند مامان باعث شد بابا معتاد شود. مامان اما هر بار گفته بود که بابا از قبل ازدواج اعتیاد داشته است. فقط یک سال اخیر اعتیادش خیلی شدید شده بود. بعدها مامان گفت که همان روزها یک بار عموهایم به تهران آمده و دنبال بابا گشته بودند اما انگار آب شده و در زمین فرو رفته بود. دایی فریبرز همیشه می گفت لابد کارتن خواب شده است. می گفت نمی ...
ماجرای چند لباس نوشته در جبهه
ا را روشن می کرد. خلاصه آمدند و نوید را بردند. چفیه نوید را یادگاری پیش خودم نگه داشتم. منتظر بودم کسی بیاید و پست را از من تحویل بگیرد؛ ولی از کسی خبری نبود. یک ساعت بعد خبر دادند نوید شهید شده و مرتضی را هم برای مداوا فرستادند عقب. روز بعد به همان سنگر رفتم و مقداری از خاک محل شهادت نوید را برداشتم. به مراسم چهلم نوید رسیدم. بعد از نوید، اصلاً مثل دیوانه ها شده بودم. خاک تربت نوید را ب ...
برای تویی که ندیدمت
...> باید برای امامی می نوشتم که دل بی پناهان را به سمت خود می کشد و می شود همه کس و سرپناهشان. من اکنون بی پناه ترین بودم و به دنبال پناه، کلمات را برای چرخش قلمم یک به یک مرور می کردم؛ چه بگویم؟ بی حوصله کیفم را بر دوش گرفتم و در جستجوی جایی که قلمم را از تنبلی بیرون بیارود به راه افتادم. آسفالت طوسی رنگ خیابان از داغی هوا برق می زد. به صورت های مردم خیره می شوم، همه دست هایشان را جلوی ...
تو باید با من بیایی جبهه؛ من شهید می شوم
> سرم را انداخته بودم پایین، آوردم بالا و در چشمانش خیره شدم که پر بودند از اشک شوق. شروع کردم های های گریه کردن. او هم شروع کرد به گریه. می دانستم تا چند وقت دیگر از او خبری نخواهد ماند. کد خبر 667000
حسین دارابی در اکران مردمی شهر همدان مطرح کرد؛ خاک پای شهید بهشتی هم نمی شوم/ حرف مصلحت حرف امروز جامعه ...
مخاطب باشد. ساعت ها روی هر سکانس فکر کردیم که کدام باشد یا نباشد؛ زیرا همان طور که گفتم خسته نشدن و دنبال کردن مخاطب تا انتهای فیلم برای من بسیارمهم بود. دارابی در ادامه خاطر نشان کرد: طبق مشاهده هایی که در اکران های عمومی و جشنواره فیلم فجر داشتم، متوجه شدم که مخاطب به هیچ عنوان نمی تواند پایان مصلحت را حدس بزند و پایان بندی این فیلم به سلیقه خودم بود و اجباری در کار نبود. این ...
روزنامه اعتماد 21 ساله شد/حضرتی: اعتماد به دنبال انعکاس صدای اکثریت مردم است
شفقنارسانه_ روزنامه اعتماد 21 ساله شد. به همین مناسبت الیاس حضرتی صاحب امتیاز و بنیانگذار روزنامه به روایت چگونگی تاسیس این روزنامه پرداخت و نوشت: 21 سال پیش تصمیم گرفتم روزنامه ای منتشر کنم؛ داستان از اینجا آغاز شد، در روزهایی که نماینده مجلس ششم بودم در ساختمان سابق مجلس در حال قدم زدن بودم؛ با خودم فکر می کردم که پس از حضور در چند دوره نمایندگی سرانجام روزی از فعالیت نمایندگی و حضور در ساختار ...
من ، پسرم و اوتیسم
پدری بعداز پشت سر گذاشتن این هفت سال، حال حاضر مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی تربیت مربی پیش دبستانی می باشد که اگر الان در این جایگاه ایستاده فقط و فقط مدیون آدم های مهم زندگیش است. این یادداشت را تقدیم میکنم به چشمان زیبای تمام مادران تلاشگر سرزمینم0 واما داستان از چیزی شروع شد که همه جای دنیا به آن میگویند شبه علم و ما به آن میگوییم خرافات !! من وقتی یک کودک 6ساله بودم در ...