سایر منابع:
سایر خبرها
عامل اصلی تصادفات کیست؟
که مبادا داخل چاهی که مسئولان شهری برایش ساختند، بیافتد، خاموشی خیابان ها در تاریکی شب بماند که عامل دیگری برای بروز حوادث جاده ای است. اما سوال اینجاست مسافر بیچاره ای که برای مسافرت به این استان سفر می کند از کجا باید بداند جاده های این استان پر از چاله چوله ها و دست اندازهایی نظیر تپه ها و دره های این استان است یا حفره هایی که توسط برخی دستگاه های خدماتی نیمه کاره حفر شده و بی توجه ...
افسانه های پارینه سنگی در قلعه بزی تا زوزه های باد در گوش ریگ جن
.... از چشم اندازهای بسیار زیبای این محل، وجود گنبدهای نمکی متنوع با اشکال مختلف است که آن نیز به عنوان یک پتانسیل گردشگری برای جذب گردشگران می توان اشاره نمود. دسترسی به این منطقه از طریق جاده خاکی در غرب شهرستان جندق و سپس کال شور جندق امکانپذیر است. شایان ذکر است به دلیل باتلاقی بودن منطقه حرکت در این مسیر بدون راهنمای آشنا به منطقه توصیه نمی شود. غارهای قلعه بزی ...
گشت و گذار در شهرهای خراسان رضوی؛ فریمان میدان رزم سهراب و اسفندیار/سفر به دیار شهید مطهری
تیهو در خود جای داده است که حاکی از وجود آب و هوای مساعد منطقه است. پیشینه تاریخی شهر فریمان در گذشته همواره از وقایع تاریخی نیشابور متاثر بوده و این منطقه اسفنج یا اشبند نامیده شده است و از مضافات نیشابور کهن بوده است. مرکز آن فرهاد گرد یا ده فرهاد بود که اکنون در 15 کیلومتری غرب شهر فریمان قرار دارد همچنین راه یکی از انشعابات جاده ابریشم که سنگ بست را به هرات ...
سفر به بخش تاریخی کاغذ کنان شهرستان میانه/ دیار آهوها مسافران را فرامی خواند
کاغذ کنان پنج هزار دینار بود. منطقه حفاظت شده کاغذ کنان منطقه حفاظت شده کاغذ کنان با مساحت 50624 هکتار در بخش کاغذ کنان، در جنوب شهرستان میانه قرار داشته و در سال 1390 از وضعیت شکارممنوع به منطقه حفاظت شده ارتقاءیافته است. این منطقه از نظر واحدهای ژئومورفولوژی دارای سه واحد کوهستانی، تپه ای و دشتی بوده و رودخانه قزل اوزن به عنوان زیستگاه آبی نه تنها آب موردنیاز وحوش ...
دیار گروس چشم انتظار گردشگران داخلی و خارجی
به گزارش ایرنا، شهرستان بیجار مرکز منطقه گروس در شمال شرقی استان کردستان و در مجاورت استان زنجان قرار گرفته است. ارتفاع این شهر از سطح دریا هزار و 870 متر است و بعد از شهر کرد مرتفع ترین شهر ایران به شمار می آید. این شهرستان دارای آب و هوای کوهستانی و زمستان های سرد و تابستان های معتدل است و همین تنوع اقلیمی موجب شده است در فصول مختلف سال مخاطبان و گردشگران ویژه ای را جذب نماید. ...
سفری مرموز به کال جنی / هرگز به تنهایی در این دره قدم نزنید!
در سالهای پس از حمله اعراب به ایران است از دیگر جدابیت های این دره است. اتاق هایی دست کند در دل کوه که ورودی آن یک چاه عمودی است که می بایست از آن بالا رفت تا به مجموعه اتاق ها رسید . ساخت این تونلها و حفرها احتمالا به زمان ساسانیان برمی گردد. این حفره ها و تونلها در دامنه جداره های این دره قرار گرفته اند. مسیر دسترسی به این حفره ها خیلی سخت است. در مسیر این حفره ها تونل هایی دیده می شه ...
109 هزار زائر به حرم بی بی حکیمه(س) مشرف شده اند / کمبود کالا در کهگیلویه و چرام نداریم / 246 طرح اشتغال ...
مسئول با تأکید بر این مطلب که اداره دامپزشکی به خصوص در کهگیلویه اقدامات زیادی در این زمینه انجام داده است، ابراز کرد: اداره دامپزشکی شهرستان چرام هم قریب به 40 هزار راس دام هم وزن با لنده و کهگیلویه را پوشش داده است. احمدی، منطقه های تحت پوشش را بردیانه تمبی، چشمه زعفران، کلایه و دره شیری، بناری نام برد و خاطر نشان کرد: متاسفانه این بیماری ویروسی به سرعت منتقل می شود. رئیس ...
تشنگی مسافران در شورترین چشمه آب معدنی دنیا+تصاویر
که مسئولان گردشگری درباره بوم گردی در این منطقه می گویند نیز خبری نیست، میهمانان هستند و جاده هایی میهمان پران و حتی آبی که در بسیاری از روستاهای منتهی به چشمه آب معدنی سورت برای بومیان جیره بندی شد، چه برسد به مسافرانی که خسته و کوفته با کوله باری از خستگی راه قرار است دمی با صدای آبی در حال قل زدن از دل سنگ بیرون می جوشد، نفسی تازه کنند. البته خیلی ها وقتی با خستگی و جاده های پیچ در ...
سفر به تپه باستانی ازبکی نظرآباد
بعدازظهر تعیین شده بود.اما دانستن رمز و راز این تپه ها برایم آنقدر جذاب بود و که گذر زمان را آنچنان حس نکردم. چند عکس یادگاری گرفتم ، پایین آمدم و قصد برگشتن کردم . در بازگشت از یکی از متصدیان در مورد کشفیات تاریخی تپه پرسیدم ، که او گفت همه آثار نفیس از دوره مادها و بعد از آنرا به موزه های تاریخی برده اند . از جمله قدیمی ترین خشت دست ساز بشر که برای این منطقه و کشور تاریخ ساز شد. ...
طبس؛ دیار نخل ها و نارنج های کویری چشم انتظار مسافران نوروزی
... در حوالی روستای خرو دره ای وجود دارد که آب چشمه های کوچک و بزرگ در آن جاری است و کال سردر نامیده می شود و در این منطقه و در دیواره دره، حفره ها و کانال هایی به نام خانه گبر وجود دارد که احتمالا قدمت آن به دوران ساسانیان می رسد و مبدأ آبی که اغلب مزارع و باغات طبس را مشروب می کند از این ناحیه منشأ می گیرد، آبگرم مرتضی علی در بالا دست این کال قرار دارد. ارگ طبس هسته ...
آسیاب سیاه جنگل در دهستان تمین
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از پایگاه خبری لادیز ؛آسیاب سیاه جنگل در استان سیستان و بلوچستان، شهرستان میرجاوه، دهستان تمین؛ در ضلع جنوب شرقی روستای سیاه جنگل، در حاشیه سمت چپ جاده اصلی آسفالت سیاه جنگل تمین، واقع شده است. این اثر در منطقه ای نیمه کوهستانی با کوه هایی کم ارتفاع که در واقع میتوان عنوان تپه نیز به آنها اتلاق نمود، واقع شده است، این منطقه را میتوان دروازه ...
نیمه دوم تعطیلات کجا برویم
، تقسیم می شود. مشابه داخلی: روستای نایبند روستای نایبند، در 225 کیلومتری جنوب شهرستان طبس و در کنار جاده ی طبس - کرمان است. این روستا در منطقه ی کوهستانی و روی صخره ای سنگی در شیب کوه بنا شده است. کنگره های مثلثی شکل که در نماها و جداره های ساختمان هاست، فرم خاصی از بادگیر بوده که در جهت مطلوب روستا ساخته شده است. این روستا در جریان بادها و باران های موسمی قرار دارد و همین باعث ...
از جاذبه روستای چندطبقه ابیانه تا روستای حسن آباد؛گنجی محصور درمیان کوه ها
ابیانه در وهله اول روستایی چند طبقه به نظر می آید. اتاق های ابیانه به پنجره های چوبی ارسی مانند مجهزند و اغلب دارای ایوانها و طارمی های چوبی پیش آمده مشرف بر کوچه های تنگ و تاریک اند که خود به صورت مناظر جالبی جلوه می کنند. مردم ابیانه به سبب کوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراکز پر جمعیت و راه های ارتباطی، بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی و از جمله زبان و لهجه ...
شهرستان بروجن، آماده میزبانی از مسافران نوروزی است
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد، به نقل از دفتر امور فرهنگی و ارتباطات اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چهارمحال و بختیاری؛ بروجن دومین شهر از لحاظ جمعیتی در این استان بوده که با ارتفاع افزون بر دو هزار و 200 متر از طرح دریا، یکی از بلندترین شهرهای ایران است. بروجن در محل تلاقی چند جاده ارتباطی در مسیر استان های اصفهان، کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان و ...
آبشار آبشتا گیسویی برشانه نراق/ رخ نمایی پرسیاوشان ازپس قطره باران
برشانه نراق دره آبشتا در فاصله سه کیلومتری شمال غربی شهر نراق در امتداد کوه اُل قرار دارد و به جرات می توان گفت در شهرستان دلیجان چشم اندازی به زیبایی آن وجود ندارد. در انتهای این دره، آبشاری فصلی وجود دارد که نراقی ها آن را گیسو می نامند. علت این نام گذاری رویش گیاه پرسیاوش در محل آبشار است که خاطره گیسوان بلند را تداعی می کند. ارتفاعات این دره دارای شیب مناسب برای صخره نوردی است و ...
جذب گردشگر در شهرستان نیر 10 درصد افزایش یافت
در 12 کیلومتری شمال شرق نیر ، استخر و دژ بوینی یوغون در دهکده کورعباسلو ، چشمه های جوشان و دیدنی بولاغلار در یک کیلومتری شمال نیر قرار دارد و این محل همراه با گیاهان بومی همچون بولاغ اوتی (آب تره) و امکانات استراحتی و تفریحی از جاهای باصفای شهرستان بشمار می رود. همچنین آب معدنی قینرجه در شش کیلومتری غرب نیر و کنار جاده نیر به سراب ، چشمه آب گرم حمام دره سی ایلانجیق در هشت کیلومتری غرب نیر ، چشمه ...
ارس اولویت سفرهای نوروزی ایرانیان
ظهور رسانده است. جاذبه هایی که گاه به تاریخ و طبیعت پرطمطراق این شهر در کرانه رود ارس گره خورده و گاه زائیده فرهنگ، توسعه متوازن و موقعیت جغرافیایی این منطقه درگلوگاه جاده ابریشم در ایران است. معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان منطقه آزاد ارس معتقد است که گذشت زمان و تداوم فعالیت های ستاد تسهیلات سفر نوروزی این منطقه را در کنار برجسته ترین مراکز گردشگری کشور قرار داده است. به گفته ‘ یوسف داداش زاده’ این ...
روستاگردشی در خراسان جنوبی/ کریمو عروس روستاهای استان
. چشمه سارهای فراوان، آب و هوای مساعد و اراضی مستعد، موجب رونق باغداری و دامداری در این روستاها شده است . دهستان مصعبی با مساحت 230 کیلومتر مربع در شمال غربی استان خراسان جنوبی و شمال شهرستان سرایان قرار گرفته است که مشتمل بر دو نقطه سکونت گاهی مصعبی و کریموست و به علت آب و هوای مطلوب و چشم انداز طبیعی زیبا، یکی از مناطق نمونه گردشگری می باشد . منطقه مصعبی کریمو در دره های واقع ...
زیست کره ارسباران دالانی به سوی بهشت+ تصاویر
از تماشای موزه ادب و عرفان شیخ شهاب الدین اهری دوباره راهی می شویم، انبوه درختان متراکمی که در دو سوی جاده ایستاده اند نزدیک شدن جنگل های ارسباران را به ما نوید می دهند. هر قدر که به شهرستان کلیبر نزدیک تر می شویم انگار جاده رنگ عوض می کند و چشم نوازی اش بیشتر می شود. عصر حرکت کرده ایم و ساعت هفت قبل از این که به منطقه اصلی جنگل های ارسباران و منطقه حفاظت شده آینالو برسیم بین راه در ...
سفر به تاریخ 4000 ساله فردوس؛ از اعجاز آب تا معجزه خاک
از بعضی از بیماری های پوستی نظیر اگزما و عفونت های قارچی رنج می برند، نتایج خوبی از این چشمه می گیرند. در محل این چشمه امکانات رفاهی و سوئیت های ویژه آب گرم وجود دارد. روستای بیدسکان روستای تاریخی و سرسبز بیدسکان در فاصله 29 کیلومتری شرق فردوس و در مجاورت روستاهای گستج، نوده، سرند و شهر اسلامیه قرار دارد. قرار گرفتن این روستا در منطقه کوهستانی و وجود ...
نوروز فرصتی برای غارنوردی + تصاویر
نظامی است که در کشور وجود دارد. وی موقعیت جغرافیایی اثر را مازندران، شهرستان سوادکوه، منطقه دوآب 1800 متری جاده دوآب – خطیر کوه در دل کوه لامپ کمر اعلام کرد و گفت: این غار کارستی رسوبی با عمر 300 میلیون سال است که دارای بزرگ ترین طاق طبیعی جهان که ابعاد دهانه غار 85 95 است. توفیق در خصوص نام این غار، اظهار داشت: غار اسپهبد خورشید، غار عایشه کرکیل در، لاپ کمر، دژ طاق، غار ...
فرودگاه یزد تا مرکز شهر فقط 30 دقیقه
سرزمین یزد جلوه هایی از باشکوه ترین و درخشانترین میراث فرهنگی و تمدن کهن ادوار مختلف تاریخی ایران را در خود جای داده است . دره های سرسبز و مناطق ییلاقی ، چشمه سارها، ارتفاعات و قله ها، غارها، حیات وحش و شکارگاه ها و به ویژه جاذبه های کویری از خصوصیات جالب توجه طبیعت یزد است که برخی از آنها جزء تفرجگاه های مهم مردم استان به شمار می آید. این منطقه از لحاظ رفتارهای فرهنگی مردم کانون ...
عکس سلفی جان دختر 12 ساله را گرفت +عکس
به گزارش سلام خبر، این دختر اهل روستای زله از توابع بخش وزینه سردشت، روز گذشته به همراه خانواده خود برای گردش به حاشیه این رودخانه رفته بود. به گفته شاهدان، این دختر با استفاده از دوربین تلفن همراه خود مشغول گرفتن عکس سلفی بود که تعادل خود را از دست داده و به داخل آب رودخانه افتاده و غرق شد. تلاش حاضران در محل برای نجات وی به علت شدت جریان آب رودخانه بی نتیجه ماند و جنازه ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
محلات بهشت گردشگران ایران+تصاویر
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از صبح محلات ، شهرستان محلات به واسطه قرار گیری در مرکز کشور و در دامنه کوه های مرکزی ایران از اب و هوای مطبوع و معتدلی برخودار است و از همین جهت این منطقه از دیر باز مورد توجه سلاطین، پادشاهان بوده و از همین رو در دوران معاصر نیز این شهرستان مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی بوده است. در گزارش حاضر مناطق گردشگری شهرستان محلات به اجمال معرفی ...
چشم اندازهای طبیعی فارس به روی میهمانان نوروزی آغوش گشوده است
همزمان در یک مکان است به گونه ای که می توان همزمان از برکت وجود کوهستان ،جنگل ،تالاب ،دریاچه و چشمه سار برخوردار شد. در حقیقت طبیعت سرشار از طراوت ، نزدیکی برخی از چشم اندازها به مناطق شهری آب فراوان و در مجموع تنوع زیست محیطی بررونق جاذبه های گردشگری طبیعی فارس افزوده است. بر اساس آمار اداره کل حفاظت محیط زیست فارس ،هشت منطقه حفاظت شده ،12 منطقه ممنوعه ،دوپارک ملی ،یک پناهگاه حیات وحش ویک ...
از پناهگاه فریدون فراری ازجور ضحاک تا کوهسار گل های پر سیاوش در اصفهان
. غار چاه وزمه ( کلهرود): این غار در نزدیکی آبادی کلهرود در در 33 کیلومتری شمال مورچه خورت در جاده قدیم کاشان در میان دره کم عمق و در ارتفاع کوتاهی از سطح رودخانه جای دارد و از یک دهلیز اصلی تقریبا به طول 100 متر که به تالار عظیمی با طول 120 و عرض 50 متر می رسد، تشکیل شده است. یک شاخه باریک و ساده در انتهای غار قرار دارد که باید خزیده به درون آن رفت، این شعبه تالار و دهلیز اصلی ...
از سفر به هندوستان ایران تا سفر به ماقبل تاریخ/ مهجوریت و گمنامی جاذبه های گردشگری استان نزد اهالی قزوین
ارتباطی لوشان به سیردان و سپس جاده خاکی ارتباطی روستایی به شولومه ، چوبه ، دیزجین ، مقانک و سپس ماهین قابل دسترسی است. راه دسترسی به منطقه طارم سفلی نیز از اتوبان قزوین رشت و جاده لوشان است ضمن اینکه از تهران نیز می توان از طریق اتوبان تهران- کرج و قزوین و پس از آن از طریق اتوبان قزوی- زنجان به طارم رسید. طالقان سرزمین شیر و عسل برعکس مناطق متعدد طارم که با روستاهای بعضا ...
سفر به پایتخت طبیعت ایران/به دیدارچشمه اسرارآمیز وقت و ساعت برویم
مهر نوشت: شهرستان دورود یکی از زیباترین شهرستان های ایران است که به دلیل طبیعتی دیدنی و سرسبز دارای شهرت زیادی در میان علاقه مندان به گردشگری طبیعی در جای جای دنیا است. بیشتر شهر دورود در منطقه ای دشت مانند واقع شده و بخش کوچکی از آن بر کوهپایه قرار دارد. دورود که درگذشته بین النحرین نامیده می شد است در محل تلاقی دو رودخانه تیره و ماربره شکل گرفته است. شهرستان دورود را به ...
معرفی جاذبه های گردشگری و تاریخی ارومیه
...، نام خود را از رهبر مسیحیان ساکن منطقه به نام بنیامین مارمیشون گرفته که بعدها به مارمیشو معروف شد. در فصول بهار و تابستان از دیدنی ترین جاذبه های توریستی و گردشگری ارومیه می باشد. دره شهدا این دره، یکی از تفرجگاههای مهم شهرستان ارومیه می باشد. دره شهدا در حدفاصل بین ارومیه و اشنویه قرار دارد که با وسعت زیاد و چشم اندازهای طبیعی خود و همچنین چشمه هایی که در داخل باغ ...