گزارش ایسنا از یک خانه امن در قزوین
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت بانوی خرم آبادی که با اینستاگرام به نجاری رسید!
بود این را فراموش کردم بگویم وقتی وسایل نجاری داخل حیاط پدرم بود، یکی از دوستانم که کارگاه خیاطی دارد، وقتی وسایل را گوشه حیاط دید گفت: چکار می کنی؟ گفتم نجاری، همان جا پیشنهاد ساخت یک قفسه را با چند تیکه چوب مطرح کرد، وقتی تکه های چوب را دیدم متوجه شدم که ام دی اف هستند. تا آن لحظه ام دی اف کار نکرده بودم، قضیه را با همسرم در میان گذاشتم و شروع به ساخت قفسه کردیم، 600 هزار ...
اعترافات روباه پیر پارک دانشجو /جزییات ماجرای آزار 20 زن و مرد تهرانی
. وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: من اهل همدان هستم. تا کلاس هشتم بیشتر درس نخوانده ام و فرزند اول یک خانواده هستم. پدرم کارگر فصلی بود و خیلی از اوقات بیکاربود. به همین خاطر وضع مالی خوبی نداشتیم. حدود 6 ماه پیش برای یافتن کار از همدان به تهران آمدم و در یک کارگاه تولیدی لباس مشغول به کار شدم. من مدتی را در خانه یکی از اقوام ساکن بودم اما بعد از مدتی ناچار شدم به مسافرخانه بروم. ماهانه 8 ...
پای جنگ با صبر زینبی ماندیم/ 3 ماه حضور در جبهه
حاضر برای رفتن باشم. تورانی بیان داشت: زمانی که همسرم از جبهه برای مدتی به خانه برگشت؛ دختر کوچکم 4 ساله بود که با 3 فرزند دیگرم به او سپردم و راهی جبهه شدم؛ زمان حرکت بی نهایت بی قرار فرزندانم بود اما در ایستگاه اول که شهرستان چالوس بود و یک شب در آنجا برای راهی شدن به تهران اقامت داشتم، همه تعلقات دنیوی انگار از ذهنم دور شد. وی افزود: صبح فردا با قطار به تهران رفتیم و از آنجا ...
روزهایی که بدون شهید قاسمی می گذرد
دیپلم گرفت. همسر شهید قاسمی با بیان اینکه در بحبوحه انقلاب نیز همسرم در همه برنامه ها شرکت می کرد و حتی شب ها با برادرشوهرم شعارنویسی می کرد، گفت: یک روز یکی از زنان همسایه به من گفت نمی دانم دیشب چه کسی روی تمام دیوارهای محله مرگ بر شاه نوشته است، من هم که نمی دانستم کار اکبر و برادرشوهرم بوده به خانه آمدم و گفتم زن همسایه گفته دیشب همه دیوارها را شعار نوشته اند، همسرم خندید و من متوجه شد ...
کارگاهی که گره سفارش می گیرد!
رسیده می گوید: این فرش ها که اغلب نقشه بیجار دارند به همت زنان شهر بافته می شود و با قیمتی در شان فروخته و خرج ساخت و ساز عتبات می شود. به هر حال هر کنج حرم که نمی شود طرحی و نقشی و فرشی پهن کرد باید همه یکدست باشند، هرچند که توفیری به حال ما ندارد این فرش های حرم است، نوع هزینه کرد و شیوه استفاده اصل نیست، نیت افتاده به دلمان اصل است . هنوز در فکر دودوتا و چهارتای قصه قالی بافی ...
اکران فیلمی تازه که جامعه مردسالار را نقد می کند
. علت سخت بودن بازی من این بود که در حقیقت یک انعکاس از زندگی رویا را ایفا می کردم. زیبا در حقیقت آدمی مثل رویا ست ولی در این قصه بدان پرداخت نمی شود. من فکر می کنم وظیفه کاراکتر زیبا این بود که نشان دهد او هم مثل رویا ، هانیه و هزار زن دیگر در حال گذراندن این تجربه است و شاید اگر قرار بود به زیبا و بابک هم نزدیک شویم دیگر قصه انسجام خود را از دست می داد و فکر می کنم تصمیم درستی بود که ما چیزهایی از ...
روایتی آزاد از آزادگی/ فرنگیس نماد مقاومت زنان ایرانی
کشور به پیش خواهد رفت که در این زمینه خیلی کار شده اما برای تبیین ظرافت ها و جزئیات حیرت آور دفاع مقدس، کارها باید صد برابر شود. ایشان برای تبیین بخش مهمی از عظمت دفاع مقدس، آن را از چهار زاویه اساسی مورد بحث قرار دادند: در جنگ از چه چیزی دفاع شد، در مقابل چه کسانی دفاع شد، مدافعان چه کسانی بودند و نتایج و دستاوردهای این دفاع چه بود. این مقطع را، این واقعه ی مهم را باید درست بشناسیم ...
روایت بانوی امدادگر از زخم های جنگ: حدیث زینبی مادران ایرانی/ بانوان گنجینه های پنهان دفاع مقدس
در ادامه سلسله نشست های روایت دفاع بسیج رسانه خواهران این بار میزبان یکی از بانوان امدادگر سال های حماسه بودند. خانم فاطمه پوردرمان دختر دانش آموز دهه 1350 بود و حالا یکی از فعالان فرهنگی شهر تبریز است که دعوت ما را پذیرفت و به شیوایی از روزهایی برایمان گفت که داوطلبانه در کنار رزمندگان بود و به همراه دوستانش آنها را یاری می کرد. زنان گنجینه های پنهان دفاع مقدس در اواخر دهه 50 و همزمان با پیروزی انقلاب، هیاهو و غوغای احزاب و گروه های م ...
سه روز اعتصاب غذا برای گرفتن اجازه رفتن به جبهه
باید خودتان را معرفی کنید! نسرین ژولایی هستم. فرزند محمد علی که پدرم هم از ذاکرین اهل بیت (ع) بودند. تحصیلاتم لیسانس ادبیات است و دبیر بازنشسته آموزش وپرورش هستم . همسر جانباز شیمیایی 55 درصد می باشم. اهواز به دنیا آمدم و بزرگ شدم. به دلیل درمان همسرم و رفت و آمدهایمان به بیمارستان از سال 1398 در کرج ساکن شدیم. 4 فرزند، سه پسر به نام های محمدتقی، محمدعلی، محمد مهدی و یک دختر دارم. ...
دلم می خواست در فصل دوم زخم کاری بازی کنم!
دولت آبادی، به نوشتن علاقه مند شدم. یک سری نمایشنامه و داستان نوشتم. جدیدا هم کتابی با نام در محضر استاد را برای گرامیداشت یاد استاد عزیزم مصطفی اسکویی که نخستین و بزرگ ترین استاد من در بازیگری بودند، روانه بازار کردم. هژیرآزاد و زویا امامی زوج هنرمند بازیگری بودند که در بیشتر فیلم ها و سریال های دهه 60 و 70 در نقش زن و شوهر ظاهر می شدند. حدود 2 سال پیش در همین روزها یعنی شهریورماه سال ...
مصائب پزشکی!
جراحی است، می گوید: زمانی که رزیدنت شدم، یک دختر ده ماهه داشتم؛ درصورتی که کشیک ها به قدری سنگین و فشرده بودند که اصلا فرصت بودن با دخترم را نداشتم و او را به خانواده ام سپرده بودم. تا قبل از این فکر نمی کردم، دوران رزیدنتی این گونه باشد. رزیدنت ها در سال اول، 12، سال دوم 10، سال سوم 8 و سال آخر باید 6 شب کشیک باشند. سال اول، موقعی که می رسیدم خانه، دیگر جان و رمقی برایم باقی نمانده بود. هر چه هم ...
زن جوان: هنوز از نگاه معنی دار آن روز دخترم زجر می کشم/ بگذارید به دنبال سرنوشت شوم خودم بروم و...
آمد داشتند. در این میان برخی زنان معتاد مرا هم ترغیب به مصرف مواد می کردند تا زندگی تلخ گذشته ام را فراموش کنم. طولی نکشید که من هم گرفتار مواد افیونی شدم و سرنوشتم در مسیر تباهی قرار گرفت. پسرم برای ناپدری اش مواد فروشی می کرد و من هم در حالی که سومین فرزندم به دنیا آمده بود دوباره باردار شدم و در حالی که مصرفم هر روز بیشتر می شد، همسرم مرا کتک می زد تا جنینم را سقط کنم اما من ...
از مبارزه با رژیم طاغوت تا شهادت در جبهه رقابیه
ذبیحی فردی فاضل و از علمای شهرستان قوچان بود که حتی حضرت آیت الله بهجت در سفر به مشهد، به دیدار ایشان می آمد. پدرم با پدر همسرم در یک حجره مشغول به تحصیل دوره اجتهاد بودند و پدرم، استاد همسرم بود، روزی که ایشان به خانه ما آمدند، یکدیگر را دیدیم و بعداً شهید در مورد ازدواج با من، با پدرم صحبت و ایشان نیز این موضوع را با من مطرح کرد. چون پدرم استاد ایشان بود و شناخت خوبی درباره شهید داشت، جواب م ...
درشکه را دادم تاکسی خریدم | پیکان که رفت خاطراتم را با خود برد
به ندرت مورد مهمی را از قلم می اندازد، در جوابم چشم هایش را باریک می کند و می گوید: متولد سال 1314 در تبریز هستم، وقتی 12 سالم بود به همراه خانواده ام به تهران آمدیم و من اندکی بعد در یک جوراب بافی مشغول به کار شدم، یادم می آید که هفتم مهر ماه سال 1339 بود که توانستم گواهینامه ام را بگیرم، از همان موقع راننده تاکسی شدم؛ یعنی الان 54 سال است که راننده ام. آن موقع هم مثل الان یک قانون هایی برای خریدن ...
دست پروده های نخلستان های خرمشهر دفاعی مقدس را رقم زدند
و تا آنجا که یادم می آید خیلی سخت و پس از پرس و جو های فراوان از دوست و آشنا محل سکونت خانواده ام را جویا شدم، اما برای منی که اهل سفر به این شهر و آن استان نبودم سخت بود، چگونه باید یک بار دیگر خانواده ام را ملاقات می کردم؟ این رزمنده هشت سال دفاع مقدس ادامه می دهد: به هر زحمتی بود خود را به آن روستا رساندم. وقتی به آنجا رسیدم مشخصات خانواده ام را دادم و آن ها را ملاقات کردم، اما ...
زن جوان: اعتیاد باعث شد تا به رابطه نامشروع روی بیاورم
زن 30 ساله درباره سرگذشت خود گفت: 14ساله بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند؛ چراکه مادرم به مصرف مواد مخدر صنعتی آلوده شده بود و پدرم نمی توانست این وضعیت را تحمل کند.آن ها مدام با یکدیگر درگیر بودند و مادرم نیز حاضر نبود اعتیادش را ترک کند. بعد از این ماجرا خواهر بزرگ ترم نزد پدرم ماند ولی من که دختری نوجوان بودم و دلم به حال مادرم می سوخت، به همراه او رفتم. مادرم اتاقی را در حاشیه شهر اجاره ...
دوخت ملحفه رزمندگان با نور ضدهوایی
کردم و چون بچه هم نداشتم همه ساعات روز را در مسجد می گذراندم و همسرم گاهی وقت ها شام می خرید و می آورد، من لباس رزمندگان را می دوختم و مادرم هم با بقیه خانم ها آن ها را اتو زده و دگمه می دوختند. سال 61، من، همسرم، پدر و مادرم با چهار خانم و یک آقای دیگر به نام آقای کهفی به اهواز رفتیم تا آنجا کمک کنیم، در طول مدتی که آنجا بودیم ملافه ها و لباس هایی را که داده بودند تمیز و مرتب کرده و برای ...
از غسالخانه دا تا فرنگیس تبر به دست
این زنان قهرمانانه پا به عرصه جنگ گذاشتند مثل زهرا حسینی، فرنگیس حیدرپور، شهناز حاجی شاه و... که هر چقدر از رشادت ها، دلیر و شجاعت آنان بگوییم باز هم حق مطلب را ادا نکردیم، در ادامه درباره شان می نویسم که چه کار بزرگی انجام دادند. اولین زن شهید در خرمشهر شهناز حاجی شاه نخستین زن شهیده خرمشهر با آغاز جنگ در کنار برادرانش، ناصر و محمد حسین، به دفاع از شهر پرداخت. وقتی خانواده اش ابتدای ...
سعی کرده ام چهره زن واقعی ایرانی در جهان دیده شود
بازی ایران و چین در سال 2018 حضور داشتم البته وارد زمین نشدم و فعالیت من تنها محدود به اتاق کنترل دوپینگ و تست بود ولی در این بازی برای اولین بار موفق به حضور شدم. حضور من در بازی اخیر پرسپولیس و النصر بسیار حائز اهمیت بود عوامل برگزاری هم به این مسئله واقف بودند و اهمیت حضور من را درک کردند به نظر من ورود زنان به عرصه های ورزشی به ویژه فوتبال باید به صورت جدی تر مورد توجه قرار گیرد. برای ...
یکی از عوامل تعیین کننده سرنوشت جنگها، تدارکات و پشتیبانی جبهه نبرد است
بهداشتی و تقریباً هر کاری که از دستمان برمی آمد انجام می دادیم و سعی داشتم در آن دوران سخت نقشی موثر داشته باشم. گوزلیان می گوید:سال 65 بسیج خواهران در زنجان شکل گرفت من به عنوان مربی، دوره های آموزش نظامی را در پایگاه های مقاومت بسیج به داوطلبان آموزش میدادم بعد از مدتی وارد سپاه و جذب شدم و در آبان سال 68 صاحب فرزند پسری شدم و با حمایت مادرم و همسرم به فعالیت خود ادامه دادم. ...
من فقط با مرد متاهل سن و سال دار وارد رابطه می شدم که...!
یک دختر از دلیل برقراری رابطه اش با یک مرد سن و سال دار و متاهل پرده برداشت. به گزارش وقت صبح به نقل از ایران، خانواده نیوشا از کاری که دخترشان کرده متعجب هستند و حالا نیوشا که در بازداشت است برای سایت جنایی از رابطه خانوادگی اش می گوید. *چه مدت است بازداشت هستی؟ چند روز است. برایم وثیقه صادر کردند و پدرم سند خانه را آورده که آزادم کند. *چرا با مردی ...
ملیکای 23 ساله بعد از تجاوز دوست صمیمی شوهرش خودکشی کرد
همسرم دوستش را به خانه آورده بود و مشروبات الکی مصرف کردند و دیگر در حال طبیعی خود نبودند. دوستش در خانه ما خوابید و همسرم هم بی توجه به این مسئله خوابید نیمه شب ناگهان متوجه شدم که دوستش بالای سرم است و دهانم را گرفت که اگر حرفی بزند آبرویم را می برد و مرا مورد تجاوز قرار داد چندین روز بعد مسئله را به همسرم گفتم وی اظهار می کرد که از بس فکر و خیال می کنی توهم زدی من به دوستم اطمینان دارم ...
قتل برادر بزرگ تر به خاطر بدگویی
و مادرمان زندگی می کنیم. دو برادرم در طبقه سوم و چهارم زندگی می کنند و مقتول هم طبقه دوم همراه مادر و پدرم زندگی می کرد و من هم طبقه همکف زندگی می کنم. مدتی بود که برادرم پشت سر من بدگویی می کرد و همین موضوع باعث اختلاف ما شده بود. هر چقدر به او می گفتم پشت سر من صحبت نکن، فایده ای نداشت و او باز هم تکرار می کرد. روز پنج شنبه سر همین موضوع در خانه با هم درگیر شدیم، یکدیگر را کتک زدیم و بعد هم ...
آزار شیطانی رومینا توسط تازه داماد/خودکشی دختر جوان پس از تجاوز+جزییات
مرگ رومینا خودکشی بوده، اما داشتن ارتباط با یک مرد را تأیید کردند. با این گواهی، رامین از اتهام قتل عمد تبرئه شد. اما از آنجا که پدر رومینا قبل از مرگ دخترش از رامین به اتهام تعرض به دخترش شکایت کرده بود وی مورد محاکمه قرار گرفت. رامین درباره اتهام تجاوز گفت: من نامزد داشتم اما مدتی قبل از مراسم ازدواجم زن برادرم به من گفت که نامزدت با همدستی خواهرت کارهای مخفیانه ای انجام ...
نقش زنان در دفاع مقدس به روایت رزمنده، همسر و خواهر شهید
بانوان به این خودباوری رسیدند که می توانند نقش تاثیرگذاری در جامعه داشته باشند در ادامه خانم عقیلی گفت؛ با خانواده در خدمت نظام بودیم و هستیم طی دوران دفاع مقدس به عنوان امدادگر در بیمارستان های اهواز فعالیت داشتم دیدن صحنه های مختلف مجروحیت رزمندگان در بیمارستان ها روحیه امدادگران را سخت کرده بود به طوری که زمانی که برادرم مجروح شد به او می گفتیم اصابت تیر به پا چندان هم مهم نیست در ...
زن های روستا با دیدن من بسیجی شدند
صدیقه گودآسیایی، خیرالنسای دوم سبزوار است. چندی پیش در این صفحات از خیرالنساء مطالبی را به رشته تحریر درآوردیم. خیرالنساء صدخروی همان بانوی با همتی بود که با غیرت مثال زدنی اش در طول هشت سال جنگ تحمیلی، خانه خود را در روستای صَدخَرو سبزوار تبدیل به پایگاهی برای پشتیبانی جنگ کرد. او با تلاش مجدانه و مجاب کردن دیگر زنان روستا، اقدام به پخت نان، تهیه مربا از میوه ها و محصولات بومی روستا، خیاطی و ...
خاندان میربلوک رودسر، الگویی از طبابت مردمی و خدمتگزاری به جامعه
شعار سال: نام زنده یاد دکتر احمد میربلوک در افکار عمومی در داخل کشور و خاصه گیلان نامی آشنا مترادف با طبابت مردمی، اخلاق مداری و خوشرویی و متانت و نیکوکاری است. زنده یاد دکتر احمد میربلوک به عنوان یک پزشک حاذق، متبحر و مجرب در دوران حیات پر بارش خدمات شایان و ارزشمندی به جامعه ارائه نمود و از هیچ تلاشی برای یاری رساندن به مردم و درمان بیماران کوتاهی نکرد بی آ نکه مساله مادی برایش اهمّیتی داشته باشد. در واقع دکتر احمد میربلوک مصداق بارز و عینی این شعر حضرت شیخ اجل سعدی است که فرمود: مرد نکو نام نمیرد هرگز / مرده آنست که نامش به نکویی نبرند . چرا که وی با گذشت 23 سال از سفر ابدی همچنان در دل های مردم گیلان و به خصوص اهالی شرق این استان زنده و جاوید است. به منظور ارج نهادن به خوبی ها و نیکی ها با یکی از فرزندان شادروان دکتر احمد میربلوک رسانه آوای سبز مصاحبه ...
زخم هایی که باقی ماند
به مرخصی آمدم. پدرم همچنان مخالف بود. این بار در قالب نیروی بسیجی و مردمی با جلب رضایت پدربزرگم به منطقه فکه اعزام شدم و در بهمن سال 1360 در عملیات فتح المبین شرکت کردم. سوگندی که با اسارت شکسته شد باقری خاطرنشان کرد : بعد از عملیات به منزل پدری برگشتم. پدر و مادرم قرار بود سال 1361 به حج مشرف شوند. با توجه به این که فرزند بزرگ خانواده بودم، پدرم قسمم داد و از من خواست دوباره ...
ماجرای عمو خسرو و اتاقکی به وسعت هشت سال دفاع مقدس+فیلم
کرد عمو خسرو داستان ما، متولد 1344 است، یعنی وقتی جنگ شروع شد، 15 ساله بود و از همان زمان دلش لرزید برای بودن در جبهه و دفاع از کشور: سن و سال زیادی نداشتم، بچه مدرسه ای بودم اما به فرمان امام و با علاقه قلبی خودم از سال 60 وارد پایگاه بسیج کنگاور در غرب کشور شدم، خدا آن موقع یک جرقه ای در وجود من گذاشت تا در این پایگاه ثبت نام کنم، حتی به خاطرش ترک تحصیل کردم و خوشبختانه پدرومادرم هم هیچ ...
روایت خانم دکتر فوق تخصص قلب از حضور داوطلبانه در جبهه جنوب
فیزیولوژی که معاون ریاست دانشکده را نیز به عهده داشت، مرا به دفترش احضار کرد تا به برداشتن حجاب در سر کلاس درس وادارم کند، بعد از دقایقی بحث و گفتگو به ایشان گفتم اگر قرار باشد حجابم را بردارم ترک تحصیل می کنم... ایشان وقتی این جدّیت مرا دید، سکوت کرد و من هم از اتاقش بیرون آمدم. خوشبختانه دیگر با من کاری نداشتند! سال 1357 پزشک عمومی شدم. اوایل زمستان همان سال با شدت گرفتن تظاهرات مردمی علیه ...