سایر منابع:
سایر خبرها
واکنش عمران زاده به خبر درگیری اش با رحمتی
؟ بله، ان شاءالله به همین زودی ها من هم سروسامان می گیرم و از سال بعد با همسرم به "ورزش سه" می آییم. (باخنده) خدا را شکر مهدی امیرآبادی دوست صمیمی ام هم به زودی ازدواج می کند و این اتفاق بسیار خوبی است. * از این صحبت ها که بگذریم در این فصل انتقادهای زیادی به سبک بازی استقلال می شود، تو این موضوع را قبول داری؟ متاسفانه قطاری که در حرکت است را سنگ می زنند ما هم الان ...
کارگر نظافتچی سارق از آب درآمد
لحظه صاحبخانه رسید و من از ترسم به دستشویی رفتم و در آنجا پنهان شدم. همدست دیگرم از پنجره فرار کرد و صاحبخانه با پلیس تماس گرفت. طولی نکشید که مأموران کلانتری رسیدند و مرا که در سرویس بهداشتی گیر افتاده بودم دستگیر کردند. به چند خانه دستبرد زدید؟ به 6 یا 7 خانه دستبرد زدیم و حدود 10میلیون تومان گیرمان آمد. چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟ به خاطر خواهرزاده ام ...
فریب مردان هوسران توسط زن مطلقه
99 ساله مردی کرمانی شوم و من نیز از شیراز راهی کرمان شدم. چند ماهی از زندگی مشترکمان نگذشته بود که متوجه اعتیاد شوهر دومم شدم او شیشه، تریاک، هروئین و هر کوفت و زهر ماری گیرش می آمد مصرف می کرد. این ازدواج هم دوامی نداشت و من نیز مهریه ناچیزم را به اجرا گذاشتم و او را ترک کردم. وی درباره علت ارتکاب جرم خود گفت: " همواره فقر مرا آزار می داده. از روی ناچاری به وسوسه های هم خانه ام که ...
زن جوان: با شوهرم در خیابان آشنا شدم
به گزارش جام نیوز به نقل از خراسان، زن 30 ساله که برای فرار از کتک کاری های همسر موقت خود به کلانتری پناه آورده بود با بیان این مطلب ادامه داد: پدرم یک شرکت بزرگ مسافربری داشت و من در خانواده ای پولدار زندگی می کردم. 17 سال بیشتر نداشتم که با پسری در خیابان آشنا شدم. او خودروهای گرانقیمت سوار می شد و من خیلی آزادانه پس از مرگ پدرم با او ارتباط داشتم اگرچه مادرم مخالف ازدواج من و جابر ...
نجات موقت از چوبه دار با کمک نیکوکاران
17 بهمن با مراجعه به دفتر شرق درباره یونس گفت: من به خاطر مسائل مالی مدت کوتاهی در زندان بودم و در آنجا با یونس آشنا شدم. زمانی که متوجه شدم یونس تا پای چوبه دار رفته، بغض گلویم را گرفت. او جوان مؤمن و خوبی است، کاش آن قدر پول داشتم تا تمام مبلغ دیه او را یک جا می دادم، اما خدا شاهد است ندارم. شاید مردم پیش خود فکر کنند این آدم قاتل است و باید اعدام شود. ولی بعضی وقت ها چیزی که نباید بشود می شود ...
خط ماکوتو
خاطر توانستم کلید قفل معمایی را پیدا کنم که صدها اصل فن و هزاران گنج یاب دست از پا درازتر به مدت چهار قرن در پی اش رفته بودند - و در این سال های اخیر هم که مجهز به دامنه به مراتب وسیع تری از منابع، ازجمله غواصان عمق پیما، ردیاب های صوتی، کامپیوترها و کارگروه هایی از متخصصان میان رشته ای. آدمش فقط من بودم؛ به معنای دقیق کلمه، آن شخص معهود من بودم. از من به شما نصیحت، منحصربه فرد نه به معنای ...
سنگپرانی به اشباح در تاریکی!
حتی برخوردهای ناهوشمندانه را به هوشمندی پاسخ گوی لائوتزو 1 روز دوشنبه دهم اسفندماه، کامران جمالی نوشته ای در مورد ترجمه هایم از هاینریش بل منتشر کرد که مدتی بعد به اشاره دوستان از وجود آن باخبر شدم. بعدتر، بازنشر همان نوشته را عینا در سایت مد و مه خواندم. راستش آنچه مرا به پاسخ واداشت، فقط نفس نوشته شان نیست؛ بلکه اتهام انتحال ، و رونویسی از ترجمه ایشان و حتی دیگران است؛ اتهامی که ...
زنی که بزرگترین معدن دار ایران است
. زمانی که 23 ساله بود به عنوان استاد در دانشگاه شهید بهشتی آمار درس می داد و بعد از سه سال تدریس، با آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها نتوانست خانه نشینی را تحمل کند و دوباره به انگلستان برگشت. البته این بار ازدواج کرده بود و با همسرش در همان انگلستان، شرکتی راه انداخت و اولین فعالیت های تجاری اش را آغاز کرد. خود او این چنین از فعالیتش روایت می کند: با اینکه علاقه مند بودم نقطه ...
"عمو جعفر"، عکاسی که جام قهرمانی را از تختی گرفت و به چلوکباب فروخت
؟ بله پسرانم هر دو در کار عکاسی هستند و راه مرا را ادامه می دهند. فارس: در آستانه سال نو هستیم، خاطره کاری از عید نوروز دارید؟ ابتدا سال جدید را پیشاپیش به همه مردم تبریک می گویم و همیشه سلامت باشند. خاطره ای که دارم اینکه دهه 60، اما نمی دانم چه سالی بود که با تیم پرسپولیس به جام فیلیپس سنگاپور رفته بودیم و لحظه تحویل سال نو را آنجا بودیم و بعد از نو شدن سال بازیکنان به جشن و پایکوبی پرداختند. اولین سالی بود که دور از خانواده بودم. انتهای پیام/ ...
دیدار با بزرگان تکرار نشدنی سینما
دیدارش رفتیم و علی رغم بیماری که داشت اعلام کرد:دو روز در خانه افتاده بودم اما الان با آمدن شما بسیار بهتر شدم. مشایخی که در کنارش همسر و پسرش سام حضور داشتند با بیان اینکه سالهاست عاشق پرویز پرستویی است گفت: این رک گویی و اینکه مجیز کسی را نمی گوید ارزش زیادی دارد آن هم در روزگاری که همه متملق شدند. همچنین فاطمه معتمد آریا که او هم بازیگر باشخصیتی است. این بازیگر در صحبت ...
طلاق به خاطر دروغهایی که شوهر هنگام خواستگاری گفته بود
و مرا فریب دادند از آنجایی که من تجربه نداشتم نفهمیدم که دارم بازی می خورم به همین خاطر پیش مشاور ازدواج رفتم، اما مهدی نمی آمد با اینکه مشاورم به من هشدار داده بود که من و مهدی مناسب هم نیستیم ولی من که تا آن زمان بدی از او ندیده بودم ، وارد زندگی شدم. مینا در ادامه به قاضی عموزادی گفت:مهدی بعد از مراسم عروسی سرکار نرفت و فهمیدم از مدت ها قبل از محل کارش به خاطر بدرفتاری هایش اخراج ...
تایید حکم قصاص چشم پسر جوان
دست داشتند و با همان به ما حمله کردند. سامان مادرم را هل داد که روی زمین افتاد. من به سمت مادرم رفتم تا مادرم را از روی زمین بلند کنم اما سامان با میله ای که در دست داشت به چشم چپم کوبید و فرار کرد. او ادامه داد: من در آن زمان برای کنکور کارشناسی ارشد درس می خواندم اما این ماجرا مسیر زندگی ام را تغییر داد. نابینایی یک چشمم در روحیه ام تاثیر بدی گذاشته است. در جامعه وقتی افراد به صورتم ...
سرقت های دزد ساده لوح برای خوشبختی خواهرزاده
، شرمنده خواهرزاده ام هستم. من به جای این که او را خوشبخت کنم، باعث آبروریزی شده ام. نمی دانم از این به بعد باید چه کار کنم. باور کنید من پشیمانم و دلم برای خواهرزاده ام تنگ شده است. می خواهم او را ببینم و از او بخواهم مرا ببخشد. با همدستانت کجا آشنا شدی؟ من و همدستانم با هم همشهری بودیم. یک شب که برای قلیان کشیدن به سفره خانه ای رفته بودم با آنها آشنا شدم و بعد از این که پیشنهاد دزدی را ...
یزدانی خرم: ورزشکاران برای موفقیت نیاز به حمایت دارند
مدیریت محمد رضا یزدانی خرم بود. کسی که به دلیل مسائل سیاسی نتوانست بازی های المپیک لندن را تجربه کند و به خواست رییس جمهوری وقت از فدراسیون کشتی کنار گذاشته شد آن هم در شرایطی که کمتر از هفت یا هشت ماه تا شروع بازی های المپیک لندن زمان باقی مانده بود. حالا بعد از چهار سال با یزدانی خرم در برنامه رادیویی وقت اضافه صحبت کردیم. صحبت هایی که شاید شبیه به اتفاقات اخیر ورزش هم باشد: یک بار از رییس جمهوری ...
حادثه خونین بزرگراه؛خودکشی یا قتل؟
بالین او گریه می کرد. شوهر وی گفت: دو سال قبل بود که ازدواج کردم. خانه ما در بومهن است و امروز برای خرید شب عید راهی تهران شدیم. پس از خرید به طرف بومهن حرکت کردیم که در راه به خاطر موضوع بی ارزشی با هم مشاجره کردیم. وقتی مشاجره ما بالا گرفت، ناگهان همسرم در خودرو را باز کرد و خودش را به بیرون انداخت. در حالی که شوکه شده بودم، خودرو را نگه داشتم و خودم را به بالینش رساندم ...
مکمل ظریف ظریف
...، اروپا و یا هند و ژاپن سفر می کند. محمد جواد ظریف درباره علاقه همسرش به مولاناپژوهی و گرایش او به عرفان چنین می گوید که : همسرم در ابتدای ازدواج روحیه ای بسیار انقلابی و تا حدی غیرمنعطف داشت. بعد از مدتی با التماس یک تلویزیون شکسته خریده بودم که فقط اخبار نگاه کنم. اما زمانی که به ایران آمدیم همسرم برای 10 سال شاگرد مرحوم اسماعیل دولابی شد. ایشان بیشترین تاثیر را بر زندگی همسرم گذاشتند و یک ...
افشاگری یک کارمندخانم نهاد ریاست جمهوری
. وی در ادامه بیان داشت: بنده دارای مدرک فوق لیسانس مردم شناسی هستم و با مدرک کاملاً مرتبط با حوزه کاری ام، حدود 9 سال در مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری مشغول به کار بودم تا اینکه دی ماه امسال به بهانه های واهی عذر بنده را خواستند و بدتر از همه اینکه حکم عدم اشتغال به کار بنده از سوی حراست این نهاد صادر شده که بزرگترین خیانت به بنده به عنوان یک نیروی انقلابی است. من یک کارشناس ...
کتاب تقدیم به ابوتراب؛ همنشین گل منتشر شد
سیروسلوک به دنبال آن می گردند، چیزی نیست به جز خدمت به خلق، آن هم بدون منت. آزاده ای از او سوال کرد: تا چه حد؟ او گفت: به حدی که خاک شوی تا مردم برای رسیدن به خواسته های مشروع خود پا روی تو بگذارند! وقتی سید را به بغداد می بردند، تا برگشتن او همه ساکت و گوشه گیر بودند. کسی حس حرف زدن و هواخوری نداشت. همه جا را غم می گرفت. دشمن هم فهمیده بود، به همین خاطر، او را خیلی اذیت و آزار داده و از ما ...
مسافرکش خانم: می گفتند تو باعث خجالت مایی!
شدید؟ با فروش دام های خود توانستیم یک خانه در محله های متوسط تهران بخریم و خوشبختانه فکرمان از بابت کرایه خانه راحت شد اما با قبول شدن فرزندم در دانشگاه، کم کم اوضاع تغییر کرد و شرایط معیشتی ما سخت شد؛ بعد از دو سال به فکر کار کردن افتادم و دو ماه در یک کارگاه کیف دوزی مشغول به فعالیت بودم؛ بعد از مدتی دردی شدید در پایم حس کردم که با انجام آزمایش های مختلف متوجه شدم به دلیل ایستادن زیاد ...
اگر برانکو پرسپولیسی نبود به تیمش می پیوستم!
نشان دهد. نه تنها طالب لو بلکه هیچ گلر دیگری نمی تواند همه انتظارات را برآورده کند. وقتی شما می خواهید عملکرد یک دروازه بان را آنالیز کنید باید بعد از 7،8،10 بازی به او نمره دهید. من کارم با این شرایط سخت بود. بازی دوم و سوم حتی آسیب دیده بودم. 10 روز تمرین نداشتم. مهدی آسیب دید و من مجبور شدم بدون تمرین و ناآماده به میدان بروم. در واقع با 50 درصد توانایی خودم درون دروازه استقلال ایستادم. با این ...
خدمت حضرت زهرا به پیامبر الگوی دختران باشد/ پیروی از سیره فاطمی، راه تحقق اهداف عالیه اسلام
شما جدا نمی شوم. خدیجه(س) با لبخندی سرشار از ستایش پاسخ داد: این را همه می گویند، ما نیز می گفتیم. بگذار وقتش برسد! اما فاطمه(س) در حالی که مادر ساکت بود با اصرار گفت نه، من هرگز پدر را رها نخواهم کرد، هیچ کس نمی تواند مرا از او جدا کند. این استاد حوزه و دانشگاه گفت: رابطه صمیمی با پدر، انس دختر را به او بیشتر می کند به گونه ای که او دوست دارد همیشه در کنارش باشد. احمدی ابراز ...
روایتی واقعی از علی دایی که تاکنون نشنیده اید
...، جز وظیفه های من شده بود، یک لیست بلند بالا جلوم می گذاشتند و من هم یکی یکی اسم مهمان ها رو داخل کارت و روی پاکت می نوشتم. آن وسط ها هم یکی دو تا از کسانی را که دوست داشتم دعوت کنم ، اما اسمشون تو لیست نبود هم لایی در می کردم و برایشان کارت دعوت می نوشتم. 2.تازه پام به تمرین های پرسپولیس باز شده بود، هفته ای یکی دو بار که درس هایم سبک تر بود ، فر میخوردم طرف زمین تمرین باشگاه و می ...
پدر مشتاق تحقق عدالت اجتماعی در افغانستان بود
مند پذیرایی کنند. گاهی در سمینارها و مجالس که با مردم دیدار می کنم، علاقه آنها را به رفت و آمد با ما و خانواده مان می بینم و از اینکه نمی توانم از همه آنها پذیرایی کنم شرمنده می شوم، چون فقط من از آن خانواده بزرگ باقی مانده ام! واقعاً جا دارد از مسئولان فرهنگی که با برگزاری جلسات و تهیه یادنامه هایی سعی می کنند یاد و نام این شهدا را زنده نگه دارند سپاسگزاری کنم. حزب وحدت در حاکمیت فعلی ...
همسرم با ایمان بدون ادعا لایق شهادت شد
...، خودش را به سوریه رساند و در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به شهادت رسید. نظرمحمد داوطلبانه و از دل محروم ترین مناطق جنوب شرق کشورمان به آن سوی مرزها رفت تا اکنون همسرش زهرا گلمحمدی راوی زوایایی از زندگی و منشش باشد. گویا با شهید بامری فامیل بودید و ازدواجتان هم ریشه در آشنایی قبلی داشت؟ پدر نظرمحمد و پدر من پسرعمو بودند. همسرم تنها دو سال داشت که پدرش فوت ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا
، ... و من این مشکل را از همان ابتدا می گفتم... ولی کسی گوش نکرد. آن زمان یعنی از اول سریال هم آقای عبدالله اسکندری بودند؟ - نه، در فاز یک و دو سریال آقای امیر اسکندری بودند. بعد دو ماه فیلمبرداری، آف شدیم و فاز سه را شروع کردیم. همان زمان من به خاطر این ابروها خیلی ناراحت بودم. می گفتم ابروها را دستی بچسبانید ولی آقای امیراسکندری می گفتند نه تو طاقت نمی آوری هر روز دو ساعت زیر ...
طاهری؛بازیکنان مجرد پرسپولیس ازدواج نکنند اخراجشان می کنم!
...، ازدواج نکنند اخراجشان می کنم. - 20 سالی می شود که به مقوله مرگ فکر می کنم. - وقتی تلویزیون شهدای مدافع حرم را نشان می دهد، نمی توانم جلوی اشک هایم را بگیرم. در ادامه متن کامل صحبت های طاهری را می خوانید. * به آخر سال 94 رسیده ایم، خیلی ها شما را فردی خشک و رسمی می دانند. با این همه می خواهم بدانم سالی که گذشت برای شما چطور بود؟ - ابتدای ...
کلاهبرداری پدر با دسته چک پسر مرحومش!
: 2 ماه پیش همسرم که مشکل اعصاب داشت به دلیل اختلاف با پدرش خود را از بین برد. من از این اتفاق در شوک بودم و حال مساعدی نداشتم تا اینکه در مراسم هفتم همسرم پدرشوهرم خواست تا همه مدارک شوهرم را در اختیار او بگذارم تا نگه دارد. من هم بدون اینکه شکی به این ماجرا کنم همه مدارک را به او دادم و تنها کاری که ناخواسته انجام دادم تعدادی برگ های دسته چک او را به صورت پنهانی شمردم تا اینکه بعد از ...
بمب باران شیمیایی حلبچه یک نسل کشی بود/ صدام و همدستانش صحنه های دلخراشی در دفاع مقدس رقم زدند
به احمد رضا سلیمیان هستم که در اوایل سال 61 به همراه همرزمان خودم عازم جبهه های کردستان شدم و در همان ابتدا در گردان جندالله سنندج و بعد از آن در تیپ شهدا به فرماندهی شهید محمود کاوه مشغول به خدمت شدم. لنجانا: زمانی که به جبهه اعزام شدید چند سال داشتید؟ 18 سال لنجانا: آیا در اون دوران ازدواج کرده بودید؟ خیر، بنده در سال 62 و قبل از عملیات خیبر که برای ...
چرا هویدا از سپردن معاونت نخست وزیری به نراقی منصرف شد؟(پاورقی)
مادی زندگی من، طوری بود که مجبور شدم به او پیشنهاد کنم که حاضرم در اداره صلیب سرخ مشغول به کار شوم. فوراً قبول کرد، به دفتر صلیب سرخ رفتم و مأمور دایره آمبولانس شدم. 371 و احسان نراقی نیز، در نقل خاطرات خود، از دوستی با نوه بنیانگذار صلیب سرخ یاد می کند و می گوید: در سال 1329 در شهر ژنو، مشغول درس خواندن و آماده شدن برای امتحان فلسفه، با نوه هانری دونان، بنیان گذار صلیب سرخ بودم. این خانم ...
اگر مرحوم دستغیب نبود حتما آقای پیشوا امام جمعه شیراز می شد
رابطه ی خوبی داشت. با من هم رابطه ی خوبی داشت. من دوستش می داشتم؛ ایشان هم من را دوست داشت. حتی زمانی من قبل از پیروزی انقلاب به کازرون آمدم و به دوان رفتم. دوان همه شیخی بودند. آقای کازرون، آقای پیشوا بود. من وقتی خواستم برم دوان نزد آقای پیشوا نرفتم که بر خدا توکل کنم. همین طوری، دست ِ تنها یک دهه ی عاشورا در این منطقه ی شیخی منبر رفتم بعد هم پولی را که به من داده بودند را برگرداندم و گفتم من ...