سایر منابع:
سایر خبرها
داستان ماهی و زن حریص | زنی که هیچ چیز راضیش نمی کرد!
روزگار قبلی که داشتی، همون روزگار نصیبت شده.’ بعد ماهی رفت زیر آب. هر قدر ماهیگیر صداش کرد، گفت: ‘من اشتباه کردم، فقط همون خونه رِ به ما بده، ما هیچ چیز دیگه نمی خوایم.’ ماهی دیگه جوابی بهش نداد. مرد اومد، دید زنش مثل همون گذشته، تو همون خرابه، تو اون چادر نشسته و داره ریسندگی می کنه. گفت: ‘زن، دیدی خونه دار شدی، ماشین، همه چی گیرت اومد، ملکه شدی، ملکه ملکه ها شدی، هر قدر بهت گفتم، گوش ...
خلاصه داستان قسمت 307 سریال ترکی خواهران و برادران
از توجه زیاد آکیف به ثریا عصبی و کلافه میشه. یامان از سوسن و لیدیا میپرسه که چرا اصلا باهم حرف نمیزنین؟ نکنه از هم خوشتون نیومده؟ سوسن میگه دقیقا باهم خوب نیستیم یامان میگه چرا؟ سوسن میگه چون زیادی لوسه و باهمدیگه بحث میکنن، لیدیا خراش رو صورتشو نشون میده و میگه اینم شاهکار این دختره! سوسن بعد از کنی کل کل کردن با لیدیا به مادرش میگه میشه از اینجا بریم؟ چند ساعته به زور این ...
مشکلی نیست، فقط چندتا از وزرا به اندازه لازم انقلابی نیستند آقای رئیسی! کد خبر: 900729 / دیروز, 21:34 / ...
بازیکن انقلابی تر به میدان فرستاد. خودش هم مرتب سفر استانی رفت و دستور داد همه چیز درست شود. بارها تاکید کرد که تمام امورات مملکت، باید زود، سریع، انقلابی درست شود. اما باز هم اتفاقی نیفتاد. با این و آن صحبت کرده و گفت حرکت دادن ماشین دشوار است. گفتند: اولا ما با شما این حرف ها را نداریم. ثانیا، ماشین اتفاقا دارد خوب راه می رود. از وقتی که شما آمده اید همه چیز بهتر شده. شما از بس متواضع هستید، متوجه ...
چند روایت از یک راوی خاص جنگ
و به نظر من نکنی بهتر است. بی تفاوت نبود؛ حتی در کارهای خانه؛ برای مثال اگر مادرم می خواستند لوازم خانگی بخرند، می رفت و می پرسید. می گفت قیمت ایرانی و خارجی اش این است و از بچه ها که پرسیدم گفتند که این بهتر است. این طور نبود که به بهانه درس یا کارش از خانواده جدا باشد؛ حتی جبهه رفتنش هم مانع رسیدگی به خانواده نبود. در همه کارها عضوی از خانواده بود. شجاعت امدادگر ...
از پدرانه های شهدای مدافع حرم تا رازهای سردار سلیمانی
مدافع حرم در 3 کتاب پرداختیم. روایت اول جانا و عاشقانه های محرم ترک محرم ترک، یکی از بهترین های تخریب در خنثی سازی تله های انفجاری و مین های دست ساز و مربی بسیاری از شهدای مدافع حرمی است که بعد از او نام آشنای شهرشان شدند. او در شرایطی شهد شهادت را نوشید که مردم ایران داغدار شهادت دانشمند جوان هسته ای شان، شهید مصطفی احمدی روشن بودند و فقدان یکی دیگر از بهترین جوان ...
پرستو، ساجده، عاطفه؛ ماجرای این سه زن، وحشتناک است
فهرست اخبار زیرنویس1 روایت اول2 روایت دوم3 روایت سوم روزنامه اعتماد در گزارش امروز خود روایتی از زندگی سه زنی که در معرض خشونت خانگی بوده اند را آورده که در ادامه می خوانید ساجده، گیسوهای تاب دار سیاهش، سه بار دور دستان مراد پیچیده شده و از پاهایش، آویزان از سقف مانده. پرستو، مهره پنجم کمرش زیر [... ...
4 بار تا آستانه تبادل رفتم، اما آزاد نشدم
های بین المللی با هم مبادله شدند. بار اول من همان سال 62 یعنی بعد از چند ماه اسارت نامم در لیست تبادل رفت، اما گفتند تو تازه اسیر شده ای و اولویت با اسرایی است که قبل از تو به اسارت گرفته شده اند. مجدداً سال 64 همه مراحل را پشت سرگذاشتم و تا یک قدمی آزادی پیش رفتم. این بار مرا به اتاق تیمسار نظر بردند که مسئول اسرای ایرانی بود. همراه من یکی از سرباز های اردوگاه خودمان بود که بسیار از من بدش می آمد ...
نوربالا| خدا را شکر کنید یک بی غیرت به خواستگاری من نیامده!
: اصلاً بگو ببینم علی چرا شیمیایی شده؟ برا چی جونشو گرفته کف دستش و جلو تیر و تفنگ وایساده؟ این ها را که گفتم، سرم را گرفتم بالا و با اعتماد به نفس ادامه دادم: من کسی رو انتخاب کردم که رگ غیرتش می تپه. حلال و حروم سرش می شه. دست از مال دنیا شسته و برای دفاع از ناموس و وطنش بلند شده. بگو ببینم همچین کسی افتخار کردن نداره؟ برید خدا رو شکر کنین که یه بی غیرت در خونمونو نزده! سردار شهید علی بینا دیدم مادرم مثل آدمی که از خواب پریده باشد، به صرافت افتاد و رفت زیر پای پدرم نشست. بعد از مدتی پدرم هم رضا داد و من و علی با هم ازدواج کردیم. پایان پیام/ ...
گریز از خشونت پناه به خانه امن
دور خودش چرخاند. سرم را کف خانه گذاشت و پاهایم را به سقف خانه آویزان کرد. رفت که چاقو بیاورد که پسر وسطی و دخترم نجاتم دادند. با آن همه سر و صدا، یکی از همسایه ها از خواب بیدار شد و گفت گناه دارد، سید است. او می گفت که می روم زن دیگری بهتر از آن می گیرم. همیشه این جملات را می گفت؛ حتی به بچه هایم. هیچ وقت با پلیس تماس نگرفته بودم ولی شب آخر پلیس و اورژانس آمد و حتی او در را باز نمی کرد ...
مرگ بر صدام گفتن های آزاده ها مقابل دوربین صدام/ ترس بعثی ها از دعا خواندن اسرا
.... یکی از بچه ها چشمش از حدقه زده بود بیرون و چند نفر دیگر زخمی و مجروح روی زمین وسط اردوگاه افتاده بودند. خوشبختانه کسی شهید نشده بود. با این همه تیراندازی، کشته نشدن بچه ها معجزه بود. دعا برای سقوط هواپیما زمستان سال 1364 بود. دشمن بعد از چند سال، هوس کرده بود که برایمان مراسم صبحگاهی بگذارد. بچه ها در مقابل کار آنها در آمدند و گفتند: بسیجی هستیم ما مراسمها و تشریفات این ...
روایت من از ایران به روایت سرو سهی
، فاطمه دوان دوان آمد سمت من؛ مامان! مامان! بابا را در خواب دیدم، من و دوست هایم را برداشت و بُرد پارک، کلی بازی کردیم، همه چیز برایمان خرید و بعد رساند خانه و در گوشم گفت، فاطمه جان من همیشه پیشتم، هر حرفی داشتی به خودم بگو. مادر محمدعلی و فاطمه داستان ها داشت در سینه، بارها تکرار می کرد که همین الآن هم آقا مصطفی کنارش است، آنها با هم زندگی می کنند، او همچنان مرد خانه گرم شان است. ...
4 پیشنهاد برای افرادی که اقامت طولانی در هتل دارند
، رویال خانوادگی، سوئیت های اسکای، پرزیدنت پالاس و... قابل رزرو هستند. برای کسب اطلاعات بیش تر و رزرو هتل اسپیناس پالاس تهران به سایت علی بابا مراجعه کنید. با استفاده از کد تخفیف در این سایت، رزرو هتل را با هزینه کم تری انجام دهید. دومین پیشنهاد؛ هتل قصر طلایی مشهد در خیابان امام رضا مشهد و نزدیکی حرم در سال 1389 یک هتل لوکس با 20 طبقه ساخته شد که هتل قصر طلایی مشهد نام دارد ...
مادران میدان جمهوری منتشر شد/ روایتی مادرانه از دعوت به انتخابات
. دوستم خسته از مقدمه چینی های صبح تا حالا توی جلسه های مختلف، یک راست رفت سر اصل مطلب! با همان صدای گرفته اش گفت: نظرتون راجع به انتخابات چیه؟ خانمی که چند قدم دورتر ازش نشسته بود با عصبانیت گفت: هرکس رأی بده احمقه! خانم دیگری که کنارش مشغول تخمه شکستن بود گفت: برنج کیسه ای 300تومنه. برای چی رای بدیم؟ در میانه این موج های منفی یکی شان گفت: چرا رأی ندیم حق مونه. زن جوان کناری ...
تضمین درآمد بالای 100 میلیون تومانی تنها با فروش کفپوش گرانولی
کفپوش گرانولی آشنا شدین، وقت صحبت در مورد کسب درآمد بالا از طریق فروش اون هاست. شما می تونین از طریق سایت فوملند به کارشناسان پشتیبانی پیام بدین تا عکس تمام محصولات رو براتون بفرستن. بعد با ساخت یک پیج در پلتفرم محبوب اینستاگرام و جذب فالوور با تولید محتوای جذاب و از طریق اکسپلور اون ها رو بفروشین. نکته جذاب ماجرا اینجاست که علاوه بر خرید کفپوش گرانولی با قیمت مناسب عمده فروشی از فوملند، نیازی نیست ...
جنگ جهانی سوم و ماجرای گردان حرمله (یادداشت روز)
شهید همدانی و دیگران - بخوانید: - حاج قاسم، چند محافظ و چند خودروی اسکورت برای محافظت قرار داد، ولی حاج آقا همه رو پیچونده و کار خودش رو فقط با ابوحاتم، انجام میده. - (شهید همدانی:) هر روز توی کوچه های دمشق، صدای گریه بچه هایی میاد که تازه یتیم شدن، یا مادرشون رو مسلحین به اسارت بردن. به آقای بشار اسد گفتم به مردمت اعتماد کن و درِ اسلحه خونه هارو، به روشون باز کن، بذار خودشون با ...
اندر احوالات طرفداری
سکینه تاجی/ صدایم کمی بالا رفت و گفتم: منتظرم! گفت: تقصیر من نبود اول جعفری فحش داد... . می دانستم اهل فحش و فحش شناسی نیست اما مجبور شدم بپرسم فحش یعنی چی مثلاً؟ می خواستم ببینم حرف آن قدر زشتی بوده که لازم به برخورد فیزیکی بوده باشد یا نه، همین حرف های ناپسند معمولی را فحش به حساب آورده و از خجالت طرف درآمده؟ گفتم: اصلاً دوست ندارم حرف زشتی رو تکرار کنی ولی لطفاً بگو که جعفری چی گفت دقیقاً؟ ...
ماجرای نجات یک خانواده از آتش به دست شهید شیرخانی
...، تا قبل از اینکه آتش نشانی برسد خودش خاک ریخت روی ماشین و مادر و بچه ای که در ماشین بودند را نجات داد تا اینکه آتش نشانی آمد. یک هفته بعد کمال شهید شد و همان مادر و بچه وقتی عکس کمال را دیدند، پیش ما آمدند برای گفتن تسلیت. به آن ها گفتم این حکمت خدا بود که جان شما بماند و جان فرزند من برود. این آخرین ماموریتم هست این مادر شهید مدافع حرم تصریح کرد: ما چیزی از داعش نمی ...
قصه شب یلدا برای مدرسه و پیش دبستانی
تر ... چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود ... با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه ... میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش ... هم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدن ... برق خوشحالی توی چشماش دوید ..دیگه سردش نبود ! پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه .... تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن ...
خاطراتی از پرستاران در روزهای دفاع مقدس
مجروح ها همیشه بامحبت و مهربانی بود. یادم نمی آید نه من و نه هیچ کدام از بچه ها عصبانی شده باشیم. همه رزمنده ها دعایمان می کردند و می گفتند: خواهرا! خدا خیرتون بده، خدا ان شاءالله بهتون سلامتی بده، دستتون درد نکنه. بعضی از پرستارهایمان هم رفتارشان با مریض ها خوب بود و با آن ها مهربان بودند. هرچه می خواستند و البته پزشک اجازه می داد، در اختیارشان می گذاشتند. من از نوع برخورد مجروح ها می ...
خلاصه داستان قسمت 306 سریال ترکی خواهران و برادران
اونجا تو پارکینگ محو زیبایی زنی میشه که میبینه دستمال گردنش رو زمین افتاده و برمیداره تا بده بهش اگه دیدتش. فردای آن روز تو مدرسه سوسن عمر را در آغوش میگیره و بهش صبح بخیر میگه که آسیه میگه شما باهم آشتی کردین؟ عمر تایید میکنه آیبیکه میگه خوبه حداقل یکیشون حالش خوب باشه عمر به سوسن میگه که از برک جدا شده سپس میرن. فاطما به بهونه چرخاندن امیدجان تو پارک با مقبوله دوستش قرار میزاره و بهش ...
حلالت نمی کنم اگر اسیران ایرانی را آزار بدهی
دنیا می آید؟ خیلی دوست داشت دخترش را ببیند؛ ولی عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر بود. اگر اینچنین نبود، میثم اول صبر می کرد و بچه اش به دنیا می آمد و بعد می رفت، اما دیگر هیچ چیز نمی توانست جلوی او را بگیرد. یک بار به او گفتم: آقا میثم، در این موقعیت می خوای بری؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاد. گفت: زهره! دلت میاد این حرف رو بزنی؟ دلت میاد حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشه؟ بعد از این حرفش، دیگر هیچ چیز نگفتم. او رفت و حلماء، 17روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. ...
قتلِ فجیعِ ملینای 9 ساله توسط پدر و همسر چهارمش!
همسر چهارمش زندگی می کرد. وقتی دخترم بزرگ شد و به مدرسه رفت، همسرم از من خواست حضانت ملینا را به او بدهم؛ اما قبول نکردم. گفتم بچه زیر دست نامادری اذیت می شود و از او خواستم دست از خودخواهی اش بردارد؛ اما یک روز که دخترم را به مدرسه فرستاده بودم پدرش او را از مدرسه گرفته و با خودش برده بود. بعد از آن دیگر نتوانستم دخترم را ببینم. این زن گفت: مدتی است شوهرم حتی اجازه نمی دهد تلفنی با ...
خلاصه داستان قسمت 72 سریال ترکی زغال اخته
که چقدر واسش با ارزشه. سر میز صبحانه مته خان از عامر میپرسه چیشده بابا شارژی! عامر به یاد میاره که با کایهان معامله کرده که در ازای گرفتن پول از خانواده اش و لمان دور بشه و بره کایهان هم قبول میکنه. سپس عامر با مته خان درباره آذرخش و رابطه اش صحبت میکنن که مته خان میگه هرکاری که دلت حالش خوبه انجام بده به من فکر نکن من گفتم نظرم عوض نمیشه درباره آذرخش خانم ولی تو به من کاری نداشته باش ...
کریمی: در سپاهان کسی حق ندارد توپ لو بدهد!/بازی ما با پرسپولیس ال کلاسیکو است
بیشترین پاس صحیح رو برای تو ثبت کرده. این بیشتر محصول هم بازی هایی هست که داری یا اشراف محیطی و ذهنی؟ کریمی: وقتی تو تیم بزرگ بازی می کنید قطعاً بازیکنان بزرگی هم کنارتون هستند مخصوصا تیم ما که تو هر پست دو تا بازیکن بزرگ داریم. از گلرمون گرفته تا خط جلو که به نظرم بهترین فوروارد های ایران رو داریم. همچنین خط هافبک. شما وقتی تیم بزرگی هستین مجبورین خوب کار کنین. آقای مورایس همیشه یه چیزی می گن که بازیکن نباید توپ لو بده. این یکی از نکاتی است که خود سرمربی همیشه به ما می گه. این خیلی تو ذهن من تاثیرگذار بوده و تونستم این عملکرد رو به جا بذارم. ...
فال قهوه امروز دوشنبه 29 آبان | قهوه ات رو بخور فال بعد بگیر
. در فنجانت کلید افتاده و این بدان معنی است که بطور همه جانبه بر دشمنانت غلبه خواهی کرد و پیروزیت زبانزد همگان خواهد شد یک اتفاق خوبی که انتظارش رو نداری واست رخ میده، این شانس و اتفاق خوب میتونه ارث باشه، میتونه برنده شدن توی قرعه کشی یا سود کردن تو یک معامله باشه. . برات شوکت و آبرو میبینم، اگه شاغل هستی در شغلت پیشرفت میکنی و جایگاه بهتری بدست میاری. فعلا روی دور شانس هستی و کارهایی ...
واکاوی نقش مقام معظم رهبری در شکست حصر سوسنگرد
رفت با امام (ره) تماس گرفت و آمد و گفت: امام (ره) فرموده اند: تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود و تیمسار فلاحی هم خودش باید مباشر عملیات باشد. وقتی این مسأله پیش آمد، دیدم حالا وقت آن است که این پیغام را الان برسانم؛ لذا نشستم دوتا نامه نوشتم؛ یکی (ساعت) 1:30 بعد از نیمه شب و یکی دیگر هم ساعت 2 نوشتم، به آقای سرهنگ قاسمی فرمانده لشگر 92 [اهواز]نوشتم که داماد حضرت امام (ره) از قول حضرت امام ...
عبدی: از اول هدف ما قهرمانی در جام جهانی بود
دیدید که مقابل دو قهرمان جهان چطور بازی کردیم. بعد از بازی ژاپن و سنگال رفتم و به مربی ژاپن تبریک گفتم -، چون دوست من است - وشاید باور نکنید، اما او گفت قبل از این مسابقه من فیلم بازی شما برابر برزیل را برای بچه هایم گذاشتم تا به خودباوری برسند. گفتم وقتی ایران می تواند برزیل را ببرد شما هم می توانید نتایج ما برای کل فوتبال آسیا خوب شده و به نوعی آبروداری کردیم. هر تیمی که به جام جهانی می رسد یعنی ...
داستان مردی که ایران را گشت تا یک تیم ملی بسازد: مربی نباید به خاطر پول بهانه بیاورد
قهرمان جهان چطور بازی کردیم. بعد از بازی ژاپن و سنگال رفتم و به مربی ژاپن تبریک گفتم (چون دوست من است). شاید باور نکنید اما او گفت قبل از این مسابقه من فیلم بازی شما برابر برزیل را برای بچه هایم گذاشتم تا به خودباوری برسند. گفتم وقتی ایران می تواند برزیل را ببرد شما هم می توانید. نتایج ما برای کل فوتبال آسیا خوب شده و به نوعی آبروداری کردیم اما به هرحال برای بچه ها در این سن اسم اسپانیا می توانست بار ...
بانویی که 37 سال، چشم های همسر جانبازش بود
آستانه میلاد حضرت زینب(س) و روز پرستار به بخشی از خاطرات همسر جانباز شهید حاج حسن بحری می پردازیم. بانویی که 37 سال از عمر زندگی مشترکش را در کنار همسر جانباز دوچشمش بود و حتی می توان گفت این بانوی سرزمینمان 37 سال چشم همسرش بود. نفر اول ایستاده تصویر سمت راست حاج حسن بحری ؛ پاسدارانی که جلوی دشمنان انقلاب اسلامی ایستادند همسرم یک سال بعد از ازدواجمان چشم هایش را از دست داد ...