سایر منابع:
سایر خبرها
زن جوان: به خاطر حرف فروشنده، تا سر حد مرگ کتکش زدم
تابلوهای متفاوت حراجی که بر شیشه های ویترین یک فروشگاه نصب شده بود توجهم را به خود جلب کرد و برای خرید وارد آن فروشگاه شدم. فروشنده دختر جوانی بود که بسیار مودبانه و با رفتاری محبت آمیز مرا تشویق به خرید یک پیراهن زنانه کرد. با تبلیغ های فروشنده پیراهن را خریدم اما وقتی به خانه بازگشتم همسرم نوع و رنگ آن لباس را نپسندید به همین دلیل روز بعد از همسرم خواستم مرا به همان فروشگاه برساند تا پیراهن ...
ماجرای ریش قلابی و شوخی بین رزمندگان
بر کمر و دستاری بر سر از اتاقک خارج شدم. در همان لحظه چشم نگهبان پارک که بمن افتاد، ناباورانه دست ها را به سینه چسباند و با بغضی در گلو و چشمی اشکبار رو بمن کرد و گفت "یا صاحب الزمان" در حالی که دست و پای خود را گم کرده بودم، پرسید: از کجا تشریف آوردید آقا"، بی خبر از برداشت او گفتم:" از بالا آمدم." این بار دست ها را بر سر گذاشت و صلوات پشت صلوات می فرستاد. تازه ...
من پرویز پرستویی یک روستایی روستایی زاده ام/ هنوز خودم را همان پسرک شرمگین می دانم
مدرسه ای که می رفتم، مدرسه ای اسلامی بود در کوچک گمرک. بین مولوی و شوش. پیاده می رفتم و برمی گشتم. چو.ن مکتب رفته بودم و قرآن می دانستم و نماز می خواندم، پیش نماز شدم و همه بچه ها پشت سرم نماز می خواندند. عالمی داشتم برای خودم. از آن طرف چون مرا فرد امینی می دانستند، فروشگاه مدرسه را هم به من سپردند. از روستا که آمدیم، دو برادر بودیم. یک خانواده سنتی. اصولاً خانواده ای که در روستا پا ...
خانه ای که ایمان را از من گرفت
صحبت های پدر و پسری شدیم . پدرم از مشکلاتم پرسید من هم سفره دلم را برایش باز کردم، گرچه او خودش همه اینها را می دانست اما به روی خود نمی آورد که غرورم نشکند و سرخورده نشوم اما تا آن روز مرا اینگونه محزون ندیده بود و از این رو تصمیم گرفت کمکم کند تا دستم را را به طرف هر کس نا کسی در از نکنم. بعد از کلی درد و دل پدرم پیشنهادی به من کرد که ای کاش هیچ وقت نمی کرد ،کاش آن روز مرا با این حال ...
نانوایی که به نیازمندان نان رایگان می دهد
بیمارستان مرخص شدم و می خواستم به خانه برگردم هیچ پولی نداشتم تا به وسیله آن بلیط برگشت تهیه کنم. در کوچه پس کوچه های شهر می گشتم و به فکر راه چاره بودم که بوی نان سنگک به مشامم خورد و گرسنگی خیلی بیشتر از قبل به من فشار آورد. چون خودم و پدرم نانوا بودیم و به کسانی که پول نداشتند هم نان می دادیم فکر کردم که اگر به او رو بیاندازم مقداری نان به من می دهد. شاطر را صدا کردم و به آرامی گفتم غریب هستم و ...
جزییات تعرض کارگردان مشهور به دختر 20 ساله
متولد 1374 در یکی از شهرهای جنوبی کشور. پدرم مردی معتقد است و خانواده ای مذهبی دارم که همواره ما را به رعایت اصول اخلاقی تشویق کرده اند. به دلیل شغل پدرم و به دلیل سکنی گزیدن در یک مجتمع ارگانی حتی در خانه پدری ام ماهواره هم نداشتیم. وی ادامه داد: من از نوجوانی با فضای هنر و ادبیات مأنوس بودم و بعد از آن که در سال 93 در رشته حسابداری در دانشگاه آزاد شهری حوالی تهران پذیرفته شدم در ...
رقابت سنگین در بازار پوشاک شب عید
کفش بوده معتقد است باوجود بهبود شرایط عمومی اقتصاد کشور در دو سال اخیر، بازار تفاوتی نداشته است. آقا مرتضی چند مغازه آن طرف تر فروشنده کفش های ورنی است. وی می گفت رقم دخل ما به زیر 300 هزارتومان در روز رسیده است. من خودم تولیدی کفش چرم داشتم و از آذربایجان برامون چرم میومد ولی سال قبل 11 میلیون ضرر دادیم و کار رو ول کردیم. امسال هم کاسبی بدتر از سال قبل بود. الان هم سه تا واحد تولیدی که ...
توضیح جهانگیری در مورد ماموریت محرمانه آیت الله طبسی
... از موقعیت ویژه ایشان نزد مقام معظم رهبری مطلع بودم، ولی در بدو ورود با خروج خودرویی از محل استقرار ایشان مواجه شدم که در ملاقات مشخص شد که مقام معظم رهبری برای دیدن ایشان تشریف آورده بودند. این خبر عزم مرا برای طرح موضوع جزم تر کرد و بعد از احوالپرسی، فرزند ایشان نیز از محل ملاقات خارج شدند تا موضوع خصوصی را مطرح کنم.در زمانی حدود 45 دقیقه، موضوع را مطرح کردم و ضمن بر شمردن جایگاه ویژه ایشان ...
تهرانگردی؛ ایستگاهِ ویتامین! (2)
های بستنی ها هم عجیب تر از رنگ هاست. اسم هایی که شاید تا به حال به گوشتان نخورده باشد، با رنگ های متفاوت این بستنی ها را بیش از پیش پر رمز و راز کرده و ذهن حس چشایی را ترغیب به لذت بردن می کند. دکور داخلی فروشگاه هم یکی از جذابیت ها برای جلب مشتری است. دکور مدرن و بسیار ساده می تواند چشم رهگذران را طوری بنوازد که فرد را وارد مغازه کند و بعد از آن دیگر نوبت رنگ ها و مزه های عجیب و غریب است که ...
خاطرات استاد قرائتی از یاسوج تا هامبورگ!
.... صاحب باغ گفت: آقا! غذاها و میوه ها سهم امام نیست، مال شخصی من است، شما استراحت کنید. جواب داد: یعنی می گویید یک روز هم که از سهم امام زمان علیه السلام استفاده نمی کنم، برای مولایم کار نکنم؟!. * همۀ نام ها پاک شد، ولی ... فرد خیّری در یکی از شهرهای ایران بناهای خیریّۀ زیادی ساخته بود و بر سر در هر بیمارستان و مدرسه ای که می ساخت نام خودش را با کاشی کاری می نوشت. یک روز ...
حسرت کشیدن یک "آه" را بر دل دشمن گذاشت / خبر مجروحیتش را شنیدم خدا را شکر کردم
اول تشییع کنندگان رساندم. خانمی میانسال در صف اول قاب عکس شهید را بر دست داشت و بدون شیون در حالی که سرش را بالا گرفته بود، محکم قدم برمی داشت. با پرس و جو متوجه شدم او همسر شهید سیاح طاهری است. روحیه قوی و صبورش ستودنی بود. به او تبریک و تسلیت گفتم. او در پاسخ به سوال من مبنی بر آمادگیش برای شهادت همسرش، گفت: "همسرم به تکلیفش عمل کرد. فرزندانم را هم برای ادامه راه پدرشان تشویق خواهم ...
ماموریت محرمانه آیت الله طبسی
مطلع بودم ولی در بدو ورود با خروج خودرویی از محل استقرار ایشان مواجه شدم که در ملاقات مشخص گردید که مقام معظم رهبری برای دیدن ایشان تشریف آورده بودند. این خبر عزم من را برای طرح موضوع جزم تر کرد و بعد از احوالپرسی، فرزند ایشان نیز از محل ملاقات خارج شدند تا موضوع خصوصی را مطرح کنم. در زمانی حدود 45 دقیقه، موضوع را مطرح نمودم و ضمن برشمردن جایگاه ویژه ایشان نزد مقام معظم رهبری، مصلحت کشور را بیان ...
قدیمی ترین جلسات نهج البلاغه در اصفهان نیم قرن است که در حال برگزاری است
با موسسه دارالحدیث و دانشگاه قرآن و حدیث قم آشنا شدم و کارشناسی ارشد در رشته نهج البلاغه شرکت کردم و مقطع دکتری را در همان دانشگاه ادامه دادم. ندای اصفهان- بیایید در مورد کلاس های نهج البلاغه شناسی در اصفهان صحبت کنیم، کدام استادان در اصفهان تخصصی در زمینه نهج البلاغه کار می کنند و کلاس های تفسیر نهج البلاغه دارند؟ – قدیمی ترین کلاسها مربوط به استاد فولادگر است که بیش از نیم ...
بازی نکنم دق می کنم!
بزرگترها به من کردند را هم به آنها؛ به فکر کاری در کنار کار بازیگری باشند تا در آینده برای خرج و مخارج زندگی اشان کم نیاورند. اگر به شما دیگر پیشنهادِ کاری نشود چه می کنید؟ راستش را بگویم دق می کنم. هرچند خودم را برای این ماجرا آماده کردم، اما از روز اولی که وارد سینما شدم نخواستم امیدم را از دست بدهم. هیچ وقت فکر نمی کردم بعد از بادام های تلخ، دوباره کار دیگری به من پیشنهاد شود. اما ...
شهید همت: تا آخرین قطره خونم در راه حفظ و حراست از ارزش های انقلاب گام برمی دارم
فعال در امور فرهنگی- تبلیغی این مجموعه، بنده بودم که به حسب ضرورت علاوه بر کارهای تبلیغی، اسلحه به دوش می گرفتم، به روستاها می رفتم و با خان های بدنام فراری و عوامل شرور آنها که از مردم روستایی منطقه سلب آسایش می کردند، درگیر می شدم. سردار ولی الله همت گفت: پس از راه اندازی سپاه شهرضا، ابراهیم هر روز صبح زود به همراه تنی چند از همرزمان پاسدارش وانت سیمرغ سپاه را پر از کتاب، پوستر و نوار ...
سلام بر تو هنگامی که به رکوع و سجده می روی
...، من گفتم برای چه این گونه دعا می کنی؟ فرمود؛ برای مهدی آل محمد(ع) و در ادامه 10 صفت حضرت را گفتند تا آنجا که فرمودند: پدرم به فدای مهدی(ع) که در حال سجده و رکوع مراقبت از ستاره ها می کند. به این معنا که امام زمان(ع) در حال سجده و رکوع مترصدند تا کی صبح می شود . وی ادامه داد: فیض کاشانی از پیامبر(ص) نقل می کنند که فرمودند؛ بهترین بندگان خدا کسانی هستند که از خورشید، ماه و سایه مراقبت می کنند تا در وقت خودش نماز را اقامه کنند. همان طور که در این شعر آمده است: بر زمینی که نشان از کف پای تو بود سال ها سجده صاحب نظران خواهد بود پایان پیام/ 345 ...
با رفتار زینب گونه چشم دشمنان اسلام را کور کنید
ابوالفضل عباس و قاسم، علی اکبر، علی اصغر و دیگر شهدای اسلام باشند. از کلیه کسانی که از من رنجیده اند و حقی به گردنم دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد. هر کس از من بدی دیده به خاطر اولیاءاله حلالم کنند انشااله. خدایا! مرا پاکیزه بپذیر.خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار. به تاریخ 1364/9/30، روز شنبه در دزفول نوشتم. والسلام. اسدالله احمدی انتهای پیام/ ...
به شکارچیان گفتم: مرد باشید!
سنگی مخفی می کردم و هر روز برایش غذا می بردم. بعد از پایان تحصیلات دبیرستان در مغازه قاب سازی مشغول به کار شدم و پس از مدتی در مغازه کار شیشه بری راه انداختم. بعد از ازدواج تصمیم گرفتم حیوانات زخمی را در خانه ام درمان کنم تا دست شکارچیان به آنها نرسد. تیمار جانوران زخمی سال 88 یک بهله عقاب طلایی را که گلوله به پایش اصابت کرده و یکی از بال هایش نیز شکسته بود در روستای کریک ...
راز یک امضا/ اگر شک دارید، نخوانید! +عکس
به گزارش دیدبان ، حجت الاسلام سید مجتبی صالحی خوانساری از روحانیون فعال و همراهان نزدیک شهید آیت الله سعیدی در دوران قبل از انقلاب بودند. ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجاهدت های خالصانه خود را در سنگر دفاع مقدس ادامه دادند تا سرانجام در 30 بهمن ماه سال 62 در منطقه جوانرود کردستان به دست کوردلان ضدانقلاب به فیض عظیم شهادت نائل آمدند. آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفتگوی گروه مقاومت جام نیوز با ...
مرضی که جیب را سوراخ می کند
یک معتاد به خرید ممکن است اقدام به تهیه لوازمی کند که مشابه شان را در خانه دارد، اما زمانی که از او می پرسید چرا آنها را خریده است، پاسخ قانع کننده ای ندارد. معتادان خرید بعد از هر بار خرید کردن، دچار احساس گناه و استرس شدید می شوند و جالب است که برای پایین آوردن این حس بد و وحشتناک، دوباره سراغ خرید می روند. روان شناسان در تعریف این بیماری می گویند، اعتیاد به خرید یک سیستم دفاعی است که فرد به دلیل فشار عصبی می خواهد با خرید وسایلی که گاهی هیچ نیازی ...
استادی که برای آموزش قرآن به دنبال شاگرد می رفت + فیلم
به سوالات شرعی و رفع موضوعات اجتماعی، حضور داشتند. وی ادامه داد: مرحوم پدرم واقعاً تمام عمر خود را در خدمت قرآن بوده و از دوران کودکی در خانواده ای مذهبی که مهد کرامت، انسانیت، کار و تلاش بود، نزد مادر خود، بی بی هاجر پرورش یافت؛ مادری که بعد از فوت پدربزرگمان با وجود فرزندان خود، یتیم های دیگر را نیز به فرزندی قبول کرده و آن ها را نیز پرورش و سر و سامان داد و این ها همه از برکت قرآن بوده ...
از اولین سینما رفتن تا بازی در لیلی با من است
اولین کسی که متوجه ی بازی متفاوتش شدم، بهروز وثوقی بود و اولین کسی که به عنوان یک بازیگر عاشقش شدم، پرویز فنی زاده. اولین فیلمی که از او دیدم، اگر اشتباه نکنم، رگبار بود. قبل از آن حتی یک تئاتر هم از او ندیده بودم. اما بعد، همه ی کارهایش را دیدم. مخصوصاً کارهای تئاترش را. احساسم برای دیدن تئاتر، فراتر از یک نیاز ساده بود. باید هر تئاتری را که در تالار مولوی، تئاتر شهر، سنگلج و هر جای ...
ناگفته های مرد 9میلیون دلاری از نیروی هوایی
...> بعد فهمیدیم شرکت گرومن او را فرستاده تا همزمان به عنوان معلم، دوره اش را هم ببیند. معاون عملیات ما در آن زمان، یکی از مردان مرد روزگار، جناب سرگرد علی دهنادی بودند -که خدا ان شاءالله نگهدارش باشد- ما از قبل و در دزفول باهم آشنا بودیم یعنی زمانی که ایشان خلبان F-5 و فرمانده گردان 43 آموزشی دزفول بود. ماجرا را برای ایشان تعریف کردم و گفتم این به اصطلاح معلم خلبان آمریکایی یک راید ...
34خاطره شیرین و کوتاه از حجت الاسلام قرائتی
چمدان مال دیگری است، آرام شدم و گفتم: الحمدلله مال ما که نبود. * یا همۀ پول را ببر و یا همۀ خمس را بده! شخص سرمایه داری مبلغ قابل توجهّی پول را به عنوان خمس و سهم امام، خدمت حضرت امام خمینی(ره) آورد و از امام خواست که خمس ماشینش را نگیرد! امام(ره) فرمود: شما بر ما منّت نداری، بلکه ما بر شما منّت داریم، چون شما با دادن خمس نجات پیدا می کنید و مسئولیّت چگونگی مصرف آن به گردن ما می ...
گپی با - ر- اعتمادی - ؛ سلطان نشریات جوان پسند
را ادامه بدهم. چند داستان کوتاه به همین منوال چاپ کردم. آن زمان هنوز خبرنگار بودم و شب ها با دوستان هم سن و سال خودم مهمانی و دنسینگ و ... می رفتیم، تصمیم گرفتم این را قصه کنم. تازه هم رقص توئیست باب شده بود، عنوانی که برای کتابم انتخاب کردم توئیست داغم کن بود، تیتر که هنوز هم گاهی وقتی می خواهند به من حمله کنند می گویند نویسنده توئیست داغم کن، ولی کتاب را نخواندند. من آن را یکی از بهترین آثار ...
کشف پیکر نیمه جان پسر بچه ربوده شده در چمدان
بازداشت و پسر بچه را هم برای درمان به بیمارستان منتقل کردند. محمدرضا پس از بهبودی گفت: خان آقا را می شناسم. او از دوستان پدرم است و مرا برای کار به صاحب کارگاه خیاطی معرفی کرد. شب قبل وقتی از کارگاه بیرون آمدم، داخل خیابان با خان آقا روبه رو شدم. او برای من کتاب خرید و بعد هم آبمیوه ای به من داد. وقتی آبمیوه را خوردم، سرم گیج شد و دیگر چیزی نفهمیدم. متهم همراه شاکی بود پدر محمدرضا ...
آیت الله واعظ طبسی خطاب به امام: زندگی و تمام داشته هایم در راه نهضت شما فدا باد
اینگونه ادامه داد: در دورانی که آخرین و طولانی مدت ترین دوره زندان ایشان در مشهد در حال سپری شدن و اتمام بود و دوران بازجویی و شکنجه ایشان گذشته بود، حدودا یک سال مانده به وقوع انقلاب اسلامی شاهد بودم که چگونه ایشان را زجر داده و شکنجه می کردند به طوری که وقتی ما به همراه پدر به ملاقات زندانیان می رفتیم ایشان هم تشریف می آوردند و پس از حدود 20 روز که نتوانستند به ملاقات بیایند وقتی توان آن را پیدا کردند ...
گودایران زمین با پل صدر ارتباطی ندارد
معماری نیوز | محمدباقر قالیباف طی سخنانی در برنامه تلویزیونی پایش با اشاره به نظرسنجی پیامکی، آلودگی هوا را مهم ترین چالش شهر تهران عنوان کرد و گفت: اگر بخواهیم هرگونه برنامه ریزی برای حل آلودگی هوا انجام دهیم یکی از محورهای جدی آن توسعه حمل و نقل عمومی خواهد بود که در آن کاهش ترافیک و کاهش تقاضای سفر مد نظر قرار می گیرد و سلامت اداری نیز می تواند به این کار کمک کند. وی ادامه داد: با ...
آیت الله اعتمادی: برای چاپ شرح معالم 50 سال نماز استیجاری خواندم
تحصیل و هم تدریس و تا 20 سالگی آنجا بودم. رسا - یعنی بعد از این که درستون در تبریز تمام شد به قم آمدید؟ به کجا رفتید، ادامه تحصیل کجا داشتید؟ ادامه تحصیل و تدریس بنده در قم بود. 20 ساله بودم آمدم قم، مدرسه دارالشفاء حجره گرفتم. رسا - از اساتید خودتان اگر مواردی به خاطر دارید بفرمایید؟ اساتید مشهور ما در تبریز یکی مرحوم حاج میرزا فتاح شهیدی صاحب شرح مکاسب ...
آیت الله واعظ به روایت یار خراسانی اش
اگر علماء خود را برسانند، چه بسا بتوانند به ماجرا پایان دهند. دیگر وقتی برای مشورت بیشتر باقی نماند. بحث را بریدم و گفتم من و آقای طبسی به بیمارستان می رویم... شما بزرگان چه بیایید و چه نیایید. همه آنان که بعضاً کهنسال هم بودند، راهی شدند. (ص 629) کمک به زلزله زدگان کاخک و باز هم همراهی دو یار قدیمی ساعت 2 بعد از ظهر روز شنبه 9 شهریور 1347 استان خراسان لرزید. مرکز زلزله در کاخک ...