سایر خبرها
فراهانی: بدترین اتفاق زندگی ام شکست عشقی بود
شهبازی را خیلی دوست داشتم، برای ایشان احترام زیادی قائلم و پذیرفتم که با افتخار در خدمت پروژه سینمایی یک هنرمند واقعی باشم. واکنش پدرتان در مقابل تصمیم شما برای بازیگری چه بود؟ پدرم احترام زیادی به تصمیمات ما می گذارد و من از این نظر مدیون ایشان هستم که اجازه داد ما راهمان را خودمان انتخاب کنیم. به عنوان کسی که سال ها فعالیت موسیقی داشته، انتقاد شما از فضای موسیقی ...
هفت گام بلند برای گذر از هفت خوان تنبلی را بدانید و عملی کنید
را به انجام اولویتی جدید و تعریف شده عادت دهید. اینگونه می شود که به جز داستان شرطی شدن رفتار، مغز می آموزد که از انجام اولویت های حقیقی و مورد نظر شما تبعیت کند و دفعات بعد برای انجام آن، مجوز صرف انرژی لازم را راحت تر صادرکند. یکی از دلایلی که افراد موفق را به انجام کارهای سخت وادار می کند لذتی است که از موفقیت حاصل از انجام آن کارها در خود حس می کنند و مغزشان را به لذت بردن از طعم های واقعی ...
خاطره بازی با سرپرست تیم های خارجی در لیگ جهانی والیبال / وقتی همه دنبال پسته و زعفران بودند!
وقت است که این کار را انجام می دهد.او تجربیات و خاطرات زیادی از سال ها کار کردن در این حوزه را دارد که مهمترین آنها به لیگ جهانی والیبال در سالهای گذشته بر می گردد.جایی که تیم هایی مثل برزیل و آمریکا به ایران آمدند و او به کمک فدراسیون والیبال شرایط خوبی را برای مهمان های ایران رقم زد. *اصلا از کجا شروع شد؟چطور شد که شما به عنوان سرپرست و مترجم در کنار تیم هایی که به ایران می آیند ...
اینجا شهر قلعه ها و تپه های باستانی است
بهشت را زیر پای خود به نظاره می نشیند و طبیعتی که گوشه گوشه آن الهام بخش مردمان این دیار است. از میان شهر که به اطراف می نگری در سمت جنوب، کوه بادامستان را به سان اژدهایی خفته می بینی که گویا از شهر محافظت می کند تا مبادا گزندی به این سامان برسد؛ در غرب، گویا باد به نوازش گیسوان بانوی زیبایی مشغول است، از سمت شمال نقاره کوب را می شود دید، کوهی که به سان مادری دلسوز شهر را در دامن خود ...
دریاچه گهر نگینی زیبا در دل اشترانکوه لرستان + تصاویر
شهر های دورود و الیگودرز است و راه شکافی هایی که اخیراً انجام شده، سبب دسترسی آسان به این دریاچه شده است. مسیر الیگودرز شامل سه ساعت با خودرو و یک ساعت و نیم پیاده روی است و کوهنوردانی که به قله های اشترانکوه صعود می کنند معمولاً برای رسیدن به گهر از مسیر روستای طیان حرکت می کنند. برای رفتن از مسیر طیان می توان از راه آهن تهران خرمشهر استفاده کرد و در ایستگاه دربند بعد از ...
خاطرات خانم سرمربی از 15 روز اقامت در تهران+عکس
15 روز تمرین کردند، چه کسانی بودند؟ گفت: جواب این سئوال را می دانم اما نمی توانم اسم کسی را ببریم. مایدا افزود: از نظر روانشناسی ، روحی و روانی کار درستی نیست که اسمی ببرم، می دانم که کدام بازیکنان خوب هستند اما در این برهه از زمان نباید اسمی برده شود که احتمال آسیب دیدگی این بازیکنان از نظر روحی و روانی وجود دارد. استفاده از تجربه مربیان خارجی از جمله برنامه های فدراسیون والیبال در راستای رشد و توسعه والیبال بانوان ایران است تا آنان نیز مانند مردان حضوری شایسته در رقابت های برون مرزی داشته باشند. ...
عبدی: به احمدی نژاد اجازه بازگشت داده نمی شود
مدنی باقی می مانند و از گذشته هم فعال تر می شوند. شما به میزانی که در این عرصه حضور داشته باشید، ساخت سیاسی می خواهد با شما چه کار کند؟ در این مرحله نیاز ندارند که بخواهند در آن سطح بالا از قدرت کار کنند. آقای خاتمی کار خودش را انجام می دهد و آقای عارف هم آنجا برود و هرکاری که می تواند انجام دهد. یک نفر از نیروهایشان به مجلس نرفته و همه در حوزه عمومی هستند و کار خودشان را می کنند. به نظرم ...
هوشنگ ابتهاج: شک دارم تا صد سال دیگر زبان فارسی بماند
بین رفتن هستند و انگلیسی دارد جایشان را می گیرد. زبان عمومی اینترنت انگلیسی است و شما بخواهی یا نخواهی باید با آن زبان کار کنید. همین حالا نگاه کنید که در زبان فارسی چقدر کلمه غیرفارسی مربوط به تکنولوژی داریم. خب 100 سال دیگر خدا می داند چه می شود. چند نفر دیگر صد سال دیگر می توانند حافظ بخوانند؟ مرتضی کیوان، احمد شاملو، نیما یوشیج، سیاوش کسرایی و هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) ...
ردصلاحیت حاج حسن آقا خمینی برای مردم توجیه پذیر نبود
برای همیشه کار ساز نیست . باید یک مقدار واقع بینانه تر با مردم همراه بشوند و آن خواست ها مطالبات و آن چیزی که در درون جامعه است بیشتر مورد توجه قرار دهند. آیا در این دوره بدنه سنتی اصولگرایان مانند همیشه رأی خود را داشت؟ هنوز نمی توانم داوری درستی داشته باشم. اینکه گفته می شود مردم جنوب شهر 6 درصد کمتر شرکت کردند یا شمال شهر بیشتر شرکت کردند، من هنوز نمی توانم چیزی بگویم. دلیلش هم این است ...
وقتی یک ایرانی، برادران کوئن را سوال پیچ می کند!
، استر ویلیامز است؟ واقعا نه. ما هیچ چیز در مورد استر ویلیامز نمی دانیم جوئل: ما خیلی در کار تحقیق خوب نیستیم. نام قهرمان داستان ادی مانیکس است، اما این همان ادی مانیکس واقعی نیست، که او نیز - مانند شخصیت این فیلم - یک کارچاق کن استودیو بود. جوئل: بله، شما هم خیلی سریع می خواهید بروید به سراغ لانه زنبور. بسیاری از ستاره های تراز اول در این فیلم کنار هم قرار ...
با همزاد شاه بیشتر آشنا شوید+تصاویر
به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست [...] به گزارش گروه تاریخ مشرق ؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست نوشت و تحلیل کرد. یکی دست به توهین زد وی را هرزه و دزد و قاچاقچی نامید و دیگری وی را فردی طرفدار حقوق زنان خواند و آزادیخواه و وطن پرست نامید و دیگران در بین این دو سر تحلیل متضاد، مطالبی نگاشتند. ولی اشرف که بود؟ اشرف در واقع هم اینهایی که نوشته اند بود و هم نبود. شاید تعجب کنید یعنی چه؟ بله جای تعجب هم دارد. در جایی که خاندان پهلوی بنا به قانون حق دخالت در سیاست را نداشتند وی در سیاست دخالت می کرد و چه آشکار هم دخالت می کرد. وی مثل بقیه خاندان علاوه بر این ویژگی دست درازی هم در اقتصاد داشت. نه اقتصاد از نوع مشروعش، بلکه اقتصادی که به قول امروزیها ناشی از آقا زادگی و وابستگی به رانتهای قدرت و ثروت است. در این میان همزادی وی با شاه هم مزید بر علت بود که بتواند بیش از دیگر اعضای خاندان سلطنت در برخی از اموری که شاید در شأن آنان نبود دخالت نماید. زندگی آزاد و بنا به قولی بی بند و بار وی شاید علت اصلی نوع نگاه هرزه نگارنه برخی نویسندگان به نوع زندگی اوست. البته وی همیشه دوست داشت که در این جنجال خبری بماند و هیچگاه فراموش نشود. جنجالهای خبری ای که گاه مثبت بود و البته بیشتر منفی. بیست سال پیش روزنامه نگاران فرانسوی به من “پلنگ سیاه” لقب دادند و باید اعتراف کنم که تا اندازه ای از آن لقب خوشم می آمد، و از بعضی جهات اسم بامسمایی است. طبیعت من هم مانند پلنگ سرکش و یاغی و آکنده از اعتماد به نفس است. اغلب به سختی می توانم خوداری و متانتم را در میان جمع حفظ کنم. اما راستش را بگویم گاهی آرزو می کنم که به چنگ و دندان پلنگ مجهز بودم تا می توانستم به دشمنان سرزمینم یورش آورم. با این همه اشرف پهلوی نقشی گاه پر رنگ و گاه کم رنگ در کل دوره سلطنت برادرش داشت. اشرف همواره در همه جا خود را در درجات کمتری نسبت به برادر و خواهرش می دید و خود کاملاً بر این امر اذعان داشت. شمس و اشرف وقتی پنج ساعت بعد به دنیا آمدم، اصلاً از آن هیجان و جوش و خروشی که تولد برادرم به وجود آورده بود خبری نبود. گفتن اینکه من ناخواسته به دنیا آمدم شاید کمی تندروی باشد، اما خیلی هم دور از واقعیت نیست...هر چند خانواده من پرجمعیت بود، دوران کودکی ام اغلب در تنهایی گذشت. شمس به عنوان بچه اول، دختر محبوب و عزیز کرده بود. برادرم البته، به عنوان پسر اول و ولیعهد مورد محبت و احترام همه بود. خیلی زود متوجه شدم که من غریبه ای هستم که باید جایی برای خودم دست و پا کنم. در سالهای بعد خرده گیران و منتقدان من می توانستند بگویند که من در این راه افراط کرده ام، و حضور من در همه جا آشکار بوده است. اما به هر حال در بچگی کمتر مورد توجه قرار گرفتم. شاید همین کم توجهی کلی خانواده نسبت به او در دوره کودکی و نوجوانی موجب شد که در آینده تلاشهای زیادی نسبت به ورود به امور سیاسی و سپس اقتصادی گردید که نقش وی پر رنگ تر از سایر خواهران و برادرانش شد. شاید اولین نقش وی در امور سیاسی را در سفرش به شوروی بتوان دید. سفری که در خصوص مسائل و مشکلات آذربایجان بود و شاه وی را بعد از سفر مهم قوام به آنجا فرستاد که شاید بتواند از ظرافتهای زنانه وی برای نرم کردن دل به ظاهر سنگ استالین استفاده نماید. بنا به گفته خود اشرف- که شاهدی هم به غیر از خودش نداریم- این سفر، سفر موفقی هم بود. تاج الملوک به همراه اشرف و شمس با تمام شور و هیجانی که در خود سراغ داشتم تقاضا کردم که به حمایت روسها از جمهوری آذربایجان خاتمه دهد و کوشیدم استالین را متقاعد کنم که این دولت پوشالی بر روابط میان دو ملت ما در سالهای آینده آسیب خواهد رساند. ملاقاتی که قرار بود ده دقیقه باشد دو ساعت و نیم طول کشیده بود، و وقتی که ملاقات به پایان رسید استالین با من دست داد و تا دم در بدرقه ام کرد. پیش از اینکه از او خداحافظی کنم دستش را روی شانه ام گذاشت، به چشمانم نگاه کرد، و گفت: مراتب احترام و سلام مرا به برادرتان، شاهنشاه ابلاغ کنید و به او بگویید اگر او ده نفر آدم مثل شما داشت، هیچ جای نگرانی نداشت. رو کرد به مترجم و در حالی که با دست به من اشاره می کرد گفت: آنا پراودا پاتریوت، ایشان یک وطن پرست واقعی اند...حال که کار سیاسی ما به پایان رسیده بود، استالین میزبانی مهربان و دقیق و مراقب شده بود. پیش از آنکه با یک شخصیت مشهور ملاقات کنم، همیشه تکلیفم را انجام می دهم و هر چه اطلاعات مربوط به زندگی و شرح حال او گیرم بیاید می خوانم. در مورد استالین، می دانستم که هرگز از شاهزاده خانمی پذیرایی نکرده است و حتی هیچ علاقه ای هم به حکومت سلطنتی ندارد. اما آن روز تشریفات بی اندازه دلواپس من بود، مکرر به من نگاه می کرد و می پرسید که راحت هستم یا نه، چای و کیک تعارف می کرد... پیش از آنکه روسیه را ترک گویم، استالین کت پوست سمور بسیار گرانبهایی برایم فرستاد. این هدیه چنان جلب توجه کرد که نام مرا در سرخط روزنامه ها و مجلات جا داد، اما من هنوز آن را به عنوان یادگاری از نخستین مأموریتم در سیاست خارجی گرامی می دارم. اشرف و شمس پهلوی در نوجوانی آخرین باری که اشرف در امور سیاسی به صورتی کاملاً آشکار شرکت کرد و خود بارها نسبت به آن افتخار می کرد به روزهای پیش از کودتای 28مرداد باز می گردد. این ایام درست مصادف با روزهایی بود که شاه در اوج ضعف و ناتوانی قرار داشت و اشرف نیز به عنوان کسی که در کارهای مختلف دخالت می کرد با درخواست دکتر مصدق از شاه به شکلی کاملاً جدی از ایران اخراج شده بود. در این ایام که زندگی وی با توجه به ریخت و پاشهای نامعمولش به سختی می گذشت از سوی سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس مأمور شد که حامل پیامی از سوی آنان برای شاه ناامید باشد. وی در خصوص زندگی محنت بارش در پاریس پیش از کودتای 28مرداد می نویسد: در زندگی من این تنها باری بود که از نظر مالی شدیداً دست و بالم تنگ بود، و اصلاً به عقلم نمی رسید که در یک مملکت بیگانه، که دستم از تمام امکاناتم کوتاه شده بود، چطور این مشکل را حل کنم. نومید و سرگشته و بی قرار شدم. من همیشه، حتی وقتی که بچه بودم، مشکل خواب داشتم، اما حالا تمام شبها را با بیداری و کلافگی به صبح می رساندم. در این گیرودار بود که کم کم شبهایم را درکازینوها سپری کردم که وسیله ای برای لذت بردن نبود بلکه به همان دلایلی بود که گاهی مردم را وا می دارد برای فرار از واقعیت بیش از حد مشروب بخورند یا به مواد مخدر پناه ببرند ولو آن که تهیه آنها برایشان بسیار سخت باشد. به زودی تمام پولی را که برایم مانده بود باختم، و ضربه این کار چنان شدید بود که مدتهای مدید دور میز قمار نگشتم. اشرف در کنار محمودرضا پهلوی در سفر به شمال با تمام این احوال تنها چیزی که وی را نجات داد نه قمار و مشروب بود بلکه سرنگونی دولت ملی ایران بود. تابستان گرم پاریس سال 1332برایش با ملاقات با دو تن از عوامل سازمان جاسوسی غربی خوشیمن بود. نخستین پیشنهاد به وی رساندن پیامی دلگرم کننده به شخص شاه از طریقی مطمئن بود که آن شخص می توانست اشرف باشد. اشرف این کار را پذیرفت و این عملش را همیشه به عنوانی عملی قهرمانانه برای خود استفاده می کرد. و شاید پر بی راه هم نبود. زیرا زمینه ساز این شد که سالهای بعد دست بالا را نسبت به سایر اقوام در امور داشته باشد. سفر چند روزه و غیر قانونی وی به تهران که از چشم حکومت دور نبود در تهران سر و صدای فراوانی به پا کرد. هر چند که پس از چند روز وی مجبور به ترک تهران و بازگشت به اروپا شد ولی نامه دلگرم کننده به شاه رسید هر چند که چند روز بعد شاه و همسرش ثریا فرار را بر قرار ترجیح دادند ولی قرار کودتا به سرانجام رسید و اشرف هم پس از چند ماه به ایران بازگشت. هر چند در سالهای پس از کودتا شاه که تازه طعم قدرت را چشیده بود دیگر نمی خواست شریکی حتی در مسائل جزئی برای خود بپذیرد. چنین بود که پس از کودتای 28مرداد دیگر پای اشرف از این امور کوتاه شد.ولی وی با تأسیس سازمانهایی مانند شاهنشاهی خدمات اجتماعی و یا در سالهای پایانی سلطنت برادرش با تأسیس بنیاد اشرف همچنان به صورتی کامل در سایه، با نام سازمانهای خیریه و غیره ردپایش در سیاست اجتماعی کشور دیده می شود. اشرف و شمس در دو طرف عروس و داماد از خانواده راسخ بعد دیگر زندگی اشرف زندگی خصوصی وی است. زندگی ای که با سه ازدواج-مانند برادرش- عجیب و غریب توأم بود که دو تای آن به طلاق انجامید و آخرینش هم زندگی ای بود که هر چند گرم آغاز شد ولی با توجه به روحیات هر دو – اشرف و بوشهری- به شکلی غیر طبیعی ادامه یافت. ازدواج اول اشرف، ازدواجی به شکل کاملاً سنتی و بر خلاف ظاهر حکومت غربی ماب رضاشاه اجباری بود. یعنی دو جوان از دو خانواده مطرح و صاحب نام برای شمس و اشرف انتخاب شد. علی قوام برای شمس و فریدون جم برای اشرف. و البته جالب ترین این بخش هم مبادله این دو همسر به دستور رضاشاه و بنا به درخواست شمس دختر دردانه شاه بود! تغییر همسری که همواره مورد نکوهش و ناراحتی همه دوران زندگی اشرف بود. بدین لحاظ اشغال ایران به دست متفقین اگر برای همه ضرر داشت برای اشرف سودی فراوان داشت و آن خلاص شدن از این ازدواج اجباری بود. ازدواج دوم وی با فردی مصری به نام احمدشفیق بود که به یکباره و سریع انجام شد. ثمره آن دو فرزند علاوه بر فرزندش از علی قوام بود. اشرف خود همیشه از اینگونه ازدواجهای نامتعارفش یاد کرده و خود را چندان پای بند این گونه تعهدات سخت نمی بیند. چنانکه به هنگام جدایی از شفیق و پیوستنش به بوشهری به آن اشاره می کند: پس از تبعید و بیماری طولانیم به نظرم از اینکه دوباره در ایران پیش برادرم بودم چنان خوشحال بودم که خانه جدیدم همانطور که بود به نظرم خیلی عالی می آمد... پیش از ترک فرانسه، با مهدی[بوشهری] به تفاهم رسیدم: من از شفیق درخواست طلاق می کردم و هر چه زودتر با هم ازدواج می کردیم. علی ایزدی و اشرف پهلوی در بازید از یک مرکز اجتماعی وقتی با شفیق سخن از طلاق به میان آوردم او با طلاقی آرام و بی جنجال موافقت کرد به شرط آنکه چند سالی صبر کنیم تا بچه هایمان بزرگتر شوند. من هم قبول کردم. هیچ وقت مادر متعارفی نبوده ام، درست همانطور که هرگز همسر متعارفی هم نبوده ام. اما با این همه رابطه بسیار بسیار نزدیک و مهر آمیزی با بچه هایم داشته ام. چون احساس می کردم که همسری بوده ام که نتوانسته ام به ازدواج آن چنان توجه و مراقبتی را مبذول بدارم که هر ازدواجی برای پرو بال گرفتن و موفق بودن به آن نیاز دارد، وقتی شفیق گفت که اگر طلاق را به تعویق بیندازیم بچه ها کمتر صدمه می خورند، قبول کردم که حق با اوست. تأخیر در طلاق برایم دشوار بود، اما به نظرم کم کم داشتم درک می کردم که به خاطر انتخاب زندگی اجتماعی باید بهای آن را هم بپردازم...هرگز از خودم در آینه خوشم نیامده بود، حتی به رغم اینکه مردانی به من گفته بودند که جذاب هستم. همیشه در آرزوی چهره کسی دیگر بودم(دقیقاً نمی دانم چهره چه کسی)، پوست روشن تر و هیکلی بلندتر. همیشه خیال می کردم معدود آدمهایی دراین دنیا از نظر قد از من کوتاهتراند طوری که وقتی کسی را می دیدم که ریز نقش و کوتاهتر از من است کمی احساس رضایت می کردم. مهدی[بوشهری] به من گفت که من نقص ندارم، و چون او بهترین دوستم بود، مرا بر آن داشت که خودم را آدمی کم نقص ببینم...به عنوان زنی که همیشه درگیر و گرفتار کار است، در زندگی خصوصی ام سعی کرده ام آزاد باشم و راه خود را بروم. واضح است که چنین نگرشی با ازدواجهای بسیار موفق سازگار است. من جفتهایم را عوض کرده ام، پیر شده ام-اما عوض نشده ام. سومین ازدواج من نیز، پس از آغاز شبهه انگیز خود، کم کم نشانه هایی از تنگنا و دست انداز از خود بروز داد. در چند سال اول شوهرم سخت کوشید که زندگی اش را با برنامه پرتقلا و پر جنب و جوش من سازگار کند...باری، آن نوع سازگاری که مهدی در ابتدای ازدواجمان از خود نشان داده بود نتوانست به طور نامحدود ادامه یابد ومن بیشتر از آن به او احترام می گذاشتم که چنین کاری را از او بخواهم. لذا هر چندعمیقاً هر کدام زندگی جداگانه ای را برای خود در پیش گرفتیم. در عوض دوستان بسیار خوبی برای هم شده ایم. هر وقت امکان داشته باشد وقتمان را با هم می گذرانیم، و می دانیم که وقتی مشکلی پیش بیاید می توانیم به هم پناه بیاوریم. البته همسران اشرف، خصوصاً دو همسر آخرش از مزایای این ازدواج بهره کامل را بردند و در مشاغل حساس و پر آب و نانی مشغول کار شدند که می توانستند از همه معایب این شازده خودسر چشم پوشی کنند. همانطور که گفته شد اشرف که دستش را در سیاست کوتاه می دید در یک سری کارهای خیریه و اجتماعی از قبیل سازمانهای زنان و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و نهایتاً تأسیس بنیاد اشرف پهلوی متمرکز کرد. سازمانها و اعمالی عوام پسندی که هیچگاه از چشم شاه دور نبود و در بسیاری از مواقع شاه در تنهایی خود همراه وزیر دربارش از آن به تمسخر و کنایه یاد می کرد. هر چند که بنا به نوشته های علم هیچگاه کار جدی ای در خصوص جلوگیری از این اعمال از سوی شاه انجام نگرفت. یک بار که شاه از دست اشرف شکار شده بود، اسدالله علم وادار به اینگونه نوشتن شد: “نسبت به امور والاحضرت شاهدخت اشرف دستور سختگیری شدید صادر فرمودند. یقین دارم والاحضرت سخت برخواهند آشفت. اگر خودکشی نکند خوب است. چون اخیراً هم کسالت عصبی پیدا کرده اند وحشت دارم ولی چاره نیست. بیچاره شاه می فرمودند، این خواهر و برادران من همه هر کدام یک نقص دارند. عرض کردم، خدا به آنها نقص داده که شما را کامل کند و درست می گفتم، تعارف نبود.” کیش، اشرف و محمدجعفر بهبهانیان وی حتی پای فراتر نهاد و با کمک برادر تاجدارش به سازمان ملل رفت و رئیس کمیته ایرانی حقوق بشر شد و همواره از سوی یکی از دیکتاتورترین حکومتهای خاورمیانه به دفاع از آزادیهای سیاسی و حقوق اولیه انسانها زد. کار کمیک و خنده آور که مورد تمسخر بسیاری از روزنامه ها و مجلات غیر وابسته غربی را فراهم می کرد. هر چند شاه با بسیاری از این ادا بازیهای اشرف به ظاهر مخالفت می کرد ولی به نظر می رسد از اینکه فردی از خاندان پهلوی که نامشان به بدنامی در حقوق اولیه انسانها شهره اند بتواند در سازمانهای مختلف بین المللی به دفاع از آنان بپردازد و شاه به کمک این راه برای خود کسب وجهه ای نماید تا حفظ ظاهر نماید، ولی چه سود که اشرف با بلند پروازیهایش که گاه به شوخی می ماند پای از گلیم حد و حدود خود بیرون می کرد و حتی شاه را هم وادار به عصبانیت می نمود. به عنوان مثال زمانی که اشرف داعیه ریاست بر مجمع عمومی سازمان ملل را داشت و در این راه شکست خورد خواستار نمایندگی دائمی ایران در این سازمان شد، بحثی چنین بین شاه و علم درگرفت: از آنجا که والاحضرت اشرف شانس انتخاب شدن برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل را ندارد، حالا در کله اش فرو رفته که به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل انتخاب بشود. شاه گفت:این خواهر دوقلوی من روز به روز دیوانه تر می شود...حرص و آزش برای مال اندوزی ارضا شده حالا در پی افکار احمقانه و جاه طلبانه است... اگر یک سر سوزن قابلیت مدیریت داشت با کمال میل پیشنهادش را بررسی می کردم، ولی چون خواهر من است خیال می کند می تواند از بالای سر وزارت خارجه کارهایش را انجام دهد. جاه طلبیهای او حقیقتاً نامعقول است. دستور داد تا فوری او را از نیویورک به تهران فرا بخوانم. زنان دربار؛ از راست: فاطمه، اشرف، فرح دیبا، فریده دیبا، شمس و شهناز پهلوی ولی به هر روی اشرف با همه این به ظاهر ناملایمتی برادر کارهای خود را به پیش می راند و برادر با همه غرولندش در حضور علم مجبور به اجابت بسیاری از خواسته های وی می شد. اعمال و رفتار اشرف در اروپا و در محافل داخلی بین مردم وسیاستمداران چنان آشکار بود که گاه این اخبار با درج شدنشان در مطبوعات غربی جنجالی برای حکومت ایران به پا می کرد که دود آن هم مسلماً بیشتر به چشم شاه می رفت.چنانکه چندین بار جنجالهای مختلف در اروپا نام ایران و اشرف را بارها بر سر زبانها و تیتر اول مطبوعات کرد. اخباری که به ندرت با سانسور داخلی ایران به گوش مردم می رسید ولی همه سردمداران از این گونه وقایع اطلاعات کاملی داشتند. در سال 57که مجدد موج اعتراضات مردمی در کشور شدت گرفت برای بار دوم اشرف به نوک تیز تبلیغ مخالفان نظام پهلوی تبدیل شد. نوک تیزی که به هدف اصابت کرد و همه می دانستند این هدف پاشنه آشیل شاه است. شاه هم این را خوب می دانست و حفظ نظامش از اوجب واجباتش بود، چنانکه اشرف خود می نویسد:”آخرین باری که ایران را دیدم اوت 1978[مرداد57]بود. از کنفرانس سازمان بهداشت جهانی در روسیه برگشته بودم و کشور را در اوج بی نظمی فزاینده دیدم. برادرم اصرار کرد که کشور را ترک کنم و من چنین کردم.” این بار نه یک مخالف شاه دستور به خروج وی از ایران داد- چنانکه مصدق این کار را در دهه سی کرده بود- بلکه به دستور نزدیک ترین فرد به خود مجبور به این کار شد. وی آخرین منظره ای که در ایران دید اینگونه بود: وقتی از بالای بنای یادبود شهیاد پرواز می کردم، دیدم که یک گوشه ای آن پایین کاملاً سیاه است، لحظه ای بعد متوجه شدم که این توده سیاه توده ای از زنان ایران است، زنانی که به یکی از بالاترین سطوح آزادی در خاورمیانه دست یافته بودند. در اینجا همان چادر مشکی هایی را سر کرده بودند که مادر بزرگهاشان در مراسم عزاداریها به سر می کردند. فکر کردم، خدایا، کار به اینجا رسیده است؟ برای من این صحنه به دیدن کودکی می مانست که بزرگش کرده بودم و اکنون ناگهان بیمار شده و رو به مرگ است. نصب نشان بر سینه برادر سال 57 نیویورک میزبان تتمه زندگی اشرف بود و او در 37 سالی که در این شهر زندگی کرد شاهد مرگ آخرین فرزندان رضاشاه-البته بجز غلامرضا- بود. منابع 1-پهلوی، اشرف. چهره هایی در یک آئینه. تهران، فرزان روز، 1377٫ 2-حدیدی، مختار. پهلویها. تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.1391٫ ج2٫ 3٫علم، اسدالله. یادداشتهای علم. تهران، مازیار، 1387٫ج6و7٫ Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
نوروز پیش از اسلام و پس از اسلام
...: یکی از پیامبران بنی اسرائیل از خداوند پرسید چگونه مردمانی را که خارج شدند، زنده می کند. خداوند بدو وحی کرد که درنوروز، آب بر قبر آنان بپاشد و آن، اولین روز سال فارسیان است و آنها زنده شدند، در حالی که سی هزار نفر بودند. از همین جا پاشیدن آب در نوروز، سنّت شده است. آداب اسلامی عید نوروز – انجام غسل – پوشیده پاکیزه ترین جامه ها – استعمال عطر ...
طبیعتی بکر حدفاصل دو استان/خلخال، گنجینه هزاره اول قبل از میلاد
استحفاظی گیلان است. این جاده که به دلیل کوهستانی بودن حتی در تابستان از آب وهوای سرد و خنک برخوردار است، در اغلب اوقات به ویژه در نیمه دوم سال به دلیل بارش برف و باران های سیل آسا بسته است و مسافران تنها می توانند در فصول بهار و تابستان از زیبایی های آن لذت ببرند. در نزدیکی خلخال آب گرم معروفی به نام کیوی وجود دارد که بر عکس بسیاری از شهرهایی که آب گرم دارند موج مسافر در آن به چشم ...
فرهنگ اصفهان در سالی که گذشت
هر طرف بر فرهنگ اصفهان و لهجه آن می تازند و در شبکه اصفهان نیز این لهجه جز مسخرگی و لودگی جایگاهی ندارد، مردم چگونه آن را به عنوان هویت بشناسند. دست کم در رسانه شهرداری مانند صدای شهر و بنرهای تبلیغی فرهنگ شهروندی به جای لهجه پایتخت از لهجه شیرین اصفهان حمایت کنید. آیا در این سال ها اقدامی برای حفظ این میراث ناملموس انجام داده اید؟ اگر پل جویی ترک بردارد، تمام رسانه ها بسیج می شوند، اما ویرانی ...
معرفی سه فیلم سینمایی و یک مستند اکران نوروزی گروه هنر و تجربه+عکس
به گزارش تهران پرس ، گروه سینمایی هنر و تجربه در نوروز 95 میزبان 3 فیلم بلند سینمایی چهارشنبه به کارگردانی سروش محمدزاده، نیم رخ ها به کارگردانی زنده یاد ایرج کریمی، تابو به کارگردانی خسرو معصومی و فیلم مستند فصل هرس به کارگردانی لقمان خالدی است. این فیلم ها از 26 اسفند ماه سال جاری در سینماهای گروه هنر و تجربه اکران شده اند. چهارشنبه فیلم سینمایی چهارشنبه به ...
راهنمای سفر نوروزی به اردبیل
دوست دارید سفری هیجان انگیز داشته باشید، پیشنهاد می کنیم حتما از این پل معلق دیدن کنید. عبور بر فراز دره هایی عمیق همراه با تکان های وحشتناک پل یا زیپ لاین کنار آن قطعا یکی از تجربه های به یاد مادنی شما خواهد شد. این پل معلق در شهر هشتجین خلخال یکی از بلندترین پل های معلق ایران است. دهکده سنگی ویند کلخوران دیدن خانه هایی بی نظیر که در دل کوه با ظرافت تمام ساخته شده اند و بعضا ...
ونگر: مربی نتیجه گرا را مربی بی هنر می دانم!/ فرگوسن هیچ گاه غرق در موفقیت نمی شد
توانم یکی از کسانی باشم که فرصت را در اختیار افراد مستعد قرار می دهد. * در جریان بازی شما با مربی مواجه می شوید که برای او تنها نتیجه ملاک است و نه چیز دیگری... من چنین مربی را بی هنر می دانم. در هر صورت تنها یک راه برای طراوت بخشیدن به زندگی وجود دارد و آن اینکه خودتان را با ارزش هایی که مهم می پندارید، وفق دهید. من اگر به این ارزش ها احترام نگذارم، خوشحال نخواهم بود. من انسانی ...
10 لحظه به یاد ماندنی RESIDENT EVIL
ها در اوایل رزیدنت اویل 5: پس از شروع مرموز رزیدنت اویل 5 در دهکده ای از دهکده های آفریقایی، به قسمتی می رسید که ماجینی ها روی بد خودشان را نشان می دهند و شما که در نقش کریس و با همراهی شِوا داخل یک خانه پناه گرفته اید، باید مقابل حمله آن ها ایستادگی یا با رفتن به بیرون از اتاق، با آن ها در فضای باز مبارزه کنید. لحظاتی که سعی می کنید با ترس و دلهره موج عظیم دشمنانی را پس بزنید که دسته ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا (2)
نریشن می گوید. کلا من برنامه سازی عادل فردوسی پور در نود را خیلی دوست دارم. آبادان دیگر نمی روید؟ - بای فاز سه رفتیم ولی محرم بود و شهر آن رنگ را نداشت. اوایل کار کیمیا هم می گفتیم کیمیا که تمام شد دور هم جمع شویم ولی مثل همه قرارهای این مدلی، فراموش شد. اگر بخواهند ادامه ای برای کیمیا بسازند و قرار باشد کیمیا دوباره نقشی داشته باشد، دوست داری باشی یا خسته شده ای ...
نقاطی از جهان که شاید تصاویرشان را روی کارت پستال ها ببینید
پدید می آید. پشت این آبشار زیبا یک غار پنهان است و این امکان وجود دارد تا گردشگران به این غار بروند و از آن بازدید کنند. تصاویر زیادی از این آبشار به روی کارت پستال ها و یا تقویم ها منتشر شده است. 8. Moraine Lake – کانادا دریاچه مورین یک دریاچه شفاف و آبی رنگ است که از شناخته شده ترین پدیده های طبیعی کانادا می باشد. این دریاچه در میان کوههای متعددی قرار گرفته است که کوتاهترین ...
تعطیلات عید چه کاره اید؟
لذت ببرید. تصویرگری: سپیده طاهر خانی، 17 ساله *** لیلا می آید 17سال در هوای تهران نفس کشیده و اهل داستان و شعر است. خوش نویسی هم می کند و از شنیدن صدای قلمش، لذت می برد. از کودکی دوست داشته روی لبه ی دیوار چین قدم بزند و به منظره های زیر پایش نگاه کند. پس ای سرزمین چشم بادامی ها! منتظر باش که بالأخره لیلا به دیدنت می آید! لیلا موسی پور: ...
شهرهای خالی از حس دلبستگی
هم البته این پیوند درون و برون کاملاً ناخودآگاه است و فرد در پردازش آن چه اتفاق می افتد نقشی ندارد جهان درون کاری را که می خواهد می کند. بله همین طور است. یک جهان برون و یک جهان درون هست که نمی تواند حکم کند اگر ما در برابر یک شیئی قرار گرفتیم که ارزشمند و دوست داشتنی است و حتی قطب یک شهر است، معلوم نیست آن چه ما از آن دریافت می کنیم همه ی آن حقیقتی است که وجود دارد. ما می توانیم بگوییم ...
نگذارید سالمندان در نوروز دلتنگ شوند
محبوس هستند و ریسک افسردگی زمستانی برایشان وجود دارد، مهم و ضروری است که فعالیت هایی داشته باشند که بیشتر در معرض نور آفتاب قرار بگیرند. مراقب برنامه های دارویی شان باشید اگر فرد سالمندی در خانواده دارید، مراقب باشید تا برنامه دارویی شان در طول روزهای پرتب و تاب و شلوغ تعطیلات بهم نریزد. افراد سالمند و سالخورده که نیازهای خاصی هم دارند، در شلوغی و ناآرامی های دورهمی های خانوادگی گیج شده و فراموش شوند و بنابراین با وجود تمام جنب و جوش های عید، فقط یادتان باشد که نسبت به این بزرگترهای دوست داشتنی، حساس، مراقب و مهربان باشید و لحظه ای از آنها غافل نمانید. ...
روایت تازه از پشیمانی خلخالی/ رای آیت الله جنتی پاک بود/ سیگاری که ولایتی برای قطعنامه کشید!/ پیگیری ...
نبودند از طرف دیگر منتظر بودند که کارها هم پیش بروند که انقلاب شکست نخورد. در واقع گاهی اوقات ناچار بودند که برخی افراد را اعدام کنند که انقلاب به بن بست نرسد. اما این حدی که انجام شد تندروی بود و امام هم راضی نبودند . آقای خلخالی و محمدی گیلانی و..... گاها حکم های سختی دادند. شاید اگر تجربه بر رفتارها حاکم بود خیلی از اعدامها ضروری نبود.من بحثهایی داشتم که نمی خواهم نقل کنم اما آنجا حرف هایم را ...
توصیه هایی برای لذت بردن از دوران مجردی
و فردی شما را دعوت کند، خودتان پیشقدم شوید و با دوستان و اقوام تماس بگیرید. بە این ترتیب، یک شبکه اجتماعی مهم کە کلید توازن روحی و عاطفی شما است را بە وجود می آورید. 5- از لذت های زندگی بهره ببرید شما هم حق دارید خوشبخت باشید! برای لذت بردن از زندگی اجباری نیست کە 2نفر باشید. می توان بە تنهایی از زیبایی منظره ای، لذت برد و نیازی نیست کە برای رفتن بە سینما و یا خوردن غذایی ...
مهریه "عجیب" عروس خانم
مهریه عجیب عروس جوان آنقدر هیجان انگیز بود که پس از مطرح کردن آن تا دقایقی همه در شوک شنیدن آن بودند. به گزارش برنا، عروس و داماد در محل کار یکدیگر را دیده و به هم دل بسته بودند. هر دو دوست داشتند زندگی شان را از دریچه ای دیگر ببینند. برای همین بود تصمیم گرفته بودند به گونه ای جدید و نو زندگی را آغاز کنند. اگرچه سال ها پیش پدر دختر جوان از روستا به شهر آمده بود و در شهر زندگی کرده بود ...
صله ارحام و روش های دید و بازدید
هنوز به دنیا نیامده اند تا روز قیامت، سفارش می کنم با خویشان خود بپیوندند، هر چند میان ایشان به اندازه یک سال راه رفتن فاصله باشد. همانا صله ارحام از اموری است که خدای متعال آن را بخشی از دین قرار داده است. پیامبر صلی الله علیه و آله: اَلضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَیَرْتَحِلُ بِذُنوبِ اَهْلِ الْبَیْتِ؛ میهمان، روزی خود را می آورد و گناهان اهل خانه را می برد. ...
حرف و حدیث پشت سرم زیاد است
دنیا آمده بودند، خیلی وقت ها پیش می آمد که صبح جمعه ساعت 9 یا 10 غذا را می گذاشتیم عقب ماشین و می رفتیم بیرون. البته جایی هم نداشتیم ولی می رفتیم زیر درختی یا کنار جوی آبی می نشستیم. برای سفر، کدام شهر را بیش از همه دوست دارید؟ همه ساله سفر به کرمان، سر جایش است و اگر توفیق شود برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد هم می رویم. سفر خارجی چطور؟ شما از آن دست نماینده هایی ...
مکان هایی حیرت انگیز که پیش از مرگ بهتر است ببینیم+تصاویر
روز نو : افراد لیستی های مختلفی دارند که دوست دارند تا روزی که زنده هستند بتواند آن ها را انجام دهند، مانند لیست کتاب هایی که باید بخوانند، لیست فیلم هایی که باید ببینند و لیست مکان هایی که باید بروند. در اینجا لیستی از زیباترین مکان ها را مشاهده می کنیم. شاید شما جز آن دسته از افرادی باشید زیاد اهل گردش و تفریح و مسافرت به نقاط دور دست نیستید و فکر می کنید که بهترین و زیباترین مکان ...
سفر هایی برای قطع رحم!
استان های زییای کشور و یا مسافرت های خارجی و آشنا شدن از نزدیک با زندگی دیگر ملت ها. با وجود اینکه مساله مسافرت خوب است و فواید زیادی دارد و پیشوایان دینی نیز بر سفر کردن تاکید زیادی کرده اند که سفر رفتن آموختن آیین همراهی، همسفری و همدلی است و روحیه همکاری و تعاون را افزایش می دهد به شرطی که افراد به تنهایی سفر نکنند همانگونه که اسلام توصیه کرده افراد به تنهایی در منزل نخوابند به سفرهای گروهی هم ...