مردم اجازه ندادند آشوبگرها سرم را ببرند+عکس
سایر خبرها
می گفت: نمی توانم بگذارم چادراز سر ناموس مان بکشند
رهبری بود. رهبری خط قرمزش بود. هیچ وقت اجازه نمی داد کسی روبه رویش به رهبری توهین کند. ارادت قوی و محکمی به امام زمان (عج) داشت. همه تلاشش هم این بود که سرباز خوبی برای امام زمان (عج) باشد. یکی از فعالیت هایی که من خیلی تشویقش می کردم این بود که تمام تلاشش را می کرد بچه ها از کودکی جذب مسجد شوند. پسرتان زمان شهادت سن کمی داشت، از چند سالگی وارد بسیج شده بود؟ محمدحسین از سن 10 سالگی ...
قصه دختران خانه کوچک
کش به سر و صورتش می زد، یا آن روزی که از روی پله دهم خانه هُلش داده بود و دست و پایش شکسته بود! از مرضیه خانم، همسایه مهربانش هم دوباره یاد کرد که چطور همچنان تو دلش مونده براش یک چارقد سرخابی رنگ با جنس نخی بخرد. پُر از حرف بود؛ نمی خواست ثانیه ای تلف شود برای گفتن همه حرف هایش. نامش فهمیه است و در مرکز نگهداری زنان و دختران با معلولیت ذهنی آذرشهر زندگی می کند. اوایل از سر ...
محرم ها حال و هوای حسین دیدنی بود
ساکن تبریز و اهل مرند خانواده اوجاقی ساکن تبریز هستند، اما اصالتی مرندی دارند. مهدی اوجاقی زنوز می گوید: ما خانواده ای مذهبی داریم. در این خانواده ارادت به امام حسین (ع) ریشه دارد. برادرم حسین در هیئت خودمان بسیار فعال بود. 10روز مانده به محرم می رفت و همه کار های هیئت را پیگیری می کرد. به ماه محرم و مراسم عزای آقا امام حسین (ع) بسیار علاقه داشت. محرم ها حال و هوای حسین دیدنی بود. پدرم از رزمندگان دفاع مقدس است. گویا حسین، رسم جهاد و ایستادگی ...
مخاطب شناسی را از دست فروشی یاد گرفتم
که من آن موقع دیده بودم نیست. من همان وقت ها با مردم حرف هایم را زده ام. یک زمانی هم بود که تفلون تازه آمده بود به بازار و همه نجاری ها قاشق چوبی می فروختند. دانه ای 5هزار(5 ریال) یا دوتاش 5هزار بود. من از این قاشق چوبی ها هم کلی به زن های شهر فروخته بودم. او افزود: می خواهم بگویم ما گاهی در موقعیت هایی قرار می گیریم که خیال می کنیم موقعیت تلخی است ولی همان جا تو داری کارهایی انجام می دهی حتی بدون درک آگاهانه از آن موقعیت برای اینکه خودت را نجات بدهی. این رسم زندگی است و به ترتیب آدم راه نجات خودش را پیدا می کند. هیچ شاخه ای زیر آفتاب نمی ماند و سعی می کند خودش را به آفتاب برساند. ...
اهل بیت (ع) جواب اشک های پوریا را با اجر شهادت دادند
کمی از خودتان و شهید بگویید، او متولد چه سالی بود، چه شغلی داشت؟ من متولد 1359 و کارمند بیمارستان هستم و همسرم پوریا احمدی متولد 1357 بود که در 30 شهریور سال گذشته، در جریان اغتشاشات بر اثر اصابت چاقو مصدوم شد و در 12 مهر ماه به شهادت رسید. پوریا شغل آزاد و یک برادر داشت. مادرش هم سوپر وایزر بیمارستان شهید دکتر معیری بود و الان بازنشسته است. پدرش هم در سال 1378 به رحمت خدا رفته است. خانواده همسرم بسیار ساده زیست و اهل هیئت و علاقه مند به اهل بیت (ع) هستند. ...
کبوتری سپید در کوچه ای بن بست
هر دوشون شاد باشه. این بار بلندتر گفتم. حدس زدم گوش هایش سنگین است که بازهم جوابی نداد. همین طور یکریز صحبت می کرد... دوباره گفت: رضا هرروز به هم سر می زد و حالم رو می پرسید. کارام رو انجام می داد و پنجشنبة هر هفته با هم سر خاک پدر خدابیامرزش می رفتیم. هر جا می خواستم برم، با ماشین میومد دنبالم و منو می برد. با اینکه تازه ازدواج کرده بود؛ ولی همة کارهامو انجام می داد... دیگر ...
برپایی کلاس قرآن کودکان مراکشی روی آوار زلزله + فیلم
بچه ها می گوید: از زمانی که به این منطقه آمده ام، تلاش زیادی برای تشویق خانواده ها برای سوق دادن فرزندان خود به حفظ قرآن داشته ام و توانستم با امکاناتی اندک شرایط مناسبی برای آموزش قرآن به کودکان فراهم کنم. این امام مسجد درباره تأثیر زلزله بر خانه های روستا می گوید: زلزله همه خانه ها را برای زندگی نامناسب کرده است و مسجد به ویژه مناره بلند آن ترک های شدیدی برداشته است. حتی مدرسه روستا ...
زندگینامه سردار شهید مرتضی رئیسی
لقای معبود رسیدند. مادر شهید ریئسی می گوید: مرتضی در 15 سالگی قصد رفتن به جبهه را داشت. پدرش کاروان به مکه می برد و من سرپرست خانواده بودم، مرتضی به من گفت: مادر جان می خواهم به جبهه بروم، به او گفتم: چرا زمانی که پدرت بود از او اجازه نگرفتی، من به تو اجازه نمی دهم، چون تو پیش من امانتی. یک شب قلم و کاغذی را در دست داشت به من گفت به من امضاء بده به او گفتم به تو اجازه نمی ...
لیاقت شهادت را در همسرم احساس می کردم
اش راغب شدم. شهید سرگلزایی بعد از انقلاب استخدام کمیته شد و به خواستگاری من آمد. با توجه به خصوصیات اخلاقی ایشان از جمله ایمان، مردانگی، شجاعت،مهربانی و صلابتش در یکم دی ماه سال 1362 با او ازدواج کردم. وی گفت: همسرم در همان زمان جوانی اش آگاهی بالایی در خصوص دین و انقلاب اسلامی داشت. از این رو خیلی از افراد را راهنمایی و دین را به مردم ترویج می کرد. همسر شهید سرگلزایی ادامه ...
تو در قلب مردم طلا گرفتی
، تو توی قلب مردم مدال طلا رو گرفتی. #حسن_یزدانی علی جعفری: فدا سرت پهلوون. ما تو رو به خاطر یکرنگی و معرفت و غیرتت دوست داریم نه رنگ مدال هات. #حسن_یزدانی فاطمه وفایی: محبِ علی برد و باخت نمیشناسه، تو همیشه در قلب میلیون ها نفر محبوبی. #حسن_یزدانی کاربری با نام هری : موقع پخش بازی حسن یزدانی یه مشتری اومد داخل مغازه و گفت: با اینکه وطن پرستم ولی دوس دارم تیلور ...
دوست دارم پسرم شعور تختی را داشته باشد
گود زورخانه بزرگ شد. من خودم باستانی کارم. برادرم رشته باستانی را به آمل آورد. یه عرقی به علی مولا در وجود همه ما هست. در مرام مولا علی است که گذشت کند. احساس و فکر ما این است. از بچگی هم یاد گرفتیم. امیرحسین هم از بچگی این را یاد گرفت. قبل از مسابقه چه حسی داشتید؟ همه به من گفتند امیرحسین می برد. لحظه ای با خدا خلوت کردم. رو به آسمان گفتم خدایا تو که لطف داشتی، کاری کن آبروی بچه من ...
ماجرای وصیت شهید عجمیان درباره محل دفنش
از حرم راهی سوریه و عراق شدند و جنگیدند. من خود را در مقابل آنان کوچک می بینم. ما هم حالا با این خانواده شهدا همدردیم و همه جوانمان را در راه خدا داده ایم. امسال هر جا فراخوان دادند، کسی از مردم به دنبال این اغتشاشگران نرفت. سال گذشته عده ای گول خوردند برخورد مردم عموما با شما و خانواده تان در این یکسال بعد از شهادت روح الله چگونه بوده است؟ برخورد مردم با ما خیلی ...
گذر از رنج ها
آغوش وطن بازگشته. من هم با شنیدن این خبر کیفور شدم. آن روزها تنها 14 سال بیشتر نداشتم اما با حال و هوای دفاع مقدس آشنا بودم و بودند بچه محل هایی که در جوانی شهید شدند. تا آن ایام خانواده ای را درک نکرده بودم که عزیزشان در بند اسارت باشد و رنجِ انتظار برایم ناآشنا بود. میهمانی خاص فردای آن روز به یک میهمانی بزرگ دعوت شدیم در روستای همجوار؛ "کُولیم". گوش ...
گفت وگو با مادر شهید سلطانی در آستانه سالگرد تولد پسرش؛ داود که شهید شد از خواب پریدم
های آقا جعفر از من بیشتر است. وقتی دلیلش را پرسیدم، مادر گفت که جعفر یک سال از داودم کوچک است. آن ها هم بازی بودند و همه جا باهم می رفتند. همین موضوع سبب شد راغب شوم از آقا جعفر سؤالات زیادی را در خصوص شخصیت ها و علاقه مندی های شهید بپرسم. آقا جعفر خوش صحبت بود و تا توانست از خوبی های شهید گفت. تسنیم: آقا جعفر از خصوصیات شهید بگویید. تسنیم: اگر اشتباه نکنم شهید به ...
تصویر لو رفته از خاص ترین ملاقات رونالدو در تهران
... با حیرت نگاهش کردم. می خواستم چیزی بگویم اما به لکنت افتادم. دوباره راه افتاد که بلند گفتم: صبر کن! تو شازده کوچولو هستی؟ جواب نداد، در عوض گفت: شنیدم ی0 مسابقه بزرگ در پیشه. همه کهکشان ازاون خبر دارن. اومدم اون رو از نزدیک تماشا کنم. -مسابقه؟ یک دفعه برگشت و با لحنی کاملا متفاوت که از آن هیجان می بارید، فریاد زد: کجا می تونم آقای کریستیانو رونالدو رو پیدا ...
16 سالگی و شنیدن خبر شهادت همسرت حس غریبی دارد!
شهادت همسرتان چگونه با خبر شدید؟ اول به من نگفته بودند که شهید شده است. یک روز برادرش خانه ما آمد عکس خداداد را برداشت. گفتم چه شده؟ زد زیر گریه! من هم گریه کردم. گفت نگذار مادرم بفهمد! خداداد زخمی شده و بیمارستان بستری است. کم کم مردم آمدند و فهمیدم همسرم به شهادت رسیده است. پیکرش را همان موقع آوردند. تیر به سرش اصابت کرده بود. آن زمان فقط 16 سال داشتید، با سن کم تان بعد از ...
تصاویری از جشن ختم قرآن مسجد جامع لویزان + عکس
لویزان برگزار شد. این برنامه که تحت نظارت حسن ربیعیان، قاری و داور بین المللی کشورمان انجام شد با مجری گری هادی ربیعی، همراه بود. سپس در طلیعه این برنامه علی مبارکی آیاتی از مصحف شریف را تلاوت کرد و سپس چند سوره پایانی جزء سی به صورت دسته جمعی را قرائت و مردم جمع خوانی کردند و به این ترتیب هفدمین دوره جلسه قرآن مسجد جامع لویزان پایان یافت. در ادامه این برنامه، قاریان نوجوان ...
مراسم معنوی شبی با قرآن در بندرعباس برگزار شد
به گزارش روابط عمومی ستاد اقامه نماز استان هرمزگان، آئین ملکوتی شبی با قرآن در شامگاه یکشنبه بیست و ششم شهریور ماه، شهریور ماه در مسجد امام رضا (ع) بندرعباس واقع در بلوار امام حسین (ع) برگزار شد. مدیر ستاد اقامه نماز استان در این آئین اظهار داشت: برای اینکه انگیزه های قرآنی در بین جوانان و نوجوانان ماندگار شود از دوران جنینی باید گوش آنها را با نوای دلنشین قرآن آشنا کرد تا زمزمه های ...
مرد ایرانی که 26 زن، 135 بچه و 200 نوه و نتیجه داشت
بودند که حاجعلی او را از بقیه همسرانش بیشتر دوست دارد. رعنا بزرگ ترین نوه حاجعلی و مهتاب کوچک ترین نوه دختری او خانه ای برای 12 هوو خانه حاجعلی در جوجاده تا سال 73 همچنان پابرجا بود اما در همان سال، وقتی زن های فامیل دور هم جمع شدند تا برای غلامرضا، پسر کوچک خانواده آش پشت پای سربازی درست کنند، به خاطر شیطنت بچه های فامیل، خانه آتش می گیرد و بیشتر یادگاری های به جا ...
آشوبگران تیر به گلوی علی اصغرم زدند
به چادر من دست بزنه! پسرم دستش را گذاشت روی شانه ام و گفت: ننه، مگه من مرده ام کسی بخواد چادر از سر تو برداره یا بخواد چادرت رو تیغ بزنه! کاش علی اصغرم یکبار دیگر بگوید: جانم مامان! پسرم خیلی مظلوم و بچه حرف گوش کنی بود. یکبار به من و خانواده بی احترامی نکرد. هر وقت صدایش می کردم یا کاری با او داشتم، فقط می گفت: جانم مامان! این جملات حرف های مادر داغداری است که با اشک برایمان ...
طنز در ادبیات پایداری
.... نگران این حرفا نباش... راستی باید برم مسجد. و با عجله به طرف مسجد دویدم. گلبانگ اذان در هوای خون گرفته غروب می پیچید. چند نفر از بچه ها در مسجد بودند. خلیل عظیمی هم بود. همان که یادم داد چگونه شناسنامه ام را دست کاری کنم. تا او را دیدم به سمتش دویدم و گفتم: خلیل دمت گرم! برنامه هام ردیف شد. این قدر زیر گوش بابا خوندم که اعصابش تیلید شد و بالاخره هم با گریه و التماس تونستم فرم بگیرم ...
فرهاد قائمیان: فیلمنامه رستاخیز را با زبان روزه و وضو خواندم/ نفسم در سکانس های توبه حضرت حر بالا نمی آمد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، فرهاد قائمیان، بازیگر سینما و تلویزیون درباره اولین آشنایی خود با نام سیدالشهدا در کودکی گفت: در خانواده ای بزرگ شدم که همیشه نام ائمه و امام حسین (ع) بود و نام امام حسین(ع) در گوش من خوانده شده است. بعدها فهمیدم پدر چه شرایطی را با این اسم برای برکت خانه و عزت و احترام خانواده ما رقم زد. پدربزرگم معین البکا بود و با این شرایط بزرگ شدم. خیلی خوب است گاهی ...
تئاتر بچه های مسجد زنجان به دنبال تربیت نسل جدیدی از هنرمندان است
و اجراهای خود را در مدرسه و مسجد انجام دادند که برندگان اصلی همایش بوده و موفقیت مهمی محسوب می شود. وی افزود: استقبال اقشار مختلف مردم از نمایش های اجرا شده نیز در سطح مساجد بسیار خوب بوده و ادامه راه را بیش از گذشته هموار می کند. رییس حوزه هنری زنجان با اشاره به اینکه مقدمات اجرای این همایش از ابتدای سال جاری برنامه ریزی شد، اظهار داشت: بر این اساس مساجد و افراد علاقه مند ...
رضا پهلوی: مردم به من لاو می ورزند!
مهربون؟ چاه مهربون؟ مسعود: چرا با شاه قافیه می سازی؟ اگر می خواهی اثر اون صوت لو رفته را پاک کنی باید با گاو قافیه بسازی! رضا: ناو خوبه؟ واو؟! لاو؟! مسعود: آفرین! پیداش کردی. لاو مهربون! عشق مهربون همه ما! رضا: خب قدری خاطرم از تکدر درآمد. البته با سعی وافر و قافیه اندیشی خودم! می دونم که مردم به من لاو می ورزند! الان از مامان فرح پول می گیرم بچه ها را دعوت می کنم یک جشن ...
کسب و کار مرگ!
شفا آنلاین اجتماعی 1- در طول دو سال و پنج ماه و یازده روز (896 روز)ی که از درگذشت مادرم می گذرد، بارها به آرامستان بهشت زهرا(س) رفته و کنار مزار مادر نشسته و ساعتها به زمان بودنش در کنار خودم اندیشیده و خاطره های بسیاری را مرور کرده ام و هر روز افسوس این مسئله را خورده ام که پرونده خاطره سازی با مادر عزیزتر از جانم در تاریخ 15 فروردین 1400 برای همیشه بسته شد و پس از آن از بین ما دو نفر، من باق ...
نماینده مجلس: به زن و بچه مردم رحم کنید/ آقایان نمی خواهند باور کنند که مدیریت شان اشتباه است
این همه ثروت و مکنت. * اینکه در جاده های کشور می بینیم تعداد زیادی خودرو در راه مانده اند به خاطر خرابی و عدم بنزین، دل آدم را به درد می آورد. این ها اکثراً قشر ضعیف، بازنشسته و با خانواده هستند و این افراد حتی پول جرثقیل برای جابجایی ماشین شان را هم ندارند. * در صحن مجلس گفتم به زن و بچه مردم رحم کنید تا خدا به زن و بچه شما رحم کند. چرا در همه جا مدیریت ضعیف و فشل است و ...
استعفای نیکلای دوم و پایان کار تزارها در روسیه
که به انقلاب فوریه معروف شد و مهر باطل شد بر سند سلطنت تزارها زد. در تاریخ از انقلاب فوریه با عنوان انقلاب گرسنگان یاد شده است، زیرا نبود ارزاق عمومی به قدری در این ایام شدید شده بود که جان دادن بر اثر گرسنگی یا مرگ با سرنیزه و گلوله سربازان تزار دیگر فرق چندانی برای مردم نداشت. در واقع مداخله بی سرانجام روسیه در جنگ بین الملل اول، رشته کار کشور را از دستان نیکلای الکساندروویچ درآورد و کمونیست ها ...
از خارج لاف نزن!
دروغ منتشر کردن! تو سالمرگ مهسا یادمون نره که با همین روش چه جوانانی رو از ما گرفتن و خانواده ها رو عزادار کردن. # از خارج لاف نزن علی بیطرفان: چرا بچه های مردم کف خیابون هزینه بدن که آخرش شما ها بیایید شاه و وزیر و وکیل بشید؟ خب بیا هزینه بده، بیا تو میدون اینقدر # از خارج لاف نزن! امام خمینی به خاطر این تونست انقلاب کنه که خودش نفر اول هزینه می داد. الان اون رضا پهلویتون چه هزینه ای داده برای براندازی؟ ...
چرا ناراحتی مرتضی؟!
می دونم بهشت اینه، جهنم اینه، اینها رو براشون توضیح می دیم و داغ شون می کنیم، آبدیده شون می کنیم، می فرستیم شون می رن جبهه و شهید می شن، می رن پیش خدا، ما هنوز اینجا هستیم و داریم درجا می زنیم و جا موندیم. قرعه شهادت بین بچه ها بحث بود سر اینکه چه کسی باید این دفعه برای عملیات اعزام شود. قرار بود چهار نفر از واحد عقیدتی پادگان امام حسین(ع) انتخاب شوند. تعداد متقاضی ها زیاد بود ...
خانه زوج سبزواری چطور هتل زائران امام رضا(ع) شد؟
.... ماجرای ما و این خانواده عزیز اما به همین جا ختم نشد... شهید سالمی بعد از 25 سال دوباره به خانه مان آمد! 25 سال از آن ماجرا گذشته بود و دیگر خبری از خانواده شهید سالمی نداشتیم. یک روز خواهرم زنگ زد و گفت: امینه! یک خبر می خوام بهت بدم، باورت نمیشه. چند روز دیگه، یک مهمون داریم که فکرش رو هم نمی تونی بکنی!... اسم چند نفر را که گفتم، خواهرم گفت: نه. پسر شهید سالمی با زن و ...