به بدحساب ها در اربعین بازهم نسیه داده می شود!
سایر منابع:
سایر خبرها
خانه زوج سبزواری چطور هتل زائران امام رضا(ع) شد؟
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ موقع خداحافظی به مهمانان می گویم: هر وقت خواستید به مشهد بروید، یادتان باشد که اگر خانه ما نیایید، اصلاً زیارتتان قبول نیست. این روحیه را اول از پدرم و بعد از همسرم به ارث بردم. حاجی، عاشق مهمان بود. از بخت بلندش، سبزواری شده بود و خانه مان در مسیر زائران امام رضا (ع) قرار گرفته بود. اینطور بود که وقت و بی وقت می رفت در خیابان ها دنبال زائران در را ...
روایت موکب داری گروه 1+5؛ موکبی که در راه برگشت هم به زائران رضوی خدمات می دهد
: راستش چند نوع خورشت و چلو مهم نیست ولی خوشحالم امسال پذیرایی موکب از زائران امام مهربانی ها شبیه همان پذیرایی موکب های عراقی در اربعین حسین(ع) شد. همان که آرزویش را داشتم بغض و باران اشک اجازه صحبت بیشتر را به داغانی نمی دهد. یکی از برادارن فخریان رشته سخن را دست می گیرد و ادامه می دهد: کربلایی سعید همه را پای کار می آورد. هر ساله ماه رمضان، محرم و دهه آخر صفر وقتی که می گوید چند روز دیگر ...
برگزاری مراسم تشییع پیکر مادران شهیدان نوروز بهروزی و داود صبرعلی فتحی در بستان آباد با حضور مدیرکل ...
...> در آیین تشییع پیکر مرحومه حاجیه خانم نجدی، علاوه بر مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان شرقی، حجت الاسلام والمسلمین عبدالغفار غفاری امام جمعه و علیرضا توری فرماندار بستان آباد به اتفاق جمع زیادی از اهالی شهیدپرور بستان آباد به ویژه خانواده های معظم شهدا و ایثارگران این شهرستان حضور داشتند. مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان شرقی در حاشیۀ مراسم تشییع پیکر مرحومه ...
نقل مرمّت مسجد “آکل کمسار ” پس از یحیی
حتی به آنها گفتم، آبدارخانه مسجد دارد فرومی ریزد ولی گفتند فعلا که سرپاست. حتی نمی گذارند اهالی درست کنند. منبر واعظ تمام شده و با بلند شدن صدای اذان، از درب چوبی می بینم که در اتاق گلی و کشیده مسجد، صف نمازگزاران برپا شده است. محمد نیکروان می گوید: بعد نماز، غذادهی است. قبلا تو حیاط اجاق می زدند ولی الان خانم ها در خانه درست می کنند. و من تصور می کردم به سنت دیرین نذری دهی در گیلان ...
آن هایی که در راه خدا با نفس جهاد می کنند، قبل از اینکه بمیرند شهید می شوند
دچار افراط و تفریط نشویم. نه اینکه همه کارها را ول کنیم و توی خانه همه اش مشغول نماز و روزه باشیم. نه! یعنی این من و خودی را از میان برداریم به خاطر خدا زندگی کنیم. حتی آب خوردنمان به خاطر خدا باشد. تو این راه فقط یک رمز دارد. اگر سر سوزنی توی دلت با ولایت، چه ولایت معصوم و چه ولایت فقیه مشکلی داشته باشی، موفق نخواهی شد. چون راه ولایت است. نمی شود اگر با امام معصوم مشکلی نداری و با امام خمینی، بعد با ...
نبویون تجلی ویژۀ وحدت شیعه و سنی
بچه های ایرانی و فاطمیون اداره می شد. روز آخری که در دمشق بودند، به زیارت حرم حضرت رقیه خاتون(س) رفتند. برای رسیدن به حرم حضرت رقیه(س) وقتی باریکه راه سنگفرش شده به مغازه ها و خانه ها را رد می کردند، مردم با تعجب جمعیت سپیدپوش را نگاه می کردند. چون مدافعان حرم با لباسهای محلی سفید بلوچ تردد می کردند. مردم سوریه نخستین باری بود که چنین پوششی را آن هم نزدیک حرم مشاهده می کردند و این پوشش ...
صحنه داغ می شود
سندروم استُکهُلم به نویسندگی سعید خاکپور و کارگردانی ایمان سلیمانی است. بازیگران این نمایش امین غفاری، علیرضا اسلامی گیلانی، علیرضا نجفی، رودابه پیریایی، زهرا علی یزدی، بارانا احمدی، المیرا کهن خاکی، پارسا شیرازیان، سینا قبادی، نازنین منوچهری، فرناز نجفی، یاسین میرزایی هستند. خلاصه نمایش: تا حالا شده به این فکر کنید که شما و دوستان صمیمی تون رو گروگان بگیرن!!؟ سرگذشت چند دوست ...
سفر عاشقانه اربعین
مهربان مرزبانی و بلافاصله خود را در سرزمین عراق دیده و آنجا نیز به سرعت مجوز ورود به عراق روی گذر زیارتی مان می خورد ، و انگاری همه اسباب به سرعت فراهم می شود. امسال هم ، سهم ثواب این زیارت را پیشاپیش تقدیم پدر و مادر دوست داشتنی و مرحومم ، حاج بهرامعلی فلاح پورو حاجیه خانم فاطمه فلاحت پیشه، معلم قرآن و برادر شهیدم حمید فلاح پور کردم و شهیدان محمدرضا فلاح پور و فتح الله فلاح پور ، پسر عمو و شهید ...
گام به گام با شهید مقاومت در سفر اربعین
روز به روز شهادت معروف است و فرزندم در روز شهادت با زبان روزه جام شهادت را سر کشید تا در آن دیار سر سفره خانم حضرت زهرا سلام الله علیها روزه اش را با مائده های آسمانی افطار کند. ولید خالد اصلاً دنیایی نبود که در این دنیای مادی جای بگیرد، او آسمانی بود و سرانجام به لقاءالله پیوست. لطفا یک خاطره از فرزند شهیدتان تعریف کنید! قبل از شهادتش یک بار با یک قاضی بحثم شد و اوقاتم تلخ ...
اصفهانی که بود، اصفهانی که هست
هنوز بافت و شکل و شمایلی سنتی داشت. مثلا دیوارهای خانه ای که روبه روی خانه ما بود، کاه گلی بود و هر وقت کمی آب به آن می پاشیدیم، از بوی کاه گل خیس خورده لذت می بردیم. یا مثلا آن وقت ها محل اصلی تفریح و بازی بچه ها، بن بست ها و کوچه های محله بود. گاهی کوچه آن قدر شلوغ می شد که صدای جیغ وداد بچه ها تا چند خانه آن طرف تر هم می رفت. کسی هم اعتراضی نمی کرد چون از هر خانه حداقل یکی دو بچه توی کوچه بازی می ...
چطور فرزندانی مسئولیت پذیر و اقتصادی تربیت کنیم؟
...، ولی در کشور ما غیرقابل تصوره! تمام بچگی خود من (سلطانی) به کار در مغازه ها گذشته. البته قبول دارم که الآن جامعه ناامن تر است، اما بچگی ما اول صبح باید پیاده رو را آب و جارو می کردیم و اگر هم تعلل می کردیم دوتا پس گردنی می خوردیم. ما کار می کردیم الآن می فهمم که برای پول نبوده بلکه برای درک زندگی و تلاش بوده. حالا روزگار عوض شده باید نوع این تلاش ها را عوض کرد مثل جشنواره ها و بازارچه ها که ...
گزارشی از پایان تابستان صحنه/ مسعود کرامتی و بهاره رهنما هم آمدند
، درگیر جنگ داخلی است. خانم کارار، حالا که شوهرش را کشته اند، می خواهد پسرانش را از مبارزه علیه رژیم فرانکو بازدارد اما ... این نمایش با بازی سایه کبیری، مهدی بازدار، بهروز سروعلیشاهی، مجید تیزرو، فریبا بکلو، عبدالرضا صفری دریایی، آرزو خلیلی ز 26 شهریور تا 14 مهر هر شب ساعت 19 و به مدت 65 دقیقه روی صحنه می رود. کمین ژاله در سنگلج تماشاخانه سنگلج از فردا 27 شهریور ماه ...
روایت یک دیدار از عاشقان وفادار ایران
کردم آیا شرایط حضور را دارم با این خستگی راه و تاول های پا و ویروسی که از سفر اربعین به یادگار همراه آورده ام. بهشان گفتم چند ساعت دیگر خبرتان می کنم، اما دل توی دلم نبود. انگار برایم تعریف نشده بود که بگویم خسته ام، هنوز به خانه نرسیدم یا تاول پاهایم اذیت می کنند. به چند ساعت هم نرسید، چند دقیقه ی بعد پیام دادم که: ان شاالله من هم همراهتان خواهم آمد . حالا دیگر ذوق ...
اسوه نیکوی تمام عصرها
...، برایش صدقه محسوب و نوشته می شود. پیامبر؛ سمبل امانت داری دشمنان پیامبر در مکه، حتی پس از اعلام رسالت ایشان، همچنان نفیس ترین اشیای خود را نزد پیامبر به امانت می گذاشتند و تردیدی به خود راه نمی دادند که مبادا اموالشان را مصادره و به نفع آیین خود خرج کند؛ ازهمین رو پیامبر پس از هجرت از امام علی(ع) خواست تا چند روز در مکه بماند و امانت ها را به صاحبانش پس دهد. ایشان می ...
این عکس “لعیا زنگنه” گریه همه را درآورد/ عکس
وقت صبح به نقل از رکنا؛ لعیا زنگنه مدتی قبل گفته بود بعد از خانم افسانه بایگان که ستاره اول زنان هنرمند بود و بعد از من اتفاقی در سینما نیفتاد. کسی به عنوان پدیده ظاهر نشد. کسی نبود که بگوییم فلانی آمده و عالی است و دارد پیش می رود. این حرف خانم لعیا زنگنه حسابی بهاره رهنما را عصبانی کرده بود و او نتوانست سکوت کند. بهاره رهنما در برنامه سه ستاره گفت که من در جواب خانم لعیا زنگنه به ایشان گفتم پس ما برگردیم خانه و سریال های قدیمی را ببینیم. اگر چه بهاره رهنما این حرف را به مزاح گفت اما در پشت آن متلک و کنایه سنگینی به حرف لعیا زنگنه پنهان بود. ...
آمدی در خاک ایران، خاک ایران سبز شد
هم تا به اوج آسمان چون پرنده قفس؛ دل نهاده ام به این: لحظه رها شدن لحظه ای جدایی از: زخم میله ها شدن هر طرف که رو کنی سفره سفره از کرم آب و دانه بر زمین کاش گوشه حرم بال و پر ببندم و رفع خستگی کنم کاش فرصتی شود! تا در آسمان تو -قدر لحظه ای فقط- من پرندگی کنم!... رزیتا نعمتی به آقا ...
در یک 24 شهریور، رئیس صداوسیما به جرم براندازی اعدام شد
. منتها متأسفانه در وهله اول من گفتم خیلی خوب این مسئله را بررسی کنیم و ببینیم که چه کار می شود کرد و نه نگفتم. آن ها رفتند و نقشه را بررسی کردند و هفته بعد آمدند و گفتند ما فکر کردیم که هم نقشه کوبیدن آنجا باشد و هم به حالت خونخواهی امام، بقیه کار ها را انجام بدهیم و مردم هم در این باره بیایند و در واقع گیج بشوند که به کدام سمت بروند و قرار شد که آن ها بروند و تمام این نقشه را مورد مطالعه قرار بدهند ...
یادش بخیر شیرجه های یک قرونی!
به دیار باقی رفته باز هم خانه اش پر از مهمان می شود. منیر خانم می گوید: زهرا خانم سبز علی هیچ وقت بچه دار نشد به همین خاطر خانه اش به بچه های برادرش رسید. آنها هم برای آمرزش روح عمه شان خانه اش را وقف حسینیه کردند. خانم های همسایه زهرا خانم را خوب می شناسند و خاطراتی که با او داشتند را خوب به خاطر می آورند. می گویند: هر صبح جلوی خانه اش را می شست. خیلی تمیز و مرتب بود حتی مرغ و خروس ...
سروده هایی در رثای هشتمین اختر امامت / مشهد خودش قشنگترین جای کربلاست
زمین کاش گوشه حرم بال و پر ببندم و رفع خستگی کنم کاش فرصتی شود! تا در آسمان تو -قدر لحظه ای فقط- من پرندگی کنم!... سروده هایی در رثای امام رضا(ع): گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود به آقا علی بن موسی الرضا احساس می رود که سر افکنده ات شود خورشید آمده که پناهنده ات شود آقا نبین برای شما کم گذاشتم این ...
مردم اجازه ندادند آشوبگرها سرم را ببرند+عکس
و سپس برگشتم خانه. در آن 10 روز بعضی از اقوام و آشنایان، 5 بار خبر شهادت من را به همسرم و خانواده ام دادند. انگار لذت می بردند از عذاب کشیدنشان. اما الآن خدا را شکر، حالم خوب است. فقط یک وقت ها یک سری چیزها یادم می رود. نکند مردم به راهپیمایی 13 آبان نیایند یک ماه و خرده ای از آن اتفاق گذشت و به 13 آبان نزدیک می شدیم. دل من خیلی شور می زد. همش پیش خودم می گفتم: نکنه مردم نیان ...
چرا امام هشتم علیه السلام را امام رئوف می نامند؟
بخندد بلکه همیشه تبسم می کرد. زمانی که به خانه می رفت و سفره می انداختند تمام خدمت گزاران، حتی دربان ها را نیز بر سر آن سفره می نشاند. ب: مرحوم کلینی نقل می کند که شخصی از اهل بلخ که در سفر امام رضا (ع) از مدینه به خراسان همراه آن بزرگوار بود، می گوید: روزی در بین راه سفره غذا را پهن کردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفید و سیاه را بر سر سفره جمع کرد، من گفتم: فدای شما شوم، بهتر ...
نجات 5قاتل با یک بخشش
.... راستش را بخواهید چند شب قبل از روز اجرای حکم خواب امام رضا(ع) را دیده بودم. درباره خوابی که باعث شد قاتل پسرتان را پای چوبه دار ببخشید بیشتر توضیح دهید. دو هفته قبل از روزی که برای اجرای حکم تعیین کرده بودند من خواب دیدم که در حرم امام رضا(ع) هستم. یک ظرف پر از میوه دستم بود و یکی از خادمان حرم هم کنارم ایستاده بود. همینطور که با خادم در حرم راه می رفتم به او گفتم خانه پسرم کنار ...
اجرای تعزیه 100 ساله در شهری که متعلق به برادر امام رضاست + فیلم و تصاویر
، مخالف خوان تعزیه بود و شبیه خوانی شمر را می کرد. خودم هم از 35 سالگی شمرخوانی می کنم، یعنی از 30 سال قبل . گروهی داشتیم و تعزیه های مجلس خودمان را اجرا می کردیم، خیلی ها اینجا حاجت گرفتند، چند سالی ست که بچه های گروه تعزیه ده زیار می آیند و تعزیه را اجرا می کنند . قدیم ها پذیرایی مجلس تعزیه خانه ما در حد تعزیه خوانان بود و با آبگوشت امام حسینی و یا برنج از آنها پذیرایی می کردیم ...
کوبیدن در مسجد در شب اول ماه ربیع الاول چه حکمی دارد؟
...: امروز 30 ماه صفر و آخرین روز از این ماه و اولین شب ماه ربیع الاول است. ربیع الاول سومین ماه قمری بوده که از آن با عنوان بهار ماه ها و ماهی پر خیر و برکت یاد می شود. ربیع الاول، ماه شادی اهل بیت (ع) است و مسلمانان در سالروز ولادت پیامبر اکرم (ص)، امام صادق (ع) و آغاز امامت امام زمان (عج) جشن ها و مراسم های بسیاری برگزار می کنند اما متأسفانه در این سال های اخیر در میان عده ای از ...
این عشق، یک معجزه شیرین است/ مسیری در امتداد اربعین!
دخترم را از امام رضا گرفتم و گفتم ضامن آهو، ضامن ما نیز شد. می دانستم هدیه ام را می گیرم. امام رضا هیچوقت من را دست خالی به خانه نفرستاده. حالا من هم بغض دارم. وضع مالی خوبی ندارد و در همان روستای خودشان و روستا های اطراف چند جایی کار می کند؛ اما چند وقتی است حقوقش را نداده اند... امسال حتی پول کاروان که 200 هزار تومان بود را هم نداشتم تا اینکه دیشب پول کارگری پسرم که 90 هزار تومان بود ...
تاجری که در جاده مشهد، خادم زائران است!
هر روز در خانه ام می خورم غذای حضرتی امام رضاست. همه چیز سفره ما، مخصوصا ما مشهدی ها را امام رضا می دهد. پس فرقی با غذای حضرتی ندارد. همسایه امام رضا و حسرت زیارت! همسایه امام رضاست اما هربار که دلش هوای زیارت کند. مثل آن ها که دور از امام شان هستند و حسرت زیارت به دل دارند دست به دعا برمی دارد. قدر هربار زیارتی که نصیبشی شود را می داند و هربار که وقت وداع با امام رضا می رسد ...
اینجا خانه ما| نجس کاری بچه ها موجب پاکی مادرها!
گروه زندگی: این، روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما! در زندگی روزهایی هست که هرچه می خواهی در برابر نجاست سنگر بگیری، او به تو حمله می کند! صبح آخرین روزهای شهریور بود. به سرم زد سجاد را بیدار کنم و یک صبحانه سه نفره با پسرها بخوریم. بوی ماه مهر می آمد و روزهای مدرسه رفتن علی و جدا شدن سفره صبحانه مان، نزدیک بود. چای را دم کردم و به اتاق بچه ها رفتم تا سجاد را بیدار کنم ...
این شهیدان قرآنی نام شان با رحلت پیامبر گره خورده
کربلای 4 بود، سال 65 در همین عملیات شهید و مفقود شد. محمد 12 سال بعد و رضا 15 سال بعد برگشتند. اما این سال ها چشم انتظاری برای پدر و مادرم سخت گذشت. پدر امید داشت که بچه ها اسیر شدند و برمی گردند. زمان آزادی اسرا که خیلی سخت گذشت. هر لحظه منتظر بودند و دائما رادیو و تلویزیون و روزنامه ها را چک می کردند. وقتی چند اسیر هم به محله آمدند، حاج آقا خودسرانه چند پلاکارد نوشت و در و دیوار خانه را پر از پرچم و ...