اینجا خانه ما| خانواده ما، عزادار حسین است!
سایر منابع:
سایر خبرها
چراغ روشن محرم در بازار
روزنامه ایران: کتیبه های مشکی را سر پیچ ناصرخسرو روی دیوار آویزان می کند و با دست چروک آنها را می گیرد. آقارسول با حوصله قیمت کتیبه و سیاهه را به مشتری می گوید و توصیه می کند برای مشکی کردن کل خانه سیاهه 5 متری بخرید. با وزش نسیم پرچم و پارچه نوشته ها به حرکت در می آیند. راسته خیابان ناصرخسرو تا چشم کار می کند سیاهه و کتیبه از سردر مغازه ها بیرون زده و بخشی از فضای پیاده رو هم با طبل و سنج و ...
امام حسین(ع) اولین بانی روضه خانگی
دیوارها سیاهی و پرچم زده اند . بچه ها مشغول بازی کردن هستند و جلو درِ ورودی پُر از کفش زنانه است. یکی از پرچم ها توجهم را جلب می کند. چند خانم چادری که چهره شان نورانی است مقابلِ یک خیمه سفید رنگ دورِ هم نشسته اند و دختر بچه ای سرش را روی پای یکی از خانم ها گذاشته است. پایین پرچم هم نوشته شده است: روضه خانگی متوسلین به حضرت رقیه ( س) . ناخودآگاه کَفِ دستِ گلاب پاشی شده ام را می کشم رویِ سَرِ دختربچه ...
کوک های عاشقی
اینجا خیاط خانه حرم است. جایی که بیشتر دوخت و دوزهای حرم در اینجا انجام می شود. از خیلی از کتیبه ها و پرچم های صحن و سرای حضرت گرفته تا لباس خدام خانم و حتی چادرهای امانتی که در ورودی ها در اختیار زائران قرار می گیرد، همگی اینجا بریده و دوخته می شوند. اما حال و هوای امروز خیاط خانه متفاوت از روزهای عادی است. رنگی که امروز در همه فضای اینجا به چشم می خورد، سبز است. چه رنگ سبز پارچه های ...
محرم در اسارت به روایت کتاب پایی که جا ماند
، بهم بگو ببینم شما که تو این سن کم یه پاتو از دست دادی و این جا اسیر ما هستی ناراحت نیستی؟ چرا باید ناراحت باشم! درکش برای من سخته! ما که خودمون با پای خودمون اومدیم جبهه، فکر این روزا رو هم کرده بودیم! دانشجوی دکترا رفت. اما احساس کردم با خودش درگیر بود؛ مجروحین کم سن و سال را که با روحیه ی عالی می دید تعجب می کرد. شب قبل برای بچه ها نوحه ی، هنوز از کربلایت ...
ماجرای گالانت آلبالویی تا تدریس در روستا
مجلس و حال دل امیرحسین بوربور به هم می آمیزند و کیفیتی رازآلود می یابند و سرنوشتی تازه را رقم می زنند. سخنان حاج شیخ حسین انصاریان درباره سیدالشهدا(ع) در دل امیرحسین غوغایی به پا می کند و منجر به تولد دوباره او می شود. نزدیک ترین آدم ها به او درباره اش گفته اند که از آن شب دیگر سراغ لباس و ادکلن های گرانقیمت نرفت. یک دست لباس بسیجی پوشید و توبه نصوح را با کمک به فقرا معنا کرد و دستگیر آنها شد ...
یادگار یحیوی؛ شاه بیت نوحه خوانان
تاریخ در ذهن و روح عزاداران ماندگار شده است. شاه بیتِ ماندگار تاج الشعرا ،حاج عباسقلی یحیوی، هنوز هم شاه بیت نوحه خوانان و دستجات عزاداری است: آی باتدی صبح آچیلدی،زینب نوایه گلدی زهرا ددی حسین وای ، عالم صدایه گلدی چون ییخدیلار آتیندان سلطان تشنه کامی دنیایه اولدی اعلان قٌتَل حسین پیامی این شاعر دستگاه حسینی که سال 1280 هجری شمسی در محله تازه شهر اردبیل دیده ...
پخش یک تکه نان و چند فیلم جدید در جشنواره تابستانه تلویزیون
خیریه می رود و در نهایت خانم معینی یک انگشتر به او می دهد و می گوید با بردن انگشتر پیش شخصی به نام حاج اکبر می تواند قسمتی از مشکلاتش را حل کند. نگین به سراغ حاج اکبر در بازار می رود و در نهایت به همراه پسر حاج اکبر که با عجله به سمت خانه می رود، وارد خانه حاج اکبر می شود. در خانه حاج اکبر ولوله ای بر پا است و مادر حاج اکبر که چند ماهی است سرطان دارد در حال احتضار است. حاج اکبر و فامیل در ...
سیستان، مدفون در خاک
چه شد؟ جواب می دهد همسایه مان را بردند بیمارستان. زن جوانی است. پنج بچه دارد. شوهرش شناسنامه ندارد. یارانه نمی گیرند. سه شب است از درد به خودش می پیچید. دوا درمان خانگی نتیجه نداشت. از بس آب لوله کشی خوردند. بوی بد می دهد. مزه اش هم بد است. برسیم خانه، شیر را باز می کنم، خودتان رنگش را ببینید. پول ندارند آب بخرند. مجبورند از آب لوله بخورند. اینجا، خیلی ها یا معده دردهای شدید دارند، یا کلیه شان به ...
شهدای مدافع حرم اصفهانی که در ماه محرم پرکشیدند
زینب آماده می کرد. در همان سفر از ناحیه کمر مشکل برایش پیش آمد تا رفتنش به شام با مانع روبه رو شود. پویا اما دست بردار نبود، نامه نوشت تا با اعزامش موافقت شود. ریحانه 3 ساله اش را هم به دردانه اباعبدالله سپرد و راهی سوریه شد. او به گونه ای زندگی کرده بود که لباس شهادت برازنده اش شود، در راه دفاع از حرم بانو حضرت زینب (س) به آرزویی که همیشه در سر می پروراند، برسد و کلمه شهید کنار پویا ایزدی روی سنگ مزارش ثبت شود. کد خبر 675262 ...
پنجمین هفته تابستان و جشنواره فیلم های سینمایی
نهایت به همراه پسر حاج اکبر که با عجله به سمت خانه می رود، وارد خانه حاج اکبر می شود. در خانه حاج اکبر ولوله ای بر پا است و مادر حاج اکبر که چند ماهی است سرطان دارد در حال احتضار است. حاج اکبر و فامیل در حال چک و چانه زدن با دکتر هستند. مادر حاج اکبر نگین را مورد خطاب قرار می دهد و او را به فاطمه زهرا قسم می دهد که بالای سرش قران بخواند، این در حالی است که نگین خواندن صحیح قران را بلد نیست اما... ...
نشان ارادت تلویزیون به امام حسین(ع)
در شهرهای مختلف کشور، پویش روضه خوانی خانگی و جلسات قرآن خانگی؛ راه اندازی پویش پرچم مشکی در منازل و محل کار؛ طرح پویش خادم نیابتی و... . همچنین بخشی از مهمان های برنامه از موکب های سلامت و موکب های همدلی انتخاب می شوند؛ کسانی که در مسائلی مثل کرونا، سیل و... دست هموطنان نیازمند را می گیرند و سهمی بسزا در گره گشایی، ایجاد اشتغال، حمایت از کالای ایرانی، رونق تعاملات فرهنگی، نشر نوعدوستی میان مردم و... دارند. ...
700 میلیون تومان وجه برگشتی مدارس به اولیا | دردسر های ثبت نام در مدارس همچنان ادامه دارد
به گزارش شهرآرانیوز ، روایت از هزینه ها برای نشستن روی نیمکت ها و پشت میز ها در مدارس دولتی است. هر سال با شروع فصل تابستان صدر پیام ها و تماس ها و گلایه های مردمی مبالغ دریافتی برخی مدیران در مدارس است که اولویت پیگیری شهروندان از شهرآراست. پول هایی که برای نشستن دانش آموزان پشت میز آموزش در مدارس دولتی، در زمان ثبت نام گرفته می شود. متولیان و رؤسای آموزش وپرورش نیز در کنار همه این گلایه ها ...
جایی که سنگ روی سنگ بند می شود
هایی که از لابه لای خانه های انبوه به هم چسبیده، بیرون آمده اند، جلای بیشتری بخشیده است. مسجد بزرگ روستا که چندسالی است به دست خود روستایی ها ساخته شده، از همین پایین، به خوبی پیداست؛ بنایی همه از سنگ، با گلدسته های مخروطی و پنجره های پرتعداد چوبی کنار هم که در بالاترین قسمت روستا بیش از همه چیز خودنمایی می کند. اهالی این روستا هم کوچ رو هستند، اما نه کوچ برف آبی که ما به دنبالش هستیم. پس ...
همین که توانستیم جمال یار را ببینیم خدا را شکر
...> ابراهیمی نسب در ادامه می گوید: سال 1365 سال مهمی در زندگی من بود، 9 دی سال65. هواپیما های مزدوران بعثی سوسنگرد را بمباران کردند و در این بمباران خانه من مورد اصابت موشک قرار گرفت. پدرم، مادرم، دو دختر و یک پسرم در این بمباران به شهادت رسیدند؛ روز وحشتناک و تلخی که هیچ گاه از ذهنم پاک نمی شود. پدرم حاج رسن ابراهیمی نسب و زهرا مرمزی مادرم را از دست دادم. دخترم نهضت 14 سال، مریم سه سال و علی 12 سال ...
داستان/ بواجی
. لباس سر تا پا سرخ و کلاه خودی با دو پر بلند و دستانش در لرزشی بی حد به معنای آن که واهمه دارم از بریدن گلوی امام. بچه که بودم حیران کار حاج خداکرم. در دل می گفتم: اگر شمری! خب ترس و لرزت چیست؟ اگر دلت می سوزد، خب ول کن برو و به اربابت – یزید - پیام بده رفتم تا رفته است... . اجاره دکان هر ماه بیست و پنج ریال، یعنی بیست و پنج زار بود. سرمایه اولیه دکانش دویست و سی تومان پس انداز کار ...
حاجت هایی که به دست شهید شیرخواره روا شد
، لالا لالا علی اصغر. مثلا می خواهم از ناله سال گذشته مادر زهرا و امیرعباس بگویم، هم سن و سال های خودت هستند؛ مادر 18 سال انتظار کشیده، مادرشان از آن روزها می گفت که همه بهش شان می گفت اجاق شان کور است، می گفت دل شکسته آمدم برای مراسم شیرخواره ات. می گفت به بچه های سبزپوش نگاه کردم، می گفت گریه کردم، ناله کردم، تو را به ناله های رباب قسم دادم و حالا یکی نه دو تا دادی. لالا لالا گل پرپر ...
اینجا نقطه بازگشت به زندگی است
اتیکت دارد. انگار بینی اش را هم عمل کرده بود. ملیکا دختری بود که به گفته خودش از سرخوشی به این روز افتاده. طراح طلا و جواهر است و مهمانی های شبانه او را درگیر موادمخدر کرده. یک روز دستگیر می شود و به یاورشهر 5منتقلش می کنند. خانه دوستش بود و اعتیاد داشت. هروئین مصرف می کرد. مثل بقیه نیستم که بگویم مشکل داشتم. همه چیز خوب بود. مهمانی می رفتم و طبیعت گردی می کردم. به خاطر نشست و برخاست با افرادی که در ...
شمیم| مهدی آصفی: کار مداحی که منتظر پاکت محرم باشد مثل شمشیر تیز کردن سپاه شمر است+فیلم
باحال بگویند. تمام این ها کنار هم موجب می شود که نوحه ها آن ور آبی شده است. نظام رشتی خودش سیمش وصل بود و نوحه ای برای روز عاشورا گفت که قریب 80 سال است هنوز می خوانند و تا خداوندی خدا پا برجاست به نظرم این شعر ماندگار است: شاه گفتا کربلا امروز میدان من است/ عید قربان من است/ مادرم زهرا در این گودال مهمان من است/ عید قربان من است خدا می داند وقتی این شعر را می خوانی مستمع چطور گریه می کند ...
پیوند زمین و آسمان به حرمت این همه معصومیت
را در چشمانت می دوزند تا ردی از آشنایی را در چهره ات پیدا کنند. وقتی نگاه کنجکاوشان به لبخندی شیرین ختم می شود، حس می کنی یک دنیا معصومیت یکجا تقدیم نگاهت شده است. لباس های سبز سقایی بر تن دارند و آمده اند برای یک عمر عاشقی اعلام آمادگی کنند. وقتی در آغوش مادر از سر کنجکاوی سر بلند می کنند و نگاه شان رو به بالاست، سفیدی گلوی شان را که می بینی یاد تیر سه شعبه می افتی و خونی که آسمانیان نگذاشتند حتی ...
رسوایی جنسی برای این 16 چهره مشهور سیاسیِ ایران
کردن که ساواک چنین است و چنان است. شما آخوند ها فکر کردید می توانید شاه را برکنار کنید؟ تو می روی منبر، باید با ما همکاری کنی... دیدم دونفری یک چمدان به چه بزرگی را دارند می آورند. چمدان را وارونه کردند روی میز. روی میز پر شد از عکس بنده با یک خانم، من دیوانه شدم، رفتم مستقیم خانه آقای فلسفی. گفتم شما پدر مایی، رئیس جامعه وعاظی. نگفت برای من هم درست کردند. فلسفی پا شد و راه رفت و گفت هر کسی که فیلم ...
خسرو حیدری: تا بیرانوند خواست استقلالی شود کل صداوسیما مدبرعامل پرسپولیس شدند !
، چون رو بازی می کرد. متأسفانه مدیران با ساپینتو رو بازی نکردند. چند بار فتح الله زاده و ساپینتو را آشتی داده بودم. ما بازی ها را می بردیم، ولی بازیکنان علیه مدیریت مصاحبه می کردند که پول نگرفته ایم. اولین بار در فوتبالم دیدم که بازیکنان شب عید بدون پول به منزل شان رفتند. حیدری درباره اینکه هزینه های استقلال باعث انتقادهای زیادی شد، اظهار داشت: سپاهان و تراکتور هم هزینه کردند. آیا پرسپولیس ...
روزی که اسماعیل من به دیدار یار رفت
همشهری آنلاین_رابعه تیموری: از سال ها پیش در حوالی خیابان شهید میر جلیلی و در همین خانه زندگی می کنند. بچه ها هم همین جا به دنیا آمدند و بزرگ شدند. با آنکه چند سال پیش بنای قدیمی خانه را فرو ریختند و آن را به صورت مجتمعی آپارتمانی بازسازی کردند، برای سکینه خانم، گل و خشت خانه بوی اسماعیل شهید و آقا ایوب مرحوم را می دهد. سکینه خانم مهربان چهارشنبه هفته گذشته ما را در خانه ساده و پرصفایش پذیرفت و ...
دانلود قسمت دوم سریال حیثیت گمشده با لینک مستقیم
قسمت دوم حیثیت گمشده در سریال حیثیت گمشده با داستانی پر فراز و نشیب روبه رو هستیم که معماهای حل نشده آن در همان قسمت اول با میزان بخشی از درام های سریال های ایرانی برابری می کند! این اغراق نیست اگر بگوییم حیثیت گمشده تعریف دقیقی از شیوه روایت درست در فیلمنامه نویسی است. روایتی که در اوج و فرود ابتدایی شاهد تمامی مولفه ها هستیم. قهرمان و ضد قهرمان در تمامی تار و پود شخصیت ها خودش را نشان ...
تجربه وحشتناک 9 دختر از آزار جنسی در خیابان
...> سپیدار تجربه نسبتا متفاوت تری داشت: دو سال پیش از رشت برمی گشتم تهران، رفتم تو یکی از این مجتمع رفاهی های بزرگ، ولی به جای توالت داخل مجتمع رفتم پمپ بنزین، دیدم تو توالت زنونه یه مرد ... به دست البته از روی لباس واستاده، دیدم غیر عادیه، چند دقیقه وایستادم همونجا دیدم نمیاد بیرون، چندتا خانم داشتن میرفتن داخل گفتم نرن، دخترمم نذاشتم بره، سریع رفتم به چند تا مرد که تو پمپ بنزین بودن خبر دادم، مسئولای ...
او که در شش ماهگی باب الحوائج می شود
. به مسجد رسیدم. این بار متفاوت تر از هر سال مراسم در حیاط مسجد در حال برپایی بود و جمعیت خوبی حاضر بودند. جمعیتی بیشتر از سال های قبل. تا شروع مراسم تصمیم گرفتم با مادرانی همکلام و حس و حالشان درباره این روز را جویا شوم. با مادری رو به رو شدم که 10 سال منتظر دیدن همچنین صحنه ای بود که پسرش را در آغوش خودش بگیرد و با صدایی بلند و هم صدا با بقیه مادران سربازش را فدایی باب حوائج ...
روضه محل حرکت سپاهیان حسین(ع) است
.... من حضرت رقیه ( س) رو کشیدم که چون تو خَرابه تنهاست و باباش پیشش نیست داره گریه می کنه. دومی عروسکی را که دورِ سرش سربند یا رقیه ( س) انداخته و با خودش به هیئت آورده نشان دوستش می دهد و بعد می گوید: من بابامو کشیدم. بابایِ من شبا که دسته می ره عَلَم بر می داره و با دسته از جلویِ امامزاده که رد می شن به امام زاده سلام می ده. خانمی با یک کیسه گوشواره و گُل سَر بالای سر دختر بچه ها می رس ...
خبر خوب| موکب خانم های کم حجاب وسط بیابان!
گروه خبر خوب: محرم ماه اشک است و خون. این ماه توام با غم عمیقی است. غمی که حتی با شنیدن نام حسین در دلمان تازه می شود. گویی همین دیروز بود که امام مان را ناجوانمردانه شهید کردند. کربلا نماد پاسداری و جانبازی و دفاع در راه حق است. امام حسین(ع) می توانستند برای حفظ جان خود و نیل به خواسته های دنیوی، از حق دست کشیده و آن را فدای امیال شخصی کنند؛ اما همان گونه که خود آن بزرگوار فرمودند: هیهات من ...
شش گوشه دلم هوایی شش ماهه حسین (ع) است
آغوش گرفته اند و به سمت حرم در حرکتند. امروز امام رضا(ع) میزبان مهمانان جدشان اباعبدالله است. کیان، مرد شده است یقه لباس مشکی اش را جلو می کشد و با نگاهی کودکانه سلامم می کند و به سمت حرم می دود. مادرش به دنبال او روانه می شود و با فریاد می گوید: کیان؛ پسرم یواش، می خوری زمین ناگهان می ایستد و رو به مادرش با صدایی بلند می گوید: من مرد شده ام و همراه بچه های دیگر به دویدن ...
چرا امام حسین(ع) رقیه(س) را با خود به کربلا برد؟
گروه زندگی- فاطمه زهرا نصراللهی: دخترک فوری به طرف عمه دوید، خود را به چادر خانم زینب(س) چسباند و با چشمان اشک آلود گفت: عمه! یادت هست یک روز گفتی، خدا همه دنیا را به خاطر ما آفریده؟ خانم زینب(س) گفت: آری عمه جانم یادم هست . دخترک دوباره پرسید: وقتی همه دنیا مال کسی باشد یعنی او امیر است مگر نه؟ رباب جلوتر آمد و با نوازش گونه هایش گفت: آری عزیز دلم، پدر تو امیر همه عالم است. دخترک اما دست بردار ...
دروازه نجف میزبان همایش شیرخوارگان حسینی
مادران کرمانشاهی بودم چشمم به یکی از مادران حاضر در مراسم خورد، مادری که فرزند خود را روی شانه خوابانده بود و دست به آسمان بلند کرده بود و بی صدا اشک می ریخت اما همان اشک و سکوت نجوای درونی وی را نمایان می ساخت. به سمت این مادری که از وسط جمعیت توجه مرا به خود جلب کرده بود رفتم نزدیک تر که شدم نوزادی کمتر از 6 ماهه داشت و به خاطر گرمای هوا سرخی نامحسوسی روی صورتش دیده می شد، نامش را پرسیدم و ...