مادر شهید بیگلو: فرزندم را هدیه شش ماهه امام حسین(ع) کردم
سایر خبرها
کتک خوردن مادر بینوا از پسر معتادش / با چشم گریان به پلیس پناه برد
به گزارش رکنا، زن گریان به پلیس پناه برد خشونت دردناک پسر سرکش مادر فداکار دردنامه یک مادر مادری 55ساله با ناراحتی و گریه به مرکز مشاوره مراجعه کردو گفت : پسرم مهران که 19 سال سن دارد از همان بچگی بسیار شلوغ و ماجرا جو و کنجکاو بود و همیشه در مدرسه با هم سالان خود دعوا می کرد به صورتی که بار ها شده بود که به خاطر در گیری های مداوم وی به مدرسه می رفتم و ...
بیماری ننه اکرم اصغر شلوغه را آدم کرد!
دوران بچگی خیلی خوب بود. شیشه شکستن و زنگ در خونه ها رو زدن و پا به فرار گذاشتن چه لذتی داشت، عاشق هندونه خوری بودم و حوض حیاط شده بود عین استخر و سونا و جکوزی من. چقدر ننه اکرم رخت و لباس می شست و این طناب حیاط خالی و پر می شد بعضی وقت ها کارهاش دو برابر می شد چرا که اصغر شلوغه هوس می کرد توی حیاط گل کوچیک راه بیندازه. از مدرسه نگو که متنفر بودم. البته این دوطرفه بود و اونجوری که بچه ...
قتل زن عاشق به جرم نازا بودنش/جسد شراره در سد کرج بود
... آقای قاضی در خانه ما مادر سالاری است او به اندازه ای اذیتم کرد که ناچار شدم تن به آشنایی با معصومه بدهم گفتند نباید نسل فامیل ما از بین برود و باید بچه ای به دنیا بیاید تا نوه پسری خانه شان باشد معصومه از تو قول عروسی گرفته بود؟ دروغ بود من به ساز مادرم می رقصیدم یعنی نمی خواستی با معصومه ازدواج کنی؟ اصلا من شراره را دوست داشتم ببینید سالگرد ...
همسر عباس امیرانتظام:در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام/ اوایل انقلاب صاحبان طرح های بزرگ یا دستگیر شدند ...
برخی نام ها و افراد خط قرمز هستند؛ مسلماً ما هم جزو آنها هستیم/ از طرف پدری از خانواده قاجار هستم؛ مادر پدرم، نوه مظفرالدین شاه و دختر سالارالدوله بود *دیگران شما را به واسطه آقای امیرانتظام می شناسند، همسر یکی از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایرانی پس از انقلاب که به عنوان یکی از چهره های سیاسی ایران هم می توان از او یاد کرد. اما فارغ از نام ایشان، می خواهم از خودتان بگویید. الهه میزانی که به نوعی از خاندان قاجار هم محسوب می شود در چگونه ...
همسر عباس امیرانتظام:در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام/ اوایل انقلاب صاحبان طرح های بزرگ یا دستگیر شدند ...
زندگی الهه میزانی نکات بسیار جالبی دارد؛ به علت تحصیل پدر و مادر در آمریکا چند سال از کودکی را در ایران دور از پدر و مادر و در آغوش پدربزرگ ها و مادربزرگ هایش گذرانده است. در بهترین مدارس ایران درس خوانده و بعد به سیاسی ترین دانشکده دانشگاه لندن یعنی مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن رفته و در زمان حضورش در بانک جزو هسته اصلی بنیان گذار بیمه کشاورزی بوده است. بعد از انقلاب به خاطر تخصص مجبور شدند او را در بانک ادغام شده کشاورزی حفظ کنند. آن طور ...
سلام بر زینب صبور
به گزارش اصفهان زیبا ؛ من آقای مداح نیستم! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه عمه می خواندم! این طور رسم است که روضه خوان ها هر شبِ محرم، روضه یکی از شهدا را بخوانند. من هم می خواندم؛ اما به سَبکِ خودم! مثلا شبِ اول که روضه مسلم، باب است، از آنجایی می خواندم که خبرِ مسلم را آوردند. خبر آن قدر وهم آور بود که همان جا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند و دید ...
با پیراهن عزا، شب تاسوعا پر کشید
.... عاشق کارش بود. می گفتم خسته شدی، تو الان چند سال است صبح می روی، شب می آیی. بیشتر هم ماموریت بود تا خانه؛ این سال های آخر هم در زاهدان بود، شاید در ماه یک هفته می آمد یا هر 40 روز، سه روز می آمد به تهران سری می زد و می رفت. به لحاظ مالی وضع حاج آقا چطور بود؟ این طور که در ذهنم دارم به لحاظ مالی خیلی متمول بودند شکر خدا. می خواهم بگویم همین باعث نمی شد بیایند به سمت کارهای اقتصادی و ...
عجیب ترین تصمیمات بازیگران ایرانی/ از امین حیایی تا هدیه تهرانی+ عکس ها
های هامون، مهشید، عشق ابراهیم، ذبح اسماعیل و این جور چیز ها را نوشته بود. گفتم من را برای این نقش انتخاب کن. مهرجویی گفت دماغت خوب نیست، داستان گیشه و این حرف ها. گفتم من اگر تهیه کننده بودم می گفتم مهرجویی اجاره نشین ها 2 را بساز. اما مهرجویی گفت این فیلم درباره عشق است، عشق ابراهیم به خدا و قربانی کردن اسماعیل برای عشقش. – بودن یانبودن هدیه تهرانی برای فیلم بودن یا نبودن ...
به خاطر بی سیم پایش به بسیج باز شد | به مادرش گفت خودت برو سربازی! | وقتی به هوش آمد درباره حضرت زینب(س) ...
ترکاشوند ، مادر شهید تعریف می کند: مجید در بچگی به بچه هایی که برادر داشتند حسودی می کرد، می گفت چرا من برادر ندارم؟! دختر دومم عطیه که به دنیا آمد. مجید نمی دانست دختر است و علیرضا صدایش می کرد. ما هم به خاطر مجید علیرضا صدایش می کردیم، اما وقتی فهمید بچه دختر است. دیگر مدرسه نرفت! همیشه هم به شوخی می گفت عطیه تو را از پرورشگاه آوردند. مجبور شدیم سال بعد دوباره او را کلاس اول دبستان نام نویسی کنیم. ...
عروس افیون با رتبه دو رقمی کنکور
شمال نیوز : اوایل تابستان بود که همزمان با نتایج کنکور پسر جوانی همراه خانواده اش به خواستگاری ام آمدند. آنقدر از ذوق قبولی ام در کنکور آن هم با رتبه دو رقمی خوشحال بودم که نفهمیدم چطور شد به خواستگارم جواب بله گفتم، جوابی که پدر و مادرم مخالف آن بودند که ای کاش به حرفشان گوش می کردم و هیچ وقت بله نمی گفتم. تازه 18سالگی را تمام کرده بودم که لباس سفید بخت به تن کردم، پدر و مادرم موافق ...
فروش 100 عنوان کتاب در تخفیف آخر هفته دیجی کانون
مدرسه برود ، دلم یک دوست می خواهد ، چهار فصل ، شعرای جیک جیکونه ، توک توکی ، بازی بازی بازی ، می خواهی دوست من باشی ، ببر جوان انسان پیر ، دیو دیگ به سر ، قهری برو آشتی بیا ، آفتاب پرست عجیب ، رژه صدتایی ها ، صدتایی ها ، آن بالا آن پایین ، من یکی آن چهار تا ، مجموعه 5 جلدی داستان های پپوچی ، قصه های مورچه پسر و مورچه بابا ، آلوئه ورا ، بچه ی گروفالو ، گام های نخستین 4 ، فیل قرمز گم شده است ، شب ...
تو لبخند حسینی
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی تبیان یادداشتی با عنوان تو لبخند حسینی نوشته رویاسادات هاشمی را منتشر کرد: بی خود نیست صدایش می زنند "کاشف الکرب عن وجه الحسین" یعنی برطرف کننده غم و اندوه از چهره حسین علیه السلام... روی ماه عباس همیشه برای برادرش معجزه می کرد... او دلبری را خوب بلد است... چهارم شعبان سال 26 هجری وقتی پسر ام البنین به دنیا آمد. برادری بعد از 15 سال اندوه بی ...
عکس/ وقتی شیلا خداداد نذری ها را تزیین می کند!
بلوغ زودرس. در دختران خردسال است که به آن ها این مجوز را می دهد که تو می توانی مانند مامان پوشش و آرایش داشته باشی! از دیگر عوارض آرایش دختر بچه ها، تضعیف اعتماد به نفس آن هاست زیرا وقتی آن ها به سنین بالاتر برسند. دیگر نمی توانند در اجتماع بدون آرایش حضور یابند. همچنین میل به نشان دادن خود به صورت هرچه زیباتر، باعث افسردگی ناشی از زیبا نبودن و بروز عارضه های پوستی. به خصوص در سنین کم می شود و این دستاورد روش های تربیتی غلط والدین در کودکی فرزندانشان است. ...
دردسر مطلقه شدن نرگس در 17 سالگی / او کودک همسر بود
.... فکر می کنم علی هم فهمیده بود که ازدواجش با من اشتباه بوده! چون اخلاقش خیلی تند شده بود، خانه نمی ماند و به هر بهانه ای شب ها نمی آمد و ...! مدام سرکوفت می زد که بچه ای و هیچ چیزی نمی فهمی! مدام طلاق پدر و مادرم را می کوبید به سرم و ...! منم همه چیز را رها کرده بودم، یعنی توان نداشتم ادامه دهم. 17سالم ام، ولی خیلی خسته، شکسته و درمانده ...
یک لقمه غذای نذری و توسل به قمر بنی هاشم(ع) نجاتم داد | داستان شروری که حالا ناجی معتادان و خلافکاران ...
حساب می گرفتم. منصورکوچیکه، نمی خواست کوچک شمرده شود و می خواست توی چشم همه بزرگ باشد. حاج منصور می گوید: چون دائم تشویق و تایید شده بودم که خوب دعوا می کنم و خوب کشتی می گیرم و با این حرف ها اعتمادبه نفس پیدا می کردم و کمبودهایم جبران می شد. روی همین حساب با خودم گفتم اگر چاقو هم به من اضافه بشود پاداش بیشتری می گیرم و قوی تر دیده می شوم. توی مدرسه بچه ها را با خودکار می زدم و فرو می ...
همزمان با سالروز اقامه اولین نماز جمعه گفتگویی کوتاه با یکی از زحمت کشان عرصه نماز جمعه مسجدسلیمان/خسته ...
می گوید: در تاریخ 18 فروردیت سال 1360 وارد حوزه علمیه شدم. یک روز آقای ربانی که خداوند او را حفظ کند مرا دید و چون خیلی جوان بودم ( 24 سال سن داشتم) من را به دفتر امام جمعه و ستاد برگزاری نماز جمعه برد. آن دوران جوانی پرتلاش و اصلاً شب و روز برایم مطرح نبود عاشق انقلاب و امام بودم. حاج آقا ربانی از من خواست در ساعت اداری سرکار باشم اما بنده قبول نکردم. خستگی در کار من نبود. شهنی در ...
افسردگی جان خواننده اسطوره ای ایرلند را گرفت
سینید اوکانر خواننده مشهور ایرلندی درگذشت. به گزارش بانی فیلم به نقل از دیلی میل، سینید اوکانر اسطوره موسیقی ایرلندی پس از سال ها مبارزه با سلامت روان امروز در سن 56 سالگی درگذشت. مرگ این هنرمند 18ماه پس از مرگ پسر 17 ساله اش شین اتفاق افتاد. خبر مرگ اوکانر را خانواده اش تایید کردند. سینید اوکانر پس از سال ها مبارزه با سلامت روان و افسردگی درگذشت. این خواننده ایرلندی در سال 1990 ...
افشای رحم های اجاره ای خانم بازیگران ! + عکس ها و اسامی شوک برانگیز
... در ژانویه 2016 ، سوپر مدل Tyra Banks و اریک اصلا ، عشق آن زمانش ، از پسرشان یورک از طریق رحم اجاره ای استقبال کردند. او به مجله People گفت: “همانطور که به چشمان زیبای پسرم خیره می شوم ، به همه افرادی فکر می کنم که با ناباروری دست و پنجه نرم می کنند و هر روز برای آنها دعا می کنم.” الن پمپئو و کریس آیوری الن پمپئو دخترش استلا را که در سال 2009 متولد شد ، خودش به دنیا ...
زن مطلقه ای که زندگی مرا خراب کرد همسایه ما بود
چون همسرم به خودش نمی رسید ومدام سرش به کارهای خانه و بچه داری گرم بود به خودم اجازه دادم با زن همسایه که مطلقه بود در خفا رابطه برقرار کنم. وقتی همسرم پی به این رابطه برد زندگی به کامم تلخ شد و حالا من مانده ام با دو فرزندم که نمی دانم چه کار کنم. می گوید 20 سال پیش با زنم ازدواج کردم که ثمره اش 2 فرزند، یک دختر و یک پسر است، اوایل زندگی مان روابط من و همسرم کمی بهتر بود ولی رفته رفته ...
اشعار عاشورایی در ادای محبت به حضرت علی اکبر(ع)
گیسوی بلند تو دل آزار شده تا کمی راه روی این دل من می لرزد قد طوبایی زهراست پدیدار شده چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم قامتت شانه به شانه با علمدار شده گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده نیزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم ...
شیراز میعادگاه عشاق حسین(ع)
اما عباس چیز دیگریست چون نظر کرده آقاست. پرسیدم یعنی چه؟ مادر با بغض گفت: نامش آرش بود و درست 5 سال پیش اول محرم تصادف کرد و به کما رفت دکترها گفتند امکان بازگشتش در حد صفر است؛ اما من ناامید نشدم و به در خانه امام حسین آمدم و هر شب تا شب عاشورا او را به جان عباسش قسم دادم که اگر پسرم شفا پیدا کند، خادم امام حسین شود؛ یک روز بعد از عاشورا به هوش آمد و اکنون 5 سال است که بی وقفه نوکری ...
وقتی اخراجی هیأت با پادرمیانی حضرت عباس بازگشت
دلتنگ رو به آسمان دعا کردم و گفتم خدایا تو را به ناامیدی عباس کنار شریعه فرات قسم می دهم ناامیدم نکن. دعایم مستجاب شد. من که انگشت نمای دیگران بودم بعد از سال ها آلودگی از دام اعتیاد رها شد م و بعد از ترک اعتیاد، درهای رحمت امام حسین (ع) به رویم باز شد. 15 سال است که شمرخوان تعزیه ام. سید احمد دستی به محاسن جوگندمی بلندش می کشد و با صدایی رسا برایم شمر خوانی می کند. ...
شعر شب هشتم محرم
... گفتم عبا بیاورد عباس از خیام برخیز اذان بگو سر منبر، بلند شو اینجا درست نیست مکش زانو اینچنین از روی پیکر علی اکبر بلند شو حالا که اشک و ناله ی زینب قبول نیست اصلا بیا به خاطر مادر بلند شو تو میخوری زمین جگرم آب میشود ای وارث دلاور خیبر بلند شو *********** شعرحضرت علی اکبر علیه السلام شعرهشتم محرم ...
علی اصغر دیگر تشنه نمی ماند
لی میشه لطفا کمک کنی اونها گرسنه نمونن؟... عسل، نگاه پر از سوالش را به پرستار دوخت. پرستار مکثی کرد و گفت: تو می تونی با اهدای شیرت به بانک شیر مادر، به اون بچه ها کمک کنی... عسل دیگر طاقت نیاورد. فریاد زد: چی می خواید از جون من؟ بذارید به درد خودم بمیرم. بچه م نیومده توی بغلم، از دستم رفته. حالا میگی شیرش رو بدم به بچه های دیگه؟ که چی بشه؟ اصلا می فهمید من الان چه حالی دارم ؟ پرس ...
روضه حضرت علی اصغر(ع) به روایت منبری های مشهور
اصغرمن آه دشمن زکجا یافت تو را که سرت زد به سنان اصغر من (من تو را به خاک سپرده بودم...) قبر تو سینۀ پر داغ من است لالۀ سوخته جان اصغر من حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی یکی از عوامل غربت امام این است که ما گوش خود را به او ندهیم. از این به بعد را فایده ای ندارد که من بگویم؛ یعنی نباید پرده دری کنم و بگویم من چه کسی ...
اشعار شب هشتم محرم _ حضرت علی اکبر علیه السلام
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را آیا که داد تسلیت خاطر حسین چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟ آیا که غم گساری و اندُه بری نمود لیلای داغدیدۀ محنت کشیده را بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد آتش زدند لانۀ مرغ پریده را مرتضی امیری اسفندقه: علی اکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد خدا خورشید را در هفت پشت ...
این عزاداران از همه عزیزتر بودند
حال و هوای دیگری داشت. اینجا قرار است چند روایت از همین دلتنگی ها را بخوانیم. کودکان مرکز شهید ترکمانی به شیرخوارگاه و بهزیستی شبیر منقل شدند یادش به خیر! تمام سال یک طرف، ماه محرم یک طرف اهالی منطقه 17 تا می توانستند سراغ این بچه ها می رفتند. در شب و روز منتسب به حضرت علی اصغر(ع) اما کولاک می کردند. به خصوص آنهایی که عمری در حسرت فرزند بودند، با تهیه شیرخشک، شیر، گوشت ...
برای دل درد یکی از اسرا به سرباز عراقی گفتیم: فی قلوبهم مرض
سرگرم باشیم، شب ها داخل آسایشگاه مخفیانه تئاتر بازی می کردیم. یک شب حین اجرای تئاتر، یکی از سربازهای عراقی از پشت پنجره ما را دید. تا آمد قفل در را باز کند، به یکی از بچه ها گفتم: برای اینکه ذهن عراقیه رو بپیچونیم تو خودت رو بزن به دل درد! بلافاصله صحنه نمایش را به هم زدیم. سرباز عراقی وارد آسایشگاه شد. با توپ و تشر شروع کرد داد و بیداد راه انداخت. از حرف هایش متوجه شدیم که می گوید ...
5 سال زندان برای یک بی گناه ؛ خنجر رفیق بر پشت پسر دانشجو | فرار مرد گناهکار به ترکیه ؛ به خاطر درمان ...
شده است. در این مدت همه بلاها سر من آمد. همه مدارک نشان می داد من مقصر هستم اما واقعاً بی گناه بودم ولی توانی برای دفاع از خودم نداشتم و تاوان دوستی کورکورانه ام را داده ام. وقتی بازپرس از امیر پرسید که مطمئن است که قاسم همدست او بوده، مرد جوان به دوستش نگاهی انداخت و گفت: من همدست او بودم، البته گفتم که اطلاعی نداشتم! نوبت به قاسم رسید در حالی که تصور می شد او ادعای بی گناهی ...
رابطه شیطانی مرد هوسران با خواهرزن و دوست صمیمی زنش لو رفت!
چیزی که من دیدم! بعد از ظهری می خواستم بچه ها را ببرم حمام که سرزده و سانتی مانتال آمد خونه، وقتی بهش گفتم باید بچه ها را ببرم حمام خونه ی مادر گفت: برو خواهر، منم می مونم خونه، شام درست می کنم تا بابای بچه ها شب بهونه ی شام نگیره...همین که مردک نامرد من و بچه ها را جلوی خونه ی مادر پیاده کرد،دلم آشوب شد،بچه ها را گذاشتم پیش مادر و راهی خونه شدم....ای که الهی خبر مرگش برام بیارن، از مرد هوس بازِ ...